شور انتخاباتی؛ بایدها و نبایدها - حمیدرضا خدایی راد*
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۳۳۱۷۸۷
- مشارکت حداکثری نیازمند شور، نشاط و تحرک اجتماعی است.
- شور و هیجان از یک منظر، مخل نظم اجتماعی و تهدیدی برای امنیت برگزاری انتخابات ارزیابی می شود.
- باور به آرامش انتخاباتی در سایه سکوت و بی تحرکی جامعه غیرمنطقی به نظر می رسد. آرامش انتخاباتی مستلزم پویایی، تحرک اجتماعی و حس مسئولیت شهروندان جامعه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حال این استدلال های مختلف و بعضا متناقض بالا را چگونه می توان در کنار هم قرار داد تا تحلیلی روشن و قانع کننده از موضوع این نوشته بدست آید؟
هرگونه جمع شدن افراد و شهروندان برای انجام هدفی مشترک، توام با وجد، نشاط و شور جمعی است. این موضوع را از مراسم رایج در جامعه هم می توان برداشت کرد چه در عروسی ها و چه در عزاداری ها، کنار هم جمع شدن افراد برای برگزاری یک مراسم جشن یا عزا، همراه با شور جمعی است.
در واقع این خصلت طبیعی اجتماع افراد و در عین حال عامل لازم و مطلوب آن است.
این خصیصه را حتی در عزاداری های دینی همچون عاشورا نیز می توان مشاهده کرد. تجمع افراد برای عزاداری به مناسبت شهادت امام حسین(ع) و یاران او گذشته از تقویت باورهای دینی و یادآوری مولفه های ایثار و شهادت، توام با حس و حالی است که به درستی به « شور حسینی» معروف شده است و علاوه بر وظیفه ادای یک فریضه مذهبی اهرم بسیار قوی برای استحکام اجتماعی نیز محسوب می شود. عزاداری شهروندان در کنار هم و برای مقصد واحد، احساس رضایت ناشی از مسوولیت متقابل را ایجاد می کند.
تجمع افراد و حرکت برای یک امر مشترک هرچند بصورت نشان دادن غم و اندوه و عزا بخاطر واقعه تلخ شهادت یکی از امامان جلوه می کند اما بطور ناخواسته وجد و شوری را برای شرکت کنندگان در مراسم ایجاد می کند که حاصل همین امر مشترک اجتماعی بوده و تناقضی هم با عزا و اندوه ندارد بلکه یک خصلت طبیعی اجتماعی است.
پس شور، طبیعی اجتماع افراد است و انتخابات به عنوان یک حرکت جمعی وسیع برای یک هدف بسیار مهم نیز از این اصل پیروی می کند. مشارکت افراد در تعیین سرنوشت خود به همراه دیگر اعضای جامعه یک رخدادی است که در دوره های تعریف شده اتفاق می افتد. در واقع اجتماعات انتخاباتی انرژی قابل توجهی را در جامعه آزاد می کند که در وهله اول برای نظام سیاسی مطلوب است و می تواند با مدیریت درست این انرژی، ضمن بهره گیری از آن در راستای تقویت مشروعیت سیاسی، ارتقاء دیگر عناصر اجتماعی را نیز پیگیری کند. تخلیه هیجانات و شور و نشاط اجتماعی ناشی از انتخابات از مهمترین شاخص هایی است که نشان می دهد یک نظام سیاسی از چه توانمندی ها و از چه میزان حس اقتدار و امنیت برخوردار است.
از منظر دیگر چنانچه شور و هیجان جمعی به درستی تخلیه نشود امکان انتقال آن به دیگر حوزه ها و لایه های اجتماعی پربیراه نخواهد بود. اما چنین انتقالی بیش از آن که ابعاد مثبت داشته باشد معمولاً وجه تخریب گونه و فراهم کننده نارضایتی های دیگر خواهد بود. چه بسا برخی از پرخاشگری ها و منازعات روزمره افراد ریشه در عدم تخلیه مناسب انرژی ها و هیجانات مختلف و متنوع افراد داشته باشد که خود را در کسوت منازعات نشان می دهد. نکته مهمتر اینکه هر سنخی از اجتماع افراد شور خاص خود را دارد و منطقی تر آن است که هیجان و شور خاص هر جمعی در همان شرایط و فضای متناسب اجتماعی خود تخلیه شود.
همانگونه که اشاره شد مشارکت گسترده در انتخابات عاملی مهم در استحکام سیاسی و تقویت امنیت عمومی تلقی می شود. اگر الزامات امنیت باعث گردد که شور و هیجان انتخاباتی بروز و ظهور نکند در واقع امنیت عامل تقویت کننده خود را محدود کرده و چنین امنیتی با تناقض روبرو است. شور و هیجان انتخاباتی از محرک های مشارکت گسترده است از شاخص های مهم اقتدار نهادهای امنیتی این است که با اعتماد به نفس، میزانی معقول و مورد انتظار جامعه از تخلیه شور و هیجان انتخاباتی را مجاز بدارند. در چنین صورتی است که امنیت به عوامل مقوم خود نیز کمک کرده است.
