شهردارهای شیشهای، مطالبهای از کسانی که میخواهند عضو شورای شهر شوند
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۳۱۳۶۲۰
جامعه>شهری - روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: از سال 1378 که اولین دوره شوراهای شهر و روستا شروع به کار کرد تا به امروز که چهارمین دوره آن را پشت سر میگذاریم، تحولات زیادی در ساختار مدیریت شهری اتفاق افتاده است.
شوراي شهر بهدليل مشارکت مستقيم نمايندگان مردم در فرايند تصميمگيري ذاتا دموکراتيک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ضعف احزاب در فهم جامعه مدني
انديشه جامعه مدني و فعاليتهاي مشارکتي بهعنوان يکي از مؤلفههاي کليدي تحقق دموکراسي مورد توجه پژوهشگران اجتماعي و سياسي است. به باور فعالان جامعه مدني، وجود پنج عرصه تعاملکننده پيششرط اصلي تحکيم دموکراسي در کشورهاي داراي ساختار دموکراتيک است. اين پنج شرط عبارتند از: وجود دولت کارآمد و پاسخگو، وجود شرايط مناسب توسعه يک جامعه مدني آزاد و شاداب، وجود يک جامعه سياسي نسبتا مستقل و باارزش و چهارم، حاکميت قانون براي تضمين آزاديهاي شهروندان و زندگي انجمني مستقل و پنجم، وجود يک جامعه اقتصادي نهادينه شده. اين پنج عرصه در صورتي موفق عمل ميکنند که با يکديگر بهطور پيوسته تعامل داشته باشند. در اين ميان سهم جامعه سياسي مستقل در تعيين سياستگذاريها و اولويتبندي گروههاي اجتماعي در دموکراتيکترين نهاد شهري يعني شوراهاي شهر، تجلي پيدا ميکند. سازمانهاي جامعه مدني در ايران که در يک دهه گذشته، بهدليل فشارهاي محيطي و عدم ظرفيتسازي مؤثر در حوزه فعاليت مدني، روزهاي سياه و تلخي را تجربه کردهاند، همزمان با نزديکشدن به انتخابات شوراي شهر پنجم مطالباتشان را از اين نهاد شهري مطرح کردند. در نشستي که به همين بهانه از سوي شوراهاي هماهنگي جامعه مدني برگزار شد، عدم برقراري ارتباط مؤثر با گروههاي نهادي و جوامع مدني از سوي احزاب اصلاحطلب عمدهترين دليل جاي نگرفتن برخي از فعالان مدني در ليست اصلاحطلبان عنوان شد. در اين نشست که در دو پنل برگزار شد، در پنل نخست فاطمه صادقي، مينو مرتاضيلنگرودي و حميدرضا جلائيپور به طرح ديدگاهها و مطالبات نهادهاي مردمي از شوراهاي شهر و روستا پرداختند و در پنل دوم، سه تن از فعالان مدني ضمن نقد فهرست اصلاحطلبان براي شوراي شهر تهران خواستار شفافسازي دراينباره و نحوه حمايت خود از فهرست يا ارائه فهرست مستقل پرداختند.
کار جمعي است، قابل دفاع است
نقد فهرست ارائهشده براي انتخابات پنجمين دوره انتخابات شوراي تهران در پنل دوم نشست حاميان جامعه مدني در دانشکده علوم اجتماعي تهران انجام گرفت. در اين پنل سعيد دهقان، هادي کاشاني و عليرضا افشار از فعالان مدني ضمن نقد فهرست ۲۱ نفره ارائهشده به طرح ديدگاههاي خود مبني براينکه بهطور مستقل فهرست ارائه کنند يا ضمن حمايت از کليت فهرست، تعدادي از نمايندگان و فعالان مدني را با برخي چهرههاي معرفيشده درون فهرست جايگزين کنند، پرداختند.
عليرضا افشار دراينزمينه گفت: مشکل اصلي احزاب اصلاحطلب آن است که نتوانستهاند با گروههاي نهادي، جوامع مدني و ليست جوامع مدني همکاري و همياري داشته باشد و ما ليست خود را داريم که در آن منتخبان جريان مدني قرار دارند و چند نفر از ليست اصلاحطلب وجود دارد. ليست نهايي اصلاحطلبان هم از نظر وجود سران مدني و هم از نظر اصلاحطلبان کارآمد ليستي
نامناسب است.
در ادامه، هادي کاشاني، از فعالان مدني و دبير شوراياري يکي از محلات گفت: نهادهاي مدني و احزاب جدا از هم عمل کردند. تلاشها براي نزديکي اين دو حوزه از 6 ماه گذشته و آشنايي اين دو گروه با يکديگر شروع شد. با نگاهي به سيستم حزب موردنظر ديده شدهايم که سازمانهاي حزبي در سطح ابتدايي قرار دارند. در نهايت ما با توجه به تجربه کاري خود کامنتهايي ارائه کرديم و به اين نتيجه رسيديم که هميشه افرادي علاوه بر تجربه کاري و دانش بايد وزني از معروفيت داشته باشد.
