Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-20@02:33:50 GMT

در فصل دوم «شهرزاد» چه اتفاقاتي خواهد افتاد؟

تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۱۳۸۶۲

خبرگزاري آريا - حدود 44 روز ديگر اولين قسمت فصل دوم شهرزاد به بازار مي‌آيد و بايد ببينيم ماجراي کاراکترهاي اصلي به کجا مي کشد و شخصيت هاي جديد چه نقشي در ماجراهاي اين فصل دارند؟

به گزارش گروه فضاي مجازي خبرگزاري ميزان، حدود 44 روز ديگر اولين قسمت فصل دوم شهرزاد به بازار مي‌آيد و بايد ببينيم ماجراي کاراکترهاي اصلي به کجا مي کشد و شخصيت هاي جديد چه نقشي در ماجراهاي اين فصل دارند؟

اين‌ها همه سوالاتي است که حتما در ذهن تک تک مخاطبان پيگير سريال هست و لحظه شماري مي‌کنند تا فصل دو شروع شود تا به جواب آن‌ها برسند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته ما جواب برخي از سوال‌ها را داريم.



وقتي فصل اول گل کرد و شهرزاد سر زبان‌ها افتاد، سرنوشت کاراکتر‌ها براي مردم مهم شد. شايعه‌ها درباره سرنوشت آدم‌هاي اصلي قصه زياد شد و دهان به دهان گشت و برخي رسانه‌ها هم شروع کردند به نشر اين شايعه‌ها که البته تا حد زيادي هم درست بود. يکي از اين شايعه‌ها درباره مرگ بزرگ آقا بود که بعد‌ها معلوم شد درست بوده و ديگري درباره عقبه شخصيت قباد شايعه شده بود پسر حشمت است که البته اين هم با اغماض درست در آمد.

ابوالفضل پورعرب که بازيگر نقش حشمت بود، از يک جايي با فتحي به مشکل خورد و او هم مجبور به حذف کاراکترش شد و نصرت با بازي پرويز فلاحي پور جايگزين او شد. در انتهاي فصل اول هم معلوم شد که قباد پسر نصرت است؛ يعني اگر کاراکتر حشمت حذف نمي‌شد، قرار بر همين بود که در آخر مشخص شود که قباد پسر کارگزار و دست راست بزرگ آقاست که با توجه به اتفاقاتي که افتاد، حشمت جايش را به نصرت داد و بقيه ماجرا.

همه اين‌ها را گفتيم که به اينجا برسيم که فتحي بعد از لو رفتن اين ماجراهاي کليدي فصل اول خيلي محتاط شد و از همان ابتداي توليد، همه چيز را خيلي سفت و سخت گرفت تا فصل دوم از گزند اين آسيب در امان بماند. به خاطر همين هم در قرارداد همه عوامل سريال بند سفت و سختي گنجانده شد که حق ندارند هيچ حرفي درباره سريال بزنند، ضمن اين که در گروه هم فقط بازيگران نقش‌هاي اصلي در جريان کليت داستان و کاراکترهاي شان هستند و سر صحنه هم همه چيز تا حد زيادي سکرت است، اما ما اطلاعات مختصري به دست آورده ايم.

راز مگو فاش مي‌شود

آخرين قسمت که خاطرتان هست، نصرت، تير خلاص را به بزرگ آقا مي‌زند و ماجراي خودش و قباد را مي‌گويد، اين که قباد پسرش است و ... همه اين‌ها را اکرم مستخدمه شيرين که پشت در فال گوش ايستاده، مي‌شنود و همين کار دست قباد و نصرت مي‌دهد. آن‌ها فکر مي‌کنند از اينجا به بعد همه کاره دم و دستگاه بزرگ آقا هستند و هر طور که بخواهند اسبشان را مي‌تازانند، اما اکرم تبديل به سنگ بزرگي سر راهشان مي‌شود. او براي اين که راز پنهان قباد و نصرت را برملا نکند، شروع به باجگيري از آن‌ها مي‌کند.

مسافري از کرمان

باز هم جهت يادآوري، بزرگ آقا يک خواهري در کرمان داشت که شيرين را زماني که قباد با شهرزاد ازدواج کرد، آنجا فرستاد تا از ماجرا دور باشد؛ خواهري که هيچ وقت در فصل اول او را نديديم، اما با توجه به اطلاعاتي که داده مي‌شد، معلوم بود که بزرگ آقا با همه دبدبه و کبکبه اش روي او خيلي حساب مي‌کند و حتي يک جورهايي از اين خواهر غايب، حرف شنوي دارد. از کدهايي که داده مي‌شد، معلوم بود که عمه بلقيس، زن باصلابتي است که بزرگ آقا اين قدر قبولش دارد و حالا و در فصل دوم از اين عمه خانم رونمايي مي‌شود، عمه‌اي که اتفاقا اکرم را هم خوب مي‌شناسد، چون شيرين با اکرم به کرمان سفر کرد و سه ماه پيش او ماند.

