Web Analytics Made Easy - Statcounter

ارگ خانه پدری اهالی رادیوست /

خبرگزاری مهر-گروه هنر-غزل نهانی: محمد مهاجر تهیه کننده ارشد نمایش های رادیویی و خالق بسیاری از برنامه های ماندگار و ابدی رادیو همچون سرگذشت رادیو، تاریخ شفاهی رادیو، تهران در گذر زمان و...است. به جرات می توان گفت بخش مهمی از نمایش های رادیویی به تهیه کنندگی او روانه آنتن رادیو شده و مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او مردی است که واله و شیدای این رسانه قدیمی است و هرگز عشق خود به رادیو را فراموش نکرده است.

در روزهایی که نمایش های رادیویی هم حال و هوای سابق را ندارد دعوت ما را برای گفتگو پذیرفت و از پنج دهه حضور مداوم و پر فراز و نشیبش سخن گفت؛ هنرمندی که روزش را با پرسه های همیشگی در میدان قدیمی ارگ تهران آغاز می کند و کمبودها و ناملایمات ذره ای از عشق او به رادیو کم نکرده است.

با ما در این گفتگو همراه می‌شوید:

*تحصیل در رشته اقتصاد و ناگهان حضور در رادیو و تلویزیون به عنوان تهیه کننده و برنامه ساز. حضور یک اقتصاددان در رادیوی ملی آن سال‌ها آن هم در برنامه های فرهنگی عجیب نیست؟

-بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی باید شغلی دست و پا می کردم که با آگهی جذب نیرو در سازمانی که آن سال‌ها پر بود از جنب و جوش و اتفاقات فرهنگی مواجه شدم. هرچند دوستان من مثلا استخدام وزارت خارجه و یا شرکت نفت شدند و الان هم پست های مهمی دارند اما من از آنجایی که مسایل مالی برایم اولویت نداشت جذب سازمانی فرهنگی به نام تلویزیون شدم و در برنامه «خانواده» و بعد «اقتصاد خانواده» شروع به برنامه سازی کردم. مدتی بعد مسئول گروه «راه شب» رادیو شدم و تا سال ۵۷ هم به ساخت برنامه «خانواده» ادامه دادم اما در سال ۶۰ بنا به دلیلی به میدان ارگ تبعید شدم که از این اتفاق بسیار خوشحالم. (می خندد)

زمانی که وارد رادیو شدم اولین برنامه ای که خودم تهیه کردم «پیام جبهه» بود که ساخت این برنامه حدود سه سالی ادامه داشت. مهین نثری و رامین فرزاد گویندگان برنامه بودند و من از همان جا آلوده رادیو شدم.

*شما از تلویزیون شروع کردید اما دلبسته رادیو شدید.

-دقیقا. محیط صمیمانه و به دور از تکلف رادیو من را مجذوب کرد آنقدر که دعوت های متمادی تلویزیون را نپذیرفتم و در میدان ارگ ماندم. من ۴۴ سال است در این میدان برنامه می سازم و تهیه کنندگی می کنم. من ۱۰ سال در رادیو پیام با گویندگی مهین نثری و صدرالدین شجره برنامه داشتم که برنامه بسیار موفقی بود و شنوندگان ثابت ما مثلا عزت الله انتظامی و علی نصیریان و... بودند، اما برای حضور در میدان ارگ حتی عطای آن برنامه را به لقایش بخشیدم و به این محیط جادویی بازگشتم.

*قبل از اینکه به صورت حرفه ای با رادیو و تلویزیون همکاری کنید دلبستگی خاصی به این رسانه داشتید یا فقط برای اینکه کاری داشته باشید جذب این رسانه شدید؟

-من شنونده حرفه ای رادیو به ویژه برنامه های تئاتر که ساعت ۵ بعداز ظهر پخش می شد، بودم و شنیدن این برنامه را از دست نمی دادم. من شنونده حرفه ای برنامه های تخصصی رادیو در حوزه تئاتر و ادبیات و... بودم. آن زمان به دلیل این علاقمندی ها به ما می گفتند انتلکتوال (با خنده). یک جورهایی پز روشنفکری بود...

*در حوزه تئاتر فعالیتی هم داشتید؟

-نه و این مساله حسرت همیشگی من است!

