تحلیل اصغرزاده از شرایط انتخابات
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۲۲۵۵۵۰
ابراهیم اصغرزاده میگوید که کار روحانی برای پیروزی در انتخابات ساده نیست. او معتقد است روحانی برای پیروزی باید فیگور جدیدی بگیرد؛ فیگوری که بتواند رای طبقه ممتاز، متوسط و پایین نشین اجتماعی را به هم پیوند بدهد. برای این ادعای خود ادله دارد. معتقد است که یک بلوک رای بالایی در طبقه حاشیهنشین و فرودست ایران شکل گرفته که سید ابراهیم رییسی و محمد باقر قالیباف در غیاب محمود احمدینژاد تلاش دارند تا آن را تصاحب کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ارزیابی شما از دومین مناظره انتخاباتی چیست؟
به نظر من با مناظره دوم آرایش سیاسی جدیتر شد. معلوم شد که جریان اصولگرا بر خلاف سنت همیشگیاش روی مسائل اقتصادی تاکید دارد تا روی موج شکاف بین لایههای تنگدست و موقعیت گروههای ممتاز اقتصادی سوار شود. بحث 4 درصد و 96 درصد در صحبتهای آقای رییسی و میرسلیم نیست اما در مجموع جریان اصولگرا فضای عمومی کشور را به سمت این شکاف طبقاتی میبرند. قبلا جریان اصولگرا شکاف طبقاتی را امری طبیعی میدانست و معتقد بود که نباید این شکاف را تحریک کرد بلکه باید با توسل به شکافهای مقاطع اثرات آن را کم کرد. الان به نظر میرسد که مقداری مبناییتر برخورد میکند. البته حاضر نیست که ریشهیابی کند که چرا این فقر به وجود آمده است ولی به لحاظ تاکتیکی میخواهد این مساله را بر سر دولت بکوبد و آن را مقصر جلوه دهد. حدود 10 میلیون تا 16 میلیون حاشیهنشینی که اذعان میکنند در کشور وجود دارد و بر چیزی حدود 7 تا 8 میلیون نفر بیکار تاکید دارند نشان میدهد آنها چه تاکتیکی به کار گرفتهاند. به هر حال تصویری که از جامعه میدهند تصویری بسیار طبقاتی و تبعیضآلود است. بدون اینکه توجه کنند که این تصویر از چه سیاستهایی ناشی شده و این مساله به سبب سیاستهای چند دهه است؟ ضمنا پرهیز میکنند از اینکه وارد برگهای برنده آقای روحانی مثل سیاست خارجی یا ثبات سیاسی و اقتصادی شوند. برگ برنده آقای روحانی در انتخابات دفاع از دستاورد مهم خودش یعنی برجام بوده است و وضعیتی که به خاطر ثبات اقتصادی در کشور ایجاد شده است. جریان اصولگرا بدون توجه به این مزیتها تلاش میکند که افکار عمومی را به سمت مطالبات اقتصادی هدایت کنند و آنها را از واقعیتها دور میکند. گاهی اوقات هم شعارهایی میدهند که در دفاع از آزادیها است. واقعیت این است که دفاع جریان اصولگرا از آزادیهای مدنی کاملا تاکتیکی است. به هیچوجه یک گردش استراتژیک نیست. مثلا از خبرنگاری صحبت میکنند که توسط وزیری رانده شده، در صورتی که دهها خبرنگار در حوادث اخیر به دلایل مختلف از کار بیکار شدهاند و به زندان افتادهاند یا آزادی آنها گرفته شده است. برای آنها مهم نیست. آنها میخواهند تصویری از خودشان نشان دهند که این تصویر حکایت از عبور آنها از گذشتهای دارد که خیلی قابل دفاع نبوده است. به همین دلیل مناظره دوم به لحاظ اینکه جریان اصولگرا توانست تقسیم کاری بین کاندیداهای خود ایجاد کند و با همان سیاست شرایطی را ایجاد کند که افکار عمومی را به سمت خود جلب کند، توفیقاتی را به دست آورد. آقایان روحانی، جهانگیری و هاشمیطبا بیشتر با صداقت جلو رفتند و نشان دادند که به هیچوجه نمیخواهند دروغ بگویند. ممکن است احساس شود که در این مناظره