تاثير آقاي جادوگر

يک يادآوري ديگر، قطعا يادتان هست که اکرم در فصل اول شيرين را چيزخور کرده بود و به خاطر داروهايي که مي‌خورد، توهم مي‌زد؛ يعني بستر براي اين که شيرين اوضاع و احوال روحي نامناسبي داشته باشد، مهيا بود. در فصل دوم و بعد از مرگ بزرگ آقا کلا قاتي مي‌کند و يک جورهايي مجنون و ديوانه مي‌شود و همين شرايط را براي به قدرت رسيدن کامل قباد مهيا مي‌کند. در واقع قباد از فرصت پيش آمده سود برده و اداره امور را در دست مي‌گيرد و شروع مي‌کند به يکه تازي.

سقوط و ادامه داستان

چند وقت پيش، اولين کليپ فصل دوم شهرزاد با نام «فندک تب دار» منتشر شد. در نماهايي که براي اين کليپ استفاده شده بود، ديديد که قباد با شهرزاد ديالوگي دارد با اين مضمون که فرهاد را ول کند و برگردد. او همين جا تاکيد مي‌کند که الان همه چيز از قدرت و ثروت بزرگ آقا را در اختيار دارد و مي‌تواند زندگي بي دردسري داشته باشد.

او حتي وعده مي‌دهد با توجه به اين که ديگر از بزرگ آقا خبري نيست، مي‌تواند شيرين را هم بپيچاند. قباد در حالي اين وعده‌ها را به شهرزاد مي‌دهد و خودش را همه کاره دم و دستگاه ديوانسالار مي‌پندارد که عمه بلقيس در کرمان از يکه تازي او باخبر شده. براي همين شال و کلاه مي‌کند و بار و بنديل را مي‌بندد و روانه تهران مي‌شود تا قباد را سر جايش بنشاند.

شهرزاد؛ غم و غصه ناتمام

شهرزاد نقطه مقابل ديوان سالارهاست؛ هماني که قرار بود دم و دستگاه ديوان سالار را به هم بريزد. شايد انتظارتان اين است که اوضاع شهرزاد خوب شود و غم و غصه اين دختر با مرگ بزرگ آقا به پايان برسد، اما اين اتفاق رخ نمي‌دهد، چون يک ديوان سالار ديگر در قصه داريم. موضوع خوشي‌هاي يک قسمت و دو قسمت نيست که شهرزاد در همين فصل قبل هم چند قسمتي با نامزدش خوش بود و بعد سعي کرد همسر خوبي براي قباد باشد، اما به هر دليلي از هيچ کدام شان خير نديد.

پس اگر شهرزاد عشق نافرجام با نامزدش را تجربه کرده و بي وفايي و بدعهدي از شوهرش ديده، در فصل دوم با همسر سابق مستبدش مواجه مي‌شود که مي‌خواهد او را با زور به زندگي برگرداند. يعني اينجاي قصه که خيلي براي شهرزاد خواستني نيست، اما او که از همسرش جدا شده و بيوه است، از سمت نامزدش هم ظاهرا خيري نمي‌بيند. فرهاد ديگر آن فرهاد عاشق پيشه و شاعر نيست. فرهاد ياغي که دست به تفنگ مي‌برد حتما آن مردي نيست که شهرزاد بخواهد به زندگي راهش دهد. يک قدم عقب بگذاريد و دوباره قصه را نگاه کنيد؛ شهرزاد در قسمت اول با تمام مثبت انديشي اش از همه بدي ديد. حالا در فصل دوم هم به شکل ديگري قرار است همين قدر آزار ببيند.

قباد؛ از عرش تا فرش

فصل دوم که شروع بشود زمان اسب تازاندن‌هاي قباد است. پسري که همه کاره دم و دستگاه بزرگ آقا شده و همه چيز را به دست آورده. او مي‌تواند شيرين را کنار بزند و با زور، دوباره شهرزاد را هم به دست بياورد.


