انتخاب حسن روحانی آرامش را به اقتصاد برگرداند
تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۴۰۰۰۷۵
تین نیوز | اثرات موافقتنامه ای مثل برجام، در یک سال به نتیجه نمی رسد. اثرات این موافقتنامه در چند سال به بار می نشیند. به گزارش روزنامه عصر ایران، اولین روز پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و روز اعلام نتایج انتخابات بود و حسن روحانی چند میلیون رای بیش از کاندیدای اصولگرای خود رای کسب کرده بود، شاخص بورس تهران از کانال 80 هزار فراتر رفت و با چند صد واحد افزایش به کانال 81 هزار وارد شد و در نهایت با 733 واحد به کار خود پایان داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در دومین روز پس از انتخابات شاخص بورس تهران با 116 واحد افزایش به رقم 81 هزار 194 رسید. بورس محل خرید و فروش سهام شرکت ها و اوراق بهادار است و دارندگان سهام، صرفا با خرید و فروش این سهام که تجربه و مهارت زیادی نیاز دارد تلاش می کنند سهام سود کنند.
در عمده کشورهای توسعه یافته، بورس یا بازار سرمایه، بخش اصلی تامین مالی شرکت ها را یه عهده دارد و بانک ها تسهیلات کوتاه مدت به مردم می دهند. در اقتصاد ایران، نظام بانکی بخش عمده تامین مالی را به عهده دارد و بورس نقش کمتری دارد.
به هر رو با توجه به این که بازار سرمایه در سال های اخیر تقویت شده است و در روز اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، شاهد افزایش جهشی شاخص بورس تهران بودیم، عصر ایران با دکتر مرتضی الله داد گفت و گو کرد تا تحلیلی از وضعیت کنونی و آینده ارائه شود.
دکتر الله داد، در دی ماه 1386 و در همان زمانی که طهماسب مظاهری رئیس کل بانک مرکزی بود، توسط مظاهری به ریاست موسسه عالی بانکداری(وابسته به بانک مرکزی) منصوب شد. مظاهری در مهر 1387 از ریاست بانک مرکزی برکنار شد ولی الله داد در زمان ریاست بهمنی، همچنان بر موسسه عالی بانکداری ریاست کرد. ظاهرا چند بار استعفا داده و در نهایت استعفای او در خرداد 1392 مورد پذیرش بهمنی قرار گرفت.
از آن پس مرتضی الله داد در بخش خصوصی و به عنوان معاون اقتصادی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران، فعالیت کرده است. دکتر الله داد فوق لیسانس مدیریت بازرگانی(MBA) و دکترای اقتصاد از دانشگاه ایالتی نیومکزیکو آمریکا دارد. گفت و گوی ما را با معاون اقتصادی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران می خوانید.بعد از اعلام نتایج اولیه انتخابات ریاست جمهوری، شاخص بورس تهران جهشی کرد و افزایش نسبتا قابل توجهی داشت. به نظرتان چرا بورس تهران نسبت به نتیجه انتخابات واکنش مثبت نشان داد؟
قطعا آقای روحانی و دیدگاهش نسبت به توسعه سرمایه گذاری و نگاهش به مسائل اقتصادی، در مقایسه با کاندیدای دیگر، روشن تر است و نهایتا این وضع اثر خودش را در بورس می گذارد و شما می بینید که شاخص بورس به 81 هزار واحد می رسد.
این اثربخشی در ارتباط با قول هایی است که کاندیداها در زمان مبارزات انتخاباتی دادند. آقای روحانی تکیه اش بر مسائل سرمایه گذاری و باز کردن دنیای بیرون به اقتصاد ایران و خارج کردن اقتصاد ایران از حالت جزیره ای و تدام حرکتی که در برجام(توافق هسته ای) داشت.
از طرف دیگر کاندیدای مقابل، بیش تر به دادن یارانه زیادتر و در حقیقت یک روش پوپولیستی اقدام کرده بود.
