چرا برخی به حساب محمود-حمید پول ریختهاند؟
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۰۶۰۷۴
به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روزنامه «وقایع اتفاقیه» نوشته است: «دکتر جان به خدا قسم حسابم خالی است ولی با خانواده به توافق رسیدیم که یارانه این ماهمان که میشود ۲۲۷ هزار و ۵۰۰ تومان را به حساب شما بریزیم. ببخشید ولی تواناییم در همین اندازه است»؛ این شروع جریانی بود که دوشنبهشب حدود ساعت ۱۰:۳۰ کانال تلگرامی دولت بهار، در اطلاعیهای با عنوان معرفی حساب بانکی برای کمکهای مردمی به راه انداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این اطلاعیه آمده بود: «بهدنبال این اتفاق، افراد و گروههای مختلف از اقشار مردم با ارسال پیامهایی، خواستار اعلام شمارهحسابی برای اعطای کمکهای خود شدند. بر این اساس دفتر ریاستجمهوری دولتهای نهم و دهم با انتشار بیانیهای با سپاسگزاری از حساسیت و محبت مردم ایران، شمارهحسابی را به منظور واریزشدن کمکهای مردمی اعلام میکند.»
برخی از همان ساعات اولیه انتشار این اطلاعیه، مبالغی را واریز میکردند و با نوشتهای حمایت و علاقه خودشان را به احمدینژاد نشان میدادند. فیشهای واریزی با اکانت خود کاربران در کانال دولت بهار فوروارد میشد که با تعدادی از آنها صحبت کردیم و توضیحی برای چرایی این کار از آنها خواستیم. گروهی از مردم که باتوجه به گذشت نزدیک به پنج سال از ریاستجمهوری او، همچنان از او حمایت میکنند؛ حمایتی که بیشتر بهنوعی به رابطه مرید و مرادی شبیه است.
جمعآوری کمک به نام محمود و حمید
در متن این بیانیه آمده بود: «در پی تصرف محل استقرار محافظان جناب آقای دکتر احمدینژاد، پیامهای محبتآمیز و دلگرمکننده شما که سرشار از هوشیاری و احساس مسئولیت بود، از سراسر کشور واصل و مثل همیشه موجب غرور و امید بیکران به آیندهای بهتر برای ایران عزیز شد. برای این دفتر مایه مباهات بسیار است که مراتب سپاس جناب ایشان را به محضر شریف یکایک شما بزرگواران اعلام و در پاسخ به درخواست اکید و مصرانه شما ملت فرهیخته مبنیبر اعلام شمارهحسابی جهت اعطای کمکهای مردمی برای تأمین منابع لازم و پشتیبانی از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی دفتر ریاستجمهوری سابق، شماره حساب ذیل را به استحضار میرساند.» شمارهحسابی مشترک با نام «محمود حمید احمدینژاد بقایی» که از مردم خواسته بود پول واریز کنند تا ساختمانی برای محافظان احمدینژاد خریداری شود. مدت کوتاهی از انتشار این اطلاعیه گذشته بود که فیشهای واریزی در کانال تلگرامی دولت بهار فوروارد میشد؛ فیشهایی که مبالغ آنها مشخص شده بود و کنار هرکدام پیغامی برای احمدینژاد و حمایت از او نوشته شده بود. نکته جالب میزان مبالغ واریزی بود که بخش عمده آنها بازی با اعدادی مانند ۳۱۳ و ۷۲ بود و احمدینژاد را به گمان خود، یکی از یاران امامزمان(ع) میدانستند.
