انتخابات، راهکاری برای بازسازی سیاسی بریتانیا است
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۸۸۰۲۰
احمد بخشایشیاردستانی میگوید که با وجود پیروزی محتمل محافظهکاران و تشکیل کابینه بدون ائتلاف در فردای انتخابات هشتم ژوئن، هم حزب کارگر پتانسیل و قدرت افزایش کرسیهای پارلمانی خود را دارد و هم حزب ملی اسکاتلند هم میتواند از اهرم قدرت پیروزی خود در انتخابات پارلمانی پنجم می ٢٠١٦ اسکاتلند برای برگزاری مجدد همهپرسی استقلال استفاده کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره نهم و عضو کمیسیون امنیت ملی کشور اعتقاد دارد هرچند فضای امنیتی امروز لندن به نفع محافظهکاران در پیروزی انتخابات هشتم ژوئن است، اما برنامهریزی آن (حوادث تروریستی) را از سوی نخستوزیر و محافظهکاران بسیار دور از واقعیت میبیند. به باور او ریشه وقایع تروریستی انگلستان و اتمسفر امنیتی موجود در این کشور، آن هم در آستانه انتخابات پارلمانی را باید در یک پارادایم «عمل و عکسالعمل» جست.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، دانشآموخته دکترای علوم سیاسی در دانشگاه «نیو» در ساوت ولز استرالیا، اذعان دارد پس از خروج از اتحادیه اروپا به دنبال برگزاری رفراندوم ٢٣ ژوئن ٢٠١٦، احتمال استقلال اسکاتلند و ایرلند در سایه برگزاری مجدد همهپرسی، وضعیت ناپایدار و بههمریخته امنیتی ناشی از حوادث تروریستی، تأثیرات نتایج انتخابات پارلمانی هشتم ژوئن و آینده نامعلوم پس از آن، انگلستان به پرتگاه ورشکستگی و ازهمپاشیدگی نخواهد رفت؛ از دیدگاه این کارشناس روابط بینالملل، انگلستان برای رهایی از دام کاهش ارزش پولی برای تولید ارزان و بیشتر، جلوگیری از استقراض خارجی و ایجاد اشتغال برای بیش از چهار میلیون انگلیسی، به انعقاد قراردادهای تسلیحاتی به شیوه واشنگتن روی میآورد. در ادامه مشروح گفتوگوی «شرق» را با احمد بخشایشیاردستانی درباره تحلیل شرایط انتخابات پارلمانی بریتانیا میخوانید:
انتخابات هشتم ژوئن بر یک تروییکای حزب «محافظهکار» با رهبریت «تزرا می»، «حزب کارگر» به رهبری «جرمی کوربین» و «حزب ملی اسکاتلند» با محوریت خانم «نیکلا استورجن» استوار است؛ از بخت اول انتخابات یعنی محافظهکاران شروع کنیم؛ ترزا می و حزب محافظهکار با توجه به اینکه ٣٣٠ کرسی از ٦٥٠ کرسی را اکنون در اختیار دارد، توان بهدستآوردن اکثریت قاطع را خواهد داشت؟
با توجه به مسئله برگزیت و تحولاتی که در اتحادیه اروپا به این واسطه صورت گرفت، بریتانیا در رفراندوم جدایی سعی کرد خود را از چنگال مشکلات مهاجرتی این اتحادیه و همچنین چالشهای اقتصادی رهایی بخشیده و نهایتا به بالابردن پایه پولی خود کمک کند. بنابراین اکنون هم باید با همین اندیشهها به بازخوانی پرونده انتخابات زودهنگام هشتم ژوئن پرداخت. اولین نکتهای که باید یادآور شد این است که «دیوید کامرون»، نخستوزیر پیشین بریتانیا، با وجود اینکه از حزب محافظهکار بود تمایل داشت که انگلستان در اتحادیه اروپا باقی بماند. اما ترزا می سعی داشت ابتدا هم وضعیت این کشور را بعد از رفراندوم به سامان برساند و هم اینکه بتواند خود را نه وامدار و میراثدار یک دولت استعفایی ببیند. او میخواست خود را رئیس کابینهای بداند که از دل انتخابات بیرون آمده است ازهمینرو هم پیشنهاد ١٩ آوریل مطرح شد. اما دلیل دیگری که میتوان برای این انتخابات زودهنگام در نظر داشت این است که علاوه بر اکثریت قاطعی که دولت خانم می برای حمایت در مذاکرات خروج از اتحادیه اروپا به آن نیاز دارد، تقویت انسجام ملی بود چراکه بعد از رفراندوم فضای سیاسی–اجتماعی بریتانیا با یک تشتت روبهرو شد. از سوی دیگر خود انگلیسیها در یک دودستگی بهسر میبردند، شما اگر به نتیجه رفراندوم نگاه کنید متوجه آرای بسیار نزدیک موافقان و مخالفان برگزیت میشوید و همچنین سایر مناطق بریتانیا مانند اسکاتلند و ایرلند از همان ابتدا ساز مخالف خود را برای عدم خروج از اتحادیه اروپا کوک کرده بودند.
