مسائل بدخیم در مناسبات ما با غرب/کاش فقط برجام نقض شده بود!
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۹۴۱۱۲
روز پنجشنبه نمایندگان مجلس سنای آمریکا، با ۹۸ رأی موافق و تنها ۲ رأی مخالف «طرح جامع تحریم ایران و روسیه» را تصویب کردند. گفته شده، این طرح برای تصویب تنها به ۵۰ رای موافق نیاز داشت!
سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
********
کاش فقط برجام نقض شده بود!
جعفر بلوری در روزنامه کیهان نوشت:
روز پنجشنبه نمایندگان مجلس سنای آمریکا، با ۹۸ رأی موافق و تنها ۲ رأی مخالف «طرح جامع تحریم ایران و روسیه» را تصویب کردند. گفته شده، این طرح برای تصویب تنها به ۵۰ رای موافق نیاز داشت! اگرچه ترامپ سه ماه فرصت دارد تا درباره اجرای آن تصمیمگیری کند اما هم اکنون میتوان تصمیم ترامپ را پیشبینی کرد! «برنی سندرز» و «راند پال»، دو سناتوری بودند که به این طرح رأی مخالف دادند.
این قانون از یک سو اشخاص و شرکتهای مرتبط با برنامه موشکی ایران را در معرض تحریم قرار میدهد و از سوی دیگر، به دونالد ترامپ، این اختیار را میدهد تا این بار به بهانه «حمایت از تروریسم» و «نقض حقوق بشر»، تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کند! به عبارتی از این پس رئیسجمهور آمریکا این اختیار را دارد که، افراد و نهادهایی را که با برنامههای موشکی ایران ارتباط دارند یا با گروههایی که با داعش و تروریستهای تکفیری و رژیم صهیونیستی میجنگند (حزبالله لبنان و مقاومت منطقه) همکاری میکنند، مشمول این تحریمها کند.
این طرح که با عنوان «مقابله با اقدامات بیثباتکننده ایران» به تصویب سنا رسیده، برای تبدیل شدن به قانون باید در مجلس نمایندگان هم تصویب شود. تصویب این طرح یعنی نقض صریح و موردی بندهای ۲۶، ۲۸ و ۲۹ برجام و در نهایت نیز نقض کل برجام چرا که با این طرح عملا شرط جدیدی به توافق اضافه شده است. آمریکا در برجام متعهد شده بود تحریمهایی را که تعلیق کرده «تحت عناوین دیگر» بازنگرداند. اما با این طرح، نه تنها همه آن تحریمها بازمیگردد بلکه تحریمهای تازه و بیسابقهای نیز به آن اضافه میشود. در یک کلام میتوان گفت، این طرح به رئیسجمهور آمریکا این اجازه را داده تا به تعهداتش در برجام عمل نکند و حتی وارد مواردی از تحریمها علیه کشورمان شود که تاکنون یا نتوانسته یا جرات ورود به آن را نداشته است! که در ادامه به این مورد و فتنههای اقتصادی و غیر اقتصادی حاصل از آن خواهیم پرداخت.
اکنون میتوان با قاطعیت گفت از برجام، فقط یک نام باقی مانده و این توافق رسما از حیّز انتفاع ساقط شده است. البته نقض صریح روح و جسم برجام، گوشه بسیار کوچک حاصل از این طرح است و این تازه شروع ماجراست. بخوانید:
طرح «مقابله با اقدامات بیثباتکننده ایران» دارای سه محور کلی است: «تحریمهای موشک بالستیک»، «تحریمهای جدید تروریسم» که آمریکاییها برای اولین بار با این بهانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هدف تحریمهای سخت قرار دادهاند (آمریکا در سال ۲۰۰۷ میلادی تنها نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تحریم کرده بود) و در نهایت، «تحریم تسلیحاتی» که تمام افراد و نهادهایی را که در فروش، تامین و انتقال برخی تجهیزات جنگی مثلتانک و هواپیماهای جنگی، کشتی و ... به کشورمان نقش دارند مورد هدف قرار داده و اموال و داراییهایشان را مصادره کرده و... تحریم یک نهاد قانونی به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که بیسابقه است شاید، مهمترین بخش از این طرح تحریمی تصویب شده در سنا باشد که میبایست به تصویب مجلس نمایندگان آمریکا هم برسد.
