کرباسچی:حدادعادل پخش توپ در مدارس توسط احمدی نژاد را فتح الفتوح می دانست/تهران بهترهم اداره می شود
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۷۵۷۶۳
جامعه>شهری - روزنامه شرق با غلامحسین کرباسچی در باره آینده شهر تهران،شهردار و شورای شهر مصاحبه کرده است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
نزدیک به ١٢ سال است که مدیریت اصولگرایانه بر شهر تهران (در شهرداری و شورای شهر) حاکم است. نقاط قوت و ضعف این مدیریت را بهعنوان کسی که در مدیریت شهر تهران حضور داشتهاید توضیح دهید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شورای شهر در این چند سال چندان در بحثهای شهرداری تعیینکننده نبوده است، مگر مسائل موردی که حرفی یا شکایتی در کار بود. از لحاظ اداره، شهرداری بهصورت غیرشورایی اداره شده است؛ یعنی شورا خیلی نقشی نداشته و در این مدت هم سؤال جدی یا بررسی جدی از عملکرد شهرداری نشده و شهرداری هم برنامه جدی برای اداره شهر مطرح نکرده است؛ بنابراین اگر بخواهیم مدیریت شهری را بررسی کنیم باید درباره مدیریت شهردار در این مدت بحث کنیم. خیلی نمیتوان راجعبه مدیریت شورای شهر صحبت کرد. .
مقصود پرداختن به نقاط قوت و ضعف شهرداری است. آیا همگی ضعف بوده یا نقطه قوتی هم داشته است؟
اگر بخواهیم مدیریت امکانات و بودجه شهرداری را در این چند سال با مدیریتهای قبل از آن مقایسه کنیم، باید توجه کنیم که مثلا در یک دوره مدیریت ١٠ساله (٦٨-٧٨) بر شهرداری، مجموع بودجهای که در تمام این سالها در اختیار بوده چیزی حدود هزار میلیارد تومان است، درحالیکه بودجه شهرداری در شرایط فعلی فقط در یک سال ۱۷ یا ۱۸ هزار میلیارد تومان است. در این مقایسه ببینیم آیا آن تحولی که امکان داشته یا انتظار میرفته اتفاق افتاده است یا خیر. در مدیریت پروژه، بحثی هست با عنوان «مهندسی ارزش». یعنی اینکه ببینیم در قبال امکاناتی که به کار گرفته شده، با همان ارزش چیزی ایجاد شده است؟ آیا نمیشد با امکانات و بودجه کمتر کار را پیش برد؟ به نظر من شهرداری از این جهت حسابی قابل نقد است. البته خیلی از پروژهها هم بجا و خوب بوده است... .
یکی از نقدهایی که همیشه به شهرداری آقای قالیباف میشود این است که شهر را خیلی گران اداره کرده است.
این یک بخش قضیه است و گران ادارهکردن یک بحث دیگر؛ اما نکتهای که درباره شهرداری مطرح است، این است که بخشی از پروژهها و طرحها غیرقابل برگشت است. بهطور مشخص موضوعی که از اول هم دوستان ترافیکی درون شهرداری و هم بیرون از شهرداری به آن نقد داشتند، همین پروژه پل صدر بود و بهتازگی دیدم یکی از استادان دانشگاه گفته بود بعد از چند سال باید این پل را جمع کرد؛ ولی واقعا این شدنی نیست؛ یعنی این پل سالهای سال در شهر خواهد ماند و امکان برگشت ندارد. این مسئله که آیا شهر گران اداره شده یا ارزان قابل بررسی است، البته فکر میکنم بهجای پرداختن به این مسئله در شورا و شهرداری جدید، باید بیشتر به این فکر کنند که اگر در مدیریت اشتباه و خطایی رخ داده، چطور میتوان آن را تکرار نکرد، چراکه شاید برای آن چیزی که اتفاق افتاده، فرصت و فضای جبران نداشته باشیم.