بنابراین خانم می برای همراهی و هماهنگی مجدد با این مناطق نیاز به این انتخابات زودهنگام داشت. مضافا یکی دیگر از دلایل انتخابات زودهنگام پارلمان بریتانیا وضعیت اقتصادی نسبتا مناسب این کشور در شرایط کنونی است، ازهمینرو خانم می سعی کرد در این بستر مناسب بتواند با کمترین اصطکاک با جامعه قدرت را در دست گیرد. افزون بر این نکات حضور «دونالد ترامپ» در آمریکا که در نهایت همسویی و همراهی با لندن و خانم می است، سبب شد تا محافظهکاران از این حمایت واشنگتن در این انتخابات نهایت استفاده را ببرند. بنابراین به نظر میآید مجموع این نکات، عواملی هستند که موجب شد تا خانم می پیشنهاد انتخابات زودهنگام را داشته باشد تا بتواند با خرید زمان، فرصت بیشتری را برای انگلستان و حضور در اتحادیه اروپا به دست آورد. هرچند قطعا این خروج باید صورت گیرد، اما این انتخابات و شرایط جدید انگلستان، قدرت چانهزنی لندن را در مقابل اتحادیه اروپا بالا خواهد برد.
اما درباره اینکه آیا خانم می و حزب محافظهکار توان کسب اکثریت قاطع را خواهند داشت، باید گفت با این حجم از حمایت در انتخابات هشتم ژوئن که حزب محافظهکار انتظار آن را دارد بسیار بعید است. شما اگر به تاریخ سیاسی انگلستان نگاه کنید، متوجه میشوید همواره حزب کارگر رقیب جدی و سنتی برای محافظهکاران بوده و محافظهکاران هم در برخی موارد برای برتری مجبور به ائتلاف با حزب لیبرالدموکرات شدهاند. اما با توجه به اینکه اکنون حزب لیبرالدموکرات وضعیت چندان مناسبی را بعد از انتخابات پیشین ندارد، بسیار دور از ذهن است که محافظهکاران بتوانند به اکثریت قاطعی که نیاز دارند برسند.
اما اگر به رقیب سنتی حزب محافظهکار یعنی حزب کارگر هم نگاهی داشته باشیم، نکته جالبی که وجود دارد این است که این حزب هم با انتخابات زودهنگام موافقت کرد. شما دلیل این موافقت را ناشی از چه عواملی میدانید؟ اکنون این حزب صاحب ٢٢٩ کرسی پارلمانی است، وضعیت و شرایط این حزب در کسب ٩٧ کرسی دیگر برای تشکیل کابینه را چگونه ارزیابی میکنید؟
همانطور که حزب محافظهکار در دوران بعد از برگزیت به یک تشتت و بههمریختگی رسید، حزب کارگر هم وضعیت مشابهی را تجربه کرد چراکه این حزب هم به یک بازتعریف مدیریتی دست زد و نهایتا کوربین در یک اغتشاش، بههمریختگی و چنددستگی که در حزب به وجود آمد، ریاست حزب را به دست گرفت. در همان زمان و حتی امروز هم برخی از اعضای حزب که بیشتر مشی اشرافی دارند، مخالف حضور آقای کوربین در رأس حزب بوده و هستند. ازهمینرو این حزب هم با موافقت برای برگزاری انتخابات زودهنگام از یک سو نیمنگاهی به کسب کرسیهای بیشتر و نهایتا تصاحب قدرت داشت و از سوی دیگر حزب کارگر و بهویژه آقای کوربین به دنبال ایجاد فضای تازه در درون حزب است. اما درباره آقای کوربین هم باید گفت که اندیشههای ساختارشکنانه و آوانگارد سیاسی او چندان مورد پذیرش سیاسیون انگلیسی قرار نگرفته است.
