پرشدن هورالعظیم نتیجه سیلاب بود نه مدیریت ابتکار!/ با آببستن به دریاچه ارومیه نمیتوان آنرا احیا کرد
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۲۵۷۲۵۲
گروه اجتماعی: زینب امیدی، اردیبهشت امسال، روزها و ساعتها و حتی ثانیههایش را با تب و تاب انتخابات سپری میکند. مناظره اول کاندیدهای انتخابات ریاست جمهوری حول محور موضوعات اجتماعی روز کشور برگزار شد که از جمله مباحث مطرح شده در آن بحث محیط زیست ایران و بحرانهای مختلف آن بود. ایران در سالهای اخیر با چالشهای محیطی جدی رو به رو بوده که گاها در رفع یا مدیریت آنها موفق عمل نکرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش بولتن نیوز به نقل از خبرگزاری دانشجو، آنچه در سالهای اخیر شاهدش بودیم تکرار چندین باره معضلات زیست محیطی اعم از خشک شدن تالابها و درباچهها، آلودگی کلان شهرها، ریزگردها و مشکلات مردم خوزستان و ... است که برای بررسی بیشتر آنها تصمیم گرفتیم با کار بلدترین فرد در این حوزه پای میز مصاحبه بنشینیم. هر یک از ۶ کاندید نقطه نظرات و تصمیمات خود را برای مدیریت شرایط زیست محیطی ایران در مناظره اول بیان کردند اما در ذیل این صحبتها شنیدن حرفهای پرویز کردوانی پدر جغرافیای ایران نیز شنیدنی است. در روزهای گذشته وی مهمان خبرگزاری دانشجو بود تا از وضعیت کنونی زیست محیطی ایران اعم از تالابها، دریاچهها، ریزگردها، عملکرد دولت در این حوزه و بسیاری مسائل دیگر صحبت کند. در ادامه بخش اول این گفتگو را خواهید خواند.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی سازمان حفاظت از محیط زیست را مکلف کردند که نیاز آبی تالابها را تعیین کند و وزارت نیرو نیز مکلف به تامین این نیاز آبی شد. تصویب این لایحه را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا صرفا اختصاص بودجه و امکانات بیشتر برای احیای تالابهای رو به خشکی ما کافی است؟
متاسفم که وزرا متوجه نیستند و متاسفم که نمایندگان مجلس هم متوجه نیستند. چی شد که این تالابها خشک شدند؟ کی این تالابها را خشک کرد؟ وقتی که انقلاب شد گفتند کشاورزی را توسعه بدهیم تا به خودکفایی برسیم و وابسته به امریکا نباشیم؛ بعد گفتند کشاورزی نه، چون کشورهای خارج با صنعت توسعه پیدا کردند باید صنایع را توسعه بدهیم. به طور مثال اصفهان تا شعاع ۵۰ کیلومتری از شمال تا جنوب و تبریز تا شعاع ۲۵ کیلومتری صنعتی شدند. بعد از آن گفتند اروپاییها بیشتر روی صنایع بزرگ مثل صنعت فولاد و پتروشیمی سرمایه گذاری کردند به همین خاطر در نقاطی مثل یزد که ۶۰ میلی متر بارندگی دارد و رود ندارد صنعت گذاشتند. گل گهر در سیرجان، چادرملو در یزد و مس سرچشمه نیز در زمره صنعتی شدن قرار گرفتند.
وقتی کشاورزی و صنعت در کنار توسعه یافتن شهرها توسعه پیدا کردند مسئله آب مطرح شد. به علت کمبود آب مجبور به اولویت بندی شدند و همین قانون اولویت باعث شد که تالابها خشک شود. گفتند اول شرب یعنی اگر جایی سد زدیم اول برای شرب (شهر) است. دوم صنعت چون اولویت صنعت است سوم اگر بود، برای کشاورزی. همه این کارها را نمایندگان مجلس کردند. گفتند آب زاینده رود هرز میرود و به باتالاق گاوخونی منتهی می شود. در مورد رودخانه کر نیز گفتند آب به دریاچه طشت و بختگان می ریزد آن را بدهیم برای توسعه صنعت و کشاورزی. به خاطر همین اولویت اول شد شهر، دوم شد صنعت و بعدها حتی آب کشاورزی را هم ندادند؛ به مرور زمان برای حل این مساله طرح نکاشت را ابداع کردند، به کشاورزان گفته شد نکارید و به ازای نکاشتن هکتاری سه میلیون تومان بگیرید.
دولت امسال به کشاورزان آب داد، اما وقتی که به ضرر آنها شد
دولت امسال ناچار شد آب کشاورزان را هرطور شده تامین کند اما در زمستان این آب را داد. گندم باید اول مهر آب داده شود نه در زمستان. آب کمی هم دادند و بیشتر به ضرر کشاورزان شد. امروز که شاهد ساخت ۴۰۰ سد هستید بهتر است این را هم بدانید که همه این آبها برای تالابها بود. زمانی در اصفهان آب زاینده رود در مسیرش مقداری تبخیر میشد و باقی آن به باتلاق گاوخونی میریخت پس این آب برای باتلاق گاوخونی بود، یا رودخانه کر در استان فارس در راه مقداری تبخیر میشد و باقی آن میریخت به دریاچه بختگان و طشت. درباره دریارچه ارومیه نیز همین شرایط صدق میکند همه آبها در نهایت به کویر یا باتلاق ریخته میشد، همین است که محیط زیستیها حق دارند و میگویند سد نسازید، سد ساختید و باتلاقها خشک شد.
