رسانههاي صهيونيستي در برزيل داعش را ايرانيان شيعه معرفي كرده بودند
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۲۳۷۹۶
به گزارش بولتن نیوز، اين روزها كه بحث داعش در ايران و فعاليتهاي ضد شيعياش داغ است با كمك انجمن شهيد ادواردو آنيلي مصاحبه جالبي داشتيم با حجتالاسلام روحالله شورگشتي نيشابوري كه از فعاليتهاي ضد ايراني و ضد شيعي داعش در آن سوي مرزها نكات جالبي را برايمان تعريف كردند. حجتالاسلام شورگشتي از جمله طلابي است كه از سال 78 وارد حوزه علميه شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در برزيل چند مبلغ داريم؟الان بهتر از قبل حضور داريم ولي بازهم كافي نيست چون جمعيت بالايي دارد. ما حدود پنج نفريم كه با همكاري معاونت بينالملل حوزه چند مركز راهاندازي كرديم. غير از ما مبلغان لبناني و عراقي و برزيلي هم هستند.
دين غالب در برزيل چيست؟مسيحي كاتوليك هستند ولي اخيراً به دليل بياعتمادي به كليساها، در حال تغيير دين هستند و به دليل فعاليت زياد اوانجليكها و مسلمانان عمدتاً به اين دو جذب ميشوند.
چه تعداد مسلمان در برزيل داريم؟نزديك به يك ميليون مسلمان داريم و شيعه هم چندهزارتايي هستند. آمار دقيقي ندارم.
وهابيون در برزيل هم حضور دارند؟بله؛ بسيار زياد، وهابيت مثل غده سرطاني همه جا نفوذ كرده چون از سوي عربستان حمايت مالي زيادي ميشود و خيلي هم هزينه ميكنند تا از فرصت ايجاد شده براي تغيير دين مردم بهره ببرند. مساجد بزرگ و مجهز ميسازند و با نيروهاي زيادي كه دارند به شدت فعال هستند تا اسلام مصري را در برزيل نشر بدهند.
مراكز اسلامي در برزيل چه تعداد هستند؟سه مركز اسلامي برزيل را در شهرهاي بزرگ و پرجمعيت راهاندازي كردهايم. در گويانيا مركز امام علي، در شهر ريو دو ژانيرو مركز امام حسين و در شهر توريستي كوريتي مركز امام علي كه آنجا روحاني و مبلغ لبناني دارد.
نگاه برزيليها درباره ايران و ايرانيها چگونه است؟آنهايي هم كه ايران را ميشناختند و نگاه بدي نداشتند، ايران را با نام امام خميني و اسلام را با قرآن ميشناختند كه البته زياد نبودند. اكثريت نگاه خوبي به ايران نداشتند. يادم است اوايل كه به برزيل رفته بودم خيليها ايران را نميشناختند و ملاك شناختشان رسانهها بود، مدام از من سؤال ميكردند چرا شما ايرانيها سر مردم را ميبريد؟! ميگفتم چطور؟ متوجه نميشوم تازه بعداً فهميدم از بس رسانهها تصوير بدي از ايران نشان ميدهند مردم از ما ميترسند و موج ايرانهراسي بالايي وجود داشت. ما را با داعش يكي ميدانستند. وقتي از خودمان دفاع ميكرديم كه با داعش فرق داريم تعجب ميكردند.
آيا توانستيم از فرصت جام جهاني و المپيك و پاراالمپيك براي تصحيح نگاه برزيليها به ايران بهره ببريم؟ظرفيت خوبي بود. ما برنامهريزي زيادي كرديم. طرح نوشتيم به وزارت ورزش داديم تا در اين مسابقات جهاني اجرايي كنيم ولي همه برنامهها كنسل و رد شد. گفتند صلاح نميدانيم به اين صورت فعال شويد. وهابيت هم بودند كه قرآن و سيدي پخش ميكردند درحالي كه عمده برنامههاي ما براي دانشگاهيان و جلسات بحث و مناظره بود كه مصلحتانديشي مسئولان وزارتخانه اجازه نداد اجرايي شود حتي براي نمايشگاه فرهنگي مكاني را هم درنظر گرفته بوديم.