فیشهای میلیونی به عشق «مردمینژاد»
تا بعدازظهر دیروز، حدود ۱۰۰ میلیون تومان به حساب اعلام شده واریز شده بود که با تخمینی جزئی میتوان به حجم زیاد این مبالغ پی برد. گروهی که مبلغ بسیار کمی در حسابشان بود و باوجوداین کمک کرده بودند و حسابشان صفر شده بود. افرادی هم بودند که احمدینژاد را به امیرکبیر تشبیه کرده بودند و نوشته بودند: «هنوز حقوق نگرفتهام. موجودی حسابم ۲۱ هزار تومان بود و این مبلغ ناچیز را به صورت نمادین تقدیم کردم.» بیشترین مبلغ واریزشده هشت میلیون تومان بود و کمترین مبالغ واریزشده ۵۰ هزار تومانی بودند. کنار یکی از فیشهای واریزی نوشته بود: «منم به سهم خودم، مقدار ناچیزی ریختم. هرکس این حجم انسانیت را ببیند، بغضش میگیرد. تو چقدر محبوبی سلطان محمود دوستداشتنی! تمام بودجه کل تاریخ ایران را هم جمع کنند، نمیتوانند ذرهای محبت تو را بخرند. تو با این مردم چهکار کردی که با وجود فقر و نداری، حاضر هستند تمام داراییشان را در راهت فدا کنند. زنده باشی امید دل ملت! زنده باشی مردمیترین مردمینژاد! تو هنوز هم شوق و برق امید چشمهای یک ملت هستی.»
«خدمتگزاری برای رئیسجمهوری قلبها!»
کسانی هم بودند که حرفهای بیشتری برای گفتن داشتند و دلیل حمایتشان را با اشتیاق توضیح میدادند. پسری حدودا ۳۰ ساله است که در یکی از شهرهای شمالی زندگی میکند و ۵۰ هزار تومان برای احمدینژاد واریز کرده است. «احمدینژاد در زندگی من تأثیر خیلی مثبتی داشت؛ البته هرکسی ایده و نظر متفاوتی دارد ولی من با مصداق و واقعیت این تأثیر را حس میکنم. حداقل ۱۰، ۱۵ خانواده بیخانمان را میشناختم که در دولت احمدینژاد صاحب خانه شدند. خانههای مسکنمهری هم که در شهر ما ساخته شده، انصافا خوب است و من با رفتوآمدی که به این خانهها دارم، کیفیتش را حس میکنم. علاوهبراین در بافتهای فرسوده شهرمان هم خانههای خوبی با وامهای ارزان ساخته شد. اینها به کنار، من با اندک پولی که برای بیمه تکمیلی میدادم، هزینههای درمانم رایگان بود؛ البته سالم هستم ولی آقای احمدینژاد حتی به فکر بیماری ما هم بود.» مهمترین خواسته مردم را شغل و درآمدزایی میداند و تحقق این خواسته را به دست احمدینژاد. «وقتی ساختوساز یا کارهای عمرانی رونق داشته باشد، بیکاری هم کم میشود. وامهای ارزان در دولت قبل، تحرکی در بخش مسکن ایجاد کرد که بیکاری هم کاهش یافت. درمان این مشکلات فقط به دست دکتر است.» مورد بعدی، معلمی بازنشسته است که با وام مسکن مهر در دوره احمدینژاد، موفق به ساخت خانه شده است و مبلغ ۵۰ هزار تومان واریز کرده است. «ما خدمتگزاری خالصانه را از نزدیک دیدهایم و برای قدردانی از فرزند ملت و رئیسجمهوری قلبها، هرکاری میکنیم.»
«شما خانه و زندگیشان را دیدهاید؟»
پسری ۳۴ ساله است که در یک آژانس کار میکند، تمام موجودی حسابش هشت هزار تومان است که سه هزار تومان آن را به حساب مشترک احمدینژاد و بقایی واریز کرده است و میگوید اگر بیشتر هم در حسابم بود، کوتاهی نمیکردم. «واقعیتش این است که احمدینژاد را قلبا دوست دارم. نهتنها من بلکه کل فامیلهایمان هم عاشقانه دوستش داریم. من هرچیزی را از احمدینژاد دیدم، مثبت بوده. اقتصاددان نیستم که بدونم شاخص فلان چیز چیه یا دلار چیه؟ من نزدیکترین دوستم را هم که دوست داشته باشم، به او هدیه میدهم؛ چه پولدار باشد، چه نباشد. دکتر برای ما زحمت کشید؛ شما خانه و زندگیشان را دیدهاید؟ از زندگی من سطحش پایینتر است. در دوره دکتر من میتوانستم خانه بخرم، سرکار بروم، یارانه بود و خیلی چیزهای دیگر ولی الان چی؟ با یک پراید ناچارا تو آژانس کار میکنم. فریب تبلیغات علیه احمدینژاد را نخورید و بدونید احمدینژاد از جنس مردم بوده و هست.» یکی دیگر از این افراد، فرد معلولی است که مبلغ ۳۱۳ هزار و ۳۱۳ ریال را با نوشته: «از طرف یک معلول ازکارافتاده به فرزند واقعی انقلاب و خادم محرومان» واریز کرده و میگوید: «من فقط وظیفهام را نسبت به کسی که از صمیم قلب دوستش دارم در حد توانم انجام دادم. اینکه ایشان با این مبلغ ناچیز چه کاری میکنند، صلاح خودشان است.»
