بوکسوری که آتشنشان شد/ به من آقای تکذیب گفتند!
تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۴۰۱۵۲۴
به گزارش جامجمآنلاین به نقل از مجله مهر، وقتی پلاسکو ریخت دلهای زیادی زیر آوار ماند تا سنگینی آوارههای را همه ایران احساس کند. در تمام ۹ روز آواربرداری از این تل فلزی سرسخت آتشنشانهای زیادی بی خیال تمام روزهای مرخضی شدند تا پیکر رفقای شهیدشان از چنگ دستان پلاسکو بیرون بکشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مدرسه ما روبروی ایستگاه آتشنشانی بود
جلال ملکی یا همان سخنگوی محبوب سازمان آتشنشانی متولد اسفند ۱۳۵۵ در محله خیابان ری تهران است. از همان ۷ سالگی وارد مدرسهای میشود که روبروی یک ایستگاه آتشنشانی است و همانجا دلش گیر میکند:«از مدرسه مدام ایستگاه را نگاهی میکردم. هربار که زنگشان میخورد و یا روزهایی که والیبال بازی میکردند مدام بهشان زل میزدم. یکی از دوستان به شوخی میگوید اگر مدرسهات نزدیک یک بیمارستان بود شاید دکتر میشدی! از همان کودکی بچه ترو فرزی بودم و یک روحیه انفجاری داشتم. بعد از کنکور دانشگاه قبول شدم اما چون درس زده شده بودم. دلم نمیخواست دانشگاه بروم. جالب اینجاست عاشق نیروی زمینی ارتش بودم. آخر هم همان جا سربازی آوردم. نمیدانم چرا عاشق سختی کشیدن هستم. دو روز که در ایستگاه خبری نبود اذیت میشدم. مطمئنم از آن دسته آدمهایی هستم که در دوران باز نشستگی با مشکل مواجه میشوم و سکته میکنم. تا همین روزهای آخری که از شیفت در بیایم یک هفته قهر کردم چون دوست نداشتم سخنگو باشم.»
بوکسوری که آتشنشان شد
آقای ملکی سالها ورزشهای سخت کردهاست از ورزش بوکس تا ورزشهای باستانی و توانسته آمادگی جسمانی خوبش را در این سن و سال هم نگهدارد. راه آتشنشانی نیز از همین ورزش پیش پایش باز شد:« من بوکسور بودم. یک روز که در باشگاه حسابی به هم ریخته بودم. یک روز در باشگاه یکی از دوستانم گفت آتشنشانی فراخوان داده است. گفتم نه بابا پارتی بازی است. گفت: تو حالا برو. من رفتم و ثبت نام کردم. یادم میآید حدود ۵هزارنفر آمدند. ظرف ۱۲ روز از ما تست میگرفتند. ۹ ماه آزمونهای ما طول کشید در نهایت از ۲۴ نفر پذیرفته شدند که در بین آنها پنجم شدند. در این بین قهرمانان کشتی و قهرمانهای شنا هم بودند. ولی یکی از بچهها بود که حریف کمکی «عباس جدیدی» بود. یعنی در جوانی آنقدر قوی بود که حریف تمرینی عباس جدیدی بود.»
در اولین ماموریت نزدیک بود بمیرم
آقای ملکی بالاخره بعد از چندین ماه تلاش در آتشنشانی پذیرفته میشود و حالا باید پا در ماموریتهای سختی بگذارد:« معمولا نیروهای جدید از گروه نجات خوف دارند. چون معمولا تعداد مرگ ومیر بسیار بالاست. یک بار برای گروه حریق در میدان ترهبار تهران در اتوبان آزادگان رفتم. فرمانده به من گفت جلو نیا فقط تجهیزات بده چون حریق خیلی سنگین است. تا دیدم شلوغ شد من هم رفتم سمت حریق. خدا رحمت کند یکی از فرماندهایمان را که اسمش «محمدعلی علی» معروف به «علی علی» بود. ۷ماه بعد از بازنشستگی سکته کرد و رفت. سه چهارساعت بعد از اینکه آتش را مهار کردیم. من ایستاده بودم و پشتم دیوار بود و آب میزدم. فرمانده آمد گفت:«جوون جلوی دیوار واینسا، جلوی ستون وایسا» قبول نداشتم فقط برای احترام گفتم باشه. تا از کنار دیوار آمدم کل دیوار خراب شد و ریخت. اگر آنجا مانده بودم. حتی اگر برای آوار چیزی نمیشد چون زیر آنجا آب بود. خفه میشدم و در اولین عملیات جانم را از دست میدادم. بعد از آن حادثههای سنگینی رفتیم که خوشبختانه حادثهها دیگر به دردناکی گذشته نیست. یکبار در یک حادثه حاضر شدیم که شکم باز شده بود و رودهاش روی زمین ریخته بود اما حرف میزد. یکی از بچهها یک مقوا پیدا کرد رودهها را از روی زمین جمع کرد و داخل شکم حادثه دیده ریخت بعد همان مقوا را به شکمش بست و اینطوری جانش را نجات داد.»
