Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - خاطرات افرادي که در دهه‌هاي هفتاد به بالاي عمرشان هستند هميشه هم مربوط به گذشته نيست.

به گزارش سرويس حوادث جام نيـوز، خاطرات افرادي که در دهه‌هاي هفتاد به بالاي عمرشان هستند هميشه هم مربوط به گذشته نيست. شنيدن خبر اينکه مردي هفتاد و پنج ساله، همسر شصت وچهار ساله خود را با مشت ولگد به باد کتک مي‌گيرد تأسف آور است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



آن هم با ضرباتي که پزشک بيمارستان نه تنها احتمال تخليه چشم را مطرح مي‌کند که با اصرار از بيمار مجروح مي‌خواهد که علت ايجاد جراحت را نيز توضيح دهد و پليس را در جريان قرار دهد.

دست آخر هم پرونده قضايي تشکيل شده و زن در برابر بازپرس اين چنين از دردهايش مي‌گويد:«من وخانواده شوهرم همسايه ديوار به ديوار بوديم. هر دو با مادرهايمان زندگي مي‌کرديم. پدر من فوت شده اما مادر ايشان از پدرش جدا شده بود. حدود 10 سالي از من بزرگتر بود.

دوران کودکي همبازي بوديم. به مرور با غلبه بر حس وحال نوجواني يک جورهايي فهميديم علاقه خاصي به هم داريم.

آن موقع‌ها کلماتي مثل عشق وعاشقي، حرف زدن و دوستت دارم گفتن که مد نبود و همه اينها به همان نوع نگاه کردن و در نهايت خنده‌اي رد وبدل شده بين ما، خلاصه بود.



با تمام علاقه‌اي که به هم داشتيم حريم عفت و حيا را رعايت مي‌کرديم. اصلاً در قديم همينطوري هم بود. بعد از مدتي او براي کار راهي تهران شد و دو سال بعد از حضور در تهران و تهيه مسکن و درآمد کافي، با مادرش به خواستگاري آمدند و اين تازه شروع ماجرا بود.

پدر بزرگ و مادر من بشدت با اين ازدواج مخالف بودند. کار به التماس و گريه و زاري مادر ايشان هم کشيد که اين وصلت سر بگيرد. از طرفي مادرمن هم سعي کرد قانع‌ام کند که تهران شهر بزرگي است. اگر رفتي يک روز گم شدي چه مي‌کني؟ تو سواد خواندن و نوشتن نداري، آنجا آشنا و بستگاني هم نداريم، فارسي هم که بلد نيستي حرف بزني. امکان ارتباط حتي با تلفن هم وجود ندارد و... خلاصه هر چه به فکرش رسيد گفت تا مرا منصرف کند،

چون از علاقه من به اين ازدواج مطلع بود.اما دست آخر من تهديد کردم که اگر موافقت نکنند با خواستگارم فرار مي‌کنم که عاقبت همين هم شد و دوتايي در تصميمي احساسي فرار کرده و به رسم آن روز به خانه يکي از معتمدين شهر رفتيم. خلاصه بعد از آمدن پدربزرگ و اجازه ايشان که مي‌گفت ديگر دختري را که از خانه با غريبه‌اي فرار کرد نبايد به خانه برگرداند عقد ازدواج خوانده شد و ما راهي تهران شديم ...

پنجاه سال از آن روز که حالا آن را روز بدبختي و شوم زندگي خودم مي‌دانم مي‌گذرد. باور کنيد در همه روزهاي اين سال‌ها به غير از دو ماه اول تشکيل زندگي مشترک مان، در خانه ما تنش بود. در اغلب موارد هم کتک خورده ام، مادر وبرادرها و دايي‌هايم سال‌ها است که دخالت نمي‌کنند و مي‌گويند مسيري که بر خلاف نظر بزرگترها انتخاب کردي بايد تا آخرش با همه مشکلاتش ادامه بدهي و اين بيشتر بر جسارت شوهرم اضافه مي‌کند. او هم مي‌زند وهم فحش مي‌دهد و مي‌گويد: «مي‌بيني تنها ماندي، بچه‌هايم هم که براي خودشان زندگي جداگانه‌اي تشکيل دادند. وقتي بچه بودند فقط تماشا مي‌کردند و گاهي جيغ و داد کرده و بعضي وقت‌ها آنها هم کتک مي‌خوردند و در اثر اين تنش‌ها، عصبي بار آمدند. الان هم مي‌گويند مادر کاري از دست ما بر نمي‌آيد برويد از هم جدا شويد. اين هم از عاقبت اولادي که برايشان از جان مايه گذاشته اي. حالا نگوييد شما چهار تا فرزند داريد، يک فرزند ديگر هم که فوت شده است، اگر زندگي براي شما سخت بود چرا ادامه داديد، هر چه باشد تشخيص و توان فکري افراد فرق مي‌کند. فکر مي‌کرديم با تولد هر بچه‌اي اوضاع بهتر مي‌شود که نشد. در تمام اين سال‌ها هميشه قبل از ايشان در حالي که هوا تاريک بوده از خواب بيدار شدم، چايي برايش آماده کردم، صبحانه هميشه نان داغ خــــــــورده وسر کار رفته است....اما افسوس از ذره‌اي مهر و محبت. حالا من ديگر از ترس جانم به آن خانه برنمي‌گردم، مرا از اين گرفتاري نجات دهيد....»

