Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری برنا»
2024-04-30@09:33:11 GMT

امیر محبیان: قالیباف سوخت، رئیسی ضربه خورد

تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۳۸۳۸۲۲

امیر محبیان: قالیباف سوخت، رئیسی ضربه خورد

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روزنامه «اعتماد» آورده است: امیر محبیان، تئوریسین اصولگرا معتقد است پیروزی حسن روحانی نتیجه تعجب‌برانگیزی نبوده است. به گفته دبیرکل حزب نواندیشان استراتژی تهاجمی، کور و غیرعلمی اصولگرایان در قبال روحانی و دولت، بازی در زمین روحانی بود. او می‌گوید قالیباف با تکیه به گفتمان‌های نیمه‌سوسیالیستی - پوپولیستی عملاً جامعه را دوقطبی کرد و روز به روز آرای خود را از دست داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به اعتقاد محبیان سید ابراهیم رئیسی هم به دلیل عدم تسلط لازم بر مسائل اجرایی و تکرار کلیات و نیز مشکل عدم شناخت جامعه با وجود جهش خوب رأی نتوانست رکورد مطلوب برای پیروزی را به دست آورد. این تئوریسین و تحلیلگر اصولگرا در ادامه تفسیر نتیجه انتخابات و هزینه‌های آن برای اصولگرایان گفته است: عملاً یک فرصت طلایی که دولت روحانی به دلیل اشتباهاتش در اختیار اصولگرایان قرار داده بود از دست رفت؛ قالیباف که می‌توانست احیا و مفید واقع شود سوخت؛ رئیسی که ظرفیت کشف شده جدیدی بود، ضربه خورد. از آن طرف روحانی را مدیون رادیکال‌های اصلاح‌طلب کردیم. اما در هر حال باز هم باید فاز ترمیم را با خردمندی به پیش ببریم تا آسیب‌ها را به حداقل برسانیم.

محبیان از همین رو تاکید دارد که اصولگرایان باید هرچه سریع‌تر خودشان را بازسازی کنند. به اعتقاد او موتور تئوریک اصولگرایی خاموش شده و ادبیات آن باید بازتعریف شود. محبیان البته نگرانی‌هایی هم دارد. از همین رو به این مساله اعتراف می‌کند که اگر نوسازی اصولگرایی صورت نگیرد قدرت‌گرایی و پوپولیسم جای ارزش‌گرایی و آرمان‌گرایی را خواهد گرفت: «و قهرمانان اصولگرایی به جای علما و دانشمندان و چهره‌های دینی، سلبریتی‌ها و چهره‌هایی خواهند شد که فاقد حداقل ارزش‌های رفتار دینی بوده و بدبختانه مجبور خواهیم شد برای پیشتازی آنها از ارزش‌ها و تاریخ اسلام هزینه کنیم.»

تحلیل جنابعالی از نتیجه دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری چیست؟

انتخابات نتیجه تعجب‌برانگیزی نداشت؛ فقط بعضی گمان می‌کردند ممکن است آقای رئیسی تبدیل به پدیده این انتخابات شود. این افراد روی قدرت جذب آرای شناور توسط اصولگرایان تخمین بیش از حد معقولی زدند. خود من تصورم این بود اگر آقای قالیباف بدون دوقطبی‌سازی فضای انتخابات بتواند متکی به گفتمان کارآمدی وارد شود با توجه به سابقه رای ١٨ میلیونی روحانی و ریزش بخشی از رای و نیاز به ٢٠ میلیون رای برای پیروزی در دور اول، انتخابات به دور دوم کشیده شده و با وحدت قهری اصولگرایان روی یک کاندیدا احتمال پیروزی اصولگرایان افزایش می‌یاید. اما با ورود جنجالی قالیباف روی یک شکاف جنجالی و تکیه به گفتمان‌های نیمه سوسیالیستی- پوپولیستی عملا جامعه دوقطبی شد و قالیباف به جای افزایش رأی مستمراً رأی خود را از دست داد و آقای رئیسی هم با وجود برخورد متین در مناظره‌ها به دلیل عدم تسلط لازم بر مسائل اجرایی و تکرار کلیات و نیز مشکل عدم شناخت جامعه با وجود جهش خوب رأی نتوانست رکورد مطلوب برای پیروزی را تکرار کند. از سوی دیگر با هراس بخشی از آرای شناور از احتمال پیروزی اصولگرایانی که اصلاح‌طلبان سعی کردند دروغ آنها را دیو بنمایانند، حدود ١٥ درصد آرا را جذب کردند و نتیجه آن شد که دیدیم. اما در مجموع معتقدم برنده نهایی این انتخابات مردم ایران، نظام اسلامی و رهبری بودند که با درایت بر مشارکت افزودند و عملا مخالفان نظام را آچمز کرده و نمایشی قدرتمند از مردمسالاری دینی را به نمایش گذاشتند.

