Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - ماهنامه تجربه: جادو در «کوبو و دوتار» هم پديده اي خيره کننده ست و هم واقعيتي روزمره. اين انيميشن سه بعدي حيرت انگيز را کارکنان نوآور استوديو لايکا با غرق شدن در فرهنگ کهن دوران اساطيري ژاپن و به کارگيري تکنيک استاپ موشن ساخته اند.

کوبوي داستان، پسر شجاع يازده ساله اي با قدرت تخيل بالا و استعداد فراطبيعي عجيب است که نويسنده داستان عاقلانه از توجيه کردن و توضيح دادن چرايي آن طرفه مي رود: هر قوت اين پسر با ساز «شميسن»اش آهنگي مي نوازد، برگه هاي کاغذ رنگي تا مي شوند و به موجوداتي تبديل مي شوند که جزييات آنها به شکلي خارق العاده تصوير مي شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

موجوداتي که به خواست خود مي پرند، مي جنگند و مي رقصند و روايتي که کوبو نقل مي کند را همانند عروسک هاي بااحساس در نمايش اوريگامي به تصوير مي کشند.





اين نمايش اشد- که مسلما به همان اندازه که ساکنان مهربان روستاي کوبو را هيجان زده مي کند، تماشاچيان کودک و بزرگسال خود را به شوق مي آورد- انگار استعاره اي کمابيش پنهان در مورد جادوي انيميشن و به خصوص افسونگري مصنوعي استاپ موشن است که اين بينش خاص را براي انسان به ارمغان آورده است. اما اين فيلم اگرچه در هنرمندانه و بديع بودنش ترديدي نيست، به تماشاگران اين حس را نمي دهد که به هنر خود مباهات مي کند. چنان بي دردسر شما را وارد دنياي خيالي خود مي کند که به راحتي فراموش مي کنيد کوبو و تمامي شخصيت هاي عجيبي که با آنها برخورد مي کند، عروسک هايي هستند که با دقت زياد و در قالب تصاوير استادانه طراحي شده اند.

«کوبو و دوتار» مانند «کورالاين»، «پارا نورمن» و «باکس ترول ها» که به اتفاق، استوديو لايکا را به عنوان يک نيروي خلاق مشخص و مهم در رقابت تنگاتنگ انيميشن هاي پرهزينه معرفي کردند، تکنيک استاپ موشن را به نحو درخشاني با فن آوري روز منطبق کرده است.

استاپ موشن روشي ارزشمند اما وقت گير براي توليد فيلم است، و در صنعت سينما اين فن را براي دست ساز و حرکات نامنظم سوژه اش ارج مي نهند. اما کيفيت انيميشني که تراويس نايت، کارگردان تازه کار و همکارانش خلق کرده اند، چنان يکپارچه و بي عيب و نقص است که بايد بسيار دقيق و موشکافانه آن را نگاه کرد تا اثري از لو رفتن پرش فريم در آن يافت.





و اين کاملا بجا است، چرا که اگر مي خواهيد فيلم را دقيق نگاه کنيد، بايد تمام ترديدها و حواس پرتي ها را کنار بگذاريد تا بتوانيد تمامي ابعاد نيروي عجيب و خيالي فيلم را حس کنيد. کوبو (با صداي آرت پارکينسون) در ابتداي فيلم به ما مي گويد: «اگر بايد پلک بزنيد، همين الان اين کار را بکنيد» و اين طور توضيح مي دهد که تمام حرف هايي که کوبو مي زند و کارهايي که انجام مي دهد، بدون نگاه مسحور و مجذوب تماشاگر معنا و هدفي ندارد.

اشاره ها و ارجاع هاي مکرر به پلک زدن و بينايي در اين فيلم تصادفي نيست. در عمل همين چشم ها هستند که ما را وارد دنياي کوبو مي کنند و هزاران جلوه بصري آن را مي بينند؛ جلوه هايي که همه- از نوسان امواج اقيانوس تا حرکت موج دار موي بدن ميمون- به شکلي پربار و تقريبا فراطبيعي ملموس هستند. ولي برجسته ترين مفهوم اخلاقي فيلم اين است که چشم ها، پنجره هايي هستند براي آنکه نگاه ما را مستقيما به بيرون سوق دهند، به دور از اشتياق و آرزوهاي خودخواهانه و در جهت آگاهي نسبت به محيط بيرون.