نکته پایانی این که، از جامعه قانون مدار و منظم هیچگاه انتظار بی نظمی و اخلال متصور نیست. شهروندان آگاه در سایه برنامه ریزی و تجربه زندگی صحیح ساخته می شوند و شهروند آگاه به ندرت دست به کارهایی می زند که مورد تایید عقل نباشد. همکاری نهادها و تشکل های مردمی و فرهنگ سازی و سعه صدر دستگاه های عامل می تواند اجتماعات مشروع افراد را به یک سنت رایج و جاافتاده تبدیل کند. مسئولیت پذیری تشکل های شکل دهنده اجتماعات و قانون محور کردن افراد و رعایت نظم اجتماعی در یک پروسه چند دوره ای انتخابات می تواند الگوهای مناسبی از نحوه برپایی اجتماعات را در جامعه تثبیت نماید.
------------------------------------------------------------------------------
*دکترای علوم سیاسی
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۳۳۱۷۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
غیرت؛ دگرگونی عقلانی
«حمیدرضا الداغی» مردی ۴۵ ساله بود که حالا اغلب ایرانیهایی که نامش را به خاطر دارند، او را به عنوان «شهید غیرت» میشناسند؛ فردی که تصمیم گرفت در برابر تعرض به چند بانوی ایرانی از خود غیرت نشان دهد و در دفاع از آنها جان خود را از دست داد.
به گزارش ایسنا، وطن امروز به مناسبت سالگرد شهادت حمیدرضا الداغی نوشت: غیرت، واژهای نامآشنا در بین مردم ایران است که در تعابیر مختلفی از آن یاد شده است. اغلب غیرت را برای مردان به کار بردهاند و آن را جزئی از ویژگیهای مردانه دانستهاند. به این واژه که در ادبیات عمومی ما نیز کاربردهای فراوانی دارد، میتوان با ادبیات مختلفی رجوع کرد. غیرت یکی از شاخههای «مسؤولیت اجتماعی» که به طور فطری در انسان نهفته است. از سوی دیگر برخی افراد در جامعه تلاش کردهاند تا مفهوم غیرت را به مفاهیم نازلتر تقلیل دهند؛ «حسادت جنسی»، «تعصب»، «حصربندی فعال» و... از جمله برچسبهایی است که در سالهای اخیر به مفهوم غیرت نسبت داده شدهاند، گویی که غیرت یک نقص است که باید آن را سرکوب کرد. برخی نیز پا را فراتر گذاشته و این مفهوم را به صفتی حیوانی تقلیل دادهاند. بر اساس ادعای این دسته از افراد، غیرت یک واکنش زیستشناختی است که نوعی واکنش به ربایش جنس مخالف قلمداد میشود؛ این دسته از افراد معتقدند در شرایط قانونمندی دنیای مدرن به دلیل اینکه ربایش افراد جرمانگاری شده است، لذا غیرت نیز امری سنتی تلقی شده و دیگر کاربردی ندارد! اما آیا میتوان مساله غیرت را به امری زیستشناختی تقلیل داد؟
ابنفارسی معتقد است غیرت دارای ۲ ریشه است: یکی از آنها به معنای «صلاح، اصلاح و منفعت» است و دیگری به «اختلاف بین ۲ چیز» دلالت دارد. در اصطلاح نیز غیرت به اشکال متعددی که تقریبا مشابه هستند، تعریف شده است. ملااحمد نراقی، غیرت را تلاش برای حفظ چیزی که نگهداری آن مهم است، میداند؛ چیزی که فضایل نفسانی است و ناشی از شجاعت، بزرگمنشی و قوت نفس است. اما میتوان یکی از دقیقترین تعبیرها را از علامه طباطبایی دریافت کرد. این مفسر و فیلسوف بزرگ معتقد است: غیرت یک اخلاق حمیده و ملکات فاضله است و عبارت است از دگرگونی حالت انسان از حالت عادی و اعتدال به طوری که انسان را برای دفاع و انتقام از کسی که به یکی از مقدساتش اعم از دین، ناموس یا جاه و امثال آن تجاور کرده از جای خود میکند و این صفت غریزی صفتی است که هیچ انسانی به طور کلی از آن بیبهره نیست. هر انسان را که فرض کنیم - هر قدر هم که از غیرت بیبهره باشد - باز در برخی موارد غیرت را از خود بروز میدهد.
علامه طباطبایی با عام دانستن مفهوم غیرت، این نکته را تبیین میکند که زمانی که شما در حراست از هر امر مقدسی از حالت اعتدال خروج میکنید و دگرگون میشوید، در واقع رگههای غیرت در شما فعال شده است. حال گاهی این غیرت نسبت به خانواده به کار گرفته میشود، گاهی عمومیتر نسبت به زنان و دختران استفاده میشود و گاهی نیز دفاع از وطن است.