آیا پیش‌بینی چنین نتیجه‌ای را می‌کردید؟ علت پاسخ آری یا خیر خود را بفرمایید؟

بله، اما نه لزوماً در دور نخست. تحلیل‌های من نشان می‌داد که اصلاح‌طلبان در فضای دوقطبی حاد قادرند شش میلیون بیش از اصولگرایان به جذب رای از آرای شناور بپردازند؛ برای همین معتقد بودم اصولگرایان اساسا نباید افکار عمومی را بهراسانند؛ اما استراتژی ورود غلط اصولگرایان به روحانی کمک کرد با وجود ضعف جدی در کابینه و انتقادات درست اصولگرایان و حتی اصلاح‌طلبان به کابینه پیروزی قدرتمندی را به دست آورد.

تحلیل شما از پایگاه ١٥ میلیونی و ٢٣ میلیونی آقایان رئیسی و روحانی چیست؟

محاسبات من نشان می‌داد که اصولگرایان و اصلاح‌طلبان یک ظرفیت طبیعی رای دارند و یک ظرفیت جذب آرای شناور؛ ظرفیت رای گرایش اصلاح‌طلبی حدود ٢٩ درصد است و درصد طبیعی رأی گرایش اصولگرایی حدود ٢٢ درصد. قدرت جذب اصلاح‌طلبان از آرای شناور اصلاح‌طلبان حدود ٢٧ درصد است و قدرت جذب رای اصولگرایان ازآرای شناور در پایین‌ترین حد ١٥ درصد و در اوجش به شکل ویژه ٣١ درصد. با توجه به جمعیت ٥٦ میلیونی واجدان شرایط و مشارکت قابل پیش‌بینی حدود ٧٠ درصدی، مشارکت ٤٠ میلیون قابل حدس بود. در انتخابات پیشین روحانی ١٨ میلیون معادل ٥١ درصد رای آورد یعنی ٢٩ درصد رای طبیعی گرایش اصلاح‌طلبی را به علاوه ٢٢ درصد رای جذب شده. در حالی که اصولگرایان در انتخابات ٩٢ فقط رای طبیعی اصولگرایان را جذب کردند. (جمع رای قالیباف و جلیلی) . بنابراین پیش‌بینی می‌کردم که در این دوران در حالت جلب رای طبیعی اصولگرایان حدود ٩ میلیون و بافرض حداقل قدرت جذب آرای شناور جمعا ٣٧ درصد یعنی ١٥ میلیون شود. البته احتمال کمی هم بود که پدیده احمدی‌نژاد تکرار شود و جهش رأی بالایی صورت گیرد که به دلیل تفاوت پتانسیل کاندیداها با احمدی‌نژاد و نیز شرایط احتمال آن کم بود. لذا رأی ١٥ میلیون و ٧٨٦ هزار تایی رئیسی به نسبت حدود ٤١ میلیون و٢٢٠ هزار شرکت‌کننده می‌شود معادل ٣٨ درصد که تفاوت چندانی با پیش‌بینی من نداشت و در واقع جناب رئیسی کف قدرت جذب اصولگرایان را به دست آورد. اما از سوی دیگر حداکثر قدرت جذب روحانی حاصل جمع رای طبیعی گرایش اصلاح‌طلبی و حداکثر قدرت جذب بود که مجموعا ٥٦ درصد می‌شد که در شرایط مشارکت فعلی حداکثر رقم ٢٣ میلیون و ٨٣ هزار رای می‌شد. روحانی ٢٣ میلیون و ٥٤٩ هزار رای آورد یعنی یک درصد بیشتر از حداکثر. لذا می‌بینید استراتژی تهاجمی اصولگرایان باعث پیروزی روحانی با حداکثر ظرفیت شد و خودشان به کف قدرت جذب بسنده کردند. انتخابات شعبده‌بازی نیست محاسبات رقمی و تاکتیک‌های بازاریابی سیاسی است.