اين فعال مدني همچنين افزود: اصلاحطلبان گروهي هستند که ميتوان با آنها گفتوگو کرد. از سويي اگر در نهادهاي مدني چنگ زده شود، افراد مناسب به اندازه انگشتهاي دست نداريم و بايد در نهايت بايد با يک خرد جمعي با حفظ افراد کاردان از ليست اصلاحطلبان و سران جامعه مدني فهرستي را ارائه کرد.
ليست اصلاحطلبان، حاصل کار جمعي است
حميدرضا جلائيپور، جامعهشناس، دو ويژگي مهم را مزيت اين فهرست دانست و گفت: فهرست ارائهشده توسط شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان قابل دفاع است زيرا دو ويژگي مهم يعني «حاصل کارجمعي» و «حضور اصلاحطلبان جدي» را دارد. توجه داشته باشيد که که ايرانيها کار فردي بسيار بلدند ولي کار جمعي کمتر کردهاند. اين درحالي است که اين فهرست انتخاباتي حاصل کار جمعي است که دستکم ۱۷ يا ۱۸ تشکل اصلاحطلب پاي آن را امضاي کردهاند.
جلائيپور با تأکيد براينکه عوضکردن شهردار آن هم در شرايطي که اين شهردار قراردادهايي با ۲۰ ميليون دلار ارزش با برخي نهادها بسته است، شوخي نيست، افزود: ما به افراد سياستمداري نياز داشتيم که بتوانند قرص و محکم بايستند و در انتخاب شهردار ثابتقدم باشند نه اينکه حتي حاضر به طرح سؤال از شهردار نباشند.
حميدرضا جلائي همچنين تأکيد کرد برخلاف تصور شوراي شهر يک نهاد حکومتي است و برخلاف سخن ديگران من معتقدم که افرادي که در کار مدني هستند نبايد بهسادگي و بدون دانش سياسي وارد شوراي شهر شوند وگرنه شوراي شهر درواقع بازيچه دست حکومت ميشوند.
ليست کنوني، اصلاحطلب، جوان، جدي و کاري در رابطه با مديريت شهري هستند و برخلاف صحبت ديگران اينها توانايي ايستادگي در برابر مواردي چون پلاسکو را دارند.
شوراها نبايد سياسي شوند تا ضد فساد عمل کنند
در بخش ديگري از اين نشست، فاطمه صادقي، جامعهشناس ضمن انتقاد از اينکه مردم را با عناوين نامزدها مرعوب کردهايم، گفت: عدهاي را پشت عنوان «دکتر» و «مهندس» پنهان کردهايم درحاليکه انتظار ميرفت کسي که متخصص باشد يعني به معناي واقعي روي موضوعي متمرکز کار کرده باشد و او را بشناسد را به شورا بفرستيم نه کساني که صرفا فارغالتحصيل رشتهاي هستند.
فاطمه صادقي با اشاره به اينکه نهاد مدني چيست و شورا چيست که حالا ببينيم چه مطالباتي از يکديگر دارند و چه نسبتي با هم دارند، توضيح داد: نقطه اتصال جامعهمدني به سياست کلي شوراست و با اين وصف جايگاه بسيار مهمي دارد. بههميندليل صرف اينکه يکسري افراد را به شوراي شهر بفرستيم با اين توضيح که آنها نماينده جامعه مدنياند، کفايت نميکند زيرا شوراها بايد با جامعه مدني واقعي روبهرو شوند.
فاطمه صادقي در بخش ديگري از سخنان خود به انتظار مبارزه با فساد و چپاول از شوراي شهر و جلوگيري از پروژه آزادسازي اقتصاد به اين معنا در شهر اشاره کرد و افزود: بههميندليل است که تأکيد دارم شورا بايد از جناحبنديهاي سياسي خالي شود. اينکه سياسيون ليست بستهاند و افراد را با واژه «دکتر» و «مهندس» مرعوب ميکنند همان رويهاي است که بر جامعه ما غالب شده است درحاليکه بايد پرسش ميشد آقا يا خانم نامزد کار مدني چه کردهاي؟ سابقهات چيست؟ کار در حوزه آسيبهاي اجتماعي و زنان يا فقر تنها با ممارست و تجربه کسب کردن حاصل ميشود نه با دانشگاه رفتن و فارغالتحصيلشدن صرف.
وي انتظار جامعه مدني از شوراي شهر را در شرايطي ممکن دانست که افراد مستقل به شورا راه يابند و بتوانند برخلاف تجربه دوره اول شوراها که خيلي خصلت سياسي پيدا کرد و شکست خورد به حل مشکلات شهر از جمله مقابله با فساد بپردازند.
ايجاد شهرداري شيشهاي و شفاف، مطالبه اصلي
در ادامه حميدرضا جلائيپور با طرح اين پرسش که کارکرد شوراها در ايران چيست، توضيح داد: مهمترين وظيفه و کارکرد شوراها در ايران عدم تمرکز در مديريت کشور است و از اين منظر کارکرد بسيار مهمي است.