علاوه بر آب دریاچهها، آب کشاورزان را هم گرفتند و گفتند اولویت شهر است. به طور مثال سد لتیان که دهه ۳۰ ساخته شد به این خاطر بود که میگفتند ورامین با ۳۶۰ آبادی و خاک حاصلخیر به علت کمبود آب در اواخر تابستان نیازمدن سد است. قرار بود از اب این سد تنها یک دهمش به تهران برود. آن زمان ورامین مثل حالا نبود کارخانه قند و روغن داشت خیلی آباد بود. اما با وسعت یافتن هر چه بیشتر تهران سهم یک دهم از سد لتیان به ۲ دهم، سه دهم، ۴ دهم و بیشتر رسید و در حال حاضر۹ سال است که یک قطره آب از سد لتیان به ورامین نمی ریزد. در حالی که جاجرود برای ورامین بود.
۹۱۴ چاه در استان تهران بسته شد/ بیچاره ورامین!
ورامین شد خوابگاه. ورامینی که کارخانه قند و روغن داشت الان شده خوابگاه تهران. ورامین در حال حاضر با آب زیرزمینی سر میکند. کل ورامین باید ۴۰ تا چاه داشته باشد اما تا چند وقت پیش حساب کردند ۴۰۰ چاه دارد. در هفتههای اخیر یکی از مسئولان وزارت نیرو گفته بود در ۹۱۴ چاه را در استان تهران درش بستند. تهران آب سد لار را گرفت اسمش کرج است اما یک قطره آب به کرج از این سد داده نمیشود تماما برای تهران است. بعد از آن نوبت به سد لتیان و طالقان رسید که برای تهران شودند. سد طالقان در واقع آبی بود که به رودخانه شاهرود میریخت. قرار شد ببرای ورامین سد ماملو ساخته شود اما آن هم برای تهران شد. اینکه الان میبینیم شهری مثل تهران هر روز در حال توسعه است و جمعیتش افزایش می یابد به خاطر روستاها است که خیلی خطرناک به نظر میرسد.
اول گفتند کشاورزی را توسعه بدهیم بعد یواش یواش کشاورزی خورد به اصلاحات ارضی روستاها وضعشان بد شد و در مقابل شهرها و صنایع توسعه پیدا کردند. هر چه آب چاه و رود و ... بود به شهرو صنعت دادند. کار را به جایی رساندند که روستاهای ما الان آب ندارند به وزارت نیرو گفتند اگر به ما آب ندهید ورشکست خواهیم شد. اگر الان میبینید کشورهای خارجی به واسطه کارخانههای بزرگشان توسعه یافتند به این خاطر بوده که کارخانههایشان را در کنار رودها و دریاهای شیرین ساختند نه مثل ایران که کارخانههایشان را در جایی مثل یزد با میانگین ۶۰ میلی متر بارندگی یا سیرجان با ۱۰۰ میلی متر بارندگی میسازند که حتی رود ندارند و تنها با آب زیر زمینی روزگار سپری میکنند.
مخالفت سازمان محیط زیست با کانال کشی آب از دریای مازندران سیاسی کاری است
با شرایط پیش آمده تصمیم وزارت نیرو بر این شد که برای تامین آب صنایع این استانها از خلیج فارس آب بیاورند. کانالی به طول ۷۴۰ کیلومتر که از بندرعباس به سیرجان بعد به مس سرچشمه و بعد به چادرملو میریزد. میلیاردها میلیارد تومان سرمایه گذاری برا این کار لازم بود اما اینجا صدای سازمان محیط زیست در نمیاد که بگوید چرا این همه مسیر و کانال میکنید؟ استان سمنان نیز وضع خیلی بدی دارد قبلا یک کارخانه اتوبوس داشت الان کارخانههای بیشتری ساخته است؛ شاهرود نیز به هیمن ترتیب. دامغان صنعت کشاورزی خود را در زمینه پسته توسعه داده و در حال نابودی است. گرمسار قبلا رود داشت اما به علت توسعه یافتگی سمنان وضعیت آبی مناسبی ندارد. به همین خاطر مجبور شدند این ایده را بدهد که برای تامین آب این مناطق از مازندران آب بیاوریم، اما سازمان محیط زیست مخالفت کرد این ها همه جنبه سیاسی کاری دارد. از بندر عباس ۷۴۰ کیلومتر کانال کشی است مخالفت نکردند این جا چه قدره؟ اینقدر مازندران به سمنان نزدیک است که زباله ساری را در سمنان می ریزند. کل کانالش حداکثر ۱۶۰ کیلومتر است علت مخالفت، ناکارشناسان هستند که اسمشان را کارشناس گذاشتند.
بهانههای مخالفتشان جالب است میگویند در مسیر جنگل وجود دارد ممکن است مجبور به قطع آنها شودند سوال اینجاست که آیا آن مسیر ۷۴۰ تا درخت و گیاه نداشت؟ دوم میگویند اگر از آب دریای خزر برداشت کنیم غلیظ میشود کارشناسان گفتند شور میشود و باعث از بین رفتن ماهیها میشود این حرف بیخود است چرا؟ شوری آب دریای خزر یک درصد است در حای که شوری آب خلیج فارس ۴ درصد است. اینقدر آب دریای خزر شیرین است اما ما ازآن استفاده نمیکنیم. در حالی که داغستان شوروی از ۱۹۷۵ حدود ۴۰ سال است با این آب، مستقیم کشاورزی میکند. اول این آب را بر روی ده هکتار آزمایش کرده ۱۴ تن یونجه کشت کرده و بعد برا مصرف کشاورزی خود مورد استفاده قرار داده است؛ که من به این مساله به صورت مفصل در (منابع و مسائل آب در ایران) اشاره کردهام. ما از آب خزر میتوانیم برای کشاورزی قسمت مازندران شرقی یعنی نکا و بهشهر گلوگاه استفاده کنیم. برداشت آب از دریای خزر برای ایران مثل برداشت یک قاشق چای خوری آب از یک تشت است. وضع آب مملکت بسیار بد است. آب رودها همه برای تالابها بود که از آنها گرفته شد.