رفتار انتخاباتی اصولگرایان را در ایام تبلیغات رفتار صحیحی می‌دانید؟

انتقادات اصولگرایان درست بود؛ کار تشکیلاتی آنها در قالب جمنا و امثالهم هم بد نبود و کار نیمه دموکراتیک خوبی حداقل در ابتدا بودولی استراتژی انتخاباتی صددرصد غلط و در خدمت بازی رقیب بود. حملات کور و بدون ارزیابی علمی از واکنش‌ها و برخورد متعصبانه در قبال نقد‌های درونی باعث شد که در یک دنیای ذهنی به رقیب خدمت کنند. محاسبات روشن آن را هم ارایه دادم. عملا یک فرصت طلایی که دولت روحانی به دلیل اشتباهاتش در اختیار اصولگرایان قرار داده بود از دست رفت؛ قالیباف که می‌توانست احیا و مفید واقع شود سوخت؛ رئیسی که ظرفیت کشف شده جدیدی بود، ضربه خورد. از آن طرف روحانی را مدیون رادیکال‌های اصلاح‌طلب کردیم. اما در هر حال بازهم باید فاز ترمیم را با خردمندی به پیش ببریم تا آسیب‌ها را به حداقل برسانیم.

چرا اصولگرایان در رقابت با روحانی موفق نشدند؟

در سیاست و اساسا در هر کجا باید مشکل حل شود والا نادیده گرفتن مشکل به حل آن نمی‌انجامد. بارها گفته‌ام اصولگرایی دچار بحران هویت شده است؛ اثرات این بحران در ساختار و رفتارها هم خود را نشان می‌دهد. اصولگرایی دارای بدنه قدرتمند و مومن اجتماعی است. باید مشکلات آن حل شود. باید اصولگرایی و مرزهای آن بازتعریف شود باید سازمان و تشکیلات بازآرایی شود و ادبیات اصولگرایی بعد از ۴۰ سال دوباره طراحی شود تا امکان ارتباط با نسل نو فراهم‌ آید. اصولگرایان حاملان مؤمن ارزش‌های انقلاب اسلامی‌اند کوتاهی در این کار به انقلاب اسلامی صدمه خواهد زد.

آینده جریان اصولگرایی را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

اصولگرایی اگر نتواند خود را بازسازی و به عبارت بهتر نوسازی کند روزبه‌روز تحلیل خواهد رفت. موتور تئوریک آن مدت‌هاست خاموش شده؛ روحانیت که موتور محرک قدرتمند و ارزشمند اصولگرایی بود به عضو منفعل تبدیل شده و به انتهای صف تصمیم‌گیرندگان رانده شده است. این خطرناک است. با حاشیه‌نشین شدن تشکل‌های روحانی مؤثری چون جامعتین قدرت‌گرایی و پوپولیسم جای ارزش‌گرایی و آرمان‌گرایی را خواهد گرفت و قهرمانان اصولگرایی به جای علما و دانشمندان و چهره‌های دینی؛ سلبریتی‌ها وچهره‌هایی خواهند شد که فاقد حداقل ارزش‌های رفتار دینی بوده و بدبختانه مجبور خواهیم شد برای پیشتازی آنها از ارزش‌ها و تاریخ اسلام هزینه نماییم.

آیا جمنا توانست خود را به عنوان نهاد بالادستی سیاسی اصولگرایان تثبیت کند؟

جمنا یک تجربه موقت بود؛ چندان هم بد نبود و یک تجربه نیمه دموکراتیک تلقی می‌شود. اما ما باید نهادهای بالادستی دموکراتیک و مردمی اصیلی را ایجاد کنیم. پیشنهاد من تشکیل مجلس اعلای یا عالی اصولگرایان یا کنگره ملی اصولگرایان است که با دفتر اجرایی و سیاسی فعال عمل کند؛ نه آنکه یکماه قبل از انتخابات فعال شده و چهره‌های تکراری گردهم آیند و تقسیم مناصب کرده و در فضای وهم‌آلود ابتدا برای پیروزی خیالی جشن بگیرند و بعد از شکست تا چهار سال دیگر به کما روند. اصولگرایی یک جریان اصیل است ولی بدون برنامه مدون حساب شده و سازمان تشکیلاتی قدرتمند پیروزی خیال است.

