هاشمیطبا: لیست اموال قالیباف را باور نکردم
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۳۳۰۷۹۳
به گزارش ایسکانیوز روزنامه «شرق» آورده است: آسانسور خراب بود، سه طبقه را از پلهها بالا رفتیم تا به دفتر کوچک، اما شلوغ رئیس اسبق سازمان تربیتبدنی و کمیته ملی المپیک برسیم. نمازش که تمام شد، ما را به اتاقش دعوت کرد. دوباره پشت میزش نشست، چند نامه را امضا کرد، اما قبل از اینکه پیش ما بنشیند، نگاهی هم به گوشی خود انداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معمولا رؤسای سازمان تربیتبدنی، برای مردم چهرهای شناختهشده هستند، شما در سال ٨٠ هم یکبار نامزد انتخابات ریاستجمهوری شده بودید، چه شد که بعد از ١٦ سال دوباره تصمیم گرفتید که کاندیدا بشوید؟
ببینید من اصلا به دنبال سمت نیستم، هر سمتی هم که داشتم برای من آمده است؛ یعنی هیچوقت اینگونه نبوده که با کسی برای بهدستآوردن شغلی، لابی کرده باشم. از اول هم که شهید باهنر من را برای وزارت صنایع انتخاب کردند، من را صدا کرد و گفت وزیر میشوی؟ من هم خیلی خجالتی بودم و گفتم قبول میکنم. بعد هم مشخصات خودم را گفتم که مثلا من آدم نماز شبخوانی نیستم، اما نمازم ترک نمیشود. من کف خیابان بزرگ شدهام، اگر چنین آدمی را میپسندید بیایم. ایشان هم من را قبول کردند و خیلی با حجبوحیا با من برخورد کردند یا مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی من را صدا کردند و گفتند برو به تربیتبدنی. میخواهم بگویم که من با کسی اصلا صحبت نکردم، هیچ جای دیگری هم نبوده که بروم و بگویم میخواهم فلان شغل را داشته باشم. هم این بار و هم سال ٨٠ که آمدم به این عنوان نیامدم که رئیسجمهور شوم، من که کسی نیستم، اما وقتی مقایسه میکنم و میبینم کسانی ادعای ریاستجمهوری میکنند که حتی نمیدانند قانون و بودجه و اقتصاد یعنی چه، پس نسبت به آنها من هم میتوانم ادعای ریاستجمهوری داشته باشم. هدف رئیسجمهورشدن نبود، اما اگر رئیسجمهور شوم استقبال میکنم و وظیفهام را انجام میدهم. فکر هم میکنم در این زمینه ضعیف نباشم. اما آن چیزی که من را وادار کرد بیایم، اوضاع سرزمینی ایران بود که من در مناظرهها و مصاحبهها گفتم مملکت ما زمانی مثل بدنی بود که صدام از بیرون به آن چاقو زد که رزمندهها با شجاعت و شهامت این چاقو را بیرون آوردند، بخیه و پانسمان کردند، ولی الان مملکت ما سرطان گرفته است. به این معنی که آب، رودخانه، جنگل، زمین و کشاورزی آن رو به نابودی است؛ بنابراین من با این هدف آمدم. دیگر اینکه الان بیعدالتی در مملکت ما وجود دارد؛ یعنی آمدهاند یک پولی را بین مردم تقسیم کردند، اما باید این پول را به کسانی که توانایی کار ندارند یا بیماران مستأصل یا افرادی که امکان زندگی خوب ندارند، داد. سوم هم اینکه درست است که آینده اقتصاد کشور ما باید حتما براساس اقتصاد مقاومتی صنعت و کشاورزی داشته باشد، ولی با این دو اشتغال درست نمیشود. تنها راه برای ایجاد اشتغال از طریق توریسم است. برای این آمدم که موضوع اصلی مملکت را بیان کنم و فکر میکنم تا حدود ٨٠ درصد هم موفق شدم و انشاءالله بشود در آینده این را پیگیری کرد و مملکت را از سرطان داخلی نجات داد.
آن روزی که برای ثبتنام به وزارت کشور رفتید، فکر میکردید که تأیید صلاحیت شوید؟
از لحاظ مقایسهای با دیگران، بله اما از نظر اینکه معادلات شورای نگهبان چه باشد کمی مشکوک بودم. حالا هم که تأییدم کردهاند و نمیدانم چرا اینکار را کردند! (با خنده).