چرا؟ به خاطر مسائل مالي بود؟نه؛ ما اصلاً هيچ پولي از وزارتخانه نخواستيم چون خيراني كمكهاي مالي را تقبل كرده بودند و تنها مجوز نمايشگاه و برنامههاي خود را از وزارتخانه ميخواستيم كه نشد. البته داعش تبليغ كرده بود كه در اين بازيها ايرانيها و شيعيان را ميكشيم براي همين مسئولان صلاح ندانستند برنامهاي برگزار شود.
داعش موفق هم شد؟نه؛ همه تبليغاتش براي ايجاد ترس عمومي بود، اما از آنجا كه اگر خدا بخواهد عدو سبب خير شود با وجودي كه ما كاري نكرديم خودشان باعث تبليغ ما شدند. اول اينكه مردم تازه فهميدند داعش با ايرانيها فرق ميكند چون گفته بودند ايرانيها را ميكشيم پس نميتوانند با هم يكي باشند و از سوي ديگر گفتند شيعيان را ميكشيم پس با شيعيان هم همدست نيستند. همينها باعث كنجكاوي مردم شد كه چرا بايد شيعه را تهديد كنند مگر شيعه چه مشخصاتي دارد از آن به بعد هرجا ميگفتيم ايراني هستيم ما را تحويل ميگرفتند و برخورد خوبي داشتند چون از تروريستها جدا بوديم.
فعاليت رسانهاي شما چطور بود؟البته رسانههاي برزيل در اختيار صهيونيستهاست و امكان بهرهبرداري ما خيلي كم است، در فضاي مجازي و سايتهايي كه داريم فعاليت ميكنيم.
خاطره جالبي از مسابقات در برزيل داريد؟بازي آخر جام جهاني بين برزيل و آلمان بود كه برزيل باخت. اين باخت خيلي فضاي سنگيني در برزيل ايجاد كرد همه حالشان گرفته بود حتي يك كارگرعادي هم به شدت متأثر از اين شكست بود و نميشد با كسي در اين باره حرفي زد تا اينكه در مسابقات المپيك من به همراه خانواده به شهر گويانيا اعزام شدم. مركز اسلامي را برزيليها به خانه ايرانيها ميشناسند. بازي آخر المپيك هم بين آلمان و برزيل بود و يك جو سنگين انتقام در شهر ايجاد شده بود و همه برايشان بازي بسيار مهم و حياتي بود از قضا داوران مسابقه ايراني بودند كه نگراني من را بيشتر كرد. چون اگر بازي با باخت برزيل همراه ميشد از آنجا كه داوران ايراني بودند به احتمال قوي ميريختند و مركز اسلامي را سر ما خراب ميكردند از اول بازي تا آخر آيهالكرسي ميخواندم و دعا ميكردم اولين بار به نفع كشور ديگري دست به دعا برداشته بودم تا برزيل برنده شود. خيلي فضاي سختي بود، خداراشكر بازي با برد برزيل ختم بهخير شد از آن به بعد نگاه و برخورد برزيليها به ما ايرانيها بهتر شد. ميگفتند چطور ايران كشوري عقب مانده است درحالي كه داوراني با چنين مهارت و تخصص دارد. اين اتفاق لطف خدا بود كه به خوبي تمام شد.
به نظر شما چه چيزي باعث جذب برزيل به اسلام ميشود؟ظرفيتهاي زيادي وجود دارد كه بايد به فعل برسانيم. با توجه به موج ايرانهراسي رسانههاي غربي در اين كشور ما بايد با كمك رسانهها خودمان را معرفي كنيم تا حقيقت را بشناسند به خصوص در حوزه زبان بايد نيروهاي متخصص تربيت كنيم كه توانايي كار دراين عرصه را داشته باشند. نياز به صرف هزينه بالايي هم نيست آنها مانند ما زياد به انگليسي مهارت ندارند همان زبان مادريشان پرتغالي را بايد ياد بگيريم و كار كنيم.
