چگونه به رضاي الهي دست يابيم/ 4 عاملي که شيطان را بر انسان مسلط ميکند
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۸۷۲۷۸
خبرگزاري آريا - هر کسي که در رضاي الهي باشد سه خصلت شکر، ذکر و محبت در او وجود دارد. هر طور که برايش پيش آيد راضي ميشود، نميگويد چرا براي من اين پيش آمد؟! چه به ظاهر اين نعمت کم يا زياد باشد، در هر حال شاکر است. کميّت نعمت برايش مهم نيست.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه خبرگزاري فارس، همزمان با فرارسيدن ماه مبارک رمضان ماه ميهماني خداوند، براي آشنايي با مضامين دعاهاي روزانه هر روز از اين ماه مبارک، آيتالله روحالله قرهي مدير مدرسه علميه امام مهدي(عج) و از اساتيد اخلاق، در گفتوگو با خبرگزاري فارس، به شرح دعاي روز بيست و يکم پرداخته است که در ادامه ميخوانيم:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِکَ دَلِيلاً»؛ درست است که اين دعاها براي هر روز ماه مبارک رمضان است اما ميشود اعلان کرد که در کل ماه مبارک، بلکه در همه دوران زندگي به اين دعاها نياز داريم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در روز بيست و يکم ماه مبارک رمضان، عرضه ميداريم که خدايا مرا به سوي خشنودي خودت راهنمايي کن و شيطان را نيز بر من مسلط مگردان.«وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً».
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِکَ دَلِيلاً»؛ انسان بايد رضاي خدا را داشته باشد. رضا يعني چه؟ يعني پروردگار عالم از انسان راضي باشد.
رضايت الهي از انسان چگونه به وجود ميآيد
چند چيز نشانه و علامت رضاي خداوند است:
نخست اينکه هر کسي در رضاي الهي باشد سه خصلت شکر، ذکر و محبت در او وجود دارد. هر طور که برايش پيش آيد راضي ميشود، نميگويد چرا براي من اين پيش آمد؟! خير، شکر نعمت الهي را ميکند؛ چه به ظاهر اين نعمت کم يا زياد باشد، در هر حال شاکر است. کميّت نعمت مهم نيست.
دوم؛ بتواند آنچه خداي متعال دوست دارد را انجام دهد، اگر کسي بگويد ميخواهم رضايت پروردگار عالم را به دست آورم بايد آنچه را که خداي متعال دوست ندارد را انجام ندهد. گاهي اوقات ما يک چيزي را خودمان دوست داريم انجام دهيم و بعد هم دلمان ميخواهد خداوند هم به آن راضي باشد، در حالي که راضي بودن خداوند در اين مسئله وجود ندارد و انسان بايد توجه داشته باشد که خداي متعال از ما چه چيزي را ميخواهد و اين ميشود رضاي الهي.
گاهي دادن نعمت به اين است که انسان را دور کنند از مطلبي که الآن به ظاهر براي او خوشايند نيست ولي در آينده نتيجه آن را ميبيند از اين رو شکر نعمت الهي را داشته و راضي به رضاي خداوند است.
قرآن کريم ميفرمايد: «وَ عَسي أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسي أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ»؛ چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن که خير شما در آن است؛ و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آن که شرّ شما در آن است.
بنابراين، گاهي تن دادن به هر چيزي که خداوند قرار داده، نعمت است و اين از نکات بسيار مهم راضي بودن به رضاي الهي است.
مسئله ديگر درباره اينکه چه کنيم رضاي الهي را به دست آوريم اين است که بخواهيم آنچه را او ميخواهد نه آنچه را که ما ميخواهيم، اين عامل رضاي است.
وقتي در فرازي از دعاي امروز ميخوانيم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِکَ دَلِيلاً»؛ خدايا مرا به سوي رضايت خودت راهنمايي کن، ما ميدانيم چون خدا حکيم است هيچ گاه چيزي را بد براي ما قرار نميدهد ولي صورت ظاهرش ممکن است خوشايند ما نباشد؛ صورت ظاهري جنگ بد بود اما جنگ براي ما نعمت بود، اين ترور که در مجلس شوراي اسلامي و مرقد مطهر امام راحل انجام شد، بد بود اما مردم متوجه شدند همين نيروهاي مؤمن و متدين، سپاه، ارتش، بسيج و... اگر نبودند اينجا هم الان سوريه بود. بله ترور بد بود اما نشان داد که براي ما نعمت بود.
«وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً»؛ خدايا کاري کن که شيطان بر من مسلط نشود، مگر ما چه ميکنيم که شيطان بر انسان مسلط ميشود؟
اولين نکته، غفلت است. اگر انسان غافل شود راه را براي تسلط شيطان باز ميکند.
دوم؛ سبک شمردن اوامر الهي از سوي انسان
سوم؛ انسان واجبات الهي را به خوبي انجام ندهد
چهارم؛ باور به اين نداشته باشد که گناه عامل تسلط شيطان بر انسان ميشود؛ از يک طرف کارهاي خير را انجام ميدهد و از طرف ديگر، گناه هم ميکند.
«وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً»؛ خدايا بهشت را منزل و مقامم يعني جايگاه آرامش من قرار بده. انسان ميخواهد که در پايان عمرش عاقبت بخير شود و بهترين دعا هم اين است.
وقتي ميگوييم بهشت را منزل و مقيل قرار بده يعني جايگاه خوبان عالم. جهنم معلوم است جايگاه افراد بد و مفسدان است. بهشت جايگاه آرامش و سلامتي است از اين رو وقتي انسان در بهشت قرار ميگيرد يعني آرام ميشود و از خدا طلب ميکنيم «يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ»؛ چون خداي متعال حوائج کساني که طالب هستند را برآورده ميکند.
هر کسي يک حاجتهايي دارد و تمام حوائج به دست خداي متعال برآورده ميشود «يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ»؛ و ما بايد در اين نکته توجه داشته باشيم.
انتهاي پيام/
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۸۷۲۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جمهوری اسلامی برای منطقه نعمت است
جمهوری اسلامی یک نعمت برای کل منطقه است. منطقه تا پیش از جمهوری اسلامی همواره از ناحیه بیگانگان تعیین تکلیف میشد اما این بار انقلاب اسلامی به دنبال تغییر موازنه و حضور در لایه نظم نوین جهانی است. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، علی عسکری در یادداشتی نوشت: در میان فیلمهایی که از شب حساس عملیات انتقام ایران مخابره میشد، قابها و فریمهای زیادی در تاریخ ماندگار شد. تصویر موشکها بر فراز آسمان کربلا، مسجدالاقصی و... همگی در ذهن و حافظه مردم منطقه باقی خواهد ماند اما در میان همه این فیلمها و تصاویر، یک فیلم متفاوت نیز بسیار چشمنوازی میکرد و آن هم هیجان و خوشحالی غیر قابل وصف مردم در شهر الخلیل بود که کاملا هیجانزده، بر بام خانههای خود شعار «به خاطر خون قاسم سلیمانی»، «درود بر سلیمانی هرگاه که آسمان فلسطین روشن میشود»، «سیدعلی خامنهای همان کسی است که به یاری زنان غزه شتافت» و «یالثارات الغزه» سر میدادند. این ویدئو را باید در کنار تصاویر مردم ایران قرار دهیم که همان شب هیجانزده در خیابانهای تهران و دیگر شهرها شعار لبیک یا غزه سر میدادند.
این تکه فیلمها تنها نشانههایی از رخدادی بزرگتر است که ما از آن تحت عنوان «مقاومت، نقطه اتحاد جانها» یاد میکنیم. لازم است 2 سطح از سیاستورزی را از یکدیگر تفکیک کنیم. کشورها در یک تقسیمبندی کلی به 3 دسته تقسیم میشوند؛ نخست کشورهای استراتژیک هستند. این دسته از کشورها، اصطلاحا نقشه خود را برای جهان داشته و در نقشه کشور دیگری بازیگری نمیکنند. این کشورها هر یک به دنبال خلق نظمی جدید در نسبت با خود بوده، از همین رو برای خویش جایگاهی محوری در مناسبات جهانی لحاظ میکنند. برای نمونه کشورهایی همچون آمریکا، روسیه و چین جزو کشورهای استراتژیک در عرصه جهانی هستند.