برخلاف تصور عمومی، طرح جامع تحریمهای ایران، صرفا فعالیتهای اقتصادی را دربرنمیگیرد و دایرهای به مراتب گستردهتر را دربر میگیرد. طوری که برخی حتی از این طرح با عنوان«مادر تحریمها» نام بردهاند. یعنی صرفا کشورها، اشخاص، شرکتها و نهادهایی را که وارد فعالیتهای اقتصادی با تحریم شدگان میشوند را هدف قرار نمیدهد، کافی است آن کشور، شخص، شرکت یا نهاد، با آن سازمان یا نهاد تحریم شده ارتباط عادی کاری و اداری داشته باشد تا باز هم، مشمول فشارهای تحریمی آمریکا و متحدانش قرار گیرد!
حال با توجه به تحریم نهاد «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران« چه اتفاقی خواهد افتاد؟ واکنش دولت آقای روحانی به این تحریمها چگونه خواهد بود؟ اصولا چرا با وجود حیاتی بودن برجام برای غرب، آمریکاییها بدون «هیچ نگرانی خاصی» آن را نقض کردند؟ «خاص» از آن جهت که برخی مقامات حال حاضر غربی پیش از این بارها تاکید کرده و هنوز هم میکنند که، به هر قیمت ممکن باید این توافق حفظ شود، چرا که به تعبیر اوباما، برجام یکی از بزرگترین پیروزیهای غرب در حوزه سیاست خارجی بوده است، برجامی که بدون شلیک یک گلوله، توانست برنامه هستهای ایران را متوقف کند! آمریکا چرا با این وجود، به راحتی طرح را تصویب و برجام را پاره کرد؟
شاید عدهای علت نقض صریح برجام را در شخصیت خاص دونالد ترامپ و همفکرهای او در کنگره جست و جو کنند. مثلا بگویند، در دوره اوباما اگر بودیم، سنای آمریکا چنین خبطی را نمیکرد. احتمالا چنین تحلیلی را جریانهای نزدیک به دولت در کشورمان دنبال و با تلاش برای نزدیک شدن به اروپا، این مفهوم را علنیتر دنبال خواهند کرد. اما با توجه به اظهارات «رکس تیلرسون» که تنها چند ساعت قبل از تصویب طرح جامع از سوی سنا ایراد شده میتوان گفت، این تحریمها کاری است شبیه به آنچه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه باراک اوباما با عنوان«تحریمهای فلجکننده» دنبال میکرد! دولت اوباما میگفت با این تحریمها به دنبال تغییر رفتار ایران-بخوانید تغییر نظام- هستیم؛ تیلرسون با دفاع از تصویب این طرح گفته: «از نظر من این تحریمها کار خوبی است... ما از عناصر داخلی در ایران که بتوانند به ما در تغییر قدرت کمک کنند پشتیبانی میکنیم. همانطور که میدانیم چنین عناصری در داخل ایران هستند. »(!)
آمریکاییها پریروز و در دوران ترامپ همان کاری را کردهاند که چند سال پیش در دوران کلینتون کرده بودند! «مادر تحریمها» تکرار همان پروسه «تحریمهای فلجکننده» است.