مشخص است که بورس نسبت به حرکتی که در جهت خودش هست، عملکرد مثبتی را نشان می دهد و به همین دلیل شاخص بورس رشد کرد.
اقتصاد ایران، بانک محور است و عمده منابع مورد نیاز شرکت ها و موسسات و مردم، توسط بانک ها تامین می شود. این مقدار جهش شاخص بورس واقعا قابل توجه است و برای اقتصاد ایران اهمیت دارد؟
به فاصله یک روز شاخص بورس این مقدار تغییر داشته است ولی این تغییر خیلی قابل مطالعه و نتیجه گیری نیست. ما باید صبر کنیم یک ماه از انتخابات بگذرد و ببینیم شاخص های تداوم را دارد یا نه؟
بورس ما، مسائل بسیار عمیق و بزرگی دارد. ما بانک محور هستیم و نزدیک 90 درصد از نیازهای سرمایه گذاری و سرمایه در گردش سیستم اقتصاد ما از بانک ها تامین می شود. حدود 7.5 درصد منابع از بازار سرمایه که همین بورس است، تامین می شود. این نشان دهنده این است که این تغییر شاخص بورس، به مقدار زیادی نمی تواند در اقتصاد ما به شدت تاثیر بگذارد.
در بعضی از اقتصادهای دنیا، بازار سرمایه بخش اصلی سرمایه مورد نیاز شرکت ها و خصوصا شرکت های بزرگ را، تامین می کند. اقتصاد کشور ما با آن نوع اقتصادها متفاوت است. بنابراین الان خیلی نمی توانیم با اتکا به رشد شاخص بورس در یک روز، نتیجه بگیریم که بورس، تدوام رشد خواهد داشت و این مثلا آثار مثبتی دارد.
بر این اساس ما باید یک ماه صبر کنیم و ببینیم اثربخشی آن چگونه است. بسیاری از شرکت های ایرانی حاضر در بورس، به طور مثال گروه بانکی شرایط خیلی خوبی را ندارند.
گروه های دیگر بورس را هم نگاه می کنیم شرایط خیلی خیلی مستحکمی پشت آنها نیست. تولید آنها خوب نیست. تحریم ها روی آنها اثر گذاشته است. مسائل تامین مالی، امروز از دغدغه های بزرگ است. بنابراین با یک روز حرکت بورس به جلو نباید نتیجه گیری خیلی زیادی کرد.
برخی مسئولان اعلام کردند که حدود 80 درصد از تامین مالی توسط بانک ها انجام می شود. به نوعی از این اظهار نظرها می توان نتیجه گرفت که 20 درصد از منابع مورد نیاز شرکت ها از بورس تامین می شود. افزایش سهم بازار سرمایه به 20 درصد به خاطر اوراق قراضه است که جدیدا عملی شده؟
بله. آن هم اگر اضافه کنید. اوراق قرضه یا خزانه اسلامی بابت بدهی های دولت منتشر شد. بابت خرید گندم منتشر شد. یک شرایط ناپایداری را حتی در بازار بین بانکی از نظر نرخ سود ایجاد کرد.
امروز ما خرید و فروش زیادی در بازار سرمایه نسبت به اوراق قرضه داریم. این هم از مشکلاتی است که دولت دوازدهم، سریع باید به آن بپردازد. چون نباید بازار سرمایه، وارد جدال با بازار پول شود برای افزایش نرخ. چون این دو تا دارند با هم رقابت می کنند. افزایش نرخ به هیچ وجه به نفع تولید کننده و کسی که تسهیلات را از جمله از بانک می گیرد، نیست.
در سال 1396 انتخابات آقای ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، تردیدهایی را نسبت به ارتباط کشورهای دیگر با ایران ایجاد کرد. در بُعد داخلی هم، فعالان اقتصادی منتظر این ماندند که ببینند نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران چه خواهد شد. الان در قضیه داخلی، آرامش و اطمینان به نوعی برقرار خواهد شد؟
بله. من فکر می کنم بین این دو رقیب اصلی که ما در انتخابات داشتیم قطعا انتخاب آقای روحانی، تداوم همان مسیری است که برجام را برای کشور رقم زد.