مقداری اصولگراها دست بالا را داشتند. امیدوار هستم در مناظره سوم شرایط به گونهای فراهم شود که کاندیداهای اصلاحطلب قادر باشند با شعارها و برنامههایی که ارایه میدهند، توجه افکار عمومی و به خصوص اقشار تنگ دست جامعه را که دارای رای قابل توجهی هستند به خود جلب کنند. اصلاحطلبان از قدیم متوجه این بودند که بودجه نفتی میتواند منجر به گسترش فقر شود. به همین دلیل توصیه میکردند که درآمدهای نفتی تحت کنترل قرار گیرد. در دولت اصلاحات به دنبال تاسیس حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی بودند اما نکته مهمی که وجود دارد این است که مردم ایران احساس میکنند که روی چاههای نفت نشستهاند و نفت تولید میشود و تمام دولت و سیاست خارجی و راهبردی دولت در جهت گسترش برای فروش نفت خام است و مردم باید در این درآمد سهیم باشند. جناح راست به این مطالبهگری امروز دامن میزند. اصلاحطلبان باید روی طرحهایی که از قدیم از سوی کارشناسان اصلاحطلب مطرح بود، یعنی تبدیل درآمد نفت به ثروت نفت اصرار کنند. پیشنهادم به آقای روحانی این است که در مورد اینکه چگونه میتواند بیمه افزایش ثروت را در میان خانوادههای ایرانی فراهم کند، در مناظره استفاده کند. اگر دولت روحانی تصمیم بگیرد که در دولت دوم تلاش کند شرکتهای نفتی تبدیل به سهامی عام شوند و سهام آن در اختیار تمامی ایرانیان بالای 18 سال قرار گیرد و هر کسی از هر رنگ و نژادی و دین و مذهب و قومیتی را شامل شود، شاید سرنوشت انتخابات تغییر کند. به همین دلیل تا زمانی که نفت در اختیار دولت است و دولت بزرگ است بالاخره جریانهای پوپولیستی برای اینکه دولت را تصاحب کنند و از آن درآمد کسب کنند، برنامهریزی میکنند. دیدید تلاش اصولگراها برای به چنگ آوردن دولت و منابع نفتی منجر به چه اتفاقاتی در سال 84 و 88 شد و بر آمدن دولت احمدینژاد را دیدیم. بالاخره اصراری در جریان اصولگرا برای به چنگ آوردن منابع نفتی بود. باید راه این جریان پوپولیستی را ببندیم و به همین دلیل شاید بهتر این است که نفت دوباره به مفهوم واقعی ملی شود و در اختیار مردم قرار گیرد و مردم به عنوان مالک نفت تلقی شوند و دارای سهم باشند و سهامشان در اختیار شرکتی ملی و بزرگ قرار گیرد که مجمع عمومیاش مردم باشند اما به گونهای طراحی شود که مثلا نمایندگان مردم در پارلمان حضور داشته باشند. باید نفت از بودجه منفک شود و در اختیار صندوق قرار بگیرد و تبدیل به پروژههای بزرگ و سرمایه شود. اینگونه دولت میتواند جلوی گسترش نقدینگی را بگیرد و مردم هم بر سرنوشت خود مسلط میشوند. در این مکانیزم آن صندوق به دولت وام میدهد. طرف دولت آن شرکت به نمایندگی از ملت باشد، در ازای آن شرکت عوارض و مالیات به دولت بپردازد ولی نفت مستقیم وارد بودجه دولت نشود. اگر آقای روحانی بتواند این ایده را که قبلا در جریان اصلاحات مطرح بود، اجرا کند و به مردم قول دهد که دولت دومش شرایطی را ایجاد کند که تودههای مردم سهام در نفت داشته باشند، شاید از این تله پوپولیسم و عوامفریبی جریان اصولگرا بتوان فرار کرد. اگر قادر نشود در مقابل پرداخت یارانهای که آنها نام میبرند، ایده و طرحی جدی در حوزه اقتصادی بدهد امکان داردروزهای آخر با یک موج مطالبهگرانه از سوی طبقات تنگدست روبهرو شویم و آنها نتیجه آرا را عوض کنند. پیشنهاد من به دولت این است که روی برنامه اقتصادی تمرکز کند.