فصل دوم لابد با همان تصوير آخر فصل اول شروع مي‌شود که قباد در حال سيگار کشيدن بود و از موضع قدرت حرف مي‌زد. اين که يکه تازي‌هاي قباد تا کجاي قصه ادامه پيدا مي‌کند و کارهايش را تا کدام قسمت پيش مي‌برد، مشخص نيست. البته هنوز هم مشخص نيست که فصل دوم را دقيقا از کجا آغاز مي‌کنند، اما احتمالا در ابتدا با يک قباد قدرتمند ميراث دار بزرگ آقا مواجه هستيد و در ادامه شرايط خيلي هم به نفع قباد نخواهد بود.

اين که او مدت‌ها زير يوق شيرين و بزرگ آقا بود و البته اين بار هم نمي‌تواند خيلي خوش باشد از قسمت‌هاي تراژيک در مورد قباد است. رعيت زاده‌اي که انگار دنيا هيچ جور با او نمي‌سازد. حدس و گمان هايي که در مورد قباد وجود دارد اين است که شرايط قصه سبب مي‌شود که با وجود ديکتاتوري هايش از يک جايي به بعد مخاطبان سريال با او همذات پنداري ويژه‌اي مي‌کنند.

فرهاد؛ عليه مرغ آمين

شما با يک فرهاد ديگر مواجه هستيد؛ فرهاد دست به اسلحه، طغيانگر و حتي ... با فرهادي که شايد به اندازه قبل شاعر و عاشق نباشد و عصيان کند. يک عصيانگر که ديگر مظلوميت‌هاي گذشته را ندارد. در فصل اول فرهاد شايد مهم‌ترين نقش مرد در داستان عشقي سريال بود، اما رفتارهايي داشت که کاراکترش را به عنوان يک مرد ايراني آن سال‌ها باورناپذير مي‌کرد: پسري که عاشق و شاعر است، اما همزمان مبارزه مي‌کند، زنداني مي‌شود و عشق اش را مي‌دزدند، اما سکوت مي‌کند و خلاصه هميشه سعي مي‌کند تابلوي کاملي از اخلاق باشد، همه محسنات را داشته باشد و دست آخر حقش را هم بخورند. اين انتقاد از کاراکتر فرهاد را مصطفي زماني در گفتگوي سال قبل همشهري جوان اين طور پاسخ داد: «من هم نظرم اين بود که فرهاد نبايد اين قدر کاراکتر سفيدي داشته باشد و بايد خاکستري باشد.»


مصطفي زماني که البته آن روز‌ها بخش هايي از فيلمنامه فصل دوم را خوانده بود از حضور يک فرهاد جديد خبر مي‌داد: «فرهادي که شما در فصل دوم مي‌بينيد يک چيز متفاوت با فصل اول است. او کلا شخصيتش متحول مي‌شود و يک جورهايي دست به طغيان مي‌زند و يک چيز ديگري مي‌شود، يعني ميزان تغيير و تحول شخصيتي او آنقدر زياد است که حتي مخاطب يک جاهايي از او مي‌ترسد.»

اولين تيزري را که از فصل دوم شهرزاد منتشر شد، يک بار دانلود کنيد و ببينيد، فرهاد در پلان هايي که از او مي‌بينيم کاملا منطبق با تعريفي است که زماني از او داده، اسلحه مي‌کشد، گردنبند مرغ آمين را پاره مي‌کند و ...

بلقيس؛ ديوان سالار مستبد

ببخشيد که اين را مي‌گوييم، اما همه آنهايي که فکر کرده اند با مردن بزرگ آقا قسمت سفيد داستان کمي نفس مي‌کشد، کور خوانده اند. عمه بلقيس که روزگاري نقش ملازم استراحتگاه شيرين در کرمان را داشت، حالا در قاتمت يک ديوان سالار محکم به قصه مي‌آيد. هر چند به نظر مي‌رسد که قباد به خاطر وصيت بزرگ آقا همه کاره ديوان سالار مي‌شود، اما عمه بلقيس زير بار اين وصيت نمي‌رود. البته دلايل اين که زير بار نمي‌رود کاملا مشخص است، اما نکته مهم در فصل دوم اين است که بلقيس به مهم‌ترين قطب سريال تبديل مي‌شود. يک ديوان سالار پر اصل و نصب که مي‌آيد دم و دستگاه برادرش را از فروپاشي نجات مي‌دهد.


مواضع عمه بلقيس البته در مورد آشفته بازاري‌هاي شهرباني، رقبا و حتي شهرزاد و فرهاد و خانواده اش مشخص نيست، اما آنچه از فصل دوم مشخص شده اين است که او با استفاده از اطلاعاتي که به دست مي‌آورد، به تهران مي‌آيد، صاحب صندلي مي‌شود و به مسير برادر در زورگويي و استبداد ادامه مي‌دهد.

