آيت الله خامنهاي در گفتگو با خبرنگار آمريکايي: ما در نظام جمهوري اسلامي تندرو و ميانهرو و کندرو نداريم/ دولت آمريکا بدون ترديد آسيبپذير است، مخصوصاً در خليج فارس
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۹۲۷۳۸
خبرگزاري آريا - مساله ما در قضيه مکفارلين به هيچ وجه خريد اسلحه در قبال مساله گروگانگيري نبوده است، بلکه خريد اسلحه در مقابل پول بوده است.
سرويس تاريخ مشرق - بسياري از افرادي که اين مصاحبه را ميخوانند سال 1366 را درک نکردهاند و بهتر است کمي درباره اين سال توضيح دهيم. سالهاي 1364 و 1365 با پيروزي ايران در عملياتهاي والفجر 8 و کربلاي 5 سپري شد و مناطقي از کشور عراق به تصرف ايرانيها درآمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اتفاق ديگري که قبل از اين مصاحبه رخ داده است، حضور مکفارلين، مشاور امنيت ملي ريگان، در ايران بود. طي سالهاي 1364-1365 برخي از دلالان اسلحه با ايران رابطه برقرار کردند و پيشنهادهايي براي خريد اسلحه به ايران مطرح کردند و ايران نيز که در زمان جنگ نياز شديدي به اسلحه داشت وارد اين معاملات شد. اين امر در صورتي بود که دولت آمريکا پشت اين معامله قرار داشت و قصد داشت از اين طريق و با استفاده از قدرت و نفوذ ايران در لبنان، گروگانهاي خود را آزاد کند. هنگامي که حضرت امام متوجه شدند که مکفارلين با پاسورت جعلي و براي مذاکره با مقامات ايراني وارد تهران شده است، دستور دادند که هيچگونه مذاکرهاي با وي انجام نشود و اقدامات آمريکاييها در اين قضايا به مردم اطلاع داده شود که در روز 13 آبان 1365 اين اتفاقات به وسيله آقاي هاشمي رفسنجاني به صورت عمومي بيان شد و رسوايي شديدي براي مقامات آمريکايي در پي داشت.
اين مصاحبه در تاريخ اول مهرماه 1366 و در هنگامي انجام شده است که آيت الله خامنهاي به عنوان رئيس جمهور در سازمان ملل حضور و سخنراني داشته است. مصاحبه توسط خبرنگار آمريکايي به نام تد کاپل در نيويورک انجام شده است.
****
سؤال: جناب رئيس جمهور! آن طور که من متوجه شدم، شما هر مصاحبهاي را با دعا شروع ميکنيد. خواهش ميکنم بفرماييد.
جواب: من با نام خدا شروع ميکنم و از خدا کمک ميخواهم. و اميدوارم اين ديدار امروز با آقاي تدکاپل، کمک کند به اين که حقايقي گفته شود و موضوعاتي براي شنوندگان اين برنامه انشاء الله روشن گردد.
سؤال: هميشه وقتي با لگد يک سنگي را از بلندي پرتاب کني، آن گاه که در مسير پايين افتادن و در غلطيدن قرار گرفت، سرعت ميگيرد و بعد ديگر جلوگيري از آن بسيار مشکل خواهد بود. به نظر ميرسد روابط دو کشور ايران و امريکا همين حالت را دارد. آيا شما سعي داريد لگدي به آن بزنيد که اين کار انجام بشود، يا اين که سعي در توقف آن داريد؟
جواب: متأسفانه قبلاً اين لگد زده شده و همان طور که من در نطق ديروز گفتم، اين لگد را دولت آمريکا زده است. از شما خواهش ميکنم يک بار ديگر آن مواردي را که من ديروز به عنوان ادعا نامهي ملت خودمان عليه دولت آمريکا آوردم، که البته فقط بخشي از واقعيت بود، مرور کنيد، تا ببينيد اين لگد چقدر سخت زده شده است!
سؤال: من سخنراني جناب عالي را با دقت خواندم، نه فقط در خبر و بخش خبر، بلکه کاملاً مطالعه کردم. اين آسان است که هر کدام از ما اينجا بنشينيم و يک ليستي ادعانامه عليه کشور ديگر تهيه بکنيم. سؤال من اين است که آيا سفر شما ميتواند امکاني براي جلوگيري يا کاهش وخيم شدن روابط باشد، آيا فقط اينجا آمدهايد اين وضعيت وخيم را توجيه کنيد؟
جواب: بگذاريد من به جملهي شما يک حاشيه بزنم. بله تنظيم کردن ليستي از ادعاها آسان است، اما ثابت کردن آنها چندان آسان نيست. لکن ما آنچه را گفتهايم و مي گوييم، با شواهد و دلايل روشن ثابت ميکنيم.