در این زمینه کار نکردم اما بیننده حرفه ای تئاتر بودم و تقریبا همه نمایش هایی را که اجرا می شد می دیدم و اغلب نقدها را مطالعه می کردم. مثلا نمایشی که هنوز کامل در ذهن دارم «بنگاه تئاترال» بود که از دیدنش به وجد آمدم. من از همان سال ها هنرمندان تئاتر را می شناختم و بسیار به آن فضاها تعلق خاطر داشتم.

*و این دلبستگی شما به تئاتر هنوز هم ادامه دارد؟ هنوز هم بیننده حرفه ای تئاتر هستید؟

-به هیچ عنوان! بعد از انقلاب برای همیشه تئاتر و سینما را بوسیدم و گذاشتم کنار! من از هنرهای نمایشی انتطاراتی داشتم که برآورده نشد.

*چه انتظاراتی؟

-آن زمان نمایش های مهمی اجرا می شد؛ نمایش هایی از نویسندگان مطرح ایرانی مثل اکبر رادی و ساعدی و همینطور آثار مهم نمایشنامه نویسان خارجی. به نظر من تئاتر فقط سرگرمی نیست بلکه تئاتر انسان ساز است و می تواند فرهنگ جامعه ما را شکل دهد. آن زمان هنرمندان متبحری داشتیم و من معتقدم کسی در حد و اندازه انتظامی، مهین شهابی، نصیریان و... ظاهر نشده است. آن سبک بازی ها برای من جذاب بود. به هر حال من متعلق به همان نسل هستم و نتواستم با این فضای جدید ارتباط برقرار کنم.

*شما در این سال ها برنامه های مهمی در رادیو تهیه کردید از جمله برنامه «سرگذشت رادیو» رادیو تهران که پر شنونده هم بود اما در میانه راه متوقف شد. چرا برنامه های شما دچار مرگ ناگهانی می شد؟

-هنوز برای این اتفاق متاسفم. ۱۰ سال این برنامه را ساختم و پخش شد. در آن برنامه از گذشته رادیو شروع کرده و رسیده بودم به هنرمندان دهه ۶۰ ولی روزی مدیریت وقت رادیو تهران گفت این برنامه جذابیتی برای مردم ندارد و تولید برنامه متوقف شد! حتی علاقمند بودم ادامه برنامه را بسازم تا در آرشیو رادیو ماندگار شود که نشد. من معتقدم آن مصاحبه ها و حرف ها بسیار جذاب و شنیدنی بود به خصوص برای نسل امروز. آن برنامه حتی هزینه ای برای رادیو نداشت و ما با دستمزد بسیار کم این برنامه را به دلیل علاقمندی هایمان تولید می کردیم و حیف که تمام شد. الان هم به دنبال مکتوب کردن این برنامه هستم. بخش گویندگان قرار بود چاپ شود که به دلیل مشکلات هنوز انجام نشده است. راستش را بخواهید رادیو هیچ وقت اولویت مسئولان نبوده است. نمی دانم چرا!

راستش را بخواهید رادیو هیچ وقت اولویت مسئولان نبوده است. نمی دانم چرا!*شما سال‌ها با شنوندگان در ارتباط بودید؛ شنوندگانی که عاشقانه رادیو را دوست داشتند ولی این روزها تعدادشان خیلی کم شده است.

-بله متاسفانه در این اتفاق هم عوامل درونی و هم بیرونی سازمان دخیل بودند. از یک دوره ای به بعد شرایط اجتماع و نیاز مخاطب تغییر کرد اما با شنوندگان همراهی نشد و حتی مدیریت رادیو از حالت تخصصی خارج شد. زمانی خود من با مدیران اندیشمند و صاحب نظر کار می کردم؛ مدیرانی که تسلط عظیمی بر رادیو داشتند و ما را برای ساخت برنامه های خوب هدایت می کردند و ما با راهنمایی های آنان برنامه های تاثیرگذاری تولید می کردیم. همان دوران کیفیت برنامه ها از استاندارد بالایی برخوردار بود و هر صدایی از رادیو پخش نمی شد اما به مرور استانداردها افت کرد و مدیرانی وارد سازمان شدند که رادیو را نمی شناختند و تازه می خواستند یاد بگیرند و به همین راحتی شنونده ها دلزده شدند و رسانه دیگری را جایگزین رادیو کردند. زمانی موسیقی حرف اول را در رادیو می زد اما وقتی پخش موسیقی محدود شد لطمه خوردیم. خاطرم هست ما زمانی موسیقی غربی پخش می کردیم که بسیار پر طرفدار بود و پخش همین موسیقی ممنوع شد. برنامه های نمایشی جذابیت خود را از دست داد و کم کم ارزش های رادیو محو شد. وقتی ما نیاز مخاطب را جدی نمی گیریم او هم تعهدی به شنیدن ما ندارد.