اهمیت این دوره از انتخابات چرا مشدد شد؟
با وجود اینکه طبق قانون اساسی باید حاکمیت در کشور یگانه باشد اما برخی دخالتها و مقاومتها در مقابل رای مردم باعث شده تا در ذهن مردم توهم توطئهای شکل بگیرد. مردم گمان میکنند همیشه سناریوی پنهانی وجود دارد که دولت غیر رسمیای در کنار دولتهای منتخب وجود دارند که برای ملت و سیاست خارجی تصمیم میگیرد.
یعنی مردم با این تحلیل برایشان انتخابات مهم است که ارادهشان را بر قدرت دولتِ غیرمنتخب پنهان تحمیل کنند؟
بله. انتخابات دروازهای است که مردم میتوانند از طریق آن به این سناریوی پنهان دست پیدا کنند.
چگونه؟
در هر انتخابات کاندیداها صحبتهایی که میکنند نقشههایی برای تعداد کاندیداها طراحی میشود. گفتوگوهایی شکل میگیرد و... مردم هم بر اساس چینش این تکههای پازل از قاعده غیرمتعارفی استفاده میکنند که واکنشی غافلگیرانه و زیرکانه است.
پس معتقدید انتخاب مردم و حضورشان در انتخابات بیش از آنکه ایجابی باشد انتخابی معکوس و سناریو خنثی کن است؟
اکثریت مردم به هوشمندی سیاسی رسیدهاند و آگاهیهای سیاسیشان به هیچ عنوان ضریب پایینی ندارد. همین آگاهی منجر به واکنش به قول شما معکوس آنان شده. یعنی مردم با رفتار سلبی در مقابل سناریویی که میخواهد نقشه را به آنها تحمیل کند، آن نقشه را با کنش معکوس خود نقش بر آب میکنند.
چه دلایلی واکنش سلبی مردم را در دورههای اخیر انتخابات، سلبی و معکوس کرده؟
عدم وجود احزاب و عدم شفافیت در فضای سیاسی، این پنهانکاری و برخورد سلبی را تشدید کرده است.
اشارهتان به پنهان کاری، عدم شناسایی رویکرد و سویه مردم برای رای دادن است؟
بله. پنهانکاری از طرف نهادهای قدرت و مقاومت مردم برای خنثی کردن چیزی که سناریوی دولت پنهان نامش را میگذارم از سال 76 کلید خورده و تبدیل به یک جنبش اجتماعی شده. تا جایی که سرنوشت مدیریتی کشور در خیابان و فضای عمومی کشور تعیین تکلیف میشود نه بر اساس سناریوهای کانونهای قدرت.
فکر نمیکنید میشود با سناریوهای مختلف روی رای تودههای اجتماعی که در کوچه و بازار سرنوشت کشور را تعیین تکلیف میکنند، اثرگذار بود؟
دقیقا استفاده برخی کاندیداها در دورههای گذشته و همین دوره از برخی شعارها و دادن برخی وعدههای پوپولیستی نشان از آن دارد که این کاندیداها دنبال دستکاری رای توده بیشکل خیابان هستند.
فکر نمیکنید از سال 84 و با ظهور احمدینژاد این تصور تشدید شده؟
بی تردید همین است. از زمان برآمدن آقای احمدینژاد و نوع برخوردی که وی با این توده مردم کرد و بعد در دولتهای نهم و دهم ادامه یافت باعث شد تا برخی از سیاستمداران گمان کنند با هر وعده و شعاری میتوانند رای این طبقه از تودهها را به سمت خود جلب کنند. اما یک اتفاق دیگری را نادیده میگیرند اینکه وعدههایی که نافرجام بوده باعث شده تا در داخل تودههای مردم یک بلوک رای سرکشی شکل بگیرد که به نظر میرسد به راحتی تن به اصلاحطلب و اصولگرا نمیدهد.