اما نکته اینجاست که خانم می از این اظهارات برای تحریک جامعه بریتانیا آن هم در دل شرایط بحرانی و امنیتی ناشی از حوادث تروریستی، نهایت سوءاستفاده را داشته و این اندیشههای کوربین را مسبب ایجاد و گسترش شرایط حوادث تروریستی میداند. ازهمینرو حزب کارگر که فاصله ٩٧ کرسی را برای تشکیل کابینه دارد، در دل شرایط انگلستان امروز، خود را برنده انتخابات هشتم ژوئن نمیبیند. بسیار دور از واقعیت است که این حزب بتواند این میزان از کرسی را برای تشکیل کابینه کسب کند.
با توجه به گفتههای شما درخصوص آقای کوربین آیا اندیشههای سوسیالیستی و ساختارشکنانه ایشان که بیشتر در شهرهای کوچک و روستاها مورد پذیرش هستند، توان مقابله و رقابت را با اندیشههای راست خانم می دارد؟
حزب کارگر از قرن هفدهم و شکلگیری احزاب «توری» و «ویگ» یکی از دو حزب ریشهدار و سنتی انگلستان است. این حزب همیشه هواداران و طرفداران خود را از بدو تشکیل تا امروز از میان شهرهای کوچک و روستاها و کارگران به دست آورده است. اکنون هم با حفظ همان رویکرد به حیات سیاسی– اجتماعی خود ادامه میدهد. اما با وجود این شرایط همانطور که گفتم یکی از مشکلاتی که حزب کارگر و شخص آقای کوربین با آن دست به گریبان است، وضعیت او در حزب کارگر است چراکه به دلیل مشی اشرافی سنتی برخی از اعضای این حزب، جایگاه رهبری حزب به معنای کلاسیک و سنتی برای آقای کوربین تثبیت نشده است؛ در نتیجه هرچند آقای کوربین اکنون ریاست حزب کارگر را به صورت قانونی در دست دارد اما او باید برای حل این مشکل، ابتدابهساکن خود را در جایگاه رهبر، هم در خود حزب و هم در جامعه بریتانیا معرفی کند.
شاید پیروزی در انتخابات به واسطه نبود فرصت برای نیل به این هدف مؤثر نباشد اما با پیگیری در درازمدت این رویه تأثیرگذار خواهد بود. اما برای آقای کوربین اقتضائات زمانی و مکانی امروز انگلستان در آستانه انتخابات، نویددهنده شرایطی است که شکست و عدم مقابله را در برابر اندیشههای راست محافظهکاری در پی دارد. البته باید این نکته را بگویم؛ اگرچه اندیشههای آقای کوربین ریشه چپ و سوسیالیستی دارد اما قطعا با فضای سوسیالیستی کلاسیک کمونیست بسیار تفاوت دارد.