اما به نظر میرسد، لااقل بخشی از علت این جسارت آمریکاییها را باید در داخل جست و جو کنیم. پیش از این هم غربیها با اعمال تحریمهای متعدد برجام را – نه به این صراحت- نقض کرده و واکنش درخوری را از سوی مسئولین دولتی کشورمان مشاهده نکرده بودند. بنابر این چرا نباید دوباره آن را نقض کنند!؟
وقتی اعلام میکنیم، آمریکا روح و جسم برجام را نقض کرده و در اعتراض، موارد نقض شده را مکتوب کرده و به اروپاییها میرسانیم، اما در مقابل این نقض برجامها، کوچکترین تشری به آنها نمیزنیم و تمام اعتراض ما خلاصه میشود به زدن چند ایمیل و نوشتن چند نامه، یعنی به غربیها ناخواسته پیام دادهایم، هیچ برنامه جدی برای مقابله با بدعهدیها و جسارتهایتان نداریم و میتوانید ما را با خیال راحت تحریم کنید. وقتی در چنین شرایط خطیری، تمام دغدغه دولت به جای پریدن به آمریکا میشود پریدن به منتقدان، حاشیه ساختن با واژه صلح توییتر بازی، پخش شدن یا نشدن فلان آهنگ، حضور بانوان در ورزشگاهها و... یعنی، غربیها! تحریممان کنید، چرا که واکنش موثری در قبال نقض برجام از سوی ما نخواهید دید!
شاید تغییر اولویتها و حاشیهسازیهای دیروز که بخش زیادی از عمر دولت و وقت مردم را گرفت، به دلیل آگاهی دولت از شرایط امروز بوده باشد. انشاءالله که اشتباه کرده باشیم اما، به نظر هم نمیرسد واکنش قاطع و عملی از سوی دولت در این باره مشاهده کنیم. دولت با تعطیلی بیشتر حوزهها، ۴ سال عمر خود را صرف «دیگِ برجامی» کرد که از آن «آبی گرم نشده» است. لذا، شاید چارهای ندارد جز ادامه کج دار و مریز این راه ولو با چند کشور اروپایی و یا حتی به تنهایی؛ اگر چه جز یک نام خشک و خالی از «برجام» و «لغو تحریمها» باقی نمانده باشد.
دولت اگر نخواهد اهرم تحریم را از دست دشمن بگیرد، از این پس به شدت بر ادامه حاشیه سازیها نیاز خواهد داشت، حاشیههایی که میتواند هزینههایی به مراتب، سنگینتر از مذاکرات اتمی و برجام بر کشور و مردم تحمیل کند! ادامه چنین وضعیتی «خسارت محض است» و حتی میتواند، مشکلات را در کشور پیچیدهتر کرده و از حوزه اقتصادی به سایر حوزهها بکشاند. چگونه؟
اواخر اردیبهشت ماه سال ۹۵ بود که رویترز به نقل از «ریاض سلامه»، رئیس بانک مرکزی لبنان نوشت، مجبوریم به تحریمهای آمریکا علیه جنبش حزبالله لبنان عمل کنیم چراکه عدم اجرای این قانون به معنی انزوای سیستم بانکی لبنان از جهان خواهد بود(!) در بیانیه رئیسبانک مرکزی لبنان آمده بود: «قانون صادر شده در آمریکا، باید در سطح جهان و لبنان اجرایی شود. بخشنامه شماره ۱۳۷ صادر شده از سوی بانک مرکزی لبنان در سال ۲۰۱۶ یک الزام حقوقی و قانونی لبنانی است... اگر قانون آمریکایی اجرا نشود نمیتواند ثبات مبادلات و تسهیلات بانکی در لبنان را تضمین کرد... بانکهایی که قصد دارند حساب فرد یا سازمانی را ببندند باید توجیهی را برای این تصمیم خود ارائه کنند. هر بانکی میتواند با افراد حزبالله لبنان ارتباط مالی داشته باشد اما در این صورت باید ارتباط خود را با بانکهای جهانی قطع کنند. »
وی در نهایت از همه بانکهای لبنانی خواست به قانون تحریمهای آمریکا علیه حزبالله لبنان متعهد باشند.
