سه چهارم معتادان دچار بیماریهای روان شناختی هستند
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۰۲۴۳۹
مقابله با معضل اعتیاد و درمان آن نیازمند تغییرات اساسی و اصلاح در نگاه و نگرش مردم، معتادان، خانوادهها و اطرافیان معتادان و به ویژه مسئولان است این که باور داشته باشیم که معتاد مجرم نیست، بلکه یک بیمار است و نجات یک فرد معتاد، نجات یک فرد نیست بلکه نجات خانواده و جامعه است.
به گزارش ایسنا، اعتیاد بلای خانمانسوزی است که در دهههای اخیر دامنگیر بسیاری از خانوادهها شده است به گونهای که بسیاری از خانوادهها به طور مستقیم یا غیر مستقیم با این معضل اجتماعی درگیر هستند .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متأسفانه بسیاری از افراد جامعه، اعتیاد به مواد مخدر را معادل جرم و فرد معتاد را مجرم میدانند، در حالی که هر چند که در بسیاری از جرائم و جنایات رد پایی از اعتیاد و فرد معتاد به مواد مخدر وجود دارد ولیکن هر فرد معتادی، مجرم نیست و بسیاری از موارد جرم در افراد معتاد نیز مستقیماً در ارتباط با مشکل تهیه موادمخدر و نیاز بدنی و روانی آنهاست.
از طرفی معمولاً آن دسته از معتادانی که تصمیم به ترک اعتیاد دارند از حمایتهای لازم برخوردار نمیشوند و این در حالی است که ایجاد انگیزه از سوی خانواده و همراهان بیمار میتواند نقش مهمی را در درمان بیمار معتاد داشته باشد.
البته حمایتهای جامعه و مردم پس از رهایی فرد معتاد از بند اعتیاد نیز موضوع دیگری است چرا که در بسیاری از موارد چنین افرادی حتی برای فعالیت شغلی نیز از سوی جامعه و مسئولان طرد میشوند که همین امر میتواند منجر به بیانگیزگی و بازگشت مجدد آنها به سمت استعمال مواد مخدر شود لذا مقابله با معضل اعتیاد و درمان آن نیازمند اصلاح نگرشها در این باره است.
پیشگیری بر درمان مقدم است
دکتر «امیر ولی عضدزاده» رییس اداره بهزیستی اردکان و درمانگر اعتیاد در گفتوگو با ایسنا - منطقه یزد، معتقد است که از دیدگاه روان پزشکی و پزشکی، فرد معتاد یک بیمار تلقی میشود و باید مانند سایر بیماران، درمان شده و از وی مراقبت به عمل آید .
وی میافزاید: پیشگیری از ابتلای به اعتیاد همانند سایر بیماریها بر درمان آن مقدم است و ما همچنان که کودکان خود را در برابر بیماریهای مسری واکسینه میکنیم یا با رعایت اصول بهداشتی فرزندان خود را از ابتلا به بعضی بیماریها ایمن میکنیم، باید فرزندان خود را از همان دوران کودکی به گونهای تربیت کنیم تا در دوران نوجوانی و جوانی گرفتار اعتیاد به مواد مخدر نشوند.
وی این اقدام را به اصطلاح پیشگیری سطح یک میخواند و میگوید: اما پیشگیری سطح دو و سه به معنی انجام اقدامات درمانی لازم و پیگیریهای بعدی است، با این هدف که وقتی بیمار از شر بیماری یا اعتیاد نجات یافت، با رعایت توصیههای پزشکی و روانشناختی از بازگشت و لغزش مجدد وی جلوگیری به عمل آید .
درمان اعتیاد در گروی رواندرمانی
عضدزاده معتقد است که به علت وجود تنوع زیاد موادمخدر و محرکها، روشهای درمان تخصصی ترک اعتیاد نیز متعدد است و از آنجا که براساس تحقیقات صورت گرفته، سه چهارم معتادان دچار بیماریهای روان شناختی و روان پزشکی هستند بخش بزرگی از درمان اعتیاد در گروی رواندرمانی، رفتار درمانی و خانواده درمانی است که در کنار دارو درمانی نقش خود را در درمان اعتیاد به خوبی بازی کرده و اثربخش خواهد بود.
وی بر این نکته تاکید دارد که برای ترک اعتیاد یک فرد، باید جامعه و خانواده نیز همکاری لازم را داشته باشند و از آنجا که اعتیاد به سبب مزمن بودن، سالها با فرد همراه بوده، با ذهن و جسم فرد معتاد عجین شده و بر بسیاری از اعمال و رفتار وی نیز اثر میگذارد، برای حل این مشکل، آشنایی با علوم روز در حوزه پیشگیری از مصرف انواع مواد مخدر، تکنیکهای درمانی همراه با تجربه کافی و صبر و حوصله و بقای فرد معتاد در درمان ضروری است .
وی اعتماد به نفس پایین، تصویر ذهنی منفی، طرد شدگی، ضعف اقتصادی و بیتوجهی به بهداشت فردی و تغذیهای را از ویژگیهای افراد معتاد میداند که نیازمند اصلاح است .
اصول درمانی اعتیاد در مراکز ترک اعتیاد
عضدزاده در پاسخ به این پرسش که اصول درمان اعتیاد در مراکز درمان اعتیاد چیست، میگوید : در کلینیکهای ترک اعتیاد، یک تیم درمانی متشکل از پزشک، روان پزشک، روانشناس بالینی، پرستار و مددکار اجتماعی به بیماران انواع خدمات پزشکی، مشاورهای، روانشناختی و مددکاری را ارائه میدهند و نه تنها برای دوران درمان بلکه برای دوران بعد از ترک اعتیاد نیز با هدف توانبخشی بیمار برنامهریزی میکنند .
