Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-05-04@04:49:07 GMT

سرقت از شهروندان با آب‌پرتقال مسموم

تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۴۱۴۱۴۵

مرد سارق که با خوراندن قرص دیازپام به شهروندان پول‌های آنها را به سرقت می‌برد، به وسیله مأموران پلیس بازداشت شد.

به گزارش شرق، متهم که مردی میان‌سال است بعد از بازداشت اعتراف کرد پول‌های سرقتی را خرج امورات روزانه‌اش می‌کرده ‌است. یکی از شاکیان این پرونده که در دادسرا حضور داشت، درباره جزئیات سرقت به علی وسیله‌ایزد‌موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ٢٤، گفت: حدود ساعت هشت شب ١٦ فروردین سال‌ جاری در میدان قزوین پشت فرمان خودروی وانتم نشسته و منتظر پسرم بودم تا به منزلمان برویم، در همین حین مرد میان‌سالی نزدم آمد و خواست تا چند تخته‌فرش را با وانت برایش جابه‌جا کنم، من منتظر پسرم بودم و به او گفتم کار نمی‌کنم اما وی دست‌بردار نبود و می‌گفت خودروی من تمیز و برای جابه‌جایی فرش مناسب است، با وجود اصراری که این مرد داشت به او گفتم این کار را انجام نمی‌دهم، در همان حین پسرم رسید، آن مرد شماره تلفنم را گرفت و گفت فردا با تو تماس می‌گیرم تا فرش‌ها را جابه‌جا کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این مال‌باخته در اظهاراتش به بازپرس این‌گونه ادامه داد: ظهر فردای آن روز (١٧ فروردین) در همان حوالی میدان قزوین بودم که آن مرد مجددا سراغ من آمد و گفت فرش‌ها را به تهرانپارس ببریم، من نهایتا قبول کردم.

او سوار وانت شد و گفت باید فرش‌ها را از خانه‌ای در حوالی دوراهی قپان برداریم، راه افتادیم، حوالی دوراهی قپان بودیم که وی گفت کسی که تخته‌فرش‌ها را باید از او بگیریم اکنون در منزلش نیست و بهتر است برای خوردن ناهار توقف کنیم اما من به او گفتم که ناهار نمی‌خورم اما وی اصرار کرد و گفت چه غذایی می‌خواهی تا برای ناهار بخرم، با اصرار او گفتم خودت هرچه می‌خواهی بخوری برای من نیز همان را بگیر، او حتی پرسید که نوشابه چه رنگی برایت بگیرم که باز به او گفتم هرچه برای خودت گرفتی برای من نیز بگیر. وی ادامه داد: در دوراهی قپان توقف کردیم و این مرد برای خرید ناهار از خودرو خارج شد چند دقیقه بعد برگشت و ما مشغول خوردن ناهار شدیم، بعد از دقایقی که ناهار‌خوردنمان تمام شد، پرسید تو خوابت نمی‌آید؟ گفتم خیر اما او گفت که خوابش می‌آید به همین دلیل داخل خودرو نشست. من گفتم خارج از خودرو می‌مانم، قدم می‌زنم تا شخصی که قرار است فرش‌ها را از او بگیریم تماس بگیرد. دقایقی بعد درحالی‌که چندین متر بیشتر با وانت فاصله نداشتم متوجه شدم آن مرد پشت فرمان وانت نشسته و در حال رفتن است، خواستم بلند شوم تا به وانت برسم اما انگار حسی نداشتم، پایم به جدول گرفت و زمین خوردم و دیگر چیزی متوجه نشدم.

زمانی‌که به هوش آمدم، دیدم در بیمارستان بستری هستم و تازه فهمیدم آن فرد با خوراندن غذا و بیهوش‌کردنم، وانت و اموالم را سرقت کرده است. شاکی این پرونده ادامه داد: داخل خودرو ٤٠٠‌ هزار تومان پول، دو عدد تلفن‌همراه و لوازم وانت بود، چند روز بعد از سرقت خودرو شخصی با من تماس گرفت و گفت که مکان خودرویم را می‌داند. او از من خواست مژدگانی به او بدهم که من در دو مرحله ١٥٠‌ هزار تومان پول به حسابش واریز کردم و او مکان خودرویم را به من گفت. در نهایت، وانت را در یک پارکینگ حوالی میدان خراسان پیدا کردم. پس از این اظهارات، متهم پرونده نیز با قبول بیهوش‌کردن مال‌باخته و سرقت از وی، در اظهاراتش به بازپرس پرونده گفت: ٥٩ سال و سه فرزند دارم، ساکن یکی از شهرهای شمالی کشور بودم و مدتی پیش برای زندگی به اسلامشهر آمدم.