بر اساس فرمول تحریمی آمریکا در لبنان، هر گونه حمایت مالی از حزبالله لبنان ممنوع است. این قانون تحریم آمریکایی باعث نزاع بیسابقهای میان حزبالله لبنان و بانک مرکزی این کشور شد که هنوز هم ادامه دارد. آمریکا با طرح تحریم حزبالله لبنان، به نوعی تحریم جنبشهای مخالف خود در لبنان را به دولت لبنان سپرد! و تلاش کرد با این حربه، این کشور را به نوعی دچار «خود تحریمی» و «نزاع داخلی» کند. به نظر میرسد، آمریکاییها این بار به دنبال اجرای این فرمول در ایران هستند و فقط به جای «حزبالله لبنان»، نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را در آن فرمول گذاشتهاند. انتظار آن است که رئیسجمهور کشورمان به این فتنه کثیف آمریکایی پاسخ دندانشکنی بدهند.
نسخه ترامپی ۱۹۲۹
مهدی محمدی در روزنامه وطن امروز نوشت:
درباره تحریمهای جدید چند مساله هست که هر یک را باید جداگانه بحث کرد، اگرچه همه آنها به هم مرتبط است. این مسائل دربرگیرنده بحثهایی درباره متن، چارچوب، زمینه، نتیجه و در نهایت واکنشی است که باید به این تحریم نشان داد.
۱- از حیث متن، با پدیدهای کم و بیش بیسابقه مواجهیم که میتوان آن را یک قطعنامه ۱۹۲۹ دیگر دانست. قانون جدید، یک تحریم ساده نیست بلکه نوعی محاصره اقتصادی علیه ایران است. «قانون مقابله با فعالیتهای بیثبات کننده ایران» تحریمهای ثانویه وسیعی علیه برنامه موشکی ایران اعمال میکند. دقیق که میشوید برنامه موشکی بهانه است و قانون جدید در پی آن است که تمام بخشهای غیرنظامی اقتصاد ایران را به بهانه کمک به برنامه موشکی تحریم کند. در گام بعد، قانون جدید کل سپاه را مشمول تحریم قرار میدهد. این امر جدید نیست ولی فضاسازی بینالمللی علیه اقتصاد ایران را تشدید خواهد کرد. قانون جدید حقوق بشر را هم بهانه کرده و احتمالا بنا دارد برخی نهادهای اقتصادی در ایران را با این عنوان تحریم کند. همچنین این قانون اختیارات وزارت خارجه آمریکا برای معاف کردن اشخاص حقیقی و حقوقی از تحریمها را محدود و منوط به مجوز کنگره میکند. این قانون، برنامه تسلیحات متعارف ایران را هم برای همیشه ممنوع میکند در حالی که حتی قطعنامه ۲۲۳۱ برای این محدودیتها زمان ۵ ساله مقرر کرده است. به این ترتیب، این قانون تمام تحریمهایی را که برجام روی کاغذ تعلیق کرده بود بازمیگرداند و موارد مهمی هم به آن اضافه میکند.
۲- از حیث چارچوب، مساله اصلی این است که این قانون را در کدام چارچوب کلی باید تحلیل کرد؟ این یک مسیر جدید نیست. آمریکا از برجام آموخته است که در صورت شرطیسازی افکار عمومی ایران در دوقطبیهای اقتصاد- امنیت ملی، به دلیل وجود یک جریان همکار در ایران که آماده سردادن ندای سازش است، میتواند به دستکاری در محاسبات راهبردی ایران امیدوار باشد. کاملا واضح است آمریکاییها میخواهند درباره برنامههای موشکی و منطقهای ایران همان راهی را بروند که درباره برجام رفتند، یعنی رساندن هزینه اقتصادی این برنامهها به اندازهای که کشور حس کند تداوم آنها تهدید موجودیتی برای انقلاب ایجاد خواهد کرد. علاوه بر این، برجام آمریکا را به تحریمها معتاد کرده و آن را به این نتیجه رسانده که تحریم جواب میدهد. پیشتر هم آمریکاییها گفته بودند هدف واقعیشان از برجام نه کاهش تحریمها، بلکه کاهش توان پاسخدهی ایران به تحریمهاست. چارچوب محاسباتی که برجام ایجاد کرده، اگر به غیر از این تحریمها بینجامد باید تعجب کرد. در عین حال، توجه به این نکته بسیار مهم است- و جداگانه درباره آن سخن خواهیم گفت- که هدف نهایی همچنان نشاندن ایران پای میز مذاکره و محدود کردن برنامههای امنیت ملی ایران در یک توافق دوطرفه، به دست خودش و تحت فشار داخلی است. همچنان هیچ سناریویی که لااقل بخشی از آن از داخل سازمان نیافته باشد وجود ندارد.