کوبو، اگرچه کمي بعد از تولدش يکي از چشمانش را از دست مي دهد (جراحتي که آن را با يک چشم بند و چتري هاي لَخت و زيبايش مي پوشاند) احساس همدلي بسيار زيادي با ديگران مي کند. زماني که وقتش را در روستا نمي گذراند، با مادرش در غاري ساحلي زندگي مي کند؛ مادري که روزي ساحره اي قدرتمند بوده اما اکنون سايه اي غمگين و حزن آلود است. فقط آنقدري توان دارد و سالم و هشيار است که هر روز پسرش را با داستان هاي مهيج راجع به «هانزو»، پدربزرگ مرحومش، همان جنگ جوي افسانه اي سامورايي، سرگرم کند.

مادر کوبو هميشه به او اخطار مي دهد که بايد قبل از غروب آفتاب به غار بازگردد، تا مبادا پدربزرگش، پادشاه ماه بدجنس، پيدايش کند؛ کسي که قاتل هانزو بود و يازده سال پيش چشم کوبو را دزديد. هشدارهايي از اين قبيل معمولا ناديده گرفته مي شوند و خيلي زود، کوبو از دست پادشاه ماه و دو دختر آدم کش بدطينتش (با انتخاب صداي به جا و هراس انگيز روني مارا) که ماموريت دارند چشم ديگر کوبو را دربياورند، فرار مي کند.





خوشبختانه کوبو دوستاني دارد که در اين مخمصه او را ياري مي کنند؛ از جمله ميمون اخمو و جدي (با صداي چارليز ترون)، بوزينه اي سخنگو که از سوي مادرش براي حفاظت از او گماشته شده است، و سوسک خوش اخلاق (با صداي متيو مک کانهي، حشره زره پوش غول آسا که با خوشحالي او را در اين سفر همراهي مي کند.

«کوبو و دوتار» مانند تمامي فيلم هاي ديگر که نخستين مخاطب آنها قشر جوان تر هستند، ولو با صميميت بيشتر، توانمندي غني و نجات بخش داستان گويي را تحسين مي کند. اين فيلم تصديق مي کند که گرانمايه ترين افسانه هايمان، سرچشمه بي پايان تسلي خاطرمان در زمان رنج و فقدان و هم چنين مخزن حياتي آداب و رسوم و خاطره نسل هاست. هر چند ممکن است اين پيام، آشنا و پيش پا افتاده به نظر برسد، اما با اين عقيده و درجه از احساس به ندرت مورد تاکيد قرار گرفته است.

توجه دوستداران سينما ممکن است معطوف به وجود شمه هايي از حماسه هاي سامورايي «آکيرا کوروساوا» و ساگاي ماجراجويانه کودکان «هايائو ميازاکي» شود، و اين عقيده که اين فيلم انگليسي زبان چه از نظر گرايش و چه از نظر گستره منابع، منحصرا شرقي است، در مورد آن درست نيست.

نايت هراسي ندارد که در جلب رضايت عرف جامعه همانند بسياري از انيميشن هاي معمول هاليوودي سهيم باشد، با اين وجود، مقصودش را با هدف و جهت تازه اي دنبال مي کند: صحنه اي اکشن، از جمله برخورد شمشيرها در غار هيولاي اسکلتي غول آسا، با ظرافت و وضوح غيرمعمولي به نمايش گذاشته مي شود. همچنين شوخي هاي دوستانه بين دو حيواني که محافظ کوبو هستند- يکي جدي و بيش از حد حمايتگر و ديگري بي خيال و دست و پا چلفتي- جر و بحث و غرولندهاي گاه و بي گاه را نشان مي دهد بدون اينکه به شوخي هاي پرخاشگرانه تبديل شود.