*با این اوصاف فکر می کنید رادیو می تواند به روزهای اوج خود باز گردد یا آنگونه که خیلی ها پیشگویی کرده اند باید احتضارش را شاهد باشیم؟

-حتما می تواند، اما کار سختی است. باید انقلابی صورت گیرد تا رادیو باز هم به جایگاه خود بازگردد، حتی اگر یک سال پخش برنامه هایش متوقف شود و بعد با انرژی مضاعفی بازگردد. البته من اگر این نقدها را می کنم همه از سر دلسوزی و خیرخواهی است. در این سال ها همه مدیران رادیو به من لطف داشتند و من هنوز در حال کار کردن هستم اما باید این نقدها را گفت تا بتوان گرهی از مشکلات رادیو باز کرد.

در این سال ها همه مدیران رادیو به من لطف داشتند و من هنوز در حال کار کردن هستم اما باید این نقدها را گفت تا بتوان گرهی از مشکلات رادیو باز کرد*این روزها یکی از مشکلات پر رنگ رادیو مسایل مالی است. دیر پرداخت شدن حقوق اهالی رادیو، مشخص نبودن وضعیت استخدامی، نبود پوشش بیمه، دستمزدهای پایین و مشکلاتی از این دست به شدت به شرایط حرفه ای کار لطمه زده و انگیزه علاقه مندان به فعالیت در این رسانه را از بین برده است، زمان شما هم این مشکلات وجود داشت؟

-اصلا. ما به هیچ عنوان مشکل مالی نداشتیم. اصلا حسابداری و فیش حقوقی را نمی شناختیم آن موقع بحث مالی مطرح نبود اما این روزها مشکلات رادیو دست همه را بسته است. هرچند نوع نگاه به رادیو هم تغییر کرده و برای من حیرت آور است که همکاران من هنگام ضبط نمایش رادیویی نمی پرسند که متن متعلق به کدام نویسنده است بلکه سوالشان این است چند جلسه برایمان حساب می شود؟! زمان ما این حرف ها نبود ولی رادیو در این سال ها کارمندانش را اینگونه تربیت کرده است. در گذشته اهالی فرهنگ و هنر حضور در رادیو را برای خود افتخاری می دانستند اما در حال حاضر بازیگر جوان می آید و می گوید کار در رادیو که برای من افتخار نیست حداقل دستمزد خوب بدهید!

وضعیت استخدامی اصلا مشخص نیست و همین امر باعث شده جوانترها و آنها که استعدادی دارند از آنجا که آینده ای برایشان متصور نیست کار در رادیو را جدی نمی گیرند و کار در رادیو کار چندمشان است! مسئولان باید برای این رسانه تاثیرگذار فکری بکنند.

*کارهای هنری با روح و روان آدمی در ارتباط است و اکثرا وجوه مادی پر رنگی ندارد. شما در این سال ها برای امرار معاش شغل دیگری هم داشتید؟

-خیر، به هیچ وجه. ما برای کار در رادیو کاملا تامین بودیم و تنها به کار فکر می کردیم. اما خاصیت کار هنری همان است که شما اشاره کردید؛ بگذریم از افرادی که با هنر کاسبی می کنند که در بحث ما نمی گنجند. آیا افرادی مثل بتهوون و موتزارت در رفاه بودند؟ به عکس زندگی فقیرانه ای داشتند اما روح هنر برایشان مقدس بود. اگر همان روال گذشته ادامه داشت این حرف ها مطرح نمی شد و مشکلات خود به خود حل می شد. نسل من با نسل امروز بسیار تفاوت دارد و ما هنوز به ارزش هایی پایبندیم که برای جوان ها بی معناست. خودم برای همین پایبندی ها بسیار مورد تمسخر قرار می گرفتم یا مورد عتاب و خطاب خانواده واقع می شدم اما خمیره من و نسل من اینگونه شکل گرفته و چاره ای نیست!

