۲۰۳۰ مملو از تکالیف بینالملل برای ایران/ با امضا نکردن ۲۰۳۰ چه چیزی از دست میرفت؟
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۱۷۴۳۴
یک کارشناس حوزه آموزشوپرورش گفت: سند ۲۰۳۰ دائم تکالیفی را برایمان تعیین کرده و حال سؤال این است که اگر آن را امضا نمیکردیم چه چیزی را از دست میدادیم در حقیقت هیچ مسئلهای در سند وجود ندارد که به نفع ایران باشد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، در سپتامبر 2015 (شهریور 94)، اهداف دستور کار مبانی توسعه پایدار 2030 که 17 هدف اصلی و 169 هدف فرعی دارد جهت اقدام عملی همه کشورها برای تحقق حکومت یکپارچه در سازمان ملل ارائه شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رهبران کشورهای عضو سازمان ملل، در سپتامبر 2015 در اجلاس عالیرتبه سازمان ملل تعهد کردند دستور کار جهانی توسعۀ پایدار 2030 را در سیاستگذاریهای کلان خود در سطح ملی از اول ژانویه سال 2016 اجرایی کنند،برایناساس در بخش اهداف آموزشی موضوع آموزش و یادگیری مادامالعمر باکیفیت، برابر و فراگیر برای همه با محوریت یونسکو تعیین شده که ایران نیز متعهد به اجرای آن است. مؤلفههای کلیدی در برنامه آموزش 2030 عبارتند از: برابری و فراگیر بودن، دسترسی برابر، عادلانه و باکیفیت، برابری جنسیتی، کیفیت آموزش و یادگیری مادام العمر.
در چارچوب عمل 2030 به واژههایی همچون شهروند جهانی و برابری جنسیتی اشاره شده است که این مباحث از سوی برخی صاحبنظران و کارشناسان بهویژه در شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد نقد است و حتی برخی معتقدند که تصویب و اجرای این سند دگرگونیهای بسیاری را در آموزش کشور ایجاد خواهد کرد که از جمله آن میتوان به حذف کلیشههای جنسی و ارائه آموزشهای جنسی به کودکان و حذف برخی مفاهیم قرآنی و ارزشی از کتابهای درسی بهبهانه ترویج صلح و نبود خشونت اشاره کرد.
هرچند در سند 2030 در بخش آموزش پیشدبستانی و ابتدایی مشخصاً ذکر شده است که اغلب شاخصهای سند ملی آموزش 2030 همان شاخصهایی است که در اسناد فرادستی نظام آموزشی کشور ایران از قبل تعیین شدهاند، حال سؤال این است که؛ با وجود داشتن سند تحول چرا تلاشها معطوف بر اجرای آن نیست؟
رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرهنگیان بهمناسب هفته معلم با اشاره به سند آموزش 2030 اشاره کردند: جمهوری اسلامی ایران تسلیم سندهایی مانند 2030 یونسکو نخواهد شد. بهچهمناسبت یک مجموعه بهاصطلاح بینالمللی که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای دنیاست این حق را داشته باشد که برای ملتهای دنیا تکلیف مشخص کند؟ اصل کار غلط است اینکه سندی را امضا کنیم و بعد بیاییم بیسروصدا آن را اجرا کنیم، نخیر، مطلقاً مجاز نیست.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان در تاریخ 17 خرداد 96 نیز مسئله «استقلال» را بسیار مهم، و موضوع سند 2030 را در همین چارچوب قابل ارزیابی دانستند و خاطرنشان کردند: برخی میگویند ما در این خصوص تحفظ دادهایم و گفتهایم فلان بخش آن را قبول نداریم، در حالیکه حتی اگر هیچ مورد واضحِ خلاف اسلام در آن وجود نداشت، باز هم نظام آموزشی نباید در بیرون از کشور نوشته شود، حال آنکه موارد خلاف اسلام نیز در آن سند وجود دارد و برداشت افرادی که خیال میکنند ما در این موضوع گزارشهای درستی نگرفتهایم، برداشت درستی نیست.
حضرت آیت الله خامنهای تأکید کردند: اینجا ایران و جمهوری اسلامی است و این ملت، ملت بزرگی است، چرا باید چند نفر در یونسکو یا سازمان ملل، نظام آموزشی ما را بنویسند؟
برای بررسی ابعاد سند توسعه پایدار 2030 با خرازانی از کارشناسان حوزه آموزشوپرورش به گفتوگو نشستیم.
