تحریککردن فرودستان خطرناک است
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۲۲۳۷۲۸
به گزارش جماران، روزنامه اعتماد در گفت و گو با اصغرزاده نوشت:
وی میگوید که کار روحانی برای پیروزی در انتخابات ساده نیست. او معتقد است روحانی برای پیروزی باید فیگور جدیدی بگیرد؛ فیگوری که بتواند رای طبقه ممتاز، متوسط و پایین نشین اجتماعی را به هم پیوند بدهد. برای این ادعای خود ادله دارد. معتقد است که یک بلوک رای بالایی در طبقه حاشیهنشین و فرودست ایران شکل گرفته که سید ابراهیم رییسی و محمد باقر قالیباف در غیاب محمود احمدینژاد تلاش دارند تا آن را تصاحب کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ارزیابی شما از دومین مناظره انتخاباتی چیست؟
به نظر من با مناظره دوم آرایش سیاسی جدیتر شد. معلوم شد که جریان اصولگرا بر خلاف سنت همیشگیاش روی مسائل اقتصادی تاکید دارد تا روی موج شکاف بین لایههای تنگدست و موقعیت گروههای ممتاز اقتصادی سوار شود. بحث ٤ درصد و ٩٦ درصد در صحبتهای آقای رییسی و میرسلیم نیست اما در مجموع جریان اصولگرا فضای عمومی کشور را به سمت این شکاف طبقاتی میبرند. قبلا جریان اصولگرا شکاف طبقاتی را امری طبیعی میدانست و معتقد بود که نباید این شکاف را تحریک کرد بلکه باید با توسل به شکافهای مقاطع اثرات آن را کم کرد. الان به نظر میرسد که مقداری مبناییتر برخورد میکند. البته حاضر نیست که ریشهیابی کند که چرا این فقر به وجود آمده است ولی به لحاظ تاکتیکی میخواهد این مساله را بر سر دولت بکوبد و آن را مقصر جلوه دهد. حدود ١٠ میلیون تا ١٦ میلیون حاشیهنشینی که اذعان میکنند در کشور وجود دارد و بر چیزی حدود ٧ تا ٨ میلیون نفر بیکار تاکید دارند نشان میدهد آنها چه تاکتیکی به کار گرفتهاند. به هر حال تصویری که از جامعه میدهند تصویری بسیار طبقاتی و تبعیضآلود است. بدون اینکه توجه کنند که این تصویر از چه سیاستهایی ناشی شده و این مساله به سبب سیاستهای چند دهه است؟ ضمنا پرهیز میکنند از اینکه وارد برگهای برنده آقای روحانی مثل سیاست خارجی یا ثبات سیاسی و اقتصادی شوند. برگ برنده آقای روحانی در انتخابات دفاع از دستاورد مهم خودش یعنی برجام بوده است و وضعیتی که به خاطر ثبات اقتصادی در کشور ایجاد شده است. جریان اصولگرا بدون توجه به این مزیتها تلاش میکند که افکار عمومی را به سمت مطالبات اقتصادی هدایت کنند و آنها را از واقعیتها دور میکند. گاهی اوقات هم شعارهایی میدهند که در دفاع از آزادیها است. واقعیت این است که دفاع جریان اصولگرا از آزادیهای مدنی کاملا تاکتیکی است. به هیچوجه یک گردش استراتژیک نیست. مثلا از خبرنگاری صحبت میکنند که توسط وزیری رانده شده، در صورتی که دهها خبرنگار در حوادث اخیر به دلایل مختلف از کار بیکار شدهاند و به زندان افتادهاند یا آزادی آنها گرفته شده است. برای آنها مهم نیست. آنها میخواهند تصویری از خودشان نشان دهند که این تصویر حکایت از عبور آنها از گذشتهای دارد که خیلی قابل دفاع نبوده است. به همین دلیل مناظره دوم به لحاظ اینکه جریان اصولگرا توانست تقسیم کاری بین کاندیداهای خود ایجاد کند و با همان سیاست شرایطی را ایجاد کند که افکار عمومی را به سمت خود جلب کند، توفیقاتی را به دست آورد. آقایان روحانی، جهانگیری و هاشمیطبا بیشتر با صداقت جلو رفتند و نشان دادند که به هیچوجه نمیخواهند دروغ بگویند. ممکن است احساس