دختر یکی از دوستانم را از نجات دادم
حس نجات دادن برای یک آتشنشان چه شکلیاست. آیا این حس خوب فقط در روزهای اول است یا ادامه دارد:« یک بار یک بچه سه سالهای در انبار داخل خونه گیر کرده بود. در انبار آهنی و بالایش شیشهای بود. بچه چون میترسید پشت در گریه میکرد. از طرفی نمیشد شیشه را شکست چون حتما روی سر بچه میافتاد. همه کلافه شده بودیم. گفتم این شیشه را ببرند. در حین افتادن تمام تلاشم را میکنم که در فضای ایجاد شده در حال افتادن؛ شیشه را بگیرم. آخر این کار را انجام دادیم و من از ترس اینکه با دستکش باشم نتوانم درست کار کنم بدون دستکش شیشه را گرفتم و در را باز کردیم. دستم برید ولی بچه را بیرون آوردیم. یکبار با چندتا از بچهها حوالی میدان راه آهن قرار گذاشتیم که استخر برویم. یکی از بچهها با دخترش آمد. آنجا یک جوبی دارد که آب با فشار میرود و از پل که بگذرد و کانال آب میرفت و از ورامین سر در میآورد. قبلا هم یکبار یک بچه آنجا افتاده بود که دیگر پیدا نشد. آن روز انگار به من الهام میشد که قرار است اتفاقی بیفتد. چشم از دختر همکارم بر نمیداشتم. ناخودآگاه یکهو بچه افتاد داخل جوب. پدرش اینقدر بهم ریخته بود فقط منطقه دورش را میگشت. تنها کاری که کردم رفتم جلوی پل نشستم. دیدم یک چیزی به دستم خورد و کشیدم بالا. دیدم مچ پای بچه است و کشیدم بالا و دوتا به کمرش زدم که بالا آورد. حالا هنوز دخترش مرا میبیند میگوید:«عمو شما مرا نجات دادید. واقعا هر زمان دیگه ای بود نمیتوانستم این کار را انجام دهم. لطف خدا بود. حس نجات دادن آدمها خیلی شیرین است. نیمه شعبان یکسال وقتی حادثه اتفاق افتاد شش نفر زیر آوار ماندند. توسل کردم و گفتم آقا کمک کن نیمه شعبان را تلخ نشود. خدا رو شکر توانستیم هر ۶ نفر را از زیر آوار در بیاوریم. واقعا برای این حس دلم بدجوری تنگ شدهاست.»
ترسیدم برای کمک به معدن گلستان بروم
زلزله بم از حوادثی است که کل کشور را تحت تاثیر قرار داد. حادثهای که بیش از ۲۶ هزار کشته بر جای گذاشت. آقای ملکی از جمله آتشنشانهایی است که در همه این اتفاقات تلخ و بسیاری دیگر از حوادث تلخی که در کشور افتاده حضور داشتهاست:« درزلزله بم ماشینهای سنگین را در راه آهن بار زدیم و خودمان داخل ماشین نشستیم و تا بم رفتیم واقعا اذیت شدیم. آنجا هم ۱۶ روز شبانه روز کار کردیم و حتی یک حمام هم نتوانستیم برویم. حادثه زلزله ورزقان را هم حضور داشتم. خیلی دوست داشتم برای کمک به حادثه معدن گلستان بروم. اما از ترس اینکه برداشت انتخاباتی شود و بخواهند بگویند برای تبلیغات به آنجا رفتهاست؛ متاسفانه نتوانستم بروم.»
در زمان پلاسکو به «آقای تکذیب» معروف شدم
پلاسکو فرو میریزد ودلهای زیادی زیر آوار آهنینش میماند. جلال ملکی سخنگوی این حادثه تلخ است. تمام تلاشش را میکند که غصه در چشمهایش هویدا نباشد. او برخلاف اینکه دوست ندارد برای اینکه حادثه درست مدیریت شود این کار را به عهده میگیرد تا در برابر همه شایعات پلاسکو قاطعانه بایستد:« روزهای تلخی بود. حدود ۲۲۰ ساعت آنجا بودم و در این زمان تنها ۱۵ ساعت خوابیدم. الان نمیتوانم ۴۸ ساعت بیدار باشم اما لطف خدا بود که این توان را به من داد. بعضی آتشنشانها از پایگاههایشان مرخصی میگرفتند تا در پلاسکو کار کنند. شایعات زیادی مطرح کردند که بسیار آزاردهنده بود. اول که گفتند ۲۵ آتشنشان داخل است. اما فهمیدیم که ۱۵ آتشنشان زیر آوار مانده است. میگفتند آتشنشانها پیامک دادند که از آن حرفهای عجیب و غریب بود. عدهای میگفتند حادثه تروریستی بود چون زمان ریختن ساختمان طبقه دوم منفجر شدهاست؟ من باید همه این موارد را دادههای قوی و درست تکذیب کنم. به من «آقای تکذیب» گفتند. بله من تکذیب میکردم، دروغ که نمیگفتم. نمیدانید برای هرکدام از شایعات پلاسکو چه پوستی از ما کنده شد. خانواده شهدا می آمدند و التماس میکردند که راستش را بگوییم.»