شاید به همین خاطر است که ستادی تشکیل ندادید.
نه، من اعتقادی به این ندارم که با مردم اینگونه برخورد کنم. کاری که من میخواستم در این مملکت انجام دهم، اگر مردم اراده کنند و به جلو بیایند انجام میشود؛ مثل آدمی که بخواهد به جبهه برود. باید مردم آمادگی داشته باشند، این مردم اگر لوس شوند دیگر این کارها را نمیکنند و مملکت خراب میشود. مملکت ما مثل جایی است که آن را دوشیده باشند و در حال مرگ است و کسی به او غذا هم نمیدهد؛ بنابراین آن کاری که میخواستم انجام دهم و در بیانیه خود هم نوشتهام، نیاز به این داشت که همه مردم آمادگی این کار را داشته باشند و مسئولان هم همینطور. اگر مردم آگاه نشوند، مملکت از داخل نابود میشود؛ چون اعتقاد ندارم با تقلید میشود این کارها را انجام داد، بلکه باید فرهنگسازی کرد. من آمدم تا بنیان یک کاری را بگذارم که بشود در آینده این فرهنگ را در مردم ایجاد کرد؛ بنابراین چون به آن شیوه از تبلیغات اعتقادی نداشتم، تلاش کردم از صداوسیما که در کشور گسترده است، استفاده کنم، اگر استقبال کردند که چه خوب و اگر استقبال نکردند، ما هم به کسانی که بهتر هستند کمک میکنیم.
مناظرهها در انتخابات خیلی دیده میشود، هم مناظره سال ٨٨ خیلی دیده شد، هم مناظرههای سال ٩٢ و این دوره. مردم خیلی دوست دارند از فضای داخل مناظرهها هم بدانند. خودم فکر میکنم مثلا خوشوبش آقای روحانی با آقای رئیسی در جلوی دوربین، مصنوعی است.
بله، همینطور است. خود آقای رئیسی میگفت ما در اینجا میخندیم، اما در مناظره به هم فحش میدهیم. بالاخره آن فضای اولیه جوری است که همه رعایت میکنند. بعد میآیند داخل مناظره و آن حرفها را میزنند.
شما خودتان پیشبینی میکردید که فضای مناظرهها اینقدر تند شود؟
تا این حد نه. اشتباهی که ما انجام میدهیم این است که مشکلات را شخصی میکنیم. به نظر من قالیباف خیلی خوب میتوانست راجع به سیاستهای اجرائی دولت آقای روحانی حرف بزند و قطعا مؤثرتر هم بود، اما آنها آمدند روحانی را خراب کنند و بعد خواستند خودشان را عزیز کنند. عزیز کردن غیر از این است که آدم بخواهد برای کاری تبلیغ کند. اینکه بگویند ما آدمهای خوبی هستیم و قول شرف میدهیم که سه برابر یارانه میدهیم، لوسکردن مردم و عزیزکردن خودشان است. آنها یکجا نگفتند مثلا مردم شما باید اینگونه کار کنید، فقط گفتند میدهیم و میدهیم، خب! از کجا میدهند؟ بعد هم به جای اینکه کارهای آقای روحانی را نقد کنند، به شخص او و شخص آقای جهانگیری گیر دادند. از قدیم هم میگویند یکی بزن و یکی بخور. هر کسی در زندگیاش نقطه ضعفی دارد، آنها هم یک چیزی میگویند. این به نظر من اشتباه استراتژیک و سیاهنمایی جامعه است. شما اگر در فیلمهای آقای میرسلیم و فیلم آقای قالیباف، خود این دو نفر را از فیلم در بیاورید، دقیقا مانند فیلمهایی میشود که ضدانقلاب در خارج تولید میکند. آقای قالیباف میتوانست مترو، برج میلاد و پلهای تهران را نشان دهد و بعد بگوید مشکلاتی هم هست؛ اما ایشان از اول فیلم دست روی سر دیگران میکشید و میگفت کفش میدهیم. این کارها خیلی سطح پایین است و روی مردم اثر ندارد. خیلی از مردم میگویند خب اگر اینها فقیر هستند، خودشان کار نکردند به ما چه ربطی دارد؟
در مناظره اول، آقای جهانگیری خیلی خوب دیده شدند و البته آقای قالیباف هم به ایشان نقدهای تندی کردند. شما که در مناظره حضور داشتید، فضا چگونه بود؟
احساس کردم آقای جهانگیری از ته قلبشان حرف میزنند. بالاخره ایشان سالها در این مملکت در زمینههای مختلف کار کردهاند. ایشان برادر دو شهید هستند، نمیشود به این صورت یک نفر را به استهزا کشید. البته نمیدانستم ایشان میتواند اینقدر خوب حرف بزند و توانست فرمان را در دست بگیرد.