او با تأکيد بر وظايف حکومت يعني تأمين امنيت، سياست خارجي، برقرار عدالت و ايجاد توسعه متوازن در کشور توضيح داد: بقيه امور در قالب حکمراني محلي بايد در اختيار شوراها باشد و آنها به
اين مهم بپردازند.
جلائيپور با اشاره به الگوبودن تهران و شوراي شهر آن افزود: در دورهاي هستيم که 3G و 4G به نظرم مهمتر از داشتن روزنامههاي مستقل است. بههميندليل هم نميتوانند حريف اين جامعه شوند و لذا با تکيه بر اين مفاهيم بايد بر ايجاد شهرداري شيشهاي و شهرداري شفاف بهعنوان يک
مطالبه تأکيد کرد.
او شوراها را لولاي خيلي خوبي بين نهادهاي حکومتي و نهادهاي مردمي توصيف کرد و ادامه داد: وقتي ماجرا پلاسکو روي داد و جلوي چشم همگان اين ساختمان فروريخت شاهد بوديم که حتي اجازه ندادند درباره چرايي آن طرح سؤال کنيم و تازه آنجا بود که فهميديم نهادهاي مدني تخصصي نظير نظاممهندسي ما هم قوي نيستند.
حق بر شهر، توزيع امکانات را ممکن ميکند
مينو مرتاضيلنگرودي، فعال زنان و جامعه مدني نيز در بخش ديگري از اين نشست بر مفهوم «حق بر شهر» تأکيد کرد و گفت: هيچ فضايي در شهر در خلأ ايجاد نميشود و اگر بخواهيم شهر مدني و بدون تبعيض به وجود آوريم بايد حق بر شهر و در پي آن حقوق شهروندي اجرا شود. اين مهم ممکن نميشود مگر آنکه بتوانيم از امکانات شهر بهطور شايسته بهرهمند شويم. مرتاضي سپس به اين آمار که تاکنون زنان فقط هفت درصد از کرسيهاي شوراها را در اختيار داشتهاند، پرداخت و افزود: زنان بزرگترين جمعيت محذوف جامعه از مراجع تصميمگيري هستند و بايد در شوراي شهر حضور مؤثري داشته باشند که ميتوانند در شوراي شهر حقوق محذوفان را مطالبه کنند.
وي سپس تأکيد کرد: فريب آشکاري در اشاره به مفهوم تخصصگرايي توسط سياسيون رخ داده است. آنها تخصص را در دکتر و مهندس بودن به شخص تقليل دادهاند. درحاليکه منظور از تخصص در شوراي شهر تخصصهاي نهادي است. تخصصي که در کار داوطلبانه با متمرکز شدن روي موضوعات خاص، چه امور صنفي چه آسيبهاي اجتماعي حاصل ميشود و در آن حوزه خاص به کار ميآيد اما اگر ما بياييم صرف اينکه شهرمدني ايجاد کنيم، شوراي شهري متشکل از نخبگان ايجاد کنيم که شهر مدني نميشود و دست برقضا به نفع نخبگان و طبقه مسلط سوق مييابد.
اتفاقا به اين شيوه تبعيض طبقاتي قوميتي و جنسيتي را مسلط ميکند. اين فعال مدني و فعال زنان همچنين تصريح کرد: حق بر شهر بيش از آنکه حق فردي باشد، حق اشتراکي است. حق برشهر براي آنکه تبديل به قدرت شود، نياز به قدرت جمعي دارد. شوراي شهر بايد بتواند فارغ از برخوردهاي پليسي و امنيتي اين امکان را براي شهروندان فراهم کند که دور هم جمع شوند.
۴۲۴۲
کلید واژهها : انتخابات شوراهای شهر و روستا - شهرداری تهران -منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۳۱۳۶۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجلس یازدهم در نظارت ضعیف بود
به گزارش خبرنگار مهر، انتخابات مجلس شورای در برخی از حوزههای انتخابیه به دور دوم کشیده شده است. حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس یکی از حوزههایی است که انتخابات در آن به دور دوم کشیده شده است. حسن خجسته یکی از نامزدهای راه یافته به دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران است. با این نامزد انتخاباتی درباره مباحثی چون اولویتهای مجلس آینده گفتوگو کردیم که متن آن به شرح زیر است:
مدت طولانی نیست که از انتخابات گذشته این دوره انتخاباتی داشتیم که در نوع خود خاص بود. اینکه این تعداد از نامزد به دور دوم راه پیدا کنند اولین بار است که اتفاق افتاد. با توجه به اینکه استاد حوزه رسانه هستید درباره فضایی که حول لیست شورای ائتلاف شکل گرفته آسیب شناسی داشته باشید؟
یکی از مشکلاتی که شورای ائتلاف برای بستن لیست داشت این بود که چطور از حضور برخی افرادی که در دوره قبل در لیست بودند مرخص شوند
از مدت قبل از انتخابات ۱۱ اسفند بحث بر این بود که شورای ائتلاف لیست مشترکی را تشکیل خواهد داد. با توجه به اینکه بنده در جلسات شورای ائتلاف تا حدی بودیم یعنی پشت صحنه با بچههای رسانهای حضور داشتیم، یکی از آسیبها و مشکلات و موانعی که شورای ائتلاف برای بستن لیست داشت این بود که چطور از حضور برخی افرادی که در دوره قبل در لیست بودند مرخص شوند. یکی از چالشها این بود.
