Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری برنا از قم، حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمحمود مدنی، مدیر جامعه‌الزهرا(س)در پنجمین جلسه از سلسله جلسات منشور فاطمی بر مبنای سیره حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) که با حضور اساتید، کارکنان و طلاب جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد، اظهار داشت: دیروزی که گذشت هم یادآور خاطر امام امت(رضوان الله علیه) بود، هم یادآور شهدای ۱۵ خرداد بود که سابقون و مقربون نهضت و انقلاب اسلامی هستند و مظلومانه به شهادت رسیدند و هم رحلت جانسوز حضرت خدیجه کبری(سلام‌الله‌علیها) بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

*نام خدیجه در میان اسامی دختران ما غریب است

مدیر جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) عنوان کرد: ما دین فراوانی نسسبت به حضرت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) داریم و کمتر فرصت ادای این دین برای ما پیش می‌آید.

حجت الاسلام و المسلمین مدنی یادآور شد: اگر دقت کنیم، مؤسساتی که به نام حضرت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) باشد، کم است، نام خدیجه در میان اسامی دختران ما غریب است.

وی افزود : آشنایی کودکان ما با حضرت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) کم است، در حالیکه این بانوی بزرگوار آنچنان مقام، رتبه و عظمتی دارند که طبق آنچه که نقل شده است، رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در سفر معراج به جبرئیل می‌فرماید: «آیا حاجتی در زمین داری؟»؛ حضرت جبرئیل که یکی از چهار فرشته مقرب خداوند است که بسیاری از انبیا ظرفیت نداشتند که حضرت جبرئیل بر آنها نازل شود، می‌گوید: «نیاز وحاجت من این است که سلام من و سلام خدا را به خدیجه ابلاغ کنی».

*حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) اولین یاور دین اسلام هستند

مدیر جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) تصریح کرد: حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) اولین یاور دین اسلام هستند، زن برجسته ای که در تمام جزیره العرب مشهور به «طاهره» و «عاقله» بودند.

حجت الاسلام و المسلمین مدنی ادامه داد: در آن زمانی که همه مشغول رباخواری بودند، این بانو در آن فضا اهل تجارت بودند و کاروان‌های تجاری خود را به ایران و شام می‌فرستادند.

وی تأکید کرد: حضرت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) در آن فضای آلوده ملقب به «طاهره» بود؛ آن حضرت با این جایگاه اجتماعی، زمانی که پیامبر گرامی اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) اعلام بعثت کردند و بچه‌ها به آن حضرت سنگ می‌زدند، خود را سپر رسول خدا قرار می‌دادند تا از ایشان دفاع کنند.

مدیر جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) بیان داشت: حضرت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) اولین زن مؤمن بودند که اسلام آوردند؛ این بانوی گرامی بنا به روایات نقل شده از شیعه و سنی: «اوّل من آمن برسول الله من النّساء خدیجه؛ اولین کسی که به رسول خدا ایمان آورد از بین زنان، خدیجه بود».

*حضرت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) با قامت بلند در تمامی ارزش‌ها تجلی کرده است

حجت الاسلام و المسلمین مدنی گفت: حضرت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) در دفاع از پیامبر گرامی اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و دین اسلام به گونه ای بودند که بنا بر روایات، رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در مکه دو رکن داشتند و زمانی که آن دو رکن یعنی حضرت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) و حضرت ابوطالب(علیه‌السلام) را از دست دادند، به آن حضرت امر شد که به مدینه مهاجرت کنند.

وی اضافه کرد: حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) کانون، مرکز و مادر ۱۱ امام معصوم(علیهم‌السلام) هستند؛ آن حضرت با قامت بلند در تمامی ارزش‌ها تجلی کرده است و یکی از تجلی‌گاه‌های آن بانوی گرامی که به خوبی ظهور پیدا کرده و موفق از این عرصه بیرون آمده است، عرصه همسری و ازدواج است.

مدیر جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) اظهار داشت: حضرت خدیجه(سلام‌الله‌علیها) یک زن و همسر موفق هستند و ازدواج ایشان یک ازدواج نمونه است.

*یک جامعه‌الزهرایی باید همسر موفقی باشد

حجت الاسلام و المسلمین مدنی به وظایف جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) با استفاده از سیره حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) اشاره و تصریح کرد: مسئولین جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) و به ویژه طلاب و اساتید محترم جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها)، همه باید نمونه یک همسر موفق باشند و تقاضا می‌کنم به آن برسید.