آقای جهانگیری حضور ذهن خوبی داشت....
کسی که کارش این باشد، همهچیز بلد است. مثلا وقتی که من در سازمان تربیتبدنی بودم، هم از نظر علمی و هم از نظر مسائل ورزشی خیلی به کار خود مسلط بودم و الان هم هستم؛ بنابراین نمیتوانستند سؤالی بپرسند که من ندانم. مثلا اگر میپرسیدند ٥٠ سال پیش در المپیک ملبورن چه کسی قهرمان شد، من بلد بودم. این ذهنیت خود آدم است که بهتدریج تکمیل میشود و در اختیار فرد قرار میگیرد. آقای جهانگیری معاون اول است و با همه در تماس است و حافظهاش هم خوب است و آدم باهوشی است.
بعد از مناظره پیش آمد که با بقیه نامزدها حرف بزنید؟
نه؛ در آنجا فرصت صحبت بین نامزدها نبود.
پس در زمان استراحت چه میکردید؟
همه متفرق میشدند و هرکسی به سمتی میرفت (با خنده).
شایعه شده بود که در زمان استراحت مناظره اول، آقای قالیباف با تلفن با چند نفر تماس گرفتند و مشاوره میگرفتند.
نمیدانم، ولی فایده هم ندارد.
چند تا از نامزدها هم مخالف این زمان استراحت بودند.
من و آقای روحانی مخالف بودیم؛ اما چون همه همرأی نبودند، این زمان استراحت را دادند.
اینگونه به نظر میرسید که آقای قالیباف دنبال این فرصت استراحت بود.
در آنجا اینگونه نیست که نوشته داشته باشی و از روی آن یک چیزی را به یاد بیاوری. در آنجا فضا طوری است که آدم آن چیزی را که در وجودش هست، میتواند بروز دهد؛ برای اینکه اصلا فرصت فکرکردن نیست. اگر یک لحظه مکث کنی، زمان را از دست میدهی و اثر منفی میگذارد. مثلا آقای حیدری از من سؤالی درباره مالیات پرسید که من آمدم قبل از جواب، یک حاشیه بروم که سؤال را فراموش کردم و این برای من یک افت بود. یک مورد هم در مناظره دوم که آقای قالیباف کنار من نشسته بودند، مجری از او سؤال کرد. قالیباف از من پرسید سؤال چه بود. خب اشکالی هم ندارد؛ اما اگر انسان همان لحظه بهروز و دقیق نباشد، نمیتواند بهاصطلاح خودش را از آبوگل در بیاورد.
گفته شد بعد از مناظره اول اطرافیان آقای قالیباف شلوغ کردهاند.
ایشان یک آدمی را با خودشان میآورد که ظاهر موجهی هم نداشت. ایشان پشت صحنه داد و بیداد کرده بود که حراست هم برخورد کرده بود. این کارها به نظر من بیهوده است. مثلا گفتند دارایی خود را اعلام کنید، من گفتم این کار را نمیکنم؛ برای اینکه این مهمل است و ملاک نیست. اگر یک آدمی دو خانه داشته باشد و دیگری یک خانه، کدام آدم بهتری است؟ مگر میشود تشخیص داد؟ بعد هم اگر یک آدمی فقیر باشد و اینقدر عرضه نداشته که بعد از ٦٠ سال زندگی یک آلونک برای خود درست کند، این سوءظن پیش میآید که او آمده رئیسجمهور شود برای کیسهپرکردن.
شما فهرست دارایی آقای قالیباف را دیدید؟
بله.