بهار سال گذشته سد کرخه ساخته شد که تا کنون در طول عمرش نصفه هم پر نشده چرا چون نباید سد را بزرگ میساختند تنها سه کیلومتر طول تاج این سد است. ولی همین سد اگر امسال نبود نصف خوزستان را آب برده بود. سیل و بارندگی که شدید شد سد سیمره که آن را هم به اشتباه زدند چون بالا دست سد کرخه بود و باعث کم آبی آن شد پر شدند دریچهها را باز کردند که سد نشکند و آب آن به هور العظیم ریخته شد و پر آب شد. رئیس سازمان محیط زیست به حساب خودش گذاشت که حق آبه گرفته در صورتی که اگر باز نمیکردند سد از جا کنده میشد. هورالعظیم به ما چه دو سومش برای عراق است مال ما نیست.
خطر تخریب آثار تاریخی تخت جمشید به خاطر حفر چاههای بی رویه
سد چند حسن دارد اولا نمیگذارد سیل راه بیفتد دوما آب ثابت به ما میدهد اگر سد نبود مردم در تهران چطور زندگی میکردند؟ الان میگویند سد زاینده رود را ساختند باتلاق گاوخونی خشک شد در حالی که نه؛ نه سد زاینده رود را که ساختند وضع باتلاق گاوخونی بهتر می شد اگر مدیریت خوبی داشت. اگر از همان اول سهم کشاورزی و تالابها داده میشد ما الان همه چیز را در کنار هم داشتیم نه اینکه فقط شهرها توسعه پیدا کنند. مدیریت آب به دست وزارت نیرو بود، حالا از وزارت نیرو آب میخواهند برای چی؟ خانم ابتکار الان باتلاقها و سدهای داخلی ما دیگر امکان احیا شدن ندارند به خاطر قوانینی که وضع شده است. مگر این که آب خوراکی مردم را کم کنند و برای دریاچه بگذارند، صنعت را تعطیل کنند و برای باتلاق گاوخونی بگذارند. الان سد رودخانه کری که دریاچه طشت و بختگان برای آن بود را برای شیراز گرفتند. در مرودشت پاسارگاد آنقدر چاه زدند که آثار باستانی تخت جمشید در خطر است و دویست متر رفته پایین رفته است.
اصلا بحث پول مطرح نیست. در اصفهان گرم سخنرانی بودم یک دفعه دیدم چند نفر رفتند آن طرف ایستادند رئیس جلسه گفت شما چرا جلسه را ترک میکنید گفتند با کردوانی مخالفیم گفت چرا؟ گفتند امریکا تمام سدهایش را خراب کرده. گفتم اول چرا می گویید سد را خراب کنید یکی حرفی زده و همه به غلط یاد گرفتند سد را خراب کنند چرا خراب کنند؟ گفتم یک سد را در امریکا مثال بزنید که خراب کرده باشند. به آن افراد گفتم آیا شما معتقدید احداث سدها موجب خشک شدن باتلاق گاو خونی یا زاینده رود شده است؟ گفتند بله گفتم حالا می گویید سدها را بشکافیم تا آب به اینجاها بریزد؟ اصلا می خواهید شخصا از رهبر درخواست کنم که دستور بفرمایند آب سد مستقیما به زاینده روز بریزد؟ همه خندیدند. نخیر همچین امکانی وجود ندارد. اجرا کردن چنین چیزی برای آن زمان بود که شما اینقدر شهر و صنعت را توسعه نداده بودید. در یکی از مقالات آمریکایی می خواندم که طرحی تحت عنوانSTOP DAM دارند، یعنی بس است سد نسازید. علت چیست؟ گفتند وقتی سد نداشتیم، مسئله نداشتیم از وقتی سد داریم مسئله داریم. اینجاست که طرفداران افراطی محیط زیست میگویند سدها را خراب کنید زیرا آمریکا گفته سد نباید بزنیم. سدهای ما نیز در آینده عامل بدبختی خواهند بود؛ همین سدها که امروز منابع آبی به شمار می روند ۵۰ سال دیگر میلیونها انسان را خواهند کشت و ساختمانهای بیشماری را از بین میبرند.
خطرناکترین مضرترین چیز در ۵۰ سال دیگر سدها هستند. سد قانون دارد و با سه نوع مدیریت اداره میشود. اول اینکه اگر سدی ساخته میشود و از منابع باتلاقها رودها برای آن استفاده می کنند باید سهم آنها از سد کنار گذاشته شود که متاسفانه در ایران این کار صورت نگرفت. مدیریت دوم این است که سدی که میسازند باید سی متر سرش خالی باشد. چرا؟ برای اینکه ممکن است سدها در بازهای از زمان پر و سرریز شوند به خصوص در ایران که کوهستانی است. اما این نکته رعایت نمیشود. در این حالت مجبورند برای اینکه سد از جا کنده نشود دریچهها را باز کنند.
وضعیت بحرانی سدهای تهران
حالا مساله اینجاست که قبلا که سد نبود به طور مثال رود کرج، مردم خانههایش را دور از بستر آن می ساختند ولی از وقتی سد ساخته شد خیال همه راحت شد که شهرداری کانال درست کرده است. ولی اینطور نیست ممکن است این سد یک دفعه پر شود، که در هفتههای گذشته مجبور شدند سد کرج و سد لتیان را باز کنند. سال به سال رسوب در سدها جمع میشود و امکان ذخیره آب را کم می کند و با یک بارندگی فوری باید دریچهها باز شود. سی چهل سال دیگر این سدها پر و پرند الان سد کرج ۶۰ مترش گل است ۴۰ مترش آب دارد. سد لتیان مقدار گلش بیشتر از آبشه چرا؟ ۹ سال دریچه سد لتیان را باز نکردند یه ذره گل هم باهاش خارج شود. بالاخره پارسال ترسیدن و دریچه سد ورامین را باز کردند، مردم ورامین فکر کردند برای کشاورزی باز کردند و بعد رفتند زمین آماده کردند دو مرتبه بارندگی که فرو نشست دریچه سد را بستند. سدها باید هر ساله لایه روبی شوند. باید هر سال دریچه سدها را باز کنند و در مخزن سد هم ماشین بیندازند تا گل و لای را بهم بریزند اما این کار را هیچ جا نمیکنند به خصوص در سدهای تهران.