وی در تشریح انواع درمانهای دارویی رایج در زمینه درمان اعتیاد نیز اظهار میکند: درمان اعتیاد دو مرحله دارد که مرحله اول، مرحله سمزدایی و به اصطلاح پاکشدن یا برطرف کردن وابستگی بدنی به مواد مخدر است به صورتی که فرد بعداز آن، در اثر مصرف نکردن موادمخدر دچار علائم و عوارض خماری و قطع مصرف نشود .
وی در مورد مرحله دوم که به عنوان مرحله درمان نگهدارنده موسوم است، اظهار میکند: این مرحله، به اصطلاح پاک ماندن یا برطرف کردن وابستگی روانی بیمار به مواد مخدر است به صورتی که شخص بتواند بر مشکل تقریباً دائمی وسوسه غلبه کند و هوس و وسوسه مصرف موادمخدر را در خود کنترل کرده و با جایگزینی رفتارهای درست به جای رفتارهای نادرست و پیشین و بکارگیری مهارتهای زندگی چندگانه انگیزه پاک ماندن را در خود بالا نگاه داشته و از لغزش و مصرف دوباره مواد دوری کند.
این درمانگر اعتیاد، روشهای رایج در سمزدایی و درمان اعتیاد را شامل سمزدایی با داروهایی همانند کلونیدین، بوپره، نورفین و متادون، سمزدایی سریع یا فوق سریع و درمان با داروهای آرامبخشف برمیشمارد.
نقش خانواده در موفقیت درمان و پیشگیری از لغزش
عضدزاده تاکید میکند که به بیماران اعتیاد و خانوادههای آنها باید تذکر داده شود که اعتیاد به مانند بسیاری از بیماریهای دیگر مانند سرماخوردگی، با عود همراه است و در نتیجه ضمن آن که لغزش و عود بیماری را بایستی همیشه در نظر داشت، باید با شرکت مستمر در جلسات آموزشی و مشاورهای با شیوه های پیشگیری از لغزش و مهار وسوسه آشنا شد و در هنگام وسوسه مصرف، آنها را به کار گرفت.
به گفته وی، بدیهی است که در طول این مدت همراهی و همدلی خانوادهها و اطرافیان بیماران و برخوردهای حساب شده، حمایتگرانه و علمی آنان در موفقیت درمان و پیشگیری از لغزش اهمیت بسیار بالایی دارد و آموزش خانواده و حمایتهای اجتماعی در میزان پاک ماندن بیماران درمان شده و جلوگیری از لغزش آنها حرف اول را میزند .
وی عنوان میکند: معتادان و خانوادههای آنان همچنین باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند که سمزدایی، بخش کوچکی از روند درمان اعتیاد است و زمانی به نتیجه مطلوب میرسد که همراه با سایر شیوههای درمانی دارویی و غیردارویی همراه باشد، چه بسا که در بسیاری از موارد لازم است که بیماران مدت طولانیتری درمان دارویی دریافت کند و برای آنان درمان نگهدارنده در نظر گرفته شود تا به مرور از وابستگی جسمی، ذهنی و روانی به مواد مخدر رهایی یابند .
باور غلط خانوادهها در مورد طولانیشدن درمان
عضدزاده میافزاید: متاسفانه برخی از خانوادهها به اشتباه از طولانی شدن درمان که به نام درمان نگهدارنده موسوم است، ابا دارند و آن را معادل با اعتیاد البته از جنس دیگری میدانند در حالی که اگر این خانوادهها به مفهوم بیماری مزمن بودن اعتیاد توجه داده شوند، متوجه خواهند شد که بیماران اعتیاد نیز برای بهبودی همانند بسیاری از بیماریهای مزمن دیگر مانند فشار خون، دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی بایستی به مدت طولانیتری دارو مصرف کنند.
وی در ادامه تاکید میکند: ما در مقابله با معضل اعتیاد و درمان آن نیازمند تغییرات اساسی و اصلاح در نگاه و نگرش مردم، معتادان، خانوادهها و اطرافیان معتادان و به ویژه مسئولان هستیم.
این مسئول برخی از این تغییر نگاهها را شامل این که «معتاد مجرم نیست، بلکه بیمار است»، « نجات یک فرد معتاد، نجات یک فرد نیست بلکه نجات خانواده و جامعه است»، « درمان اعتیاد زمانبر است»، « درمان اعتیاد، مقولهای چند بعدی و حاصل یک کار تیمی تخصصی است و همه جنبههای جسمانی، عاطفی، ذهنی و روانی بیماران را شامل میشود»، « خانواده و محیط پیرامون نقش به سزایی در درمان اعتیاد دارند»، « حمایتهای اجتماعی از معتادان درمان شده، حلقه مفقوده درمان اعتیاد در کشور ماست»، «مراکز درمان اعتیاد، موسساتی پزشکی و اجتماعی هستند که نیازمند نگاه مهربانانهتر مسئولان هستند» و « برای ریشهکنی اعتیاد نیازمند عزم ملی و همت اجتماعی و همه جانبه مردم و مسئولان هستیم»، ذکر میکند.
رییس بهزیستی شهرستان اردکان در پایان نیز اعلام میکند: در حال حاضر دو مرکز درمان و بازتوانی(سرپایی) و یک مرکز اقامتی میان مدت(کمپ) با مجوز بهزیستی در شهرستان اردکان فعالیت دارند.
تهیه و تنظیم از محمدعلی صادقیان، خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۰۲۴۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است: یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» درخور توجه فزونتری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند).
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزی بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آنها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تأثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که میدانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا می بالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی میشود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخصهای زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دورهای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه به کار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود به کار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴. فضیلت مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴. برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنجهای ناگزیر زندگی حفاظت میکند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.
کد خبر 6090072