* تسنیم: دلیل اصلی امضای سند 2030 با این عجله و بدون بررسیهای کارشناسی در نهادهای قانونگذار کشور چیست؟
* خرازانی: سوال اساسی از مسئولان این است، چرا زمانی که سند 2030 را مینوشتند از معلمان نظر خواهی نکرده و پنهانی آن را امضا کردند. چرا این سند در اختیار فرهنگیان و صاحب نظران قرار نگرفت تا اشکالات آن مشخص شود و هماکنون آموزش و پرورش تا این حد تحت فشار نباشد.
متاسفانه برخی معلمان هنوز نمیدانند سند تحول بنیادین چه محتوا و اهدافی دارد چون از آنها نخواستهاند این سند را دقیق بخوانند، چه زمانی آموزش و پرورش از معلمان خواست تا نظر خود را در رابطه با بندهای سند تحول بگویند.
در رابطه با سند آموزش 2030 نیز اینگونه است، وزیر آموزش و پرورش وقت آن را امضا کرده است اما چرا محتوای سند را در اختیار عموم فرهنگیان قرار ندادند تا اشکالات آن مشخص شود. اگر یک میلیون معلم سند آموزش 2030 را مطالعه میکردند، اشکالاتی که هماکنون مطرح است بسیار کمتر بود و حداقل بیان میشد، سند این اشکالات را دارد بنابراین فعلاً آن را امضا نمیکنیم تا برطرف شود.
* آموزش تنها بخشی از سند توسعه پایدار 2030 سازمان ملل است
موضوع آموزش تنها بخشی از سند کلی توسعه پایدار 2030 سازمان ملل است که در سپتامبر 2015 تصویب شد و 17 هدف اصلی و 169 هدف ویژه با نام دگرگون ساختن جهان ما دارد و در هدف چهارم خود به موضوع آموزش تحت عنوان تضمین آموزش با کیفیت، برابر و فراگیر و ترویج فرصتهای یادیگری مادام العمر برای همه اشاره میکند.
در حقیقت موضوع آموزش قسمتی از طرح بزرگ دگرگون ساختن جهان ما است و قبل از اینکه مسئولان اقدام به امضای بخش آموزشی آن میکردند بهتر بود آن را مطالعه میکردند چرا که موضوع آموزش 2030 قسمتی از سند کلی توسعه پایدار است که اشکالات اساسی دارد.
* سند آموزش 2030 تفسیرهای فراوانی دارد
* تسنیم: هدف چهارم سند توسعه پایدار 2030 که به موضوع آموزش اشاره میکند، چه مواردی را در برمیگیرد و مسائل مطرح شده در حوزه آموزش چه تضادهایی را با قوانین و نظام ارزشی کشور دارد؟
* خرازانی: در هدف چهارم که به مسائل آموزشی اشاره دارد نکاتی مطرح میشود که قابل تأمل و تفسیر است. اینکه به این آسانی سندی که در هر آن حرف و تفسیر زیاد است را امضا کنیم مانند قضیه برجام است که الان هر کدام از کشورهای 5+1 تفسیری از آن دارند.
هدف 4-7 در صفحه 36 به موضوع ترویج شیوههای زندگی پایدار اشاره دارد اما این مسئله از نظر غربیها و ما چه معنایی دارد؟ مسئولان این بند را تفسیر کرده و بگویند دقیقاً چه معنایی داشته و به دنبال چه اهدافی است؟
همچنین در سند به موضوع ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت اشاره میشود، این به چه معناست؟ آیا بدین معناست که اسرائیل را به رسمیت بشناسیم، آیا بدین معناست که شهادت طلبی را به رسمیت بشناسیم یا نه، آیا بدین معناست که در کتابهای درسی مباحث ترویج شهادت چون از نگاه غرب به معنای خشونت است، حذف شوند در حقیقت این نکات مبهم بوده و باید روشن شوند.