*با همه این تمسخرها و سرزنش ها هیچ وقت از حضور در رادیو دلسرد نشدید؟

-وقتی به کاری آلوده می شوی و ۴۴ سال از عمرت را صرف این حرفه ای می کنی نمی توانی به این مسایل فکر کنی. من مثل ماهی هستم که همیشه در دریاست و از خشکی خبر ندارد. همه عمر من صرف کار در رادیو شد و نمی دانم اگر در رادیو نبودم چه سرنوشتی داشتم و حتی هیچ وقت در خلوتم هم به این موضوع فکر نکردم. باور می کنید حتی خواب های من هم رادیویی است.(می خندد)

همه عمر من صرف کار در رادیو شد و نمی دانم اگر در رادیو نبودم چه سرنوشتی داشتم و حتی هیچ وقت در خلوتم هم به این موضوع فکر نکردم*زندگی شما مملو از خاطره حضور هنرمندانی است که با آنها آموختید و کار کردید و زندگی کردید؛ هنرمندانی که تاثیر مهمی در زندگی حرفه ای شما داشته اند. کدامیک از همکارانتان نقش پررنگ تری بر شخصیت هنری شما حک کرده است؟

-همیشه و همه جا گفته ام اولین معلم من مهدی شرفی بوده و خواهد بود، مردی که نمایش در رادیو را از او آموختم و این روزها در بستر کسالت افتاده و همین جا برایش سلامتی آرزو می کنم. خانم مهین نثری که برایم سمبل یک بازیگر با اخلاق و فوق حرفه ای است. صدرالدین شجره، ژاله علو، توران مهرزاد، رامین فرزاد ، همایون خرم و... من خودم را هنرمند نمی دانم اما به لحاظ شخصیتی بسیار تحت تاثیر منش و زندگی این هنرمندان بودم، به لحاظ حرفه ای هم که همه این عزیزان از تعریف من بی نیازند.

*و اگر از میان نسل جوان بخواهید نام ببرید.

- (می خندد) به قول قدیمی ها خیلی با آنها حال نمی کنم. من در تمام عمر کاری ام سعی کردم با افرادی کار کنم که تجربه بیشتری از من دارند تا از آنها یاد بگیرم. دنیای من با دنیای جوان ها خیلی فرق دارد و نمی توانیم یکدیگر را درک کنیم. بارها شده با این طیف کاری ضبط کردم و تمام. هیچ ارتباط عمیق کاری میان ما شکل نگرفته است.

*از تعلق خاطرتان به ساختمان قدیمی رادیو در ارگ تهران سخن گفتید. با مردم و اهالی تهران هم که صحبت می کنیم از کوچ رادیو دلتنگ هستند. روزگاری به دلیل حضور رادیو تهران در میدان ارگ شور و حال عجیبی حکم فرما بود، حالا اما با انتقال رادیو تهران به جام جم فضای اینجا سرد و غمگین شده است.

-متاسفانه تصمیم غلطی بود. تا من و امثال من زنده ایم ارگ را حفظ می کنیم. اینجا حافظه تاریخی رادیوست. شخصیت و هویت دارد و ما سال هاست تحت تاثیر این هویت قرار داریم. برای من میدان ارگ مانند خانه پدربزرگ هاست، پر از قصه و پر از جذابیت. اینجا از بین نخواهد رفت. ارگ شناسنامه رادیوست و هنوز دیر نشده است. ما چشم به راه رادیو تهران هستیم، مثل خیلی ها، مثل مردمی که هر روز سراغش را می گیرند.

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۵۷۸۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این صدا سال‌ها در رادیو درخشید/ یک نکته درباره «حشاشین»

خبرگزاری مهر-گروه هنر-عطیه مؤذن؛ «هفت روز سیما» عنوان یک بسته خبری-تحلیلی است که در پایان هر هفته به بازخوانی متن و حاشیه اتفاقات خبری صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی می‌پردازد. همچنین در این بسته، نیم‌نگاهی هم به شایعات و اخبار غیررسمی داریم و در تلاش هستیم در کوتاه‌ترین زمان ممکن از مهمترین اخبار هفته در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی باخبر شوید.

امروز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه می‌توانید با شماره ۱۴۷ بسته خبری «هفت روز سیما» همراه شوید.

چهره هفته؛ مسعود اسکویی

معدود چهره‌ها و حرفه‌ای‌های رادیو هستند که تا آخر عمرشان در همین رسانه مانده و به آن وفادار می مانند. بسیاری از این رادیویی‌ها به دلایل مختلف بعد از مدتی به تلویزیون و یا حتی دیگر مدیوم های رسانه ای می روند. مسعود اسکویی گزارشگر و گوینده پیشکسوت از جمله همین حرفه ای های استثنایی بود که مدتی در حوزه گزارشگری ورزشی فعالیت کرد و سپس به رادیو رفت و سال ها در پشت میکروفن های رادیو صدایش درخشید.