«این پولها ارزشی ندارد»
میگوید طلاییترین کارت به کارت عمرم را انجام دادهام و خیلی خوشحالم. حدودا ۵۰ ساله است و خودش را مرید احمدینژاد میداند. «تنها کسی که میتواند این کشور را از چنگ باندهای مافیایی قدرت و ثروت نجات دهد، احمدینژاد است و بس. این مبلغ فقط و فقط عشق و ارادتی است که به ایشان دارم وگرنه آقای روحانی به فقرا کمک میکنند. ما از ته قلب و بندبند وجودمان به احمدینژاد اعتقاد و ایمان داریم. اگر چشمهایتان را باز کنید، میفهمید چرا همه دشمنان خارجی، بهویژه آنهایی که بدجور از دکتر شکست خوردهاند، چطور او را اذیت میکنند. این کمکها نمادین است وگرنه جانمان را هم فدای اهدافش که همان اسلام ناب محمدی است، میکنیم. این پولها ارزشی ندارد؛ به خاطر اینکه دلیلش را پرسیدید، مصمم شدم دوبرابر مبلغ قبلی را دوباره واریز کنم.» میگوید یک ویلا در لاهیجان داریم که همراه خانواده بیایید؛ به عشق احمدینژاد در خدمتتان هستیم، رایگان رایگان. «احمدینژاد که رفت، همسرم یک هفته گریه میکرد و نمیدانستم چطور جلوی گریهاش را بگیرم. هرچقدر من به احمدینژاد علاقه دارم، ضربدر بینهایت، همسرم به ایشان علاقه دارد. اگر با ما معاشرت کنید، شاید بتوانید علت این علاقه را کشف کنید.»
«حاج محمود ذاتاً آدم صادقی است!»
نوشته حاجمحمود قلب و روح و روان گلهای بهاری را تسخیر کرده و خاری است در چشم ظالمین و فیش واریزیاش را فرستاده. «حاج محمود، ذاتا آدم صادقی است. در هشت سال ریاستجمهوریاش به اندازه کل ۲۴ سال دولتهای گذشته کار کرده. راهسازی، جادهسازی و... این تغییرات و پیشرفتها را ما بهعینه در مملکت دیدیم. متأسفانه برنامهها و سیاستهای کلی نظام که هر چهار یا پنج سال توسط رهبری تدوین میشود، علیرغم قانونیبودنش در کشور ما اجرایی نمیشوند. دولت احمدینژاد یک دولت برخاسته از مردم بود و مردم و مشکلات آنها را میفهمید و درک میکرد و تمام تلاش خودش را برای خدمت به آنان انجام میداد؛ البته گاهی اشتباهاتی در یکسری موارد از قبیل مسکن مهر، آنهم فقط به خاطر محدودیت زمانیای که در اختیار داشت، انجام داد که اجتنابناپذیر بود و از کیفیت کار کاسته شد و رکود شدیدی در زمینه مسکن ایجاد کرد. بهعنوان مثال مسکن مهر اگر در ۱۲ سال اجرایی میشد، هم کیفیت کار بالا میرفت و هم اشتغال ایجاد میشد. مشکل جوانان هم حل میشد و بحث رکود مسکن ایجاد نمیشد. بقیه دولتها دلسوز نیستند و مردم را درک نمیکنند، فقر را نچشیدهاند. حاج محمود در قلب ماست و قرارگرفتن محبت کسی در دل انسانها، بهویژه مؤمنین فقط کار خداست و انسانهای مخلص، لیاقت تسخیر قلبها را دارند. مردم که عاشق چشم و ابروی احمدینژاد نیستند، حتما برایشان کار انجام داده است. این همه سفر استانی رفتند و از نزدیک درد مردم را دیدهاند.»