وی با تأکید بر مبحث ازدواج و همسر نمونه بودن، عنوان کرد:اگر مسئولین آموزشی، تبلیغی، تربیتی، فرهنگی و پژوهشی و همچنین اساتید ما در تمام مأموریت‌های خود موفق شوند و طلاب جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) با بالاترین نمره‌ها فارغ التحصیل شوند، اما نتوانند همسر نمونه باشند، ما به عنوان جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) شکست خوردیم.

مدیر جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) تأکید کرد: همه معاونت ها، دستگاه ها، واحد‌ها و مجموعه‌های جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) باید معطوف به این باشد که یک جامعه‌الزهرایی، همسر موفقی باشد.

*شیطان در قالب‌های مختلف به مبارزه با نهاد ازدواج و خانواده آمده است

حجت الاسلام و المسلمین مدنی یادآور شد: یکی از مباحث برای همسر نمونه بودن، زمینه سازی اصل مسئله ازداوج است؛ در فرهنگ ما ازدواج یک امر مقدس است، اما با وجود این که نهاد خانواده و نهاد ازدواج یک نهاد فطری است، اما در طول تاریخ، شیطان و شیاطین انس و جن در قالب‌های مختلف به مبارزه با این نهاد آمدند.

وی با طرح این پرسش که امروز، جایگاه زن و خانواده و ازدواج در اندیشه غرب کجاست؟، افزود: در فضایی که علوم تجربی سالاری می‌کرد و هیمنه و سلطه خود را برهمه جوامع گسترش داده بود، نظریات فروید را مطرح کردند، اگر چه امروز هم بسیاری از روانشناس‌ها با نظرات فروید مخالف هستند، اما یکی از نظریه‌هایی که گسترش دادند، این بود که انسان غریضه مرگ و زندگی دارد و شهوت جنسی نباید سرکوب شود، والّا تبدیل به عقده می‌شود؛ در حالیکه اگر قید و بند و محدودیت نباشد، خانواده و ازدواج معنایی ندارد.

مدیر جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) اظهار داشت: به مرور زمان، سیطره علوم تجربی کمرنگ شد و سیطره معنویت افزایش یافت و پست مدرنیته بعد از مدرنیته نیم نگاهی به معنویت داشت؛ شیاطین با توجه رویکرد بشر به دین و معنویت، همان نظریه را در قالب دین معرفی کردند.

*عرفان های دروغین، ازدواج را استعمار نوین می خوانند

حجت الاسلام و المسلمین مدنی ادامه داد: عرفان‌های دروغین به عنوان معنویت و راه رسیدن به معنویت، ازدواج را استعمار نوین می دانند؛ یعنی شما وقتی می‌توانید به اوج معنویت برسید که نهایت ارضای شهوانی را داشته باشید.

وی یادآور شد: شیاطین در دوران قبل از اسلام، مسیحیت را دچار تحریف کردند و رهبانیت را بدعت گذاری کردند و هنوز هم در مسیحیت باقی است، آنان معتقد هستند که اگر می‌خواهید به معنویت برسید، باید لذت را ترک کنید و تعلقات را باید کم کنید؛ ازدواج هم از مظاهر دنیا و یکی از لذت‌ها است.

مدیر جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) اضافه کرد: در صدر اسلام نیز برخی به دنبال رهبانیت رفتند، از جمله عثمان بن مظعون، برادر رضاعی پیامبر گرامی اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) که با تنی چند از مسلمانان تحت تأثیر موعظه‌های پیامبر به کوه‌های اطراف مدینه رفتند و مشغول نیایش شدند؛ همسر عثمان بن مظعون خدمت رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و ماجرا را تعریف کرد، پیامبر گرامی اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) خشمگین شدند و فرمودند: « یا عثمان لم یُرسِلُنى اللّه بِالرُّهبانِیّة و لکن بَعَثنى بالحَنِیفیِّة السَّمحَة، اَصُوم و اُصلّى و اَلمِس اَهلى...؛ ای عثمان! خداوند متعال مرا به رهبانیت نفرستاده، بلکه با آیین مستقیم و ساده و آسان‌گیر فرستاده است. من هم نماز می‌خوانم. هم روزه می‌گیرم و هم نزد همسرم می‌روم. پس هر که آیین مرا دوست دارد، باید از سنت من پیروی کند».