دربحث فرهنگي فيلم «من سالوادور نيستم »تنها چيزي است كه در مورد ايران و برزيل به ذهنم ميرسد. اين كار به نظرتان چقدر در روابط دو كشور اثرگذار بود؟براي شروع روابط فرهنگي حركت خوبي بود اما فيلم تنها به مخاطب ايراني ميپرداخت و از اشتراكات فرهنگي ايران و برزيل استفاده نكرد تا آنها را در فيلم بهتر نشان بدهد. جاي كار زياد است تا فيلمهاي خوب و با محتوا توليد كنيم.
مگر ايران و برزيل چه مشتركات فرهنگي دارند؟هر دو به مسائل خانواده بسيار اهميت ميدهند احترام به بزرگترها و اينكه هر طور شده دور هم يا در خانه بزرگ فاميل جمع بشوند و غذايي با هم بخورند. اهل تعارف هستند البته نه به شدت ما ايرانيها ولي نسبت به هم تعارف ميكنند برخلاف اروپاييان افرادي خونگرم و بامحبت هستند. چانه زياد ميزنند در حالي كه در كشوري مثل بوليوي چانهزدن منفي و نشانه فقر و بيچارگي است. در برزيل مانند ايران اصلاً اينگونه نيست هنگام خريد چانه ميزنند و حركت بدي تلقي نميشود...
فيلمهاي ايراني در برزيل مخاطب دارد؟بله؛ فيلمهايي چون مريم مقدس، يوسف پيامبر و ابراهيم خليلالله در رسانههاي كلوپي به فروش ميرسد كه مركز دوبله برزيل آنها را دوبله كرده است. البته اقبال به فيلم مريم مقدس خيلي يشتر بوده است.
در پايان اگر صحبت خاصي داريد بفرماييد.بگذاريد با خاطرهاي كلام را به پايان ببرم. يادم هست يك بار در قهوهخانه دوست شيعهاي نشسته بودم كه فردي با ظاهري موجه وارد شد. دوست قهوهفروش، من را به او معرفي كرد و گفت ايشان شيخ ما هست. ايشان كنار من نشست و شروع به حرف زدن كرد و گفت من سه بار قرآن را خواندهام و سيستم مالياتي قرآن برايم جالب و شگفتانگيز بود. يكي از برادران اهل سنت كه آنجا بود پرسيد چطور؟ گفت زكات و خمس به عنوان سيستمهاي مالياتي قرآن بسيار جامع و سازنده در حوزه اقتصادي هستند. دوست سني مذهب گفت: زكات داريم ولي خمس نداريم. گفتم همين امور اختلافات شيعه و سني است. آن بنده خدا مسلمان نبود ولي سه بار قرآن را خوانده بود و آموزههاي اقتصادي قرآن برايش جالب بود.منبع: روزنامه جوان
منبع: بولتن نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bultannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بولتن نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۲۳۷۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چشم، دیگر سریال حشاشین نمی بینیم!
سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: «بازی را آن کسی میبرد که رسانه را میفهمد و با زیرکی و ظرافت ایدئولوژی اش را تبلیغ میکند؛ و تو هنوز فکر میکنی با زدن و بستن و ممنوع کردن و توقیف و پلمپ میتوانی کاری از پیش ببری. بچرخ تا دنیا هم بچرخد و به زودی به تو بفهماند یک من ماست چه قدر کره دارد.»
ای کاش میتوانستم تعبیر یوسفعلی میرشکاک را درباره ممیزان این روزگار این جا بنویسم. نه این که محافظه کاری کنم، نه. برای من نوشتنش آسان است، اما حوصله شکایت و دادگاه و این حرفها را ندارم و در ضمن نمیخواهم دوستان خبرآنلاین را به زحمت بیندازم. البته فکر میکنم خیلی هایتان شنیده اید، اما اگر کسی نشنیده و دوست دارد بشنود به مصاحبه ایشان با حسین دهباشی مراجعه بفرماید.
بله، درست حدس زدید کسی که در این روزگار بر روی سریالی مهر ممنوعیت بزند مصداق همان چیزهایی است که میرشکاک گفت. آن هم سریالی که خیلیها دیده اند. بسیاری از رسانههای ایرانی درباره آن نوشته اند و به تیتر یکِ چندین و چند روزنامه اصلاح طلب و اصولگرا تبدیل شده.
