شست و شو نشوید لطفا! / نصیحتی که شنیده نشد؛ حرمت نگه دارید
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۳۶۳۴۱
خبرگزاری میزان- مقامات کاخ سفید به این جمعبندی رسیدهاند که طرح کلی آنها برای منطقه که شامل تجزیه و تقویت گروههای تروریستی بود، به شکست منجر شده و به همین جهت میبینیم که با دستپاچگی به حضور نظامی و پشتیبانی آشکار از گروههای ریز و درشت تروریستی روی آوردهاند. به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان، در یادداشت امروز روزنامه حمایت به قلم اصغر زارعی میخوانید: وقایع و تحولات میدانی در عراق و سوریه و پیروزیهای پیدرپی جبهه مقاومت در مناطق مختلف به حدی سرعت گرفته و با چنان شتابی بهپیش میرود که افزون بر تکفیریها، حامیان آنها را نیز سردرگم کرده است؛ بهگونهای که پیشروی ارتش سوریه به سمت مرزهای شرقی، بهموازات عملیات حشدالشعبی عراق بهطرف مرزهای غربی در راستای مبارزه با داعش، موازنههای جدیدی از قدرت را بر طرفهای بینالمللی و منطقهای حامی گروههای تروریستی تحمیل نموده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمد ایمانی در یادداشتی برای روزنامه کیهان نوشته است: ۱ - دیدن رفتار داعشیهای مفلوک که حتی به زن و کودک رحم نمیکنند، هر انسان با شعوری را منزجر میکند. در این چند روزه دیدم کسی را که میانه اش با نظام خوب نیست، اما لعنت میفرستاد به عوامل ترورهای اخیر و میگفت: اینها ایرانی نیستند، بیشرف و وطن فروش هستند. سران این گروههای تروریستی غالبا توسط سرویسهای جاسوسی خریده میشوند، اما در بدنه آنها آنچه اتفاق میافتد، شست و شوی مغزی است. قبیل این سقوط انسانی درباره سازمان مجاهدین خلق (منافقین) اتفاق افتاد و از آدمهای خلع اراده شده، ماشین کوکی مهیای جنایت و خیانت ساخت. ۲ - همه ما آزرده و غمگین شدیم از اینکه تروریستهای شست و شوی مغزی شده، ۱۸ هموطن بیگناه را به شهادت رساندند. حق هم همین است. اما آیا در مقیاسهای بزرگتر سیاسی و فرهنگی با همین نفوذ و شست و شوی ذهنی که به تغییر باور و خلع شرافت و وطن فروشی یا بیتفاوتی افراد نسبت به کمین و شبیخون دشمن منتهی شود، مواجه نیستیم؟ از عوام تا خواص، چقدر در رنج و نگرانی یا بیتفاوت هستیم که مثلا هر روز در فضای بیدر و پیکر و بیمحافظ رها شده مجازی یا تلگرامی، چند ده برابر شهدای روز چهارشنبه ترور، قربانی جنگ نرم و بیسرو صدای فرهنگی میشوند؟ باید چند خانواده دیگر از هم بپاشد و چند جوان دیگر از بین بروند تا احساس خطر کنیم؟ ۳ - رهبر حکیم انقلاب، سوم آذر ۱۳۹۵ به مسئلهای مهم اشاره کردند و فرمودند: «جنگ نرم، خیلی خطرناکتر از جنگ سخت است. در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند]ولی [ روحها پرواز میکنند و میروند به بهشت. در جنگ نرم، اگر خدای ناکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، روحها میروند به قعر جهنم؛ لذا این خیلی خطرناکتر است». ما، قربانیان ترور فیزیکی را تجلیل میکنیم، اما آیا قربانیان ترور فرهنگی نیز که لگد به خانواده و همسر و فرزند - یا مملکت خود در مقیاس مدیریت ملی- میزنند، قابل تقدیرند یا مستوجب مواخذه؟ مقتدای انقلاب ۶ خرداد ۹۵ در دیدار اعضای مجلس خبرگان و درباره جنگ نرم خاطرنشان کردند «این آن چیزی است که بنده مکرر تذکر میدهم به مسئولان مختلف و به جهات مختلف؛ و آن عبارت است از نفوذ در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر باورهای مردم، تغییر محاسبات». ۴ - تازهترین شماره مجله آمریکایی نیوزویک اختصاص به یک گزارش سیاسی-فرهنگی دارد. در تصویر روی جلد، شهروندان در حالی که هر کدام سرشان به گوشی خودشان گرم است، در حال حرکت به سمت مرکز رایگیری هستند. سوال روی جلد این است «HOW BIG DATA IS CORRUPTING DEMOCRACY? چگونه اطلاعات و دادههای عظیم، دموکراسی را فاسد و خراب میکند؟» نیوزویک در پاسخ این سوال، تیتر زده است: «BRAIN WASHED. شستوشوی مغزی»! مجله آمریکایی نگران شده که دموکراسی، به واسطه بمباران اطلاعات و مسخ شخصیت شهروندان، در حال فاسد شدن است. آیا برخی از متولیان فکر و فرهنگ و سیاست ما به اندازه مجله آمریکایی، نگران افکار عمومی یا باورهای نخبگان و تصمیم سازان هستند؟ ۵ - برای برخی سیاستمداران همینقدر که فضای مجازی و مثلا تلگرام بتواند ذهن مردم ما را شست و شو دهد و تبدیل به شبکه رای چشم و گوش بسته کند، کافی است تا مدافع سینه چاک رها شدگی فضای مجازی شوند! پس تکلیف «فلینظر الانسان الی طعامه» و تغذیه فکری یک جامعه و سلامت و امنیت آن چه میشود؟! در پاسخ، شانه هایشان را بالا میاندازند یا درباره ارزش آزادی مغالطه میکنند. اگر تروریستها آب و غذای شهر را مثلا به ویروس سیاه زخم آلوده کنند، همه ما بر میآشوبیم و برای مقابله بسیج میشویم، اما برخی مدیران ما در قبال تزریق ویروس بیغیرتی نسبت به دین یا ناموس یا استقلال ملی و تمامیت ارضی و امنیت ملی، حتی یک ابراز تاسف خشک و خالی هم نمیکنند بلکه در دفاع از تروریستها و نفوذیها موضع میگیرند. خب! چنین کسانی که بنا بر تصریح امیر مومنان (ع) درباره ترککنندگان جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، «میّت بین الاحیاء» (مردهای در میان زندگان) هستند. چنین مدیر مردهای چگونه میتواند هنگام شبیخون غافلگیرکننده تروریستها و نفوذیهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و امنیتی، واکنش به هنگام از خود نشان دهد و راه قتل عام را ببندد؟ ۶ - امیر مومنان علی علیه السلام فرمود: هاند: «یُستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ. تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَتَاخیرِ الاَفاضِل. چهار چیز باعث شکست دولتها میشود: ضایع کردن اصول (مسائل مهم)، سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)، به کار گماردن آدمهای سطح پایین و کنار گذاردن انسانهای فاضل». یکی از گرفتاریها و مصیبتهای بزرگ، وجود مدیرانی است که مسئولیتهای اصلی را رها کنند و سرگرم حاشیهها باشند. فلان آقا وزیر یا معاون وزیر است، اما به جای حمایت از فعالان سالم فرهنگی، دغدغه اش میشود تامین هزینه انتقال وکفن ودفن جنازههای فلان گروه موسیقی موسوم به سگهای زرد! یا آن یکی در آستانه انتخابات، نامه نگاری سرگشاده خطاب به رئیس صدا و سیما میکند که چرا آهنگ فلان خواننده پیوند خورده با شبکههای تلویزیونی انگلیس و بهائیت را دم اذان پخش نمیکنید؟ از آن طرف هم البته تهدید و تعقیب و قطع بودجه فلان نشریات مستقل و انقلاب در دستور کار همین حضرات قرار میگیرد. مسلمان! تو را با سگهای زرد و پیوند خوردگان با بهائیت چه معامله؟ «دوش آن صنم چه خوش گفت: در مجلس مغانم/ با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی». ۷ - فلان مدیر، با صداقتی سزاوار تشکر - و در عین حال تاسف- میگوید بدون هیچ آورده و سابقهای مدیر امنیتی شده است. سلّمنا! تا اینجایش را پذیرفتیم. اما بزرگوار! شما در بحبوحه انتخابات، چه کار با ستاد انتخاباتی دولت دارید که مدیران برخی از کانالهای تلگرامی آلوده را به صف میکنید و عکس یادگاری هم با شماری از آنها میگیرید. تعبیر «لایشغله سمع عن سمع» مختص خداوند است؛ بنده خدا وقتی سرگرم یک کار آن هم از جنس فرعی شد، حتما از مسئولیت اصلی باز میماند؛ و میشود همین رها شدگی تکالیف در برخی مدیریتها و به بار آمدن مصائبی مانند قبول الزامات سند ضد اسلامی و ضد ملی ۲۰۳۰ یونسکو یا پذیرش و اجرای خود تحریمیهای دیکته شده در افایتیاف. ۸ - در چنین وضعیتی از اختلال و تعطیلی یا سرگرمی برخی مراکز دیدبان به حواشی است که رهنمود آتش به اختیار از سوی رهبر انقلاب خطاب به انبوه نیروهای دلبسته به اسلام و ایران و انقلاب صادر میشود. اینجا باید دستگاههای مختل و معطل، عذر بیاورند که چرا بدعملی یا ترک پست کردهاند، نه اینکه کسانی در فضای مجازی مثلا تحریف کلام کنند یا درباره خودسری و هرج و مرج هشدار بدهند. طبیعی است که باید راه شبیخون دشمن را سد کرد. اینجا اگر مسئول مراقبت از گیت ورودی، خواب باشد یا خدای ناکرده با مهاجم همسویی نشان دهد، مورد ملامت و شماتت قرار میگیرد و حق ندارد دست پیش بگیرد و فرافکنی مسئولیت کند. ۹ - انقلاب اسلامی با بسیج ظرفیتهای عظیم مردم به ثمر نشست و با همین ظرفیتها، راه تجاوز و پیشروی دشمن سد شد؛ در حالی که رئیس دولت و فرمانده کل قوا (بنی صدر) اهتمام به جنگ و دفاع ملی نداشت. در روزگاری که بنی صدر در تهران یاوه میبافت و میگفت: «چرا درگیر شویم، زمین بدهیم و زمان بگیریم و مذاکره کنیم» (!)، جوانان دانشجو و غیردانشجو با بصیرت تمام و به تبعیت از فرمان امام خمینی به خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و هویزه رفتند و با منطق آتش به اختیار، راه تاخت و تاز و پیشروی مهاجمان را سد کردند. تا آن جا که جنگ مغلوبه شد و ملتی که روزی با مظلومیت در خرمشهر و هویزه میجنگید، امروز توانستهاند هیمنه آمریکا (طراح اصلی جنگ ۸ ساله) را در عراق و سوریه بشکنند. اگر آن تشخیص و اقدام در وقت لازم در وضعیت تعطیلی برخی مراکز ستادی و فرماندهی در دولت نبود، امروز اثری از تمامیت ارضی نبود، چه رسد به اقتدار ملی و پیشرفت و توسعه کشور. آتش به اختیار یعنی جهان آرا شدن که اگر هم ناکامی مقطعی پیش آمد، بگوید شهر را پس میگیریم، مراقب باشید ایمان (و اراده و امید) سقوط نکند؛ و با همین ایمان بود که کارهایی کارستان و معجزهآسا، چون فتح خرمشهر و فاو و سپس آزادسازی عراق رقم خورد. آتش به اختیار یعنی «ان تقوموا الله مثنی و فرادی» و «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلهًْ اهله»؛ و به یک معنا یعنی «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْمٍ یحبهم و یحبونه أَذِلَّهًٍْ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّهًٍْ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهًَْ لَآئِم».
