خانم بازیگر: مینیاتوری بازی کردهام
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۲۱۵۵۴۰
رويا تيموريان اين شبها با سريال «ديوار به ديوار»، مهمان تماشاگران تلويزيون است؛ سريالي که بعد از «کافه ستاره» و «شمسالعماره» سومين همکاري اين بازيگر با سامان مقدم محسوب ميشود.
جام جم آنلاین: از همان سريال «رعنا» و تلهتئاتر «برده رقصان» ميشد فهميد رويا تيموريان بازيگري نيست که ساده از کنار نقشها بگذرد و بيطرح و برنامه سراغ اجراي آنها برود.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نميشود «زندان زنان»، «مرد باراني» و «قارچ سمي» را تماشا کرد و توان بازيگري او را ناديده گرفت يا مثلا «کافه ستاره» و «شمسالعماره» را.
رويا تيموريان اين شبها با سريال «ديوار به ديوار»، مهمان تماشاگران تلويزيون است؛ سريالي که بعد از «کافه ستاره» و «شمسالعماره» سومين همکاري اين بازيگر با سامان مقدم محسوب ميشود.
شما براي سامان مقدم نقش ملوک را در «کافه ستاره»، پري خانم را در «شمسالعماره» و خانم ابريشمي را در سريال «ديوار به ديوار» بازي کردهايد که سه زن از سه جهان متفاوت هستند که در بستر طنز و کمدي ساخته شدهاند. در حالي که معمولا در چنين شرايطي اتفاقي که رخ ميدهد تکرار است!
شايد شانس من بوده که بتوانم اين سه نقش را براي آقاي مقدم بازي کنم. اول اينکه من کمدي را با آقاي مقدم شروع کردم و دوم اينکه در سينما و تلويزيون ما نقشهايي که براي خانمها نوشته ميشود، تنوع زيادي ندارد و باز هم اين شانس من بود که براي اين نقشها انتخاب شدم. به هر حال کار ما گروهي است و هيچ چيزي در اين حرفه مختص به شخص من نيست. تلاش و کوشش من به عنوان بازيگر، هميشه در کنار اطلاعاتي که فيلمنامه در اختيارم ميگذارد و راهنمايي و توضيحات کارگردان قرار ميگيرد تا بتوانم يک نقش را به بهترين شکل ايفا کنم. من نتيجه کار بازيگر را واقعا با کار گروه مرتبط ميدانم؛ بخصوص کار کارگردان و نويسنده.
تفاوت اين نقشها حتما به شناخت شما از زنان و روحيات آنها هم ارتباط دارد. اينطور نيست؟
شناخت حتما موثر است؛ بخشي از آن با تجربه بهدست ميآيد، بخشي ديگر با کنکاش بازيگر در هنگام ايفاي نقش حاصل ميشود و همينطور ديدن اطراف، توجه به آدمها و....
و تئاتر؟
بله. تئاتر که پايه هنر بازيگري است. من سالها تئاتر بازي ميکردم و بعد از آن بود که با سريال رعنا وارد تلويزيون شدم. خدا را شکر در تئاترهاي مطرحي بازي کردهام و در دهه 70 و 80 يکي از بازيگران مطرح تئاتر ايران بودم، البته به اين معنا که هميشه نقدهاي خوبي از منتقدان ميگرفتم نه اينکه جز من کسي نبوده است! بهطور طبيعي کولهباري که از تئاتر با خودمان ميآوريم خيلي در سينما و تلويزيون به کارمان ميآيد، چون تئاتر زنده است و بازيگر تئاتر بايد مطالعه زيادي داشته باشد، نمايشنامه و رمان بخواند و همه اينها باعث ميشود دانشي در ناخودآگاه او اندوخته شود. اين دانش به همراه تجربيات زندگي و چيزي که اسمش را ميگذاريم خلاقيت، دست به دست هم ميدهد که بتوانيم نقشي را درست ايفا کنيم.
خانم ابريشمي چطور شکل گرفته و تحليل شما از اين شخصيت چيست؟
من سعي کردم نقش خانم ابريشمي را هم متفاوت با کارهاي قبلي بازي کنم. از نظر من مهمترين ويژگي خانم ابريشمي تنهايي اوست. ما زنهاي زيادي مثل خانم ابريشمي داريم، فقط نگاه دقيقي به اين زنها نداشتهايم؛ زناني که همسرانشان را از دست دادهاند و فرزندانشان به آنها سر نميزنند يا مهاجرت کردهاند. شايد به لحاظ اقتصادي هم مشکلي نداشته باشند، اما به لحاظ ارتباطات عاطفي و انساني تامين نيستند و نياز به معاشرت اجتماعي دارند. براي همين هم در جمع خانوادههايي که در سريال «ديوار به ديوار» ميبينيم، خانم ابريشمي تک و تنهاست. او کسي را ندارد و از فرزندانش دور است، در حالي که بقيه شخصيتها در قالب خانواده هستند و قصههاي خودشان را دارند. ابريشمي يک تکواحدي است که تلاش ميکند همه را به صلح و آرامش دعوت کند. او ميخواهد همهچيز آرام باشد و همه يکديگر را دوست داشته باشند؛ چيزي که امروز همه جهان به دنبال آن است و نياز دارد.