نام هم میبردند که یکسری از افراد که در مجلس برون داد و کارکردی نداشتند بهتر است حذف شوند و جای خود را به افرادی که کارآمد و پرتلاشتر هستند، بدهند. یکی از چالشها این بود. یکی از مباحث ثابت در آن جلسه که ما شرکت میکردیم این مسئله بود. حتی خود آقای حداد را یکی دو هفته قبل از انتخابات زیارت کردیم این را به عنوان درگیری ذهنی به ما گفتند که از ۳۰ نفری که در تهران هستند، حتی ۳-۲ نفر نامزد نشدند، از ۲۷-۲۶ نفری که ماندند یکسری ریزش دارند و همین اتفاقاتی که عملاً رخ داد جلوگیری شود تا حاشیه کمتر شود.
بعد از اینکه لیست بسته شد ادعاهایی از برخی دوستان مطرح شد، تیم آقای زاکانی و تیم شهرداری لیست جداگانه به نام جبهه متحد دادند و مصاحبه معروف آقای حداد را تشبیه به چنار و پاجوش کردند. کلیه فضاهایی که ترسیم کردم را چگونه ارزیابی میکنید؟ چرا مثل دوره قبل لیست شورای ائتلاف نتوانست ۳۰ نفر را راهی مجلس کند؟
به نظرم دو دلیل بزرگ وجود دارد. یکی بحثهایی که در فضای مجازی درباره آقای قالیباف وجود داشت و دومین دلیل تعداد بالای افرادی داوطلب حضور در لیست، در صورتی که اینها برای انتخاب افراد این دفعه سختگیری جدی داشتند یعنی شاید نزدیک به هزار و ۵۰۰-۴۰۰ نفر برای لیست ثبت نام کردند که در لیست ائتلاف باشند.
اینها دو مصاحبه گذاشتند، رزومه افراد را میگرفتند. در نتیجه انتخاب سخت بود. با اینکه این زحمت را داشتند سختگیریهایی علی الظاهر داشتند و چرا نتیجه مطلوب را نگرفتند؟ وقتی هزار و ۷۰۰ نفر یا هزار و خردهای میخواهند در لیست باشند معنای خیلی خوبی دارد. آدم مناسب زیاد است. من همانجا حدس میزدم اینهمه آدم حضور دارند حتماً ۱۵-۱۰ لیست میشود چون همه در یک لیست جا نمیشدند.
وقتی تعداد زیادی هستند که خود را مناسب میدانند، چند لیست بودن عجیب نیست
هر کسی خود را مناسب میدانستند یا اینها هم مناسب میدانستند ولی سعی کردند انتخاب به نحوی باشد که بتوانند لیست دربیاورند. یک مورد این بود. این به نظرم خیلی خوب است برخلاف تصور این امیدوارکننده است که اینقدر آدم مناسب با این طیف فکری زیاد بود که نمیشد لیست بست. پس هر کسی در میدان آمده منطقاً نمیخواهد کنار برود. این چیز عجیبی نیست. پس لیستها یک دلیل این بود و یک دلیل اینکه به هر حال در فضای مجازی بازتابهای زیادی این مسائل داشت و تأثیر زیادی داشت. یک دلیل عمده شاید این باشد که نشد آن چیزی که فکر میکردند صورت بگیرد.
مثل مصاحبه آقای حداد که ضریب پیدا کرد؟
این برای بعد بود. برای آقای حداد ضریب در گروههای خاصی بود ولی بحثهای قبلی عمومی بود. بحثهای مربوط به آقای قالیباف عمومیتر بود. اینکه حرف درست یا نادرست است بحث دیگری است. یک زمانی در آسانسور بودم، هماسیه شریفی دارم که فرد بازاری شریف و متدینی است که اظهار نگرانی کرد و گفت شاید ایشان اصلاً رأی نیاورد. نگران بود. منظورم تأثیر این کار بود. همچنین چیز عجیبی نیست وقتی تعداد زیادی هستند که خود را مناسب میدانند، چند لیست بودن عجیب نیست.
در مجموع این را طبیعی میدانید؟ در عین حال خوب هم میدانید؟
بله. مثبت ارزیابی میکنم. مردم به بلوغی رسیدهاند و لیست اگر مطلوب آنها نباشد از لیست دیگری انتخاب میکنند. این به نظر من جالب و خوب بود. مردم از لیست آن کسی که فکر میکنند خوب است را انتخاب میکنند. شاید این بار قدری نسبت به تمام دورهها متفاوت بود. این خوشحال کننده است.