بسیاری از منتقدان در این امر گلایه دارند که حالا برجام انجام شد ولی به میزانی که پیش بینی می شده، سرمایه جذب نشده و این بحث ها بیش تر تبلیغاتی بوده است.
اصولا باید این نکته را در ذهن داشت که اثرات موافقتنامه ای مثل برجام، در یک سال به نتیجه نمی رسد. اثرات این موافقتنامه در چند سال به بار می نشیند. بنابراین انتخاب آقای روحانی، تداوم راه قبل است و احتمال نزدیک شدن به بخش های اقتصادی کشورهای اروپایی به طور خاص.
الان تقریبا هم آلمان و هم فرانسه، به دور از غوغای آمریکا دارند فعالیت می کنند. یکی از مدیران ارشد آلمان اعلام کرد که ما یک بخش از امریکا و مستعمره آمریکا نیستیم و ما برای خودمان تصمیم می یگریم.
قطعا آن اتفاقی که در تحریم ها برای ما افتاد در سال های 90 و 91 و تحریم شورای امنیت سازمان ملل، رخ نمی دهد. چون این بار تقریبا می شود گفت که اروپایی ها تا اندازه ای جدای از تصمیمات ترامپ و به طور خاص در دوره ترامپ، عمل خواهند کرد.
ایران می تواند از شرایط به وجود آمده در بهبود رابطه و نهایتا بهبود شرایط اقتصادی بهره ببرد. من یادم هست در سال 1394 رئیس وقت پارلمان اتحادیه اروپا که آقای مارتین شولتز بود و با یکی از هیات ها به ایران آمده بود. ایشان در جلسه ای اعلام کرد که ایران می تواند محل انتقال تکنولوژی و ساخت کالا برای بازارهای اطراف ایران باشد.
آقای مارتین شولتز، این نکته را نقل قول می کرد از بسیاری از هیات هایی که از ایران دیدن کرده بودند. اگر هم توجه داشته باشید به شعاع 1000 کیلومتر از مرزهای ایران، حدود 600 میلیون نفر در کشورهای همسایه چه دریایی و چه خشکی، زندگی می کنند. این از نگاه سرمایه دار بیرونی دور نمی ماند و نهایتا آنها نگاه شان در بلند مدت، یک نگاه اقتصادی است.
شرایطی هم هست که ما باید در ایران مهیا کنیم تا این سرمایه ها به داخل ایران بیاید. اول این که به سرمایه گذاران ایرانی و داخلی خودمان، احترام بیشتری بگذاریم و فرصت های بهتری برای سرمایه گذاران ایرانی بگذاریم.
یادمان باشد که سرمایه گذار وقتی سرمایه گذاری می کند اشتغال به وجود می آید. اشتغال، درآمد به وجود می آورد. پرداخت این یارانه ها، شرایط بسیار بدی را در کشور به وجود آورده است ولی با حداقل ها و با ایجاد کار و اشتغال، می توان سطح زندگی مردم را بالاتر برد. تا زمانی که سرمایه از کشور ما خارج شود، سرمایه خارجی به داخل ایران نمی آید. پس باید به محیط کسب و کار و مشکلات آن، بیش تر پرداخت. از جمله مشکلات ما، مقررات متعدد و بسیار زیاد در کشور است. قوانین مزاحم در کشور وجود دارد.
همچنین نظام تعرفه های کشور و روش خصوصی سازی شرکت های دولتی که در سال 1384 و بعد از آن انجام شده است، مشکل دارد. دخالت های دولت در امر اقتصاد هم مشکل ساز است. قاعدتا باید شرایط موثری ایجاد شود و بهبود حاصل شود. ما باید استانداردهای بین المللی را عملیاتی کنیم.
رتبه ها و شاخص های کشور ما و به طور خاص شاخص فساد باید کاهش پیدا کند. وقتی این شرایط فراهم شود این محیط برای سرمایه گذاری، امن می شود.