*ابعاد ازدواج در دین و فرهنگ اسلام

حجت الاسلام و المسلمین مدنی با بیان اینکه ازدواج در فرهنگ اسلام، سه ویژگی دارد و در سه بعد قابل بررسی است؛ اظهار داشت: یک بعد ازدواج، مصون سازی است؛ یعنی کسی که ازدواج می‌کند، در یک حدی در مقابل وسوسه‌های شیطان محافظت می‌شود.

وی افزود: یک بعد دیگر ازدواج، رشد انسان است؛ در ازداوج، دو انسان که دارای دو فکر، دو سابقه و دو خانواده هستند و با هم تعارض و اختلاف سلیقه دارند، در یک خانه جمع می‌شوند و مجبور هستند که همدیگر را بپذیرند و تحمل کنند و همین موضوع آنها را رشد می‌دهد.

مدیر جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) تصریح کرد: انسان در اثر ازدواج تمرین می‌کند که گاهی مهار نفس خود را بکشد؛ می‌خواهد و دوست دارد، اما انجام نمی دهد؛ ازدواج باعث رشد انسان می‌شود و ظرفیتی برای انسان ایجاد می‌کند و به انسان قوت و قدرت می‌دهد.

حجت الاسلام و المسملین مدنی، بحث معنویت را بعد سوم ازدواج برشمرد و افزود: در باب معنویت، امام صادق(علیه‌السلام) در حدیثی می‌فرمایند: «رَکعَتانِ یُصَلّیهِما مُتَزَوِّجٌ أفضَلُ مِن سَبعینَ رَکعَهً یُصَلِّیها غیرُ مُتَزَوِّجٍ؛ دو رکعت نمازی که ازدواج کرده می‌خواند، برتر از هفتاد رکعت نمازی است که فرد ازدواج نکرده بخواند».

*ازدواج یک ارزش است/ برای ازدواج موفق فرهنگسازی کنیم

وی تأکید کردند: بر اساس آیات و روایات اسلامی، ما معتقدیم که ازدواج یک ارزش است و وظیفه ما این است که برای آن فرهنگسازی کنیم؛ البته باید زمینه‌های آن را هم فراهم کنیم، اما بحث فرهنگسازی بسیار مهم است.

مدیر جامعه‌الزهرا(سلام‌الله‌علیها) به روایتی از امام رضا(علیه‌السلام) اشاره کردکه فرمودند: «زنی خانمی خدمت امام باقر (علیه‌السلام) رسید و گفت: من خانمی «متبتله» هستم؛ آن حضرت سوال کردند: و ما التَّبَتُل عِندَک؟؛ منظورتان از تبتل چیست؟ آن زن جواب داد: من هرگز ازدواج نخواهم کرد و می‌خواهم با این کار، فضیلت و منزلتی به دست آورم؛ حضرت فرمودند: « إنصَرِفی فلو کان فی ذلک فضلٌ لَکانَت فاطمة علیها السلام أحَقُّ به مِنکَ؛ از این تصمیم بازگرد، اگر بی همسری فضیلت بود، فاطمه(سلام‌الله‌علیها) به آن شایسته‌ تر از تو بود».

منبع: خبرگزاری برنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۷۱۰۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب، طاهره تهرانی: کمال‌الدین ابوالعطا محمود بن علی بن محمود مرشدی کرمانی که «نخلبند شُعرا» و «خلاّق‌المعانی» و «ملک‌الفُضَلا» نیز خوانده می‌شده، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری و متولد سال ۶۸۹ هجری قمری است. تخلص او در همه شعرهایش «خواجو» است که از باب تحبیب، مصغر خواجه است.

دوران کودکی و جوانی

او فرزند خانواده‌ای بزرگ در کرمان بود، دوران کودکی را در همان شهر ماند و سپس سفرهای طولانی خود را به حجاز و شام و بیت‌المقدس و عراق عجم و عراق عرب و مصر و بعضی از بندرهای خلیج‌فارس آغاز کرد، بهره او از این سفرها تجارب زیاد و توشه‌های بسیار از دانش بود.

