حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم ...
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۸۳۷۴۲
به گزارش ایرنا، رمضان و شب های قدرش که می آید، دنیا رنگ و بویی دگر به خود می گیرد، انگار خیلی ناممکن ها ممکن و نیست ها، هست می شود همان زمانی که ندای ﴿ربنا لاتزِغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب﴾ فضا را طنین انداز می شود و موذن ندا می دهد در خانه دوست بر روی هر کسی که میل حضور دارد باز است و خوان رحمت یار برای دوست و دشمن گسترده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خودت را در اوج بودن رها می کنی و سبک، فارغ از هر انبانی بر دوش با انبوه مشکلات به رحمت دوست امید می بندی و راهی سرایی می شوی که درش به نیت دعوتت باز است و خوانش رنگین از رحمت های بی حد و حصر.
هرچه بیشتر به پایان ماه برکت نزدیک می شویم دلتنگیمان برای خودمان بیشتر می شود و نگران از رفتن و نبودنش، آینده مان را رصد می کنیم و امید می بندیم این بار تاثیر ماه رمضان را تا رمضانی دیگر در خویشتن خویش محافظت کنیم تا به اوج هستی دست یابیم.
من به قول سهراب، به اندازه یک غنچه دلم می گیرد وقتی که سحرگاهان آخر ماه مبارک را می گذارنیم و به این نکته می اندیشم جای خالی دوستی که همیشه ایام در زندگیم خالی بوده در رمضان پر شده است و مرا بندگی او چه شایسته و سزاست و آنگاه به روزهای آینده امیدوار می شوم، که بر این عهد و پیمان بمانم و محک و استوار سرم را در پیشگاه دوست با افتخار بالا بیاورم که بندگیش را همچون گردن آویزی بر گردن نهاده و به لطفش امیدوارم.
آنگاه که به یاد می آورم خودم را که بنده زر خرید دنیای دون شده بودم و شیطان بدون زنجیر مرا به دنبال خودش می کشاند، غبطه می خورم که ای معبود و مقصود من چه کوته فکر بودم آنگاه که تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم، آنگاه که تو بودی و مرا مورد لطف و عنایت قرار می دادی و من غافل از تو و فارغ از خود مشغول دنیایی بودم که هرگز باقی نخواهد بود حیف از آن روزها و اینجا از داغ دل ندا بر می آورم که
از گنه دم به دمم آتش توفنده شدم، هم شدم از توبه خجل، هم ز تو شرمنده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! یاور من! حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم
شعله ای از نار بدم، شاخه ای از خار بدم با نظر رحمت تو باغ گل از خنده شدم
قطره بُدم، بحر شدم، ذره بُدم مهر شدم بلکه درخشنده تر از مهر درخشنده شدم
وصل تو شد عزت من، هجر تو شد ذلت من با تو سرافراز ولی بی تو سرافکنده شدم
وای بر این بندگی ام، مرگ بر این زندگی ام، مرده یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم
بار خدایا کرمی از یم اخلاص نمی، کز شرر عجب و ریا آتش سوزنده شدم
سیل گنه برد مرا، بحر بلا خورد مرا، وای که من غرق در این بحر خروشنده شدم
خاک قدوم ولی ام، میثم دار علی ام، با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! یاور من! حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم.
خبرنگار و انتشار دهنده: نجمه حسنی
3029
منبع: جماران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۸۳۷۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پاسخ آیتالله فیاضی به سؤالی پیرامون رفع اضطراب
آیت الله غلامرضا فیاضی در درس اخلاق دفتر مقام معظم رهبری در قم به بیان راهکارهایی برای برخورد مناسب «برای رفع اضطراب و پریشانی» پرداخت که تقدیم شما خواهد شد:
سؤال پرسیدند که برای رفع اضطراب و استرس هایی که بدون منشأ خاصی به انسان وارد میشود و از طریق پزشکی هم حل نشده چه کار باید کرد؟
قرآن می فرماید: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، همین.
آدم اهل فکر باشد، اهل تامل باشد، توجه کند که به این دنیا نیامده که برای اینکه مثل حیوان زندگی کند، بلکه در این دنیا به دید اینکه به قول حضرت امیرالمومنین علیه السلام، دنیا تجارت خانهای بیش نیست، آمده است.
تمام سعی او این باشد هر چه که عقل و شرع برای او تعیین کردهاند، جدی بگیرد و در این صورت ، مواردی که برای او مایه اضطراب و همّوغم ّ آینده باشد، از این موارد خیالش آسوده است.
