رویداد۲۴-آشوب در خاورمیانه از زمانی آغاز شد که عربستان حامی بزرگ خود آمریکا را در کنار خود ندید تنها راه بقا را شرکت فعال در تحولات منطقه جستجو کرد. آشوب زمانی آغاز شد که ترکیه نوعثمانی گری را به عنوان نیروی پیشران خود در خاورمیانه برگزیرد. آشوب در خاورمیانه زمانی آغاز شد که در نبود قدرت های بین المللی کشور کوچک قطر سعی کرد به مدد "رسانه "و "پول" در نقش یک قدرت بزرگ فرو برود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما مشکل کار اینجا بود که همه این
قدرت ها به یک اندازه توان مانور سیاسی، نظامی و اقتصادی داشتند و
علی رغم زور آزمایی شان در مصر، سوریه و لیبی هیچ کدام نتوانستند دست بالا را در منطقه داشته باشند. خاورمیانه بدون نقش آفرینی
قدرت های بزرگ یعنی آنچه در هفت سال یا بهتر هفت
روز گذشته رخ داد."دوران ابهام"،" دوران تنش" ، "دوران رخ دادن سریع تحولات منطقه " و...
همه اینها اصطلاحاتی است که از
جابه جایی سریع
قدرت های
منطقه ای و کنش های آنها در عرصه سیاست خاورمیانه نشات گرفته است.عربستان، قطر، ترکیه، مصر و ایران صفحاتی هستند که کنش و واکنش آنها رویدادهای این نقطه تاریخی از جهان را می سازند. هر چند تحولات هفت
روز گذشته با سرعت تعجبآوری درحال وقوع است. اما همگان به خوبی می دانند که پیشینه ابن تحولات را باید در رخدادهای 7
سال پیش به نظاره نشست. آشوب در خاورمیانه از زمانی
آغاز شد که عربستان حامی بزرگ خود آمریکا را در کنار خود ندید تنها راه بقا را شرکت فعال در تحولات منطقه جستجو کرد. آشوب زمانی
آغاز شد که ترکیه نوعثمانی گری را به عنوان نیروی پیشران خود در خاورمیانه برگزیرد. آشوب در خاورمیانه زمانی
آغاز شد که در نبود
قدرت های
بین المللی کشور کوچک قطر سعی کرد به مدد "رسانه "و "پول" در نقش یک قدرت بزرگ فرو برود. اما مشکل کار اینجا بود که همه این
قدرت ها به یک اندازه توان مانور سیاسی، نظامی و اقتصادی داشتند و علی رغم زور آزمایی شان در مصر، سوریه و لیبی هیچ کدام نتوانستند دست بالا را در منطقه داشته باشند. خاورمیانه بدون نقش آفرینی قدرت های بزرگ یعنی آنچه در هفت سال یا بهتر هفت
روز گذشته رخ داد.تئوری آشوب و حدس و گمان هاآشوب از زمانی
آغاز شد که یک دستفروش تونسی با
آتش زدن خود
خواسته ها و آرزو های ملت هایی را فریاد بزند که
سال ها در
نطفه خفه شده بود. خاورمیانه جدید بدون "آمریکا" بدون ژندارم و نظم دهنده نقطه ایی بود که در آن گسل های قومیتی، مذهبی و سیاسی به حرکت در آمدند و حاصل آن امروز کنش و واکنشی است که با شتاب دنبال می شود. خاورمیانه خالی از نقش آفرینی قدرت های
بین المللی یعنی میراث دکترین
سیاست خارجی باراک اوباما !اعراب در دنیای بدون کدخداپس از خروج بوش پسر از
کاخ سفید و روی کار آمدن باراک اوباما،
سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا وارد مرحله جدیدی گردید. باراک اوباما و تیم او در رابطه با منطقه به قرائتی به ظاهر جدید روی آوردند که در نهایت به این نتیجه گیری منتهی میشد که علت تمامی معضلات، مشکلات و کشتارها چیزی بیش از سوء تفاهم و عدم درک یکدیگر نمی باشد. در یک چنین چارچوبی سلطه گر و سلطه پذیر، استثمار کننده و استثمار شده، اخلاقی و غیراخلاقی، متجاوز و مدافع، قوی و ضعیف