این بلوک رای چند درصد است؟
باید قابل توجه باشد. ردصلاحیت احمدینژاد یا کنار گذاشتنش نشان میدهد که درصد قابل توجهی است.
فکر میکنید چقدر است؟
این بلوک رای سرکش به نظر میرسد از مجموع آرای اصلاحطلبان و اصولگرایان که هر دو معتقدند چارچوب نظام را میپذیرند و در حیطه قانون اساسی رقابت میکنند، بیشتر است. این رای سرکش میتواند اتفاقی که در انتخابات امریکا و فرانسه رخ داد را در ایران هم تکرار کند.
شما این تحلیل مردم را توهم توطئه اعلام کردید. واقعا توهم توطئه است؟
به نظر من خیلی جدی نیست ولی چون فضا شفاف نیست و مناسبات اقتصادی و سیاسی روشن نیست، این برداشت اجتماعی شکل میگیرد.
آبشخور این تحلیل و برداشت اجتماعی کجاست؟
فضای بسته و نبودن نهادهای مدنی و نبودن احزاب و وجود گروههای مافیایی و زیرزمینی که به لحاظ اقتصادی رقیب دولت هستند. در ظاهر اگر همهچیز در قالب دولت و مجلس پیش میرفت، نباید این توهم توطئه شکل میگرفت.
به نظر شما در حال حاضر مردم درباره ساختار سیاسی و کنش جریانهای سیاسی و کانونهای قدرت چه ارزیابیای دارند؟
نخستین چیزی که در ذهن بسیاری از مردم ما جاری است این مساله است که برای اشتغال و فعالیت اقتصادی حتما باید جایی ارتباط داشت. این زمینههایش عدم شفافیت و ابهام در مناسبات اقتصادی است. اینکه دولت میتوانست کار را شفاف کند اما چون بیرون از دولت قدرت دولت 20 تا 30 درصد کل قدرت است و چیزی بیشتر از نصف قدرت سیاسی و اقتصادی طراحی و تصمیمگیریاش در بیرون از دولت است، مساله را تشدید میکند. حتی الان بخشی از مردم فکر میکنند گروههایی که در بخش پنهان حکومت هستند، میآیند تا بخش شفاف دولت که از طریق انتخابات است در اختیار بگیرند و تمامی کیک قدرت را سر سفره خود داشته باشند. این تفکر در بخشهایی از جامعه وجود دارد.
این برداشت و نوع نگاه بیشتر در کدام بخش از طبقات اجتماعی تکثر دارد؟
باید به این موضوع توجه داشت که این تودههایی که این بلوک رای قدرتمند را دارند و در اختیار نیروهای سیاسی نیستند و ضد ساختارند، بیشتر در حاشیهها قرار دارند.
حاشیه جغرافیایی یا سیاسی؟
حاشیههای اجتماعی و جغرافیایی. در ایران چیزی حدود 10 تا 12 میلیون نفر حاشیه نشین داریم. در مشهد چهار میلیون و در تهران سه تا چهار میلیون نفر حاشیه داریم. در شهرهای صنعتی و شهرهای بزرگ این حاشیهها دایما در بین آنها عنصر نارضایتی از وضع موجود بازتولید میشود. خدمات شهری به آنها داده نمیشود، امکان اشتغال وجود ندارد. تبعیض نابرابری و فقر و فحشا و فساد و چیزهای تحقیرکننده آنان وجود دارد که باعث میشود که نسبت به مرکز فاصله پیدا کنند. احساس کنند که جذب مرکز نشدهاند. برداشت آنان این است که خدمات پایین دستیای برایشان انجام میشود و از حقوق کمتری برخوردارند. حالا در انتخابات هم میبینیم که آقایان رییسی و قالیباف برای تصرف رای این بلوک رای قدرتمند ناراضی از سیستم با هم مسابقه گذاشتهاند. تذکر رییسی به قالیباف درباره جمعیت حاشیهنشینها این پیام را داشت که آنها برای سبد رای خود خیلی خیلی به این طبقه امید بستهاند.