اين سفر من چگونه ميتواند يک وسيلهاي براي ايجاد ارتباطات بين دو کشور باشد؟! در حالي که، درست همان وقتي که من در نيويورک هستم، دولت آمريکا با حمله به يک کشتي ايراني، حادثه به وجود ميآورد و در آن کشتي کساني را به قتل ميرساند. لکن علي رغم اين که آمريکا دو روز است تبليغات ميکند، هنوز نتوانسته است يک دليل قانع کنندهاي ارائه بدهد که چرا به يک کشتي حمله کرده و کساني را در آن کشتي به قتل رسانده است. اگر اين حرف راست باشد که در آن کشتي مين وجود داشته، آيا ناوگان يا هليکوپترهاي آمريکايي نميتوانستند آن را محاصره کنند و مانع از کار کشتي بشوند و کسي را به قتل نرسانند؟! فکر ميکنم آمريکا هيچ دفاعي در مقابل اين کار ندارد. و چگونه ممکن است با يک چنين وضعيتي فرض کرد اين سفر من بتواند کمکي به تسهيل يا تصحيح روابط بين ما و آمريکاييها بکند، در حالي که از اين قبيل فعاليت و اقدام از سوي دولت آمريکا، متأسفانه بارها و بارها اتفاق افتاده است.
سؤال: الان که ما داريم صحبت ميکنيم و چيزي به پخش اين گزارش در شب نمانده، تماشاگران ما ميتوانند نه تنها شاهد مينهايي باشند که در کشتي هست، بلکه شاهد مين گذاري ملوانان شما نيز خواهند بود. و اين سؤالي را که شما کرديد، من به خودتان بر ميگردانم، چرا دقيقاً زماني که رئيس جمهور ايران در حال بازديد از سازمان ملل ميباشد، افرادي در دولت ايران به چنين کار تحريک آميزي دست زدهاند؟
جواب: شما که ادعاهاي مربوط به مينها را مسلم گرفتيد. من مطلب را در اين رابطه به سه قسمت تقسيم ميکنم، قسمت اول: آنچه مسلم است. قسمت دوم: آنچه مورد ترديد است. و قسمت آخر: آنچه يقيناً دروغ است.
اما آنچه مسلم است که اين است که به يک کشتي ايراني از سوي هليکوپترهاي آمريکايي حمله شده و در آن کشتي چند نفر کشته و چند نفر هم مجروح شدهاند که گويا دو سه نفر از مجروحين حالشان وخيم است. و بقيه را هم به صورت گروگان و اسارت گرفتهاند و اين همان چيزي ست که مسلم است.
تلويزيون امريکا روز اول حادثه (پريروز) اعلام کرد اين مينها در يک قايق تندرو جنگي بوده است و روز بعد اعلام کرد در يک کشتي بوده، نه در يک قايق تندرو. و لذا يکي از اين دو حرف دروغ است.
اما آنچه محل ترديد است، اين است که اين مينها واقعاً متعلق به اين کشتي بوده باشد. روي هيچ يک از مينها نوشته نشده که از کجا آمده. مين يک چيز قابل حمل و نقل است و خيلي راحت ميشود با صحنه سازي اين را از جايي به جاي ديگر منتقل نمود. بنابراين هيچ دليلي وجود ندارد که اين مينها مربوط به همان کشتي باشد که آمريکاييها به آن حمله کرده و چند نفر را در آن کشتهاند. اين هم قسمت مشکوک و محل ترديد قضيه.
و آن قسمتي که يقيناً دروغ است، اين است که آمريکاييها گفتهاند ما ديديم اينها در دريا مين گذاري ميکنند و به آنها اخطار کرديم. نيم ساعت بعد که مجدداً ديديم دارند مين گذاري ميکنند، به آنها حمله کرديم. سؤال من اين است که اگر حقيقتاً آن کشتي در حال مين گذاري بود، چرا بايد وقتي هليکوپتر آمريکايي به او اخطار ميکند و او ميبيند کارش لو رفته، مجدداً به کار خودش ادامه بدهد؟ يقيناً کسي که ميخواهد مين بگذارد، وقتي ديد او را ميبينند کارش را ترک ميکند و در وقت ديگري جاي ديگر را انتخاب ميکند. پس خود اين که اينها مي گويند ما ديديم مين گذاري ميکردند، اين همان قسمت خلاف واقع است و درست نيست. اما سؤال ديگري در حرف قبلي من بود که شما به آن جواب نداريد و نميتوانيد هم جواب بدهيد، حتي دولت آمريکا هم نميتواند جواب بدهد و آن سؤال اين است که اگر يک کشتي را به فرض در حال مين گذاري ديدند، آيا تنها راه مقابله با او اين است که به او حمله کنند و کساني را در آن به قتل برسانند؟ با اين که آن کشتي را محاصره کنند و از مين گذاري او مانع شوند، مينهايش را بگيرند و به او بگويند چرا اين کار را کردي، و نگذارند اين کار ادامه پيدا کند.
دولت آمريکا از اين که به کشتي ما حمله کرده و افرادي را به قتل رسانده، چه پاسخي دارد؟ مطمئناً اين بخش از قضيه نشان ميدهد که اين کار را دولت آمريکا با پيش بيني قبلي انجام داده و به قصد ايجاد اين حادثه وارد آن شده است. بنابراين سؤال من که چرا درست در همان حالي که من در نيويورک هستم و در مجمع عمومي سازمان ملل شرکت کردهام، دولت آمريکا اين کار را انجام داده، به وقت خودش باقي است.