مردم آبادان هم مرا می شناختند
در روزهای پلاسکو به شهرت تلخی میرسد. حالا همه او را میشناسند و به عنوان یک قهرمان از او یاد میکنند. آقای ملکی درباره ابراز احساسات مردم بعد از حادثه پلاسکو میگوید:«مردم بسیار محبت داشتند. روزهای اول که در سطح شهر می آمدم همه عکس میانداختند. حسابی خجالت میکشیدم. حتی فکر میکردم مرا مسخره میکنند. فکر میکردم شاید دوربین مخفی باشد. رفتیم آبادان هوس فلافل آبادانی کرده بودم و بیرون رفتیم. بچهها وقتی رفتند خرید کنند دیدم همه مرا میشناسند. رفتیم مسجد نماز بخوانیم. جای خلوتی بود. تا رفتیم داخل پیرمردی گفت: «برای سلامتی آقا ملکی صلوات» حتی بعد از پلاسکو وقتی به خانه برگشتم دیدم اهالی محل چراغانی کردهاند و پلاکارد زدهاند.»
وقتی خانه برگشتم دخترم راه میرفت
حادثه پلاسکو باهمه تلخیها و داغهای سنگینی که بر دل آتشنشانهای فداکار فعال در صحنه گذاشت صحنههای بسیاری از همدلی را نیز رقم زد که به گقته آقای ملکی هرکسی را یاد اوایل انقلاب میانداخت:« آن شب که اعلام شد تولد دخترم بودهاست برای من نزدیک به یک وانت عروسک آوردند و حسابی خجالتم دادند. حتی کیک خیلی بزرگی برای دخترم آوردند و با اینکه عزادار بودیم پخش کردند. بسیار غذا آوردند. یک دیگ بزرگ حلیم آوردند. من که نمیتوانستم بخورم و سر آن حادثه نزدیک به ۸ تا ۹ کیلو کم کردم.»
آقای ملکی میگوید در کل زمان پلاسکو فقط دو ۲۰ ثانیه با همسرش صحبت کردهاست:« چون از خانواده دور بودم که وقتی برگشتم بچه یکسالهام با من غریبی میکرد. آنقدر بگویم که وقتی از خانه بیرون آمد «ترانه» دخترم چهاردست و پا میرفت و وقتی برگشتم راه میرفت.»
با شورای شهر بیگانه نیستم
جلال ملکی بعد از حادثه پلاسکو با حضور در ستاد انتخابات کشور و ثبت نام برای شرکت در انتخابات شورای شهر دوباره به راس اخبار انتخابات بازگشت تا این ثبت نام حسابی خبرساز شود. آقای ملکی درباره این ثبت نام میگوید:« من با شورای شهر بیگانه نیستم. من ۴سال است مشاوره اصلی حوزه کمیته ایمنی شورای شهر هستم. چندین ماه قبل موضوعی مطرح شد که چقدر خوب است خود آتشنشانها در شورای شهر نماینده داشته باشند. همیشه برای من آزاردهنده بود چرا ایمنی در شورای شهر باید در حد یک کمیته باشد. برای هرچیزی کمیسیون وجود دارد اما برای جان انسانها فقط کمیته زیر نظر کمیسیون سلامت وجود دارد. پلاسکو عاملی بود که به این قضیه شوک داد و من بعد از این اتفاقات منصرف شدم. چون معتقد بودم اگر ورود کنم همه میخواهند بگویند ملکی از پلاسکو سوءاستفاده کرد. یک روز خانه عمویم مهمان بودم. بیهوا و بیآنکه بداند گفت که نمیخواهی بروی شورای شهر؟ من گفتم نه. دقیقا همان حرفهای مشاوران را به زبان خودش گفت: تو کار بلدی و همین الان حقوقت را از عوارضی که شهرداری از ما میگیرد میگیری. اگر کاری را که بلدی برای ما انجام ندهی و کمک نکنی و اتفاقی بیفتد من خودم از تو نمیگذرم. میگویم خدایا این بلد بود کارش را انجام دهد از ترس نیامد. آن وقت من از تو طلبکار میشوم و دیگر حق اعتراض نداری. تو بیا اگر رای نیاوردی سرت بالاست.»