شما به بازسازی و نوسازی جریان اصولگرا معتقد هستید. با توجه به شرایط جدید این بازسازی و نوسازی در سطح راهبرد و عملیات باید حامل چه المان‌هایی باشد؟

یک بازسازی درازمدت وجود دارد که به تعریف مجدد هویت اصولگرایی و ارزش‌های آن و نیز تدوین اساسنامه روشن و مرامنامه دقیق اصولگرایی و نیز سامانه تشکیلاتی دموکراتیک برمی‌گردد. یک خودیابی و بازسازی فوری پس از عدم پیروزی در انتخابات اخیر. معتقدم اصولگرایان انتقادات جدی و درستی را نسبت به دولت آقای روحانی داشتند. به نظر من بخش عمده ایرادات و انتقادات مطرح شده اصولگرایان به دولت روحانی وارد بوده و هست و روحانی باید آنها را برطرف کند. پیری و کندی کابینه، مردم‌گرا نبودن کابینه، کمبود سیاست‌های رفع معضلات حاد طبقات مستضعف، رابطه ضعیف کابینه و رئیس دولت با افکار عمومی، موضع غلط تهاجمی و اتخاذ ادبیات خشن با منتقدان، فقدان کارکرد مناسب منطبق با سیاست اقتصاد مقاومتی، ضعف در کنترل رکود اقتصادی، ضعف در حل معضل بیکاری مشکلات دولت است. اصولگرایان از موضع پرستارانه و نه خصومت‌آمیز باید مطالبات را پیگیری کنند و ارتباط خود را با جامعه هواداران و نیز باقی جامعه حفظ کنند. ارسال برنامه‌های پیشنهادی کاندیداهای اصولگرا به دولت فعلی برای حل معضلات به افکار عمومی نشان خواهد داد که هدف اصولگرایان حل مسائل و نه کسب قدرت به بهانه حل مسائل بوده است.

منبع: خبرگزاری برنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۳۸۳۸۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کنایه سنگین به دولت رئیسی؛ ژست کنترل تورم نگیرید، نتوانستید

عبدالناصر همتی گفت: دولت نباید ژست کنترل تورم را به خود بگیرد. به نظر من باید از مردم عذرخواهی کنند و بگویند نتوانستیم تورم را کنترل کنیم.

 

به گزارش هم میهن، عبدالناصر همتی، رئیس کل اسبق بانک مرکزی به صراحت بر شکست دولت در مبارزه با تورم تاکید کرد. در شرایطی که دولت می‌گوید در سیاست‌های پولی موفقیت داشته و توانسته به کنترل رشد نقدینگی دست پیدا کند، اما متخصصان این حوزه روند کاهش رشد نقدینگی را نشانه موفقیت دولت در این حوزه نمی‌دانند. همتی با اشاره به اینکه کنترل نقدینگی اقدام مثبتی است، می‌گوید: «مدیریت فقط کنترل نقدینگی نیست.»

اخیراً نرخ تورم سال ۱۴۰۲ از سوی بانک مرکزی اعلام شده که نشان می‌دهد تورم به‌رغم تلاش‌های دولت رشد پیدا کرده و حتی رکورد دولت هاشمی را شکسته است. چرا هیچ‌یک از برنامه‌های دولت برای مهار تورم نتیجه نداد؟

جدولی که در روز‌های گذشته منتشر شده آماری است که معمولاً بانک مرکزی به صورت ماهانه برای تادیه دیون و تعهدات به قوه قضائیه ارائه می‌کند تا به منظور رای دادن در اختیار قضات باشد.

یک نکته‌ای را باید مورد توجه قرار داد و آن اینکه در صدر جدول نوشته شده بر پایه سال ۱۳۹۵ درحالی‌که در اواخر سال ۱۴۰۱ پایه شاخص تورم را اصلاح کردند و سال پایه به ۱۴۰۰ تغییر پیدا کرد؛ بنابراین اگر شما بخواهید براساس سال ۱۴۰۰ این اطلاعات را تعدیل کنید به نظر من به زیر ۵۰ درصد می‌رسد.

