Web Analytics Made Easy - Statcounter

با مقتول آشنایی داشتی؟

نه، او را نمی‌شناختم. او شوهر یکی از اقوام زن مورد علاقه‌ام بود. حتی تا شبی که جنایت Crime رخ داد او را ندیده بودم و آن شب اولین دیدارم با او بود که این حادثه Incident تلخ رخ داد.

پس چرا او را به قتل Murder رساندی؟

من قصد قتل نداشتم و فقط می‌خواستم مرد میانسال را بترسانم تا دست از مزاحمت برای زن مورد علاقه‌ام بردارد و دیگر هوس مزاحمت به سرش نزند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چرا مقتول مزاحم زن مورد علاقه‌ات بود؟

او در گذشته دوست داشته با این زن ازدواج کند که موفق نشده بود. در این سال‌ها نیز مدام برای او ایجاد مزاحمت می‌کرد تا هر طور شده باعث شود فریبا از شوهرش جدا شود و با او ازدواج کند. سر همین موضوع همیشه برای این زن ایجاد مزاحمت می‌کرد. حتی یک‌بار هم وی را آن‌قدر کتک زده بود که انگشت فریبا شکست.

زن مورد علاقه‌ات چرا از مرد آشنا شکایت نکرده بود؟

چون آنها با هم خویشاوند بودند، چند بار با التماس و خواهش و چند بار هم با تهدید خواسته بود این‌قدر مزاحمش نشود که بی‌فایده بود. چند بار هم خواست شکایت کند که خانواده فریبا اجازه ندادند. او حتی یک‌بار از طریق برادرش از مرد مزاحم خواسته بود دست از رفتارش بردارد و با او و زندگی‌اش کاری نداشته باشد.

فریبا چرا برای تنبیه مزاحم از شوهرش کمک نگرفته بود؟

او با شوهرش اختلاف داشت و با داشتن دو فرزند در آستانه جدایی بودند.

تو با این زن چطور آشنا شدی؟

من در یکی از بخش‌های روزنامه‌ای در تهران کار می‌کردم، اما دو سال پیش با توجه به این‌که از همسرم جدا شده بودم‌ دو فرزندم را به خانواده‌ام سپردم و برای ادامه تحصیل در رشته علوم ارتباطات به ایتالیا سفر کردم. آبان برای دیدار مادر م و بچه‌ها به ایران آمدم و مجبور شدم مدتی بمانم. در همان موقع بود که در یک گروه تلگرامی که فریبا در آنجا عضو بود من نیز عضو شدم. این شد آغاز آشنایی مان.

بعد چه شد؟

ما دو ماه در تلگرام Telegram با هم دوست بودیم. اوازوضع زندگی اش برایم گفت. من هم اززندگی و سختی‌هایی که کشیده بودم برایش گفتم. کم کم به هم علاقه‌مند شدیم. قرار بود او بعد از آن‌که از شوهرش جدا شد با من ازدواج کند و همراه بچه‌هایمان برای ادامه زندگی به ایتالیا برویم. فریبا در کرج مدیر یک باشگاه ورزشی بود که مقتول مدام به آنجا می‌آمد و برایش ایجاد مزاحمت می‌کرد، اما زندگی یک ورق تلخ بر زندگی هردویمان زد.

چطور شد مقتول به محل قتل آمد؟

قرار شد او با ترفندی به خانه‌ای که در نزدیکی خانه فریبا در فردیس کرج اجاره کرده بودیم بیاید تا در وی را تنبیه کنیم که دیگر هوس مزاحمت به سرش نزند. عصر بیستم بهمن سال گذشته بود که فریبا با مقتول تماس گرفت و به بهانه‌ای که می‌خواهد با او حرف بزند وی را به خانه اجاره‌ای کشاند.

بعد چه شد؟

طبق توافق من و فریبا قرار شد او مرد میانسال را به آن خانه بکشاند و من در حمام پنهان شوم. مرد آشنا ساعاتی پیش از آمدنش با فریبا تماس گرفت و نشانی خانه را گرفت. آن شب مقتول درحالی که دو پرس غذا گرفته ومقداری میوه و خوراکی همراه داشت وارد آپارتمان شد. هیچ‌کدام نمی‌دانستیم چه حادثه‌ای در راه است.

مقتول متوجه حضور تو در آن خانه شد؟

نه. او اصلا نمی‌دانست من در آنجا هستم. گمان می‌کرد فریبا در این خانه تنهاست. هر چه خریده بود را در آشپزخانه گذاشت و بعد سمت اتاق‌نشیمن آمد و شروع به حرف زدن با فریبا کرد. آنها درحال حرف‌زدن بودند که دعوایشان شد. فریبا از او می‌خواست که دست از سرش بردارد و به مزاحمت‌هایش پایان دهد تا حادثه تلخی رخ ندهد، اما آن مرد دست بردار نبود. همان موقع با شنیدن سر و صدای آنها سراسیمه از حمام خارج شدم. فریبا را به کناری کشاندم ومرد مزاحم را هول دادم. در این میان ناگهان او پایش لیز خورد. تعادلش را از دست داد و به دیواره اتاق برخورد کرد.