۳- از حیث زمینه، همچنان بسیار مهم است هر بحثی درباره تحریمهای جدید سنا علیه ایران بر این اصل استوار شود که این تحریمها محصول جمهوریخواه شدن کنگره یا روی کار آمدن یک دولت ظاهرا مخالف برجام در آمریکا نیست. تحریمهای جدید محصول محاسبات راهبردیای است که طی ۵ سال گذشته به نحو دوحزبی درباره الگوی عمل دولت ایران شکل گرفته و تثبیت شده است. بر اثر تجربه برجام و آنچه آمریکا از کنشهای راهبردی و تاکتیکی دولت آقای روحانی آموخته، واشنگتن اینگونه محاسبه میکند: ۱-تحریم، رفتار ایران را تغییر میدهد ۲- دولت ایران به تحریمها و فشارهای جدید پاسخی نخواهد داد ۳- دولت در ایران آماده است به عنوان «مکمل فشار خارجی» عمل کرده و به جای پاسخ دادن به فشارها، برای معاملههای جدید فشار بیاورد و ۴- حفظ برجام اولویت شماره یک دولت روحانی در سیاست خارجی است. با این محاسبات، اگر اوباما رئیسجمهور مادامالعمر آمریکا میبود هم، تحریم ادامه داشت و به بهانههای مختلف تشدید میشد.
مساله، از حیث راهبردی، محاسباتی است که دولت آقای روحانی برای آمریکا ایجاد کرده و تا زمانی که این محاسبات ادامه دارد، تحریمها ادامه خواهد داشت. رفتار آمریکا فقط زمانی تغییر میکند که محاسباتش تغییر کرده باشد. از این گذشته، این نکته بسیار مهم است که این تحریمها، تحریمهای پساتعامل است و هیچ کس نمیتواند ادعا کند ایران تحریم شده چون حاضر به مذاکره یا تعامل با آمریکا نبوده است.
۴- از حیث نتیجه دولت آمریکا مایل است تحریمهای جدید را با یک رژیم جدید از فشارهای منطقهای تلفیق کرده و در نهایت ایران را وارد یک چارچوب مذاکراتی و توافق سیاسی در منطقه کند. مهار ژئوپلتیکی ایران یا تجدید توازن در منطقه به نحوی که ائتلاف اسرائیل و صهیونیستهای عربی دست بالا را داشته باشد و متوقف کردن روند پیروزیهای منطقهای ایران، هدف اساسی فشارهای جدید است، منتها آمریکا درست مانند برجام تصور میکند این ممکن نیست مگر اینکه ابتدا اجماع داخلی در زمینه فعالیتهای منطقهای ایران بشکند و در این راه بیش از هر چیز روی کسانی حساب کرده که خود را آماده کردهاند تا بگویند راهحل فقط دادن امتیازهای بیشتر و امید به لطف آمریکاست. مثلثی وجود دارد که تروریسم در تهران یک ضلع آن، تحریم در سنا ضلع دیگر و اظهارنظر فلان مقام دولتی که میگوید ایران باید وارد مذاکرات صلح با سعودی شود، ضلع سوم آن است.