مردم خوب سیاسی شدند، سیاست را خوب میشناسند، آدمها را خوب میشناسند و بر اساس این امر رفتار میکنند.
پیش بینی میکردید ۱۴ نفر وارد مجلس شوند و ۱۶ نفر به دور دوم بروند؟
خیر. یعنی فکر نمیکردم این تعداد زیاد دور دوم بروند اما هر چه است مبارک است. این را پیش بینی نمیکردم.
سابقه کار پارلمان نداشتید چطور راضی شدید در لیست شورای ائتلاف بیایید؟
برخی از دوستان با من تماس گرفتند و مطالبی را عنوان کردند و فکر کردم خوب است که ثبت نام کنم. اگر تماس نمیگرفتند در فکر این نبودم چون گرفتاریهای خود را داشتم. به این دلیل من وارد شدم.
افرادی از دل شورای ائتلاف با شما تماس گرفتند؟
بله.
گفتند شما را برای چه بخشی از مجلس دوازدهم میخواستند؟
بیشتر بحث فرهنگی مطرح بود. اینکه بتوانم یا نتوانم موضوع دیگری است ولی بیشتر آن چیزی که آنها میگفتند بحث فرهنگی بود.
با توجه به نسبت جنابعالی خود شما ترس نداشتید حضور شما باعث شود شائبههایی درباره لیست ایجاد شود؟
خیر. زندگی خود را میکنیم. به عنوان یک کنشگر خود را عرضه کردیم.
مجلس یازدهم با شعار انقلابی گری و شفافیت به پیروزی رسید، فکر میکنید مجلس یازدهم در تحقق اهداف خود چقدر محقق بود؟
ضعف مجلس یازدهم در نظارت بود
ارزیابی مجلس به یک معنا سخت است. مجلس اگر خیلی خوب باشد میتواند ریل گذاری کند، قانون بگذارد اما شاید ضعف مجلس در نظارت باشد. یعنی اگر قانونی گذاشته شود باید اجرا شود. به نظرم ضعف در نظارت بود، اگر این ضعف را برطرف میکرد مجلس خوبی بود. یکی دو بار نیز تلاش کرد چنین اقدامی کند ولی شاید تاکنون نکردند و سازوکار این را نداشتند و به نظر من ضعف مجلس در این بود والا قوانینی که گذاشت قوانین خوبی بود. منتهی برای اجرا باید فکری میکردند.
چه حوزهای بیشترضعف داشتند؟
وقتی میگوئیم نظارت به طور کلی و عمومی است یعنی حیثیت مجلس قانون است و باید از حیثیت خود دفاع کند. مثلاً اگر اجاره منازل خالی درست یا نادرست، باید نظارت میشد. اگر قانون خوبی است باید نظارت شود، وزارت اقتصاد آمادگی اجرا داشت. این وهن مجلس است که قانون تصویب کند و آمادگی نباشد که اجرا شود! این از ضعفهای جدی مجلس بود.
مجلس و دولت به لحاظ گفتمانی هم راستا بودند و برچسب انقلابی روی دو نهاد بود شاید مجلس نخواست پیگیری کند. این به نفع دولت، مجلس و مردم بود. ربطی ندارد چون انقلابی است این پیگیریها نباشد. به نظرم این ضعف است و آسیب هم میزند. اگر در این زمینه مجلس ملاحظه داشت اینطور نمیشد.
با توجه به اینکه بیان کردید با هدف کار فرهنگی و سازو برگ بخشیدن به بحث فرهنگی قصد مجلس کردید یا با این نیت که با شما وارد رایزنی شدند تا در لیست شورای ائتلاف قرار بگیرید، مهمترین معضل را در حوزه فرهنگی چه میدانید؟
من چند مورد را بااهمیت می دانم. آقای اسماعیلی که میخواست وزیر شود من ایشان را میشناختم، فرد شریف و فهیمی است. پیشنهاد کردم که خوب است وزارت ارشاد را وزارت برنامه ریزی و توسعه فرهنگی کنید. به اسم کار ندارم. من هم درگیر این حوزهها در سالهای متمادی هستم. انگار وزارت ارشاد به یک دلایل تاریخی بیشتر وزارت نظارت بر فرهنگ است تا توسعه فرهنگی! نظارت شانی از شئون مدیریت است.
در بحثهای مدیریت گاهی میگویند برای مدیر چند وظیفه مهم است. برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و اجرا از موارد مهم است که همه جا بیان میکنند. از ابتدای خط تا انتهای خط کنترل داریم. برخی از متخصصین مدیریت میگویند اگر مدیر قرار باشد از این ۴ مورد یکی را انجام دهد از طریق نظارت میتواند سه مورد دیگر را نیز پیش ببرد.