سؤال: اين برنامهها همان طور که قبلاً هم گفتم به روشني نشان ميدهد اين دولت آمريکا نيست که دروغ ميگويد، بلکه اين دولت شماست که دروغ ميگويد. و شما چه پاسخي داريد به اين که آنها را در حال مين گذاري ديدهاند؟
جواب: من از آنچه که اطلاع دارم خبر ميدهم. آمريکاييها همان طور که ميتوانند مين را از کشتي خودشان بگذارند در کشتي ديگر و فيلم برداري کنند، هر کار ديگري را هم ميتوانند انجام بدهند. اين هيچ چيزي را ثابت نخواهد کرد.
سؤال: ديروز وزير امور خارجه آمريکا (شولتز) گفتند يا جناب عالي اطلاع دقيق از مساله نداريد، يا اين که دروغ مي گوييد.
جواب: اين احتمال در مورد گويندگان آمريکايي هم صادق است! يعني مادامي که نتوانند ثابت کنند حقيقت چيست، اين احتمال وجود دارد که آيا آنها اطلاع ندارند و يا دروغ مي گويند.
سؤال: در مورد تهديداتي که روز گذشته در سخنراني مجمع عمومي سازمان ملل فرموديد، آيا چنين تهديداتي در اين برهه از سوي کشوري مثل ايران در مقابل کشور بزرگي مثل آمريکا لازم است؟
جواب: متأسفانه وقتي آمريکا حمله ميکند، شما اعتراض نميکنيد. لکن ما که مي گوييم به اين حمله پاسخ خواهيم داد، شما اعتراض ميکنيد. و نکتهي قابل توجه اين است که بزرگ بودن دولت آمريکا به معناي اين نيست که آسيب پذير نباشد، دولت آمريکا بدون ترديد آسيب پذير است، مخصوصاً در خليج فارس.
سؤال: شما وقتي اينجا صحبت ميفرماييد، دو نوع مخاطب داريد، يکي مردم ايران که اين مصاحبه را خواهند شنيد و يکي هم مردمي که در اينجا هم تصوير شما را ميبينند و هم صحبتهايتان را ميشنوند، اين در حالي است که حمله به کشتي (ايران اجر) در آمريکا قابل دفاع است.
جواب: عقيدهي من اين است که حمله به کشتي ايراني از نظر مردم آمريکا هم، اگر واقعيت امر را بدانند، هيچ قابل اعتبار نيست. زيرا دولت آمريکا با اين کار، خودش را وارد يک مرحلهي جديد و بسيار خطرناکي از جنگ خليج فارس ميکند و چشم انداز اين حرکت براي مردم آمريکا يک چشم انداز خوش آيندي نيست. شما فکر ميکنيد خاطرات تلخ جنگ ويتنام از خاطر مردم آمريکا محو شده است؟!
سؤال: چند لحظهي پيش به دو مطلب اشاره فرموديد، يکي اين که آمريکا بسيار آسيب پذير است و دوم به مسائل ويتنام اشاره شد. اکنون به نظر شما در خليج فارس از سوي شما و از سوي ما چه اتفاقي خواهد افتاد؟
جواب: خيلي مشکل است پيش بيني اين که به طور دقيق چه اتفاقي خواهد افتاد. لکن چندان مشکل نيست که انسان بفهمد آسيب رساندن و اذيت کردن يک ملت انقلابي شجاع و کاملاً معتقد به هدفهاي خودش که حاضر نيست زير بار زور برود، چندان ارزان تمام نخواهد شد و حمله کردن به اين ملت چندان آسان نخواهد بود. دانستن اين مطلب هم فکر نميکنم خيلي مشکل باشد.
سؤال: من فکر نميکنم و به نظر نميرسد دولت آمريکا تصميم حمله و تهاجم به ايران را داشته باشد. اين نظر من است و نظر تحليل گران ديگر هم، همين است که آمريکا حملهي نظامي به ايران نميکند.
جواب: برداشتهاي ما هم تاکنون همين طور بوده است و فکر ميکرديم هيچ چيزي نبايد بتواند آمريکا را تشويق به يک برخورد نظامي با ما بکند. اما همان طور که مي دانيد، هميشه کارهاي بزرگ از جاهاي کوچک شروع ميشود. يعني کاملاً اين خطر وجود دارد که چنين شوخيهاي تلخي با ملت ايران که به قيمت جان عدهاي تمام ميشود، پيامدهايي هم داشته باشد.
سؤال: اصطلاح شوخيهاي تلخ را که شما به آن اشاره کرديد، من با آن آشنايي ندارم، ولي منظور شما را در اين رابطه فهميدم که از آن جمله گروگان گيري در خاورميانه است و يک موردش گروگان گيري ([تري ويت](است که ايشان يقيناً براي کمک کردن، به لبنان رفته ولي چند ماه است که از او خبري نيست.
جواب: من هم شنيدم از ايشان خبري نيست و ما هم مثل شما از آنچه در لبنان ميگذرد، بي اطلاع هستيم. حتي بعضي از دوستانمان مايل بودند تلاش کنند تا شايد بشود اين شخص را که گفتيد، آزاد بشود. چون به لحاظ انساني ما خواهان اين هستيم که هيچ کس در لبنان و گروگان نباشد. لکن کار به دست ما نيست و همان طور که مي دانيد خود ما هم در لبنان چند سال است گروگان داريم. به همين دليل نميشود کسي از مساله ي تلخ گروگان گيري دفاع بکند.