یعنی نرخ تورم ۱۴۰۲ بین ۴۸ تا ۵۰ درصد خواهد بود. به این ترتیب اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم و براساس سال پایه‌ای که معیار مرکز آمار است که البته بانک مرکزی نیز هماهنگ با مرکز آمار سال پایه را اصلاح کرده، نرخ را اعلام کنیم، عدد ۵۲ برای تورم ۱۴۰۲ باید بین ۴۸ تا ۵۰ درصد اصلاح شود.

اینکه تورم ۵۰ درصد باشد یا ۵۲ درصد چندان در اصل موضوع تغییری ایجاد نمی‌کند. به هر حال آنچه مشخص است اینکه دولت در برنامه کنترل تورم موفق نبوده است.

دو نکته را در این زمینه باید اشاره کرد. سال ۱۴۰۲ را با سال آخر دولت دوازدهم که فشار حداکثری وجود داشت نمی‌توان مقایسه کرد. در سال ۱۳۹۸ وصولی درآمد نفتی ۱۲ میلیارد دلار بود و در سال ۱۳۹۹ درآمد‌ها به ۷/۵ میلیارد دلار رسید. درحالی‌که در سال ۱۴۰۲ بنا بر اعلام وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و وزارت نفت درآمد نفتی به ۳۵ میلیارد دلار رسیده است. یعنی پنج برابر درآمد نفتی در سال ۱۳۹۹ سال گذشته درآمد نفتی به دست آمده است.

با این درآمد نفتی و اینکه تاکید می‌شود صادرات غیرنفتی جهش پیدا کرده و مجموع صادرات به ۷۸ میلیارد دلار رسیده، تورم بین ۴۸ تا ۵۰ درصد اصلاً قابل قبول نیست. من سوالم این است که مسئولان دولت سیزدهم که آمار بانک مرکزی در خصوص تورم نقطه‌به‌نقطه شهریور ۱۴۰۰ مورد تاکید قرار می‌دادند امروز چرا آمار بانک مرکزی را مورد نظر قرار نداده و آن را مبنای تحلیل قرار نمی‌دهند؟ پاسخ واضح است. برای اینکه بین آمار مرکز آمار و بانک مرکزی حداقل ۱۰ درصد اختلاف وجود دارد.

نکته دومی که باید به آن توجه کرد این است که حتی اگر بنا بر گفته دولت مبنا را بر نرخ مرکز آمار هم بگذاریم عملکردشان با وعده‌هایی که در این حوزه داده بودند هم‌جهت نیست. وعده داده بودند تورم را اول نصف می‌کنند. یعنی در مرحله اول تورم از ۴۶ به ۲۳ درصد کاهش پیدا کند و بعد هم آن را تک‌رقمی کرده یعنی به زیر ۱۰ برسانند.

امروز با ۴۸ درصد نرخ تورم مواجه هستیم که عملکرد بسیار بدی است و به مفهوم شکست در مبارزه با تورم محسوب می‌شود؛ بنابراین این دولت نباید ژست کنترل تورم را به خود بگیرد. به نظر من باید از مردم عذرخواهی کنند و بگویند نتوانستیم تورم را کنترل کنیم. تورم ۴۸ درصد به معنای کنترل نرخ نیست. ۴۸ درصد، تورم بسیار سنگینی است. در شرایط بسیار خاص این تورم ممکن است قابل پذیرش باشد. مانند آنچه در سال ۱۳۹۹ اتفاق افتاد و درآمد‌ها به دلیل شیوع کرونا و حضور ترامپ افت شدید پیدا کرده بود و عملاً درآمد نفتی نداشتیم. مهمترین لنگر نرخ تورم، نرخ ارز است.

دولت نه نرخ ارز را توانست کنترل کند و نه تورم را. امروز می‌بینید که با تزریق بی‌حد درهم و دلار سعی در تقویت ارزش ریال دارند. البته من این اقدام بانک مرکزی را نفی نمی‌کنم. به هر حال کنترل نرخ دلار کار خوبی است و باید هم انجام شود. ولی اینکه با ارزپاشی این کاهش نرخ انجام شود مورد پذیرش نیست و این روش هیچ‌گاه جزو سیاست‌های من نبوده. تزریق ارز جواب اصلی، اساسی، پایه‌ای، علمی و فنی نیست.