فکر ميکنم از برخي جهات هم شبيه خود شماست. اينطور نيست؟
من به اين بخش ماجرا فکر نکردهام، اما اگر احساس ميکنيد شبيه من است، شايد به اين دليل باشد که سعي کردهام بازي خيلي پررنگي ارائه نکنم. به قول معروف تئاتري يا تلويزيوني بازي نميکنم چون در دورهاي که تلويزيونهاي ما نصف پرده سينما طول و عرض دارد حتي در خانههاي کوچک، من قائل به بازي سينمايي هستم حتي در تلويزيون. گاهي نقش به بازيگر اين اجازه را نميدهد که خيلي بازي پررنگ و واضحي به نمايش بگذارد. براي همين خيلي مينياتوري و ظريف به گوشههايي از شخصيت اين زن ميپردازم.
مثل تمايل و کشش بين او و سرهنگ دلپاک؟
بله و نيز در خندهها و گريههايش. به نظرم اين زن به قدري اصيل، باوقار و موجه است که حتي خندهها و گريههايش هم بايد ظرافت داشته باشد. من اين زن را اينطوري شناختم و فکر ميکنم مورد تائيد کارگردان هم بوده است.
فکر نميکنيد اين ظرافت در اجراي نقش باعث ميشود بازي شما خيلي به چشم نيايد يا بياهميت تلقي بشود؟!
من عادت ندارم روي موجي سوار بشوم. ترجيح ميدهم تجربيات خودم را کسب کنم. ضمن اينکه وظيفه ماست سطح دانش بصري و شنوايي مخاطبمان را ارتقا بدهيم. امروز اتفاقات تازهاي در بازيگري در دنيا رخ ميدهد و ما هنوز خيلي مانده به اين دستاوردها و اتفاقات جديد برسيم چون امکانش را نداريم. اين مبحث مفصلي است که مجال پرداختن به آن اينجا نيست و من فقط درباره نقش خانم ابريشمي بگويم که سعي ميکنم با ظرافت و بدون سر و صدا و برجستهکردن احساسات و احوالاتش او را نمايش بدهم. براي من جزئيات اهميت زيادي دارد؛ پيدا کردن چيزهاي کوچک و کنار هم قرار دادن آنها و شکل دادن به نقش. در نهايت تماشاچي به طور غريزي لذت ميبرد؛ شايد نداند چرا اما نقش را باور خواهد کرد.
به شرط اينکه در زندگي پرشتاب امروز براي تماشاي اين ظرافتها حوصله به خرج بدهد!
شايد مخاطب امروز شتابزده باشد، اما خانم ابريشمي شتاب ندارد؛ او دارد زندگي خودش را ميکند و مخاطب متوجه آرامش اين شخصيت ميشود. خصلت او اين نيست که با سرعت زمانه جلو برود. بخشي از ريتم و تصويري که از اين زن ميسازيم به کارگردان و تدوينگر ارتباط دارد و آنجا شايد بتوان سرعتي به او داد ولي درباره شخصيتش، به اين قائل نيستم که بايد خيلي سريعتر باشد با تظاهرات بيروني و خيلي آشکار. ابريشمي اصلا چنين زني نيست! نگاه من اين بوده و اميدوارم مورد تائيد مردم هم باشد.
در مجموع از سريال «ديوار به ديوار» راضي هستيد؟
خوشحالم در پروژهاي هستم که نفس تازه، نشاط و شادابي به تلويزيون آورده است. اين را در برخورد با مردم و اطرافيانم شنيدهام و فکر ميکنم ويژگي سريال «ديوار به ديوار» اين است که به تماشاچي احترام ميگذارد. فضا، ديالوگها، شخصيتها، اتفاقات و ماجراها طوري طراحي شده که مخاطب هم به اين اثر احترام ميگذارد و آن را دوست دارد.