فارغ از هر تصميم قضايي که به‌طور قطع قادر به حل مشکلات پشت صحنه زندگي خانواده‌هاي درگير نخواهد شد، اينکه پنجاه سال دختري از جمع خانواده‌اي اصيل به دليل اشتباهي که نادانسته و به مقتضاي سن انجام داده است رانده شود، نابخشودني است. مراقب باشيد شما از اين اشتباه‌ها نکنيد، هميشه اين گونه نيست که دختري، زني يا مادري پنجاه سال بتواند تحمل کرده وصبور باشد!!!
ايران
110




منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۸۵۰۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کشف جسد مرد جوان در قهوه‌خانه‌ای در جنوب تهران

کینه خونین، کارگر قهوه‌خانه شهر ری را قربانی کرد.

به گزارش تسنیم، به دنبال قتل کاگر قهوه‌خانه‌ای در شهرری به‌خاطر کینه‌جویی، یک سناریوی جنایی مقابل کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، قرار گرفت.

بیست و هشتم فروردین ماه امسال، کشف جسد مرد جوانی در قهوه‌خانه‌ای در شهر ری به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰، گزارش داده شد.

با اعلام این خبر، تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند و جسد مرد جوان اهل کشور افغانستان را مشاهده کردند که گلویش با چاقو بریده شده بود؛ بررسی‌های اولیه هم نشان می‌داد قاتل پس از ارتکاب جنایت تمام قلیان‌های موجود در قهوه‌خانه را شکانده است.

کارآگاهان که در جریان تحقیقات میدانی متوجه دوربین‌های مداربسته اطراف صحنه جرم شده بودند، به بازبینی آن پرداختند که مشخص شد، کارگر قبلی قهوه‌خانه به نام مــالک با نقشه قبلی از درب ورودی وارد و پس از چند دقیقه با لباس و دستانش خونی از محل جنایت خارج شده است.

در نخستین گام صاحب قهوه‌خانه، هدف تحقیق قرار گرفت و به تیم جنایی گفت: مــالک در گذشته اینجا کار می‌کرد، اما به دلیل مشکلاتی که داشت، اخراجش کردم و مقتول از فردای آن روز در قهوه‌خانه مشغول به کار شد که او کینه به دل گرفت و دست به این جنایت زد.

پس از پایان تحقیقات میدانی در صحنه جرم، کارآگاهان ماموریت یافتند تا با اقدامات اطلاعاتی گسترده ابتدا مخفیگاه مرد جنایتکار را شناسایی و سپس نسبت به دستگیری وی اقدام کنند.

جسد مقتول برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ادامه دارد.

دیگر خبرها

  • مخبر: تهران علاقه‌مند به گسترش مناسبات خود با بورکینافاسو است
  • ببینید | گردان‌های قسام: فشار نظامی به کشته شدن ده‌ها اسیر صهیونیست منجر شده است
  • ظریف، همچون بند زدن برگ گل! | چینی‌بندزن! یه دل شکسته رو هم بند می‌زنی؟
  • خشونت علیه زنان در خانه / زنان چه کنند؟
  • نیم نگاهی به زندگی شهید محمد سهرابی‌ثانی
  • آتش و فراموشی؛ روایت استاد فلسطینی از زندگی خانواده او در غزه
  • کشف جسد مرد جوان در قهوه‌خانه‌ای در جنوب تهران
  • خانه مورد علاقه سرخپوشان (عکس)
  • پیام تحقیرآمیز اسیر اسرائیلی برای نتانیاهو : خجالت بکش
  • پیام تحقیرآمیز اسیر اسرائیلی برای نتانیاهو: خجالت بکش