یکی از نقدهایی که به مدیریت قالیباف مطرح میشود بحث مقدار زیاد فروش تراکم بود، اگرچه این موضوع از زمان شهرداری شما شروع شد. از این منظر چقدر از نقدهایی که به قالیباف مطرح میشود، منصفانه است؟ و آیا شهرداری بهجز فروش تراکم راه درآمد پایدار دیگری میتواند داشته باشد؟
اینکه بحث تراکم و عوارض تراکم چه بوده و به چه تبدیل شده، بحث خیلی مهمی است و خیلی از دوستان به ماهیت قضیه دقت نمیکنند. آن چیزی که در دوره شهرداری قبل اتفاق افتاد، طرح این موضوع بود که استفاده از زمین در تهران بهینه نیست. در شورای گسترش شهر تهران که به ریاست رئیسجمهوری و وزرای مسکن و شهرسازی، اقتصاد، کشور و رؤسای بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه برگزار میشد، بحث بر سر این بود که ما باید استفاده از زمین را در تهران بهینه کنیم. متوسط طبقات ساختمانها در آن زمان در تهران یکونیم طبقه بود درحالیکه هم زمان در دمشق که از لحاظ شهری همسنگ تهران بود، پنج طبقه میساختند و معنای آن این بود که ما از زمین استفاده بهینه را انجام نمیدهیم و طبیعتا برای زیادشدن جمعیت شهر تهران مجبور به گسترش افقی شهر بودیم؛ اما شهر از جنوب و شمال و شرق و غرب ظرفیتی نداشت. با این مبنا اجازه داده شد تعداد طبقات در تهران افزایش یابد و عوارضی برای آن تصویب شد به نام عوارض تراکم؛ یعنی اینکه گفته میشود، فروش تراکم، در اصل فروش تراکم مطرح نبوده است، بلکه کسب عوارض قانونی برای ساختوساز مطرح بود. کسی که در حد ۱۲۰ درصد حق خود میخواست ساختمانسازی کند، این کار را انجام میداد؛ اما کسی که بیشتر از آن میخواست بسازد، باید عوارضی پرداخت میکرد. آن عوارض در حسابی قرار میگرفت و به کارهای زیربنایی تهران اختصاص داده میشد. یعنی، شهر چون درحال گسترش بود، نیاز به فضای سبز، امکانات آموزشي، جاده، پل، مترو و... داشت و بنابراین پولی که از این طریق جمع میشد، نباید خرج امور جاری شهرداری میشد.
این کار تداوم پیدا کرد. از سالی ۵۰۰ هزار متر تراکم اضافه شروع شد و نهایتا در آخرین سال به حدود چهار یا پنج میلیون متر رسید. تحلیل این بود که اگر برای ٢٥ سال آینده سالی حدود ٦٠، ٧٠ هزار واحد مسکونی در تهران از طریق افزایش طبقات اضافه شود، این حجم واحد مسکونی میتواند پاسخگوی کمبود مسکن در ازای رشد طبیعی جمعیت در تهران باشد. از طرفی هم باید جلوی رشد مهاجرت به تهران را میگرفتیم. این روند منتهی میشد به یک حالت تعادل که در ٢٥ سال یک دور، خانههای قدیمی و بافتهای فرسوده نوسازی میشد. اما در دورههای بعدی عوارض تراکم تبدیل شد به یک راه کسب درآمد. در سالهای اخیر هم که بحث ساختوساز ساختمانهای تجاری رواج یافت. ما در بحث تجاری معتقد بودیم که در مرکز هر منطقهای میتوان مجموعهای از واحدهای سازماندهیشده تجاری را داشت که مردم نیاز به سفرهای زیادی برای خرید نداشته باشند. اما اینکه در هر جایی و به این مقدار وسیع مجوز داده شود توجیهناپذير است. الان گفته میشود وقتی مجوزهای تجاری منطقه یک ساخته شود، هر فردی میتواند شب را در یک مغازه بخوابد! این آماری است که از خود شهرداری به من دادند. حتی بعضی از اعضای شورای شهر گزارش دادند بعضی جاها به جای اینکه مردم متقاضی باشند، شهرداری مراجعه میکند و از مردم میخواهد واحدهای خود را به پاساژ و تجاری تبدیل کنند. این نگاه به درآمدزایی معطوف است. بهنظرم عمده مشکل این بود که دقت نکردند، بحث عوارض تراکم و افزایش تراکم، ابزاری است برای تعدیل ساختوساز و نوسازی ساختوساز در تهران و نه صرفا وسیلهای برای افزایش درآمد شهرداری.
فکر میکنید بهجای فروش تراکم، شهرداری چه امکانی برای درآمدزایی داشت؟ اساسا شهرداری بهغیر از بحث تراکم چه امکانات دیگری برای تحصیل درآمد دارد؟
اصولا شهرهای بزرگ با بحثهای درآمد برای خودکفایی و اداره شهر مواجه هستند. منابع درآمدی که برای شهرداری در قانون در نظر گرفته شده ٣٠، ٤٠ مورد است. درباره هر کدام از آنها میتوان کار کرد. در شهر بزرگی مثل لندن یکی از بزرگترین درآمدهای شهرداری، درآمد حملونقل است و مردم اگر میخواهند با وسیله نقلیه شخصی حرکت کنند، باید هزینه آن را پرداخت کنند. یعنی اگر میخواهند در خیابان پارک کنند، باید هزینه آن را بدهند، بعضی مناطق حتی هزینه آن ١٠ تا ٢٠ پوند در ساعت است. این مسئله هم آلودگی هوا و رفتوآمد و ترافیک را کنترل میکند و هم درآمد هنگفتی برای شهرداری دارد.
