Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - هيچ گاه آن روز نحس را از ياد نمي برم که مسير زندگي ام تغيير کرد و سرنوشت خانواده ام دگرگون شد.

به گزارش سرويس حوادث جام نيـوز، روزي که آرامش و خوشبختي و هياهوهاي شيرين جاي خود را به تيره روزي و بدبختي داد و من هم ناخواسته در مسير رودخانه اي قرار گرفتم که به سوي مرداب فلاکت سرازير شده بود و.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. دختر 17 ساله در حالي که عنوان مي کرد ديگر نمي توانم نگاه هاي هوس آلود دوستان معتاد پدرم را تحمل کنم و همواره با وحشت و اضطراب روزگار مي گذرانم، به کارشناس اجتماعي کلانتري کاظم آباد مشهد گفت: در کنار ديگر اعضاي خانواده ام روزگار شيريني را سپري مي کردم گويي رنگين کمان عشق همه رنگ هاي زيبايش را روي پل خوشبختي ما گسترانيده بود اما آرام آرام وضعيت اقتصادي در شغل آزاد پدرم همانند برخي ديگر از مشاغل رو به رکود گذاشت به طوري که پدرم از اين شرايط بسيار نگران بود تا اين که آن حادثه تلخ، زندگي‌مان را نابود کرد. حدود يک سال قبل براي تفريح و گشت و گذار خانوادگي، عازم خارج از شهر شديم.

گويي آن روز آخرين روز شادي در طالع ما بود چرا که هنگام بازگشت به منزل، وقتي سوار خودروي پدرم بوديم باز هم سخن به وضعيت بد اقتصادي کشيد. پدرم مي گفت قصد دارد به فروش موادمخدر روي آورد و به همراه دوستانش ره صد ساله را يک شبه طي کند.

در اين لحظه مادرم که با حيرت به چشمان پدرم خيره شده بود و باور نمي کرد پدرم اين حرف ها را با جديت بگويد به بحث و مشاجره با او پرداخت.

پدرم که از شنيدن حرف هاي مادرم به شدت عصباني شده بود در حالي که فرياد مي زد، پدال گاز را هم مي فشرد اما ناگهان حادثه هولناکي رخ داد و من تنها صداي جيغ برادر کوچکم را شنيدم. وقتي چشم باز کردم مادر و برادرم را در بيمارستان ديدم اما پدرم وضعيت وخيمي داشت و به کما رفته بود. 4 ماه بعد از اين حادثه اگرچه پدرم به هوش آمد ولي دچار بيماري اعصاب و روان شده بود به طوري که ديگر توجهي به ما نداشت و بيشتر اوقاتش را با دوستانش مي گذراند. مدتي بعد متوجه شديم که پدرم نه تنها به خريد و فروش شيشه و کريستال روي آورده بلکه ريشه اعتياد به مواد مخدر صنعتي همه وجودش را تسخير کرده است. از آن روز به بعد مسير زندگي ما به بيراهه مواد افيوني کشيده شد.

پدرم چندين بار به زندان افتاد و بارها نيز با حکم مراجع قضايي به مراکز ترک اعتياد اجباري فرستاده شد اما هر بار پس از آزادي، دوباره کارهاي خلافش را تکرار مي کرد به طوري که اين موضوع به جدال اصلي خانوادگي ما تبديل شده بود. پدرم در حالي که من و برادرم را از تحصيل منع کرد، پس از استعمال موادمخدر دچار توهمات وحشتناکي مي شد و ما را کتک مي زد. تا جايي که مادرم را از خانه بيرون انداخت و مرا مجبور کرد از هر راهي که شده برايش مواد تهيه کنم. من هم به ناچار در يک رستوران مشغول به کار شدم تا هزينه هاي مصرف مواد پدرم را تامين کنم. از سوي ديگر هم برادرم را به خانه مادربزرگم بردم چرا که پدرم او را نيز مجبور به مصرف موادمخدر مي کرد. اما روزگاه سياه من پاياني ندارد چرا که پدرم دوستان معتادش را به خانه دعوت مي کند و من براي دوري از نگاه هاي هوس آلود شيطاني آن ها مجبورم چند ساعت خانه را ترک کنم.