شيرين؛ بيچاره شيرين؛ امان از شيرين

در مورد شيرين بعيد است چيزي خارج از پيش بيني‌ها رخ بدهد؛ يعني با دانستن روند فصل اول مي‌توانيد فصل دوم را پيش بيني کنيد. شيرين ديکتاتور شايد مانند پدرش تاوان کارهايي را که کرده پس مي‌دهد. او که تا توانسته به زيردست هايش زور گفته و قباد را تحقير کرده، حالا با رفت و آمد پيش دعانويس و رمال و خوردن داروهاي عجيب و غريب خودش را در وضعيتي بد قرار داده.

شيرين بزرگ‌ترين پشتوانه اش يعني بزرگ آقا را از دست داده است و رسما ديگر کسي نيست که هوايش را داشته باشد. در اين وضعيت و پيش از اين که کاراکتري مانند عمه بلقيس وارد داستان شود، کارش به جنون مي‌کشد. البته متغيري مانند عمه خانوم مي‌تواند در قسمت‌هاي بعدي شيرين را احيا کند که يک ديوان سالار ديگر باشد، اما اين قسمت ماجرا هنوز لو نرفته و کسي نمي‌داند که شيرين بيچاره دوباره در قصه نقش پررنگ پيدا مي‌کند يا خير. آنچه در مورد شيرين مي‌دانيم وخامت حال و روزش و البته جنون زياد است، بقيه اش، اما در ادامه مشخص مي‌شود.

اکرم؛ سياه سياه؟

اگر اکرم را نزد يک عمه بلقيس ديديد اصلا تعجب نکنيد. او هميشه خودش را به مرکز قدرت نزديک مي‌کند که باج بگيرد. کاراکتر اکرم در شهرزاد 2 هماني است که از اول بود. دختر يک مرد معتاد که وضعيت مالي خوبي ندارد و مي‌خواهد با نردبان کردن همه به جاهاي بزرگ برسد.


اکرم در فصل اول، سعيده خياط شهرزاد را پله کرد تا به بزرگ آقا برسد. داخل خانه مدام خودش را به شيرين نزديک کرد تا از طريق بدگويي از شهرزاد جايش را محکم کند. اکرم براي نزديک شدن به شيرين اين قدر در مورد شهرزاد و نديمه اصلي خانه بد گفت که شيرين در يکي از همان حالت‌هاي جنونش نديمه را به پايين هل داد و او را کشت. اکرم در همه قسمت‌هاي فصل اول هم نيم نگاهي به قباد داشت تا نشان دهد که منتظر فرصت است که به او هم نزديک شود، اما وقتي در قسمت آخر نصرت، بزرگ آقا را گشت؛ اهرم‌هاي قدرت در سريال تغيير کرد.

حالا پيش بيني اصلي اين است که در قسمت‌هاي اول فصل دوم، عمه بلقيس همه کاره مي‌شود. پس منتظر باشيد که اکرم نقش هميشگي اش را ايفا کند. دختر سوءاستفاده گري که مي‌خواهد همچنان کنار مرکز قدرت بماند؛ احتمالا در پروسه تغيير قدرت از دست قباد که برادرزاده واقعي بزرگ آقا نيست به عمه بلقيس نقش بزرگي خواهد داشت. او وقتي که نصرت به قباد، ماجراي پدر و فرزندي را مي‌گفت: همه چيز را شنيده است و مي‌تواند با اين اطلاعات قباد را از هرم قدرت حذف کند.

مرد سياسي و مرموز

اين قدر که عمه بلقيس نقش خواهد داشت، قاعدتا نبايد نقش بزرگ تري به يک کاراکتر ديگر داده شود، اما رضا کيخانيان هم يکي از بازيگران ديگر اين فصل است. در مورد نقش رضا کيانيان اين قدر فيلترينگ قوي بوده که هيچ چيز به بيرون درز نکرده. البته همين قدر از او اطلاع داريم که از قسمت‌هاي اول وارد ماجرا مي‌شود، اما از قسمت ششم نقشش پررنگ شده و روند قصه را تغيير مي‌دهد. براي همين براي حدس زدن نقش و قدرت او بايد سراغ عکس‌هاي منتشر شده از سريال برويم.

حضور رضا کيانيان پاي ميز بيليارد در کافه بزرگ آقا هم خاستگاه او را نشان مي‌دهد و هم احتمالا قسمتي از ويژگي هايش را لو مي‌دهد. حدس هايي هم زده مي‌شود که او از مردان قدرتمند سريال است، اما هنوز معلوم نيست که او جزء مردان قدرتمند شهر است يا از آدم‌هاي دم و دستگاه قدرت يا حتي شوهر، گماشته يا راننده عمه بلقيس. در مورد کيانيان چيز زيادي نمي‌دانيم جز هماني که گفتيم. از قسمت‌هاي اول وارد مي‌شود، از قسمت ششم پررنگ مي‌شود و نقشي مهم را بازي مي‌کند.