نهایتا آن چیزی بشود که آقای مارتین شولتز رئیس سابق پارلمان اتحادیه اروپا به آن اشاره کرد یعنی سرمایه گذاری در ایران و نگاه سرمایه گذار خارجی به بازارهای اطراف ایران و بازار ایران و در نهایت انتقال تکنولوژی و به اضافه ایجاد اشتغال برای بسیاری از جوانان عزیز ما که از دانشگاه ها فارغ التحصیل شده و بیکار هستند
برخی کارشناسان از مدت ها قبل می گفتند هر دولت دیگری به غیر از دولت روحانی بر مسند قدرت قرار بگیرد شرایط بازار غیر قابل و مبهم پیش بینی خواهد شد. الان و و در وضعیتی که دولت آقای روحانی برای دور دوم تداوم پیدا می کند آن ابهام دیگر شکل نخواهد گرفت؟
یکی از نقاط ضعف دولت آقای روحانی در دوره اولش این است که بخش اقتصادی دولت آقای روحانی جلوه ای نداشت. در حالی که بخش بین الملل آن یا بخش بهداشت آن، جلوه زیادی داشت.
به نظر من، در بخش نفت، شاهکاری را به دست آوردند. در فاصله بهمن 1394 تا تیر ماه 1395 توانستند روزانه تولید یک میلیون بشکه نفت را افزایش بدهند. عربستان با سرسختی بازار ایران را گرفته بود. اما در دولت آقای روحانی، آن بازار نفت را توانستند احیا کنند. واقعا کارشان یک کار قابل توجه بود. اما چنین کارهایی را در بخش اقتصاد نمی بینیم.
رشد مثبت اقتصادی و تک رقمی کردن تورم و کاهش دادن 30 درصدی نرخ تورم، به نظرتان چشمگیر نیست در بخش اقتصاد؟
نگفتم هیچ کاری انجام نشده است. کاهش تورم اگر به رکود منجر شود خیلی چیز خوبی نیست. یعنی شما اشتغال داشته باشید و تورم هم داشته باشید، بهتر از این است که بیکاری داشته باشید و نرخ تورم نیز پایین باشد.
من اقدامات دولت در بخش اقتصادی را نفی نمی کنم. پایین آوردن تورم، قطعا یک کار مثبت است. من مقایسه کردم و گفتم کار اقتصادی دولت در حد و اندازه بخش بین الملل نبوده است.
بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که اگر آقای روحانی، به بحث اشتغال بیش تر پرداخته بود، امروزه حدود 7 تا 8 میلیون رای از آرای آقای رئیسی را در سبد رای خودش داشت.
افراد زیادی به آقای روحانی رای ندادند به دلیل همین که فرد بیکار در داخل خانه خودشان داشتند. به خاطر جوانی که بیکار است و فارغ التحصیل شده است و کار ندارد. تیم اقتصادی مثل بقیه عمل نکرد.
برنامه ششم توسعه را نگاه کنید. با این برنامه ششمی که از طرف دولت آقای روحانی به مجلس داده شد، آن رشد اقتصادی 8 درصدی که پیش بینی شده است، نمی تواند تحقق پیدا کند.
علاوه بر کاهش تورم و رشد مثبت ایجاد کردن، به نظر شما می شد دستاوردهای اقتصادی بیش تری کسب کرد؟
بله. اما رشد مثبت هم نگویید. رشدی که در سال های مختلف کم و زیاد شود و پایین و بالا برود، رشد ایجاد اشتغال در اقتصاد نیست.
در سال 1391 رشد اقتصادی ما حدودا منهای 7 شد. دولت آقای روحانی، این رشد منفی را از دولت آقای احمدی نژاد تحویل گرفت. بعد به رشد صفر درصد برسیم و بعد 4 درصد شود و بعد 6 درصد شود و دو مرتبه میزان رشد کاهش پیدا کند، این فایده ندارد.