این فهرست را باور میکنید؟
نه، باور نمیکنم. من احساس میکنم اگر ایشان اینها را داشته باشد، از نظر اقتصادی آدم لایقی نیست. برای اینکه ایشان کلا آدم ولخرجی است. خود من در مدیریت خیلی خسیس هستم و همه هم این را میگویند. اگر من در تهران شهردار بودم، خیلی از این ولخرجیها را نمیکردم. آقای قالیباف خیلی ولخرج هستند و کسی هم تا درآمد نداشته باشد، نمیتواند ولخرجی کند. دستش هم در جیب مردم بوده و پول گرفته و خرج کرده است. من فکر میکنم در زندگی شخصی هم این روحیه را باید داشته باشد؛ وگرنه آنرمال است. البته من بعضیها را هم میشناسم که پولهایشان دست فرد دیگری است و با آن کار میکنند.
شما در آنجا مشاور هم داشتید؟
یکی از دوستان همراه من میآمدند؛ ولی فرصتی برای مشاوره نبود.
بقیه نامزدها چه؟ تنها میآمدند؟
دیدم که دو، سه نفر با آقای روحانی و آقای جهانگیری آمده بودند؛ ولی آمدن آنها فایدهای ندارد، چون فقط فرصت گپزدن هست. حالا فرض کنید با آنها هم مشورت شود، معلوم نیست که سؤالی که پرسیده میشود، چیست.
معمولا هم کسی سؤال را جواب نمیداد.
بله، یکی از تاکتیکها این است که سؤالها را جواب نمیدهند و حرف خودشان را میزنند، ظاهرا غیر از این هم راهی نبود. مثلا من سؤال کردم پول یارانهای که میخواهید بدهید از کجا خواهد آمد. سه بار هم پرسیدم ولی هیچکس جواب نداد، آخر هم آقای رئیسی گفتند که مقصود ما این است که به فقرا بیشتر بدهیم. خب این را که ما از اول گفتیم که یارانه را قطع میکنیم و به فقرا میدهیم. وقتی اطلاعات خوب نباشد، جوابها هم خوب نیست و حرفهای دیگری زده میشود که این هم برای خودش یک تاکتیک است.
در مناظرهها هر نامزد ژست خاص خود را داشت. مثلا آقای رئیسی به روبهرو نگاه میکرد یا آقای روحانی لبخند میزدند، شما هم چهره آرامی داشتید. چطور میشود که بعد از صحبتهای داغ جهانگیری و قالیباف در مناظره سوم، هر دو آنقدر راحت کنار هم نشسته باشند؟
کار دیگری نمیتوانستند انجام دهند، بعد از مناظره هم میرفتند.
اما بعد از مناظره کنار هم عکس میگرفتید.
یک بار عکس انداختیم. اما بعد از مناظره همه متفرق میشدند و دیگر فرصتی نبود.
انگار ترجیح میدادید که همدیگر را نبینید.
بالاخره همه اینقدر بلد هستند که اگر تا جایی پیش آمدهاند دیگر گلاویز نشوند (خنده).
پس امکان دعوا هم بود.
نه، واقعا امکانش نبود. بالاخره این آدمها آنقدر دوره گذراندهاند که بتوانند خویشتنداری کنند. من ندیدم که خدای نکرده بعد از مناظره نسبت به هم حرفی بزنند. بعد از مناظره هم بلافاصله همه نامزدها با خبرنگاران مصاحبه و خداحافظی میکردند و میرفتند، دیگر فرصت نشستن نبود.
پیشبینی شما چیست، برنده سه مناظره چه کسی بود؟
به نظر من هرکسی که بیشتر تهمت بزند و تند باشد، بازنده است. اشکال آنجا این بود که میزانسن به صورتی بود که نمیدانستیم باید کجا را نگاه کنیم. آقای حیدری سمت راست نشسته بود، شش دوربین هم مقابل ما و یک دوربین هم متحرک بود. آدم نمیدانست با چه کسی صحبت کند و مجبور بود همینجوری گوشهای را نگاه کند.