وجود ندارد بلکه دو بازیگر در دو سوی انتهایی یک خط ممتد وجود دارند که تنها می بایستی به سوی میانه
حرکت کنند تا یکی بودن آنان مشخص و محرز گردد.آمریکا تصمیم گرفت از بالا به تحولات خاورمیانه نظارت کند و نظاره گر رقابت قدرت های منطقه ایی و تضعیف آنها به دست خودشان باشد.حال که باراک اوباما رفته است آمریکا می خواهد به سیاست سنتی خود که بازگشت به خاورمیانه است فرصتی دوباره دهد . ترامپ وظیفه احیای سنت گذشتگان برعهده گرفته و عربستان خوشحال از بازگشت کدخدا با او
رقص شمشیر می کند. اما در این میان ترکیه و قطر که از تحولات منطقه در نبود آمریکا سهمی نبرده اند. مصر، سوریه و لیبی از دست رفته می بینند تصمیم به تقابلی از پیش شکست خورده گرفته اند تا شاید سهمی هر چند کم در آینده زمین های نفتی جنوب
غرب آسیا و شمال آفریقا داشته باشند.هفت روز چکیده هفت سال تقابل گسل هاتحولات هفت
روز گذشته چکیده هفت سال رقابت قدرت های منطقه ایی برای نقش آفرینی بیشتر بود. هفت سالی که در آن دومینو رخدادها
آغاز شد و ظاهرا اکنون یا سرعت بیشتری دنبال می شود. تحلیلگران بر این عقیدهاند که رخدادهای ژئوپولتیکی معمولا به آرامی رخ میدهند. البته زمانهایی نیز پیش میآیند که نیروهای درگیر در نقطهای بحرانی در زمان واحد به یکدیگر میرسند و کنش و واکنشهایی که از خود نشان میدهند، سلسلهای از رخدادها را بهطور همزمان شکل میدهد. در نگاه اول ممکن است اینگونه به نظر برسد که رخدادها با یکدیگر ارتباطی ندارند اما همزمانی آنها خود دلیل واضحی بر ارتباط آنهاست. به نظر میرسد که خاورمیانه مدتی است که وارد چنین فازی شده است. فازی که در آن رخدادها با سرعتی غیرقابل وصف به وقوع میپیوندند و نیاز است که هرکشوری در برابر این سیل رخدادهای غیر منتظره آماده باشد.تقابل
دو رقیب پنهان خاورمیانهرخدادهای
هفته گذشته ابتدا با اقدام عربستان درخصوص قطر آغاز شد. عربستان به همراه هفت کشور دیگر در اقدامی هماهنگ هرگونه
رابطه دیپلماتیک خود را با قطر قطع کردند و عملا قطر را درمحاصره
قرار دادهاند. حالا قطر
برای تأمین مایحتاج غذایی خود نیز دچار مشکل شده است. تنها کشورهای
ایران و ترکیه هستند که عملا میتوانند به کمک قطر بشتابند. قطر همچنین برای پرواز هوایی نیز متکی به
آسمان ایران است؛ چراکه همه
کشورهای همسایه قطر غیر از ایران آسمان خود را به روی دوحه بستهاند. عربستان و دیگر کشورهایی که رابطهشان را با قطر قطع کردند، معتقدند که قطر از گروههای تروریستی حمایت کرده و برخلاف سیاست کشورهای حاشیه خلیجفارس، به سمت ایران گام برداشته است.
یک روز بعد از این اتفاق، نیروهای کرد دموکرات در سوریه حملهای را به رقه آغاز کردند تا این شهر را از داعش پس بگیرند. 48ساعت بعد از حادثه قطر،
گروه تروریستی داعش در تهران در
ساختمان مجلس و حرم امام(ره)
عملیات تروریستی انجام داد که تقریبا در
نوع خود بیسابقه بود.