به سومین حزب بزرگ پارلمان بریتانیا یعنی حزب ملی اسکاتلند با ٥٤ کرسی میرسیم؛ بعد از موفقیت چشمگیر این حزب در انتخابات پارلمانی پنجم می ٢٠١٦، خانم نیکلا استورجن در جایگاه رئیس حزب و «وزیر اول» اسکاتلند در ١٣ مارس سال جاری تقاضای برگزاری مجدد همهپرسی استقلال این کشور را مطرح کرد که با موافقت پارلمان اسکاتلند نیز روبهرو شد. با توجه به اینکه اسکاتلندیها و ایرلندیها از مخالفان سرسخت برگزیت و خروج از اتحادیه اروپا بودند، آیا این دو به برگزاری همهپرسی استقلال، بعد از انتخابات پارلمانی بریتانیا دست خواهند زد؟
ما درخصوص این مسئله با تقابل و تقاطع دو پارادوکس روبهرو هستیم؛ از یک سو حزب ملی اسکاتلند در پارلمان بریتانیا تنها صاحب ٥٤ کرسی است و از این رو قدرت چانهزنی بالایی را برای تأثیر بر انگلستان ندارد و از سوی دیگر مهمترین و بزرگترین حزب اسکاتلند به شمار میآید. همچنان که شما گفتید برای سومینبار پیدرپی که در تاریخ این کشور بیسابقه است. پارادوکس دوم مربوط به انگلستان است چراکه از یک طرف این کشور در سایه برگزیت خواهان خروج ار اتحادیه اروپاست اما از طرف دیگر با مخالفت پررنگ ایرلندیها و اسکاتلندیها روبهروست. نکتهای که درباره مجموع این دو پارادوکس باید گفت، این است که ایرلند و اسکاتلند هر دو پتانسیل بالقوهای برای خروج از مرکز دارند که نشانه آن نتیجه بسیار نزدیک همهپرسی استقلال اسکاتلند در زمان دیوید کامرون بود و اگر در مجموع حزب ملی اسکاتلند بتواند بار دیگر همهپرسی را برگزار کند، به احتمال بسیار قوی اسکاتلند هم سرنوشت ایرلند شمالی را پیدا خواهد کرد.
اما نکتهای که اسکاتلندیها در استقلال کشورشان بسیار به آن توجه دارند مباحث نزدیک مهاجرتی با انگلستان، قراردادهای اقتصادی، توریستی، معاهدات سیاسی و... است که بهعنوان یک عامل بازدارنده در استقلالشان عمل میکند. با جدایی از بریتانیا، این کشور رسما به جزیرهای بیارتباط و درعینحال ایزوله بدل میشود؛ پس باید دید که خانم استورجن، حزب ملی اسکاتلند و مردم این کشور از میان خروج از بریتانیا و استقلالشان برای پیوستن به اتحادیه اروپا و باقیماندن در جرگه چهار منطقه بزرگ، کدامیک را انتخاب خواهند کرد که قطعا انتخابات هشتم ژوئن بر این مسئله و تصمیم اسکاتلندیها بسیار مؤثر است.
شرایط احزاب «لیبرالدموکرات» به رهبری «تیم فارون» با شکست سنگین در انتخابات مجلس عوام هفتم می ٢٠١٥ و کسب فقط ٩ کرسی و همچنین حزب «استقلال پادشاهی متحد» با محوریت «پل نوتال» را در هشتم ژوئن چگونه میبینید؟
درخصوص لیبرالدموکراتها باید گفت حیات این حزب از همان ابتدا در گرو ائتلاف با محافظهکاران بوده و البته شکست سنگین در ٢٠١٥ که به کنارهگیری رهبر پیشین حزب آقای «نیک کلگ» انجامید، وضعیت این حزب را در موقعیت انفعال قرار داده است. این حزب هم در سایه این ناکامیها در هشتم ژوئن یقینا به دنبال بازگشت به دوران قبل از ٢٠١٥ است. حزب استقلال پادشاهی متحد چندان محلی از اعراب ندارد بهخصوص که در پارلمان هم صاحب کرسی نیست.
با توجه به نکاتی که گفته شد شما آینده اقتصادی انگلستان بعد از پایان روند کامل خروج از اتحادیه اروپا را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا بریتانیا با ورشکستگی روبهرو خواهد شد؟ با این شرایط آیا لندن برای تولید بیشتر و ارزانتر و ایجاد اشتغال برای جمعیت چهارمیلیونی به کاهش ارزش پولی پوند دست خواهد زد یا اینکه به حمایت آمریکا و راهکاری مانند سطح استقراض پولی از واشنگتن، برای بقا روی خواهد آورد.
بعید میدانم کشوری با قدمت بالا که پتانسیلهای بالقوه و بالفعل زیادی برای رشد اقتصادی دارد، به سرنوشت ورشکستگی دچار شود. شما تا قبل از برگزیت انگلستان را در کنار آلمان و فرانسه تروییکای قدرت اتحادیه اروپا میدانستید اما یقینا انگلستان که لنگرگاه و عامل ثبات اقتصادی خود را در اتحادیه اروپا میدید، با خروج از آن به نوعی تشتت و ناآرامی اقتصادی دچار میشود.