ما به رشد منظم و رو به بالا نیاز داریم. با چنین رشدی می توانیم اشتغال ایجاد کنیم. تقریبا 70 درصد این رشد اقتصادی سال 1395 از محل نفت تامین شد. بنابراین، این را رشد پایدار ندانیم. دولت آقای روحانی، خیلی خوب عمل کرده است و لزومی ندارد کاری که درست نیست را به نفع ایشان، خیلی مثبت نشان بدهیم.
این رشد، ناشی از نفت است. تداوم این رشد حتما در سال 1396 اتفاق نمی افتد.
اشاره ای به بحث رقابت نرخ های سود بورس و نظام بانکی کردید. با توجه به این که نرخ سود بانکی نسبتا زیاد است و همچنین نرخ سود بین بانکی، با این حال و با چنین وضعی می توان به سمت تقویت بازار سرمایه یا بورس برای تامین مالی شرکت ها رفت؟
خیر. من فکر نمی کنم. البته کشورهایی هم هستند که بانک محورند مثل ژاپن و مشکلی ندارند یا مثل آلمان. این که حتما بازار سرمایه در حوزه تامین مالی بخواهد جایگزین بانک شود، لزومی ندارد. اما سیستم بانکی باید درست شود.
یکی از مشکلات دولت روحانی، همین سیستم بانکی است. سیستم بانکی ما به دلیل وجود بازار غیر متشکل پول که یک بازار موازی در کنار بازار رسمی ایجاد کرد، باعث افزایش نرخ های سود شد. همین موضوعی که شما به آن اشاره کردید.
این بازار غیر متشکل باید با جسارت بیش تری بسته می شد. بانک مرکزی و بخش نظارت و بخش عملیاتی آن، آن طور که شایسته است در مورد بازار غیر متشکل پول، عمل نکرد. موسسات اعتباری و مالی زیادی هستند که خارج از قاعده بانک مرکزی، پول های مردم را جذب کرده اند ولی امروزه بسیاری از مالباختگان آنها، جلوی بانک مرکزی تظاهرات می کنند.
این موسسات مالی و اعتباری که نرخ سود زیاد می دهند تا سپرده های مردم را جذب کنند وابسته به نهادها و سازمان های خاصی هستند. بانک مرکزی واقعا این توان را دارد که نظم را در حوزه پولی و بانکی ایجاد کند؟
به نظر من، اگر می خواستند و جدی بودند امکان این بود که بهتر عمل شود. شما مطمئن باشید که اگر مصالح نظام به طور کلی، تبیین شود و به این نتیجه برسند که این سازمان ها اثر نامناسبی دارند تغییرات مثبتی حتما اتفاق خواهد افتاد.
مدتی طول کشید تا بانک مرکزی حتی اعلام کرد که مردم، پول خودشان را در این موسسات، سپرده گذاری نکنند. بانک مرکزی باید خیلی زودتر این موضوع را اعلام می کرد. در همان سال 92 باید اعلام می کرد که سپرده گذاری در این موسسات، مورد تایید ما نیست.
بانک مرکزی باید سریعا به مردم هشدار می داد. اما دو سال طول کشید تا این اعلانات آمد. من اصلا عملکرد را تایید نمی کنم.
البته ما فقط این مشکلات را نداریم. بسیاری از مصوبات شورای پول و اعتبار را حتی بانک های رسمی هم انجام نمی دادند. بخش نظارت بانک مرکزی، ضعف داشته و نتوانسته است آن طور که شایسته است در امر نظارت بر بانک ها کار درستی را انجام بدهد.
امروز معوقات بانکی به قدری گسترده است که تقریبا انجماد پولی در سیستم به وجود آورده است.