سؤال: در رابطه با گروگانهاي امريکايي، من با آقاي لاريجاني که يکي از مقامات عالي رتبهي شماست، چند هفتهي پيش صحبت ميکردم. ايشان گفتند: بدون شک دولت ما تلاش خواهد کرد تا به اين قضيه کمک شود. بنابراين آيا در اين راستا تلاشي انجام شده؟ و اگر شده، نتيجهي اين تلاش چگونه بوده است؟
جواب: ما از لحاظ انساني هميشه مايل بودهايم به آزادي گروگانها کمک کنيم و تا کنون هم در چند مورد اين کمک و تلاش ما به نتيجه رسيده است، اما شما بايد توجه داشته باشيد که در لبنان گروههاي مختلف عقيدتي و سياسي با انگيزههاي مختلف هستند که البته مسلمانها در آنجا غالباً علاقه مند و طرفدار جمهوري اسلامياند، لکن اين کليت ندارد و علاوه بر اين، کساني که اقدام به گروگانگيري ميکنند، انگيزههاي گوناگوني دارند و لذا گاهي خواست و تلاش ما اثر ميبخشد و گاهي هم بي اثر است. يک چيز ديگر هم بايد در مورد گروگانهاي امريکايي اضافه کنم که شايد بشود گفت اگر چه ما از لحاظ انساني مايل به کمک هستيم، لکن وضع برخورد دولت امريکا با جمهوري اسلامي باعث شد که ما براي گروگانهاي امريکايي در لبنان تلاش زيادي نکنيم. و اگر برخورد دولت آمريکا با ما خصمانه نبود، به طور طبيعي تلاش جديتري انجام ميگرفت.
سؤال: وقتي مردم آمريکا دريافتند معاملهي اسلحهي آمريکايي در قبال آزادي گروگانها انجام شده است، ناراحت شدند. لطفاً بفرماييد اين معامله که البته پولش هم از طرف ايران تأديه شد، چه مقدار موجب ناراحتي مردم ايران را فراهم کرده است؟
جواب: ما به هيچ وجه در ماجراي معاملهي اسلحه، خودمان را با دولت آمريکا طرف نميدانستيم و طرف ما فروشندگان سلاح که عمدتاً دلال و از همهي مليتها ميتواند باشد، بودند و در ميان دلالها، ايراني، اروپايي و شايد آمريکايي هم بودند که ما بعداً فهميديم اين دولت آمريکا بوده است که ماسک دلال به خودش زده و وارد ماجرا شده است. و بعد به اين حقيقت هم دست يافتيم که در کنار آمريکا اسرائيليها هم زير ماسک دلال وارد ماجرا شده بودند. و لذا از وقتي ما با دولت آمريکا طرف شديم، مساله تقريباً رو به پايان رفت. لکن بعد که من گزارش تاور را خواندم، ديدم در ميان آمريکاييها، قضيه با آنچه در ميان ايرانيها بود، به کلي تفاوت داشته است. مساله ي ما به هيچ وجه خريد اسلحه در قبال مساله ي گروگانگيري نبوده است. بلکه مساله ي ما خريد اسلحه در مقابل پول بوده است. منتها در خواست آن کسي که اسلحه مي فروخت، از ما اين بود که اگر ممکن باشد ما از نفوذ خودمان در لبنان استفاده کنيم تا گروگان آمريکايي را آزاد کنند. ما هم حرفي نداشتيم با استفاده از نفوذمان موجبات آزادي گروگان آمريکايي را فراهم کنيم و از دوستانمان بخواهيم اين کار را بکنند. لکن مساله ي معاملهي سلاح به هيچ وجه در مقابل گروگان گيري نبود. بلکه در مقابل پول، آن هم با طرف دلال بود، نه دولت آمريکا.
سؤال: اين حرفهايي که شما ميفرماييد، موجب تعجب است و ما ميتوانيم بگوييم ريکورد که يک شهروند آمريکايي ست، دلال بود، ممکن است سرهنگ نورس که زياد شناخته نميشد را دلال فرض کنيم، لکن آيا مک فارلين مشاور امنيتي رئيس جمهور که کاملاً شناخته شده بود را هم ميخواهيد بگوييد يک دلال بود؟
جواب: بله مک فارلين و نورس دلال و طرف معامله نبودند. دلالها کساني بودند که با طرف ايراني خودشان صحبت ميکردند. آقاي مک فارلين اگر قبلاً در ماجرا بوده، که البته از گزارش تاور هم بر ميآيد، اينها از پيش ترتيب مقدمات را ميدادند. از اول آنها طرف ايران نبودند. و لذا آنها در اثناي ماجرا به فکر افتادند از مساله ي خريد سلاح براي ايجاد رابطه با دولت ايران استفاده کنند. مک فارلين با گذرنامهي جعلي وارد ايران شد و از آن وقت مساله دولتي شد، که با آمدن مک فارلين تقريباً مساله رو به افول رفت و به پايان خودش نزديک شد و مذاکراتي که قبلاً ايرانيها، يعني افراد ما داشتند، به هيچ وجه نه با مک فارلين و نه با نورس بود، بلکه با اين دو نفر، دلالها طرف بودند که آن دلالها را من ميشناسم و اسمهايشان را هم مي دانم. شما هم قاعدتاً اسمهاي آنها را در گزارشهاي تاور خواندهايد که آنها به صورت دلال وارد ماجرا شدند نه به صورت يک عنصر دولتي.
