Web Analytics Made Easy - Statcounter


پژمان مظاهری‌پور عضو هیات مدیره انجمن صنفی کارگری کارگردانان سینمای مستند استان تهران درباره ضرورت تشکیل این صنف و تاثیر آن بر حقوق مادی و معیشتی مستندسازان توضیح داد.

به گزارش خبرنگار بی‌باک، مدتی است اختلافی بین انجمن مستندسازان سینمای ایران و انجمن صنفی کارگری کارگردانان سینمای مستند استان تهران به عنوان صنف تازه‌تاسیس این حوزه فیلمسازی ایجاد شده که این مساله به تجمع جمعی از مستندسازان عضو انجمن مقابل خانه سینما منجر شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این فاصله خبرگزاری مهر به انتشار مطالب و یادداشت‌هایی از اعضای دو صنف و انجمن پرداخت تا به شفاف‌تر شدن ابعاد جریان کمک شود. در همین راستا محمد تهامی نژادرییس هیات مدیره انجمن صنفی کارگری کارگردانان سینمای مستند استان تهران درباره چگونگی تاسیس این انجمن توضیحاتی را ارائه داد که منجر به یادداشت‌های ابراهیم مختاری رییس پیشین هیات مدیره خانه سینما و عضو انجمن مستندسازان سینمای ایران و مرتضی شاملی مستندساز و عضو انجمن مستندسازان سینمای ایران شد.

همچنین پژمان مظاهری‌پور عضو هیات مدیره انجمن صنفی کارگری کارگردانان سینمای مستند استان تهران نیز در یادداشتی توضیحاتی را درباره جایگاه این صنف در اختیار مهر گذاشته است که از نظر می‌گذرانید:

«دولت حسن روحانی که در سال ۱۳۹۲ بر سر کار آمد قول داد تا از اصناف حمایت کند. این وعده در بهمن ماه ۱۳۹۲ در دیدار با هنرمندان داده شد و سپس وزارت ارشاد و وزارت کار دست به کار برنامه ریزی شدند و طی چهار سال بسیاری از شغل های سینمایی صاحب صنف شدند.

این روز ها بحث بین انجمن مستندسازان سینمای ایران و انجمن صنفی کارگری کارگردانان سینمای مستند استان تهران رسانه ای شده چرا؟ تشکیل صنف خوب نیست؟ و یا ماندن در خانه سینما بد است؟ و آیا مأموریت انجمن مستند سازان خاتمه یافته است؟ اینجا بحث صنف و کار است. مستندسازی پیش از این شغل ثبت شده نبود. ما نیاز به صنف داشتیم جایی که بتواند از ما در مقابل سرمایه گذاران و کارفرمایان دفاع کند. نگاهی به سینمای مستند ایران بیاندازیم. کیفیت نازل بیشتر فیلم ها (بیش از ۷۰درصد) ناشی از فقر اقتصادی است. تهیه کننده و کارگردان و پخش کننده و فیلمبردار و تدوینگر شده یک نفر. چرا؟ چون با بودجه ۱۰ یا ۲۰ میلیونی نمی شود هم کار و هم زندگی کرد؛ قراردادهایی که با تأخیر در اجرا و پرداخت مواجه هستند. مستندسازانی که همواره در پشت درهای بسته بدنبال طلب خودشان می گردند. صنف اینجا معنی می دهد که اگر مستندسازان دست به دست هم بدهند و بواسطه تشکیلات از حرفه خود دفاع کنند می توانند در دورنمایی چند ساله اگر اتحاد باشد مطالبات خود را بگیرند.

حرفه مستندسازی فاقد نظم و رتبه بندی شده، کارآموز مستندساز تازه‌وارد جایگاه یک مستندساز حرفه ای را بدست می آورد، اما صنف افراد را درجه بندی می کند. مهمتر از آن ما مستندسازان معیاری برای دستمزد نداریم. چرا نباید داشته باشیم؟ چون هنرمندیم از خِیر قیمت بگذریم؟ نتیجه اش می شود بازار مغشوش فعلی. اگر از یک مستندساز بپرسند دستمزد کارگردانی فیلم مستند چقدر است؟ جواب ندارد. چون دستمزد وابسته به بودجه فیلم است. زمانی آمدند و گفتند کارگردان باید امضایش پای قرارداد باشد که صرف نظر از مشکلات حقوقی این کار مساله ای را حل نمی کرد. بهتر نیست برای کارگردان دستمزد در نظر بگیریم؟ و بعد در روابط تجاری و رقابت و رتبه بندی ها و توانمندی ها دستمزد کارگردان محاسبه شود؟ اگر صنف در هر سال معیاری برای دستمزد اعلام کند تکلیف روشن می شود عده ای مطابق قیمت، عده ای بالاتر از قیمت و عده ای زیر قیمت کار می کنند.