ولی آقای میرسلیم خیلی در این زمینه حواسشان جمع بود، میدانست دوربین چه زمانی او را نشان میدهد و واکنشهای جالبی نشان میدادند. قضیه آن گوشی که در اولین مناظره داشتید، چه بود؟
چون سالن صوت نداشت؛ مثلا وقتی من در میز شماره یک نشسته بودم، نسبت به آن کسی که پشت تریبون بود، خیلی فاصله داشتم و صدا ضعیف بود. من هم آزمایشی استفاده کردم، صدای آن گوشی هم آنقدر بلند بود که پشیمان شدم.
خیلیها از سبک مناظره انتقاد داشتند و میگفتند بیشتر شبیه یک دورهمی است.
خب صداوسیما میترسید که اگر مناظره دو به دو باشد اتفاق ناجوری بیفتد، به زمان زیادی هم نیاز بود.
اینکه قرعهکشی کنند و شانسی یک سؤال را بیرون بیاورند، جالب نبود.
اینگونه میخواستند بگویند که نظر خاصی نداریم. مثلا به آقای رئیسی سؤالی درباره ورزش افتاد، خب ایشان چقدر میتوانند در این مورد خاص نظر بدهند و فقط وقتشان هدر میشد. اما اینکه برای هر سؤال قرعهکشی میکردند، عادلانه بود.
در مناظره دوم آقای حیدری یک لحظه برگه قرعه را دوباره به گوی برگرداند، متوجه شدید؟
در تصویر دیدم ولی در آنجا چیزی احساس نکردم.
کمی از فضای مناظرهها فاصله بگیریم؛ شما اعلام کردید که در انتخابات به آقای روحانی رأی خواهید داد، چرا؟
طبق نظرخواهیها، حالا به دلیل کمبود اطلاعات یا آمادهنبودن ذهنی یا هر دلیل دیگری، آمار من پایین بود اما من سر موضع خودم هستم. من میگویم بر اساس آن چیزی که شنیدهام این را متوجه شدهام که رأی ندارم پس رأی خودم را به آقای روحانی میدهم به دیگران هم توصیه میکنم که به ایشان رأی بدهند.
فکر میکنید آقای روحانی پیروز انتخابات شوند؟
امیدوارم. در این چند روز موضوعاتی از خارج کشور دیدم؛ یکی این هوشنگ امیراحمدی که برای انتخابات ریاستجمهوری هم کاندیدا شد، این آدم مشکوک است، ایشان یکباره و بعد از دو سال یادش آمده است که راجع به برجام صحبت کند و خیلی هم بد صحبت میکرد و به ظریف حمله کرد که چرا گفته ما بمب اتمی نمیسازیم. ما فتوا داریم در این خصوص که حرام است اما ایشان دارند پوست خربزه زیر پای ما میاندازد، بعد هم میگویند اگر کشور در این زمینه به مشکل خورد، اشکال ندارد و مهم این است که کرامت داشته باشیم! من مطمئن هستم این آدم با سرویسهای جاسوسی ارتباط دارد. بعد هم تصویری از ضد انقلاب دیدم که از رنگ بنفش استفاده کرده بودند که بگویند ما با طرفداران روحانی متحد هستیم. اینها دوست دارند کسانی رأی بیاورند که احتمال برخورد با ترامپ را داشته باشند و مملکت را به جنگ بکشانند. انشاءالله که دولت روحانی ادامه داشته باشد.
بعد از کاندیدا شدن، ورزشکاران از شما حمایت کردند؟
استقبال کردند و به من هم زنگ میزنند ولی گفتم هر کاری خواستید خودتان بکنید. سال ٨٠ که نامزد شدم، یکی از همکاران به من گفت ما در سازمان تربیتبدنی ٦٠٠ دفتر در ایران داریم. اگر اجازه بدهید ما همه اینها را برای شما فعال کنیم. ما هم راحت میتوانستیم آنها را تغذیه کنیم؛ فقط کافی بود هر کدام از آنها ٥٠ عکس از من را بزنند، مردم هم میدیدند و رأی میدادند. از این روشها میتوانستم استفاده کنم اما گفتم این سوءاستفاده از موقعیت خودم است و مخالفت کردم.
بعد از تأیید صلاحیت شما، تکهای از فیلمی در شبکههای مجازی پخش شد که در آن بازی کردهاید.