طبقه حاشیهنشین آیا اکنون هویت جمعی دارد و ضریب آگاهیشان چقدر است؟
این لشکر ذخیره حاشیهنشین در حال حاضر یک افق نارضایتی از وضع موجود دارد. آنان در تولید نقش دارند اما کمترین سهم را از اقتصاد دارند. این طبقه در حال مقایسه خود با طبقات دیگر جامعه است. از همین رو افق نگاهشان یکی است. بالارفتن آگاهی این طبقه یعنی نارضایتی بیشتر. از همین رو نه کاندیداها که حاکمیت باید سریعتر فکر چارهای برای این طبقه داشته باشد.
بالا رفتن ضریب آگاهیشان برای قدرت خطرناک است؟
تحریک کردنشان خطرناک است. مثل کاری که در دوره احمدینژاد انجام شد. آقای روحانی شعارش این بود که کشور را از شرایط غیر نرمال به شرایط نرمال برمیگردانم. یعنی این پیام را به این طبقه داد که فشار را کنترل میکنم و برمیگردانم از روی شما. اما وقتی مجبور شد طرح انصراف از یارانه را مطرح کند مشاهده کرد که بیش از 92 درصد از مردم برای دریافت یارانه ثبتنام کردند.
چراغ قرمز مقابل احمدینژاد برای این بود؟
جلوگیری از آمدن احمدینژاد ناظر بر این است که نکند این بلوک رای توسط کسی به سرقت برود. این مساله را کاندیداهای اصولگرا و اصلاحطلب درک کردهاند. البته هر چند اصولگرایان سالهای آخر دولت احمدینژاد، او را نفی میکردند اما هیچوقت او را نقد رادیکال نکردهاند. شورای نگهبان هم که صلاحیت آقای احمدینژاد را رد کرد، نگفت که این عدم احراز صلاحیت مبتنی بر ضعفهای برنامهای احمدینژاد است. شورای نگهبان حاضر نشد که بگوید نمیگذارم احمدینژاد بیاید به این خاطر که اقتصاد را تخریب کرده و سیاست خارجی را به سمت ماجراجویی پیش برده است. هرگز وارد این تحلیل نشد. نیامدن احمدینژاد به خاطر این بود که زمینه برای آمدن کاندیداهای اصولگرا بیشتر فراهم شود. بلوک رای احمدینژاد را احتیاج داشتند. احمدینژاد هم زیرکی کرد وقتی گفت از هیچ کاندیدایی حمایت نمیکنم.
واقعا این بلوک رای یا لشکر حاشیهنشینها به نام احمدینژاد سند خورده؟
به هیچ عنوان. آقای احمدینژاد هم دچار توهم است. چون تصور میکند این بلوک رای در اختیار اوست.
پس اگر توهم است چرا مثلا رییسی و قالیباف محور فعالیتشان محرومین است؟
به خاطر همان بلوک رای.
نظر دارند که سهمالقدر خوبی از آن 60 تا 70 درصد را جذب کنند؟
بله. من نامش را لشکر حاشیهای میگذارم که احساس نابرابری دارد. احساس تبعیض میکند و فکر میکند از سوی حاکمیت و دولت دیده نشده اما در دوره احمدینژاد احساس میکند که دیده شده است. مسکن مهر و سهمی از نفت را از آن خود میدانست. اواخر دولت احمدینژاد آن لشکر ذخیره احساس میکرد این 45 هزار تومان فاقد ارزش اولیه است ولی الان احساس میکند شاید در دولت روحانی دیده نمیشود. منتظر است ببیند کدام یک از نامزدها حرف نزدیک به این منافع دارد.
از بین کاندیداها کدام یک این حرف را میزنند؟
به نظر میآید آقای رییسی ادبیات و سلوکی را که به کار میبرد و نوع گفتارش به آن بلوک رای نزدیکتر است.
