Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صراط نیوز»
2024-05-08@03:45:18 GMT

شهیدی که پس از استعفا هم در سپاه ماند تا شهید شد

تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۷۴۶۵۰

صراط: محمدباقر دست مادر را بوسید و جواب داد: «دشمن تا سوسنگرد جلو آمده. به نیروهای دوره دیده احتیاج دارند.» بغض توی گلوی اختر خانم نشست. «بگذار لااقل پشت سرت آب بریزم».

به گزارش دفاع پرس، شهید «محمدباقر زنده‌رود» متولد 1336 یکی از شهدای والامقام دوران دفاع مقدس است که در تاریخ 1359 / 7 / 23 در سوسنگرد به شهادت رسید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه روایتی مختصر از شرح حال این شهید گرانقدر از محضر مخاطبان می‌گذرد:

آقا صادق همانطور که گزارش‌های روی میزش را می‌خواند، زیر چشمی محمدباقر را می‌پایید:

«خیلی تو فکری، اتفاقی افتاده؟» محمدباقر خودکاری از جیبش درآورد و مشغول نوشتن شد: «از سپاه استعفا می‌دهم، می‌خواهم بروم دنبال رشته خودم» آقا صادق ابروهایش را در هم کشید و جواب داد: «خوب اینجا هم برقکار ماهری مثل تو به کار می‌آید. سپاه تازه شکل گرفته است.

به نیروهای امین و کار بلد نیاز داریم» محمدباقر نوشته را روی میز گذاشت: «گزارش مأموریتمان به خرمشهر است» آقا صادق سری تکان داد و مشغول خواندن شد: «سردار فضلی خیلی از کارت راضی بود. می‌گفت: توی مهار این درگیری‌های قومی کسانی مثل محمدباقر مهره کلیدی هستند. هم حال و هوای مردم را می‌داند، و هم جلد و‌تر تمیز عملیات نظامی انجام می‌دهند» محمدباقر همانطور که از اتاق بیرون می‌رفت، با خنده گفت: «داداش بی‌خود هندوانه زیر بغل من نگذار، تصمیمم عوض نمی‌شود!»


دیدار در جماران

فازمتر را از پریز بیرون آورد و آرام نردبام را به کنار دیوار کشید. صدای سریدن پاهای نردبان در سکوت نیمه شب سالن پیچید. با خستگی از نردبام بالا رفت و مشغول وارسی سیم‌های به هم پیچیده شد.

- خسته نباشی پسرم.

محمدباقر به طرف صدا برگشت: «امام...» با عجله پله‌های نردبان را دو تا یکی کرد. امام سینی چای را که دستشان بود، روی زمین گذاشتند: «آرام بیا پسرم. هول نشو می‌افتی» محمدباقر دستی به سر و روی آشفته‌اش کشید و لباسش را مرتب کرد.

- خیلی خسته شدی. بیا استکانی چای بخور.

گرمای چایی زبان محمدباقر را می‌سوزاند، اما باز هم باور نمی‌کند بیدار است و کسی که کنار او روی زمین سرد و خالی سالن نشسته و چای می‌نوشد، امام (ره) است.

ماموریت در ارس

داداش یک قبضه تفنگ می‌خواهم. ژ- 3 باشدها!

آقا صادق سرش را از روی کاغذهایی که جلویش بود بلند کرد و با دیدن محمدباقر خنده روی لبش نشست: «تو که استعفا داده‌ای. اسلحه برای چی می‌خواهی؟» محمدباقر صندلی را جلوتر کشاند و کنار آقا صادق نشست: «استعفا چیه داداش؟! می‌خواهم با بچه‌های سپاه بروم طرف رود ارس» آقا صادق چندبار سرش را تکان داد: «برو... برو...» یکباره انگار چیزی به ذهنش آمده باشد، صورتش در هم رفت و لرز توی صدایش نشست: «وصیتنامه نوشته‌ای؟» محمدباقر دستی به پشت برادرش زد و جواب داد: «وصیت من حرف‌های بابا است. هرچه او بگوید، همان را انجام دهید» محمدباقر از اتاق بیرون رفت و آقا صادق با فکر و خیالش تن‌ها ماند: «اگر خراشی روی محمد بیفتد، بابا از پا در می‌آید...»