جنگیدن اصفهان با ۱۴ سال خشکسالی
مدیریت چیزهایی که گفتم تماما بر عهده وزارت نیرو است نه سازمان حفاظت از محیط زیست. روزی میرسد این سدها که منبع حیات و زندگی ما است بر اثر عدم مدیریت صحیح بلای جات ما میشوند. چاله جازموریان ۵۰ سال است که آب ندارد. خانم ابتکار و استانداری کرمان میخواستند برای درست کردن این شرایط از سد هریررود آب بگیرند و این چاله را احیا کنند که با مخالفت مواجه شدند. اخیرا در همین بارندگی ها هفته گذشته تمام ۴ سد کرمان پر شد، هریرود هم پر شد و سد میخواست از جا کنده شود دریچهها را باز کردند و آب به چاله جازموریان ریخت اما زندگی دهها خانوار که اطراف آنجا زندگی میکردند را نابود کرد. در روستاها چاههای غیرمجاز را بستند و برای چاههای مجاز کنتور گذاشتند در حالی که در شهر هیچ اقدامی برای مدیریت منابع آب نمیشود. بارندگیها در سالهای اخیر به دلیل گرمی کره زمین کم شده است و مناطقی که بارندگیشان به دلیل گرم شدن کره زمین کم بوده کمتر شده است. در حال حاضر اصفهان ۱۴ سال است با خشکسالی دست و پنجه نرم میکند. بهتر است بدانید که ما تا آخر عمر بارندگی کمی خواهیم داشت. به همین خاطر باید تقسیم منابع آبی با مدیریت بهتری صورت پذیرد نه مثل حالا که فقط شهر و صنعت در اولویت هستند و حتی آب به مناطق ویژه اقتصادی نمیرسد. به طور مثال کاشان یک رود ندارد، ۱۳۰ میلی متر بارندگی دارد و در مقابل صدها صنعت و دو کارخانه ماشین سازی دارد و بندر خشک درست کرده است.
گفته میشود ۷۰ درصد از تالابهای ایران در وضعیت بحرانی هستند آیا آمار دقیقی از این که چند درصد از تالابها این وضعیت را دارند در دسترس است؟
اصلا هر کسی به شما آمار میدهد آن آمار غلط است. ما نمیدانیم چه قدر بارندگی داریم؟ نمیدانیم چه قدر آب داریم؟ نمیدانیم چه قدر جمعیت داریم؟ وزارت نیرو باید سه تا ایستگاه باران سنجی، دستگاه تبخیر، ایستگاه برف سنجی باد داشته باشد، اما ندارد. من ۳۳ سال پیش در یکی از کتابهای خود تحت عنوان منابع و مصارف آب در ایران از غارت آبهای سطحی و زیرزمینی صحبت کردهام.
بیخود میگویند این همه سرو صدا میکنند...
چه طور حرف کسی مثل شما را گوش نکردند و وزارت نیرو با شما همکاری نداشته ؟ دولت ادعا می کنه خیلی کار برای احیای تالاب ها کرده؟
همه کارها غلط است. ما باید خیلی کارها میکردیم که یکیش را هم انجام ندادند. بیخود میگویند این همه سرو صدا میکنند.
این دولت ادعا میکند فعالیتهای گستردهای برای احیای تالابها انجام داده خاصه مثلا درباره هورالعظیم که خانم ابتکار نیز به آنجا سفر داشتند و حتی نزدیک بود در آن غرق شوند. نظر شما چیست؟ واقعا هورالعظیم احیا شده؟ نماینده ها و مردم خوزستان نظر دیگری دارند.
هورالعظیم به ما چه دو سومش برای عراق است، گفتم سد کرخه پر شده داشت میشکست دریچه ها را باز کردند دو سوم آب سد به هورالعظیم رفت و آنجا آب دار شد بعد میگویند ما خیلی کار برای آنجا کردیم. خوب است بدانید که ما سه نوع تالاب داریم و در واقع باتلاقها و لشابهها بودند که خشک شدند نه تالابها. رامسر و تنکابن باید در طول یک سال آبی باید ۱۱۱۰ میلیمتر بارندگی داشته باشد یعنی از این مهر تا مهر سال دیگر، ولی سه هزار میلیمتر آمده چرا که بارندگیش بیشتر بوده بیشتر شده است. از آن طرف بهشر و گلوگاه کمتر بوده کمتر شده. پس اینکه میگویند در اصفهان۱۴ ساله خشکسالی است در کرمان ۱۵ ساله خشکسالی و ان شالله یک روزی حل میشود اینگونه نیست. اکثر نقاط کشور بارندگی شان کم شده پس یکی از دلایل خشک شدن تالابها کم شدن باران است. اما باز مدیریت انسانی میتواند تاثیر گذار باشد. اگر از اول هر چی سد ساخته بودند مراعات میکردند و سهم تالاب را رد میکردند، تالابها خشک نمیشد ولی این کار را نکردند.