10- آیا جز خائنین و ضربهخوردگان از آن بسیج ملی، کس دیگری هم پیدا میشود که آتش به اختیار جهان آرا و چمران و سیدحسین علمالهدی و شاهرخ ضرغام و دیگران را سرزنش کند یا جز به تحسین و تکریم، نامی از آن شهیدان والامقام ببرد؟ آتش به اختیار در مقیاس امروز، یعنی اینکه برای عمل به تکلیف تمدنسازی اسلامی یا دفاع از فرهنگ و تمدن خودی در برابر «جنگ (تحمیلی) تمدنها»، معطل لجستیک و امکانات این یا آن اداره نمانید و مانند همیشه انقلاب، ظرفیتهای بزرگ مردم را پای کار «پویش مقاومت و پیشرفت» بیاورید. البته که این مدیریت هنرمندانه در نبرد نامتقارن، برای جبهه استکبار یا پادوهای آن، نگرانکننده است. جیغ و داد شدید رسانهای اردوگاه دروغ در چند روز گذشته، از دقت نظر رهبر انقلاب در رهنمود توام با عتاب اخیر حکایت میکند. در این میان باید از هراس افکنان پرسید آیا شما نقش ارتش بعث یا ستون پنجم منافقین را ایفا میکنید که به هراس افتاده اید؟ ۱۱ - فراخوان اخیر مقتدای انقلاب دقیقا در ادامه بشارتی است که ایشان سوم خرداد ۱۳۹۵ در دانشگاه امام حسین علیه السلام فرمودند. «جوانهای عزیز! بچههای عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه]در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است. اینکه ما گفتیم اقتصاد مقاومتی ... اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزباللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند ... بخش فرهنگیِ عدم تبعیّت از دشمن و جهاد کبیر است». ۱۲ - ایشان همچنین امسال در حرم مطهر امام خمینی (ره) فرمودند: «مسئولان کشور، فعّالان سیاسی کشور، از این قدرت بسیجکنندگی انقلاب غفلت نکنند؛ این نعمت بسیار بزرگی است که در اختیار کشور و ملّت ما قرار دارد. انقلاب قدرت بسیج دارد؛ میتواند جوانها را، انسانهای باعزم و با اراده را، انسانهای سالم را، بهسوی اهداف والا و بلند هدایت کند و حرکت بدهد و پیش ببرد؛ هیچ پیشرانی به عظمت و قدرت انقلاب و شعارهای انقلاب وجود ندارد؛ ما امروز به این احتیاج داریم و تا سالهای متمادی احتیاج خواهیم داشت». مسئولان در ردههای مختلف اگر میخواهند پاسدار شایسته امنیت و اقتدار و پیشرفت ملی باشند، باید رکن کار خود را به میدان آوردن همین ظرفیت بینظیر قرار دهند.درس امارات برای کرسنتیها
وحید حاجی پور در روزنامه جوان امروز نوشت: هفته گذشته بود که چهار کشور عربی با ایجاد محدودیت در روابط سیاسی خود با قطر، جنجال بسیاری به پا کردند. عربستان، امارات، مصر و بحرین چهار کشوری بودند که هر یک بنا بر دیدگاههای خود تصمیم گرفتند قطر را منزوی کنند. مهمترین دلیل این چهار کشور برای قطع ارتباط سیاسی با قطر و حملات پرشمار به دوحه، ریشه در معادلات و تحولات منطقهای دارد و در همین راستا تصمیم مشترکی را اخذ کردند که قطر و سایر کشورهای منطقه و جهان را شگفت زده کرد. این تصمیم، اما برای کارشناسان اقتصاد سیاسی و اقتصاد انرژی حاوی یک نکته مهم بود؛ نکتهای که طی چند روز اخیر مورد بیتوجهی قرار گرفته است و نشان داد آنچه بر سیاستهای منطقهای کشورها تأثیرگذار است قدرت سیاسی است و نه قدرت اقتصادی و انرژی. برخی کارشناسان بر این باورند با استفاده از ابزار انرژی میتوان روی معادلات منطقهای