به خاطر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب آقای روحانی، چشم اندازی در داخل کشور به وجود آمد و دولت آقای روحانی موافق جذب سرمایه خارجی است. اما در کشور ما فعلا نرخ سود بانکی 15 درصد و بالاتر از آن است. با این حال آیا امید این وجود دارد سرمایه خارجی به کشور بیاید که تامین مالی از طریق بورس و نهادهای دیگر اتفاق بیفتد و هزینه تولید ما در کشور پایین بیاید؟
در کوتاه مدت، خیر. من چنین چیزی را در کوتاه مدت نمی بینم. الان یک سرمایه گذار
منبع: تین نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tinn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۴۰۰۰۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عبور از دژاووی بورسی
بازدهی منفی بورس به سومین روز متوالی رسید. شواهد امر نشان میدهد بخش بزرگی از ترس معاملهگران از یادآوری خاطرات ناخوشایند در اردیبهشت۱۴۰۲ نشأت میگیرد که کاهش شاخص کل بورس را در جهت مخالف با ارزندگی قیمت رقم زده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، «دژاوو» یا «آشنا پنداری» به معنای تجربه احساس یادآوری عجیبی از خاطراتی است که آن را قبلا تجربه کردهاید. درست همین احساس در میان بورسبازان به سرعت در حال شیوع است؛ بهطوریکه وضعیت مذکور سبب تحلیلهای نادرست در بازار شده است؛ بنابراین هر روز فضای تحلیلی بازار ضعیفتر میشود و در این فضای غیرتحلیلی، فعالان بازار از واقعیتهای ارزندگی قیمت سهام غافل شدهاند.
اگر چه برخی فرضیات فعالان بازار بهطور مشخص به تکرار دخالت سیاستگذار در بورس بازمیگردد، اما «ارزندگی بورس» در مقایسه با بازارهای تورمزا وزنه سنگینی است که حتی به تنهایی میتواند از خروج نقدینگی ممانعت به عمل آورد. گفتوگوی کارشناسان نشان میدهد کاهش شاخص سهام در پنج سکانس قابل بررسی است.
بورس تهران روز گذشته ضمن تداوم روند نزولی شاخص سهام، تا حدودی بازدهی هفته نخست اردیبهشت را تخلیه کرد؛ همچنین شاخص مرز روانی ۲.۳ میلیون واحد را از دسترفته دیده و از ابتدای هفته با کاهش ارتفاع ۱.۵۴ درصدی مواجه شده است. در بازار دیروز معاملهگران در حالی فعالیت خود را شروع کردند که بهای دلار و طلا در مسیر افزایشی حرکت کردند و معاملهگران این بازارها روز هیجانی را پشت سر گذاشتند.
بورس با چنین کارنامهای در هفته دوم اردیبهشت عملا از رقابت با رقبای خود بازمانده است. تغییر مسیر بورس از روند صعودی به یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات بازار مبدل شده است. کارشناسان بورسی مهمترین عامل سرعت گرفتن خروج پول حقیقی از تالار شیشهای را «یادآوری خاطرات تلخ اردیبهشت ۱۴۰۲» میدانند. در چنین فضایی یک عامل منفی میتواند بهانه اصلاح قیمتها و حجم معاملات باشد. این موضوع سبب شده هر خبری بتواند بر اندام نحیف سهامداران بیتجربه لرزه بیفکند.
برای سومین روز متوالی، خالص تغییر مالکیت سهام به نام معاملهگران حقوقی بازار ثبت شد. یکی از نکات مهم در معاملات روزهای قبل این است که نمادهای کوچکتر و صنایع کوچکتر بورسی با کاهش قیمت بیشتری مواجه شدند. بررسی کلیت بازار نشان میدهد در حال حاضر خبری از تقاضای معاملهگران خرد برای خرید سهام دیده نمیشود.
بازار سهام از ابتدای اردیبهشت تاکنون دو نیمه متفاوت را پشتسر گذاشته است. بورس اردیبهشت را توفانی آغاز کرد و با کسب بازدهی ۴.۳۵ درصدی وارد دومین هفته اردیبهشت شد. با توجه به اینکه در هفته قبل بازار متاثر از چند خبر بازدهی مثبت را ثبت کرده بود، همزمان با فروکش کردن تب اخبار مذکور و عبور از سطح ۲.۳ میلیون واحد، مجددا به روال سابق بازگشت. اخباری که توانسته بود بورس را سبزپوش کند در گام اول به آرام گرفتن تنشهای سیاسی کشور و بعد از آن به پیشروی دلار نیمایی مرتبط بودند.