* تسنیم: در سند به موضوع نقش آموزشوپرورش در تربیت شهروند جهانی اشاره شده است، منظور از شهروند جهانی چیست و آیا تربیت این نوع از شهروند با مفهوم حیات طیبه در سند تحول بنیادین در تضاد است؟
* خرازانی: شهروند جهانی در سند آموزش 2030 مطرح است که این مسئله نیز قابل تأمل است، مسئولان آموزش و پرورش باید بگویند تربیت شهروند جهانی به چه معناست؟ یکی از مطالبات جهانی فرقه بهاییت از دستگاههای جهانی ترویج شهروند جهانی است چون در تربیت شهروند جهانی فرد را موظف میکنیم به تمام فرقهها، ادیان و فرهنگها احترام بگذارد.
* تربیت شهروند جهانی و قوانین بینالملل
در سند آموزش 2030 آمده است شهروند جهانی، احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگی در تحقق توسعه پایدار تا سال 2030 و در تربیت شهروند جهانی موظف هستیم تا فرقههای ضاله را نیز به رسمیت بشناسیم.
تربیت شهروند جهانی یعنی تربیت فردی که به تمام قوانین بینالملل احترام بگذارد و این افراد باید به قوانین سازمان ملل نیز احترام گذاشته و اسرائیل را به رسمیت بشناسند و شهادت طلبی را خشونت بدانند مگر اینکه مسئولان ایران بگویند ما چنین نگاهی نداریم اما زمانی که سند را امضا کردند باید قید میشد منظور ایران از تربیت شهروند جهانی آن چیزی نیست که سازمان ملل مطرح کرده است اما این اتفاق نیفتاده و به نظر میرسد سند 2030 بسیار عجولانه امضا شده است.
* نگاه لیبرالی غرب حاکم بر سند 2030
* تسنیم: برخی کارشناسان از بحث آموزش جنسی در سند یاد میکنند اما مسئولان آموزش و پرورش آن را نمیپذیرند آیا در سند آموزش 2030 به چنین مسائلی اشاره شده است؟
* خرازانی: برای اجرای سند تا سال 2030 باید راهبردهای میانی تعریف شود و راهبردهای میان مدت 2014 تا 2021 باید سال به سال اجرا بشوند که پس از امضای سند 2030 توسط کشورها، یونسکو راهبردهای میان مدت را اعلام کره است.
در صفحه 5 راهبردهای میان مدت به موضوع ترویج آموزش جامع جنسی اشاره شده است و یونسکو از ما خواسته آموزش جامع جنسی را در تعلیم و تربیت ارائه دهیم در حقیقت با امضای سند 2030، موظفیم راهبردهای میانی را نیز اجرا کنیم.
کل محتوای تهیه شده توسط سازمان ملل با عنوان دگرگون ساختن جهان ما کاملاً نگاه لیبرال و غربی دارد و خوب است که افراد قبل از امضای سند میدیدند کدام کشورها آن را امضا نکردهاند و چرا؟
وقتی کل مطالب را نگاه میکنیم موارد مغایری را با اهداف نظام جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم. سند 2030 ایران را موظف کرده است در بحثهای فقهی و شرعی مثل ارثیه به قوانین بینالمللی احترام بگذارد در حالیکه ما در ارث مبانی دینی و فقهی خود را داریم که مورد قبول نظام جمهوری اسلامی است همچنین هدف چهارم که آموزشی است بسیار مهم تلقی شده چرا که میتواند کل سند را تحقق بخشد و در این رابطه آمده است: آموزش که هدف چهارم دستور توسعه پایدار2030 است صرفاً به آموزش محدود نمیشود بلکه در جهت تحقق دیگر اهدف این پروژه بزرگ مانند بهداشت، تغییر اقلیم و رشد اقتصادی تأثیرگذار است.
در حقیقت با امضای سند آموزش 2030 خود را ملزم کردهایم تا دستورات بینالمللی را که در برخی موارد مغایر با اهداف جمهوری اسلامی در ابعاد عرفی و شرعی است اجرا کنیم. همچنین باید به این نکته اشاره کنم که وزیر آموزش و پرورش در ارائه برنامه خود به مجلس یکی از برنامه هایش را اجرای سند 2030 اعلام کرد و جای تعجب بود که چرا هیچ فردی اعتراض نکرد و چرا نمایندهها متوجه نشدند.