مفهوم شارژ ترافیک یا همان congestion charge این است که بهطور روزانه هر ماشینی که بخواهد وارد محدوده شود باید ٥ یا ١٠ پوند بپردازد و سالانه این رقم تا چند میلیارد پوند برای شهرداری درآمد داشت. این موضوع را بهعنوان مثال گفتم. اصلا خود واحدهای تجاری، اداری، تفریحی و اساسا تمام کارهایي که در شهر درآمد دارند، سالانه پولی را به شهرداری میپردازند و شهرداری هم طبیعتا در مقابل آن سرویس و خدمات میدهد. این کار طبیعی است و در همه شهرهای بزرگ هست و باید در تهران هم دنبال شود. به نظر من باید درباره این مسئله کار شود.
در دوره مدیریت اصولگرایی بر شهرداری این انگاره تقویت شد که شهرداری به سکوی پرش سیاسی تبدیل شده است و وجه خدماتی آن کمرنگ شد. این اتفاق باعث میشد دولت مستقر نگران این رقیب بالقوه باشد و طبیعتا رابطه خوبی بین این دو نهاد به وجود نمیآمد و در نهایت خدمات شهری و شهر بود که از این اتفاق آسیب میدید. به نظر شما آیا نگاه به شهرداری درست بود و از چه زمانی این نگاه حاکمیت یافت؟
بخشی از این موضوع طبیعی است. بالاخره گزینه اداره یک شهر بزرگ و کسی که اداره آن را برعهده میگیرد، در معرض افکار عمومی قرار گرفته و درباره کارهای او قضاوت میشود. طبعا اگر کار خود را به خوبی انجام دهد، بهعنوان یک گزینه بالقوه نزد افکار عمومی مطرح میشود؛ از این منظر که این فرد میتواند در مناصب دیگر هم کارایی داشته باشد. زمانی که من شهردار بودم، یک سوءتفاهم و یک سوءبرداشت عمدی ایجاد کردند. کسانی که میخواستند با شهرداری به لحاظ سیاسی و فکری مقابله کنند، به خاطر اینکه فکر میکردند این سازمان نباید تحت مدیریت من باشد، چراکه اثرات آن را در جریان انتخابات دوم خرداد دیده بودند، به همین دلیل این موضوع را طرح کردند که کرباسچی به دنبال ریاستجمهوری است. درحالیکه من هیچوقت نه به این مسئله فکر میکردم و نه انگیزه این کار را داشتم. بااینحال رقبا این موضوع را مطرح کرده و درباره آن واکنشها و جبههگیریهای زیادی هم صورت گرفت که هیچ لزومی به پرداختنش در آن مقطع زمانی نبود.
همین شائبه بعد از دولت آقای خاتمی و رویکارآمدن دولتهای نهم و دهم تقویت شد، مبنیبر اینکه از این موقعیت (شهرداری) میتوان به ریاستجمهوری رسید. به نظر من احمدینژاد خیلی حسابشده وارد (شهرداری) شد؛ کارهایی هم که انجام داد؛ بهویژه کارهای زود بازدهي که به چشم میآمد؛ مثل اعطای صد عدد توپ به یک مدرسه - که بعد از آن آقای حدادعادل هم از این اقدام بهعنوان فتحالفتوح در مجلس یاد کند - یا تخریب بزرگراهها با عنوان دوربرگردان که نتیجه آن افزایش ترافیک بود و کارهایی از این دست؛ مثل کمک به بعضی از نهادها و هيئتهاي مذهبی و اجتماعی زمینهای شد برای تقویت این شائبه که شهردار میتواند گزینه ریاستجمهوری باشد. این اقتباسی بود از شائبهای که خود جریان راست در مقطعی مطرح کرده بود و بعد هم گریبان خودشان را گرفت. هیچوقت هم رهایشان نکرد. این تلقی و فکر به همین صورت ادامه پیدا کرد و از آن استفاده هم شد. آقای قالیباف هم دید که شدنی است و از این موقعیت استفاده کرد. به نظرم درمجموع یک ایدهای بود که در ابتدا برای تخریب یک مجموعه از طرف جناح راست عنوان شد. بعد هم از سوی مدیر بعدی شهرداری مورد استقبال قرار گرفت. بله در جاهای دیگر هم این تجربه بوده است؛ مثلا در فرانسه هم ژاک شیراک شهردار پاریس بود و بعد بهعنوان رئیسجمهوری انتخاب شد.
یا مثلا در ترکیه.
بله، در ترکیه هم اردوغان از شهرداری یک شهر بزرگ به ریاستجمهوری رسید.
اساسا دیدگاه اشتباهی است؟ یعنی شهردار در ایران این قابلیت را ندارد که بهعنوان گزینه بالقوه مطرح شود؟ به دلیل اینکه وقتی رنگ سیاسی به خود میگیرد، جایگاه اجتماعی و خدماتی خود را از دست میدهد.