آقا پرويز؛ کارآگاه لمپن و زبل

يکي از خطوط مهم داستان از اين به بعد پليسي مي‌شود؛ يعني در کنار کاراکترهايي که در قسمت اصلي قصه وارد مي‌شوند و جزء اعضاي خانواده و کار آقابزرگ هستند، يک شخصيت کارآگاه وارد مي‌شود که همچنان نقش پليس و کارآگاهان را در قصه زنده نگه دارد.


در قسمت‌هاي گذشته سريال هر چند خطوط داستاني که از شهرباني مي‌گذشت به قدرت و باورپذيري بقيه خطوط داستان نبود، اما ظاهرا تصميم بر اين شده که با استفاده از امير جعفري رنگ کارآگاهي قصه را بيشتر کنند. او يک کارآگاه زرنگ است، اما اين که چطور وارد قصه مي‌شود، هنوز به صورت شفاف معلوم نيست. اين طور حدس زده مي‌شود که پس از کشته شدن بزرگ آقا، نياز ويژه‌اي وجود دارد که يک نفر پيگير ماجرا باشد. اسم اين کاراکتر «آقا پرويز» است؛ کارآگاه لمپن و زبل شهرزاد 2.

اشرافي زاده؟

کم اطلاع‌ترين کاراکتر شهرزاد 2 حتما فقيه نصيري است. از او کمتر از رضا کيانيان اطلاع در دست است و حتي معلوم نيست که چند دقيقه جلوي دوربين قرار گرفته و چه کار کرده. از عکس‌ها و مدل پوشش او بر مي‌آيد که از طبقه اشرافي باشد، اما همين را هم در نظر نگيريد، به اين دليل که اطلاعات بسيار جزيي در مورد او وجود دارد. فقيه نصيري ممکن است نقش مهمي بازي کند و ممکن است نکند.



انتهاي پيام/

خبرگزاري ميزان: انتشار مطالب و اخبار تحليلي ساير رسانه هاي داخلي و خارجي لزوماً به معناي تاييد محتواي آن نيست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضاي رسانه اي منتشر مي شود.




منبع: تابناك

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۱۳۸۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نیمه اول، نفرین بزرگ صنعت نفت

به گزارش "ورزش سه"، در فوتبال ایران معمولا در دقایق ابتدایی، تیم‌ها سعی می‌کنند رویکردی محتاطانه داشته باشند و این همان دقایقی است که گزارشگران فوتبال می‌گویند: «دو تیم در حال ارزیابی یکدیگر هستند».

شاید به همین دلیل است که به شکل معنی‌داری در نیمه اول، گل‌های کمتری رد و بدل می‌شود. اما این قانون نانوشته برای صنعت نفت صدق نمی‌کند و این تیم محبوب خوزستانی بیش از هر تیم دیگری در نیمه اول گل دریافت کرده است. اتفاقی که در دیدار با پرسپولیس هم تکرار شد و دانیال اسماعیلی‌فر در دقیقه هشتم دروازه میزبان را باز کرد.

در جدول ضعیف‌ترین خطوط دفاعی در نیمه اول، صنعت نفت با 21 گل خورده آماری نگران کننده به جا گذاشته است. در حالی که بعد از نفتی‌ها، هوادار و فولاد با 15 گل خورده در نیمه اول و نساجی با 14 گل قرار گرفته‌اند.

نکته جالب اینکه استقلال خوزستان که از ابتدای فصل برای بقا در لیگ می‌جنگیده و در نیمه‌های اول فقط 7 گل دریافت کرده است!

عکس: شهرام آقاجری

دیگر خبرها

  • یزد از استان‌های پیشتاز در طرح بزرگ ۴ هزار حافظ قرآن کریم
  • هاشمی‌نسب: خطر از بیخ گوش‌مان گذشت
  • پویش بزرگ وعده صادق در یزد
  • آدینه با داستان/ مرد خیلی پیر با بال‌های خیلی بزرگ
  • نیمه اول، نفرین بزرگ صنعت نفت
  • کمک به ملت فلسطین مسؤولیت بزرگ امت اسلامی است
  • مراسم رژه بزرگ روز ارتش
  • مورایس: لیاقت برتری در دربی اصفهان را داشتیم
  • «رجوع» در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه می‌رود
  • فروش ۴ میلیاردی نمایش بهرام افشاری در هفته اول اجرا