* تسنیم: در بحث تربیت معلم سند آموزش 2030 به چه مواردی اشاره کرده است و استفاده از ظرفیت بینالملل در تربیت معلم چه تهدیدات و فرصتهایی را به همراه خواهد داشت؟
* خرازانی: در سند 2030 صفحه 37 آمده است، افزایش قابل ملاحظه تامین معلمان واجد شرایط از طریق همکاریهای بینالمللی برای تربیت معلم به ویژه در کشورهای در حال توسعه و این مسئله نیز قابل تفسیر است، آیا این موضوع بدین معناست که از خارج کشور استاد برای آموزش معلمان به ایران بیاوریم یا محتوای آنها را در دانشگاههای کشور تدریس کنیم یا به معنای آموزش و پرورش تطبیقی است یعنی بررسی کنیم سایر کشورها در بحث آموزش معلمان چه اقداماتی را انجام دادهاند که اگر خوب بود ما هم انجام دهیم البته اگر منظور این باشد ایرادی ندارد اما اگر هدف آوردن اساتیدی از خارج کشور و حضور آنها در دانشگاه فرهنگیان برای آموزش معلمان باشد، این خطرناک است چرا که این اساتید، مطالبی را که در ذهن خود دارند و به معنای لیبرالی و غربی است به دانشجومعلمان ارائه میدهند.
کمیسیون ملی یونسکو در نشست رونمایی از گزارش پایش جهانی آموزش 2016 در تاریخ 21 آذر 95 تأکید میکند که یکی از عوامل موثر در حضور موفق کشورها در سطح بین المللی ارائه دادهها و اطلاعات است و فعالیت آموزشی بیشماری که در کشور انجام میشود باید در قالب پرسشهای آماری به یونسکو ارائه شود. باید توجه داشت که برای یک کودتا و حمله نظامی فقط داشتن اخبار نظامی کافی نیست باید اخبار آموزشی و فرهنگی آن کشور را هم داشته باشند وما با چه اطمینانی میتوانیم تمام اخبار و اطلاعات خود را پایش کرده و در اختیار یونسکو بگذاریم و آنها در قبال این مسئله چه چیزی به ایران میدهند.
بعضی وقتها یونسکو اعلام میکند اگر این کار را انجام دهید این میزان پول به شما میدهیم یا این خدمات را در روستاها انجام میدهیم، مسئولان ما سند 2030 را به راحتی امضا و مطالبه خاصی را مطرح نکردهاند و سند 2030 دائم میگوید که باید این کارها را انجام بدهید و حال سؤال این است که اگر آن را امضا نمیکردیم چه چیزی را از دست میدادیم در حقیقت هیچ مسئلهای در سند وجود ندارد که به نفع ایران باشد.
در سند آموزش 2030 به موضوع آموزش بدون نگاه جنسیتی، توسعه آموزش و آموزش رایگان اشاره شده است که تمام این موارد را در سند تحول بنیادین داریم و نیازی نیست که سازمانهای بینالمللی به ما دستور بدهند که چه کاری انجام دهیم. سند 2030 ما را ملزم کرده که بعضی از نگاههای غربی را در مدارس اجرا کنیم بدون اینکه مشکلی از مشکلات ما حل کند.
اگر سند 2030 باعث میشد ایران به لحاظ اقتصادی، آموزشی و فرهنگی یک درجه بالاتر برود میگفتیم ایرادی ندارد خوب است و اشکالات موجود را برطرف میکنیم در حالیکه سند اینگونه نیست و ایران را ملزم به اجرای مواردی میکند که برخی آنها کاملاً مغایر با ارزشها و قوانین کشور است.
انتهای پیام/
R1014132/P1361/S2,22/CT2منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۱۷۴۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی «فرهنگ» در میدان «دیپلماسی» قد عَلَم میکند
با مطرح شدن موضوع «دیپلماسی»، عدهای تنها آن را به بُعد سیاسی محدود میکنند در صورتیکه در علم سیاست و روابط بینالملل، دیپلماسی معنایی فراتر از بعد سنتی خود داشته و در این راستا موضوع «دیپلماسی فرهنگی» نیز امری قابل اهمیت و بحث است که در افزایش نفوذ و قدرت چانهزنی کشورها نقشی موثر دارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، زمانی که واژه «دیپلماسی» به میان میآید، شاید برای عدهای تنها یادآور بُعد سیاسی موضوع باشد در صورتیکه در علم سیاست و روابط بینالملل، دیپلماسی معنایی فراتر از بعد سنتی خود داشته و در این راستا موضوع «دیپلماسی فرهنگی» نیز امری قابل اهمیت و بحث است؛ به باور بسیاری از نظریهپردازان حوزه بینالملل، دیپلماسی فرهنگی از مصادیق قدرت نرم است که امکان قدرت نفوذ به کشور هدف قرار میدهد.