اگر این روند در ایران هم به صورت طبیعی رخ دهد، به نظر من ایرادی ندارد، ولی اگر کسی در شهرداری کاری انجام دهد که نتیجه آن برای رسیدن به ریاستجمهوری باشد، آفت است. طبیعی است اگر کسی ١٠ سال یا کمتر و بیشتر در شهری مثل تهران کاری و فعالیت ارزندهای داشته باشد، مشکلات را حل کند و شهر را بهخوبی مدیریت کند و به صورت طبیعی مردم هم در سطح کشور به این نتیجه برسند که مدیریت خوبی صورت گرفته، ایرادی ندارد، نهاینکه به قصد ریاستجمهوری وارد شهرداری شود، اما متأسفانه این اتفاق رخ نداده است. عدهای وارد شهرداری شدند که پست بعدی را بگیرند. این اتفاق بعد از رویکارآمدن احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهور رخ داد. این موضوع باعث شد تا شهردار بعد از احمدینژاد هم در فکرش بیاید که این جایگاه میتواند چنین ظرفیتی داشته باشد. حالا من کاری به این موضوع ندارم که استفاده تبلیغاتی از این جایگاه یا استفاده مالی و... از این جایگاه درست است یا نیست، اما معتقدم اگر شهرداری روند مدیریتی را به صورت طبیعی طی کرده و مدیر موفقی باشد، رسیدن به جایگاه ریاستجمهوری ایرادی ندارد.
فکر میکنید شورای شهر پنجم باید برای انتخاب شهردار چه ترتیبی را اتخاذ کند؛ یعنی فردی را انتخاب کند که بتواند جایگاه اجتماعی و خدماتی شهرداری را تقویت کند.
به نظر من شورای شهر قبل از اینکه شهردار را انتخاب کند باید فکر کند که در این چهار سال، چه اتفاقی را قرار است برای شهرداری برنامهریزی کند و بعد هم برای آن اتفاق یک مدیر را انتخاب کند؛ بهعنوانمثال اگر شورای شهر فکر کند که در این چهار سال مهمترین کاری که برای تهران باید انجام داد، مبارزه با معضلات و بحران اجتماعی و حل آن است، برایناساس قهرا مدیری که انتخاب میکند نباید مدیر سد و جاده و بزرگراه باشد یا اگر از نظر شورای شهر، بحران تهران، بحران ساختوساز است، باید یک مدیر بر اساس این شاخص معرفی کنند.
یعنی شورای شهر برنامه ارائه بدهد.
این موضوع از برنامه بالاتر است. این استراتژی چهارساله شورای شهر برای شهر تهران است؛ یعنی چند اتفاق مهمی که برای شهر تهران باید رخ دهد. اعضای جدید باید بنشینند و از اطلاعات و تخصص یکدیگر استفاده کنند یا حتی اگر لازم بود، از بیرون مجموعه مشاوران و کارشناسانی را دعوت کنند، جلسه بگذارند و بگویند که در شرایط کنونی تهران با چه بحران یا بحرانهایی درگیر است و برای این بحرانها باید چهکاری انجام شود.
اگر این اتفاق رخ دهد، در این صورت انتخاب شهردار سادهتر و مشخص میشود که چه کسی باید زمام شهر را در دست بگیرد. کار سختی هم نیست. تا این یکی، دو ماهی که فرصت دارند، میتوانند جلسه گذاشته و کارهای اساسی تهران را مشخص کنند. مثلا زمانی بود که یک بزرگراه بدون چراغ قرمز در تهران وجود نداشت، همین اتوبان مدرس حداقل ١٠ تا تقاطع چراغ قرمز داشت. ببینید یک مدتزمانی سپری شده است و این بزرگراههایی که در طرح جامع تهران دیده شده، تقریبا همگی اجرا شده است. کسی که الان مدیریت را به دست میگیرد، شاید واقعا جایی در تهران وجود نداشته باشد که نیاز به پل و زیرگذر و تونل و... داشته باشد. از نظر ساختوساز در تهران هم باید گفت که نه میشود به طور کامل ساختوساز را متوقف کرد -چون در این صورت با بحران شدید افزایش قیمت مسکن در تهران مواجه میشویم - و نه میشود این روند به همین شکل ادامه پیدا کند. باید این موضوع کنترل شود به این صورت که مبنا عمدتا ترمیم و بازسازی بافتهای فرسوده باشد و به همین دلیل هم ساختوسازها به سمت بازار و مناطق جنوبی تهران هدایت شود. این اتفاق به صورت جدی در حال برگزاری بود، اما الان دوباره ارادهها برای آن سست شده است.
در زمینه درآمدی و مباحث مالی هم باید اندیشیده شود که چه منابعی را باید در نظر گرفت. اما مهمترین موضوعی که در تهران باید درباره آن کار شود، بحث کنترل ترافیک و تسهیل رفتوآمدهای شهری است. اگر شورای شهر همت بگذارد و بخواهد این موضوع را بهطور جدی حل کند، باید توجه ویژه به بحت متروی تهران داشته باشد. متروی تهران با همه سرمایهگذاریاي که انجام شده است، در حد دوونیم میلیون نفر سفر در روز دارد.