اینقدر اهمیت دارد! میخواهم بگویم نظارت مهم است ولی چگونه نظارت کنیم بحثهای بعدی است. وزارت ارشاد بیشتر وزارت نظارت فرهنگی است. برای این کار گفتن این امر ساده است و این سبب میشود اگر این را در نظر بگیریم موجب میشود منابع ما طور دیگری تقسیم شود. سازمانهای فرهنگی ما منابعی می گرند و هزینه میکنند. من می گویم اینها اقدام است، اقداماتی انجام میدهند. نمیدانیم خوب یا بد است. چرا که در برنامه نیست مثلاً چرا باید این کار را انجام دهیم. هدفی در برنامه داریم که با این کار بدان دست مییابیم. ممکن است ۳-۲ سال مجبور باشید سرمایه گذاری کنید.
اولین چیزی که اهمیت دارد این است که کشور باید فرماندهی فرهنگی داشته باشد، مثل فرماندهی اقتصادی! اگر این باشد خیلی از این مسائل شکل دیگری حل میشود. پس این مسئله مهمی است.
مسئله دیگری که به نظرم غفلت بزرگی در آن است. کسی مقصر نیست. در ایران روال تاریخی وجود داشته که در وزارت مخابرات قدیم بود. منتهی در ارتباطات جدید اسم این عوض شده و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات شده است. الان هم همان تفکر وجود دارد. همیشه وزرای جدید تحصیل کردههای مخابرات، یا تحصیل کردههای برق هستند چراکه رد ایران اینترنت و فضای مجازی فنی فهم شده است. مثل ارتباطات جدید است. ارتباطات قدیم مهندس مخابرات میخواست تصویر و صدا را از تهران به بندرعباس بفرستد، مهندس مخابرات میگفت فرستنده با چه قدرتی باشد و الگو را برای شما میکشید و ضرب و تقسیم میکرد تا این اتفاق بیفتد.
اینکه کجا رله بگذاریم و کجا تجهیز کنیم و غیره مهندس میگفت والیکن ارتباطات جدید بخش فنی دارد و مهم است اما مهندسین قبلی به محتوا کار نداشتند و فقط مسئولیت پخش را برعهده داشتند که این صدا و تصویر به کجا برسد اما ارتباطات جدید آش با جاش است.
یعنی محتوا و زیرساختها با هم است. ما این را نداریم. اگر نگاه اجتماعی داشته باشیم رگولات های ما عملی میشود. الان رگولات های ما صفر یک عمل میکنند. ما از مهندس فنی توقع نداریم این چیزها را بداند و قرار است جنبههای فنی را خوب پیش ببرد. نباید توقع داشت کار دیگری کند. منتهی این سبب میشود شما نتوانید بایستگی لازم را فراهم کنید چرا که نگاه به این جنبه فنی دارد. در رگولاتوری عالم ۴ اصل وجود دارد. یکی دولت مسئول، یکی مخاطب یا کاربر مسئول و دیگری رسانه مسئول است. یکی از کارهای دولت حمایت از رسانه و حمایت از مخاطب یا کاربر است. مخاطب و کاربر در مقابل رسانهها بی دفاع هستند.
محتوای خوب نیاز به قانون دارد. این سبب شده به جنبههای اجتماعی در تصمیمات توجه نکنید مثلاً میخواهند اینستاگرام را فیلتر کنند، اینکه فیلتر شود یا نشود را کار ندارم جنبه مهمی که کمتر بدان توجه شده این است که ذی نفعان چطور میشوند؟ نمیتوان ذی نفعان را نادیده گرفت. مثل اینکه شما بازاری درست میکنید و افرادی سرمایه گذاری میکنند و مشتری جمع میکنند و شما شبانه در بازار را میبندید. اینجا سرمایه گذاری کردند و با امکانات و حمایت همین حکومت بوده است، چرا این را تعطیل میکنید؟ نمی گویم این را نبندید ولی قاعده را باید رعایت کنید. ما مسئله را فنی میبینیم یعنی صفر و یکی، نگاه میکنیم. ممکن است افراط باشد که اصلاً نباید ببندید. این مدل هم وجود دارد. در همه دنیا هم وجود دارد. هیچ چیزی مثل توئیتر اکانت ترامپ را محدود نکرده است. چرا اکانت ترامپ را بستند؟ چون مملکت شوخی بردار نیست. ترامپ وضعیت امنیتی برای آمریکا پیدا کرد. در این صورت ترامپ هم باشد میبندند. در عالم رسانه این جدی است منتهی ما باید این را در نظر داشته باشیم که ذی نفعان را نمیتوانیم ندید بگیریم و مهم نباشند.
یعنی افرادی طبق قاعده بسته شوند که از خط قرمز رد میشوند، نه اینکه یک جا یک پلتفرم بسته شوند.
بله. ممکن است شما همه را ببندید و این ایرادی ندارد اگر لازم است بسته شود این کار را بکنید، ولی توجه داشته باشید این ذی نفعان را نباید نادیده گرفت. اینکه چطور باید انجام شود بحثهای اجرایی است. این یکی از معضلات ما است و آسیب فرهنگی هم دارد.