راه آن مدیریت درست بازار ارز و شناسایی عوامل مؤثر بر افزایش نرخ ارز است. به هر حال این تورم چه ۵۲ درصد با پایه ۹۵ یا کمتر از ۵۰ درصد با پایه ۱۴۰۰ نشان‌دهنده عدم موفقیت دولت در کنترل تورم و عدم تحقق وعده‌های دولت در این حوزه است.

دلیل عدم اثرگذاری کاهش رشد نقدینگی بر تورم چیست؟

کنترل رشد نقدینگی اقدام مثبتی است و به نظر من باید ادامه پیدا کند. البته من اطلاع دارم که ریشه کاهش رشد نقدینگی که اتفاق افتاده، کنترل ترازنامه بانک‌هاست که حتماً آثار رکودی در اقتصاد و تولید خواهد داشت. در هر حال صرف‌نظر از علت کاهش رشد نقدینگی، این امر می‌تواند در مهار تورم مؤثر باشد.

با این حال باید در نظر داشت که نقدینگی یک واسط است. رئیس‌جمهور و باقی اعضای دولت نباید روی کاهش رشد نقدینگی مانور دهند. مردم که با نقدینگی کاری ندارند. برای مردم تورم و پولی که از جیب‌شان می‌رود مهم است. تورم باید کم شود.

چرا کنترل رشد نقدینگی و افزایش درآمد‌های صادراتی نتوانست منجر به مهار تورم شود؟

مدیریت فقط کنترل نقدینگی نیست. مدیریت و کارآمدی اهمیت دارد. کشور کسری بودجه سنگینی دارد. کسری بودجه و اضافه‌برداشت بانک‌ها به اقتصاد فشار می‌آورد. امروز نرخ بهره تامین مالی در بازار بالای ۴۰ درصد است. نرخ ۴۰ درصد به مفهوم آن است که تعادل سیستم پولی کشور از دست‌شان خارج شده است. شما نمی‌توانید بگویید رشد نقدینگی ۲۵ درصد و نرخ بانکی ۲۳ درصد است، ولی در بازار نرخ بهره تامین مالی ۴۰ درصد باشد.

این نشان می‌دهد یک جا‌هایی اشکال وجود دارد. این نشان می‌دهد یک ناهماهنگی در سیاست‌های پولی، ارزی و مالی کشور وجود دارد. تا این ناهماهنگی حل نشود نمی‌توان تورم را کنترل کرد. آقایان گمان می‌کنند با زدن دکمه کنترل نقدینگی، تورم خود به خود کاهش می‌یابد. رشد اقتصادی هم بسیار مهم است. رشد اقتصادی سال گذشته ناشی از تولید نبوده. عمده آن از محل فروش نفت و رشد بخش خدمات بعد از کرونا به دست آمده است.

بخش غالب رشد بخش خدمات نیز به رشد عملیات واسطه‌های مالی برمی‌گردد؛ بنابراین این رشد به بخش تولید واقعی مربوط نمی‌شود. به نظر من، در حکمرانی مشکل داریم. تا مشکل حکمرانی حل نشود با تکیه بر یک عامل متغیر در سیاست‌های پولی نمی‌توان تورم را کنترل کرد.

دیگر خبرها

  • کنایه سنگین به دولت رئیسی؛ ژست کنترل تورم نگیرید، نتوانستید
  • چرا قالیباف تصمیم گرفت از دولت انتقاد کند؟
  • مسدود شدن ۲۹۰ کارت سوخت در کردستان
  • خالص سازها به سراغ قالیباف رفتند /حمله همه جانبه برای جلوگیری از ریاست مجدد قالیباف بر مجلس /پایداری ها پشت متکی می ایستند؟
  • ضربه مهلک قاچاق کالا بر پیکر اقتصاد
  • ۸۰ درصد تجارت ما از خلیج فارس است
  • دریا منبع قدرت و ثروت است/ ۸۰ درصد تجارت ما از خلیج فارس است
  • قالیباف: مالیات بر سوداگری شامل یک درصد جامعه است
  • نامه مهم قالیباف به رئیسی
  • نامه محمدباقر قالیباف به رئیسی +جزئیات