شود که در این مناظره مقداری اصولگراها دست بالا را داشتند. امیدوار هستم در مناظره سوم شرایط به گونهای فراهم شود که کاندیداهای اصلاحطلب قادر باشند با شعارها و برنامههایی که ارایه میدهند، توجه افکار عمومی و به خصوص اقشار تنگ دست جامعه را که دارای رای قابل توجهی هستند به خود جلب کنند. اصلاحطلبان از قدیم متوجه این بودند که بودجه نفتی میتواند منجر به گسترش فقر شود. به همین دلیل توصیه میکردند که درآمدهای نفتی تحت کنترل قرار گیرد. در دولت اصلاحات به دنبال تاسیس حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی بودند اما نکته مهمی که وجود دارد این است که مردم ایران احساس میکنند که روی چاههای نفت نشستهاند و نفت تولید میشود و تمام دولت و سیاست خارجی و راهبردی دولت در جهت گسترش برای فروش نفت خام است و مردم باید در این درآمد سهیم باشند. جناح راست به این مطالبهگری امروز دامن میزند. اصلاحطلبان باید روی طرحهایی که از قدیم از سوی کارشناسان اصلاحطلب مطرح بود، یعنی تبدیل درآمد نفت به ثروت نفت اصرار کنند. پیشنهادم به آقای روحانی این است که در مورد اینکه چگونه میتواند بیمه افزایش ثروت را در میان خانوادههای ایرانی فراهم کند، در مناظره استفاده کند. اگر دولت روحانی تصمیم بگیرد که در دولت دوم تلاش کند شرکتهای نفتی تبدیل به سهامی عام شوند و سهام آن در اختیار تمامی ایرانیان بالای ١٨ سال قرار گیرد و هر کسی از هر رنگ و نژادی و دین و مذهب و قومیتی را شامل شود، شاید سرنوشت انتخابات تغییر کند. به همین دلیل تا زمانی که نفت در اختیار دولت است و دولت بزرگ است بالاخره جریانهای پوپولیستی برای اینکه دولت را تصاحب کنند و از آن درآمد کسب کنند، برنامهریزی میکنند. دیدید تلاش اصولگراها برای به چنگ آوردن دولت و منابع نفتی منجر به چه اتفاقاتی در سال ٨٤ و ٨٨ شد و بر آمدن دولت احمدینژاد را دیدیم. بالاخره اصراری در جریان اصولگرا برای به چنگ آوردن منابع نفتی بود. باید راه این جریان پوپولیستی را ببندیم و به همین دلیل شاید بهتر این است که نفت دوباره به مفهوم واقعی ملی شود و در اختیار مردم قرار گیرد و مردم به عنوان مالک نفت تلقی شوند و دارای سهم باشند و سهامشان در اختیار شرکتی ملی و بزرگ قرار گیرد که مجمع عمومیاش مردم باشند اما به گونهای طراحی شود که مثلا نمایندگان مردم در پارلمان حضور داشته باشند. باید نفت از بودجه منفک شود و در اختیار صندوق قرار بگیرد و تبدیل به پروژههای بزرگ و سرمایه شود. اینگونه دولت میتواند جلوی گسترش نقدینگی را بگیرد و مردم هم بر سرنوشت خود مسلط میشوند. در این مکانیزم آن صندوق به دولت وام میدهد. طرف دولت آن شرکت به نمایندگی از ملت باشد، در ازای آن شرکت عوارض و مالیات به دولت بپردازد ولی نفت مستقیم وارد بودجه دولت نشود. اگر آقای روحانی بتواند این ایده را که قبلا در جریان اصلاحات مطرح بود، اجرا کند و به مردم قول دهد که دولت دومش شرایطی را ایجاد کند که تودههای مردم سهام در نفت داشته باشند، شاید از این تله پوپولیسم و عوامفریبی جریان اصولگرا بتوان فرار کرد. اگر قادر نشود در مقابل پرداخت یارانهای که آنها نام میبرند، ایده و طرحی جدی در حوزه اقتصادی بدهد امکان داردروزهای آخر با یک موج مطالبهگرانه از سوی طبقات تنگدست روبهرو شویم و آنها نتیجه آرا را عوض کنند. پیشنهاد من به دولت این است که روی برنامه اقتصادی تمرکز کند.