دیپلماسی فرهنگی میتواند به واسطه ریشهدار بودن و البته وجود اشتراکات فراوان به مراتب موفقتر از سایر دیپلماسیها عمل کند زیرا اگر از نظر فرهنگی بتوان بر مردم منطقه یا کشوری تأثیر گذاشت، باورهای مردم آن کشور نیز به فرهنگ عرضه شده متمایل خواهد شد و در نهایت این اثر به مسائل سیاسی، اقتصادی و علمی نیز کشیده میشود؛ در واقع دیپلماسی فرهنگی فراتر از همه انواع دیپلماسی است و با هر اتفاقی اثر خود را از دست نمیدهد و در این مسیر نظام جمهوری اسلامی با پیروزی انقلاب، خود فرهنگ جدیدی را به جهان و به ویژه کشورهای اسلامی و به خصوص به همسایگان ارائه داد.
رئیسجمهور: دیپلماسی فرهنگی از ظرفیتهای ما در عرصه دیپلماسی است.
موضوع دیپلماسی فرهنگی در برهههای زمانی و دولت مختلف با شدت و ضعفهایی مواجه بوده و بر این اساس باید گفت که در عملکرد حدود ۳ ساله دولت نیز موضوع دیپلماسی فرهنگی از ابعاد شاخص و قابل توجه بوده و بر این اساس آیتالله رئیسی در جلسه نظارت ستادی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در دی ماه سال ۱۴۰۲ برگزار شد، بر این نکته تاکید داشت که «از مرز فرهنگی کشور به مانند مرز جغرافیایی باید مرزبانی شود. باید از این هویت ایرانی و اسلامی صیانت کرد یکی از ظرفیتهای ما در کار دیپلماسی، دیپلماسی فرهنگی است. باید گرههای ذهنی ساکنان خارج کشور را باز کنیم. امروز در جنگ روایتها قرار گرفتهایم.»
یکی از بارزترین و نزدیکترین وجود تمرکز دولت سیزدهم بر موضوع دیپلماسی فرهنگی، سفر اخیر رئیسجمهور و تعدادی از وزرا به پاکستان بود و در واقع وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این سفر از نشانههای پررنگ رویکرد فرهنگی این سفر است و در این مسیر رایزنی با مسئولان فرهنگی و سینمایی پاکستانی، در زمینه توسعه مبادلات فرهنگی و انعقاد قرارداد برای ساخت یک اثر سینمایی مشترک از مهمتری وجوه این مهم است؛ همچنین نامگذاری یکی از خیابانهای کشور پاکستان بهنام «ایران» نیز از دیگر وجوه قابل اهمیت این سفر بود.
دیپلماسی فرهنگی به معنای مدیریت روابط فرهنگی کشورها استایران دارای ۷ همسایه مرزی و ۱۰ همسایه ساحلی است که فرصتهای بیشماری را برای دیپلماسی فرهنگی و سایر حوزهها را برای ما فراهم میکند به ویژه اینکه فرهنگ ایران در بسیاری از کشورهای همسایه جریان و حضور قدرتمندی دارد از همین بررسی دیپلماسی فرهنگی دولت سیزدهم و تاکید و توجه بر گسترش تعاملات دیپلماتیک در زمینههای مختلف گروهی بر نفوذ بیش از پیش جمهوری اسلامی ایران در منطقه و طراحی سامانههای مختلف از جمله سامانه فرهنگی مشترک در راستای رسیدن به اهداف منظور را رقم خواهد زد و بر این اساس نوذر شفیعی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایمنا معتقد است که دیپلماسی مانند بسیاری از واژگان حوزه روابط بینالملل دچار تحول شده است و در این باره اظهار میکند: بر این اساس ممکن است برخی مفاهیم در نتیجه تحولات از بین رفته باشد یا برای مقطعی خاص باشد اما درباره واژه دیپلماسی باید گفت که تحول در مفهوم آن تقریباً هم پایدار بوده است.