بهتر است این مساله را با چند سوال پیش برد، اساسا امر مقدس برای یک جامعه چطور ساخته میشود و چه چیزهایی برای مردم مقدس شمرده میشود؟ این مساله از آن جهت دارای اهمیت است که اگر شما موضوعی را مقدس نشمارید طبعا فطرت شما نیز برای دفاع از آن فعال نمیشود. سوال بعد این است که دستهبندی امر مقدس توسط چه کسی یا چه کسانی انجام میشود؟ یعنی چه کسی این دستهبندی را پیش روی یک جامعه قرار میدهد که چه مسالهای مقدس است و در صورت تعرض و تجاوز به حدود آن، شما باید از خود غیرت نشان دهید. شاید در نگاه نخست پاسخ به این سوالات عرفی تلقی شود، یعنی آنچه در ادبیات عمومی جامعه مقدس شناخته شود در نتیجه همان است اما اساسا اینگونه نیست، بلکه غیرت امری فرهنگی است که از تاریخ یک جامعه برخاسته است. زمانی که آرش جان خود را در کمانی قرار میدهد و آن را رها میکند، در واقع نسبت به مرزهای یک سرزمین غیرت نشان میدهد. این فرهنگ به واسطه شاعران و نویسندگان و تاریخنگاران به نسلهای بعدی منتقل میشود و دولتها و حاکمیتها وظیفه دارند تا نسبت به آن اهتمام داشته باشند. این مساله از آنجا لازم توجه است که سست شدن پایههای غیرت در بین اقشار یک جامعه منجر به فروپاشی اجتماعی خواهد شد.
غیرت در متون اسلامی مبتنی بر ۵ مولفه است:
۱- مولفه بینشی است (ایمان و عدم کفرورزی)
۲- مولفه هیجانی عاطفی است (عدم سختدلی، حمیت و عزت نفس)
۳- مولفه رفتاری است (پرهیز از موسیقی و شجاعت)
۴- مولفه ارتباطی است (کنترل ارتباط با نامحرم، کنترل ظاهر همسر، جلوگیری از خرید غیرضروری، محافظت از همسر در برابر نگاه بیگانه و عدم سختگیری بیمورد)
۵- مولفه جنسی است (عدم ارتباط جنسی با نامحرم و عفتورزی)
آنطور که گفته شد، غیرت ابعاد گسترده و بههمپیوستهای دارد که فرد باید آنها را در خود پیدا کند و دولتها باید زمینه تقویت آنها را فراهم کنند.
«حمیدرضا الداغی» مردی ۴۵ ساله بود که حالا اغلب ایرانیهایی که نامش را به خاطر دارند، او را به عنوان «شهید غیرت» میشناسند؛ فردی که تصمیم گرفت در برابر تعرض به چند بانوی ایرانی از خود غیرت نشان دهد و در دفاع از آنها جان خود را از دست داد. او ساعت ٢١ هشتم اردیبهشت در یکی از معابر شهری سبزوار به منظور دفاع از همشهریان خود از سوی چند جوان بشدت مورد اصابت ضربات سلاح سرد قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.
حالا بهتر است مساله را به گونهای دیگر مورد بررسی قرار دهیم: «فردی که در برابر ظلم به یک فرد یا افراد دیگر وارد درگیری میشود، بدون آنکه پیش از آن شناختی نسبت به آن فرد مورد ظلم واقع شده داشته باشد، آیا رفتاری زیستشناختی از خود بروز داده است؟ امام صادق علیهالسلام میفرماید: مرد برای اداره منزل و خانواده خود به ۳ خصلت نیاز دارد که اگر در طبیعت او نباشد، باید خود را با تکلف به آنها وادارد: خوش رفتاری، گشادهدستی سنجیده و غیرت برای حفاظت از آنها.
جامعه ایرانی طی سالهای اخیر هجمههای زیادی را علیه مساله «غیرت» تجربه کرده است. کمپینهای مختلفی چون «زن ناموس هیچکس نیست» از جمله همین موارد است که هر از چند در شبکههای اجتماعی داغ میشود. این مساله با هدف سرکوب موضوع «غیرت» از سوی مهاجمان مورد استفاده قرار میگیرد و بهانههای مختلفی نیز دارد. لذا لازم است جامعه نسبت به مفاهیم غیرت همواره حساس باشد. البته هست اما در سالهای اخیر و بویژه پس از روزهای حوادث ۱۴۰۱، گویی نوعی وادادگی همراه با لجاجت وارد رفتار برخی از مردم جامعه شده است. در حالی که برخی مردم ما نسبت به عواقب این وضعیت آگاه هستند اما بر اساس نوعی فرهنگ تحمیلی گویی تمایل دارند از ریشههای فرهنگی و اعتقادی خود فاصله بگیرند یا اینکه القای این فاصله را نوعی بهروز بودن و امروزی بودن جلوه دهند. از این جهت شخصی چون شهید الداغی در بین مردم میروید و بار دیگر این مساله را به ما یاد آوری میکند. ۲ سال پیش در هشتم اردیبهشت ۱۴۰۱ ما دوباره به این موضوع فکر کردیم که زن در جامعه ایرانی امری مقدس است، فراتر از همه ادعاهای غرب که زن را یک موجود عادی ابزارگونه میبیند.
انتهای پیام