اهمیت این دوره از انتخابات چرا مشدد شد؟
با وجود اینکه طبق قانون اساسی باید حاکمیت در کشور یگانه باشد اما برخی دخالتها و مقاومتها در مقابل رای مردم باعث شده تا در ذهن مردم توهم توطئهای شکل بگیرد. مردم گمان میکنند همیشه سناریوی پنهانی وجود دارد که دولت غیر رسمیای در کنار دولتهای منتخب وجود دارند که برای ملت و سیاست خارجی تصمیم میگیرد.
یعنی مردم با این تحلیل برایشان انتخابات مهم است که ارادهشان را بر قدرت دولتِ غیرمنتخب پنهان تحمیل کنند؟
بله. انتخابات دروازهای است که مردم میتوانند از طریق آن به این سناریوی پنهان دست پیدا کنند.
چگونه؟
در هر انتخابات کاندیداها صحبتهایی که میکنند نقشههایی برای تعداد کاندیداها طراحی میشود. گفتوگوهایی شکل میگیرد و... مردم هم بر اساس چینش این تکههای پازل از قاعده غیرمتعارفی استفاده میکنند که واکنشی غافلگیرانه و زیرکانه است.
پس معتقدید انتخاب مردم و حضورشان در انتخابات بیش از آنکه ایجابی باشد انتخابی معکوس و سناریو خنثی کن است؟
اکثریت مردم به هوشمندی سیاسی رسیدهاند و آگاهیهای سیاسیشان به هیچ عنوان ضریب پایینی ندارد. همین آگاهی منجر به واکنش به قول شما معکوس آنان شده. یعنی مردم با رفتار سلبی در مقابل سناریویی که میخواهد نقشه را به آنها تحمیل کند، آن نقشه را با کنش معکوس خود نقش بر آب میکنند.
چه دلایلی واکنش سلبی مردم را در دورههای اخیر انتخابات، سلبی و معکوس کرده؟
عدم وجود احزاب و عدم شفافیت در فضای سیاسی، این پنهانکاری و برخورد سلبی را تشدید کرده است.
اشارهتان به پنهان کاری، عدم شناسایی رویکرد و سویه مردم برای رای دادن است؟
بله. پنهانکاری از طرف نهادهای قدرت و مقاومت مردم برای خنثی کردن چیزی که سناریوی دولت پنهان نامش را میگذارم از سال ٧٦ کلید خورده و تبدیل به یک جنبش اجتماعی شده. تا جایی که سرنوشت مدیریتی کشور در خیابان و فضای عمومی کشور تعیین تکلیف میشود نه بر اساس سناریوهای کانونهای قدرت.
فکر نمیکنید میشود با سناریوهای مختلف روی رای تودههای اجتماعی که در کوچه و بازار سرنوشت کشور را تعیین تکلیف میکنند، اثرگذار بود؟
دقیقا استفاده برخی کاندیداها در دورههای گذشته و همین دوره از برخی شعارها و دادن برخی وعدههای پوپولیستی نشان از آن دارد که این کاندیداها دنبال دستکاری رای توده بیشکل خیابان هستند.
فکر نمیکنید از سال ٨٤ و با ظهور احمدینژاد این تصور تشدید شده؟
بی تردید همین است. از زمان برآمدن آقای احمدینژاد و نوع برخوردی که وی با این توده مردم کرد و بعد در دولتهای نهم و دهم ادامه یافت باعث شد تا برخی از سیاستمداران گمان کنند با هر وعده و شعاری میتوانند رای این طبقه از تودهها را به سمت خود جلب کنند. اما یک اتفاق دیگری را نادیده میگیرند اینکه وعدههایی که نافرجام بوده باعث شده تا در داخل تودههای مردم یک بلوک رای سرکشی شکل بگیرد که به نظر میرسد به راحتی تن به اصلاحطلب و اصولگرا نمیدهد.