بار روانی دو خبر مالیاتیبررسی معاملات روز گذشته نشان میدهد اکثر نمادهای بزرگ و کوچک بازار با افت تقاضا مواجه شدند. در همین حال افزایش قیمت ارز و طلا موجب شده است عطش تقاضا در میان سهامداران خرد رنگ ببازد. دستهای از کارشناسان بازار سرمایه، عقبگرد بورس در هفته جاری را به طور مستقیم مرتبط با مقاومت بانک مرکزی برای افزایش قیمت دلار نیما میدانند؛ البته این موضوع مورد اقبال همه تحلیلگران نیست.
در ابتدای هفته خبری در مورد اصلاح بند س تبصره ۶ قانون بودجه ۱۴۰۳ جهت تسهیل فعالیتهای اقتصادی در بازار منتشر شد، اما به دلیل اینکه سرنوشت این خبر همچنان با ابهام مواجه است بازار واکنش مثبتی به این مهم نشان نداد. با توجه به اینکه تصمیمات قطعی درمورد معافیت مالیاتی میتوانست نقطه آغازی برای رشد قیمت سهام باشد، اما ابهامات کنونی سردرگمی بورسبازان را به دنبال داشته است.
از سوی دیگر سهامداران تعلل دلار نیما برای استارت صعودی از سوی بانک مرکزی را مطابق با انتظارات بازار ارزیابی نمیکنند و معتقدند جهش نرخ دلار آزاد در نهایت باید منجر به رشد دلار نیما شود. این در حالی است که برخی از کارشناسان همچنان با تاکید بر ارزندگی سهم، معتقدند جاماندگی بورس بهزودی جبران خواهد شد. اما کماکان نمیتوان تحلیل دقیقی از وضعیت بازار ارائه کرد. این امر به وضعیت متغیرهای اثرگذار بر بورس بستگی دارد. با اینحال میتوان گفت نگرانی برخی افراد بیشتر از لحاظ ذهنی است. آنچه حالا موجب نگرانی اهالی بازار سهام شده است، عمدتا به رفتار دستهجمعی سرمایهگذاران خرد در مقابل شرایط کنونی بورس بازمیگردد.
فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه، به دلایل تغییر مسیر بورس از مسیر صعودی اشاره کرد.
او با به تصویر کشیدن چند سکانس از افت ۱.۵۴ درصدی شاخص از ابتدای هفته اظهار کرد: طی معاملات روزهای گذشته ضعف تقاضا در سمت خرید بهخوبی نمایان بود. این موضوع حتی در کاهش ارزش معاملات بهوضوح نمایان شده است. در به وجود آمدن شرایط فوق دلایل مختلفی دخیل بوده است. در وهله اول یک اتفاق مهم بازار را به سمت احتیاط مضاعف پیش برد. دستکاری و تغییرات احتمالی در وضع قوانین مالیاتی یک شائبه را ایجاد کرده، اینکه آیا ممکن است اتفاقات اردیبهشت ۱۴۰۲ و دخالت در سازوکار قیمتی بازار مجددا رخ دهد؟ بند «س» تبصره ۶ قانون بودجه که مربوط به اعمال محدودیت در معافیت مالیاتی صندوقهای سرمایهگذاری با ارزش بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان است، استارت نگرانی فعلان بورسی را زد.
از سوی دیگر بازار با یک ابهام بزرگ مواجه است. قانون «مالیات بر عایدی سرمایه» که اکنون همه بازارها را با چالش مواجه کرده است، در نهایت به نفع بورس خواهد بود. اما چرا بازار واکنش مثبت نشان نداد؟ دلیل رفتار منفی سهامداران را باید به نکات مبهم در مورد جزئیات این خبر گره زد.