منبع: خبرگزاری برنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۰۶۰۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتگو با حمید معصومی نژاد؛ از قبولی در آزمون ورودی پزشکی در رم تا پیشنهاد بازیگری (+عکس)
حمید معصومینژاد، خبرنگار ایرانی مقیم ایتالیا که با گزارشهای متنوع و به ویژه عبارت معروف «حمید معصومینژاد، رم» در پایان گزارشهایش شناخته میشود، به تازگی در فیلم «سال گربه» ایفای نقش کرده است.
به گزارش روزیاتو، او که لحن و سبک خاصی در حرفه خبرنگاری دارد، مدتی است در فضای مجازی به معرفی آداب و رسوم ایتالیاییها و جاذبههای شهر رم و کشور ایتالیا میپردازد. اکران فیلم «سال گربه» که در آن شاهد اولین حضور حمید معصومینژاد به عنوان بازیگر هستیم، باعث شد تا ایرنا گفتگویی با او انجام دهد.
آقای معصومی نژاد شما لحن خاصی در گزارشگری دارید و صاحب سبک هستید. در سال گربه نیز همان حمید معصومینژاد بودید با تکیه کلام همیشگیتان. تمایل خودتان بود تا کاراکتر حمید معصومینژادِ خبرنگار را بازی کنید یا میخواستید متفاوت از آنچه شما را میشناسند ایفای نقش کنید اما از شما اینگونه خواسته شد؟
معصومینژاد: نقشی را که در فیلم سال گربه ایفا کردم، دقیقا چیزی بود که از من خواسته شده بود. این نقش کوتاه را در برابر آمفیتئاتر باستانی کلوسئو در مرکز رم که قدمتی ۲ هزار ساله دارد بازی کردم.
آیا علاقه دارید بازیگری را در همین قالب و در نقش یک خبرنگار در فیلمها ادامه دهید یا نقشهای دیگری هم اگر پیشنهاد شود، میپذیرید؟
معصومینژاد: راستش هنوز به این مساله فکر نکردهام اما در هر صورت این علاقه را در خودم میبینم که علاوه بر نقش خبرنگاری، در نقشهای دیگر هم بازی کنم. البته که بازیگری حرفهای هم مانند خبرنگاری، کار سادهای نیست.
آیا پیشنهاد جدیدی برای بازیگری به شما شده است؟ شاید بازیگری از دور بسیار ساده به نظر برسد اما این حرفه نیز مانند خبرنگاری دشواریهای خودش را دارد؛ حتی وقتی میخواهید در نقش خودتان بازی کنید
معصومینژاد: بله و در حال بررسی هستم.
نگاهتان به بازیگری چگونه است؟ چرا که سکانسی که شما بازی کردید بیش از آنکه ایفای نقش باشد، خود حمید معصومینژاد بود با همان لحن دلنشین همیشگی.
معصومینژاد: شاید بازیگری از دور بسیار ساده به نظر برسد اما این حرفه نیز مانند خبرنگاری، دشواریهای خودش را دارد، حتی وقتی میخواهید در نقش خودتان بازی کنید.
علاقمند هستید با کدام کارگردانهای ایرانی کار کنید؟
معصومینژاد: با وجود اینکه تجربه کار حرفهای را در سینما ندارم اما بر این باور هستم که یک کارگردان باذوق و چیرهدست میتواند فیلمهای جذابی را در عرصه سینما بسازد و مانند هنرپیشههای معروف و بااستعداد، مخاطبان زیادی را جذب کند.
پیش از این فیلم نیز پیشنهاد بازیگری داشتید؟
معصومینژاد: خیر، اما بعد از مدت کوتاهی، پیشنهاد بازی در فیلم دیگری به من ارائه شد. فکر نمیکردم روزی بازیگری را هم تجربه کنم.
به تجربه بازیگری در ایران هم فکر میکنید؟
معصومینژاد: البته، اخیرا پیشنهاد جدیدی برای بازیگری در ایران دریافت کردم که در حال بررسی هستم.