این بلوک رای چند درصد است؟
باید قابل توجه باشد. ردصلاحیت احمدینژاد یا کنار گذاشتنش نشان میدهد که درصد قابل توجهی است.
فکر میکنید چقدر است؟
این بلوک رای سرکش به نظر میرسد از مجموع آرای اصلاحطلبان و اصولگرایان که هر دو معتقدند چارچوب نظام را میپذیرند و در حیطه قانون اساسی رقابت میکنند، بیشتر است. این رای سرکش میتواند اتفاقی که در انتخابات امریکا و فرانسه رخ داد را در ایران هم تکرار کند.
شما این تحلیل مردم را توهم توطئه اعلام کردید. واقعا توهم توطئه است؟
به نظر من خیلی جدی نیست ولی چون فضا شفاف نیست و مناسبات اقتصادی و سیاسی روشن نیست، این برداشت اجتماعی شکل میگیرد.
آبشخور این تحلیل و برداشت اجتماعی کجاست؟
فضای بسته و نبودن نهادهای مدنی و نبودن احزاب و وجود گروههای مافیایی و زیرزمینی که به لحاظ اقتصادی رقیب دولت هستند. در ظاهر اگر همهچیز در قالب دولت و مجلس پیش میرفت، نباید این توهم توطئه شکل میگرفت.
به نظر شما در حال حاضر مردم درباره ساختار سیاسی و کنش جریانهای سیاسی و کانونهای قدرت چه ارزیابیای دارند؟
نخستین چیزی که در ذهن بسیاری از مردم ما جاری است این مساله است که برای اشتغال و فعالیت اقتصادی حتما باید جایی ارتباط داشت. این زمینههایش عدم شفافیت و ابهام در مناسبات اقتصادی است. اینکه دولت میتوانست کار را شفاف کند اما چون بیرون از دولت قدرت دولت ٢٠ تا ٣٠ درصد کل قدرت است و چیزی بیشتر از نصف قدرت سیاسی و اقتصادی طراحی و تصمیمگیریاش در بیرون از دولت است، مساله را تشدید میکند. حتی الان بخشی از مردم فکر میکنند گروههایی که در بخش پنهان حکومت هستند، میآیند تا بخش شفاف دولت که از طریق انتخابات است در اختیار بگیرند و تمامی کیک قدرت را سر سفره خود داشته باشند. این تفکر در بخشهایی از جامعه وجود دارد.
این برداشت و نوع نگاه بیشتر در کدام بخش از طبقات اجتماعی تکثر دارد؟
باید به این موضوع توجه داشت که این تودههایی که این بلوک رای قدرتمند را دارند و در اختیار نیروهای سیاسی نیستند و ضد ساختارند، بیشتر در حاشیهها قرار دارند.
حاشیه جغرافیایی یا سیاسی؟
حاشیههای اجتماعی و جغرافیایی. در ایران چیزی حدود ١٠ تا ١٢ میلیون نفر حاشیه نشین داریم. در مشهد چهار میلیون و در تهران سه تا چهار میلیون نفر حاشیه داریم. در شهرهای صنعتی و شهرهای بزرگ این حاشیهها دایما در بین آنها عنصر نارضایتی از وضع موجود بازتولید میشود. خدمات شهری به آنها داده نمیشود، امکان اشتغال وجود ندارد. تبعیض نابرابری و فقر و فحشا و فساد و چیزهای تحقیرکننده آنان وجود دارد که باعث میشود که نسبت به مرکز فاصله پیدا کنند. احساس کنند که جذب مرکز نشدهاند. برداشت آنان این است که خدمات پایین دستیای برایشان انجام میشود و از حقوق کمتری برخوردارند. حالا در انتخابات هم میبینیم که آقایان رییسی و قالیباف برای تصرف رای این بلوک رای قدرتمند ناراضی از سیستم با هم مسابقه گذاشتهاند. تذکر رییسی به قالیباف درباره جمعیت حاشیهنشینها این پیام را داشت که آنها برای سبد رای خود خیلی خیلی به این طبقه امید بستهاند.