چند ساعت بعد از این حمله تروریستی، دولت خودمختار
کردستان عراق اعلام کرد که در شهریورماه امسال همهپرسی استقلال از عراق را برگزار خواهد کرد. حالا سوال این است که آیا این رخداد هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و اگر دارند، چگونه و چطور؟رخدادهای مستقل از هم یا وابستهواقعیت این است که این رخداد هرکدام مستقل از هم رخ دادهاند، اما وقتی هر کدام از اینها را
کنار هم بگذاریم و به آنها بهعنوان یک کل بنگریم، درخواهیم یافت که این رخداد نشانه تغییری بزرگ در منطقه هستند. تمایل قطر برای نزدیکشدن به ایران و به چالشکشیدن عربستان نشان میدهد که یا عربستان ضعیف شده یاقطر می خواهد مانع حذف شدن خود شود . در این میان ترکیه نیز از این فرصت
استفاده کرده و به حمایت از قطر پرداخته و سعی دارد مانند گذشته خود را بهعنوان یک رهبر منطقهای مطرح کند. در آنسو پاکستان نیز اعلام آمادگی کرده تا به قطر نیرو اعزام کند. داعش نیز که این روزها در
عراق و سوریه بشدت
تحت فشار است، سعی کرده تا به ایده اولیه تشکیل خود یعنی یک
گروه تروریستی بازگردد تا گروهی که محدودهای سرزمینی را در اختیار داشته، حکمرانی میکند. در آنسوی ماجرا نیز کردهای عراق
قرار دارند که فکر میکنند امروز بیش از هر زمان دیگری به جداشدن از عراق نزدیک شدهاند. ترجمه این رخداد به زبان ساده این است که هماهنگیهای جدیدی درمنطقه میان کشورها درحال شکلگیری است.اختلاف دیرینه
عربستان و قطردر طول سالهای گذشته وجود اختلاف میان
عربستان سعودی و قطر بزرگترین شکاف سیاسی در ساختار
شورای همکاری خلیج فارس بوده و می باشد به صورتی که پتانسیل و توان سیاسی این شورا در معادلات منطقهای را تحت شعاع
قرار داده است. این شکاف های عدیده از
سوی دیگر به قطببندی دولتهای عربی حاشیه
خلیج فارس نیز انجامیده است به گونهای که برخی دولتهای عربی تابع رویکرد ریاض در
شورای همکاری هستند(بحرین، امارات) و برخی دیگر به تبعیت از قطر در مقابل رویکرد یکجانبه و رهبریگونه ریاض در شورا (عمان، کویت) عمل میکنند. این مساله
مورد توجه و تامل تحلیلگران و ناظران سیاسی قرار گرفته است؛ به گونهای که اکنون این فرضیه مطرح شده که قطر در مسیر جدایی کامل از عرابستان قرار گرفته است و یا حتی تا چه زمانی می تواند مقابل عربستان بایستد در راستای تحلیل این موضوع، در نوشتار حاضر علل و زمینههای بروز تنش و اختلاف میان کشورهای شورای همکاری بویژه
عربستان و قطر بررشی شده است.1- تعارضات ایدئولوژیک دوحه و ریاض
عربستان سعودی و قطر از لحاظ ایدئولوژیکی
دارای دو دیدگاه نسبتاً متفاوت به مذهب
اهل سنت هستند که هر یک درصدد جا انداختن تفسیر خود در
کشورهای عربی و اسلامی است. در حالی که سعودیها ایدئولوژی بازگشت به گذشته یا سلفی گری را ترویج میکنند که تفسیری از
سبک زندگی اسلامی است. تفسیر قطریها از مذهب
اهل سنت بیشتر به حنبلی ها گرایش دارد که در گروه
اخوان المسلمین نمود یافته است، با رد خشونتگرایی بیقاعده در وهابیت عربستان، تفسیری بازتر ارائه میکند که
حضور زنان در عرصههای اجتماعی را پررنگتر می کند و احترام به مذاهب دیگر اسلامی از جایگاه بهتری برخوردار است. لذا حکام سعودی با آگاهی از جذابیت و مقبولیت بیشتر ایدئولوژی