بله، فیلم «جنگ اطهر» به کارگردانی محمدعلی نجفی است که در سال ٥٦ ساخته شده است. من قبل از انقلاب از حسینیه ارشاد شروع کردم و کارهای فرهنگی میکردیم. دو فیلم هم بازی کردم که یکی از آنها نمیدانم چرا نابود شده است.
اسم آنچه بود؟
فکر کنم «والفجر» بود که آن را هم آقای نجفی ساخته بودند. در فیلم جنگ اطهر با آقای فرامرز قریبیان همبازی بودم که در سینما و تلویزیون هم نمایش داده شد.
چرا بازیگری را ادامه ندادید؟
من بازیگری بلد نیستم و استعدادم در این زمینه خیلی کم است. البته آن موقع در کنار بازیگری کارهای صنعتی هم انجام میدادم. بعد از انقلاب هم به صداوسیما آمدم و بعد هم وارد کارهای دیگر شدم.
در مناظرهها هم چند بار شعر خواندید.
شعر و هنر ابزار خیلی خوبی است. مثلا سعدی یک مطلب بزرگ را در یک بیت کوچک میگوید. من یک کتاب خاطرات نوشتم و برای هر جای آن شعری انتخاب کردهام. شاعر نیستم ولی شعر را دوست دارم. شعر «ما گلهای خندانیم» را هم که در مناظره سوم خواندم در کتاب مدرسه ما بود. اتفاقا در ضمیمه «دوچرخه» روزنامه همشهری هم این شعر را دیدم و گفتم این همان چیزی است که در مناظرات راجع به آن حرف میزنم. به رئیسدفترم گفتم با صداوسیما تماس بگیر و بگو میخواهم در یکی از برنامهها نوهام را بیاورم که این شعر را بخواند که موافقت نکردند. دیدم بهترین زمان است که حرفهای خود را با این شعر کودکانه بهتر به مخاطبان برسانم که بچهها هم که این برنامه را نگاه میکنند آن را بفهمند که اتفاقا گفتند چقدر فضای خوبی ایجاد شد.
شما زمانی که رئیس سازمان تربیتبدنی بودید تیم فوتبال ایران به جام جهانی فرانسه صعود کرد که خاطرات آن را نوشتید، قصد نوشتن خاطرات مناظرهها را ندارید؟
اتفاقا قصد این را هم دارم مطالبی که آنجا مطرح کردم را دوباره به این صورت نشر بدهیم. الان هم مجموعه مقالاتم که ١٨٠ مقاله درباره اقتصاد و ورزش که بیشتر آنها در «شرق» هم منتشر شده همچنین سرمقالههای من در مجله «سنگر صنعت» زیر چاپ است.
سال ٨٠ که نامزد شدید، آقای خاتمی هم برای دور دوم ریاستجمهوری خود کاندیدا شده بود، امسال هم برای آقای روحانی اینچنین موقعیتی است، فکر نمیکنید نامزدشدن در این دورهها ریسک بزرگی است؟ چون معمولا تمایل به رئیسجمهور مستقر بیشتر است.
نه، اتفاقا آن زمان به آقای خاتمی گفتم میخواهم نامزد شوم که ایشان هم موافقت کرد. در آن انتخابات آقای شمخانی هم از اعضای دولت بودند که نامزد شدند. من جدی کاندیدا شده بودم نه برای تفریح اما اصلا اشکالی ندارد هم دوست باشیم هم رقیب. ما در سازمان تربیتبدنی که بودیم یک شعار داشتیم که آدم باید رقیب خود را دوست داشته باشد. در مسابقه دوی ٢٠٠ متر که نمیشود بهتنهایی و بدون رقیب قهرمان شد، مردم برای یک نفر دست نمیزنند.
این دوره که به آقای روحانی رأی میدهید، سال ٨٠ هم به آقای خاتمی رأی دادید؟
سال ٨٠ به خودم رأی دادم ولی آقای خاتمی گفت به تو رأی دادم، در تلویزیون هم گفت. ما با هم رأی دادیم بعد از رأیگیری از ما مصاحبه کردند که من گفتم به خودم رأی دادم، از آقای خاتمی که پرسیدند، گفت به آقای هاشمیطبا رأی دادم.