۵- از حیث واکنش، تردیدی نیست دولت آمریکا روی عدم واکنش ایران به این قانون به طور ویژه حساب کرده است. اگر دولت آقای روحانی خیرخواهیهای سابق را میپذیرفت و نقشه راهی برای پاسخ به نقض برجام از سوی آمریکا تدوین و اعلام میکرد، امروز در موقعیت بهتری برای واکنش قرار داشت. اینکه دولت اجازه بدهد آمریکا به صراحت خود را از برجام کنار بکشد و برجام را به توافقی میان ایران و اروپا بدل کند- که اتفاقا این را هم پیشتر گفته بودند- مقدمهای است برای اینکه چند سال دیگر، در آستانه منقضی شدن زمان ۱۰ ساله، آمریکا دوباره زیر میز بزند و اساس برجام را انکار کند؛ امری که برخی نشانههای آن از هماکنون آشکار است. ضمن اینکه تا جایی که به زیرساختهای بینالمللی مربوط است، از اروپا بدون آمریکا کاری ساخته نیست. از همه مهمتر، آمریکا منتظر است ببیند بر سر این موضوع چه میزان اختلاف داخلی ظهور خواهد کرد. کافی است فقط یک بار آقای روحانی مسیر ۴ سال گذشته را کنار بگذارد و قاطعانه اجرای بخشی از تعهدات خود در برجام را متوقف کند. آن وقت خواهد دید که چگونه محاسبات آمریکا شروع به تغییر خواهد کرد.
جشن تولد اعتدال شاید وقتی دیگر
دکتر عبدالله گنجی در روزنامه جوان نوشت:
«چرا برخی از ما لحنمان را اصلاح نمیکنیم و چرا نمیدانیم با چه لحنی با دولت، منطقه و با دنیا صحبت کنیم، با لحن تند به جایی نمیرسیم. » این بخشی از سخنان رئیسجمهور در ضیافت افطار با رسانههای عمدتاً همسو است. گویی با لحن درست فقط باید با دولت، منطقه و دنیا صحبت کرد و ضرورتی ندارد با دیگران نیز لحنمان را اصلاح نماییم و گویی فقط قرار است دیگران لحنشان را اصلاح نمایند و ما از آن معاف هستیم.
باید به شدت نگران بود که همانگونه که واژههای زیبای «اصلاحات» و «مشارکت» در تطبیق با عمل مولدان آن برای بخشی از نخبگان کشور معادل «فحش» بازنمایی شد، اعتدال نیز به همان سرنوشت دچار شود. در چهار سال گذشته اعتدال صرفاً در مواجهه با غرب قابل درک است و حتی ابداعکننده آن، حیطه رهبری و اصل نظام را نیز با افراط درنوردیده است. به همین دلیل باور به پرچمداری اعتدال از سوی دکتر روحانی تقریباً صفر است. این باورناپذیری نه از سوی منتقدان که جریان همسو نیز هیچ دفاعی از چنگاندازی ایشان به صورت نظام و بازوهای توانمند آن نکرد که انتقاد هم کرد. وقتی روحانی سخن از اعتدال میکند به یاد جمله معروف هانتینگتون میافتیم که: «با خشونت مخالفت کن ولی خود بدان عمل کن. » خوب است رئیسجمهور محترم و منتقدان یک تیم مشترک تشکیل دهند و مفاهیم توهینآمیز و افراطی دو طرف را احصا و وزندهی نمایند و روشن شود افراطیون مدنظر ایشان نمرهای بالاتر از افراط میگیرند یا خود ایشان؟ ممکن است کسانی در کشور تندروی کنند و در بسیاری از مواقع قابل دفاع هم نیست اما آنان پرچمدار و مدعی اعتدال نیستند. افراط آنان با افراط روحانی یک تفاوت عمده دارد؛ افراط آنان کسی را خوشحال نمیکند اما افراط روحانی چون در نسبت با اصل نظام و انقلاب و ۱۸۰ درجه برخلاف مواضع خود ایشان در دهه ۶۰ است، غرب و مخالفان نظام را خوشحال و به وجد میآورد. غرب مبنائاً دشمن ماست اما افراطیون مدنظر روحانی منتقد یا مخرب دولت هستند، چه خوب است همانگونه که روحانی با بیان و رفتار خود دشمنان مبنایی را خوشحال میکند بتواند هنر خوشحال کردن منتقدان داخلی را نیز داشته باشد. سخن روحانی بسیار درست است که باید همه انرژی و توان کشور برای حرکت رو به رشد به کار گرفته شود اما هیچ کس از لحن و بیان ایشان حتی در روزهای پس از انتخابات چنین باوری را استنباط نمیکند. چه بسا ایشان اگر در تهیه کارنامه قابل قبول اقتصادی موفق نشود، همچنان افراطگری دوران انتخابات را ادامه دهد و اذهان منتظر کار را دنبال نخودسیاه بفرستد.