اخوان المسلمین که از همخوانی بالاتری با اصول دموکراسی و آزادیخواهی نسبت به تفسیر خشک و غیرمنعطف وهابیت در
جهان اسلام برخوردار است، گسترش فعالیت این گروه را با توجه به توانایی سازماندهی گسترده آن، تهدیدی هویتی برای تداوم سلطه خود در داخل عربستان قلمداد میکند. قطر
هم اکنون مهمترین کشور حامی گروه
اخوان المسلمین در منطقه است که از فعالیت این گروه در عربستان و دیگر
کشورهای عربی حمایت مالی و تبلیغاتی میکند و این امر
یکی از مهمترین و ریشهای ترین دلایل بروز اختلاف میان عربستان و قطر می باشد.2- اختلافات ارضی میان
دو کشوراختلافات ارضی میان
عربستان سعودی و قطر پیشینه تاریخی دارد که به طور متناوب
موجب بروز تنش میان
دو کشور میشود و بارزترین نمونه آن به اوت سال 1992 بازمیگردد که درگیری مسلحانه بین
دو کشور را به دنبال داشت و در نتیجه آن یک نظامی سعودی و 2 نظامی قطری کشته شدند. عربستان مدعی مالکیت 23 مایل از سواحل
جنوب شرقی قطر است و
دو کشور در مورد مالکیت خلیج "سلوا" واقع در مرزهای جنوب غربی قطر دچار اختلاف هستند. در 20 دسامبر 1992 ریاض و دوحه با امضای موافقتنامه 1965 به طور موقت بر اختلافات خود سرپوش گذاشتند.
یکی دیگر از مهمترین مناطق مورد اختلاف، مجادلات بر سر منطقه ابو الخفوس است که از سال 1965 تاکنون
دو کشور عربستان و قطر نتوانستهاند
برای حل آن
راه حل بیابند. منطقه الخنفوس در نزدیکی راهی قرار دارد که به یک پایگاه دریایی منتهی میشود که
عربستان سعودی آن را در "
خور العدید" ایجاد کرد. خور العدید خلیج کوچکی است که در جنوب قطر
واقع شده و تحت حاکمیت عربستان است. این منطقه از این جهت برای قطر مهم شمرده میشود که از این طریق میتواند به امارات، بزرگترین شریک تجاری خود مرتبط شود و قطریها اعتقاد دارند، تصرف این منطقه توسط عربستان موجب میشود، تمام راههای زمینی قطر به عربستان منتهی شود و آنها برای ارتباط و دستیابی به کشور امارات مجبور باشند که از خاک عربستان عبور کنند. قطر به توافقتنامه 1974 منعقده بین ریاض و امارات عربی متحده بر سر "خور العدید" معترض است و درگیری فوق همچنان ادامه دارد.3- نوع مناسبات با تهراناز جمله مهمترین دلایل ایجاد شکاف در میان اعضاء شورای همکاری
خلیج فارس عدم رویکرد واحد و یکپارچه اعضا نسبت به ایران است. در حالی که
عربستان سعودی به عنوان پرچمدار مقابله با گسترش نفوذ ایران در منطقه خواهان قطع همکاری کشورهای شورای همکاری با ایران بوده و در پی ایجاد ائتلاف ضد ایرانی در
کشورهای اسلامی میباشد که آخرین نمونه از این تلاش را در اجلاس اخیر ریاض با حضور
دونالد ترامپ به نمایش گذاشت؛ اما قطر به عنوان کشوری که در پی ارتقاء جایگاه خود و مطرح شدن به عنوان کشوری مستقل و صاحب نفوذ در سطح بینالمللی است با روی کار آمدن
شیخ تمیم بن حمد بن خلیفة
آل ثانی رویکرد متفاوتی نسبت به ایران را در پیش گرفته است تا از این طریق هم منافع خود در همکاریهای اقتصادی و سیاسی با ایران را بدست آورد و هم از این طریق ریاض را
تحت فشار قرار دهد. سیاست ریاض جلوگیری از قد علم کردن قطر از جنبه اقتصادی و سیاسی در سطح منطقه است که میتواند برای جاهطلبیهای سعودیها در رهبری