تأثیرگذار بود بهطوری که با وابسته کردن کشورهای همسایه به گاز ایران، تصمیمات منطقهای آنان را به چالش کشید و این وابستگی در نهایت منجر به حضور این کشورها در بازی سیاسی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران شود. کارشناسانی که به مسائل ژئوپلتیک اشراف بیشتری دارند با رد این استدلال، معتقدند اتمسفر سیاستهای کشورهای همسایه متأثر از قدرت سیاسی است تا قدرت انرژی و وابستگی به نفت و گاز کشورهای دیگر. در ایران، اما وزارت نفت با استدلال گروه اول موافق است با وجود آنکه پاسخ روشنی به توضیحات و پرسشهای گروه دوم ندارد. اقدام مصر و امارات در این باره یکبار دیگر ثابت کرد که حداقل در خاورمیانه، این قدرت سیاسی است که همه چیز را محصور خود میکند و نشانی از سیاستهای انرژی در سیاستهای کلانتر نیست. در ابتدا به امارات اشاره خواهیم کرد، آتش این کشور در قبال قطر بسیار تندتر از عربستان بود و با حرارتی تیزتر، قطر را به حمایت از تروریسم متهم کرد و حتی بنادر خود را به روی کشتیهای قطر بست که عمدتاً برای سوختگیری به سواحل این کشور مراجعه میکردند. امارات به شکل خاصی به گاز قطر وابسته است، بنا بر اطلاعات موجود این شیخنشین روزانه یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون فوت مکعب گاز قطر را از طریق خط لوله دلفین از دوحه دریافت میکند و قراردادهایی هم برای خرید الانجی از این کشور در دست اجرا دارد. وابستگی امارات به گاز قطر شاید در نگاه کارشناسان ایرانی که معتقدند اقتصاد بر سیاست ارجحیت دارد عاملی بود برای همراهی امارات با سیاستهای قطر، اما همانطور که اشاره شد، امارات بدون توجه به این مهم، سیاستی را در پیش گرفت که جای تأمل فراوان و بازنگری در کنه دیدگاه وزارت نفت دارد، این در شرایطی است که ابوظبی درصدد توسعه خط لوله دلفین بوده تا ظرفیت واردات گاز از قطر را ۳۰ درصد افزایش دهد. در واقع اگر میتوان با وابسته کردن کشورهای منطقه به گاز یک کشور، چرا قطر موفق به انجام این مهم نشد و امارات تصمیم به قطع روابط دیپلماتیک خود با قطر گرفت، درحالی که در نگاه نخست، چنین اقدامی برخلاف مصالح امارات متحده عربی است و جایگزین دیگری برای گاز قطر برای امارات وجود ندارد. جالب است که هر دو طرف در خصوص ادامه روند تجارت گاز گفتهاند که این اقدام امارات تأثیری بر این روند نخواهد گذاشت و دوحه مانند گذشته به صادرات گاز مشغول خواهد بود. وزیر امور خارجه امارات هفته پیش رسماً اعلام کرد نباید این دو مقوله را به هم ارتباط داد. این بدان معنی است که در خاورمیانه، نگاه به سیاست و انرژی کاملاً از یکدیگر جداست کما اینکه با وجود صادرات رایگان بخشی از نفت عربستان به مصر و کمکهای بلاعوض ریاض به قاهره، مصر راه خود را در منطقه در پیش گرفت بهطوری که با قطع کمکهای عربستان مواجه شد. مصر هم در سال ۲۰۱۶ بیش از ۶۰ درصد از ال ان جی مورد نیاز خود را از قطر دریافت کرده، ولی در تنش اخیر، همراه عربستان شده و انرژی را از سیاستهای خود تفریق کرده است. اینکه دو کشور بزرگ عربی با وجود وابستگی به گاز قطر تصمیم به قطع روابط خود با این کشور میگیرند نشاندهنده خام بودن استدلال گروهی است که سیاست را دنباله رو اقتصاد و انرژی میدانند. این