سؤال: در مورد معاملهي اسلحه، قبل از اين که ما برنامه را براي نشر آگهي طرح کنيم، شما فرموديد در نظر ايران بسيار جالب بود. نظر دولت آمريکا اين است که اين برنامه براي دو هدف صورت گرفت. هدف اول اين بود که بتواند روابط بهتري با دولت ايران داشته باشد، و هدف دوم مبادلهي اسلحه با گروگانها بود که به نظر ميرسد جنابعالي هر دو مسأله را رد کرديد.
جواب: من در اين رابطه نظر دولت آمريکا را رد نميکنم و گزارش تاور نشان ميدهد که يقيناً نظر دولت آمريکا همين بوده است، لکن آن نکات و حقيقتي را که براي ما وجود دارد، ميخواهم اضافه کنم به آنچه شما مي دانيد.
يکي اين که ما در اين کار به هيچ وجه هدفهاي دولت آمريکا را تعقيب نميکرديم. ما چون در حال جنگ هستيم، طبيعي ست که به سلاح احتياج داريم و سلاح هم که عمدتاً به وسيلهي فروشندگان و دلالهاي سلاح در دنيا به دست ميآيد. دلالهايش پيدا شدند به ما گفتند ما اين اقلام را به شما خواهيم داد. البته براي ما مشخص بود که اين سلاحها را از آمريکا تهيه خواهد کرد، لکن در اين معامله براي ما به هيچ وجه نه رابطه با دولت آمريکا مطرح بود و نه مبادلهي سلاح و گروگان. بنابراين ميشود اين طور نتيجه گيري کرد که در اين حادثه دولت آمريکا مقاصد خودش را دنبال ميکرده است، در حالي که ما، هم از آن مقاصد بي اطلاع و هم به آنها بي علاقه بوديم. لهذا ما به مقاصد خودمان علاقه داشتيم که عبارت از تهيهي سلاح با پول بوده است. البته اين مطلب را هم بايد بدانيد پولي که آنها در مقابل آن سلاحها از ما گرفتند، در مواردي دو و در مواردي سه برابر قيمت حقيقي اين سلاحها بوده است.
يک نکتهي ديگر اين است که دولت آمريکا به خيال خودش گشته بود در ميان عناصر ايران ميانه رو پيدا کند و اين يک اشتباه بود. زيرا ما در نظام جمهوري اسلامي تندرو و ميانه رو و کندرو نداريم، در دولت جمهوري اسلامي همهي ما چند نفر که مسؤولين درجه يک کشور هستيم، مثل هم فکر ميکنيم، مثل هم عمل ميکنيم و غالباً با مشورت اقدام ميکنيم. پس اين هم يک اشتباه ديگر از اشتباهات دولت آمريکا بود که فکر ميکرد در ايران ميانه رو و تندرو و کند رو وجود دارد و به خيال خودش ميانه روها را پيدا کرده بود. بنابراين: وقتي امروز به پروندهي اين مسأله نگاه ميکنيم، دولت آمريکا در همهي قسمتهاي اين ماجرا دچار اشتباهات بزرگي شده که براي خودش مضر بوده است.
سؤال: در مورد مسأله ي ايران کنترا و اعزام مک فارلين به ايران، از آن موقع که کار شروع شد به خراب شدن، به نظر ميرسد بعد از آن، دوباره معاملات بعدي بين نمايندگان وزارت امور خارجهي آمريکا و دولت شما صورت گرفت و مشکل به نظر ميرسد که در آن موقع ديگر شما از معاملات بعدي اطلاع نداشتيد تا بگوييد با دولت آمريکا معامله نميکنيد.
جواب: بعد از آن شما اطلاع درستي نداريد از اين که آيا واقعاً معاملهاي انجام گرفته است يا نه. البته من هم الان دقيقاً به خاطر ندارم و نميدانم بعد از آن، معامله انجام گرفته و جنسي رد و بدل شده است يا نه. لکن يک نکتهاي را که من گفتم مايلم شما به آن درست توجه کنيد، اين بود که خريد سلاح از دلال و واسطهي بين المللي بود، و آن کساني که با ما صحبت ميکردند، اگر چه بعداً معلوم شد با دولت آمريکا در رابطه بودند، لکن ما اين را اصلاً نميدانستيم، ما با دلالها روبرو بوديم و با آنها حرف ميزديم و از آنها ميخريديم و به آنها پول ميداديم. البته بعداً براي ما روشن شد مسأله ي، مسأله ي دولت امريکاست، که ما با دولت امريکا هيچ گونه مذاکره و گفتگويي در زمينهي آنچه آنها در مقابل سلاح توقع داشتند انجام نداديم و شيوهي ما هم در معامله سلاح، اين طور است که وقتي دلالها يا همکارانشان با ما تماس ميگرفتند، از آنها نميپرسيم شما اين سلاحها را از کجا ميآوريد، لذا ما از آنها سلاح ميگيريم و به آنها پول ميدهيم. به هر حال مهم اين است که ما با دولت آمريکا به عنوان دو دولت هيچ مذاکرهاي در مورد سلاح نکرديم.