به اشتراک گذاری کد خبر : 2853159747042968999 برچسبها : پلاسکو آتش سوزی جلال ملکی آتش نشان شهید سخنگوی سازمان آتش نشانی بوکسوری که آتشنشان شد/ به من آقای تکذیب گفتند! لینک کوتاه :ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید: 1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید. 2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای اسلامی منتشر نمیشود. 3- نظرات پس از ویرایش ارسال میشود. تصویر امنیتی : پربازدیدها مقاومت همسر علی لاریجانی برای نپذیرفتن ریاست صدا و سیما بازیگر قدیمی سریال خانه سبز بستری شد +عکس مرد آتشی در ونزوئلا! +عکس بریز و بپاشهای ثروتمندان در دبی+عکس آخرین سلفی عباس جدیدی در شورای شهر +عکس محسن هاشمی نمی تواند شهردار شود کلاهبرداری 30 میلیون تومانی یک زن با وعده های غیر اخلاقی زن جوان در دام شیطانی بادیگارد قلابی محله دربند، 55 سال قبل +عکس مراسم آشتی کنان عباس جدیدی و علیرضا دبیر+عکس لیست همه پربازدیدها برگزیدهها سامسونگ اولین نمایشگر کاملا منعطف جهان را به نمایش میگذارد آخرین قیمت خودروهای خوب تولید داخل +جدول رندرهایی از آیپد پروهای جدید منتشر شد + عکس قاچاق کالا زیر ذره بین مجلس / پنجره واحد گمرگات پایش می شود بریز و بپاشهای ثروتمندان در دبی+عکس محله دربند، 55 سال قبل +عکس کلت ، عقابی با یک قرن سابقه! + عکس عکاس ایرانی با این عکس برنده مسابقه جهانی شد این تانک با مشارکت فیات و اویکو ساخته شده است! +عکس انفجار بزرگترین بمب جا مانده از جنگ جهانی دوم+فیلم آخرین مطالب همه سایت 10:44 بوکسوری که آتشنشان شد/ به من آقای تکذیب گفتند! 10:44 سامسونگ اولین نمایشگر کاملا منعطف جهان را به نمایش میگذارد 10:36 مهدی یراحی برج میلاد را ترکاند 10:35 داعش مسئولیت انفجار منچستر را بر عهده گرفت 10:24 مجموعه داستانی من بعلاوه دشمن از امشب در شبکه یک 10:24 آخرین قیمت خودروهای خوب تولید داخل +جدول 10:22 شکست سیما تیرانداز در بازی با رامبد جوان +عکس 10:14 تخلف بزرگ الهلال عربستان در قبال استقلال خوزستان / AFC فقط سکوت می کند! 10:02 تولید مسکن از تقاضا عقب است 10:02 رندرهایی از آیپد پروهای جدید منتشر شد + عکس فهرست همه مطالب جام جم آنلاین © 2015 | کلیه حقوق این وب سایت متعلق به موسسه فرهنگی مطبوعاتی جام جم است. ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنیدمنبع: جام جم آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۴۰۱۵۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مدیرعامل فولاد شکایت مهدی رحمتی را تکذیب کرد
به گزارش ورزش سه، در مدت اخیر و در روزهای سخت باشگاه فولاد، با ادعای یکی از روزنامههای ورزشی کشور، مشخص شد که باشگاه فولاد خوزستان پس از برکناری ایگناسیو مارتینز به دنبال استخدام سید مهدی رحمتی بود و با این سرمربی به توافق هم رسیده بود اما نارضایتی برخی لیدرهای باشگاه خوزستانی باعث میشود رحمتی و مدیران فولاد قید این همکاری را بزنند.
بهرام رضاییان مدیرعامل باشگاه فولاد خوزستان درباره این قرارداد در گفتگو با خبرنگاران گفت: سید مهدی رحمتی از ابتدا هم یکی از گزینه های باشگاه بودند. به اینجا تشریف آوردند و مذاکره و صحبت هم کردیم. یک پیش قراردادی بود که ایشان با آنها بحث داشت و گفتند برخی از بندها را حذف کنیم. با آقای عارف نیا مدیر حقوقی باشگاه مذاکراتی انجام دادند و با ایشان هم که صحبت کردم، گفتند پیش قرارداد و قرارداد را تحویل ایشان دادیم و مهدی رحمتی خواسته با وکیلش صحبت کند. بعد از جلسه هم ایشان به تهران برگشتند و تا الان نه شکایتی ما رسیده و نه بحث بوده. فقط فضای رسانه این اتفاق را مطرح کرده و من خودم با آقای رحمتی هم صحبت کردم بحث خاصی نبود.