دریاچه ارومیه دیگر امکان ندارد احیا شود
مقصر تمام نمایندههایی آن دورهها هستند که رفتند وزارت خانه را دیدند و گفتند آب در باتلاق هرز میرود. این شده که تالابها خشک شده است. وضع موجود تالابهای کشور به سه دسته تقسیم شده است:
۱- دریاچه ارومیه است که امکان ندارد احیا شود. اگر هم بشود خیانت است. من قبلا گفته ام آنهایی که آب به دریاچه ارومیه ببندند خائنند. برای اینکه من بنیانگذار دانشگاه ارومیه هستم، خودم عاشق دریاچه بودم. وقتی نماینده ارومیه آقای قاضی پور به من نامه نوشت؛ پرفسور کردوانی فکری برای احیای دریاچه ارومیه بکنید. من گفتم نه، به دلیل این که دورش زیاد چاه زدند. این کار موجب شور شدن آب هفتصد روستا شده که آب خوردن هم ندارند. دریاچه ارومیه دیگر امکان احیا شدن ندارد و هر چقدر آب به آن ببندند از زیر می رود.
۲- دریاچه هامون سیستان است. ۱۳۵۲ آمدند قول دادند که اینجا به طور متوسط در هر ثانیه ۲۸ هزار متر مکعب آب خواهند داد و در خشکسالی هشت هزار متر، اما ندادند! سد کمال خان را ساختند. بنابراین در این شرایط به لطف خدا بستگی دارد یعنی آنقدر افغانستان آب بیاید که سد کمال خان و کجکی پر آب بشه و سدها را باز کند مقداری آب به هامون بیاید.
فکر میکنید عملکرد عیسی کلانتری در چهار سال گذشته برای احیابی دریاچه ارومیه تا چه اندازه موفق بوده؟ باتوجه به اینکه احیای دریاچه یکی از اصلیترین شعارهای دولت است. شما در یکی از مصاحبههای خود در خصوص این شخص گفته بودید چاههایی که در دوران کلانتری حفر شد، دریاچه ارومیه رو به این روز انداخت.
زمانی که آقای کلانتری گفتند دریاچه را احیا میکنیم گفت نه به آن صورت قبل که ۳۲ میلیارد متر مکعب آب داشت بلکه با ۱۴ میلیارد متر مکعب آب. حتی مرکز پژوهش مجلس نیز به این نکته اشاره کرده است. دو مرکز درست کردند یکی در استانداری آذربایجان شرقی یکی غربی؛ بعد با کشاورزان صحبت کردند و به آنها طرح نکاشت را توضیح دادند. اینکه سه سال کشاورزان نکارند و در ازای آن هر هکتاری ۴، ۵ میلیون بگیرند. ۵۰۰ دانشمند ایرانی و ۵۰ دانشمند خارجی نتیجه کار کردنشان طرح نکاشت بود. یعنس حاصل چندین ماه تفکر این همه دانشمند آیا باید این میشد که ما نکاریم؟ اگر نکاریم آن وقت شیر نداریم، ماست نداریم، باغهایمان خشک میشود. رفتند با کشاورزان صحبت کردند به طور مثال خراسان زمانی بهترین منطقه از لحاظ تولید قند بود اما حالا که آب ندارد نمایندگان میگویند چغندرقند نکارند خب پس چی بکارند؟ میگویند آب خیلی میخواهد به خاطر همین ۷۰ درصد قند را از خارج وارد میکنیم.
بعد از آن طرح آبیاری قطرهای و بارانی را دادند و گفتند برای این کار ۸۵ درصد را دولت ۱۵ درصد را کشاورز میدهند. این در حالی است که برای اجرای طرح آبیاری قطرهای این نکته مورد توجه واقع نشد که این طرح برای باغهایی اجرایی خواهد بود که عمر دو تا سه ساله دارند نه باغهایی که ۱۵ سال از عمرشان میگذرد و طول ریشه درختانشان به ۱۴ متر رسیده است و دیگر آبیاری قطرهای جواب نمیدهد. جالب اینجاست که خانم ابتکار گفتند این طرح را برای همه ایران باید اجرا کنیم!
کسی که ۱۳ سال وزیر کشاورزی بوده حالا میگوید کشاورز آب را هدر میدهد
در زمان وزارت کلانتری در اکثر نقاط ایران هم سد بیشتر ساخته شد هم چاه بیشتر زده شد. همین شخص چند وقت پیش در یکی از مصاحبههای خود گفته بود باید کشاورزی را کم کنیم. این فرد همان شخصی است که ۱۳ سال وزیر کشاورزی بوده و حالا میگوید کشاورز آب را هدر میدهد. این نظر کاملا مغایر با فرمایش رهبری در خصوص کار، اشتغال و سرمایه ایرانی است. چند وقت پیش طرح آب مجازی تصویب شد، یعنی محصولات مورد نیاز خودمان را در کشورهای خارج کشاورزی کنیم. دلیلشان هم این است که در ایران ممکن است در هر هکتار ۲ تن گندم کشت کنیم اما با همان آب در کشورهای پیشرفته ۱۲ تن کشت خواهیم کرد پس در کشور خودمان آب را هدر میدهیم. بالاخره مقصر کیست؟ اگر کشاورز ما دو تن گندم کشت میکند اما در استرالیا هشت تن، مقصر وزارت کشاورزی است. استرالیا وضع آبشان بدتر از ماست اما برای مدیریت این ماجرا به روستاییان خود گفته نصف آب رودتان را به شهر بدهید و در ازای آن وزارت کشاورزی بذر اصلاح شده به شما میدهد تا تولیدتان دو سه برابر شود.