بدرقه

محمدباقر بند پوتینش را بست و قد راست کرد: «مادر من رفتم...» اختر خانم از آشپزخانه بیرون آمد و گفت: «در امان خدا مادر. به سلامت برگردی ان‌شاءالله» آقا محمدرضا گفت: «بچه‌ها تا آن طرف شهر می‌روند، از زیر قرآن ردشان می‌کنی. امروز چرا اینطوری محمدباقر را راه می‌اندازی؟» اختر خانم با تعجب پرسید: «مگر محمدباقر کجا می‌رود؟»

-جبهه دیگر! مگر به شما نگفته؟

رشته از دست و پای اختر خانم کشیده شد. به دیوار تکیه کرد و با نگرانی رو به محمدباقر گفت: «تو که تازه برگشته‌ای. باز می‌روی؟» محمدباقر دست مادر را بوسید و جواب داد: «دشمن تا سوسنگرد جلو آمده. به نیروهای دوره دیده احتیاج دارند» بغض توی گلوی اختر خانم نشست. «بگذار لااقل آب پشتت بریزم» واگویه‌های مادر، محمدباقر را نگران می‌کرد: «فقط دو روز است که بچه‌ام برگشته، هنوز یک دل سیر ندیدمش ...» آقا محمدرضا خود ایستاده بود و به آن‌ها نگاه می‌کرد. وقتی توی کوچه تن‌ها ماندند، محمدباقر نگاهی به صورت شکسته پدر کرد و گفت: «بابا اگر برنگشتم، بی‌صبری نکن. نگذار مادر زیاد غصه بخورد» قلب آقا محمدرضا تیر کشید. محمدباقر را در آغوش گرفت و با ولع سر و رویش را بوسید: «به خدا سپردمت باباجان».

سوسنگرد

نیروهای دشمن در حال پیشروی بودند، صدای چرخش برجک‌های تانک که در دروازه سوسنگرد به کمین نشسته بودند، لابه لای هیاهوی رد و بدل شدن گلوله‌ها به خوبی شنیده می‌شد. از گردانی که برای زمین‌گیر کردن تانک‌های دشمن به سوسنگرد اعزام شده بودند، تعداد کمی باقی مانده بود. هرکدام از بچه‌ها که زخمی بر زمین می‌افتادند، محمدباقر به طرفش می‌دوید تا او را از تیررس گلوله‌ها دور کند. تانک‌ها به سرعت جلو می‌آمدند. دیگر از دروازه‌های شهر گذشته بودند. فرمان عقب‌نشینی رسیده بود. محمدباقر احساس سنگینی می‌کرد. دیدن پیکر شهدا و زخمی‌هایی که روی زمین ر‌ها شده بودند، توی قلبش چنگ می‌انداخت.

-محمد بدو. نجنبی توی محاصره گیر می‌افتی.

محمدباقر همپای علی شروع به دویدن کرد. هربار که به پشت سرش نگاه می‌کرد، چشم‌هایش از غیظ سرخ‌تر می‌شد. شنی‌های تانک روی پیکرهای افتاده می‌چرخیدند و خون تازه از روی چرخ هایشان سرازیر می‌شد. صدای ناله هراسناک زخمی‌ها توی سر محمدباقر می‌پیچید.

- محمد ...