همچنين زماني که رودررويي هاي ميمون و سوسک شروع مي شود، يک رشته غافلگيري در داستان پديد مي آيد و بيشتر از آنکه پرده برداري عمده اي داشته باشد، تاييد تلخ تمامي اتفاقاتي است که در طول فيلم حدس مي زديد. «کوبو و دوتار»، به نويسندگي مارک هايمز و کريس باتلر، بيشتر از آنکه داستاني پيوسته داشته باشد، مجموعه اي از داستان هاي فرعي است که هرکدام، تکرار داستان فراموش نشدني فقدان، يادگار و ميراثي است که پدران و مادران ما برايمان بجا گذاشته اند. ساختار اوريگامي گونه داستان براساس تکرار و بازگويي ها پيش بيني شده است: هرچه داستان بيشتر و پيچيده تر تا بخورد، طرح آن بزرگ تر و واضح تر ديده مي شود.

در طول فيلم زمان هايي وجود دارد که آرزو مي کنيد که اي کاش موضوع فيلم کمي کمتر مورد تاکيد قرار مي گرفت يا گرداب تغيير هويت و خاطرات باز پيچيده شده اش، به منطق روشن تري از داستان وفادار مي بود. هم چنين ممکن است فکر کنيد اگر داستان کاملا ژاپني بود، کمي به واقعيت نزديک تر بود، هرچند اين مسئله به قيمت از دست دادن گرمي شوخي ها و خوش مشربي هاي مک کانهي، دلاوري هاي متاثرکننده پسرک باحال پارکينسون، و بيشتر از همه نمايش شکننده اما ظريف عشق بادوام و انعطاف پذير ترون، تمام مي شود.





مضمون اصلي فيلم- که داستاني که با مهارت گفته شود، مي تواند چيزي را که ذاتا شکننده و بي دوام است، جاودانه کند- در نهايت تصويرگرايي فراموش نشدني و زودگذري است که با يک چشم به هم زدن تمام مي شود؛ اما پاک کردن آن از ذهن خيلي سخت است.



جاستين چانگ
ترجمه: ليلا حسين رشيدي
منبع: لس آنجس تايمز


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۴۸۱۹۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«پاندای کونگ‌فوکار ۴»؛ همچنان سرگرم‌کننده

انیمیشن کمدی رزمی «پاندای کونگ‌فوکار ۴» محصول استودیوی دریم ورکس انیمیشن در سال ۲۰۲۴ است. این انیمیشن همانطور که همه علاقه‌مندان به سینما احتمالا می‌دانند چهارمین قسمت از فرنچایز محبوب «پاندای کونگ‌فوکار» است. جک بلک، داستین هافمن، برایان کرانستون، وایولا دیویس و آکوافینا تعدادی نام‌های مشهوری هستند که به عنوان صداپیشه در این انیمیشن حضور دارند.

در این قسمت «پو» پاندای دوست داشتنی این مجموعه که حالا به عنوان رهبر معنوی دره صلح انتخاب شده، قرار است یک سلحشور تازه را به عنوان جایگزین خود و جنگجوی جدید اژدها آموزش دهد. در این بین پو با یک روباه راهزن به نام «ژن» نیز برای مبارزه با یک جادوگر شیطانی متحد ‌می‌شود.

«پاندای کونگ‌فوکار ۴» از روز ۸ مارس امسال اکران خود را در آمریکا آغاز کرده و تا به امروز بیش از ۴۵۰ میلیون دلار فروش داشته است و همچنین در وبسایت راتن تومیتوز از نگاه ۱۴۸ منتقد امتیاز ۷۲ درصد را کسب کرده است.

در ادامه با بخشی از نظرات منتقدان مشهور دنیا درباره این جدیدترین قسمت «پاندای کونگ‌فوکار» آشنا می‌شویم.

مارک ویلیامز منتقد «رادیو تایمز» درباره این انیمیشن نوشت: این قسمت مملو از جوک‌های بصری و شوخی‌های کنایه‌آمیز است که هم تماشایی و هم رضایت‌بخش است.