وی با بیان اینکه زمانی تنها دیپلماسی سنتی را داشتیم اما امروزه دیپلماسی بهعلاوه دیگر واژگان شده که شرایط جدیدی را توضیح میدهد دو از مصادیق این موضوع دیپلماسی عمومی، فرهنگی، سایبری و… است، ادامه میدهد: این مفاهیم جدید، دیپلماسی مکمل نیز نام میگیرند چرا که تکمیلکننده دیپلماسی رسمی هستند که توسط دولتها و وزارت خارجه دنبال میشود.
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه دیپلماسی هنر و شیوه اجرای سیاست خارجی و یا به تعریفی مدیریت روابط خارجی است و طبق این تعریف زمانی که موضوع دیپلماسی فرهنگی مطرح میشود، به معنای مدیریت روابط فرهنگی کشورها است، توضیح میدهد: این نوع از دیپلماسی کارگزارانی دارد و بر این اساس یکی از مأموریتهای وزارت خارجه تعیین رایزن فرهنگی است اما در کشور ما علاوه بر وزارت خارجه برخی نهادها مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز متولی این حوزه هستند.
کارشناس مسائل بینالملل: دیپلماسی فرهنگی منجر به افزایش قدرت میشود.
شفیعی با بیان اینکه دیپلماسی فرهنگی از مبادلات علمی تا پذیرش استاد و دانشجو و موضوعات هنر، سینما، شعر و موسیقی را شامل میشود، میگوید: مهمترین ویژگی دیپلماسی فرهنگی قدرت جذب آن است به این معنا که ابزار قدرت نرم شناخته میشود و کار دیپلماسی فرهنگی ما باید جلب توجه کشورهای دیگر به مقولات فرهنگی ما باشد و در نتیجه باعث تأثیرگذاری ما بر دیگر کشورها شود یعنی میتوان گفت خروجی این امر سیاسی است.
وی یادآوری میکند: زمانی که از طریق فرهنگ بر فرهنگ کشور دیگر تأثیر بگذاریم، در آن کشور نفوذ پیدا میکنیم که در نتیجه منجر به قدرت میشود.
این کارشناس مسائل بینالملل با تاکید بر اینکه دیپلماسی فرهنگی بخشی از کلیات روابط خارجی یک کشور است بر همین اساس محدود و محصور به دولتها نمیشود اما ممکن است شدت و ضعف داشته باشد، خاطرنشان میکند: آنچه که در این موضوع اهمیت دارد این است که متولیان بدانند چه موضوعی را در چه زمانی و در کجا عمل کنند.
در منطقه آسیای مرکزی باید از اشتراکات زبانی سخن گفتشفیعی با ذکر توضیحاتی بیان میکند: اگر بخواهیم از منظر شیعهگرایی به سمت آسیای مرکزی حرکت کنیم، پاسخگو نیست چرا که در آن منطقه باید از اشتراک زبان فارسی استفاده کرد و در مقابل در کشورهایی مانند عراق از پتانسیل شیعه بودن استفاده کرد و در برخی کشورها مانند پاکستان و عربستان باید از عنصر مسلمان بودن استفاده کرد.
وی با اشاره به سفر اخیر رئیسجمهور به پاکستان و نمود موضوع دیپلماسی فرهنگی در این سفر تصریح میکند: پاکستان ۲ نگاه فرهنگی به ایران دارد، اول نگاه فرهنگی ملی، یعنی به ایرانی بودن ما توجه دارد و بر این اساس خود را بخشی از گهواره فرهنگی و تمدنی ایران میداند بنابراین زمینه برای تأثیرگذاری ما بر این کشور فراهم است اما نگاه دوم نگاه دینی و مذهبی است و بر این اساس پاکستان این نگاه را دارد که چون ممکن است اختلافاتی مطرح شود، نگرانیهایی وجود دارد.
این کارشناس مسائل بینالملل در پایان میگوید: در سفر رئیسجمهور به پاکستان باید ۳ نکته توجه میشد یعنی از فرهنگ، تمدن فارسی و اسلامیت ایران و پاکستان، مورد توجه قرار میگرفت که احتمالاً این نگاه حاکم بوده است.