فکر ميکنم درون شما دخترکي شاد و بانشاط و حتي اهل شيطنت هست که هيچوقت در هيچ نقشي ديده نشده و به نمايش در نيامده است. چرا؟
آخر نميگذارند! نقشهايي که براي خانمها آن هم خانمهاي هم سن و سال من در تلويزيون مينويسند، خيلي تنوع ندارد. خط قرمزها در تلويزيون تنگتر از سينما و تئاتر است. شيطنتي که شما ميگويي هست، اما من اجازه ندارم خيلي آن را نشان بدهم. فعلا به همين بسنده کردهام که نقشهاي تکراري بازي نکنم و اين براي من جذاب است که بتوانم شخصيتهاي متفاوت را به نمايش بگذارم. البته در تئاتر، نقش کمدي با اين ويژگيها داشتم و منتقدان نوشتند که رويا تيموريان اشتباه کرده نقشهاي جدي يا تراژيک بازي کرده است!
نقشي بوده که دلتان بخواهد بازي کنيد و پيش نيامده باشد؟
همين خانم شاد و شيطاني که شما گفتيد را خيلي دلم ميخواهد بازي کنم ولي خب محدوديتهايي هست و من فکر نميکنم شرايطش به اين زوديها پيش بيايد؛ فعلا بايد شيطنت کوچک بکنيم تا ببينيم چه ميشود.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۱۵۵۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیلین مورفی با دنبالههای «۲۸ روز بعد» همراه میشود
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ورلد آف ریل، پس از یک نبرد بسیار داغ در مناقصه، سونی پیروز شد و حقوق فیلم «۲۸ سال بعد» دنی بویل را که توسط الکس گارلند نوشته شده، به دست آورد. چند استودیو برای دریافت حقوق این فیلم در رقابت بودند که برادران وارنر هم از جمله آنها بود.
برنامه این است که «۲۸ سال بعد» آغازگر سهگانهای از فیلمها باشد که گارلند نویسنده همه آنها و بویل کارگردان فیلم نخست است. فیلمبرداری اولین فیلم از این مجموعه ماه آینده در لندن شروع میشود.
گفته می شود «۲۸ سال بعد» برای هر فیلم بودجه ۷۵ میلیون دلاری دارد و قرار است رالف فاینس، جودی کامر و آرون تیلور جانسون در آن بازی کنند. جزییاتی درباره داستان، شخصیتها و تاریخ تولید ارایه نشده است.
کیلین مورفی که در فیلم اصلی «۲۸ روز بعد» بازی کرد، برای فیلم اول از «۲۸ سال بعد» بازنخواهد گشت. با این حال گفته شده وی برای دومین فیلم به کارگردانی نیا داکوستا، در یک بخش کوتاه اما مهم، حضور خواهد داشت و در سومین فیلم نقش اصلی را بازی خواهد کرد.
مورفی سال ۲۰۰۳ بازیگر اصلی «۲۸ روز بعد» بود و در نقش اصلی بازی کرد. با وجود اینکه او در آخر فیلم زنده ماند، اما در ادامه آن یعنی فیلم «۲۸ هفته بعد» ظاهر نشد.
هنوز بویل و گارلند حضور او را تایید یا تکذیب نکردهاند. مورفی در مصاحبهای که دسامبر ۲۰۲۳ با ورایتی انجام داده بود گفت در دسترس و علاقهمند به حضور در دنبالههای بویل و گارلند است.
ماه مارس مورفی برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و بنابراین برای بویل و گارلند بسیار جذاب است که او بازیگر فیلمهایشان باشد.
به جز فیلم «پیکی بلایندرز» استیون نایت که قرار است ماه سپتامبر فیلمبرداری شود، مورفی بازیگر فیلم «خون زغال سنگ را جلو میبرد» است که احتمالاً تولید آن اواخر امسال انجام میشود.
آخرین فیلم بویل در مقام کارگردان، «دیروز» در سال ۲۰۱۹ بود که به نوعی به گروه بیتلز مرتبط بود و با دیگر فیلمهای بویل که معمولاً تلخ هستند، شباهت نداشت. «۱۲۷ ساعت» و «میلیونر زاغهنشین» از دیگر فیلمهای این فیلمساز هستند.
«۲۸ روز بعد» فیلمی پسارستاخیزی در سبک علمی-تخیلی و ترسناک به کارگردانی دنی بویل با بازی کیلین مورفی محصول سال ۲۰۰۲ است. داستان فیلم از جایی آغاز میشود که ویروسی به نام ویروس خشم در شهر پخش میشود که باعث تبدیل انسانها به زامبی میشود. جیم (کیلین مورفی) و سلنا (نائومی هریس) در این میان باید برای نجات خود تلاش کنند.
این فیلم که جایزه بهترین فیلم ترسناک ساترن را دریافت کرد، یکی از فیلمهای فهرست «۱۰۰۱ فیلمی که باید قبل از مرگ ببینید» به انتخاب استیون اشنایدر است و در سایت راتن تومیتوز امتیاز ۸۷ درصد را دارد.
کد خبر 6092013