مطمئنا افراد بخشی از منابعی را که در بازارهای خودرو، طلا، سکه و لوازم خانگی پارک کردهاند، بعد از قانون «مالیات بر عایدی سرمایه» به بورس وارد خواهند کرد. اکنون با توجه به اینکه از طریق قانون «مالیات بر عایدی سرمایه» دارایی افراد ردیابی خواهد شد، جابهجایی پول رخ خواهد داد که منشأ آن به قانون مذکور بازمیگردد.
به این صورت که با فاصله بسیار زیاد به نفع بازار سرمایه است، البته به شرطی که بند «س» اصلاح شود. این موضوع شوک جدیدی به بورس وارد کرد و مربوط به ابهامات آن است. مثلا فکر کنید قرار باشد دامنه نوسان قیمت را تغییر دهند. ابهامات بهوجودآمده در ابتدای امر میتواند بازار را شوکه کند. اما وقتی جزئیات خبر مشخص شود، طبیعتا از بار روانی منفی پیرامون آن کاسته خواهد شد.
به بیانی دیگر افراد آماتور در بازار سهام در رویارویی با این قبیل ابهامات بلافاصله در صف فروش قرار میگیرند. واقعیت امر این است که بازار به مرور زمان و در میانمدت نسبت به این مهم واکنش مثبت نشان خواهد داد. اما یکی از مهمترین دلایل ریزش بورس در هفته جاری را میتوان به ابهامات حاکم بر این خبر نسبت داد.
پیشروی بیاعتمادینکته دوم به بیاعتمادی حاکم بر بازار سرمایه برمیگردد. در شرایط فعلی سرمایهگذاران به دلیل تجربه تلخ سالهای قبل دچار «بورسهراسی» شدهاند. با توجه به حواشیای که سال قبل پیرامون نرخ خوراک پتروشیمیها به وجود آمد، بورس تهران با بیاعتمادی برای ورود پول درگیر شده است. بر همین اساس هر گونه اخباری که از سوی سیاستگذار منتشر میشود، فعالان بورسی را به لاک دفاعی فرومیبرد. درحقیقت این سیگنال به بازار مخابره شده است که دولت به دنبال تامین سرمایه از بورس است.
استیصال بازارگردانهاموضوع سوم به منع فروش بازار گردانها باز میگردد. حدود یک ماه است که بازار گردانها اجازه فروش سهام ندارند. این درحالی است که منابع بازار گردانها از محل فروش سهام به دست میآید. وقتی بازار گردانها منابع در اختیار نداشته باشند، بهمرور تحلیل میروند. سهام برخی شرکتهای بزرگ به دلیل این قانون کاملا رها شده است. معمولا شرکتهای بزرگ و شاخصساز رفتاری شبیه شاخص کل از خود نشان میدهند. اما در روزهای اخیر برخی از شرکتهای بزرگ با کاهش بیش از ۱.۵ درصدی قیمت سهام به دلیل منع فروش و نبود منابع درآمد بازارگردانها مواجه بودهاند. این موضوع در کلیت روند بازار موثر بوده است. حقوقیها نیز در چنین دامی گرفتار شدهاند.
فاصله دلار نیما و دلار آزادیکی از مسائلی که در روزهای اخیر اذهان اهالی بازار را درگیر کرده است، به موضوع نرخ دلار نیما باز میگردد. نشریات معتبری همچون «پلت» در حوزه پتروشیمی، معمولا متوسط قیمت را در بازه ۳ تا ۶ ماهه در نظر میگیرند. در واقع در این بازه زمانی متوسط قیمت برای اثرگذاری روی محاسبات و آثار سود و زیان در نظر گرفته میشود؛ بنابراین باید گفت نوسانات در یک دوره محدود چند روزه نمیتوانند چندان اثر محسوس و ملموسی بر درآمد شرکتها داشته باشند.
البته شرط این مهم به این موضوع بازمیگردد که نوسانات محدود، مقطعی باشند. اما از سوی دیگر فاصله بیش از ۵۰ درصدی نرخ دلار نیما با دلار آزاد خود مسبب ایجاد هراس در بازار است. در کل میتوان اینطور بیان کرد که ریزش روزهای اخیر بورس مرتبط با افت اندک دلار نیما نیست.