زمانی که انجمن مستندسازان سینمای ایران در بهمن ماه ۱۳۷۶ تشکیل شد و مجمع عمومی آن با حدود چهل نفر رسمیت یافت بحث صنف شاید در دستور کارشان کمرنگ تر از آنی بود که امروز در اساسنامه همان انجمن دیده می شود. (اساسنامه انجمن مستند سازان در تابستان ۱۳۹۰ تغییر یافت) در اساسنامه جدید انجمن فقط صنفی معرفی شده و نه فرهنگی چرایش به مستندسازانی بر می گردد که اکنون نیروهای تولید سینمای مستند هستند. ما در حرفه مستندسازی با افرادی امروز مواجه هستیم که تنها از طریق ساخت فیلم مستند هزینه زندگی خود را بدست می آورند. این ها کارمند و یا بازنشسته صدا و سیما نیستند، حقوق بگیر دولت هم نیستند و اگر فیلم مستند نسازند امور زندگیشان نمی گذرد. پس داشتن صنف امروز و اینجا به درد همین مستندسازان می خورد که تفاوت دارند با مستندسازانی که اقتصاد زندگی آنها به فیلم مستند وابسته نیست.

صنف یک واحد اجتماعی از تجمع افراد کارآزموده در حرفه ای مشخص است. این افراد بواسطه صنف حقوق و نیازهای خود را از آنچه در کشورشان به نام تأمین اجتماعی خوانده می شود، دریافت می کنند. این افراد باید تعریفی از حرفه خود و و بیکاری در حرفه شان و میزان حقوق دستمزد به سازمان ذیربط ارائه کنند و این امر نمی تواند در ساحت هنرمند بودن و تکیه بر تعاریفی چون هنر فروختنی نیست، قرار بگیرد. مستندساز مثل سایر انسان ها نیاز به جایی برای زندگی و لباسی برای پوشیدن و غذایی برای خوردن دارد که به آن معیشت گفته می شود.

تشکیل انجمن صنفی کارگری کارگردانان سینمای مستند استان تهران بر همین مبنا بود. ما با افتخار کارگران فرهنگی ایران هستیم. فیلم مستند می سازیم از تاریخ و جغرافیا و جامعه و اقتصاد و صنعت سرزمینمان ایران. اینجا عده‌ای مخالف هستند و متکی به حفظ و وجود انجمنی فرهنگی که مجموع مستندسازان متکی بر معیشت مستندسازی و مستندسازان فاقد معیشت مستندسازی را دربرمی‌گیرد. درد همین جا آغاز می شود. تغییر ساز و کار انجمن برای رسیدن به صنف مقداری ناراحتی ایجاد کرده است. اکنون باید منتظر بود تا نتیجه چه می شود.

آیا مستندسازان سینمای ایران می‌توانند در جامعه کوچک خود به اتفاق نظر برای تشکیل صنف جهت حمایت از معیشت‌شان برسند و یا هنوز زود است؟ جامعه رو به تحول ما ساختارهای روابط گذشته میان افراد و حرفه ها را درهم شکسته و باید منتظر ساختار جدیدی بود. طبیعی است که جامعه مستندسازی ایران هم از این تحول دور نیست.

پژمان مظاهری پور ۲۰ خرداد ۱۳۹۶»


--------------------------------------------------------------------------

تذکر: کاربر محترم! انتشار مطالب دیگر رسانهها از سوی پایگاه خبری تحلیلی بی‌باک لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانه‌ای منتشر نشده است از طریق بخش "تماس با ما" یا پل ارتباطی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفه‌های لازم، منتشر گردد.