انعقاد قراردادهای خواهرخواندگی از جمله بسترهای ایجاد دیپلماسی فرهنگی استمحمدعلی بصیری عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال نیز در گفتوگو با ایمنا معتقد است که دیپلماسی ابزار سیاست خارجی است و در این باره اظهار میکند: چند مدل دیپلماسی داریم چرا که سیاست خارجی تعقیب اهداف و اصول برونمرزی توسط دستگاههای مربوطه است و بر این اساس اجرای سیاست خارجی به دیپلماسی تعبیر میشود که دارای شاخههای مختلف کلاسیک، مدرن و پست مدرن است.
وی ادامه میدهد: دیپلماسی رسمی یا کلاسیک ارتباط میان دیپلماتهای رسمی یا بازیگران دولتی کشورها است تا اهداف سیاست خارجی را دنبال کنند اما زمانی که حوزه بازیگران گسترده شود، وارد دیپلماسی عمومی میشویم یعنی در کنار دیپلماتهای رسمی، بازیگران غیررسمی نیز به کمک سیاست خارجی میآیند و بخش غیردولتی دو کشور باهم ارتباط برقرار میکنند.
رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال با اشاره به شیوههای مختلف اجرای دیپلماسی فرهنگی میگوید: امروزه شهرهای بزرگ برای گسترش دیپلماسی فرهنگی اقداماتی از جمله انعقاد قراردادهای خواهرخواندگی انجام میدهند که منجر به ارتباط میان بازیگران غیر رسمی میشود و در نهایت منجر به توسعه روابط خارجی در ابعاد مختلف میشوند.
رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال: ابعاد گردشگری، علمی و پزشکی ایران از جمله ظرفیتهای این کشور در حوزه دیپلماسی فرهنگی است.
بصیری در در ادامه در خصوص ظرفیتهای ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی تصریح میکند: ایران دارای ظرفیتهای اساسی است که میتواند منجر به فعال شدن دیپلماسی فرهنگی شود؛ اولین مسئله این است که ایران کشوری ۴ فصل است که ظرفیتی جذاب برای جذب گردشگر است، همچنین ابنیه تاریخی، آثار باستانی، ظرفیتهای علمی، دانشگاهها و ظرفیتهای پزشکی از ظرفیتهای ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی است.
وی همچنین در خصوص سفر اخیر دولت به پاکستان میگوید: در مجمع همسایگان در موضوع مبادلات فرهنگی با پاکستان نسبت به دیگر کشورها ضعیفتر هستیم در صورتیکه ظرفیتهای گستردهای برای گسترش روابط دو کشور وجود دارد اما این ظرفیت آنگونه که باید عملیاتی نشده و امید است با جدیت دولت سیزدهم فرصت استفاده از این ظرفیت معطل فراهم شده است.
رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال در پایان میگوید: دولت در این مدت تلاش مضاعفی برای دیپلماسی رسمی با همسایگان بوده تا فشار حداکثری را خنثی کند و در این راستا حجم مبادلات اقتصادی نیز بهبود پیدا کرده است.
به گزارش ایمنا، در میان انواع دیپلماسی نوین، دیپلماسی عمومی و فرهنگی از اهمیت ویژهای برخوردار است چرا که دیپلماسی فرهنگی به کشورها اجازه داده میشود با استناد بر عناصر کلیدی و نفوذ دولتهای خود، به طور مستقیم با مخاطبان خارجی یعنی جامعه کشور مقابل ارتباط برقرار کند و در این راستا باید گفت استفاده از فرهنگ و به خدمت گرفتن ابزارهای فرهنگی در دیپلماسی در مقایسه با ابزارها و اهرمهای رایج دیگر در روابط بینالملل دارای مزایایی است.
در واقع دیپلماسی فرهنگی بیشتر به دنبال کشف، تعریف و ترویج ارزشها و منافع مشترک و جهان شمول و سپس، تأمین منافع ملی در چارچوب این ارزشها و منافع مشترک است که این ظرفیت را دارد تا منعطف و خلاقانهتر از دیپلماسی سنتی به اهداف خود دست پیدا کند و در این مسیر با سهولت بیشتری امکان نفوذ به لایههای مختلف جامعه مقابل را دارد و در نتیجه با نفوذ خود، قدرتآفرین نیز خواهد بود.
گزارش از بهار یوسفیان، خبرنگار ایمنا
کد خبر 749221