کار من خریدوفروش مرکبات بود، از شهرهای شمالی کشور میوه بار می‌زدم و در میدان بارِ تهران می‌فروختم اما سال گذشته حدود ٢٠‌ میلیون تومان پرتقالی که خریده بودم یخ زد و تمام سرمایه‌ام به هدر رفت به همین دلیل برای اینکه خرج زندگی‌ام را دربیاورم به این کار (سرقت) روی آوردم. این سارق با اعتراف به پنج مورد بیهوش‌کردن افراد و سرقت خودرو و اموال در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: بعد از برداشتن خودروها، پول و وسایلی را که داخل آنها بود سرقت می‌کردم و یکی، دو روز بعد با تماس به مال‌باخته‌ها می‌گفتم مکان خودرویشان را می‌دانم و از آنها برای گفتن مکان خودرو پول می‌گرفتم.

وی درباره نحوه مسموم‌کردن مال‌باخته‌ها به بازپرس گفت: چهار قرص دیازپام می‌خریدم و در غذا و نوشابه آنها می‌ریختم و این افراد پس از خوردن غذا مسموم می‌شدند همچنین پولی را که از این طریق به دست می‌آوردم صرف گذراندن امورات روزانه می‌کردم. سرانجام متهم با دستور بازپرس بازداشت شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. همچنین بازپرس پرونده از شهروندانی که به این شیوه مورد سرقت قرار گرفته‌اند خواست برای شناسایی متهم به پایگاه ششم اداره آگاهی واقع در خاوران، بلوار ابوذر، میدان نبرد مراجعه کنند.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۴۱۴۱۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کشف بیش از ۲ تن کودشیمیایی قاچاق در بناب

به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ مرکز آذربایجان شرقی سرهنگ عبدی گفت: در راستای اجرای طرح مبارزه با قاچاق کالا و ارز ماموران یگان امداد شهرستان بناب در حین گشت زنی و کنترل خودرو‌های عبوری به یک دستگاه وانت نیسان مشکوک شده و آن را متوقف کردند.

وی ادامه داد: ماموران در بازرسی از وانت توقیفی مقدار ۲ تن و ۵۰۰کیلوگرم کودشیمیایی قاچاق به ارزش یک میلیارد و ۵۰۰میلیون ریال را کشف کردند.

فرمانده انتظامی شهرستان بناب با بیان اینکه در این راستا یک نفر دستگیر و یک دستگاه وانت نیسان توقیف شد تصریح کرد: فرد دستگیر شده پس از تشکیل پرونده مقدماتی تحویل مراجع قضایی شد.

وی با اشاره به اینکه برخورد با سودجویان و مقابله با قاچاقچیان به صورت مستمر در دستور کار پلیس این شهرستان قرار دارد از شهروندان درخواست کرد در صورت مشاهده موارد مشکوک مراتب را سریعا با شماره تلفن و سامانه پیامکی ۱۱۰ به پلیس اطلاع دهند.

دیگر خبرها

  • تبدیل پراید وانت به خاور توسط هموطن خوش ذوق (فیلم)
  • یسنا ربوده شده بود
  • یسنا ربوده شده بود؟
  • جزئیات بیشتر از گم شدن یسنا کوچولو/ دختر ۴ ساله دزدیده شده بود؟
  • جزئیات جدید دادستان از پرونده یسنا |‌ شواهد و قرائن نشان می دهد ...
  • کشف بیش از ۲ تن کودشیمیایی قاچاق در بناب
  • سکانس‌هایی از فیلم جنگل پرتقال
  • ورود دادستان کلاله به موضوع مفقودی «یسنا»
  • پس از پراید وانت نوبت به بی‌ام‌و وانت رسید!
  • بهروز افخمی و خاطرات یک بازپرس دادگستری