اسکویی شاگردان بسیاری را هم در رادیو تربیت کرد و به صدای خاص رادیو معروف بود. وی از سال ۶۰ به بعد به رادیو رفت و مسابقات ورزشی را گزارش می کرد. او قدیمی ترین مجری کارشناس و گوینده ورزشی صداوسیما بود که دوره تهیه کنندگی برنامه های تلویزیونی را در آلمان گذراند.

هنرمندان و گویندگان رادیو نسلی از فعالان را تربیت کرده اند اما کمتر شناخته شده اند و کمتر این اقبال را داشته اند که در مقابل دوربین های تلویزیون به چهره بدل شوند. مسعود اسکویی البته جزو نامدارها بود که از او هم تصویر اندکی در رسانه ها وجود دارد و بیشترین ویدیوهایی که در این چند روز از او دیده شد به برنامه های «چهل تیکه» و «خندوانه» مربوط می شد که باز هم غنیمتی است.

گمانه زنی هفته؛ غیبت بهرام افشاری از پایتخت

یکی از شخصیت های «پایتخت» که در فصل های اخیر در کنار تیم حضور داشت و بازی او به چشم آمد بهرام افشاری با نقش بهتاش بود.

یکی از رسانه ها این هفته خبر داد که بهرام افشاری در فصل جدید «پایتخت» حضور ندارد و بعد گزارش های ویژه ای در فضای مجازی منتشر شد و از چرایی این غیبت پرسش کردند.

برخی نیز نبود او در این سریال را با هوتن شکیبا مقایسه کردند که اگرچه در سینما و در فیلم های سینمایی بعد از «لیسانسه ها» به یک ستاره بدل شد و نقش های اصلی بازی کرد اما بعد از آن دوباره با «فوق لیسانسه‌ها» به تلویزیون بازگشت و عوامل سریالی را که خود از شخصیت های اصلی‌اش بود تنها نگذاشت.

به این ترتیب بهرام افشاری این هفته به سوژه چندین گزارش خبری بدل شد و رسانه ها از همین زاویه او را رصد کردند. تمرکز بیش از حد برخی روی این موضوع هم کمی چالش برانگیز شد که ممکن است پروپاگاندایی برای این بازیگر بفروش این روزهای سینمای ایران باشد یا این که صرفاً یک مطالبه؟!

بهرام افشاری از سال گذشته با فیلم «فسیل» توانست به یک پدیده بدل شود و امسال هم فروش خوب «سال گربه» نشان داد که موفقیت فیلم های او چندان هم بی ربط به حضورش هم نیست.

حاشیه هفته؛ ممنوعیت حشاشین

سریال «حشاشین» مدتی است که به سوژه بحث برانگیزی بدل شده است. این سریال سوژه خود را روی حسن صباح گذاشته است که رهبر فرقه اسماعیلیه است. سریالی که در مصر ساخته شده و هزینه زیادی هم در میان سریال های عرب زبان برای تولیدش صورت گرفته است.

نگاه سریال به ایران و حتی رویکردهای نهایی آن در معرفی ایران در منطقه و پیوند زدن با برخی مسایل روز باعث شد تا سریال به دلیل آنچه تحریف از طرف ساترا اعلام شد، ممنوع شود.

پیمان جبلی رییس صداوسیما نیز در پی این حواشی به حذف سریال «حشاشین» از شبکه نمایش خانگی واکنش نشان داد و گفت: ساترا مسؤولیت دارد که جلوی هر آنچه که محتوای تحریف شده است و به فهم و درک اجتماعی لطمه می‌زند و افکار عمومی را منحرف می‌کند، بگیرد.

این سریال که در برخی سکوها و پلتفرم ها عرضه می شد با اعلام ساترا از این سکوها حذف شد. به این ترتیب دو روز بعد از ابلاغ نظر شورای صدور مجوز ساترا در خصوص ممنوعیت پخش «حشاشین» از سکوهای نمایش خانگی ایران، فیلیمو هم این سریال را از روی خروجی خود حذف کرد.

یک نکته نسبت به چنین آثاری اطلاع رسانی تحلیلی به دور از جنجال است. اعلام ممنوعیت صرف در چند روز گذشته بیشتر باعث شد این سریال بر سر زبان ها بیفتد و مخاطب بخواهد این مجموعه را ببیند و صرفاً بر هیجان دیدن سریال افزوده شود. در کنار این اعلام ممنوعیت اما ساترا لازم است با نگاهی آسیب شناسانه تر درباره این مجموعه و حتی تحریف های آن سخن بگوید.