در مرتبه بعد اما کشورهای ژئوپلیتیک قرار دارند. این کشورها دارای طرح و ایدهای برای نظم نوین جهانی نیستند اما ممکن است به واسطه موقعیت سوقالجیشی، دسترسی به منابع حساس انرژی یا هر دلیل دیگری دارای نقش مهمی در منطقه باشند. برای نمونه عربستان و ترکیه کشورهایی با چنین مختصاتی هستند. در دسته سوم نیز کشورهای عادی قرار دارند که حائز جایگاه خاصی در مناسبات جهانی نیستند. برای مثال کویت چنین کشوری است.
ذکر این دستهبندی مقدمهای برای طرح 2 مدل از سیاستورزی بود. به احتمال زیاد هر گاه نامی از سیاست انگلیسی برده میشود، به طور ناخودآگاه شعار «تفرقه بینداز و حکومت کن» به ذهن همه خطور میکند. این جمله هم پیچیدهترین سیاست انسانی تاریخ معاصر و هم تاریخ یک قرن گذشته غرب آسیا را در قالبی مختصر و کوتاه توضیح میدهد. برای توضیح بیشتر باید گفت منطقه غرب آسیا در یک قرن گذشته بویژه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در جنگ اول جهانی، همواره درگیر اختلافات و نزاعهای گوناگون ملی، قومی و دینی بوده است. ریشه این موضوع را اما میتوان به رفتار و عملکرد استعمار برای ملتسازیهای دروغین در این منطقه بازگرداند. به نحو دقیقتر در میانه فروپاشی دولت عثمانی، ما شاهد آن هستیم با رضایت روسیه، 2 کشور فرانسه و انگلیس طی قرارداد سایکس - پیکو منطقه را میان خود تقسیم میکنند. با گذار از دوره استعمار سنتی و افزایش سطح آگاهی مردم برای دستیابی به حق استقلال، استعمارگران پیر و کهنهکار جهانی اما سیاست پیچیدهتری را به کار گرفتند تا هر چند به ظاهر نیروهای نظامی خود را از منطقه جمع میکنند اما همواره بتوانند منطقه را تحت کنترل خود نگه دارند. سیاست آنان را میتوان ذیل کلیدواژه از بین بردن اراده سیاسی در منطقه توضیح داد. برای توضیح بیشتر یک مثال را طرح میکنیم. کشور عثمانی که در جریان جنگ اول جهانی از بین رفت چگونه کشوری بود؟ فرآیند انسجامیابی آن چگونه بود؟ به عبارت دیگر چه مولفهای عثمانی را شکل داد و تبدیل به یک امپراتوری بزرگ کرد؟ طبیعتا همه ما میدانیم عنصر قومی ترکها در شکلگیری این امپراتوری نقش پررنگی داشته است اما حقیقت آن است که عثمانی ترکبنیاد نبود، چرا که در قلمرو خود گروهها و تکثرهای مختلف دیگری را نیز جمع کرده بود. قلمرو عثمانی شامل فلسطین، سوریه و حتی بخشهایی از عربستان نیز میشد. این قلمرو را اما یک نظریه سیاسی تحت عنوان «نظریه خلافت» شکل داد، لذا عثمانی یک اراده سیاسی بود. در حقیقت کشورهایی که اراده سیاسی هستند در ذیل نقشههای دیگر کشورهای استراتژیک خود را قرار نمیدهند، لذا خود یک کشور استراتژیک هستند. این موضوع را میتوان پیرامون ایران ما نیز طرح کرد. هدف استعمار طی یک قرن گذشته زدودن ارادههای سیاسی از منطقه غرب آسیا بوده است. این منطقه به واسطه تاریخ بسیار غنی، دین پر از پتانسیل اسلام و موقعیت حساس جغرافیایی کاملا ظرفیت ظهور ارادههای سیاسی را در خود داشته است که میتوانستند نظم جدید آمریکایی را در جهان متزلزل کنند. بر همین اساس تمام همت استعمار زدودن ارادههای سیاسی از منطقه بوده است.