طبقه حاشیهنشین آیا اکنون هویت جمعی دارد و ضریب آگاهیشان چقدر است؟
این لشکر ذخیره حاشیهنشین در حال حاضر یک افق نارضایتی از وضع موجود دارد. آنان در تولید نقش دارند اما کمترین سهم را از اقتصاد دارند. این طبقه در حال مقایسه خود با طبقات دیگر جامعه است. از همین رو افق نگاهشان یکی است. بالارفتن آگاهی این طبقه یعنی نارضایتی بیشتر. از همین رو نه کاندیداها که حاکمیت باید سریعتر فکر چارهای برای این طبقه داشته باشد.
بالا رفتن ضریب آگاهیشان برای قدرت خطرناک است؟
تحریک کردنشان خطرناک است. مثل کاری که در دوره احمدینژاد انجام شد. آقای روحانی شعارش این بود که کشور را از شرایط غیر نرمال به شرایط نرمال برمیگردانم. یعنی این پیام را به این طبقه داد که فشار را کنترل میکنم و برمیگردانم از روی شما. اما وقتی مجبور شد طرح انصراف از یارانه را مطرح کند مشاهده کرد که بیش از ٩٢ درصد از مردم برای دریافت یارانه ثبتنام کردند.
چراغ قرمز مقابل احمدینژاد برای این بود؟
جلوگیری از آمدن احمدینژاد ناظر بر این است که نکند این بلوک رای توسط کسی به سرقت برود. این مساله را کاندیداهای اصولگرا و اصلاحطلب درک کردهاند. البته هر چند اصولگرایان سالهای آخر دولت احمدینژاد، او را نفی میکردند اما هیچوقت او را نقد رادیکال نکردهاند. شورای نگهبان هم که صلاحیت آقای احمدینژاد را رد کرد، نگفت که این عدم احراز صلاحیت مبتنی بر ضعفهای برنامهای احمدینژاد است. شورای نگهبان حاضر نشد که بگوید نمیگذارم احمدینژاد بیاید به این خاطر که اقتصاد را تخریب کرده و سیاست خارجی را به سمت ماجراجویی پیش برده است. هرگز وارد این تحلیل نشد. نیامدن احمدینژاد به خاطر این بود که زمینه برای آمدن کاندیداهای اصولگرا بیشتر فراهم شود. بلوک رای احمدینژاد را احتیاج داشتند. احمدینژاد هم زیرکی کرد وقتی گفت از هیچ کاندیدایی حمایت نمیکنم.
واقعا این بلوک رای یا لشکر حاشیهنشینها به نام احمدینژاد سند خورده؟
به هیچ عنوان. آقای احمدینژاد هم دچار توهم است. چون تصور میکند این بلوک رای در اختیار اوست.
پس اگر توهم است چرا مثلا رییسی و قالیباف محور فعالیتشان محرومین است؟
به خاطر همان بلوک رای.
نظر دارند که سهمالقدر خوبی از آن ٦٠ تا ٧٠ درصد را جذب کنند؟
بله. من نامش را لشکر حاشیهای میگذارم که احساس نابرابری دارد. احساس تبعیض میکند و فکر میکند از سوی حاکمیت و دولت دیده نشده اما در دوره احمدینژاد احساس میکند که دیده شده است. مسکن مهر و سهمی از نفت را از آن خود میدانست. اواخر دولت احمدینژاد آن لشکر ذخیره احساس میکرد این ٤٥ هزار تومان فاقد ارزش اولیه است ولی الان احساس میکند شاید در دولت روحانی دیده نمیشود. منتظر است ببیند کدام یک از نامزدها حرف نزدیک به این منافع دارد.
از بین کاندیداها کدام یک این حرف را میزنند؟
به نظر میآید آقای رییسی ادبیات و سلوکی را که به کار میبرد و نوع گفتارش به آن بلوک رای نزدیکتر است.