از سوي ديگر مهر پدري مرا به کلانتري کشانده است تا راهي براي نجات از اين مخمصه بيابم...
ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي
خراسان
110



منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۴۷۴۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای مفقود شدن «یسنای» ۴ ساله در گلستان

به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، مادر دختر بچه چهارساله کلاله‌ای به نام «یسنا دیدار» بعد از ظهر روز یکشنبه به همراه فرزندش برای کار به مزرعه رفته بود و بنابر اظهارات خودش بر اثر غفلت، کودک از او فاصله گرفته و به دلیل اینکه ارتفاع و حجم محصولات کشاورزی بالا بوده کودک مفقود می‌شود.

بیشتر بخوانید: قتل ۲ برادر در نمایشگاه ماشین با وینچستر

با گذشت ۵ روز از مفقود شدن «یسنا دیدار»، دختر ۴ساله گلستانی، هنوز هیچ اثری از وی به دست نیامده است. چند روزی است که در گلستان موضوع مفقود شدن یسنای ۴ساله در روستای یلی بدراق کلاله در صدر اخبار قرار دارد.

مادر دختر بچه چهارساله کلاله‌ای به نام «یسنا دیدار» بعد از ظهر روز یکشنبه به همراه فرزندش برای کار به مزرعه رفته بود و بنابر اظهارات خودش بر اثر غفلت، کودک از او فاصله گرفته و به دلیل اینکه ارتفاع و حجم محصولات کشاورزی بالا بوده کودک مفقود می‌شود. به طوری که ساعت ۱۷ روز یکشنبه ۹ اردیبهشت گم‌شدن یک دختر ۴ساله در زمین‌های کشاورزی روستای «یلی بدراق کلاله» از سوی بخشداری به هلال‌احمر گلستان گزارش شد.

از همان دقایق اولیه بروز این حادثه گروه‌های امدادی محلی و نیروهای امداد و نجات هلال احمر گلستان دست به کار شده و کار جستجو برای یافتن این دختر خردسال را آغاز می‌کنند.

در چند روز گذشته تیم‌های مختلف امدادی همراه با تجهیزات مختلف به منطقه گسیل داده شدند و کار تجسس را انجام دادند، اما متاسفانه هنوز آثاری از این دختر بچه یافت نشده است.

مدیر عامل هلال احمر گلستان قاسم غریب آبادی می‌گوید از لحظات اولیه عملیات امدادی با ظرفیت ۱۵۰ نیروی امدادی آغاز شد و کار تجسس با وسائلی همچون کوادکوپتر، هلی شات، سگ‌های جستجوگر و بالگرد هلال احمر همچنان ادامه دارد.

به گفته غریب آبادی تا شعاع ۵ کیلیومتری منطقه طی سه بار مداوم مورد تجسس قرار گرفته است اما علی رغم تجسس ۵ روزه، متاسفانه هنوز هیچ آثاری از این دختر بچه ۴ساله پیدا نشده است.

منبع: فارس

انتهای پیام/

کد خبر: 1229279 برچسب‌ها اخبار حوادث

دیگر خبرها

  • عضو روحانیت مبارز: بَرج‌مان از خرج‌مان بیشتر است
  • سیدرضا اکرمی: امروز بَرج‌مان از خرج‌مان بیشتر است/ چطور برای افغان‌ها کار هست، برای ایرانی کار نیست؟
  • چطور برای افغان‌ها کار هست، برای ایرانی‌ها کار نیست؟!
  • پشت پرده ماجرای یسنا دختر گمشده
  • ماجرای گم شدن یسنا کوچولو چه بود؟
  • «یسنا» زنده پیدا شد + فیلم
  • یسنا ۴ ساله بعد از ۵ روز زنده پیدا شد | او کجا مانده بود؟ +فیلم لحظه پیدا شدن
  • ماجرای مفقود شدن «یسنای» ۴ ساله در گلستان
  • ماجرای مفقود شدن«یسنا» ۴ ساله چیست؟
  • لیفت وزنه 210 کیلویی توسط دختر 13 ساله