يک نکته را بايد اضافه کنم که ما مبالغي ابزار يدکي از چند سال قبل در انبارهاي امريکا داريم که پول آنها قبلاً پرداخت شده است. اما دولت امريکا آنها را به ما نميدهد. لذا وقتي پاي مأمورين بلند پايهي امريکا و بعضي از دولتهاي ديگر که آمريکا آنها را واسطه قرار داده بود در اين زمينه با ما حرف بزنند به ميان آمد، ما گفتيم اگر آمريکاييها ميخواهند حسن نيتشان را اثبات کنند، اولين قدم اين است که اموال متعلق به ما، يعني همان ابزارهاي يدکي و سلاحهايي که الان در انبار امريکا موجود است و پولش هم قبلاً پرداخت شده است، آنها را به ما برگردانند. لکن متأسفانه دولت امريکا اين قدم اول را براي اثبات حسن نيت تا اين ساعت بر نداشته است.
سؤال: همان طور که مي دانيد و در گزارش تاور خواندهايد و شايد جلسات استماع کميتهي مشترک سنا و نمايندگان را نيز مشاهده کردهايد، در اين راستا دومين کانال ارتباطي هم مطرح شده بود، يعني يکي از مقامات عالي رتبهي ايران يا کسي که در ارتباط با ايشان بوده نه تنها به واشنگتن رفته، بلکه نورس ايشان را به جلسهاي در کاخ سفيد برده، آيا اين درست است؟
جواب: بلکه در آن گزارش گفته شده فردي که در ارتباط با يکي از مقامات جمهوري اسلامي ايران است، اينجا آمده و به کاخ سفيد برده شده است. لکن ما اين که آن شخص از مقامات جمهوري اسلامي ايران بوده است را صد در صد تکذيب ميکنيم. چون هيچ يک از مقامات ايران نه تنها به اينجا نيامده و به کاخ سفيد نرفته، بلکه هيچ کدام از مقامات ايراني وارد اين ماجرا نبودند. حالا آيا اين شخص چه کسي بوده؟ ما هم نميدانيم. حتي در گزارش کميسيون تاور هم ذکر نکردند آن شخص چه کسي بوده؟ و چون خلاف واقع در اظهارات برخي از مقامات امريکايي در قضاياي مختلف، از جمله در اين قضيه زياد مشاهده شده است، غير واقعي بودن اين مساله هم دور او حقيقت نيست. البته من آن را تکذيب نميکنم، لکن احتمال ميدهم درست نباشد و به هر حال آن شخص را نميشناسم. چون آن کساني که در رابطه با اين قضايا بودند، هيچ کدام از مقامات کشور نيستند، گر چه مقامات کشور از آنچه ميگذشت، بي خبر نبودند و اطلاع داشتند، لکن هيچ کدام از کساني که در جريان کار قرار داشتند، جزو مسئولين و مقامات بالاي کشوري محسوب نميشدند.
سؤال: من کاملاً مطمئن هستم که [خانم دور مور] در رابطه با روزنامههاي تهران نيست و گفته است من نميخواهم اسمم مشخص بشود که ديگران بدانند. آيا واقعاً آن کسي که در اين رابطه تماس داشته از دولت ايران نبوده است؟
جواب: نميگويم از دولت ايران نبوده، بلکه از مقامات دولت ايران نبوده است. والا هر کسي در کانال اول و يا در کانال دوم کار ميکرده يقيناً با اطلاع مسئولين کار کرده، اما مسئولين امريکايي اظهار کردند با مقامات دولت ايران تماس دارند. اين خلاف واقع است، چون هيچ يک از مقامات و مسئولان سطح بالاي دولت ايران در اين ماجرا مستقيماً وارد نبودند و ما آن کساني که در اين ماجراها بودهاند را ميشناسيم، لکن آن کسي که به کاخ سفيد رفته است، را من نميشناسم و نميدانم کيست.
سؤال: در رابطه با چند مساله ي مهم که ممکن است چند دقيقه برنامهي ما بيشتر از معمول به دراز بکشد، بر ميگرديم به حدود هشت سال پيش و اشغال سفارت آمريکا در تهران. آيا امکان ندارد شما مسائل زمان شاه و احياناً ناراحتيهايي که از آن زمان داشتيد را کنار بگذاريد و آمريکا نيز ناراحتيهاي خودش از گروگان گيري را کنار بگذارد؟ و آيا ما محکوم به ادامهي اين روندي که شما اشاره فرموديد مساله ي جنگ به وجود آورده است، هستيم؟
جواب: مشکل در اين است که امريکا با انقلاب ما خوب نيست. و ما بعد از انقلاب آماده بوديم گذشتهها را فراموش کنيم. البته در صورتي که دولت ايالات متحده برخورد خوب و غير خصمانه با انقلاب ميداشت، گذشتهها را فراموش کنيم، اما متأسفانه اين طور نشد.