حکمرانی اینترنتی در دنیا سخت است چراکه ۳ ذی نفع پرقدرت دارد که یکی کاربران هستند. این کاربران میخواهند اینترنت به صورت مطلق به روی آنها باز باشد. اولین مشکل حوزه حکمرانی اینترنت این است که همه افراد میخواهند این برای آنها به صورت مطلق باز باشد. منتهی این کاربران وقتی ما میشوند یعنی مای اجتماعی میشود فرق میکند. پدر، مادر، معلم، رئیس سازمان و غیره است و دغدغههای خاص خود را دارند.
رئیس سازمان دغدغه نشت اطلاعات را دارد، انجا میگویند کنترل شود. اینکه چطور و چقدر کنترل شود را کار ندارم. یک ذی نفع سومی هم وجود دارد. کسانی که در بستر اینترنت خدمات میدهند. در ایران تمام کسانی که در بستر اینترنت خدمات میدهند مثلاً یوتیوب که خدماتی میدهد یا کسی که کار خدمات حتی ماشین ارائه میدهد. این افراد میخواهند این بستر برای آنها به صورت مطلق باز باشد. آنها میخواهند اینترنت باز باشد و این مؤسسات هم در باز بودن کامل اینترنت منفعت دارند. چه کسی تصمیم گیر است؟ مای اجتماعی تصمیم گیر است. این تصمیم سختی است. سیاستی اتخاذ کند که منافع دو طرف را بتواند تأمین کند.
به همین دلیل مخابرات اگر میبندد به برخی فرجههایی میدهد. این همان است. یعنی به راحتی نمیتوان بست چون منها ذی نفع پرقدرتی هستند که میخواهد فضا باز باشد. میخواهم سختی کار را بیان کنم. در همه دنیا این سختی جدی است. پس این اینترنت و ارتباطات جدید را بگوییم اجتماعی-فنی هستند اما بیشتر فنی است. شاید این از معضلاتی است که باید برای آن فکر کنیم و راه حلی برای آن پیدا کنیم یعنی نمیتوان با نگاه صفر و یک اینترنت را اداره کرد. حتی از اینترنت بیرون بیاییم یک زمانی دیدم گوسفند را میفروختند و این را ممنوع کردند.
من در جلسهای گفتم چرا این را ممنوع میکنید؟ این فرد برای کالای مملکت مشتری پیدا کرده است. به جای ممنوعیت کمک کنید تا این بتواند صادرات کند. منتهی نه اینکه کمبود پیدا میشد، بعد تشویق کنند و سرمایه گذاری کنند. ممکن است حرف من را برخی نپسندند ولی این سرمایه گذاری و رونق صادرات است.
لازم نیست تا کمبود ایجاد میشود تعطیل کنید. به جای این تشویق کنند و سرمایه گذاری کنند. ممکن است سه ماه کم باشد، در نهایت ماه چهارم درست میشود. به هر حال تولیدکننده میداند بازار خارجی دارد. میخواهم بگویم اینطور باید نگاه کرد. حوزه فرهنگ هم همینطور است. اگر در این حوزه یک فرماندهی فرهنگی درست کنیم که برنامههای کلان فرهنگی داشته باشد و همه سازمانهای فرهنگی وظیفه خود را اجرا کنند.
با این فرماندهی فرهنگی، نهادسازی جدید شکل میگیرد؟
خیر. در وزارت ارشاد مسئول برنامه ریزی و توسعه فرهنگی باشد، لازم نیست نهادسازی جدید صورت گیرد. علاوه بر نظارت عاملیت هم داشته باشد. نظارت جزو شئون عادی مدیریت است. این سبب میشود اینطور عمل نکنیم و منابع ما هدر نرود و به منفعتی برسیم.
شما در حوزه فرهنگی اولویت این را میدانید که مجلس جوری ریل گذاری و قانون گذاری کند که نهادهای فرهنگی علاوه بر بعد نظارتی قدری عاملیت داشته باشند و به حوزه فرهنگی ورود کنند و از بعد صرفاً نظارتی خارج شوند.
باید برای کشور برنامه درازمدت فرهنگی داشته باشند و بر اساس این برنامه درازمدت فرهنگی کار پیش برود. الان اینطور نیست.
یک نقدی که وجود دارد این است که مجلس در خیلی از حوزهها از جمله حوزه فرهنگی بخواهد قانونی که وضع کند باید ذیل شورای عالی باشد. مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی بخواهید در خیلی از این حوزهها ورود کنید اولاً باید ببینید در شورای عالی انقلاب فرهنگی چه گذشته است و چه قوانینی مصوب شده که ذیل آن بخواهید قوانین را مصوب کنید. این سختی کار را برای شما مضاعف میکند. این یک مانع نیست؟
خیر. این مانعی ندارد. شورای انقلاب فرهنگی وظیفهای دارد. این مانعی ندارد که قوانینی مصوب کند. حتی ممکن است شورای عالی انقلاب فرهنگی یک چیزهایی تصویب کرده باشد اما الان کفایت کار را نمیکند. این چیز عجیبی نیست. حوزه فرهنگ حوزه متحولی است.
