۴وصیت حضرت خدیجه(س) هنگام رحلت
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۵۰۸۰۲
زمانی که خدیجه(س) رحلت کرد، حضرت فاطمه(س) که پنج سال بیشتر نداشت گِرد پدر میگشت، خود را به دامان ایشان میآویخت، بهانه مادر میگرفت و دل دردمند پدر را آتش میزد.
به گزارش جهان نيوز، دهمین روز از ماه مبارک رمضان، دهمین سال بعثت و سه سال پیش از هجرت تاریخی پیامبر اکرم (ص) خدیجه کبری(س) نخستین بانوی مسلمان تاریخ، دعوت حق را لبیک گفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سال دهم بعثت حضرت خدیجه کبری(س) از شدت ضعف و ناراحتی در شعب ابیطالب، پیامبر را تنها میگذارد. حضرت خدیجه(س) در فاصله سی یا سی و پنج روز پس از رحلت عموی پیامبر، ابوطالب، از دنیا میرود و بدین ترتیب، هر دو یار رسول خدا، او را تنها میگذارند.
وصیتهای خدیجه (س)
حضرت خدیجه(س) در آخرین لحظات زندگی وصایایی به شرح زیر به پیامبر اکرم نمود:
1ـ برای او دعای خیرکند.
2ـ او را به دست خود در خاک قرار دهد.
3ـ پیش از دفن در قبر او وارد شود.
4ـ عبایی را که به هنگام نزول وحی بردوش داشت، روی کفن او قرار دهد حضرت خدیجه که همه اموال منقول و غیرمنقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود. حضرت خدیجه (س) در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا (س) ابراز نگرانی کرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به جای خدیجه نقش مادری ایفا کند.
خوف خدیجه (س) از مرگ
حضرت خدیجه سلامالله علیها بیست و چهار سال با پیامبر اکرم(ص) زندگی کرد و سرانجام در بستر بیماری قرار گرفت. با اینکه حضرت خدیجه(س) نهایت فداکاری را برای اسلام نمود، و به طور مکرر از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله به او مژده ی بهشت داده شد، در عین حال خائف بود، و در آستانه ی مرگ، از ترس خدا هراسان بود، و خود را بنده ی کوچک و ناچیزی میدانست، و از درگاه خدا میخواست که در عالم قبر و برزخ خشنود شود، از پیامبر(ص) تقاضای دعا و طلب مغفرت نمودن داشت، و از آن حضرت میخواست که هنگام مرگ و خاک سپاری، او را مورد لطف خاص قرار دهد، در قبرش بخوابد، و با این کار، رحمت الهی را وارد قبر سازد و…. .
در آن هنگام فاطمه سلامالله علیها حدود پنج سال داشت، گویا خدیجه(س) شرم داشت از پیامبر(ص) تقاضای دیگر کند، فاطمه(س) را واسطه قرار داد، به او فرمود: «دختر جان! نزد پدر برو، و از او بخواه پیکرم را با یکی از روپوشهای خود کفن نموده و بپوشاند.»
فاطمه(س) واسطه شد و این تقاضای خدیجه(س) نیز روا شد. این تقاضای خدیجه(س) از اینرو بود تا آن لباس موجب نورهایی از رحمت الهی شود و او را در عالم برزخ و روز قیامت خشنود سازد.
حضرت رسول(ص) که بر بالین این بانوی بزرگوار حاضر بود، ضمن گفتوگوی با وی فرمود: خدا تو را با مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم برابری داده است. وقتی روح حضرت خدیجه(س) به سوی جهان جاودان پر کشید پیامبر(ص) سخت گریست.
چون در «حَجُون» قبری برای خدیجه کبری(س) کندند، پیامبر (ص) خود به راه افتاد؛ همچنان که اشک از چشمانش میبارید داخل قبر شد و خوابید، افزونتر از قبل گریست و او را دعا کرد. آنگاه برخاست و با دست خویش همسرش را در قبر گذاشت. حضرت فاطمه سلام الله علیها ، یادگار امّالمؤمنین حضرت خدیجه(س) گِرد پدر میگشت،
خود را به دامان ایشان میآویخت، بهانه مادر میگرفت و دل دردمند پدر را آتش میزد.
پیامبر (ص) جز سکوت چیزی نداشت؛ جبرئیل نازل شد و گفت: ای پیامبر، به فاطمه بگو خدا برای مادرت قصری از لؤلؤ ساخته که درونش آشکار است و در آنجا هیچ سختی و تلخی نیست. به این ترتیب فرشته الهی پایان رنجها و محنتهای حضرت خدیجه سلامالله علیها را اعلام کرد.
وفات حضرت خدیجه(س) به فاصله اندکی از رحلت اندوهبار حضرت ابوطالب(ع) رخ داد، پیامبر اکرم (ص) آن سال را «عام الحزن» نام نهاد و در واقع یک سال اعلام عزای عمومی نمود.
آرامگاه حضرت خدیجه(س) در قبرستانی در مکه است. رحلت خدیجه برای پیغمبر (ص) مصیبتی بزرگ بود؛ زیرا خدیجه یاور پیغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد(ص) احترام میگذاشتند و از آزار ایشان خودداری میکردند.
فرزندان حضرت خدیجه(س)
ابن هشام می نویسد: «فرزندان خدیجه (س) از پیامبر (ص) عبارتند از: رقیه، زینب، ام کلثوم، فاطمه، قاسم، طیب و طاهر. پیامبر (ص) از همسران متعدد خود، تنها از خدیجه (س) دارای فرزند بود، و یک فرزند نیز به نام ابراهیم از همسر دیگرش «ماریه ی قبطیه» داشت.