سندهاي فراواني در اختيار ما هست که طول ماههاي اول انقلاب، سفارت امريکا در تهران کانوني براي توطئه عليه جمهوري اسلامي و عليه انقلاب بود و گر چه شنيدن اين مساله يقيناً براي شما امريکاييها سخت باشد، اما يک واقعيت تلخ است و لذا من شک ندارم که اگر مردم امريکا مطلع بشوند دولت ايالات متحده، هم در زمان رئيس جمهور کنوني و هم در دوران رئيس جمهور قبلي با انقلاب ما چگونه برخورد کردند، به ملت ايران حق ميدهند که از دست دولت امريکا خشمگين و عصباني باشد. ما خواهان تسري مسائل قبل از انقلاب به بعد از انقلاب نبوديم و اين دولت امريکا بود که بعد از انقلاب هم، حوادث تلخ و مشکلي را براي انقلاب به وجود آورد.
سؤال: اکنون شما مي دانيد که در چه نقطهاي هستيد؟ به نظر ميرسد شما که آتش بس را نميپذيريد، امريکا به ناچار فشار بيشتري وارد خواهد کرد تا قطعنامهي بعدي در شوراي امنيت به تصويب برسد و در نتيجه تسليحات کشور شما قطع خواهد شد.
جواب: ما اکنون در نقطهي خوبي قرار نداريم و گناه آن به گردن دولت امريکاست. چون دولت عراق که به ما حمله کرد و يک جنگ هفت ساله را بر ما تحميل نمود، اگر دولت امريکا نميخواست طرف ما را که حق هستيم بگيرد، بايد لااقل بي طرف و بي تفاوت ميماند. در صورتي که واقعيت غير از اين است و آمريکا از عراق که متجاوز است، حمايت ميکند و اين حمايت را به شديدترين وجهي تا امروز ادامه داده که همين مساله طبعاً روابط بين ما و امريکا را به شکل تلخ و بحراني در آورده است.
اين که شما مي گوييد اگر ما قطعنامهي 598 را قبول نکنيم، آمريکا عکس العمل نشان خواهد داد، اولاً سرنوشت جنگ به آمريکا ربطي ندارد. چون اين جنگ، يک جنگ منطقهاي و بين دو کشور است و لذا دولت امريکا با چه مجوزي خودش را وارد چنين ماجرايي ميکند؟! ثانياً قطعنامهي 598 فقط يک نقض کننده دارد و آن دولت امريکاست و همان طور که شما مي دانيد در يکي از مواد اين قطعنامه تصريح شده است که هر حضوري در خليج فارس که منجر به افزايش تشنج شود، نبايستي بعد از صدور اين قطعنامه انجام بگيرد. و حال اين که درست بعد از صدور اين قطعنامه امريکا به خليج فارس لشکر کشي کرد. آيا به نظر شما اين نقض قطعنامه نيست؟
سؤال: آيا شما به زعم خودتان، اکنون در حال جنگ با آمريکا هستيد؟
جواب: فعلاً خير، لکن از آن بيم داريم که امريکا مساله را به آنجا بکشاند.
سؤال: آيا چه چيز موجب ميشود تا شما به سمت جنگ سوق داده شويد؟ و يا بالعکس چه چيزي باعث خواهد شد تا دو طرف از اين حالت تخاصمي عدول کنيد؟
جواب: حضور امريکا در خليج فارس و با اين شکل، علامت جنگ است. چون حضور اين همه کشتي هيچ وقت براي دفاع نخواهد بود. بلکه اين حضور علامت جنگ است! بنابراين حالت مسالمت آميز و علامت عدم تعرض اين است که امريکا واقع بينانه و با گرايش به حق، نيروهايش را از خليج فارس خارج کند.
سؤال: آخرين سؤال اين است که اگر يک صحبت و مذاکرهاي از سوي شما با آمريکا بشود، آيا اوضاع را بدتر خواهد کرد؟ و با توجه به اين که امروز شما صحبت خودتان را با لحن خيلي خصمانه مطرح فرموديد، آيا مذاکره در سطح مقامات بالاي دو کشور امکان پذير نيست؟ و اگر نيست، چرا؟
جواب: ما اگر بخواهيم با شما به عنوان يک شهروند آمريکايي خيلي روراست حرف بزنيم، بايد بگوييم که ما به دولت شما به هيچ وجه اعتماد نداريم. اگر دولت امريکا ميخواست اعتماد ما را جلب کند، بسياري از مشکلات حل ميشد. ما با مردم امريکا هيچ گونه مساله اي نداريم. ما ملت امريکا، يعني شماها را يک ملت باهوش، عالم، پر کار و جدي مي دانيم و هيچ دليلي وجود ندارد که با امريکاييها مساله داشته باشيم، لکن متأسفانه دولت شما تاکنون با ما خصمانه برخورد کرده و اعتماد ما را نسبت به خودش سلب کرده و لذا بايد اين حقيقت تلخ را بگويم که ما تصميمهاي دولت شما را در زمينههاي مختلف، از جمله در رابطه با خودمان، چندان هوشمندانه هم نمييابيم. [1]
1. برگرفته از کتاب مصاحبه ها ( مجموعه مصاحبه هاي آية الله خامنه اي در دوران رياست جمهوري 1366 1368 )، تهيه شده توسط گروه انتشارات سازمان مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۹۲۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنعانی تحریمهای سهکشور آمریکا، انگلیس و کانادا را به شدت محکوم کرد
به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه اقدام سه کشور آمریکا، انگلیس و کانادا در اعمال تحریمهایی علیه برخی اشخاص حقیقی و حقوقی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، همچنین قطعنامه پارلمان اروپا و طرح ادعاهایی علیه کشورمان را به شدت محکوم و از همراهی معدود کشورهایی در اروپا از رویکرد ظالمانه دولت آمریکا انتقاد کرد.