جهان اسلام مانعتراشی کند. از این رو نزدیکی به ایران گزینه مناسبی برای دوحه است تا در مقابل تهدیدات عربستان و متحدان دیگر آن در شورای همکاری
خلیج فارس عکسالعمل نشان دهد.4- اختلاف در مسائل منطقهایسیاستهای منطقهای از منابع اصلی بروز اختلاف بین
قطر و عربستان است که به رقابت برای کسب حوزههای جدید نفوذ انجامیده است. این
دو کشور که هرکدام داعیه رهبری
جهان عرب و تقویت نفوذ خود در بین کشورهای این منطقه را دارند در تلاشند که دایره نفوذ رقیب خود را محدود کنند و نفوذ خود را گسترش دهند. مهمترین موضوعات منطقهای مطرح در این زمینه مسئله یمن، بحرین، سوریه و مصر است. قطر در زمان روی کار آمدن
محمد مرسی و
اخوان المسلمین مبلغ 2
میلیارد دلار به مصر کمک مالی کرد اما در مقابل
عربستان سعودی کمکی 11
میلیارد دلاری را در اختبار نظامیان مصر
قرار داد تا آنها را تشویق به کودتا و سرنگونی
اخوان المسلمین کند. در موضوع بحران سوریه نیز اگرچه
دو کشور برای سرنگونی حکومت
بشار اسد تمام توانایی مالی، نظامی و تبلیغاتی خود را در حمایت از مخالفان بکار گماردند اما رقابتی بنیادین میان دوحه و ریاض در زمینه رهبری نیروهای مخالف در ائتلاف مشاهده میشود به صورتی که با فشار
سعودی ها احمد الجربا به جای معاذ الخطیب که به قطر نزدیک بود ریاست ائتلاف را عهده دار شد.
منبع: دیدهبان
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۲۱۵۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلاش آمریکا برای در اختیار گرفتن خلیج فارس محقق نمیشود
رئیس مرکز وکلای قوه قضاییه گفت: خلیج فارس به عنوان شاهراه استراتژیک و منطقهای ژئوپلتیک است و آمریکا تلاش دارد تا منطقه را در اختیار بگیرد و طبیعتاً چنین ادعایی با واکنش جمهوری اسلامی ایران مواجه میشود. - اخبار اجتماعی -
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، نشست تخصصی "خلیج فارس، اقتدار ملی، حُسن همجواری" امروز (دوشنبه 10 اردیبهشتماه) با حضور حسن عبدلیانپور؛ رئیس مرکز وکلا، کارشناسان و مشاوران خانواده قوه قضاییه، اساتید دانشگاه و جمعی از کارشناسان این حوزه برگزار شد.
حسن عبدلیانپور در ابتدای این نشست با بیان اینکه کارهای علمی زیادی برای نام بزرگ خلیج فارس در مرکز وکلا انجام شده است، گفت: آنچه باعث شده است توجهات به منطقه خلیج فارس افزایش پیدا کند اقدامات کشورمان مبنی بر پایان دادن به هژمونی آمریکا در منطقه است.
وی ادامه داد: خلیج فارس مظهر نقش مؤثر ایران در ثبات و امنیت منطقه است و آنچه سبب افزایش توجهات به خلیج فارس در دهههای اخیر شده، اقدام جمهوری اسلامی ایران مبنی بر پایان دادن به هژمونی آمریکا در منطقه بوده است.
سخنگوی قوه قضاییه خبر داد: صدور سند برای جزایر 3گانه خلیج فارس
عبدلیانپور با بیان اینکه روز دهم اردیبهشت سالروز اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز و خلیج فارس است و در تقویم به نام روز خلیج فارس نامگذاری شده؛ گفت: خلیج فارس از شمال با ایران، از غرب با کویت و عراق و از جنوب با عربستان، بحرین، قطر و امارات همسایه است؛ وسعت این پهنه آبی 240 هزار کیلومتر است و توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد راه دارد.