با توجه به هزینههای دوره احمدینژاد بر این طبقه سلوک انتخاباتی رییسی قابل باور است؟
نکته اساسی این بحث همین جاست. مهم این است که باورپذیر شود. بلوک رای باید باور کند این فرد از جنس خودشان است و سیاستهایش را با اقتدار میتواند جلو ببرد. این باورپذیری خیلی مهم است. به همین دلیل است که مرز بین شعارهای پوپولیستی و عوام فریبانه و واقعگرایی مخدوش میشود. کاندیدا سعی میکند با گفتن برخی جملات و برنامههایی، این گروه را جلب کنند.
آقای رییسی بهتر میتواند در این ژانر بازی کند یا قالیباف؟
آقای قالیباف نمیتواند این کار را بکند. او موقعیت آقای احمدینژاد در سال ٩٢ را دارد. یعنی وقتی که آقای احمدینژاد میگفت مشایی را میخواهم معرفی کنم یا کاندیداهای اصولگرا میگفتند ادامهدهنده راهش هستیم مردم باور نمیکردند. آقای قالیباف به این دلیل که ١٢ سال شهر تهران را اداره کرده است یک کارنامهای از خود بهجای گذاشته. اداره شهر تهران فقط متعلق به طبقات متوسط ممتاز نیست. بخشهایی از جامعه تهران کسانی هستند که ماشین ندارند و به لحاظ سلامتی دچار مشکل هستند. به لحاظ امکانات شهری فاقد استانداردها و حداقلهای لازم هستند. سرپناه لازم را ندارند. در شهر تهران بخش عمدهای از اهالی تهران در این دوره ١٢ ساله مدیریت شهردار جزو بخش محروم و حاشیهای تلقی شدند. گاهی بچهشان دستفروش بوده و توسط آدم گردنکلفتی که وابسته به شهرداری بوده کتک خورده است. گاهی احساس کردهاند سوءاستفادههایی از همین عوارض و پولهایی که دادهاند شده است. قالیباف الان اعلام میکند که درآمد شهرداری تهران بیست برابر شده است. اما بیست برابر شدن درآمد شهرداری چه نفعی برای طبقه ضعیف تهراننشین و حاشیهنشین آن شده. به نظر میرسد توجه شهرداری به بخشهایی از جامعه بوده که میتوانند از اتوبان و امکانات شهری استفاده کنند و طبقه محروم تهراننشین هم از این مساله رنج میبرد. حاشیهنشینها برای خود مثال پیدا میکنند. مثل بحث گرد و خاک و توفان و سیل و باران. بارها شده که سیلهایی اطراف تهران آمده و مردم را با دردسر مواجه کرده. این طبقه همه این مشکلات را ناشی از مدیریت قالیباف میدانند یا اتفاقی که برای پلاسکو افتاد قالیباف را در شرایط بدی قرار داد.
قالیباف سبد رایاش را کجا قرار داده؟ آیا او میتواند بخشی از رای روحانی را که در طبقه ممتاز و متوسط شهری است از آن خود کند؟
رییسی و قالیباف پذیرفتهاند که نمیتوانند آرای طبقه متوسط شهری که پشت سر آقای روحانی است را دچار شکاف کنند. چشمشان به آرای روحانی نیست. فکر میکنند آقای روحانی موقعیت متزلزلی نیست و بدنه اجتماعیاش هم تا حدودی حفظ شده است. هرچند این تحلیل را دارند که رای روحانی مقداری ریزش داشته اما میدانند که معلوم نیست این ریزش رای در سبد رای چه کسی برود. شاید در سبد رای تحریم برود. آنهایی که از آقای روحانی بریدهاند معلوم نیست به سمت راست بگردند. امکان دارد چپتر به لحاظ سیاسی شوند و دورتر از خط اعتدال بشوند.
بلکه حتی در دایره غیرپوزیسیون اجتماعی قرار بگیرند؟
بله. الان عدهای از جوانان و دانشجویان هستند که معتقد هستند که اصلاحطلبان هم اشتباه کردهاند که با معتدلین و میانهروها ائتلاف کردند و یک دولت میانه را ایجاد کردهاند. من این دولت را نه دولت اعتدالگرا که دولت پراگماتیست و عملگرا میدانم.