بعد چه شد؟

خون از سرش جاری شد. من و فریبا دستپاچه شدیم. نمی‌دانستیم باید چه کار کنیم. مقداری قرص از لباسش بیرون ریخت همراه یک اسپری اشک‌آور. می‌خواستیم او را نجات دهیم که نشد. ضربه‌ای که به سرش خورده بود آنقدر محکم بود که باعث شد وی همان موقع فوت کند. وحشت کرده بودیم و نمی‌دانستیم باید با جسد چه کنیم.

چطور جسد را از آپارتمان خارج کردید؟

نزدیک ساعت چهار صبح بود. برق ساختمان قطع شد و نگهبان به‌درستی ما را نمی‌دید. خودروی آزرای مقتول هم در قسمتی از پارکینگ پارک شده بود که براحتی می‌شد بی‌آن‌که نگهبان متوجه شود خودرو را از در دیگر خارج کرد. جسد را داخل پتویی پیچیدیم و دو نفری از طبقه سوم پایین آورده و در صندلی عقب خودرو گذاشتیم. بعد به سرعت مجتمع را ترک کردیم.

جسد را کجا رها کردید؟

ساعاتی را در فردیس و اطراف آنجا تردد کردیم تا شاید بتوانیم جسد را در مکانی مناسب بیندازیم که کسی آن را پیدا نکند، اما موفق نشدیم. سرانجام به تهران آمدیم. چون آن روز برف آمده بود و خودرو خراب شد، در میان برف گیر کردیم. شیشه‌های خودرو دودی بود و همین باعث شد افرادی که برای کمک به ما آمدند متوجه جسد در صندلی عقب خودرو نشوند. خیلی ترسیده بودیم و نمی‌دانستیم باید با جسد داخل خودرو چه کنیم. پس از طی مسافتی به سمت جاده تلو رفتیم. یادم آمد در آن حوالی پادگانی وجود دارد. تغییر مسیر داده و به این جاده رفتیم. در آنجا جسد را از داخل خودرو بیرون کشیدیم و نزدیکی سیم‌های خاردار انداختیم.

بعد از رها کردن جسد کجا رفتید؟

کمی منتظر شدیم تا ببینیم کسی متوجه جسد می‌شود یا نه‌؟ بعد سوار خودروی مقتول شدیم و به سمت یک تعمیرگاه رفتیم. وانمود کردیم که خودرو خراب شده است. بعد هم خودرو را آنجا گذاشته و رفتیم. قرار شد که روز بعد فریبا برای انجام کارهای طلاق خود به دادگاه خانواده برود و بعدهمدیگر را ملاقات کنیم.

عذاب وجدان نداشتی؟

چرا هردویمان خیلی می‌ترسیدیم و عذاب وجدان داشتیم، اما نمی‌دانستیم باید چه کار کنیم. کسی بجز ما از ماجرا خبر نداشت. چند بار خواستیم خودمان را معرفی کنیم که از شدت ترس نشد.

چطور بازداشت شدی؟

زمانی که متوجه شدم فریبا بازداشت شده، خودم را به اداره پلیس Police معرفی کردم.

خواب مقتول را در این مدت دیده‌ای؟

یک بار. همان موقع در خواب به او می‌گفتم مرا ببخش نمی‌خواستم این حادثه رخ دهد.

حرف پایانی؟

خیلی پشیمانم. از خانواده مقتول طلب بخشش می‌کنم. ای کاش می‌رفتیم و از آن مرد مزاحم شکایت می‌کردیم که این ماجرای تلخ رخ نمی‌داد. شاید او اکنون زنده بود و سرنوشت من و زن مورد علاقه‌ام این‌طور تلخ و کارمان به زندان Prison کشیده نمی‌شد.

رکنا

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۵۶۷۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دستگیری ۲ خواهر قاتل پدر در تهران

 به گزارش تابناک به نقل از خبرگزاری پلیس، سردار علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، گفت: اسفندماه سال گذشته کشف جسد سوخته مرد میانسالی در بیابان‌های جاده قدیم تهران ـ قم به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰، گزارش داده شد.

رئیس پلیس آگاهی پایتخت ادامه داد: با اعلام این خبر، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.

وی افزود: تیم جنایی جسد مرد حدوداً ۵۲ ساله را مشاهده کردند که بر اثر خفگی قربانی جنایت شده بود. گزارش پزشک صحنه نیز حکایت از آن داشت قتل در مکان دیگری رخ داده و جسد برای آتش‌افروزی به این بیابان‌ها منتقل شده است. در نخستین گام کارشناسان تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی اقدام به انگشت‌نگاری از روی جسد کردند که هویت مرد میانسال فاش شد.