با توجه به هزینههای دوره احمدینژاد بر این طبقه سلوک انتخاباتی رییسی قابل باور است؟
نکته اساسی این بحث همین جاست. مهم این است که باورپذیر شود. بلوک رای باید باور کند این فرد از جنس خودشان است و سیاستهایش را با اقتدار میتواند جلو ببرد. این باورپذیری خیلی مهم است. به همین دلیل است که مرز بین شعارهای پوپولیستی و عوام فریبانه و واقعگرایی مخدوش میشود. کاندیدا سعی میکند با گفتن برخی جملات و برنامههایی، این گروه را جلب کنند.
آقای رییسی بهتر میتواند در این ژانر بازی کند یا قالیباف؟
آقای قالیباف نمیتواند این کار را بکند. او موقعیت آقای احمدینژاد در سال 92 را دارد. یعنی وقتی که آقای احمدینژاد میگفت مشایی را میخواهم معرفی کنم یا کاندیداهای اصولگرا میگفتند ادامهدهنده راهش هستیم مردم باور نمیکردند. آقای قالیباف به این دلیل که 12 سال شهر تهران را اداره کرده است یک کارنامهای از خود بهجای گذاشته. اداره شهر تهران فقط متعلق به طبقات متوسط ممتاز نیست. بخشهایی از جامعه تهران کسانی هستند که ماشین ندارند و به لحاظ سلامتی دچار مشکل هستند. به لحاظ امکانات شهری فاقد استانداردها و حداقلهای لازم هستند. سرپناه لازم را ندارند. در شهر تهران بخش عمدهای از اهالی تهران در این دوره 12 ساله مدیریت شهردار جزو بخش محروم و حاشیهای تلقی شدند. گاهی بچهشان دستفروش بوده و توسط آدم گردنکلفتی که وابسته به شهرداری بوده کتک خورده است. گاهی احساس کردهاند سوءاستفادههایی از همین عوارض و پولهایی که دادهاند شده است. قالیباف الان اعلام میکند که درآمد شهرداری تهران بیست برابر شده است. اما بیست برابر شدن درآمد شهرداری چه نفعی برای طبقه ضعیف تهراننشین و حاشیهنشین آن شده. به نظر میرسد توجه شهرداری به بخشهایی از جامعه بوده که میتوانند از اتوبان و امکانات شهری استفاده کنند و طبقه محروم تهراننشین هم از این مساله رنج میبرد. حاشیهنشینها برای خود مثال پیدا میکنند. مثل بحث گرد و خاک و توفان و سیل و باران. بارها شده که سیلهایی اطراف تهران آمده و مردم را با دردسر مواجه کرده. این طبقه همه این مشکلات را ناشی از مدیریت قالیباف میدانند یا اتفاقی که برای پلاسکو افتاد قالیباف را در شرایط بدی قرار داد.
قالیباف سبد رایاش را کجا قرار داده؟ آیا او میتواند بخشی از رای روحانی را که در طبقه ممتاز و متوسط شهری است از آن خود کند؟
رییسی و قالیباف پذیرفتهاند که نمیتوانند آرای طبقه متوسط شهری که پشت سر آقای روحانی است را دچار شکاف کنند. چشمشان به آرای روحانی نیست. فکر میکنند آقای روحانی موقعیت متزلزلی نیست و بدنه اجتماعیاش هم تا حدودی حفظ شده است. هرچند این تحلیل را دارند که رای روحانی مقداری ریزش داشته اما میدانند که معلوم نیست این ریزش رای در سبد رای چه کسی برود. شاید در سبد رای تحریم برود. آنهایی که از آقای روحانی بریدهاند معلوم نیست به سمت راست بگردند. امکان دارد چپتر به لحاظ سیاسی شوند و دورتر از خط اعتدال بشوند.
بلکه حتی در دایره غیرپوزیسیون اجتماعی قرار بگیرند؟
بله. الان عدهای از جوانان و دانشجویان هستند که معتقد هستند که اصلاحطلبان هم اشتباه کردهاند که با معتدلین و میانهروها ائتلاف کردند و یک دولت میانه را ایجاد کردهاند. من این دولت را نه دولت اعتدالگرا که دولت پراگماتیست و عملگرا میدانم.