سال‌های سفر و گشت و بازگشت

خواجو مدتی در بغداد اقامت داشت و در سال ۷۳۶ به ایران بازگشت، اما ممدوحش ابوسعید بهادرخان کشته شده بود و غیاث‌الدین محمد هم مدتی، پس از ورود خواجو به‌دست مخالفانش به قتل رسید. و خواجو سلطانیه بی‌سلطان را لایق اقامت ندید:

از آن خواجو ازین منزل سفر کرد

که سلطانیه بی‌سلطان نخواهد

سپس به اصفهان و از آنجا به کرمان و فارس سفر کرد و در پناه خاندان اینجو، علی‌الخصوص در سایه لطف و عنایت شاه شیخ ابواسحق زندگی کرد، هرچند که روابطش با امیر مبارزالدین رقیب او نیز خوب بود.

حافظ و خواجوی کرمانی

حافظ مشهورترین هم‌عصر خواجو است، و چون به سال و تجربه شاعری خواجو بر او مقدم بود، در مدتی که مقیم شیراز بود مانند دوستی که سِمَت رهبر و استاد هم داشته باشد بر اندیشه حافظ تأثیر گذاشت؛ و به‌همین دلیل در دیوان حافظ بیت‌های زیادی به تقلید یا به استقبال از غزل‌های خواجو می‌بینیم، در بسیاری موارد هم در معنی و لفظ از او اقتباس کرده است. البته که حافظ ابیات و مصراع‌های زیادی هم از سعدی به کار برده، چنانچه در بیتی منسوب به حافظ به هر دو اشاره شده:

استاد سخن سعدی ست پیش همه کس اما

دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو

شیوه سخن سرایی

مضامین عرفانی در غزلیات او بسیار زیاد است، و همچنین مبارزه با زهد و ریا و بی‌اعتباری دنیا و مافیها نیز در شعر او پرتکرار است؛ ضمن اینکه با زبان طنز و هزل به انتقادات اجتماعی از شرایط ادیان و ریاکاران در آن روزگار پرداخته است. او به سبک سنایی غزل‌سرایی می‌کرده و در مثنوی، فردوسی را الگوی خود داشته؛ در ریاضیات طب و نجوم هم صاحب نظر بوده است.

در دیوان اشعار او به سبک باقی شعرای آن عصر در منقبت و مدح پیامبر و خلفا اشعاری هست، اما او در دو شعر به صورت جداگانه امیرالمؤمنین علی علیه السلام و در شعری دیگر چهارده معصوم را مدح کرده و به آنها متوسل شده است که به اختصار به آنها می‌پردازیم. نخست ابیاتی از قصیده منقبت حضرت علی (ع):