اینکه وزیر خارجه امریکا رسماً اعلام میکند به دنبال انتقال مسالمتآمیز قدرت در ایران با کمک نیروهای همسوی داخلی هستیم، براساس کدام دادههای قابل محاسبه بیان میشود؟ نکند خدایی ناکرده طمع و برآورد آنان از تحلیل محتوای افراطگرایانی است که پرچمدار اعتدال شدهاند؟
روحانی به عنوان دانشآموخته حوزه تشیع میداند رأی اکثریت، زمینهساز اختیار و تسهیل قدرت برای ادامه حیات سیاسی است. فقط اقلیت نیستند که ملزم به رعایت اخلاقند. رأی اکثریت، ایشان را معاف از اخلاق و عقوبت نمیکند و در جای حق نمینشاند. «واقعیت» الزاماً به معنی حق نیست و امر اعتباری و قراردادی به معنی امر جوهری نیست. اکنون از اعتدال حتی دکور آن هم قابل مشاهده نیست. اما آنچه مهم است باید همگان به دولت کمک کنند که وارد کار شود. مهم نیست که تابلوی شروع کار با اعتدال، اصلاحات یا اصولگرایی باشد، مهم این است که کشور نیاز به کار دارد و کسانی افراط را در داخل و اعتدال را در خارج نشان میدهند که برنامهای برای ادامه کار نداشته باشند.
بهترین کار رئیسجمهور برای عبور از کسانی که افراطی میخواند، کار است. او اگر دولت را به کار بگیرد مردم وقعی به افراطیون مدنظر ایشان نمیگذارند. رئیسجمهور در جمع اصحاب رسانه میگوید: واقعیتها را به مردم بگویید که چندین فاز پارسجنوبی در این دولت افتتاح شد. هیچ رسانهای نبود که این مهم را برجسته نکرده باشد اما رئیسجمهور این واقعیت را نگفت که بعضی از این فازها توسط چه نهادی آماده افتتاح شد و نه تنها نگفت که حین انتخابات و بعد از آن ۱۵ بار به این نهاد هجمه کردند و آنان که مدعی اعتدال نیستند، نجیبانه سکوت کردند که به منتخب ملت احترام کرده باشند. به تعبیر جناب جهانگیری با یک نهاد ریشهدار چه کردید که امروز یادتان افتاده لحنها باید اصلاح شود و چه ارتباطی بین تحریمهای جدید علیه سپاه و ۱۵ حمله شما به این نهاد و موشکهایش وجود دارد و چه ارتباطی بین تضعیف سپاه و سخن وزیر خارجه امریکا که به دنبال انتقال مسالمتآمیز قدرت در ایران است، وجود دارد؟ زمانی گفتند اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات اما حال باید گفت اعتدال اصلاً متولد نشد، آیا میشود شاهد جشن تولد آن باشیم و قدم نورسیده را گرامی بداریم؟
مسائل بدخیم در مناسبات ما با غرب
محمدکاظم انبارلویی در روزنامه رسالت نوشت:
مفهوم "مسائل بدخیم" از دهه ۱۹۷۰ در ادبیات علوم اجتماعی، اقتصادی و مدیریت به کار برده شده است (۱) به نظر می رسد امروز همین مفهوم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی و مناسبات ما با غرب بویژه استکبار و استبداد جهانی مصداق دارد. نوع مسئله ما با آمریکا از جنس "مسائل بدخیم" است. "مسائل بدخیم" چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ در مسائل بدخیم، ما هیچ صورتبندی مشخصی از تعریف مسئله نداریم. تعریف مسئله، خود مسئله است. کسی نمی تواند آن را تعریف و سپس حل کند. راهمسئله بدخیم درست یا غلط نیست، "خوب" یا "بد" است.