محمدباقر به اطرافش نگاه کرد، بابایی کنار دیوار شکسته‌ای پناه گرفته بود و خون خاک زیر پایش را لزج کرده بود. محمدباقر به طرفش دوید و پرسید: «می‌توانی راه بروی؟» بابایی تکانی به خود داد، درد تا تیره‌های کمرش دوید: «نه تو برو.» محمدباقر پشت به او نشست: «زودباش، بیا روی کول من.» بابایی با دست بی‌رمقش او را کنار زد: «اینطوری تو هم گیر می‌افتی. برو دیگر.» کشاند: «یا علی...» زیر سنگینی هیکل بابایی نفس محمدباقر به شماره افتاده بود. کند و آهسته می‌دوید. لحظه به لحظه نزدیک شدن نیروهای عراقی را بیشتر احساس می‌کرد. گلوله‌ها صفیرکشان از کنارشان می‌گذشتند. محمدباقر دست‌های عرق کرده‌اش را محکم‌تر زیر زانوهای بابایی قفل کرد و قدم هایش را بلند‌تر برداشت. ناگهان آتشی سوزان توی سینه‌اش نشست. قفل دستانش از هم باز شدند و پاهای خسته‌اش تا شدند. صدای فریاد بغض آلود بابایی آخرین صدایی بود که محمدباقر شنید: «محمد ...»

آقا محمدرضا چندسالی است به رحمت خدا رفته و مادر شهید با داغ‌های سنگینی که در سینه دارد، به سربلندی و با تکیه بر دیگر فرزندان خلف و شایسته اش برقرار مانده است ...

بیوگرافی

نام و نام خانوادگی: محمدباقر زنده‌رود

نام پدر: محمدرضا

تاریخ تولد: 1336 - تهران

تاریخ شهادت: 1359 / 07 / 23 - سوسنگرد

مزار: قطعه 24 بهشت زهرا (س)

منبع: صراط نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۷۴۶۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ویژگی‌های منحصربه‌فرد مردم اصفهان در دفاع مقدس استثناء است

ایسنا/اصفهان یک پژوهشگر دفاع مقدس با بیان اینکه ویژگی‌های منحصربه‌فرد مردم اصفهان در دفاع مقدس استثناء است، گفت: اگرچه دشمن تغییراتی را با جنگ شناختی و جنگ‌نرم ایجاد کرده است، اما امروزهم در همه برنامه‌ها و مراسم دینی و مذهبی، نام اصفهان در صدر است و مردم اصفهان همچنان رنگ و سبقه دینی خود را حفظ کرده‌اند.

اصفهان در طول تاریخ کشور همچون نگینی در پهنه ایران درخشش داشته و این تلألو را در همه عرصه‌ها حفظ کرده است، دفاع مقدس یکی از عرصه‌هایی است‌ که‌ بسانِ هنر، صنعت و تاریخ، اصفهان در آن سرآمد است و تقدیم ۲۴ هزار شهید برای حفظ ایران عزیز گواه ارزشمند و عظیمی بر این مدعاست.

محسن نصری، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در گفت‌وگو با ایسنا ضمن اشاره به اینکه ما بعد از پیروزی انقلاب مقطعی داریم که با عنوان «جنگ ماقبل جنگ» شناخته می‌شود، اظهار کرد: در این مقطع گروهک‌های مختلف در ۴ گوشۀ کشور یعنی کردستان، گنبد و ترکمن صحرا، سیستان بلوچستان و خوزستان با عناوین مختلفی مثل خلق کُرد، خلق ترکمن، خلق بلوچ و خلق عرب با تحریک دشمنان سربرآورده و درگیری‌ها و بحران‌هایی را ایجاد می‌کردند تا با ناامن کردن کشور مانع از استقرار نظام جمهوری اسلامی شوند.

او ادامه داد: از سوی دیگر، آغاز تهاجم بعثی‌ها به کشور ما ۸ اسفند ۵۷ یعنی دو هفته پس از پیروزی انقلاب با حمله به منطقه سیرین در غرب کشور مرز شهرستان بانه و عراق اتفاق افتاد، تا ۳۱ شهریور ۵۹ بیش از ۷۰۰ مورد حمله به ۱۴۰۰ کیلومتر مرز ایران و عراق انجام شد و سرانجام شهریور ۵۹ جنگ سراسری آغاز می‌شود. در دوران جنگ مانند قبل از جنگ که کشور هم‌زمان درگیر بحران‌های داخلی و حملات خارجی بود، مجموعه سپاه و بسیج اصفهان نقش اساسی ایفا می‌کنند. با پیروزی انقلاب اسلامی کمیته دفاع شهری در خیابان کمال اسماعیل اصفهان در محل ساواک قبلی و با حضور افرادی مثل مرحوم پرورش، حجت‌الاسلام سالک و آقای رحیم صفوی و ... تشکیل می‌شود و بعد از آن ابتدای سال ۵۸ این مکان به سپاه اصفهان تبدیل می‌شود.