یقینا خروج از این مسئله نه با کاهش ارزش پوند برای تولید ارزانتر و بیشتر شکل میگیرد چراکه نیروی کار در این کشور قطعا با نیروی کار ارزان در چین و مکزیک متفاوت است و در صورت کاهش ارزش پوند و دستمزد، این کشور به اعتصابهای کارگری هرروزه دچار خواهد شد. مطمئنا از آنسو برای جلوگیری از این مشکل به استقراض هم روی نخواهد آورد. به نظر من راهحل سومی که انگلستان آن را برای حل مشکلات ناشی از خروج از اتحادیه اروپا در پیش گرفته است، همان شیوه ترامپ در انعقاد قراردادهای کلان تسلیحاتی با کشورهای جهان بهویژه منطقه خاورمیانه است.
اما به یکی از نکاتی که از موارد مطالعاتی و حوزههای عملیاتی شما قلمداد میشود، میرسیم که ناظر بر امنیت است. ما پس از حادثه تروریستی ٢٣ می در منچستر به فاصله ١١ روز در ساعات اولیه چهارم ژوئن شاهد سه حادثه تروریستی دیگر به صورت همزمان در لندن بودیم که این کشور را به یکی از امنیتیترین دوران خود که فقط با جنگ جهانی دوم قابل مقایسه است، رسانده است. با توجه به چنین شرایطی که قطعا به سود خانم می و حزب محافظهکار است، شما وضعیت بیسابقه امنیتی و ارتباط آن را با انتخابات بریتانیا چگونه تحلیل میکنید؟
قبل از ورود به حوزه امنیتی- سیاسی انتخابات پارلمانی بگذارید مسئله امنیت بریتانیا را از پازل «عمل و عکسالعمل» بررسی کنم. زمانی لندن با واشنگتن از بزرگترین حامیان تروریسم در مسائل سوریه و عراق و گسترش ناامنی در منطقه خاورمیانه بودند؛ اکنون در یک فرایند عکسالعمل این کشورها آلوده این موضوع شدهاند. اکنون شاهد هستید که به فاصله فقط چند روز از وقایع تلخ تروریستی افغانستان، لندن هم شرایط مشابهی را تجربه میکند و این امر نشاندهنده آن است که تروریسم در یک مکان، منطقه و جغرافیای خاص ثابت نمیماند و مانند یک ویروس در حال گسترش به سایر مناطق و کشورهای جهان از آسیای جنوب شرقی تا آمریکای لاتین است. بنابراین من چندان با برنامهریزیشده بودن این شرایط از جانب محافظهکاران برای پیروزی در انتخابات موافق نیستم؛ هرچند مطمئنا این شرایط به آنها برای پیروزی و جلب نظر بیشتر کمک خواهد کرد.
یقینا داعش و گروههای تروریستی تمایل دارند در لحظات مهم مانند انتخاباتها و شلوغی خود را نشان دهند. به بیان دیگر تروریسمی که داعش نماینده آن است، در یک بازی هوشمندانه دقیقا از زمانی که میتواند نهایت جلب توجه را به خود داشته باشد، استفاده میکند. البته این نکته را هم باید بگویم که شاید در یک حالت زودگذر و سطحی، این مسئله بهعنوان برگه برنده محافظهکاران در انتخابات به شمار رود، اما همانطور که گفتم اگر کوربین در سایه اندیشههای خود بتواند مباحث را برای افکار عمومی انگلستان روشن کند، میتواند در فرایندی زمانبر باعث اوجگیری و قدرت حزب کارگر و خودش شود.
در پایان، آینده بریتانیا در سایه برایند مسائلی که بیان شد، چگونه خواهد بود؟
من اعتقاد دارم بریتانیا در تقابل با مشکلات پیشرو، آیندهای سخت و پیچیده خواهد داشت و یقینا گذر از آن باید با برنامهریزی دقیق و انسجام کل مناطق بریتانیا صورت گیرد که یکی از اهداف برگزاری انتخابات پارلمانی هم همین بوده است. اما یقینا این کشور به مرز ازهمپاشیدگی و سرنگونی نمیرود. این کشور از چنان قدرتی برخوردار است که میتواند به بازنگری و بازسازی درست شرایط خود در داخل دست بزند و همچنین موقعیتش را در اتحادیه اروپا و عرصه بینالملل پس از برگزیت و انتخابات هشتم ژوئن دوباره بازتعریف کند.