این در طرح جامع باید به ١٥ میلیون سفر برسد. حداقل این است که اگر همین ١١ خطی که طراحی شده، تکمیل شود، تعداد سفرها به ١٠ میلیون میرسد. اگر بین ١٠ تا ١٢ میلیون سفر از طریق مترو انجام شود، سه اتفاق مهم رخ میدهد؛ اولا آلودگی هوا کاهش خواهد یافت، دوم، ترافیک شهری کنترل میشود و این راهبندانهای عجیبوغریب نخواهد بود و در نهایت هم رفتوآمدهای مردم تسهیل میشود. این چشمگیرترین کاری است که میشود در تهران انجام داد. همچنین باید اداره شهر تهران هوشمند شود تا از میزان مراجعات به شهرداری که خود احتمالا یکی از راههای ایجاد فساد است، کاسته شود. شاید الان لزومی نداشته باشد با این حجم از تسهیلات دیجیتال، کسی که میخواهد فرضا نقشهای ارائه دهد یا درخواستی داشته باشد، دائم به شهرداری مراجعه کند. به این ترتیب ٩٠ درصد مراجعات را میتوان کاهش داد. از نظر کمي کسی که مدیریت شهرداری را برعهده میگیرد، این چهار یا پنج وظیفه را باید انجام دهد.
23302
منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۷۵۷۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قالیباف پدیده انتخابات شد، مفتح رکورددار شد /آراء کدام منتخبان مجلس دوازدهم باطل شد؟ /افزایش سهم وزرای احمدی نژاد در پارلمان
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «انتخابات مجلس دوازدهم شورای اسلامی در ۱۱ اسفندماه»، مهمترین ماراتن سیاسی سال ۱۴۰۲ بود که در فضایی سرد و بدون شور و هیجان انتخاباتی برگزار شد.
انتخاباتی که از همان آغاز، رد صلاحیت های گسترده از سوی هیأت های اجرایی و نظارت، آن را به سمت و سویی دیگر برد و در نهایت پس از ۳ مرحله بررسی صلاحیت ها، از میان ۲۴۸۲۹ نفر، ۱۵.۲۰۰ نفر توانستند وارد گود رقابت برای تصاحب کرسی های سبز بهارستان شدند.
کهکیلویه و بویراحمد پیشتاز شد/ تهران عقب ماندانتخابات در ۱۱ اسفندماه برگزار شد و تایید صلاحیت پرشمار چهره های گمنام و ناشناس نتوانست سایه ردصلاحیت های گسترده چهره های شاخص را از این انتخابات دور کند و بنابر گفته احمد وحیدی وزیر کشور میزان مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم، تنها ۴۱ درصد بود و ۲۵ میلیون نفر پای صندوق های رأی حضور یافته بودند؛ حتی کمتر از انتخابات مجلس یازدهم در سال ۱۳۹۸. البته باید خاطرنشان کرد که این میزان مشارکت، کاملا پیش بینی شده بود و دور از انتظار نبود.
طبق گفته کمیته اطلاع رسانی ستاد انتخابات کشور، در این انتخابات استان کهگیلویه و بویراحمد با ۶۵.۷۴ درصد رتبه بالاترین مشارکت را از آن خود کرد و استان تهران با ۲۶.۱۷ درصد کمترین میزان مشارکت را داشته است.
۴۵ کرسی مجلس در انتظار دور دوم انتخاباتدر مرحله اول انتخابات، تکلیف ۲۴۵ کرسی بهارستان مشخص شد و ۴۵ کرسی دیگر نیز در مرحله دوم انتخابات که در ۲۱ اردیبهشت ماه اردیبهشت ۱۴۰۳ برگزارخواهد شد، تعیین تکلیف می شوند.
از میان ۲۴۵ منتخب مجلس آینده، ۱۰۳ نفر؛ یعنی ۴۲ درصد، سابقه نمایندگی در مجلس یازدهم را دارند و ۱۴۲ منتخب جدید؛ یعنی۵۸ درصد، راهی مجلس میشوند تا ۴ سال به عنوان موکل حوزه های انتخابیه خود، بر صندلی های ساختمان هرمی شکل پارلمان تکیه زنند.
تهران رکورددار، انتخابات مجلس دوازدهم شدنکته قابل توجه در این دور از انتخابات لیست های متعدد اصولگرایان بود که یکی بعد از دیگری رونمایی می شد، آنهم در شرایطی که اصلاح طلبان و اعتدالیون و مستقلین بخاطر کم بودن کاندیدا در نهایت یک لیست تحت عنوان «صدای ملت» منتشر کرده بودند و در همه حوزه های انتخابیه نیز کاندیدا نداشتند اما اصولگرایان که دستشان برای معرفی کاندیدا باز بود تا توانستند لیست انتخاباتی روانه میدان انتخابات کردند.