نصری اضافه کرد: اولین نیروهایی که برای مقابله با اشرار و تشکیل سپاه به منطقه سیستان و بلوچستان می‌روند شهید کفعمی و شهید مهندس ولی‌الله نیکبخت از اصفهان هستند، یا در کردستان  و آزادسازی شهر پاوه نیروهای اصفهان از اولین افراد بودند که برای مقابله با بحران خلق کرد و آزادسازی شهر پاوه با محوریت شهید چمران شرکت داشتند که تعدادی از نیروهای اصفهانی هم در همان زمان به شهادت رسیدند، پس از آن در جریان آزادسازی شهر سنندج در اردیبهشت ۵۹ سه مجموعه ایفای نقش دارند، نیروهای سپاه اصفهان به فرماندهی آقای رحیم صفوی، نیروهای گردان دو سپاه تهران به فرماندهی احمد اسلیمی که اهل اصفهان است و نیروهای ارتش به فرماندهی شهید صیاد شیرازی که او هم در اصفهان خدمت می‌کرد.

او ادامه داد: درواقع به نوعی فرماندهی سه ضلع آزادسازی سنندج با نیروهای اصفهانی بود و به همین دلیل هم بود که شهدای اصفهان در غرب کشور و کردستان، بیش از شهدای خودِ استان کردستان است در جریان خلق عرب و درگیری‌های خوزستان هم نیروهای اصفهان حضور داشتند، و در بحران گنبد و ترکمن صحرا هم دربهمن ۵۸ از سپاه اصفهان شهید خرازی و نیروهای اصفهان اعزام می‌شوند. درواقع در این دوران سخت کشور، سپاه و بسیج اصفهان نقش محوری هم در فرماندهی و هم در مبارزات میدانی داشت.

این استاد دانشگاه با اشاره به آغاز جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۵۹ گفت: بعد از شروع جنگ، بازهم نیروهای بسیج و سپاه اصفهان اولین نیروهایی بودند که برای مقابله با حملات بعثی‌ها اعزام می‌شوند، سردار حجازی که سه پیش در سوریه به شهادت رسیدند و در زمان شهادت جانشین نیروی قدس سپاه پاسداران بودند، در مصاحبه‌ای که با ایشان داشتم روایت کردند که روز بعد از آغاز جنگ همراه با شهید مسجدیان به دیدار حجت‌الاسلام سالک رفتیم که فرمانده سپاه اصفهان بودند، و با پیکانی که از سپاه گرفتیم برای فراهم کردن مقدمات حضور رزمندگان اصفهانی در جنوب کشور به سمت اهواز حرکت کردیم.

رتبه اول شهدای جنگ تحمیلی از آنِ اصفهان است

نصری افزود: در پی آن گروه‌های مختلفی به سمت اهواز می‌آیند و در نهایت با هدایت سردار رحیم صفوی در منطقه دارخوین که نام روستایی بین اهواز و آبادان بود جلوی بعثی‌ها را می‌گیرند. شهید خرازی که در کردستان فرمانده گردان ضربت بودند و در آزادسازی سنندج نقش محوری داشتند مهر ۵۹ از کردستان به اهواز می‌آیند و خط پدافندی با نام خط شیر را تشکیل می‌دهند. در واقع هسته اولیه تشکیل لشکر امام حسین(ع) از سپاه اصفهان در دارخوین با حضور شهید خرازی، شهید محمدرضا زاهدی و... شکل می‌گیرد.