برای اینکه می داند که خدا از خودش به او مهربان تر است، مگر یکی از اسامی خدا، ارحم الراحمین نیست؟ یعنی هر چقدر والدین شما، بهترین دوست و دلسوز شما باشد، یک میلیاردم آن رحمت و لطف خدا نمیشود. چون رحمت و لطف خدا بی پایان است. رحمت دیگران اگه واقعیت داشته باشد محدود است و محدود نسبت به نامحدود هیچ است. این امر را باید توجه داشته و سعی کنیم خدا را فراموش نکنیم.
همه عواملی که باعث اضطراب میشوند، چیز محدودی هستند، چون خدا ولی انسان است و خدا این طور است که «أ لیس بکاف عبده».
خداوند متعال فرموده: بشر شعورت کجا رفته است؟ عقلت کجا رفته؟ مگر میشود خدا کفایت کار بنده خودش را به عهده نگیرد.
امام در هواپیمای فرانسوی نشسته و بختیار نخست وزیر شاه هم در ایران دستور داده چهار بمب افکن بلند شده و وقتی که امام مینشیند، هواپیمای امام را بمباران کنند. خیلی ها فکر می کنند که امام دچار اضطراب است، در صورتی که خیلی هم از من و شما حالشان عادی تر است، چرا؟ چون متوجه است که خدا عالم را اداره میکند. حالا بختیار در این امر در مقابل قدرت الهی کسی نیست.
«إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُم فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ».
خیال و اضطراب به این خاطر است که انسان غفلت می کند و دچار وسوسه شیطان می شود.
ما اگر بخواهیم، باید استغفار در سحر را جزو برنامه زندگی خود قرار دهیم که این قلب باید موانعش رفع شود.
امام در همین فرمایشات و در برخی کتابهای دیگر مباحثی دارد که قلب را خدا ساخته برای اینکه خودش در آنجا استقرار پیدا کند.
«اَلْقَلْبُ حَرَمُ اَللَّهِ فَلاَ تُسْکِنْ حَرَمَ اَللَّهِ غَیْرَ اَللَّهِ» .
زنگارهای حاصل از غفلت های گذشته، جز با استغفار و صلوات بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم پاک نمیشوند.
اگر پاک کنیم، خداوند متعال ساکن و مستقر میشود.
بله برای اینکه مشکلمان حل شود، باید اول نگاه کنیم که خودمان در ارتباط با خدا چه گیر کاری داریم؟
بهترین راه این است که وقتی به حرم میرویم، بعد از زیارت دو رکعت نماز بخوانیم و به حضرت معصومه سلام الله علیها هدیه کنیم؛ سپس سر به سجده گذاشته و صد بار بگوییم «اللهم العن هارون و مامون»، بعد به بی بی عرض کنیم که آمدهایم محضر شما برای اینکه بفهمیم کجای کار ما عیب دارد.
آن وقت یک قلم و کاغذی دست گرفته و عیب های خود را یادداشت می کنیم.
اگر به نمازمان اهمیت نمیدهیم، می نویسیم بی اعتنایی به نماز؛ اگر به پدر و مادرمان اهمیت نمیدهیم باید بنویسیم بی اعتنایی به پدر و مادر؛ اگر به همسرمان آن طوری که باید برخورد خوب داشته باشیم، می نویسیم و بالاخره همه این ها را را یکی یکی مینویسیم، بعد که تمام شد اگه چیزی به نظرمان نیامد، هفت صلوات میفرستیم که بلکه اگر چیز دیگری هم هست یادمان بیاید و اگر به یادمان آمد باز می نویسیم، بعد زیر نوشته های خود می نویسیم: خدایا من در محضر این بی بی تعهد می کنم که دیگر این غفلتها را نداشته باشم، خودت هم کمکم کن .
از حضرت معصومه سلام الله علیها بخواهید که عنایت کند تا بتوانید غفلتهای گذشته را به صورت جدی ترک کنید و استغفار در سحر هم به دنبال اینکه بهترین اعمال است داشته باشید.
اگر تصمیم بگیرید که یک سال کامل در سحرها صد بار استغفار کنید، دیگر دلهره و اضطراب نخواهید داشت. لفظ نجس خارجی را هم ننویسید، چون ما باید فرهنگ نجس آنها را مثل خودشان نجس بدانیم و نوکر بی مواجب آنها نباشیم، برای اینکه یکی از فرهنگ آن ها زبانشان است که ما نباید ترویج کنیم.