هرچند در این انتخابات شورای ائتلاف انقلاب اسلامی، بار دیگر با سهم دهی به جبهه پایداری توانست لیست مشترک واحدی به سرلیستی محمدباقر قالیباف، مرتضی آقاتهرانی را منتشر کند، اما چند پاره شدن اصولگرایان و سونامی لیست دهی در این انتخابات کار را یک سره کرد و به جای یک لیست واحد، ترکیبی از کاندیداها روانه بهارستان شدند.
قالیباف پدیده شد/ رأی نفر اول تهران چند؟مشارکت حداقلی در انتخابات ۱۱ اسفند با ریزش محسوس آراء کاندیداهایی که در مجلس فعلی نیز حضور دارند همراه بود. بررسی آراء نمایندگان ابقا شده در انتخابات مجلس دوازدهم با آرای کسب شده آنان در انتخابات سال ۹۸، نشان داد که از میان ۱۰۳ نماینده، آراء ۷۳ نماینده فعلی در این دوره انتخابات ریزش قابل توجهی داشته است.
از جمله ۱۶ نماینده به نام های امیرحسین بانکی پور، عباس مقتدایی، محمدباقر قالیباف، مرتضی آقاتهرانی، محمود نبویان، مالک شریعتی، علی خضریان، علی یزدی خواه، روح الله ایزدخواه، رضا تقی پور، نصرالله پژمانفر، روح الله نجابت، جعفر قادری، فاطمه محمد بیگی، مجتبی ذوالنوری و احمد مرادی که بیشترین ریزش رأی را به خود اختصاص داده اند.
از سوی دیگر، نمایندگان اصولگرای مجلس یازدهم بیشترین ریزش رأی را نسبت به نمایندگان اصلاح طلبی همچون مسعود پزشکیان داشته اند.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس یازدهم و عضو شورای ائتلاف، در انتخابات مجلس یازدهم ۱.۲۶۵.۲۸۷ رأی کسب کرده و به عنوان نفر اول از حوزه انتخابیه تهران وارد بهارستان شده بود، اما در انتخابات اسفندماه سال ۱۴۰۲ با ریزش عجیب رأی تنها توانست ۴۴۷.۹۰۵ رأی اخذ کرده و جایگاه اول را در میان ریزش آراء به خود اختصاص دهد.
همچنین، غلامرضا نوری قزلجه، نماینده بستان آباد که در انتخابات مجلس یازدهم ۱۷.۱۲۷ رأی کسب کرده بود، در انتخابات ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۲، با کسب ۱۷.۰۱۸ رأی، ۱۰۹ رأی کمتر از سال ۹۸ کسب کرده که کمترین میزان ریزش رأی بوده است.
در این میان باید از سیدمحمود نبویان نفر اول تهران در انتخابات نیز نام برد. وی با کسب ۵۹۷.۷۷۰ رأی، بیشترین رأی را در انتخابات ۱۴۰۲ از آن خود کرده است. ولی مقایسه آراء او با نفر اول تهران در سال ۱۳۹۸؛ یعنی محمدباقر قالیباف که ۱.۲۶۵.۲۸۷ رأی آورده بود، نشان داد که ۶۶۷.۵۱۷ رأی ریزش داشته است.
ریزش رأی نمایندگان ۱۲ استان کشور در انتخابات دوازدهمریزش پایگاه رأی نمایندگان فعلی استان های اردبیل، ایلام، البرز، چهارمحال بختیاری،سیستان و بلوچستان، قزوین، قم، کرمان، لرستان، مرکزی، همدان و یزد هم از دیگر نکات مهم در انتخابات مرحله اول مجلس دوازدهم بوده است.
این نمایندگان شامل؛ علی نیکزاد و صدیف بدری در اردبیل؛ علی حدادی در ساوجبلاغ البرز؛ سارا فلاحی در ایلام؛ احمد راستینه هفشنجانی در شهرکرد؛ سیدمحمد پاکمهر در بجنورد؛ مصطفی طاهری در زنجان؛ محمد سرگزی، حسینعلی شهریاری و فداحسین مالکی در استان سیستان و بلوچستان؛ روح الله عباس پور و فاطمه محمدبیگی در قزوین؛ مجتبی ذوالنوری در قم؛ موسی غضنفرآبادی و منصور شکراللهی در کرمان؛ عباس گودرزی، فاطمه مقصودی و سیدحمیدرضا کاظمی در لرستان؛ ولی الله بیاتی و محمد سبزی در مرکزی؛ محمدمهدی مفتح، احد آزادی خواه و حمیدرضا جاجی بابایی در همدان و سیدجلیل میرمحمدی ،محمدرضا صباغیان و محمدصالح جوکار در یزد بوده اند.