عملکرد دولت عملگرا چگونه بوده؟
وقتی ساختارها متصلب است و نظام ایدئولوژیک، دولت اعتدالی فرصتها را فقط میسوزاند چرا که اقتدار ندارد. درست است که در دانشگاهها آرامش نسبی ایجاد شده است ولی دانشجوهای سیاسی کاملا در معرض تهدید هستند. در فضای عمومی کشور، برخلاف قولهایی که آقای روحانی داد برای اینکه فضای امنیتی را کم کند، چندان موفق نبود. آقای روحانی در بخش داخلی قادر نبود این انتظار را برآورده کند. این انتظارات که متعلق به بدنه اجتماعی دولت مستقر است بخشی ریزش کرده است.
این ریزش رای میتواند به سبد رای رییسی یا قالیباف واریز شود؟
نه جذب آنها هم نمیشوند.
هدف اولیه رییسی و قالیباف در کارزار انتخابات چیست؟
نخستین هدفشان آرای اصولگراهاست. در مرحله دوم بخش حاشیه و لشکر ذخیره است. شاید حتی به همین دلیل هم متعجب شدند از اینکه آقای احمدینژاد آمد. هرچند همه دست به دست هم دادند و تقریبا در شورای نگهبان آقای احمدینژاد یک رای موافق داشت و نگذاشتند او بیاید.
یعنی معتقدید اگر احمدینژاد میآمد کاری به مراتب راحت از رییسی و قالیباف برای جمع کردن رای این طبقه داشت؟
بله، او اگر میآمد بلوک رای را راحتتر تصاحب میکرد. انتظارات مادی و مطالبات آن لشکر ذخیره به دلیل کمبود منابع و محدودیتهایی که در دولتها هست اگر برآورده نشود تبدیل به یک پتانسیل شورشی و برانداز میشودکه میتواند خیلی آسیبزننده باشد. مانند سال ٧٣ و اتفاقاتی که در مشهد و اسلامشهر و برخی شهرها رخ داد و یک شورش شهری را شاهد بودیم. اما بعدا به خاطر کنترل فضای عمومی و اینکه همه سیاسیون و جناحها متوجه بودند که باید مطالبات لجام گسیخته مهار شود، کوتاه آمدند. به خصوص در سال ٩٢ که انتخابات مظهر یک نوع تعادل و کوتاه آمدن طرفین از بالا بردن مطالبات بود آرام شد. گاهی در برخی شهرها و در برخی از مسابقات ورزشی و تجمعات و حوزهها و فضاهای مجازی شعارهایی را دیدیم که احساس میشود شبیه فنر فشرده شدهای است که میخواهد جهش پیدا کند. واکنشهای تخریبی دارد و حتی گهگاه خود تخریبی است. گاهی اوقات فضای عمومی شهر را تخریب میکند. این اتفاق مهم است.
کنش منهای امید است؟
نامش را توده خمیری شکلی میگذارم که وقتی مطالباتش بالا میرود تبدیل به قدرت تخریبگر میشود و اگر سیاستمداری میخواهد ضد سیستم عمل کند و بر آن مسلط شود میتواند سر به ناکجاآباد داشته باشد. به همین دلیل هم تا قبل از این انتخابات هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان پذیرفته بودند که به دام و تله پوپولیسم نیفتند. پوپولیسم کوری که میتواند این لشکر ذخیره را تحریک کند اما متاسفانه و با وجود اتفاقات بد گذشته رییسی و قالیباف در این انتخابات به جای اینکه بازی را به حوزه شفاف ببرند و مثلا راجع به برجام صحبت کنند بحث را به حوزه اقتصادی و معیشتی بردند.
به جهت کار
منبع: جماران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۲۳۷۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئیسی: آنچه دولت را در دل مردم جای میدهد، صداقت است
رئیسجمهور خطاب به استانداران با بیان اینکه مردم از صداقت خوششان میآید، گفت: آنچه دولت را در دل مردم جای میدهد و سرمایه اجتماعی را افزون میکند، صداقت با مردم است. هم گزارش بدهید و هم گره گشایی از ذهنها کنید.