وجه برات شام بر اختر نوشته اند

و اموال زنگ بر شه خاور نوشته اند

مستوفیان خسرو کشور گشای هند

بر باختر مواجب لشکر نوشته اند

در باب ظلمت آنچه خضِر نقل کرده است

بر گرد بارگاه سکندر نوشته اند

دیوانیان عالم علوی به مُشک ناب

واللیل بر حواشی دفتر نوشته اند

کتابیان رقعه نویسِ سوادِ شام

والنَّجم برِ صحایف اختر نوشته اند

دانی که چیست اینکه خطیبان آسمان

برطرف هفت پایه‌ی منبر نوشته اند؟

یک نکته از مکارم اخلاق مرتضیست

کانرا برین کتابه به عنبر نوشته اند

در معنیِ فضیلتِ داماد مصطفی

پیران هفت زاویه، محضر نوشته اند

منظومه‌ی محبت زهرا و آل او

بر خاطر کواکبِ ازهر نوشته اند

دوشیزگان پرده نشین حریم قدس

نام بتول، بر سر معجر نوشته اند

انجم، کلام مرتضوی را ز راه یُمن

برگرد این رواقِ مدوّر نوشته اند

بر هفت هیکلِ فلکی هر دعا که هست

آن از زبان صاحب قنبر نوشته اند

رمزی که در مطاوی طومار کبریاست

بر نام اهل بیت پیمبر نوشته اند

از دست و پنجه اسدالله کنایتی‌ست

حرفی که بر جبینِ غضنفر نوشته اند

نامش نگر که قلعه نشینان موسوی

مهر گشاد بر در خیبر نوشته اند

نعتش نظاره کن که رهابین عیسوی

بهر شرف بر افسر قیصر نوشته اند

القاب عالیش ز پی اکتساب قدر

بر سقف چار صفّه ی شش در نوشته اند

ابیاتِ شوقِ آنکه نبی را برادرست

اجرام بر روانِ چو آذر نوشته اند

لشکرکشان عالمِ جان، نام دُلدُلش

بر کوهه های زین تکاور نوشته اند

صنعت گران چرخ، به زر وصفِ ذوالفقار

بر تیغ خور نوشته و در خور نوشته اند

ذکر غبارِ درگه آن میر هاشمی

شاهان سرفراز بر افسر نوشته اند

در گوش ما مدایح شبّیر خوانده اند

بر جان ما مناقب شبّر نوشته اند

اشعار من که مادح اولاد حیدرم

هم بحر مشق کرده و هم بر نوشته اند

شادم بدین که بر صفحات عقیدتم

شرح خلوص آن شه صفدر نوشته اند

خواجو کمال نامه‌ی مستان حیدری

بر جان عارفان قلندر نوشته اند...

در قصیده هفتاد بیتی از بخش بدایع الجمال دیوان اشعار خواجو این ابیات در منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام آمده است:

سالکِ دل یافته نکهتِ روح القدس

چون نبیِ یثربی، بوی اویس قرن

انوری خاوری، از سر صدق و صفا

ورد زبان ساخته مَحمِدَتِ بوالحسن

قاضی دین رسول، خازن گنج بتول

قامع کیش هبل، ماحی نقش وثن

خون شفق در کنار، چرخ به سوگ حسین

دود غشق در جگر، دهر به داغ حسن

چون برسیدی بحال دم مزن از قیل و قال

چون بگذشتی ز قال بیش مگو ما و من

تا نکنی ورد خویش، ذکر شه اولیا

از ورق خاطرت محو نگردد مِحَن

شیردلِ لافتی، شیر خدا مرتضی

حیدر خیبر گشا صفدر عنتر فکن

ناصب رایات علم، شارح آیات حق

واسطه‌ی کاف و نون، کاشف سرّ و علن

شاه ولایت پناه، میر ملایک سپاه

کهف مکین و مکان، زین زمین و زمان

مرغ سلونی صفیر، بحر خلیلی گهر

تازی دُلدُل سوار، مکّی قدسی سنن

ازهر زهرا حرم، گوهر دریا کرم

روح مسیحا شیَم، خضر سکندر فطن

مکتب دین را ادیب، راه خدا را دلیل

فلک ملل را خطیب، شاه رسل را ختن

گفته ز تعظیم شأن، مَحمِدَتش مصطفی

خوانده ز فرط جلال، منقبتش ذو المنن

نعل سم دلدلش تاج سر فرقدین

خاک ره قنبرش سرمه چشم پرن

سبحه طرازان قدس، در حرمش معتکف

قلعه گشایان چرخ، بر علمش مفتتن

دست مده جز بدو، تا نشوی پایمال

فتنه مشو جز بر او، تا بره‌ی از فتن

جان ثنا خوان من، تا ابد از مدحتش

باز نیاید چو مرغ، از گل و برگ سمن

در ره مهرش فلک، مشوره با من کند

زانک بود مستشار، نزد خرد مؤتمن

چون ببرم از جهان، حسرت آل رسول

روز جزا در برم، سوخته بینی کفن

ترکیب بند خواجو در منقبت حضرت رسول و ائمه اطهار نیز بسیار مفصل و خواندنی است:

به نوک خامه‌ی صورت گشای کن فیکون

که بست در شکن کاف تاب طره نون

حروف مصحف مجدش منزه از کم و کیف

سطور لوح جلالش مقدس از چه و چون

چو صفر هیچ بود در ازای قدرت او

هر آنچه در قلم آید ز لوح بوقلمون

به حکم اوست که ضحّاک صبح کشور گیر

دهد به مهر دُرفشان درفش افریدون

بنات غیب ز بهر نظاره‌ی صنعش

سر از دریچه‌ی ابداع می‌کنند برون

فلک به چرخ درآید چو نام او شنود

ملک سجود کند چون کلام او شنود

به ماه روی شب افروز الذی اَسری

که یافت مشتری از مهر او عُلُّو بها

گشوده دیده ی ما زاغ در جهانِ اَبیت

فکنده تختِ دنی در مکان او اَدنی

کشیده رختِ لعُمرک به خیمه‌ی لَولاک

چشیده نُزل فاَوحی ز خوانِ ما اوحی

به عکس روی چو مه، صبح طیبه و یثرب

به چین زلف سیه، شام مکّه و بطحا

نداده بی نظرش اختران به کعبه شرف

ندیده بی قدمش رهروان ز مَروه صفا

ز نور معجز او اقتباس کرده کلیم

ز خوان دعوت او چاشت خورده ابراهیم

بدان امیر که شد شاه چرخ چاکر او

نمونه ای‌ست مه نو ز نعل استر او

ز تختگاه سَلوُنی از آن علم بفراخت

که بود مملکت لَو کشف مسخّر او

به حکم قاطع کشور گشای مصطفوی

نبی مدینه‌ی علم آمد و علی در او

هلال شامی اَبرَش سوار قلعه نشین

شده ست حلقه به گوش غلام قنبر او

چو کعبه مولد او گشت از آن سبب شب و روز

کنند خلق جهان سجده در برابر او

گدای درگه او شو که شاه مردان اوست

پلنگ بیشه‌ی اسلام و شیر یزدان اوست

در ادامه در هر بند از حضرت زهرا سلام الله علیها تا امام حسن عسکری علیه السلام را نام برده و سپس به ذکر حضرت حجت بن الحسن می‌پردازد:

به مقدم خلف منتظر امام همام

مسیح خضر قدوم و خلیل کعبه مقام

شُعَیب مدین تحقیق، حجت القائم

عزیز مصر هدی، مهدی سپهر غلام

خطیب خطه افلاک، منهی ملکوت

ادیب مکتب اقطاب، محیی اسلام

شه ممالک صاحب الزمان که زمان

به دست رایض طوعش سپرده است زمام

به انتظار وصول طلیعتش خورشید

زند درفش دُرفشنده صبحدم بر بام

نه در ولایت او در خورست رایت ریب

نه با امامت او لایق ست آیت عیب

که شمع جان من از نور حق منور باد

دماغ من ز نسیم خرد معطر باد

مرا که مالک ملک ملوک معرفتم

جهان معرفت و ملک دین مسخّر باد

دلم که مهر زند آل زر بر احکامش

فدای حکم جهانگیر آل حیدر باد

ضمیر روشن خواجو که شمع انجمن است

چراغ خلوتیان رواق شش درباد

روان او که شد از آب زندگی سیراب

رهین منت ساقیِّ حوضِ کوثر باد

در آن نفس که بود مرغ روح در پرواز

مباد جز به رخ اهل بیت چشمش باز

در رباعی دیگری نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره می‌کند:

آن شاه که شهر علم را آمد در

پشت سپه و ابنِ عَمِ پیغمبر

شاه شهدا، میر نجف، جفت بتول

داماد رسول و شیر یزدان، حیدر

دیگر آثار خواجو عبارت اند از خمسه خواجو یا پنج مثنوی همای و همایون، گل و نوروز، روضة الانوار، کمال‌نامه و گوهرنامه؛ رساله‌ی البادیه؛ رساله‌ی سبع المثانی؛ رساله‌ی مناظره شمس و سحاب.

آرمیده در تنگه الله اکبر

سرانجام در سال ۷۵۲ هجری قمری در شیراز از دنیا رفت و بدنش را در تنگ الله‌اکبر شیراز (نزدیک دروازه قرآن) به خاک سپردند.

کد خبر 6091788 طاهره تهرانی

دیگر خبرها

  • پاسخ آیت‌الله فیاضی به سؤالی پیرامون رفع اضطراب
  • کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی
  • چهره متفاوت بازیگر نقش علی در آینه عبرت بعد از ۳۵ سال
  • اعلام نتایج آزمون ورودی جامعه الزهرا (س)
  • تجلیل جامعه معلولان از یک برنامه تلویزیونی/«نامیرا» فرهنگسازی کرد
  • «با شما سربلندیم» شعار دهه کرامت
  • تصاویری از رهبر انقلاب در خلیج فارس
  • آیت الله جوادی آملی: حرف هر واعظی در مردم اثر نمی‌کند، وگرنه روضه خوانی‌ها و وعظ کم نیست
  • ‍ انتصاب سرپرست معاونت سیاسی استاندار سمنان
  • دانشگاه حضرت معصومه(س) باید به عنوان یک هویت مستقل بماند