نماینده ای که رکورددار حضور در بهارستان شداز سوی دیگر، بررسی نتایج انتخابات ۱۱ اسفند نشان داد، نماینده ای که رکورددار حضور در پارلمان است با ریزش رأی باز هم در پارلمان ماندگار شده است. محمدمهدی مفتح عضو شورای ائتلاف منتخب حوزه انتخابیه تویسرکان در استان همدان که در انتخابات سال ۱۳۹۸، ۱۶.۲۵۸ رأی کسب کرده بود، در دوره دوازدهم ۱۰.۳۹۲ رأی آورد و با وجود ریزش حدود ۶ هزار رأی بار دیگر نماینده مجلس شد.
محمد مهدی مفتح که نماینده فعلی تویسرکان در مجلس است، سابقه حضور در ادوار چهارم، پنجم، هفتم و هشتم، نهم و دهم، یازدهم را نیز در سابقه خود دارد.
مجلس دوازدهم چند فراکسیونی می شوددعواهای درون گروهی میان اصولگرایان در انتخابات مجلس دوازدهم به اوج خود رسید، خروجی این اختلافات نیز لیست های چندگانه اصولگرایان در انتخابات اسفندماه بود. اختلافاتی که پیش بینی می شود در مجلس دوازدهم با شدت و حدت بیشتری ادامه پیدا کند.
برهمین اساس نیز برخی تحلیلگران پیش بینی می کنند مجلس آینده مجلسی با یک فراکسیون اکثریت نباشد و فراکسیون های اقلیت چندگانه را در این مجلس شاهد باشیم.
قالیباف و یارانش، جبهه پایداری، شورای وحدت با لیدری متکی، امنا و شریان و ...هرکدام داعیه اصولگراتر بودن را دارند و به نظر می رسد در مجلس آینده هرکدام با ساز خود جلو بروند.
مستقلین، اصلاح طلبان و اعتدالیون نیز براساس شواهد موجود فراکسیونی را تشکیل خواهند داد که بنا به روایت نوری قزلجه حداقل ۸۰ عضو دارد و می تواند یک فراکسیون اقلیت با نفوذ و اثرگذار باشد.
۳ نماینده اقلیت ماندگار شد/ یک زن هم نماینده شدآرا شاوردیان، شارلی انویه تکیه، همایون سامیهیح نجف آبادی، از نمایندگان اقلیتهای مذهبی مجلس یازدهم، توانستند بار دیگر در پارلمان دوازدهم نیز حضور داشته باشد. شارلی انویه تکیه ۲.۲۶۸ رأی به دست آورد در حالیکه در دوره قبل تنها با ۱.۰۷۱ رأی راهی بهارستان شده بود. همایون سامیهیح نجف آبادی نیز با ۱.۴۰۶رأی نسبت به سال ۱۳۹۸ که ۱.۲۶۱ رأی کسب کرده بود، افزایش رأی داشته است. آرا شاوردیان سومین نماینده فعلی اقلیت های مذهبی در این دوره ۵.۰۵۸ رأی را از آن خود کرد که نسبت به انتخابات مجلس یازدهم که ۵.۲۷۵ رأی داشته است، آراءش روند کاهشی داشته است.
از سوی دیگر، باید از اولین زن در میان اقلیتهای مذهبی نام برد که توانست به عنوان منتخب مردم خود قدم در ساختمان بهارستان بگذارد. او بهشید برخوردار نماینده زن زرتشتیان است که با کسب ۱.۰۲۱ رأی توانست کرسی پارلمان را از آن خود کند.
چهره هایی که با مجلس دوازدهم خداحافظی کردنددر انتخابات مجلس دوازدهم برخی از چهره های شاخص مجلس با مُهر قرمز ردصلاحیت بر پرونده هایشان روبرو شدند و از گود رقابت کنار رفتند. ۲۲ نماینده فعلی مجلس از جمله آنها بود که در میانشان منتقدان پروپا قرص دولت رئیسی هم حضور داشتند.
جلال محمودزاده نماینده مهاباد؛ جلال رشیدی کوچی نماینده مرودشت؛ احمدعلیرضا بیگی نماینده تبریز؛ معین الدین سعیدی نماینده چابهار؛ محمود احمدی بیغش نماینده شازند؛ جلیل رحیمی جهان آبادی نماینده تربتجام؛ شهریار حیدری نماینده قصرشیرین؛ مهدی عیسیزاده نماینده میاندوآب؛ سیدعلی موسوی نماینده ملکان؛ اسماعیل حسینزهی نماینده خاش و میرجاوه؛ مجید انصاری نماینده نورآباد ممسنی و رستم؛ رجب رحمانی نماینده تاکستان؛ محمد خدابخشی نماینده الیگودرز؛سیدکاظم موسوی نماینده اردبیل؛ سیدغنی نظری نماینده خلخال و کوثر؛ احسان ارکانی نماینده نیشابور؛ علی جدی نماینده شیروان؛ مجتبی محفوظی نماینده مردم آبادان؛ لفته احمدنژاد نماینده خرمشهر؛ قاسم ساعدی نماینده دشتآزادگان و هویزه و اسفندیار اختیاری نماینده اقلیت زرتشتیان نمایندگان ردصلاحیت شده مجلس یازدهم بودند.