کنعانی افزود: ظرفیتهای نظامی جمهوری اسلامی ایران متناسب با نیاز آن در تامین امنیت و منافع ملی، حفاظت از حاکمیت و تمامیت سرزمینی و دفاع مشروع و بازدارنده در مقابل هرگونه تهدید و تجاوز خارجی است و جمهوری اسلامی ایران از شرکای مهم جامعه جهانی در تأمین صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی و مبارزه با تروریسم بینالمللی است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی تصریح کرد: توسل به ابزار تحریم علیه ظرفیتهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران نه تنها خللی در عزم و اراده دولت و مردم ایران در افزایش اقتدار ملی با هدف دفاع مشروع و قاطع از حاکمیت و تمامیت سرزمینی و امنیت و منافع ملی ایران ایجاد نمیکند، بلکه برخلاف میل تحریم کنندگان، تحریمها را به فرصتی برای خودکفایی و خوداتکایی در تقویت و توسعه ظرفیت دفاعی و نظامی ایران تبدیل کرده است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی از رویکرد دوگانه پارلمان اروپا در موضوع حمله رژیم صهیونیستی به مقر دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در دمشق و دفاع مشروع ایران شدیدا انتقاد کرد و گفت: جای تأسف است که پارلمان اروپا در قطعنامه خود نسبت به اقدام متجاوزانه و ناقض قوانین و حقوق بینالملل رژیم صهیونیستی به مقر دیپلماتیک ایران و شهادت مستشاران رسمی ضدتروریست ایرانی، صرفا به ابراز تأسف بسنده کرده است، اما اقدام مشروع ایران علیه رژیم یاد شده در چارچوب حق ذاتی دفاع مشروع را شدیدا محکوم میکند!
سخنگوی وزارت امور خارجه تاکید کرد: چرا پارلمان اروپا از پرداختن به منشأ و عامل اصلی بروز تنش و ناامنی در منطقه که ریشه در اشغالگری و رویکرد جنایتکارانه رژیم صهیونیستی اسرائیل در کشتار مردم فلسطین و نیز نقض مکرر قوانین و حقوق بینالملل توسط این رژیم جعلی دارد، طفره میرود و در مقابل همسو با سیاست آمریکا از رژیمی حمایت میکند که اصل و اساس ناامنی و تنش در منطقه در طول هشت دهه متمادی است!
کنعانی همچنین با روشن و شفاف توصیف کردن سیاست و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران اوکراین و با رد مجدد ادعاهای مربوط به استفاده از تسلیحات ایران در جنگ اوکراین تاکید کرد: اگر آمریکا و اروپا عزم صادقانهای داشته باشند، جنگ در اوکراین و جنگ علیه غزه در سریعترین زمان ممکن خاتمه خواهد یافت، اما آمریکا و برخی کشورهای اروپایی اصرار دارند که در مسیر غلط تاریخ حرکت کنند و به جای کمک به توقف جنگ، بر آتش آن بیفزایند و وقت خود را مصروف اتهام زنی به دیگران کنند.
کنعانی تاکید کرد: بسیاری از ملتها و دولتها به خصوص در منطقه غرب آسیا دیگر هیچ امید و اعتقادی به نقش آمریکا و متحدان اروپایی آن در کمک به برقراری ثبات و امنیت در منطقه ندارند.
سخنگوی وزارت امور خارجه افزود؛ این دولت و مردم ایران هستند که باید از آمریکا و اروپا به دلیل نقض توافق هستهای و ایفای نقش مخرب در ثبات و امنیت پایدار در منطقه سؤال و طلبکاری کنند، نه اینکه این دولتهای ناقض عهد و پیمان، خود را جای طلبکار و مدعی نشانده و به گستاخی بر فهرست تحریمهای ظالمانه علیه مردم ایران بیفزایند.
کنعانی خاطرنشان کرد: اگر رشادت و جانفشانی سپاه پاسداران و مستشاران شهید ضد تروریست سپاه در منطقه نبود، تروریسم داعشی تا پشت درب پارلمان اروپا و قلب آمریکا نفوذ کرده بود و امنیت منطقه و جهان را بیش از پیش تهدید میکرد، حال چگونه پارلمان اروپا وقیحانه خواستار گنجاندن تنها نیروی واقعی ضدتروریسم جهان در فهرست تروریسم میشود؛ مگر اینکه تصور کنیم گروههای تروریستی در راستای اهداف و منافع نامشروع آمریکا و معدود دولتهای اروپایی و رژیم صهیونیستی برای دامن زدن به بیثباتی و ناامنی در منطقه غرب آسیا عمل میکنند!
سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پایان بار دیگر تاکید کرد: تکرار رویکردهای غیرقانونی و اشتباه توسل به ابزار تحریم و فشار از سوی آمریکا و تبعیت برخی دول اروپایی از واشنگتن، هیچ حق و مشروعیتی برای ادعاهای آنها از منظر حقوقی و بینالمللی ایجاد نمیکند و آنها باید زمانی پاسخگوی این ادعاها و اقدامات ظالمانه خود علیه دولت و مردم ایران باشند.
انتهای پیام/