میخواهم بگویم اتفاقاً همین جا جای بحث است. این قانون درست است اما الان … همه سازمانهای فرهنگی ما در دوره سازگاری با محیط هستند یعنی تحولات محیط را سازگار خود نکنند ناکارآمد تر میشوند، تقریباً ممکن است هیچ کارایی نداشته باشند و به نسبت منابعی که استفاده میکنند کارآمدی آنها اندک میشود.
مجلس چطور میخواهد به این ورود کند که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را با مقتضیات همسو کند؟
اینها مسائل جاری است. مهم نیست. یعنی شورای انقلاب فرهنگی دشمن شما یا انقلاب نیست.
این همسوسازی چطور اتفاق میافتد؟ عاملیت مجلس چطور اینجا به معرض نمایش گذاشته میشود؟
بالاخره اینها ممکن است زمینه بحثهای اصلی همین چیزها باشد که باید این کار را عمل کنند. حتی همین که وزارت ارشاد وزارت فلان شود یک دیدگاهی است و به ما ممکن است یک راه حلی بدهد که بتوانیم در آن چهارچوب کنش جدیدی انجام دهیم. من میخواهم بگویم وقتی میگوئیم وزارت ارشاد یا شورای انقلاب فرهنگی مسائلی است که باید برای آن راه حل پیدا کرد و همیشه راه حل برای آن فراوان است. اینطور نیست که راه حل وجود نداشته باشد. دلیل این است که میخواهند کار پیش برود. برای مملکت منفعت داشته باشد.
راه حل قانونی ندارد که ارتباط و نسبت بین مجلس و نهادهای بالادستی را تسهیل کند؟
شورای انقلاب فرهنگی نهاد بالادستی مجلس نیست. شورا نهاد قانون گذار است.
بالادست از این منظر می گویم که مجلس نمیتواند قانونی مصوب کند که خلاف مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد.
قرار نیست خلاف آن چیزی تصویب کنم، من می گویم اصلاً نیست! من می گویم برنامه کلان فرهنگی نیست که خلاف آن باشد. چیزی وجود ندارد. سیاستهایی داریم که غالباً شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده و سیاست داریم، برنامه نداریم. آن سیاست جای خود است. سیاست ممکن است اصلاح شود. بخشی که باید تبدیل به برنامه شود وجود ندارد و شما نمیتوانید از این بهره ببرید. برای همین شاید این از معضلات حوزه فرهنگی باشد که بالاخره یک فرماندهی واحدی نداریم ضمن اینکه انقلاب ما انقلاب فرهنگی بود. باید در این جهت دست باز داشته باشیم و اتفاقاً پایگاههای ما در دنیا پایگاههای فرهنگی است.
نفوذ هم عمدتاً نفوذ فرهنگی است؟
بله. منتهی باید قاعده خود را رعایت کند. این رعایت نشده و نمیشود. فرصتی برای مجلس است که از این ظرفیت استفاده شود.
به عنوان بحث پایانی نقش مجلس در ایجاد این فرماندهی واحد چیست؟
اگر این تعریف من قبول باشد، ارشاد از خدا میخواهد که یک نقش جدید برای توسعه داشته باشد. اینجا هم مجلس میتواند کمک کند و از منظر جدیدی به فعالیتهای فرهنگی نگاه میکند. سازمان گوناگون فرهنگی داریم مثلاً سازمان تبلیغات و صداوسیما و غیره هستند. یک خاطره بازگو کنم که برنامه ریزی سازمان صداوسیما بودم، یک شورای سلامت داشتیم و پزشکان بودند. گفتیم برای شورای سلامت یک برنامه ریزی کنیم که این شورا چه کار کند تا از ظرفیت پزشکان استفاده کند. یک شعار محوری یا هدف استراتژیک مطرح کردیم.
در بحث و گفتگو و شناختی که از محیط دارند همان شرایطی که وجود دارد رعایت شود. آقای قاضی زاده، وزیر وقت، یک روز تشریف آوردند و خیلی خوشحال شدند. ضمن اینکه من به آقای قاضی زاده گفتم اگر شما کمک کنید میتوانیم دو سه سال دیگر روی میز سازمان بهداشت جهانی عدد و رقمی بگذارید که تعجب کنند چون صداوسیما ظرفیتهای فوق العاده ای دارد و مورد اعتماد مردم است و میتواند به شما کمک کند تا آن حفرههایی که موجب میشود بیماریهای گوناگون مخصوصاً غیرمسری افزایش یابد به کمک این ظرفیت پیش برود. بخش خیلی خوبی نیز صورت گرفت. همه از این استقبال میکنند. چون فرض اولیه دارد که همه میخواهند خوب کار کنند. در کار بعداً نمیتوانند یا دچار مشکلاتی میشود ولی وقتی می آیند میخواهند خوب کار کنند. مگر استثنا باشد که کسی قصد خیلی خوبی نداشته باشد. میخواهم بگویم همه چیز آماده است برای اینکه از این ظرفیت خوب استفاده شود.
کد خبر 6072232 هادی رضایی