وی ادامه داد: اهمیت خلیج فارس به دیروز و امروز نیست و ریشه در تاریخی به درازای قرنها و سدهها دارد، اما آنچه سبب شد تا این پهنه آبی بیش از هر زمانی اهمیت یابد، پیروزی انقلاب اسلامی است که سبب خاتمه یافتن هژمونی آمریکا در منطقه شد.
رئیس مرکز وکلای قوه قضاییه افزود: با پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که امنیت خلیج فارس مربوط به حوزه داخلی منطقه است و ربطی به کشورهای بیگانه ندارد و قرار نیست بازیگران خارجی در تأمین امنیت آن نقش داشته باشند.
وی ادامه داد: خلیج فارس به عنوان شاهراه استراتژیک و منطقهای ژئوپلتیک است؛ آمریکا تلاش دارد تا منطقه را در اختیار بگیرد و طبیعتاً چنین ادعایی با واکنش جمهوری اسلامی ایران مواجه میشود؛ ایران معتقد است که امنیت منطقه خلیج فارس، مربوط به کشورهای حوزه و پیرامون خلیج فارس و نه مربوط به آمریکاست.
عبدلیانپور به جعل نام خلیج فارس از سوی برخی کشورها اشاره کرد و گفت: وجود سندهای متعدد مبنی بر هویت فارسی خلیج فارس گواه بر کذب این ادعا است. کشورهای حاشیه خلیج فارس از طریق جعل نام خلیج فارس به دنبال تبلیغاتی و روانی هستند همه آنها میدانند که نام خلیج فارس، همین خلیج فارس است، اما در چارچوب اعمال فشار سیاسی و روانی بر جمهوری اسلامی ایران، به این مسأله دامن میزنند.
وی گفت: خلیج فارس برای ما یک مسأله استراتژیک و دائمی است و هیچکس هم نمیتواند نام خلیج فارس را تغییر بدهد.
عبدلیانپور افزود: خلیج فارس، خلیج همیشه فارس بوده و خواهد بود و هیچ عاملی نمیتواند نام و موقعیت ژئوپلتیک این خلیج را عوض کند؛ امنیت این منطقه به هیچ وجه به دست بازیگران خارجی نخواهد افتاد. اگر امنیت و ثباتی در منطقه خلیج فارس است، با نام جمهوری اسلامی ایران گره خورده است؛ جمهوری اسلامی ایران میتواند با کمک کشورهای منطقه میتواند ثبات و امنیت منطقه را به خوبی تأمین کند.
رئیس مرکز وکلا گفت: همه میدانیم جعل نام خلیج فارس از موضوعات سیاسی است و مجموعه وکلا و حقوقدانان همواره به عنوان کنشگران فعال عرصه مسایل بینالملل در این خصوص موضعگیری کردهاند.
وی در ادامه به جنبشهای دانشجویی در حمایت از مردم غزه اشاره کرد و گفت: در سال 1393رهبر انقلاب در نامهای به جوانان اروپایی و آمریکایی نوشتند و اشاره کردند که من از شما جوانان می خواهم اجازه ندهید با چهرهپردازی موهن و سخیف بین شما و واقعیت سدی ایجاد کنند.
عبدلیانپور گفت: خیزشی که ایجاد شده است مصداق صحبتهای رهبر انقلاب است. ایشان اشاره کردند که این قضیه ظلم هفتاد ساله حتماً مردم آمریکا را به واکنش شدید وادار خواهد کرد و حتماً جنبشهای دانشجویی به میدان خواهند آمد.
رئیس مرکز وکلا، کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضاییه گفت: در نظرسنجی صورت گرفته در آمریکا 52 درصد از مردم آن اعلام کردند که یک دولت در فلسطین میتواند باشد و آن دولت فلسطین است، ما نیز به عنوان جامعه وکلا از این حق پایمال شده مردم فلسطین دفاع و حمایت میکنیم.
انتهای پیام/