او اضافه کرد: اصفهانی‌ها در دفاع مقدس ویژگی‌های شاخص و منحصر به فردی دارند که در کشور استثناء است، اول آنکه ۲۴ هزار شهید استان اصفهان، نسبت به جمعیت، رتبه اول را در شهدای جنگ تحمیلی به اصفهان داده است، ویژگی دیگر آن است نیروها و فرماندهان اصفهانی نه تنها در یگان‌های اصفهانی مثل لشکر امام حسین(ع) و لشگر ۸ نجف اشرف حضور داشتند، بلکه در استان‌های دیگرهم نقش فرماندهی داشته‌اند، برای مثال فرمانده لشکر ۲۵ کربلا از شمال کشور، سردار مرتضی قربانی بود که از نیروهای اصفهان هستند، فرماندهی تیپ قمر بنی هاشم از استان چهارمحال و بختیاری بر عهده سردار کریم نصر بود و بعد از آن سردار زاهدی فرماندهی را بر عهده داشتند،  در واقع نیروهای اصفهان در لشکرها و یگان‌های مختلف هم در سطح فرماندهی و هم در سطح رزمندگان نقش محوری و حضور پررنگ داشتند.

این پژوهشگر دفاع مقدس با اشاره به نقش پررنگ و محوری اصفهان در جریان انقلاب و دفاع مقدس، بیان کرد: اولین  اعتراضات مردمی و اولین حکومت نظامی در زمان پهلوی در اصفهان اتفاق افتاد و بعد از آن در جریان انقلاب و دفاع مقدس، مردم اصفهان همواره سرآمد بوده‌اند و این امر از یک سه‌گانه در اصفهان ناشی می‌شود؛ اصفهان را شهر گنبدهای فیروزه‌ای می‌خوانند، گنبد محل عبادت است و بیش از ۹۰ درصد شهدای ما نیز در جریان انقلاب و دفاع مقدس افراد فعال در همین مساجد بوده‌اند، این گنبدهای فیروزه‌ای در طی تاریخ به پرچم‌های مشکی عزاداری امام حسین(ع) تبدیل شد. مراسم عزاداری اهل بیت از ویژگی شاخص اصفهان است که در ایام مختلف سال در مساجد حسینیه‌ها و منازل برگزار می‌شود.

نصری اضافه کرد: حضور پررنگِ عبادت در مساجد و عزاداری اهل‌بیت در زندگی مردم، تربیت این نیروهای ارزشمند برای کشور و انقلاب و این شهدای بزرگ را رقم زد که از نظر توانمندی و نقش ویژه در دفاع مقدس بی‌نظیر هستند، در واقع نقش بی‌بدیل اصفهان به دینداری و ولایتمداری مردم این دیار بازمی‌گردد که خود را در انقلاب و دفاع مقدس به خوبی نشان داد.

او تصریح کرد: اگرچه ما در سطح کشور و اصفهان تغییر و تحولات فرهنگی را شاهد هستیم و دشمن تغییراتی را با جنگ شناختی و جنگ‌نرم ایجاد کرده، اما امروز هم در همه برنامه‌ها و مراسم دینی و مذهبی مثل مراسم اربعین، عزاداری های محرم و اعتکاف‌ها نام اصفهان در صدر است، در واقع مردم اصفهان همچنان رنگ و سبقه دینی خود را حفظ کرده‌اند اگرچه باید در زمینه‌های فرهنگی، شناختی و اقناعی برای نسل جوان فعالیت‌های بیشتری انجام دهیم‌.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ببینید | نماز جماعت بر عرشه ناو شهید ناظری سپاه
  • ننه گلبهار دوستت داریم
  • جزئیات اجرای زیرگذر میدان سپاه اعلام شد
  • شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
  • شهادت نوزاد نجات یافته از شکم مادر شهید + فیلم
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • چرا سردار زاهدی نمی خواست لباس سپاه را بپوشد؟
  • فیلم| وداع مادر شهید «جلال اعتماد» با فرزند شهیدش
  • ناو «شهید مهدوی» وارد نیمکره جنوبی زمین شد
  • ویژگی‌های منحصربه‌فرد مردم اصفهان در دفاع مقدس استثناء است