اما روش استعمار برای تحقق این پروژه چگونه بوده است؟ این استعمارگران با دامن زدن به امواج ناسیونالیسم قومی و از طرف دیگر هویتخواهیهای افراطی دینی، تلاش داشتند هر نوع هویتی در این منطقه را به مرز خون و تنش با دیگر هویتها نزدیک کنند. در نهایت نیز با تقویت این سبک از هویتیابی شاهد شکلگیری کشورهایی هستیم که تقریبا میتوان آنها را به عنوان چند واحد جمعی مستقل اما در ذیل یک قدرت سیاسی توضیح داد. برای مثال کافی است در این میان به کشورهایی مانند عراق و لبنان توجه کنید. ساختار قدرت سیاسی در عراق با توجه به هویتیابیهای مسموم استعماری همواره مبتنی بر سهمخواهیهای قومی و مذهبی شکل گرفته است. لبنان نیز نمونه تام و تمامی است که به لحاظ تضادهای قومی و دینی در صدر قرار داشته و بیش از 15 قومیت و مذهب به طور جدی با یکدیگر به رقابت میپردازند. در این میان اما پروژهای تحت عنوان کشور اسرائیل برای تکمیل نقشه استعمار دارای جایگاه ویژهای است. اسرائیل دقیقا نقطهای است که به واسطه آن زدودن ارادههای سیاسی از منطقه شدت گرفته است.
تاکنون از خود پرسیدهاید چرا هر گاه و در هر کشور منطقه، افراد یا گروهی داعیه تجزیهطلبی و جداییخواهی را طرح میکنند به سرعت با اسرائیل وارد رابطه میشوند؟ روابط میان اسرائیل با تجزیهطلبان کرد در کردستان، روابط اسرائیل با جمهوری آذربایجان و تجزیهطلبان ترک و حتی فراتر از این روابط اسرائیل با تجزیهطلبان سومالی و... این همه سوژه به نظر حاوی این پیام است که هر نوع تجزیهای به نفع استعمار و کارگزار آنان در منطقه یعنی اسرائیل است. دلیل این موضوع اما به نظر روشن است. واحدهای هویتی مختلف پس از استقلال آنقدر به لحاظ توان اقتصادی، نظامی، سیاسی و... ضعیف میشوند که ناچار برای حیات خود باید در نقشه کشورهای بزرگتر ایفای نقش کرده و به نوعی وابسته آنان شوند. به عبارت سادهتر در نظم آمریکایی جهان کشورهای ژئوپلیتیک و کشورهای عادی کاملا ظرفیت و توان پذیرش نقش و همکاری را دارند.
نقطه مقابل این سیاست اما چیست؟ نقطه مقابل سیاست مذکور را میتوان ساخت ارادههای سیاسی دانست؛ پروژهای که به نظر میتوان آن را به انقلاب اسلامی و ایده امام خمینی(ره) برای منطقه نسبت داد. امام خمینی(ره) در ایده سیاسیشان خود بر موضوع مستضعفان در برابر مستکبران تمرکز میکنند. ما در حقیقت باید از مستضعفان آشناییزدایی کرده و با این مفهوم به عنوان یک اراده سیاسی مواجهه کنیم. مستضعفان یک نظریه سیاسی است که میتواند کلیت منطقه را در نظم نوین جهانی دخیل کند. به همین واسطه باید گفت جمهوری اسلامی یک نعمت برای کل منطقه است. منطقه تا پیش از جمهوری اسلامی همواره از ناحیه بیگانگان تعیین تکلیف میشد اما این بار انقلاب اسلامی به دنبال تغییر موازنه و حضور در لایه نظم نوین جهانی است. برای این مضمون میتوان نشانههای مختلفی را ارائه کرد.
این پرسش مهمی است که چرا جمهوری اسلامی همواره تاکید دارد حزبالله لبنان باید در چارچوبهای رسمی کشور لبنان فعالیت کند. یا آنکه این مساله قابل توجه است که جمهوری اسلامی هیچگاه مولد جداییطلبی شیعی در عراق نبوده است، بلکه اعتقاد به حکومت و قدرت فراگیر در عراق دارد. ایده تشکیل ارتش مشترک میان ملل مسلمان را نخستین بار سیدجمالالدین اسدآبادی طرح کرد اما با وقوع انقلاب نیز امام خمینی، راه نابودی اسرائیل را بسیج ملل اسلامی میدانستند. سیاست امام خمینی برای تشکیل بسیج جهانی مستضعفان و اتحاد ملل مسلمان منطقه برای حل مسائل مختلف از جمله معضل اسرائیل برآمده از نظریه سیاسیای است که به توضیح آن پرداختیم.
بنابراین میتوان چنین جمعبندی کرد که محور مقاومت در نقطه جمع و اتحاد مردم منطقه ایستاده و در مقابل اسرائیل کانون تشتت و تفرقه است.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/