به گزارش ایلنا، حجتالاسلام رئیسی در نشست مشترک دولت با استانداران گفت: اگر بدانیم خدا بر تمام ذرات هستی حاکم است، زندگی فرق میکند قدرت مال اوست ما به عنوان خدمتگزار مردم بدانیم قدرت از آن اوست و اراده اراده اوستر ما باید بتوانیم در عالم خدمت گزاری هم عرصه بندگی خود را و هم جایگاه خدمتگزاری را به عنوان کمک به بندگی خود و بندگان دیگر به کار گیریم هم خود ارتقا پیدا کنیم هم زندگی مردم را آباد کنیم.
وی افزود: این حرکت بزرگی که ملت ایران انجام دادند و اقتدار آفرینی و امید آفرینی که به نمایش گذاشتند اراده حضرت حق بود این نقطه عطفی در تاریخ زندگی ملت ایران بود که ما را در باشگاه قدرتهای منطقهای در بالاترین ردهها قرار داد. این افتخار و اقتدار آفریده شد واین امید ایجاد شد.
رئیسجمهور با بیان اینکه امروز کار همه صاحبان قلم و بیان و سخن آن است هر جا کسی تاثیر دارد امیدآفرینی کند، گفت: دشمن دنبال ایجاد یاس بود و هست ما در دولت باید با عمل و اجرا امیدآفرینی کنیم مهم است مردم حس کنند دولت کار میکند و با مردم صداقت دارد. احیانا اگر ناکامی وجود دارد علل آن را دولت به مردم اعلام میکند.
وی با بیان اینکه مردم از صداقت خوششان میآید، گفت: آنچه دولت را در دل مردم جای میدهد و سرمایه اجتماعی را افزون میکند، صداقت با مردم است. هم گزارش بدهید و هم گره گشایی از ذهنها کنید. هم علی الدوام با مردم ارتباط داشته باشید خصوصا با مردمی که در اجتماعات ما شرکت نمیکنند هم سراغ آنها که همیشه در اجتماعات هستند بروید هم آنها که به هر دلیل دچار زمینه ذهنی هستند و در این اجتماعات شرکت نمیکنند.
رئیسی تاکید کرد: باید با عموم مردم سخن گفت بر ارتباط با مردم تاکید میکنم. شنیدم عزیزی که تازه به عنوان استاندار به استانی رفته گاهی قبل از نماز صبح به اداره میرود نماز در آنجا میخواند تا پاسی از شب در اجتماعات است. نمیگویم هر ساعت بین مردم باشید. اما مردم در هفته دسترسی به استاندار داشته باشند.
وی با اشاره به برگزاری دور دوم انتخابات مجلس گفت: در مورد انتخابات باید تشکر کنم هم از مجریان و وزیر کشور و ناظران و هم عموم مردم که همت کردند. انتخابات باشکوهی بود به ۴ اصل رهبری توجه شد کاملا امنیت داشت در همه شهرها و روستاها هم سالم بود هم رقابتی و هم مشارکتی بود. تاکیدم این اس که در این مرحله هم با همت استانداران کاری کنند این ۴ اصل در حوزه هایشان مورد تاکید باشد ان شا الله این مرحله از انتخابات هم باشکوه باشد.
رئیسجمهور مساله دیگر را امنیت برشمرد و گفت: باید از همه حافظان امنیت در کشور تقدیر کنم دشمن دنبال این است که سوار امواج شود و ناامنی ایجاد کند تلاش عزیزان نیروهای مسلح و شوراهای تامین این باشد که موهبت الهی امنیت در جامعه ارتقا پیدا کند.
وی با اشاره به شعار سال گغت: در مورد مساله شعار سال که جهش تولید است همه بخشها باید برنامه داشته باشند؛ صنعت، معدن، کشاورزی، شرکتهای دانش بنیان، تولید خدمات در حوزه انرژی در این سال دارای برنامه باشند هم به صورت کلان هم اقلیمی باید برنامه داشته باشند.