------------- با کلیک بر روی لینکهای ذیل تمامی روزنامه‌های کشور را رایگان مطالعه کنید -------------

روزنامه‌های عمومی | روزنامه‌های اقتصادی | روزنامه‌های ورزشی | سایر روزنامه‌ها| هفته‌نامه و ماهنامه | نشریات استانی

منبع: بی باک نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۰۶۸۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۷ فیلم‌ که مثل «بیبدن» بر اساس پرونده‌ای واقعی ساخته شده‌اند

همشهری آنلاین: پرونده‌های جنایی یکی از متداول‌ترین منابع اقتباس سینمایی در جهان مخصوصا در هالیوود هستند. فقط در دو دهه اخیر پرونده‌های جنایی مختلفی دستمایه ساخت فیلم سینمایی قرار گرفته‌اند، از «زودیاک» گرفته تا «جانی بوستون». در سینمای ایران پرداختن به پرونده‌های جنایی به اندازه هالیوود رواج ندارد، چراکه موانعی زیادی در مسیر به تصویر کشیدن آنها وجود دارد. با این حال، در سال‌های اخیر برخی کارگردانان و فیلمنامه‌نویسان با رایزنی‌هایی که با مسئولان انجام داده‌اند، امکان به فیلم درآوردن تعدادی از پرونده‌های جنایی را در چارچوب‌های توافق‌شده به دست آورده‌اند. جدیدترین نمونه‌ای که در سینمای ایران یک پرونده جنایی را مبنای اقتباس قرار داده، «بیبدن» ساخته مرتضی علیزاده است که خط داستانی آن با پرونده مشهور «غزاله و آرمان» بسیار مشابهت دارد، هرچند کارگردان فیلم بارها چنین مشابهتی را رد کرده و فیلمش را حاصل چند پرونده جنایی و نه یک پرونده خاص دانسته است. جز این فیلم، کدام فیلم‌ها در سینمای ایران بر اساس یک پرونده جنایی واقعی بوده‌اند؟

ماهی و گربه (۱۳۹۲)

«ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری فیلمی است با بیش از دو ساعت زمان و تک‌پلان درباره گروهی جوان که دور دریاچه‌ای کمپ زده‌اند و در نزدیکی دریاچه سه مرد میان‌سالِ عجیب‌وغریب کلبه‌رستورانی را می‌چرخانند. نمی‌شود گفت این فیلم مستقیما از روی پرونده جنایی خاصی اقتباس شده. جمله‌ای در ابتدای فیلم می‌آید که می‌گوید این فیلم بر اساس ماجرای واقعی رستورانی بین‌راهی که از گوشت چرخ‌کرده انسان استفاده می‌کرده ساخته شده است. این خبر، حتی در صورت موثق بودن هم، در خود فیلم چندان مهم نیست. «ماهی و گربه» فیلم فرم است تا مضمون.

خشم و هیاهو (۱۳۹۴)

پرونده قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصر محمدخانی، بازیکن سال‌های دور تیم فوتبال پرسپولیس و تیم ملی، تا مدت‌ها تیتر اول رسانه‌ها بود و مردم هم با کنجکاوی اخبار این پرونده را دنبال می‌کردند. زنی به نام شهلا جاهد، همسر صیغه‌ای محمدخانی، به عنوان متهم به قتل دستگیر شد و با اینکه پس از گفت‌وگویی با محمدخانی حاضر به پذیرش اتهامش شد، اما تقریبا در ۸ سالی که تا روز اجرای حکم اعدام در زندان بود، هیچ‌گاه قتل لاله را گردن نگرفت. «خشم و هیاهو» ساخته هومن سیدی به این پرونده پرداخت و اتفاقا محمدخانی به استفاده بی‌اجازه دست‌اندرکاران فیلم از این ماجرا معترض شد. مطابق معمول هم سیدی ارتباط فیلمش با این پرونده را تکذیب کرد.

لانتوری (۱۳۹۵)

تنها قسمتی از فیلم «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان است که یک پرونده جنایی را تداعی می‌کند. پاشا که بارها علاقه‌اش را به مریم ابراز کرده و از سوی او پس زده شده، در نهایت با پاشیدن اسید روی مریم از او انتقام می‌گیرد. پاشا دستگیر می‌شود و مریم در قصاص او مصر است. صحنه قصاص پاشا یادآور پرونده آمنه بهرامی و اسیدپاش‌اش است. آمنه تا مدت‌ها حاضر به رضایت دادن نبود و بر اجرای حکم قصاص پافشاری می‌کرد، اما دست آخر از اجرای حکم قصاص که منجر به نابینایی اسیدپاش می‌شد گذشت کرد.