306
منبع: ایسکانیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۳۳۰۷۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این دروغ را درباره کاهش افسردگی باور نکنید
اگر جایی خواندید که مواد مخدر میتوانند خطر ابتلا به افسردگی را کاهش دهند، این یک دروغ محض است. در حقیقت یکی از عوارض شایع مصرف مواد مخدر، افسردگی است! رابطه بین مصرف مواد مخدر و افسردگی کاملا پیچیده بوده و نیاز به بررسی جامع دارد.
به گزارش بهداشت نیوز، برخی از مواد مخدر با بروز احتمال افسردگی شدیدتری همراه هستند.
در این محتوا قصد داریم به مهمترین دغدغه شما پاسخ دهیم که عبارت است از:
چه ارتباطی بین مصرف مواد مخدر و افسردگی وجود دارد؟
رابطه بین مصرف مواد مخدر و افسردگی، کاملا پیچیده و البته دوطرفه است. از یک طرف مصرف مواد مخدر میتواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد و از سویی دیگر افراد مبتلا به افسردگی در معرض خطر سوءمصرف مواد مخدر هستند. بیایید به بررسی این روابط بپردازیم:
تاثیر مصرف مواد مخدر بر افسردگی مصرف مواد مخدر از ۳ طریق بر افسردگی اثر میگذارد:تغییرات شیمیایی در مغز: مواد مخدر میتوانند تعادل شیمیایی مغز را مختل کرده و باعث کاهش سطح انتقال دهندههای عصبی مانند سروتونین و دوپامین شوند که نقش مهمی در تنظیم خلق و خو دارند، این فرایند زمینه ساز ایجاد افسردگی است.
افزایش استرس: مصرف مواد مخدر میتواند باعث افزایش استرس و اضطراب شود که اینها از عوامل اصلی خطر افسردگی هستند.
مشکلات در زندگی: اعتیاد به مواد مخدر موجب مشکلات زیادی در زندگی فرد مانند مشکلات شغلی، مالی، خانوادگی و اجتماعی خواهد شد که همگی میتوانند به افسردگی منجر شوند.
تاثیر افسردگی بر مصرف مواد مخدرافسردگی میتواند زمینه سوءمصرف مواد مخدر را از راههای زیر افزایش دهد:
خوددرمانی: افراد مبتلا به افسردگی ممکن است برای تسکین علائم خود به مصرف مواد مخدر روی بیاورند.
عدم تمایل به زندگی: احتمال دارد افراد افسرده به دلیل احساس ناامیدی و بی تفاوتی نسبت به زندگی، مصرف مواد مخدر را به عنوان راهی برای فرار از واقعیت تلقی کنند. همچنین آنها معمولا انگیزه کافی را برای زندگی ندارند، نبود انگیزه نیز میتواند منجر به مصرف مواد مخدر شود.
چه مواد مخدری بیشترین احتمال را برای افزایش افسردگی دارند؟مواد مخدر مختلفی میتوانند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهند. یکی از رایجترین این مواد الکل است. از عوارض مصرف بیش از حد الکل، افسردگی است. الکل تعادل انتقال دهندههای عصبی در مغز را مختل کرده و منجر به بروز علائم افسردگی میشود. مصرف مواد افیونی هم مانند هروئین، کدئین و اکسی کدون میتواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد. مواد افیونی باعث کند شدن سیستم عصبی مرکزی و ایجاد احساس غم و ناامیدی میشوند. این باعث میشود ترک قطعی این مواد مانند ترک قطعی هروئین چالشهای مضاعفی داشته باشد.
متاسفانه مصرف ماری جوانا، به ویژه در افراد جوان، خطر ابتلا به افسردگی را افزایش خواهد داد. یکی از عوارض مصرف، علائم روان پریشی مانند توهم و هذیان بوده که احتمالا منجر به افسردگی خواهند شد.
از عوارض مصرف کردن کوکائین افسردگی است. کوکائین موجب ایجاد علائم روان پریشی و افسردگی خواهد شد.
مصرف آمفتامینها مانند شیشه و ریتالین نیز میتواند خطر بروز افسردگی را افزایش دهد. آمفتامینها موجب اضطراب، بی خوابی و تحریک پذیری و در نهایت افسردگی خواهند شد.