این مقام ارشد انتظامی عنوان کرد: کارآگاهان اداره دهم در این شاخه از تحقیقات متوجه شدند مقتول که شغل آزاد داشته، ساکن غرب استان تهران بوده و ۲ دختر جوان نیز دارد که اعضای این خانواده خیلی زود هدف بازجویی قرار گرفتند.

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ خاطرنشان کرد: ۲ دختر مقتول با اظهارات ضد و نقیضی در جریان تحقیقات مدعی شدند با پدر خود هیچگونه مشکلی نداشتند و آخرین روزی که او را دیدند ۲۴ ساعت قبل از کشف جسد بوده است، همچنین به دلیل اینکه مقتول در گذشته سابقه ترک خانه را به مدت چندین روز داشته، فقدانی او را به پلیس اعلام نکرده‌اند.

وی افزود: تحقیقات محلی تیم جنایی از همسایه‌ها حکایت از آن داشت، این ۲ خواهر به شدت با پدر خود اختلاف داشتند و مقتول در گذشته چندین‌بار فرزندان خود را به قتل تهدید کرده بود که همین سرنخ شک کارآگاهان را برانگیخت!

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ ادامه داد: تجزیه و تحلیل‌های اطلاعاتی ادامه داشت تا اینکه لاشه سوخته خودروی پژو پارس مقتول داخل یک دره واقع در شهرستان دورود توسط ماموران پاسگاه حشمت‌آباد کشف شد و در ادامه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ۲ دختر جوان مقتول را دستگیر کردند.

سردار گودرزی گفت: یکی از خواهران که در جریان تحقیقات منکر هرگونه درگیری با پدر خود بود پس از مواجه با شواهد و مدارک موجود چاره‌ای جز بیان حقیقت را نداشت و از یک جنایت هولناک رازگشایی کردند.

وی افزود: زن جوان گفت، من و خواهرم قصد داشتیم تا در یک خانه مجردی زندگی کنیم، اما پدرمان مخالف بود و همین موضوع اختلاف خانوادگی گسترده‌ای آفرید و تا حدی پیشرفت که پدرم ما را تهدید به قتل کرد.

در جریان این درگیری‌ها به تنهایی تصمیم گرفتم که پدرم را به قتل برسانم به‌خاطر همین از ۲ مرد جوان که از گذشته با آن‌ها دوست بودیم، کمک گرفتم.

روز حادثه پدرم در اتاق خوابش به خواب عصرگاهی فرو رفته بود که من درب ورودی خانه را مخفیانه برای متهمان باز کردم، دقایقی بعد آن‌ها از پله‌ها بالا آمدند و با طنابی که در اختیارشان گذاشتم پدرم را با همکاری یکدیگر به قتل رساندیم.

پس از ارتکاب جنایت، جسد را با خودروی پژو ۲۰۶ من به بیابان‌های اطراف تهران ـ قم بردیم و در آنجا با بنزین جسد را به آتش کشیدیم در ادامه هم ۲ مرد جوان خودروی پژو پارس پدرم را از پارکینگ خانه برداشتند و برای معدوم کردن آن جهت گمراه کردن مسیر پرونده به شهرستان درود بردند. خواهرم در این جنایت نقشی نداشته است.

این مقام ارشد انتظامی متذکر شد: کارآگاهان به دنبال دریافت این اعترافات، خیلی زود اقدامات اطلاعاتی را کلید زدند و مخفیگاه ۲ مرد جوان را در غرب استان تهران شناسایی و آن‌ها را در یک عملیات ضربتی به دام انداختند.

وی افزود: متهمان پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی خیلی زود هدف بازجویی قرار گرفتند و به قتل مرد جوان با همدستی یکی از دختران مقتول اعتراف کردند.

سردار گودرزی خاطرنشان کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی، متهمان برای سیرمراحل قانونی به زندان اعزام شدند.

دیگر خبرها

  • (ویدئو) حمام رایگان در خیابان برای مقابله با گرما
  • اعتراف ستاره سابق لیورپول: همیشه مضطرب بودم
  • فریبا: شاهد بازی خوبی از استقلال برابر تراکتور نبودیم
  • اتباع بیگانه و قاچاق سوخت دو مساله اصلی هرمزگان است
  • ماجرای تلخ حبس طاقت‌فرسا زن زباله‌گـرد در میان دیوارهای ساختمان متروک | تصاویر
  • ماجرای مالیات بر عایدی سرمایه چیست؟/ ببینید وقتی قانون تصویب شود چقدر باید مالیات بدهید؟ (فیلم)
  • دستگیری ۲ خواهر قاتل پدر در تهران
  • برگزاری نمایشگاه نقاشی در حمام تاریخی شیخ سلماس
  • مزاحم اینترنتی در دام پلیس همدان
  • ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطه‌ای بی فرجام