سریالی که اگر هم کسی ندیده باشد حتما با این حرفهای خنده آورنده ترغیب میشود که ببیند. سریالی که یافتن آن قطعا از یافتن سریالهای داخلی راحتتر است. سریالی که از همه سریالهایی که ما ساخته ایم چند سر و گردن بالاتر است.
سریالی که البته آشکارا به تحریف تاریخ پرداخته. از همه جالبتر این که کشوری که خودش از حیث نظری و تئوریک پایگاه داعش محسوب میشود این سریال را ساخته و هنرمندانه رگ و ریشه داعش را به ایرانیها ربط داده. حالا شما برو با داعش در سوریه و عراق بجنگ.
بازی را آن کسی میبرد که رسانه را میفهمد و با زیرکی و ظرافت ایدئولوژی اش را تبلیغ میکند؛ و تو هنوز فکر میکنی با زدن و بستن و ممنوع کردن و توقیف و پلمپ میتوانی کاری از پیش ببری. بچرخ تا دنیا هم بچرخد و به زودی به تو بفهماند یک من ماست چه قدر کره دارد. هرچند تو اگر خردک عقل و فهمی داشتی باید خیلی زودتر از اینها میفهمیدی که نفهمیدی. حقا که یوسفعلی درست گفت.
همین سریال خوشساخت مغرضانه و تحریفگر، امسال ماه رمضان به مراتب از سریالهای فاخر و نیمه فاخر تلویزیون شما بیشتر دیده شد. گواهش هم این که الان هیچکس فیلمها و سریالهای مناسبتی و غیرمناسبتی شما را در همین ماه رمضانی که گذشت به خاطر نمیآورد، اما هرجا که میروی بحث سریال حشاشین داغ است؛ و باز بد نیست حضراتِ عشقِ ممنوعیت بدانند که این سریال با همه عیب و ایرادهایش چه شور و شوقی را در مخاطب ایرانی برانگیخته تا از حسن صباح و اسماعیلیان و سلجوقیان بیشتر بداند.
سری به کتابفروشیها بزنید و بپرسید در این ایام چه مقدار مردم به آنها مراجعه کرده اند و کتابهایی در این موضوعات خواسته اند.
شما از کلمه شبهه میهراسید چرا که فکر میکنید شبهه افکنی یعنی برباد دادن چیزی که شما آن را مطلق و بی عیب میدانید، اما خیر و برکاتی که در شبهه افکنی است را نمیتوانید درک کنید. نمیتوانید، چون همه عمر مطلق اندیش بوده اید و خود را مبرا از هر عیب و ایرادی دانسته اید. گمان برده اید حق به تمامی در اختیار شماست و هرکه، چون شما نیندیشد راه ضلالت و گمراهی را میپیماید.
درست به همین دلیل حق پنداری است که نه تنها نتوانسته اید برای تبلیغ آن چه مدعی آن هستید کاری از پیش ببرید بلکه هرگاه خواسته اید به زعم خود باطلی را معدوم نمایید شده اید مبلغ تمام قد آن.
الان هم فکر میکنید با تحکم و ممنوع اعلام کردن سریال حشاشین کار این سریال ضاله تمام است و ضربه محکمی بر پیکر استعمار وارد آورده اید. طیب الله. بتازید و بر گرده دریا تازیانه فرود آورید که زمین و زمان تحت سیطره شماست تا کور شود هرآن که نتوان دید.
چه تکاپوی رقت انگیزی است باد را بندی زمین کردن
یا به سودای کشتن خورشید اسب میدان جنگ زین کردن
حکم کردن به خاک تا نرود هرگز از ملک خویشتن بیرون
آتش و آب را به دستوری راهی سرزمین چین کردن
بر هوا بخیه و به سندان مشت میزنند و به خویش میبالند
گویی از روز اول خلقت بوده تقدیرشان چنین کردن
عقل و تدبیر اکتسابی نیست، گرگ هرگز پلنگ مینشود
گرچه در اوج صخره بنشیند طعمه ماه را کمین کردن