چهرهسازی BBC از مهرههای سوخته
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۱۰۴۷۳
«بیبیسی» فیلم مستندی درباره یکی از وابستگان نظری و عملی آمریکا به نام عبدالکریم سروش به نمایش گذارده که گویا مدت طولانی و با هزینه گزاف در حال ساخت آن بوده است. به گزارش جهان نيوز؛ اخیرا تلویزیون سلطنتی انگلیس (بیبیسی) فیلم مستندی درباره یکی از وابستگان نظری و عملی آمریکا به نام عبدالکریم سروش به نمایش گذارده که گویا مدت طولانی و با هزینه گزاف در حال ساخت آن بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مستند یاد شده که عنوان «معرفت و مدارا» دارد، به طور گل درشتی به تبلیغ و پروپاگاندا برای عنصر مذبذب و وابستهای پرداخته که دیری است تاریخ مصرف آن به اتمام رسیده و مدتهاست که حتی در رسانههای حامیاش نیز سخنی از وی به میان نمیآید. او که زمانی با عناوینی همچون «تئوریسین و فیلسوف و روشنفکر دینی»، خطاب قرار داده میشد و در جریان فتنه ۸۸ نیز مجددا مطرح شد تا پیامهای اربابانش را راحتتر به عوامل فتنه منتقل سازد. در فیلم بیبیسی، در کارنامه دیروز و امروز، سروش همچون موجودی پریشاناحوال و ناآشنا به مسائل روز به نظر میآید.
این ویژگی آنگاه بیشتر خود را نشان میدهد که در مقابل دوربین تلویزیون سلطنتی انگلیس، با نادیده گرفتن بخش عظیمی از تاریخ تمدن اسلامی که حتی در آثار تاریخنگاران غربی نیز بر آن صحه گذاشته شده عوامانه از دوری دین اسلام و علم سخن میگوید و تئوریهای مردود شده فیلسوفان علمزده قرن ۱۹ را برای جهان قرن ۲۱ تجویز میکند تا ناآگاهی خود از بخش عظیمی از تحقیقات و پژوهشهای حوزه فلسفه علم در قرن اخیر را نشان دهد.
او در حالی از آزادی و بحث آزادانه سخن گفته و به وهن دین میپردازد که در طول این سالها به دعوت بسیاری از متفکرین و اندیشمندان و علماء برای بحث و مناظره علمی پاسخی نداده است و یا پس از روشن شدن مغالطههایش در محافل صاحبنظران، حاضر به عذرخواهی عمومی از افکار منحرفش نشده است.
اما علت همه این معلق زدنها و بر کوس بیسوادی نواختنها، در همان نخستین فصلهای مستند یاد شده، روشن میشود. آنگاه که بیبیسی از جایزه موسسه ماسونی بیلدربرگ به نام «اراسموس» میگوید که در سال ۲۰۰۴ به پاس خدمات سروش توسط بنیانگذار این بنیاد صهیونی به وی اعطا شد. در واقع «عبدالکریم سروش» آخرین کسی بود که در هنگام حیات بنیانگذار کلوب سری و ماسونی بیلدربرگ و با تصویب شخص وی «جایزه اراسموس» را دریافت کرد.
اما در فیلم یاد شده، بیبیسی نشان نداد که سه گزارش استراتژیک ایالات متحده که در سال ۱۹۹۶ توسط «شورای روابط خارجی آمریکا»، سال ۱۹۹۹ از سوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و در سال ۲۰۰۳ در «پنتاگون» تهیه شد، پیشبینی میکرد که تا سال ۲۰۱۰ (یعنی سال پس از فتنه ۸۸)، ساختار اسلام سیاسی و نظام جمهوری اسلامی ایران فرو خواهد ریخت و در هر سه گزارش از «عبدالکریم سروش» و اعضای «حلقه کیان»، به مثابه شرکای آمریکا در طرح براندازی جمهوری اسلامی نام برده شد.
البته در همان سال ۲۰۰۴، سروش پیش از دریافت جایزه «اراسموس» با وزیر امور خارجه آمریکا در دولت رونالد ریگان یعنی جرج شولتز (همان طراح برنامه معروف صهیونیستی براندازی نظام جمهوری اسلامی موسوم به «استراتژی شولتز»)، دیدار کرد و به وی اطمینان داد که اصلاحات سکولار در ایران «برگشتناپذیر» است. همان روز، یک تحلیلگر بلندپایه «پنتاگون» گفت که سروش گزینه ما برای تحقق پروژه رفرم در ایران است و «او در انتظار زمان مناسب به سر میبرد»!