منبع: اقتصاد آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۸۸۰۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیاستمدار انگلیسی: جریان حمایت غرب از اسرائیل معکوس شده است
کریس ویلیامسون گفت: امروز شاهد موج عظیم و بی سابقه حمایت از فلسطین در سراسر جهان هستیم که میتواند دلیلی برای امیدواری باشد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دومین جشنواره بین المللی رسانهای «صبح» به دبیری محسن یزدی و در سه بخش «اصلی»، «معاونت برون مرزی» و «ویژه فلسطین» برگزار میشود و فراخوان ارسال آثار آن منتشر شده است.
«بخش اصلی» جشنواره بین المللی صبح اختصاص به تمامی هنرمندان و فعالان رسانهای داخل و خارج از ایران دارد و در سه گروه اصلی برنامه تلویزیونی، رادیویی و رسانههای جدید برگزار میشود.
کریس ویلیامسون، مجری برنامه «فلسطین از طبقه بندی خارج شده» در شبکه پرس تی وی و نماینده سابق پارلمان بریتانیا است. او درباره آشنایی خود با فعالیت رسانههای ایرانی گفت: به طور کامل از فعالیت رسانهای در ایران مطلع نیستم؛ با این حال، آشکارا با پرس تیوی و فعالیت آن در بریتانیا آشنایی دارم. فکر میکنم، پرستیوی بستر ارزشمندی برای اطمینان از انتشار صدای مردم فلسطین برای جامعه غربی، فراهم میکند.
نوبت پاسخگویی تمدن غرب !وی اضافه کرد: در جریان اصلی رسانهای بریتانیا، به طرز باورنکردنی مغرضانه و تحت تاثیر لابی صهیونیستی است. در نتیجه، مردم بریتانیا تصویر دقیقی از رسانههای جریان اصلی دریافت نمیکنند. با این حال، پلتفرمهای جایگزینی وجود دارد که مردم به طور فزاینده به آنها روی میآورند. پرس تیوی یکی از این رسانهها است. برنامهای که در پرس تیوی به همراه پروفسور «دیوید میلر» ارائه میکنم، بستر ارزشمندی را جهت اصلاح ویژگیهای نادرست فضای رسانهای بریتانیا فراهم میکند.
او با اشاره به اینکه این ایران الهام بخش مبارزات آزادی بخش در جهان است، گفت: به نظرم ایران چراغ راه جنبشهای آزادی بخش در سراسر جهان است، به این دلیل که به طور کامل امپریالیسم غرب و ایالات متحده را کنار گذاشته است. با وجود گستردهترین تحریمهای غرب که به رهبری آمریکا علیه ایران تحمیل میشود، ایران توانسته پیشرفت کند. فکر میکنم، تهران الهام بخش مبارزات آزادی خواهانه در سراسر جهان است.
مجری برنامه «فلسطین از طبقه بندی خارج شده» درباره بازنمایی وارونه از ایران توسط رسانههای غربی گفت: رسانههای غربی، تصویر بسیار تحریفشده ای نسبت به واقعیت زندگی در ایران به مردم خود ارایه میکنند. هرچند گاهی توسط رسانههای مستقل، به طور اجمالی شاهد نمایش وضعیت حقیقی هستیم؛ من با افرادی که در ایران بودهاند صحبت کردهام؛ همه آنها هم عقیدهاند که تهران با تصویر رسانههای غربی و چیزی که انتظار داشتند متفاوت بود.
وی خاطرنشان کرد: جالب است که برخی از مردم جهان به طور فزاینده اعتماد خود به ایران را از دست میدهند؛ هرچند، این تنها در مورد تهران صدق نمیکند و دلیل آن عملکرد رسانههای غربی است. به همین دلیل است که مردم زیادی از رسانههای جریان اصلی فاصله میگیرند. مردم در کشورهای غربی تا حد زیادی به دنبال بسترهای رسانهای جایگزین هستند که فکر میکنم دلیل آن، آنچه است که در غزه در حال رخ دادن است.