والری کالفرین منتقد «ای‌دبلیواف‌جی» نوشت: «پاندای کونگ‌فوکار ۴» به درجه بالای نسخه اصلی آن در سال ۲۰۰۸ نمی‌رسد با اینحال این پاندا هنوز ‌می‌تواند سرگرم کننده باشد.

کیتی اسمیت وانگ منتقد «فلیک فیست» نوشت: آینده انیمیشن پاندای کونگ‌فوکار مشخص نیست و جدیدترین قسمت این مجموعه، از خستگی سازندگان برای ادامه دادن این انیمیشن حکایت دارد، اما اگر به دنبال چیزی امن برای سرگرمی خانواده‌تان هستید، خوب است و نه بیشتر.

آدری داناهو منتقد «آرتی‌ای» نوشت: قسمت چهارم این انیمیشن این سوال را مطرح ‌می‌کند که آیا واقعا به یک چهارگانه از فیلم‌های پاندای کونگ‌فوکار نیاز هست یا نه. احتمالا پاسخ این سوال منفی است. با اینحال لذت نبردن از این کار که صداگذاری درخشانی هم دارد، سخت است.

جاناتان سیم منتقد «کامینگ سون» نوشت: این قسمت یکی از بهترین قسمت‌های این مجموعه نیست، اما حتی زمانی که «پاندای کونگ‌فوکار» عالی هم نداشته باشید باز هم یک «پاندای» قابل تماشا و دیدنی دارید.

جکی کوپر منتقد نوشت: این قسمت به خوبی نسخه اولیه نیست با اینحال هنوز هم سرگرمی خانوادگی خوبی است.

مایکل کامپتون منتقد «بولینگ گرین دیلی» نوشت: در بیشتر جاهای فیلم، «پاندا» ثابت می‌کند که انیمیشنی است که بچه‌ها آن را دوست خواهند داشت و اما بزرگترها حوصله تماشای آن را نخواهند داشت. «پاندای کونگ‌فوکار» واقعا به فرنچایزی شبیه شده است که زمانش گذشته است.

جیلیان چیلینگریان منتقد «آف‌اسکرین سنترال» نوشت: شانزده سال پس از نسخه اصلی، جهان پاندای کونگ‌فوکار در قسمت چهارم به توسعه خودش ادامه ‌می‌دهد. احساس ‌می‌کنید که با بهترین‌های دوران کودکی خود متحد شده‌اید تا به یک ماجراجویی ویرانگرِ دیگر بروید.

«پاندای کونگ فوکار ۴» طرح و قصه قابل پیش‌بینی دارد با این حال کارگردانان مشترک این نسخه یعنی مایک میچل و استفانی ما استین، صحنه‌های اکشن سرگرم‌کننده و پرجنب و جوشی در این قسمت ارائه داده‌اند، که باعث می‌شود این فرنچایز همچنان قوی بماند.

منبع: پایگاه خبری صبا خبر

دیگر خبرها

  • عصبانیت ژاوی پس از شکست 3-2 بارسلونا مقابل رئال مادرید به روایت انیمیشن عمر مومنی / فیلم
  • «پاندای کونگ‌فوکار ۴»؛ همچنان سرگرم‌کننده
  • اقتباس بهترین راه ارتباط کودکان با سینما
  • اضافه شدن ۱۳ فیلم دیگر به بخش‌های مختلف جشنواره کن
  • تاخت و تاز سینمای ژاپن در چین
  • راز و رمزهای موسیقی سنتی خراسان: پیوندی فرامرزی از اعماق تاریخ
  • نمایش «ملودی» در جشنواره انیمیشن «ورونژ»
  • سکانس‌هایی از فیلم لوپتو
  • تیزر خلاقانه «منِ نفرت‌انگیز» با حضور ستاره NBA +فیلم
  • مشکل اصلی انیمیشن های ایرانی این است که در قصه‌پردازی و روایت ضعیف هستیم