چگونه مصرف مواد مخدر میتواند روی سلامت روانی تأثیر بگذارد؟مصرف مواد مخدر با تغییر در عملکرد مغز، میتواند بر سلامت روان تأثیر بگذارند. با مصرف مواد مخدر تعادل انتقال دهندههای عصبی مانند سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین در مغز مختل میشود. این امر منجر به بروز علائم افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانپزشکی خواهد شد.
همچنین مصرف مواد مخدر به سلولهای مغزی آسیب رسانده و منجر به مشکلات حافظه، تمرکز و یادگیری میشود. علاوه بر مواد مذکور مواد مخدر باعث افزایش سطح استرس در بدن شده و استرس مزمن خطر ابتلا به اختلالات روانپزشکی را افزایش خواهد داد.
معمولا مواد مخدر منجر به اختلالات سلامت روان از قبیل اختلالات خلقی، اختلالات روانپریشی، اختلالات شناختی، اختلالات اضطرابی و اختلالات شخصیت میشود. همچنین مصرف مواد مخدر میتواند به توهم، هذیان و افکار خود کشی نیز بیانجامد.
چگونه میتوان مشکلات افسردگی ناشی از مواد مخدر را درمان کرد؟درمان افسردگی ناشی از مواد مخدر به عوامل مختلفی مانند شدت افسردگی، نوع ماده مخدر مصرفی و سابقه سلامت روان فرد بستگی دارد. اما به طور کلی، بهبود این نوع افسردگی شامل ترکیبی از درمانهای روانشناختی و دارویی است که باید حتما توسط متخصصین سلامت روان که در حوزه اعتیاد نیز آموزش دیدهاند، انجام شود. در اینصورت ترک اعتیاد روانی فرد انجام شده و برای همیشه از شر مواد مخدر خلاص میشود. روشهای درمان اختلالات افسردگی ناشی از مواد مخدر به شرح زیر است:
درمانهای روانشناختییکی از رایجترین رویکردهای روانشناختی برای ترک اعتیاد افراد، درمان شناختی رفتاری (CBT) است. در این نوع درمان روانشناس ترک اعتیاد به افراد کمک خواهد کرد تا افکار و رفتارهای منفی خود را که به افسردگی آنها دامن میزند، شناسایی و تغییر دهند.
درمان بین فردی (IPT) یکی دیگر از روشهای ترک اعتیاد روانی است که به افراد کمک میکند تا مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشند و روابط خود را با دیگران تقویت کنند.
درمان روان پویشی نیز ممکن است با توجه به ویژگیهای بیمار انجام شود. این نوع درمان به افراد کمک میکند تا ریشههای افسردگی را در تجربیات گذشته خود کشف و سپس آنها را حل کنند.
لازم به ذکر است که ترک مقولهای پیچیده بوده و توصیه متخصصین اعتیاد این است که به هیچ عنوان برای درمان خود به تنهایی اقدام نکنید. یافتن یک مرکز ترک معتبر و دارای مجوز میتواند فرایند درمان را برای شما ایمن کرده و باعث شود تا بدون درد و خماری این مسیر را طی کنید.
درمانهای داروییتجویز داروهای ضد افسردگی و تثبیت کننده خلق و خوی مناسب توسط روانپزشک ترک اعتیاد، همگام با پیش بردن جلسات روان درمانی میتواند در ترک روانی اعتیاد شما موثر باشد.
تغییر سبک زندگیورزش منظم، تغذیه سالم، خواب کافی و اجتناب از مصرف مواد مخدر از جمله کارهایی هستند که انجام آنها میتواند به بهبود افسردگی ناشی از مصرف مواد مخدر کمک کند.
یادتان باشد که درمان افسردگی ناشی از مواد مخدر به زمان و تلاش نیاز دارد. برای این کار شما باید اراده کنید و سپس به دنبال کمک حرفهای و پزشکی باشد. فراموش نکنید که فرد افسرده، ممکن است انگیزه لازم را برای گام برداشتن نداشته باشد، بنابراین حمایت حرفهای و اجتماعی در این زمینه بسیار مهم است. در این راستا شما عزیزان میتوانید از بهترین روانشناسان و روانپزشکان ترک برای درمان افسردگی خود بهره بگیرید.