خبر هفته؛ فعلاً «نون.خ ۶» نداریم

سوال اولیه از همه برنامه سازان، تهیه کنندگان و کارگردانان در انتهای پخش یک اثر باکیفیت و غنی این است که آیا این آثار فصل جدیدی خواهند داشت یا خیر. با همین رویکرد اولین سوال بعد از پایان پخش سریال ها همین است که به فصل بعدی هم می رسند؟

به ویژه سریال هایی مثل «پایتخت»، «نون.خ» و «زیرخاکی» که بعد از چند فصل هم محبوبیت کسب کرده اند و هم طرفدارانی پیدا کرده اند که مشتاقانه منتظر هر فصل از این سریال ها هستند.

در نشست خبری «نون.خ» که این هفته برگزار شد یکی از سوالات از مهدی فرجی تهیه کننده سریال همین بود که قرار است این مجموعه فصل بعدی داشته باشد یا خیر. فرجی هم با اشاره به پست سعید آقاخانی بیان کرد که این فعلاً پایان «نون.خ» است و قرار نیست سریال فصل جدیدی داشته باشد.

سریال «نون.خ» به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیه کنندگی مهدی فرجی در پنج فصل تاکنون ساخته شده است و فصل پنجم با اقبالی بیشتر نسبت به فصل قبل توانست امسال در صدر سریال های پربیننده تلویزیون قرار بگیرد.

این فصل علی رغم حواشی ای که داشت برگ برنده های مختلفی رو کرد؛ هم سراغ یک قومیت دیگر رفت و باعث شد سریال یک بار دیگر تنوع مناطق مختلف ایران را به نمایش بگذارد و هم با پرداخت به صنایع دستی بار فرهنگی سریال را بالا برد.

این مجموعه در عین حال تلاش کرد در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان فارغ از زیبایی های طبیعت این خطه از کشور، محرومیت های آنها را هم به تصویر بکشد و یا کولبرها را به دل قصه بیاورد.

پیشنهاد هفته؛ جعبه سیاه

برنامه «جعبه سیاه» با اجرای امیر عضد در ایام ماه مبارک رمضان از آنتن شبکه افق پخش شد و عجیب است که هیچ اطلاع رسانی برای این برنامه نشد. این چند روز اما وایرال شدن برخی ویدیوهای این برنامه باعث شد بیشتر در کانون توجه قرار بگیرد.

یکی از ویدیوهایی که این هفته باعث شد این برنامه مورد توجه واقع شود گفت و گو با احمد ابوالقاسمی قاری قرآن و داور «محفل» بود که درباره علاقه اش به موسیقی می گفت و ضمن یاد کردن از محمدرضا شجریان از علیرضا قربانی و نسبت فامیلی خود با او گفت که باعث شده در کنسرت هایش هم حضور داشته باشد.

همین بخش از برنامه باعث شد خیلی ها نسبت به برنامه کنجکاو شوند و بخواهند در جریان دیگر قسمت های آن قرار بگیرند.

هرچند «جعبه سیاه» برنامه رمضانی شبکه افق بود و پخش اصلی آن به پایان رسیده است اما بازپخش برنامه از شبکه افق در پنجشنبه شب ها ادامه دارد.

امیر عضد اجرای گفت‌وگوها را بر عهده دارد و داوود مرادیان تهیه کننده است.

کد خبر 6095094 عطیه موذن

دیگر خبرها

  • کتابخانه‌ای به گستره صدا
  • کتابخانه ای به گستره صدا
  • برنامه‌های رادیو ویژه شهادت امام صادق (ع) اعلام شد
  • ویژه برنامه‌های رادیو ویژه شهادت امام صادق (ع) اعلام شد
  • ویژه برنامه های رادیو ویژه شهادت امام صادق (ع) اعلام شد
  • سوگنامه رادیو ویژه شهادت امام صادق (ع)
  • راهیابی دو اثر از رادیو کیش به مرحله نهایی سومین جشنواره ملی پژواک
  • این صدا سال‌ها در رادیو درخشید/ یک نکته درباره «حشاشین»
  • گفتگو با مجری و کارشناس ورزشی در خصوص زنده یاد مسعود اسکویی
  • یک برنامه رادیویی مرا به زندگی برگرداند