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۱۰۴۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معمای سر به مهر قتل سریالی ۱۶ معتاد
به گزارش خبرنگار جامجم، اوایل تابستان سال ۷۵مردی با حضور درپلیس آگاهی شهرستان شهریار در غرب استان تهران شکایت کرد پدر میانسالش از خانهشان بیرون رفته و دیگر بازنگشته است. در ادامه ماموران بهدنبال یافتن ردی از اوبودند که روز بعد راننده عبوری هنگام گذر از بیابانهای اطراف شهریار جسد سوخته مردی را یافت و به پلیس اطلاع داد. تیم جنایی به آنجا رفت و در بررسیهای خود متوجه شد که این مرد ابتدا با ضربههای چاقو زخمی ودرادامه پیکر اوبه آتش کشیده شده است.به نظر میرسید از مکان دیگری به آنجا منتقل گردیده است. ماموران احتمال میدادند که جسد سوخته متعلق به مرد گمشده باشد.بنابراین خانواده او به پزشکیقانونی رفتند و جسد را شناسایی کردند. آنها به پلیس گفته بودند پدرشان با کسی اختلاف نداشته است.تحقیقات ادامه داشت تا اینکه چندهفته بعد جسد سوخته مردی دیگر در بیابانهای شهریار پیدا شد. او نیز ابتدا با چاقو کشته وبعد به آتش کشیده شده بود. چند هفته بعد از آن جسد سوخته دیگری کشف شد. بالاخره در پی چند ماه متوالی پلیس با جسدهای سوخته ۱۳مرد دیگر روبهرو شد که همگی درمحلهای متروکه و بیابانهای اطراف شهریار کشف شدند. شواهد نشان میداد این مردان نیز مانند سه نفر دیگر به قتل رسیدهاند. در ادامه این تحقیقات دو خانواده نیز با حضور در پلیس آگاهی شهریار گمشدن پسر و پدر خانواده را اطلاع دادند. معلوم شد این دو نفر معتاد بودند که خانوادههایشان به پزشکیقانونی رفتند و هویت این دو شناسایی شد اما ۱۳نفر هنوزهویتهایشان نامشخص بود.همچنین بررسیها نشان داد بیشتراین قربانیان معتاد بودند. تحقیقات دراینباره ادامه داشت تا اینکه با گذشت چند ماه از این ماجرا پسر یکی از قربانیان که هویتش فاش شده بود به اداره پلیس آمد و گفت: مردی دورهگرد را دیدم که ضایعات خرید و فروش میکرد. وقتی به او نزدیک شدم چشمانم به ساعتش افتاد که به ساعت پدرم شبیه بود و گمان میکنم او در این ماجرا نقش داشته باشد.با اظهارات جدید او مرد دورهگرد بازداشت و در اظهاراتش مدعی شد ساعت را از مردی خریده است که وقتی اطلاعات او را بهدستآوردند معلوم شد همان کسی بوده که به قتل رسیده است. ماموران وقتی درباره زندگی این متهم تحقیق کردند معلوم شد که او از افراد معتاد بیزار بوده و همیشه در میان خانواده و دوستانش میگفته که باید جامعه را از افراد معتاد پاک کند و از آنها نفرت داشته است.
ماموران محلهای تردد او را زیرنظرگرفته وبه تحقیقات از افرادی که ساکن آنجا بودند پرداختند که معلوم شد قربانیان قتلهای سریالی قبل از مرگ با متهم پرونده دیده شده بودند.بنابراین از شهاب ــ تنها مظنون پرونده ــ تحقیق کردند که این بار به سه قتل اعتراف کرد و مدعی بود در مرگ دیگر معتادان نقشی نداشته است. شهاب روانه زندان شد و مدتی بعد در دادگاه محاکمه گردید، اما در جلسه دادگاه منکر قتلها شد و گفت از ترس به کشتن سه مرد معتاد اعتراف کرده بود. این درحالیبود که او حکم قصاص گرفت و رای در دیوانعالی کشور تایید و برای اجرا به اجرای احکام دادگستری شهریار ارسال و شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص او آغاز شد. از سوی دیگر هنوز هویت ۱۳قربانی دیگر مشخص نشده و ردی ازخانوادههای آنها نبود. این بخش پرونده درباره قتل آنها همچنان مفتوح مانده بود. قاتل زنجیرهای هنوز در زندان بهسر میبرد تا اینکه اوایل سال۹۶در زندان رجاییشهر پای چوبهدار رفت که خانواده یکی از قربانیان با دریافت دیه ۳۰۰میلیون تومانی رضایت دادند اما دو خانواده دیگر در محل اجرای حکم حاضر نشدند. او به زندان بازگشت و حکمش متوقف شد. بعد ازآن خانواده دو قربانی دیگر برای اجرای حکم حاضر نشدند و او همچنان بلاتکلیف مانده بود تا اینکه مرد ۷۵ساله چند روز پیش باسپردن وثیقه بعد از ۲۸ سال از زندان آزاد شد و نزد خانوادهاش بازگشت. این درحالیاست که اگر خانواده دو قربانی به اجرای احکام بروند و درخواست اجرای حکم را کنند این پیرمرد دوباره باید به زندان بازگردد.