در استرالیا و کشورهای دیگر اگر به تولید بالا برسند دولت کمکشان میکند. به طور مثال در آلمان گاوی که ۲۰ کیلو شیر بدهد در گلهاش وجود ندارد، مردم حمایت میکنند تا یک گاو ۱۲۶ کیلو شیر دهد. اما در کشور ما وزیر کشاورزی سال ۹۳ میگوید چون تولید کشور پایین است آب هدر میرود پس باید آب مجازی را اجرا کنیم یعنی اگر بخواهیم در تولید گندم خودکفا شویم یا هندوانه تولید کنیم ضرر است به همین خاطر در خارج بکاریم. در حال حاضر در ۵۰۰ هزار هکتار از زمینهای کشورهای خارج ایرانیها کشت و زرع میکنند. در حالی که هیچ از این کشورها محصولی از خارج وارد نمیکنند. ما باید قدر این افراد را بدانیم اما کمکشان نمیکنیم و به
منبع: بولتن نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bultannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بولتن نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۵۷۲۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حال خوش این روزهای نگین فیروزهای آذربایجان
دریاچه ارومیه به عنوان نگین منطقه آذربایجان پس از یک دوره خشکسالی و کاهش وسعت آبی، این روزها جان دوبارهای گرفته و امیدها برای احیای بزرگترین دریاچه داخلی ایران را زنده کرده است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از آذربایجان شرقی، دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین دریاچه داخلی ایران، بزرگترین دریاچه آب شور در خاورمیانه و ششمین دریاچه بزرگ آب شور دنیا، روزگاری زیستگاه ۲۱۲ گونه پرنده، ۴۱ گونه خزنده، ۲۷ گونه پستاندار، ۲۶ گونه ماهی و هفت گونه دوزیست بود، اما همچون بسیاری از رودخانهها و تالابهای کشور در پی تغییرات اقلیمی و برداشت بیرویه از حوضههای آبریز از وسعت آن کاسته شد.
دریاچه ارومیه در سال ۱۳۴۶ بر اساس مصوبه شماره یک شورای عالی حفاظت محیط زیست کشور، به عنوان منطقه حفاظت شده و طبق مصوبه شماره ۶۳ شورای عالی در سال ۱۳۵۴، به عنوان پارک ملی شناخته شد.
نگین فیروزهای آذربایجان در سال ۱۳۵۶ در زمره مناطق بینالمللی ذخیرهگاههای زیستکره جهانی به ثبت رسید و سال ۱۳۵۴ با ۱۰۲ جزیره که از سوی سازمان یونسکو ذخیرهگاه طبیعی جهان شناخته شده بود در کنوانسیون رامسر بهعنوان یکی از تالابهای بینالمللی به ثبت رسید و مؤسسه بینالمللی تالابها آن را به عنوان یکی از مهمترین زیستگاههای پرندگان معرفی کرده است.
دریاچه ارومیه جدای از تأثیرات زیستمحیطی، پیوند عمیق و ناگسستنی با احساسات و علایق مردم منطقه آذربایجان دارد، خواهرخواندگی تبریز و ارومیه را به اثبات میرساند و روزهای پرشور این دریاچه، روزهای خوش مردمان منطقه نیز خواهد بود.
طی سالهای اخیر، خشک شدن دریاچه ارومیه و تلاشهای ناکام سیاستگذاریهای زیستمحیطی، بحران خشکسالی نگین آبی آذربایجان را تبدیل به یک تهدید جدی کرده بود تا جایی که خبرهایی از مالچپاشی، استخراج نمک، تیتانیوم و لیتیوم به گوش میرسید که پس از مدتی تکذیب شد.
خشک شدن دریاچه شایعههای بزرگی با خود به همراه میآورد و اندوه خشکسالی دریاچه، به حدی جدی بود که تبدیل به یکی از دغدغههای اصلی روزمره مردم شده بود. این نگین آبی که از نظر سطح آبهای آزاد، بیستمین دریاچه جهان و به لحاظ وسعت و شوری پس از بحرالمیت قرار گرفته است، به شورهزاری هشت میلیارد تنی تبدیل شده بود که تهدیدی بزرگ برای زیستبوم منطقه بود و به خطر افتادن بهداشت و سلامتی مردم و نابودی کشاورزی را در پی داشت.
دریاچه ارومیه، پروندهای با جنبههای حقوقی، اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی است که بهدلیل مدیریت نادرست، حاشیههای زیادی را پشت سر گذاشته و به علت نبود اطلاعرسانی و شفافیت، با شایعات، تحلیلهای نادرست و نقدهای غیرمنصفانه زیادی مواجه بوده است.
اقدامات نرمافزاری و سختافزاری دولت، دو جنبه مکمل اقدامات پیشگیرانه خشکسالی دریاچهی ارومیه بودهاند که چالشهایی با خود به همراه داشتهاند و به نظر میرسد که اقدامات نرمافزاری در برخورد با مسئله دریاچه ارومیه باید از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.
حوضه آبریز ۵۲ هزار و ۴۷ کیلومتر مربعی دریاچه ارومیه که از ۶۰ رودخانهی فصلی، دائمی و دورهای سیراب میشود در استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کردستان و کشور ترکیه قرار دارد. استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان به ترتیب باید سالانه یک میلیارد و ۱۵۰ میلیون مترمکعب، ۳۹۴ میلیون مترمکعب و ۹۵۱ میلیون مترمکعب از حقابهی دریاچه ارومیه را تأمین کنند.
رودخانههای زولاچای، نازلوچای، روضهچای، شهرچای، باراندوزچای، گدارچای، مهابادچای، سیمینهرود، زرینهرود، لیلانچای، مردقچای، صوفیچای، قلعهچای، آذرشهرچای و آجیچای تأمین کننده نیاز دریاچه ارومیه است.
ارزشهای بومشناختی اهمیت ویژهای به موجودیت دریاچه ارومیه بخشیده و احیای آن چالشی فرامنطقهای است؛ این دریاچه این روزها و پس از یک دوره طولانی خشکسالی، همزمان با بارشهای زمستانه و بهاره جان دوباره گرفته و دلشورههای مردم را تا حد زیادی با آغوش گرم آب شورش به پایان رسانده است، اما این پایان ماجرا نیست و احیای دریاچه نیازمند راهکارهای طولانی مدت است.