این چهره رسانهای درباره افزایش حمایت مردم جهان از فلسطین نسبت به دهههای گذشته گفت: اگر به عقب بازگردید، متوجه میشوید که 40 یا 50 سال پیش، سطح حمایت از فلسطین در مقابل حمایت از موجودیت رژیم صهیونیستی بسیار کمتر بود و بیشتر مردم با اسرائیل همراه بودند. اما امروز ما شاهد موج عظیم و بی سابقه حمایت از فلسطین در سراسر جهان هستیم که این میتواند دلیلی برای امیدواری باشد.
ویلیامسون در پاسخ به سوالی درباره راهکارهای رسانهای که میتواند تصویر تحریف شده از ایران را تغییر دهند، گفت: در حال حاضر ایران از طریق پلتفرمهایی مانند پرس تیوی، به اصلاح تصویر مخدوش شدهای که توسط رسانههای غربی نمایش داده میشود، پرداخته است. فکر میکنم این روش ارزشمند و مفیدی جهت آشکار شدن حقایق برای مردم جهان است. این تولیدات میتواند از طریق شبکههای اجتماعی در سراسر جهان توزیع شود. این کار، به طور آشکار راه مهمی برای مقابله با تبلیغات جهان غرب است. به نظر من رساندن پیام درست به جهان واقعاً مهم است و باید انحصار روایتگری غربی شکسته شود. در بریتانیا، مردم به طور فزایندهای از احزاب سیاسی اصلی سرخورده شدهاند و به دنبال جایگزین هستند. البته این مساله فقط به بریتانیا محدود نمیشود. در این صورت ما شروع به شنیدن صداهای مستقل جدیدی خواهیم کرد که رویکرد ضد امپریالیستی خواهند داشت.
او درباره برگزاری کنفرانس رسانهای «صبح» و نشان دادن چهره ایران واقعی به مردم جهان در چنین رویدادهایی گفت: فکر میکنم برگزاری یک کنفرانس رسانهای بینالمللی در ایران بسیار مهم است و باید تعداد بیشتری از این همایشها برگزار شود زیرا فکر میکنم این یک پادزهر واقعا مفید برای فعالیت رسانههای غربی است. وضعیت موجود و تبلیغ برای نئولیبرالیسم یک فاجعه برای افرادی که در دنیای غرب زندگی میکنند بوده است. در حالی که میلیونها نفر در فقر زندگی میکنند و دستور کار اقتصادی که توسط دولت در بریتانیا و در واقع در سراسر اروپا و ایالات متحده دنبال میشود، در خدمت منافع اکثریت قریب به اتفاق مردم نیست و چیزی از آن در رسانههای جریان اصلی شنیده نمیشود.
وی ادامه داد: بنابراین، من فکر میکنم کنفرانسهایی مانند این برای گردهم آمدن، به اشتراک گذاشتن ایدهها واقعاً مفید است؛ از این طریق میتوان برای انتشار یک روایت واضح و دقیقتر برای عموم مردم تلاش کرد. اگر بخواهم درباره انگلستان صحبت کنم باید بگویم که پلتفرمهای رسانهای مستقل مخاطبان زیادی پیدا کرده است اما رسانههای سنتی هنوز هم به وضوح تأثیر زیادی برای نسل قدیمیتر در بریتانیا دارند اما رسانههای جدید در حال رشد هستند. بنابراین تصور من این است که کنفرانسهایی مانند این برای تقویت و رشد رسانههای جایگزین مفید هستند و همچنین میتواند بر اعمال فشار بر جریان اصلی برای تغییر روش آنها موثر باشد. رسانههای غربی همیشه مغرضانه عمل کردهاند اما این اواخر خیلی بدتر نیز شده است.
دومین جشنواره بین المللی رسانه ای «صبح» 30 اردیبهشت تا 1 خرداد به دبیری محسن یزدی در سه بخش «اصلی»،«معاونت برون مرزی» و « فلسطین» برگزار میشود.
انتهای پیام/