به ایران سفر می کنید؟
معصومینژاد: به امید خدا به زودیزود برای دیدار با خانواده و به ویژه پدرعزیزم به ایران خواهم آمد. وقتی به ایران بیایم، حتما همراه با هموطنان خوب و صمیمیام در سینما، فیلم سال گربه را هم میبینم.
لحن حمید معصومینژاد از ابتدا به این شکل بود یا پس از کار خبر شکل گرفت؟
معصومینژاد: من تا جایی که به یاد دارم، از همان ابتدا با همین لحن صحبت میکردم؛ چون اصولا به همین شکل صحبت میکنم.
فکر میکردید که تکیهکلام پایانی شما (حمید معصومی نژاد، رم) تا این اندازه بین مردم ایران جا بیفتد و همه شما را با این شاخص بشناسند؟
معصومینژاد: خیر؛ به هیچ وجه فکر نمیکردم. چون این عبارت امضای من در پایان گزارشهایم بود و هست.
تا به حال شوخی با شما برایتان ناراحتکننده بوده؟
معصومینژاد: از شوخی مردم با خودم ناراحت نمیشوم. بر این باورم که مردم از روی دوستی و صمیمیت این کار را میکنند و برایم طنز درست میکنند.
اگر به عقب برگردید همچنان شهر رم را انتخاب می کنید و خبرنگار میشوید؟
معصومینژاد: در جوانی برای ادامه تحصیلات قصد داشتم به آمریکا بروم اما به دلیل دغدغههای ویزای تحصیلی، امکانپذیر نشد و به همین علت ایتالیا و شهر رم را انتخاب کردم. در آزمون ورودی پزشکی دانشگاه بزرگ رم قبول شدم اما بعد از مدتی به علت علاقه زیاد به حرفه خبرنگاری و کارهای مربوط به گزارشگری، پزشکی را رها کردم و به سوی خبرنگاری رفتم.
در ابتدا چند سالی هم در دفتر خبرگزاری ایرنا در رم همکاری کردم. در هر صورت اگر به عقب برگردم و بخواهم شهری را در اروپا انتخاب کنم، مطمئنا شهر رم را انتخاب خواهم کرد ولی در مورد حرفه خبرنگاری مطمئن نیستم.
از ایتالیا و ایتالیاییها راضی هستید؟
معصومینژاد: ایتالیا کشور بسیار زیبا با مردم خونگرم و غذاهای لذیذ است اما مشکلات خودش را هم دارد که یکی از آنها بینظمی است.
شما تابعیت ایتالیایی دارید؟
معصومینژاد: من تابعیت ایتالیایی ندارم و فقط کارت اقامت ایتالیا را دارم. ملیت من ایرانی است و تنها، گذرنامه ایرانی دارم.
شما مدتی است که در صفحه اینستاگرام خود بسیار فعال هستید. این یک حرفه برای شما است یا از سر علاقه انجام میدهید؟ آشنایی با فرهنگ ایتالیایی هم در صفحه شما بسیار به چشم میخورد.
معصومینژاد: از حدود ۶ ماه پیش با هدف نزدیکی بیشتر دو ملت ایران و ایتالیا، ویدیوها و گزارشهای متنوعی را تهیه و در صفحه اینستاگرامم و دیگر شبکههای اجتماعی قرار میدهم که خوشبختانه با استقبال خوب مخاطبان روبرو شده است. رمگردی، آشنایی با زبان ایتالیایی، آشپزی ایتالیایی، فوتبال ایتالیا و آداب و رسوم مردم این کشور از جمله موضوعاتی است که من به آنها میپردازم.
تلاش من این است که هموطنان عزیزم در ایران و دیگر کشورهای جهان، با فرهنگ و آداب و رسوم ایتالیا بیشتر و بهتر آشنا شوند.
علاوه بر فعالیت در اینستاگرام مشغول به کار دیگری هم هستید؟
معصومینژاد: در کنار این فعالیتم، به تدریس خبرنگاری کولهپشتی و موبایلی به ایتالیاییها مشغول هستم.
کانال عصر ایران در تلگرام