انسداد چاههای غیرمجاز با هدف احیای دریاچه ارومیهچاههای غیرمجاز، تهدید جدی برای آبهای زیرزمینی تلقی میشود و یکی از دلایل اصلی خشکسالی در حوضه آبریز دریاچهی ارومیه است. آمار چاههای مجاز و غیرمجاز، همواره در هالهای از ابهام به سر میبرد و تنها راه احیای منابع آبهای زیرزمینی اعمال مقررات سختگیرانه در حفر و استفاده از این چاهها است.
با توجه به اظهارات دبیر کارگروه ملی نجات دریاچهی ارومیه، ۷۳ هزار حلقه چاه غیرمجاز و ۴۰ هزار حلقه چاه مجاز در حوضهی آبخیزداری دریاچه ارومیه وجود دارد.
یوسف غفارزاده، مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان آذربایجانشرقی انسداد چاههای غیرمجاز را ضرورت احیای دریاچه ارومیه میداند و میگوید: در حوزه استحفاظی استان، ۱۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز در حوضه آبریز دریاچه ارومیه وجود دارد که تاکنون انسداد ۸۶۵۲ حلقه چاه با هماهنگی دادستانی مرکز استان و نیروی انتظامی اجرایی شده است.
وی با اشاره به مسدودسازی ۹۱۲ حلقه چاه غیرمجاز در سال گذشته، ادامه میدهد: تاکنون ۴۶ درصد چاههای غیرمجاز حوضه آبریز دریاچه ارومیه با حکم قضائی مسدود شده و لازم است نسبت به مسدودسازی سالانه ۲۰۰۰ حلقه چاه غیرمجاز اقدام شود.
مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان آذربایجانشرقی تصریح میکند: صرفهجویی ۴۰ میلیون مترمکعبی آب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه از مهر سال گذشته و بر اساس تصمیم ستاد احیای دریاچه ارومیه بوده که با قطع اضافه برداشتهای چاههای دارای کنتورهای هوشمند عملی شده است.
غفارزاده همکاری سازمان جهاد کشاورزی را در این زمینه ضروری میداند و خاطرنشان میکند: احیای دریاچه ارومیه نیازمند عملکرد جدی دستگاههای اجرایی و نظارتی با هدف مسدودسازی چاههای غیرمجاز حوضه آبریز دریاچه ارومیه است.
وی با اشاره نصب کنتورهای هوشمند در چاههای مجاز اطراف دریاچه ارومیه، اظهار میکند: فرهنگسازی و پرهیز از حفر چاههای غیرمجاز چه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و چه در مناطق دیگر با هدف جلوگیری از هدررفت آبهای زیرزمینی نیازمند یک حرکت اجتماعی است تا ضریب خطر بحرانهای خشکسالی در آینده کاهش پیدا کند.
مجتبی ذوالجودی، معاون محیطزیست دریایی سازمان حفاظت محیطزیست نیز با اشاره به چاههای غیرمجاز حوضه آبریز دریاچه ارومیه، تاکید میکند: کشاورزی در این منطقه با برداشت غیرمجاز آب از منابع زیرزمینی انجام میشود و تعداد زیادی چاه غیرمجاز در این منطقه حفر شده است.
وی با اشاره به اما و اگرهای وجود چاههای مجاز، میگوید: برداشت آب توسط پمپ و ایجاد کانال برای انتقال آب به زمینهای کشاورزی در این منطقه انجام و تا حد امکان از این کار ممانعت میشود.
خط قرمز تهدید کمربند سبز اطراف دریاچهیکی دیگر از عوامل کم آب شدن دریاچه ارومیه، توسعه بی رویه بخش کشاورزی است؛ توسعه ۱۴۰ هزار هکتاری باغات استان آذربایجان غربی به جای مدیریت مصرف، روند مصرف آب در باغات استان افزایش داشته است و ۵۷ درصد منابع آبی کشاورزی توسط سه محصول سیب، یونجه و چغندرقند مصرف میشود.
مجتبی ذوالجودی، معاون محیطزیست دریایی سازمان حفاظت محیطزیست با ابراز نگرانی از توسعه کمربند سبز پیرامون دریاچه ارومیه، تاکید میکند: با وجود شرایط بسیار بدِ آبی و خشکسالی طی سالهای اخیر، توسعه کشاورزی در باغاتی که در اطراف دریاچهی ارومیه با بیشترین مصرف آب کمترین بهرهوری قرار دارند، ادامه داشته است.
وی اضافه میکند: وزارتخانههای ذیربط از وزارت نیرو و وزارت کشاورزی گرفته تا مردم، باید در این زمینه احساس تکلیف کنند، چراکه شرایط کنونی منجر به احیای دریاچه ارومیه نخواهد شد.
معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به ضرورت طرح رویکرد علمی در خصوص دریاچه ارومیه، اظهار میکند: وزارت کشاورزی مکلف شده است تا این موضوعات را دنبال و سند الگوی کشت را برای تمام حوضهها عملیاتی کند. وزارت نیرو نیز باید برای تأمین منابع آبی کشاورزی قانون را مدنظر قرار دهد.
ذوالجودی ادامه میدهد: وزارت کشاورزی، اولین وزارتخانهای است که تأثیرات مثبتی در حوضه آبخیزداری دریاچهی ارومیه دارد و با سیاستگذاریهای علمی باید کشاورز را به خودداری از کشت بعضی محصولات یا اجتناب از توسعه کشت تشویق کند.
وی میگوید: احیای دریاچه ارومیه به مرور زمان محقق خواهد شد و شرایط همه تالابها از جمله دریاچه ارومیه تا شش سال دیگر و به مرور بهتر خواهد شد.
وضعیت فعلی، نتیجه دو دهه غفلت استحداکثر تراز مشاهداتی دریاچه ارومیه به سال ۱۳۷۴ بازمیگردد که تراز آب دریاچه از سطح آبهای آزاد به بیش از یک هزار و ۲۷۸ متر میرسید و با مساحت ۵۷۳۰ کیلومترمربعی دریاچه و بر اساس برداشت ماهوارهای بیش از ۳۶ میلیارد مترمکعب آب در دریاچه وجود داشت.