نکته از آن جهت قابل اهمیت است که وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران معتقد بوده و است که در صورت فروش گاز به کرسنت و صادرات گاز به شارجه از طریق کرسنت، میتوان از ابزار گاز برای همراهی امیرنشین شارجه با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران بهره برد!. بدون تردید اختلاف قطر با کشورهای عربی بسیار کمتر از تنشهای ایران با این کشورهاست، ولی شاهد آنیم که مصر و امارات با وجود وابستگی به گاز قطر، دوحه را طرد کردند و حتی شایعات مربوط به امکان قطع گاز از سوی قطر هم نتوانسته است آنها را به بازنگری در موضع خود رهنمون کند آن هم با گازی که ادعا میشود ارزان است. همانطور که پیشتر ادعای مدافعان IPC درباره نقش این قراردادها در خریدن حمایت سیاسی کشورهای قدرتمند باطل شد و ماجرای روسیه نشان داد که این نوع تفکر خام اندیشی است، مورد اخیر روی داده در خاورمیانه، درستی این تئوری را تقویت کرد که وقتی بحث قدرتها در منطقه در میان باشد، انرژی به کنار میرود ولو آنکه برای اجرای قراردادی به نام کرسنت، چنین توجیهاتی تراشیده شود. در پایان البته باید تأکید داشت که برقراری روابط اقتصادی نقش مهمی در تحکیم روابط سیاسی دارد، اما آنکه نوع روابط سیاسی میان دو کشور چگونه باشد از اهمیت بیشتری برخوردار است. به عنوان نمونه صادرات گاز ایران به عراق با صادرات گاز به امارات دارای تفاوتهای بنیادینی است که در یک مورد میتواند به تنومندتر شدن رابطه سیاسی بینجامد و در موردی دیگر، موجب احیای
منبع: خبرگزاری میزان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۳۶۳۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آمریکا برای تداوم حضور نظامی در عراق، داعش را بهانه کرده است
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از المعلومه، «محمد الصحاف» سخنگوی جنبش حقوقی مردمی عراق تاکید کرد طرف آمریکا از گروهکهای تروریستی برای تضمین منافع خود در عراق حمایت میکند.
وی در ادامه افزود: آمریکا از هر راهی که شده تلاش میکند از باقی مانده تشکیلات تروریستی داعش در عراق به عنوان بهانهای برای طولانی کردن حضور خود در این کشور محافظت کند.
الصحاف اضافه کرد: موضع آمریکا، تداوم حضور نظامی در عراق برای تضمین منافع خود در این کشور و منطقه به ویژه خلیج فارس است.
وی بیان کرد: حضور آمریکا در عراق غیر قانونی بوده و باید از طریق کانالهای قانونی و دیپلماتیک بر اساس یک جدول زمانی مشخص به پایان برسد.
هادی قبیسی نویسنده و تحلیلگر سیاسی لبنانی روز گذشته تاکید کرد که آمریکا برای احیا و فعال سازی گروهکهای تکفیری با هدف باقی ماندن در منطقه تلاش میکند.
وی افزود: این کشور از داعشی ها در تونس برای منفجر کردن مسجدهای شیعیان در کویت استفاده کرد. آمریکاییها همچنین از عناصر داعشی در سوریه به نفع خود استفاده کردند.
قبیسی اضافه کرد: آمریکا به خوبی از شکست راهبرد خود در جنگ غزه و پیشرویهای محور مقاومت در منطقه از طریق هدف گرفتن مستقیم رژیم صهیونیستی خبر دارد. این کشور میداند که حساسیتهای مذهبی و فرهنگی در جهان اسلام به دلیل همبستگی میان گروههای مختلف حول محور حمایت از مقاومت فلسطین کمرنگ شده است.
کد خبر 6090762