علاوه بر این نمایندگان فعلی مجلس که از راهیابی به انتخابات مجلس دوازدهم بازماندند، برخی نمایندگان ادوار و چهره های سیاسی نزدیک به علی لاریجانی و حسن روحانی نیز بوده اند که نام آنها در میان رد صلاحیت شدگان خودنمایی می کرد. منصور حقیقت پور، غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی، جواد هروی، بهروز نعمتی، علی باقری، جواد کولیوند، عزت الله یوسفیان ملا، نادر قاضی پور، جواد جهانگیرزاده و عبدالرضا عزیزی از جمله آنها بودند.
در میان چهره های شاخصی که نتوانستند در مرحله اول انتخابات آراء لازم را در انتخابات حداقلی بدست آورند می توان به محمدرضا باهنر از حوزه انتخابیه کرمان، علی مطهری از حوزه انتخابیه تهران و محمدباقر نوبخت از حوزه انتخابیه رشت اشاره کرد.
علی اصغر عنابستانی نماینده سبزوار که نامش با سیلی زدن به یک سرباز راهنمایی و رانندگی بر سر زبانها افتاده بود، حسن نوروزی نماینده رباط کریم و از حامیان سرسخت لایحه عفاف و حجاب، حسین جلالی نماینده رفسنجان، فریدون عباسی نماینده کازرون، محمدحسین آصفری نماینده اراک و ولی اسماعیلی نماینده حوزه انتخابیه گرمی نیز از جمله نمایندگانی بودند که نتوانستند باردیگر صندلی های سبز رنگ بهارستان را تصاحب کنند.
۱۰۳ نماینده فعلی ماندگار در مجلس دوازدهم/ قدیمی ها به مجلس بازگشتنداز دیگر نکات قابل توجه در اولین دور از انتخابات مجلس، ابقای تعدادی از نمایندگان فعلی بر کرسی های خود در پارلمان است. ۱۰۳ نماینده فعلی بار دیگر منتخب مردم حوزه های انتخابیه خود شدند. هرچند اصولگرایان همچون دوره یازدهم، جناح غالب در مجلس آینده هستند، اما در میان آنها چهره های اصلاح طلب و میانه رویی مانند مسعود پزشکیان، غلامرضا تاجگردون، نوری قزلجه، سیدفرید موسوی و ...نیز دیده می شوند.
۵ وزیر احمدی نژادی روانه بهارستان شدنداز نکات قابل توجه دیگر انتخابات ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۲ این است که در میان راه یافتگان به مجلس دوازدهم، نام ۵ تن از وزرای دولت محمود احمدی نژاد هم به چشم می خورد. علی نیکزاد، رضا تقی پور، شمس الدین حسینی و حمیدرضا حاجی بابایی ۴ وزیری بودند که در مجلس یازدهم نیز حضور داشتند و در این دوره از انتخابات مجلس در جایگاه خود ابقا شدند. منوچهر متکی پنجمین فرد است که سمت وزارت امور خارجه در دولت احمدی نژاد را بر عهده داشت و در انتخابات مجلس دوازدهم توانست منتخب تهران شود.
اما در میان ۲۴۵ راه یافته به مجلس دوازدهم نامی از وزرای دیگر دولت ها دیده نمی شود.
جابجایی آراء منتخبان/ چه کسانی رأیشان باطل شد؟از سوی دیگر، اعتراضات صورت گرفته در برخی از حوزه های انتخابیه، بازشماری آراء را به همراه داشت که باعث ایجاد تغییراتی در نتایج انتخابات شد.
از جمله در حوزه انتخابیه ورامین، پیشوا و قرچک که مهدی زمانی افشار به عنوان منتخب آراء کافی را کسب کرده بود، در پی بازشماری صندوق های رأی، صلاحیت وی رد شد و نفرات دوم و سوم به مرحله دوم راه یافتند.
طبق اعلام نتایج اولیه، در حوزه انتخابیه مسجد سلیمان و لالی، علی عسگر ظاهری با کسب ۲۸.۶۹۸رأی منتخب این حوزه اعلام شده بود، اما در بازشماری کامل تمامی صندوقهای اخذ رأی، با جابهجایی نفر اول و دوم، رضا جباری رأی لازم را کسب کرد.
لنجان در استان اصفهان حوزه انتخابیه دیگری است که در آن حسین رجائی و علی کیایی به مرحله دوم راه یافته بودند، اما بازشماری آراء باعث ابطال رأی علی کیایی شد و حسین رجائی با نفر سوم به مرحله دوم راه یافتند.
اما بازشماری صندوقها در شهرستان همدان، هم جالب توجه بود؛ چراکه باعث افزایش آراء منتخبان شد و در مجموع تعداد پنج رأی به آراء حمیدرضا حاجیبابایی، ۵۸ رأی به آراء عباس صوفی و ۱۶ رأی به آراء احمدحسین فلاحی اضافه شد.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900357