منبع: فارس
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۵۰۸۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«رویای آمریکایی» و چند کتاب دیگر
کتابهای «معلم انگلیسی» نوشته اعظم عینی، «رویای آمریکایی» از هاوارد زین، «داستان مرد تنها» از مریم ابراهیمی شهرآباد و «بدانید من فاطمه هستم» منتشر شدند.
به گزارش ایسنا، رمان «معلم انگلیسی» نوشته اعظم عینی در ۳۹۳ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و بهای ۲۲۰ هزار تومان در انتشارات کتاب جمکران راهی بازار کتاب شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: «غائله آرامتر شده بود. مردم زخمی کف باغ افتاده بودند و نوچههای اسماعیل قدارهبند هم، جابهجا زخمی شده بودند. شیشههای پنجدری عمارت شکسته بود. اتاق طاووس و دخترهای مطبخ غارت شده بود. تنها ارثیه مادر ماهگل، یخدانی بود که زیر مشت و لگد خرد شده بود. چند نفر از در اصلی عمارت بیرون رفتند. دامن پاچین و چارقدشان پر بود از غله و گندم. اسماعیل قدارهبند چهارشانه و بلند توی درگاهی در اندرون ایستاده بود تا مبادا کسی وارد اندرون شود و به زبیده خاتون آسیب بزند. آژانها زیاد بودند و توی سروصورت مردم باطوم میزدند. ماهگل کنار پلکان میدانگاهی پناه گرفت؛ طوری که کسی او را نمیدید. چند تیر از تپانچه آژانها و نوچههای اسماعیل قدارهبند به هوا شکلیک شد. مردم ترسیدند، به هم تنه زدند و از در عمارت بیرون زدند. اصغر با مردم کشمکش میکرد که چیزی از عمارت بیرون نبرند. اکبر به کمکش رفت اما در آخر زور مردم گرسنه چربید.
صدایی توجه ماهگل را به خودش جلب کرد. مردی که صورتش را با دستار بسته بود، جانانه از اصغر دفاع میکرد. ناگهان یاد حرفهای اکبر افتاد که میگفت مردی در بین جمعیت میایستد و وقتی همه متفرق شدند، ناشناس هم میرود.
همچنین کتاب «داستان مرد تنها» نوشته مریم ابراهیمی شهرآباد در ۱۵۶ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۸۵ هزار تومان در نشر یادشده عرضه شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: وقتی که از مرحوم حاجآقا فخر سؤال میشود که: «چه کردهای که مورد عنایت حضرت واقع گشتهای؟» جواب میدهد که: «کاری نکردهام جز اینکه مدتهاست خدمتگزار مادر پیر و زمینگیرم شدهام و تمام امور، حتی حمام و دستشویی او را خود به عهده گرفتهام. گمان میکنم، خدمتم به مادر، مرا مورد عنایت آقا قرار داده است.»
«رویای امریکایی: روایتی دیگر از تاریخ مردم آمریکا» اثر هاوارد زین با ترجمه فاطمه شفیعی سروستانی دیگر کتاب منتشرشده نشر جمکران است که در ۳۷۵ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و بهای ۲۱۰ هزار تومان در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
در سخن مترجم درباره این کتاب میخوانیم: این کتاب از زمان چاپ اولین نسخهاش در ۱۹۸۰، به جایگزینی برای کتابهای رسمی درس تاریخ در دبیرستانهای آمریکا مبدل و بهعنوان مشهورترین اثر منتقدانه از تاریخ ایالت متحده شناخته شد. کتاب حاضر در سال ۱۹۸۱ برنده جایزه کتاب ملی در آمریکا شد. این کتاب به زبانهای مختلف ترجمه شده و در کشورهای متعدد، جایزههایی نصیب خود کرده است. زین در سال ۲۰۳۳ جایزه «دوستان انجمن دیپلماتیک» را برای نسخه فرانسوی کتابش دریافت کرد.
زین در معرفی کتاب خود مینویسد: «تاریخی که من نگاشتهام، بیانگر مبارزات امیدبخش عدهای است که با بردهداری و نژادپرستی جنگیدند؛ کارگرانی که برای رسیدن به حقوق خود اعتصاب کردند، کسانی که با جنگ و نظامیگری به مخالفت پرداختند. ... من میخواهم جوانان ما بفهمند که کشور ما تحت تسلط مردانی قرار گرفته که برای حقوق بشر و آزادیهای مدنی، ارزشی قائل نیستند.»
همچنین کتاب «بدانید من فاطمه هستم» در ۳۷۷ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۱۰هزار تومان در نشر یادشده منتشر شده است.
در پشت جلد کتاب میخوانیم: در جایی که حجت موجه حضرت حق برای نشان دادن کجی و شکستگی جمله خطوط و جریانات به ناگزیر پای از خانه بیرون مینهد، کدامین بیرون مانده از جمع فرزانگان و خردمندان میتواند دعوی شناسایی، معرفی و اثبات حجیت آن حجت موجه کند؟
حضرت صدیقه کبری در ابتدای سخن بلند خود، جمعی حیران و سرگشته را که مبتلای فریب و حیله نیز شدهاند، مخاطب قرار داده و یادآور میشود که: «ای مردم! بدانید که من فاطمهام.»
انتهای پیام