طلاخون (۱۳۹۶)

مهین قدیری قاتل سریالی بود که پس از قتل ۵ زن و یک مرد در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ دستگیر و در ۲۹ آذرماه سال ۱۳۸۹ در زندان چوبیندر قزوین اعدام شد. بخش‌هایی از داستان مهین در فیلم «طلاخون» ساخته ابراهیم شیبانی با بازی شهاب حسینی آمده است. فیلم در اکران موفق نبود و شباهتش با پرونده مهین هم خیلی مورد توجه قرار نگرفت. مهین در اعترافاتش گفته بود به دلیل مشکلات مالی و بدهی دست به قتل‌ زده بود. محمدحسین حیدری نیز مستندی به نام «داستان مهین» بر اساس این پرونده ساخته بود.

هزارتو (۱۳۹۷)

سال ۱۳۹۳ محمدامین ۵ ساله در شهرستان جوین ربوده می‌شود و ربایندگان در تماس با خانواده این کودک درخواست ۵۰۰ سکه طلا می‌کنند. پلیس پس از مطلع شدن از ماجرا دست به کار می‌شود و افرادی را که مظنون به همکاری با ربایندگان هستند بازداشت می‌کند. با مرگ یکی از این افراد، سایر دستگیرشدگان از همکاری با پلیس خودداری می‌کنند و سرنوشت بچه مبهم باقی می‌ماند. این پرونده موضوع فیلم «هزارتو/ لابیرنت» ساخته حسین ترابی بود که شهاب حسینی و پژمان جمشیدی در آن بازی داشتند. فیلم خیلی دیده نشد و نتوانست توجهی جلب کند.

عنکبوت (۱۳۹۸)

سعید حنایی مردی چهل ساله بود که از مرداد ۱۳۷۹ تا مرداد ۱۳۸۰ در مشهد ۱۶ زن خیابانی را کشت. آخرین زنی که حنایی قصد کشتن او را داشت توانست از دستش بگریزد و ماجرا را به اطلاع پلیس برساند. حنایی پس از دستگیری عنوان کرده بود که انگیزه‌اش از این قتل‌ها خیرخواهانه بوده و هدفی متعالی را دنبال می‌کرده است. مستند «و عنکبوت آمد» که مصاحبه‌های نابی با حنایی داشت از این ماجرا ساخته شد. بعدها این مستند و خود پرونده سوژه فیلم «عنکبوت» ساخته ابراهیم ایرج‌زاد شد که تقریبا دو سالی طول کشید تا توانست با جلب رضایت مسئولان به روی پرده برود. محسن تنابنده نقش حنایی را بازی می‌کرد.

علف‌زار (۱۴۰۰)

این فیلم الهام‌گرفته از ماجرایی واقعی در سال ۱۳۹۰ در اصفهان الهام گرفته است. در این پرونده ۶ مرد به صورت غیرقانونی وارد یک مراسم خانوادگی در باغی می‌شوند و پس از حبس کردن مردان، به زنان تجاوز می‌کنند. کاظم دانشی، کارگردان فیلم، در اولین تجربه ساخت فیلم بلندش موضوعی ملتهب و سخت را برای کار برگزید که اتفاقا به لطف حضور پژمان جمشیدی اکرانی نسبتا موفق داشت. او فیلمنامه «بیبدن» را هم نوشته که باز بر اساس پرونده‌ای جنایی مشهوری است. اخیرا خبرهایی درباره ساخت سریالی بر اساس یک پرونده جنایی به دست او شنیده شده است. گویا دانشی علاقه خاصی به پرونده‌های جنایی دارد.

کد خبر 847038 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها کارگردانان سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایران قتل - قاتل

دیگر خبرها

  • تبریک تولد نوید محمدزاده به همسرش | عکس
  • تولید سه فیلم کوتاه در انجمن سینمای جوان مهاباد
  • ۳ فیلم کوتاه داستانی در مهاباد تولید شد
  • (ویدیو) کودکان سینمای ایران که امروز بازیگران معروفی هستند
  • رکوردشکنی شمس و مولانا در سینمای ایران؛ «مست عشق» نیامده از ۵ فیلم سبقت گرفت
  • رکوردشکنی شمس و مولوی در سینمای ایران
  • نگاه به سینما جدی نیست/ بررسی پیدایش هالیوود در مستند «پشت صحنه»
  • بهترین زمان برای تولد نوزاد (فیلم)
  • «مست عشق» نیامده رکورد فروش روز اول سینمای ایران را شکست
  • ۷ فیلم‌ که مثل «بیبدن» بر اساس پرونده‌ای واقعی ساخته شده‌اند