عملکرد دولت عملگرا چگونه بوده؟
وقتی ساختارها متصلب است و نظام ایدئولوژیک، دولت اعتدالی فرصتها را فقط میسوزاند چرا که اقتدار ندارد. درست است که در دانشگاهها آرامش نسبی ایجاد شده است ولی دانشجوهای سیاسی کاملا در معرض تهدید هستند. در فضای عمومی کشور، برخلاف قولهایی که
منبع: ایلنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۲۵۵۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تاکید رئیسی بر فراهم کردن زمینه حضور هر چه گستردهتر مردم در دور دوم انتخابات مجلس
سید ابراهیم رئیسی صبح امروز چهارشنبه در جلسه هیئت دولت با اشاره به نزدیک شدن زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی در برخی حوزههای انتخاباتی، بر ضرورت فراهم کردن زمینه حضور گسترده مردم در این مرحله از انتخابات و تمهید تمامی امکانات برای تکمیل حماسهآفرینی آنان در انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ تاکید کرد.
رئیس جمهور انتخابات را جلوه روشن مردمسالاری دینی دانست که آحاد جامعه در راستای عمل به تکلیف اجتماعی و شرعی در آن مشارکت کرده و معتمدین خود را برای قانونگذاری و بهبود روند امور انتخاب میکنند.
دکتر رئیسی در ادامه به موضوع ضرورت مشارکت مردم برای تحقق هدف جهش تولید اشاره کرد و افزود: تمهید مقدمات تحقق مشارکت مردم نیازمند اهتمام جدی همه بخشهای دولت است؛ هر دستگاهی باید زمینهها و راهکارهای جذب مشارکت مردم در بخش خود را به شکل دقیق و با زمانبندی مشخص تدوین و اعلام کرده و اجرای آن را به شکل مستمر و گام به گام پایش کند.
رئیس جمهور در جلسه امروز هیئت دولت همچنین ضمن تبریک فرارسیدن روز کارگر و روز معلم، نقش کارگران و معلمان در پیشرفت و آبادانی کشور را اساسی و مهم توصیف و تصریح کرد: مبنای خلقت عالم بر تعلیم و تربیت استوار است و لذا همه ما در هر زمان و با لحاظ برخورداری از هر سطحی از دانش، همچنان نیازمند دانشافزایی و علمآموزی بیشتر هستیم.
در جلسه امروز هیئت دولت وزیر ورزش و جوانان با بیان اینکه هفته گذشته، هفته درخشش ورزشکاران کشورمان در میادین بینالمللی بود، قهرمانی تیم ملی فوتسال در رقابتهای جام ملتهای آسیا، قهرمانی تیم ملی وشوو در رقابتهای انتخابی جام جهانی، قهرمانی تیم ملی دختران کمتر از ۱۸ سال در تورنمنت کافا در تاجیکستان، قهرمانی تیم والیبال دانشآموزی ایران در رقابتهای مدارس جهان، قهرمانی، شکستن رکورد و کسب مدال طلای خانم عیدیان در ماده ۴۰۰ متر دو با مانع قهرمانی آسیا، نائب قهرمانی تیم ملی تپانچه بادی کشورمان در مسابقات جام جهانی کره جنوبی و نائب قهرمانی تیم شطرنج امید کشورمان در مسابقات شهرهای آسیا را از جمله این موفقیتها برشمرد که باعث شادی و شعف عمومی در کشور شد.
معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری نیز با اعلام خبر دستیابی به فرمولاسیون، فرآیند و فناوری استحصال کود «تریپل سوپر فسفات» به عنوان یکی از کودهای مهم و بسیار پرکاربرد در کشاورزی گفت: سالانه نیاز به واردات ۲۵۰ هزار تن از این نوع کود داشتیم که خوشبختانه تولید آن در کشور بومیسازی و خط تولیدی با ظرفیت ۱۰۰ هزار تن راهاندازی شده که تا ۲۰۰ هزار تن قابل افزایش است و میتواند سالانه تا ۳۷ میلیون دلار صرفهجویی ایجاد کند.
وی ابراز امیدواری کرد با حمایت از تولیدات داخل، زمینه رونق تولید داخلی این محصول فراهم شود.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی دولت