حداقل تراز برای بقای دریاچه یک هزار و ۲۷۴ متر از سطح آبهای آزاد است که برای رسیدن به این تراز به حجمی معادل ۱۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب نیاز است.
مالک رحمتی، استاندار آذربایجانشرقی در خصوص اهمیت احیای دریاچه ارومیه بهعنوان مسئلهای ملی، میگوید: نگاه ما برای احیای دریاچه ارومیه، رویکرد و نگاهی ملی است و با تمام توان برای احیای آن تلاش میکنیم تا با مشکلات زیستمحیطی مواجه نشویم.
وی وضعیت کنونی دریاچه ارومیه را نتیجه دو دهه غفلت میداند و عنوان میکند: احیای دریاچه زمانبر خواهد بود و در این راستا افتتاح و بهرهبرداری انتقال آب سد کانی سیب و تکمیل خط انتقال پساب تصفیهخانه تبریز که حیات تازهای به دریاچه بخشیده، عملی شده است.
استاندار آذربایجان شرقی با اشاره به لزوم شتابدهی به پروژههای در حال اجرا، تاکید میکند: تمام امکانات دانشگاههای دو استان آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی و دانشکدههای علمی ملی پای کار است تا با بهرهمندی از خرد جمعی برای احیای دریاچه ارومیه موفقتر عمل کنیم.
رحمتی با تاکید بر مدیریت منابع آبی، اظهار میکند: با توجه به لزوم تغییر الگوی کشت، متناسب با اقلیم طبیعی و منابع آبی، کشاورزی سنتی دیگر کارساز نیست و اصلاح الگوی کشت، استفاده از آبیاریهای نوین، اصلاح بذر و استفاده از دانش و علوم روز در حوضه آبریز دریاچه ارومیه باید مدنظر باشد.
سهم پایدار تبریز در تأمین حقابه دریاچه ارومیهانتقال پساب تصفیهخانهها، راهکاری پایدار برای تأمین حقابه دریاچه ارومیه است و تمرکز بر تصفیه فاضلاب در مصوبات احیای دریاچه ارومیه مورد تأکید بوده است. مطابق طرح ستاد احیای دریاچه ارومیه، ۱۲ تصفیهخانه با حجم تولید پساب ۳۰۲ میلیون و ۳۰۰ هزار متر مکعب در احیای دریاچه نقش خواهد داشت.
پسابها یا به صورت مستقیم به دریاچه سرریز میشود یا با هدف تعادلبخشی و جایگزینی منابع آب زیرزمینی استفاده میشود و یا به مصرف صنایع میرسد تا جایگزین مصرفی صنایع از رودخانهها باشد و آب رودخانهها به دریاچه منتقل شود.
محمد خانی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب آذربایجان شرقی تاکید میکند: سالانه ۸۵ میلیون مترمکعب پساب تصفیهشده شهر تبریز به سمت دریاچه ارومیه رهاسازی میشود.
وی ۹۰ درصد پساب تصفیه شده تبریز را سهم دریاچه ارومیه میداند و ادامه میدهد: پساب تصفیه شده تبریز سهم بسیار ناچیزی در احیای دریاچه ارومیه دارد.
رهاسازی روزانه ۲۰ میلیون مترمکعب آب به سمت دریاچه ارومیهمحمدصادق معتمدیان، دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه با اشاره به بارشهای اخیر و رهاسازیهای آب سدها، میگوید: وضعیت دریاچه ارومیه رو به بهبود است.
وی تصریح میکند: تراز فعلی دریاچه ارومیه به یک هزار و ۲۷۰ متر و ۳۸ سانتیمتر رسیده است که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، افزایش هفت سانتیمتری داشته و این تراز نسبت به آغاز سال آبی جاری (اول مهر ۱۴۰۲) ۵۵ سانتیمتر بیشتر است.
دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه از افزایش ۳۵۰ کیلومترمربعی وسعت دریاچه نسبت به مدت مشابه سال گذشته خبر میدهد و اضافه میکند: وسعت دریاچه ارومیه در حال حاضر یک هزار و ۵۰۰ کیلومترمربع است.
معتمدیان خاطرنشان میکند: دریاچه ارومیه، یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب دارد که بیش از ۲۵۰ میلیون مترمکعب بیشتر از زمان مشابه سال گذشته است و ورودی آب به دریاچه ارومیه در حال حاضر ۴۱۱ مترمکعب در ثانیه است.
وی در خصوص آغاز رهاسازی آب از سدهای استان آذربایجانغربی از آذر سال گذشته، میگوید: روزانه حدود ۲۰ میلیون مترمکعب آب به سمت دریاچه رهاسازی میشود.
اینروزها، دریاچه ارومیه به مردم لبخند میزند و با رهاسازی آبها و حقابهها، میزبان مردم در آبهای شور خود شده است و ساکنان شهرهای دور و نزدیک برای دیدنش لحظهشماری میکنند.
سیاستهای احیای دریاچه نه به صورت موقت، بلکه باید به عنوان راهکاری مداوم و مستمر دنبال شود تا نمک بر زخمهای دریاچه نپاشند و ارومیه پناهگاه مردمی باشد که با خشکسالیاش اندوهگین و با جانگرفتنش سرزنده میشوند و به ساحلش پناه میآورند.
چنانچه سیاستهای فعلی که منجر به احیای دریاچه شده است، ادامه نداشته باشد، باز هم خشکسالی و دیگر تهدیدات زیستمحیطی گریبانگیر منطقه آذربایجان خواهد بود و زخمهای بیشمار بر تن عریان دریاچه ارومیه خواهد نشست.
کد خبر 743948