در مسائل بدخیم آزمون درستی برای ارزیابی پیامدهای راه حل وجود ندارد و موجی از پیامدها در پس هر راهحلی خوابیده است.
فرصتی بر آزمون و خطا در مسائل بدخیم وجود ندارد. هر بار تلاش برای حل مسئله پیامدهای سنگینی دارد، بویژه آنکه مجموعهای از راهحل ها و راهکارها در میان نیست. (۲)
آینده پژوهی و سناریونویسی مناسبات با غرب بویژه آمریکا باسابقه خونینی که بر روابط فی مابین- چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب- وجود دارد فوق العاده مهم است و باید آن را در رده "مسائل بدخیم" رتبهبندی کرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران یک پردهبرداری از این "بدخیمی" کرده و فرمودند : "بسیاری از مسائل ما با آمریکا قابل حل نیست. مشکل ما با آمریکا اصل جمهوری اسلامی است. آمریکا نه با حقوق بشر ما و نه با انرژی هستهای ما مشکل دارد بلکه مشکل اصلی آمریکا، نفس جمهوری اسلامی است. این یک پرده از شناخت حقیقی مسائل ما با آمریکا و غرب است که نهایت "وخیم" بودن مناسبات ما و آنها را
منبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۹۴۱۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنعانی تحریمهای جدید آمریکا، انگلیس و کانادا را به شدت محکوم کرد
به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه اقدام سه کشور آمریکا، انگلیس و کانادا در اعمال تحریمهایی علیه برخی اشخاص حقیقی و حقوقی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، همچنین قطعنامه پارلمان اروپا و طرح ادعاهایی علیه کشورمان را به شدت محکوم و از همراهی معدود کشورهایی در اروپا از رویکرد ظالمانه دولت آمریکا انتقاد کرد.
کنعانی افزود: ظرفیتهای نظامی جمهوری اسلامی ایران متناسب با نیاز آن در تامین امنیت و منافع ملی، حفاظت از حاکمیت و تمامیت سرزمینی و دفاع مشروع و بازدارنده در مقابل هرگونه تهدید و تجاوز خارجی است و جمهوری اسلامی ایران از شرکای مهم جامعه جهانی در تأمین صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی و مبارزه با تروریسم بینالمللی است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی تصریح کرد: توسل به ابزار تحریم علیه ظرفیتهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران نه تنها خللی در عزم و اراده دولت و مردم ایران در افزایش اقتدار ملی با هدف دفاع مشروع و قاطع از حاکمیت و تمامیت سرزمینی و امنیت و منافع ملی ایران ایجاد نمیکند، بلکه برخلاف میل تحریم کنندگان، تحریمها را به فرصتی برای خودکفایی و خوداتکایی در تقویت و توسعه ظرفیت دفاعی و نظامی ایران تبدیل کرده است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی از رویکرد دوگانه پارلمان اروپا در موضوع حمله رژیم صهیونیستی به مقر دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در دمشق و دفاع مشروع ایران شدیدا انتقاد کرد و گفت: جای تأسف است که پارلمان اروپا در قطعنامه خود نسبت به اقدام متجاوزانه و ناقض قوانین و حقوق بینالملل رژیم صهیونیستی به مقر دیپلماتیک ایران و شهادت مستشاران رسمی ضدتروریست ایرانی، صرفا به ابراز تأسف بسنده کرده است، اما اقدام مشروع ایران علیه رژیم یاد شده در چارچوب حق ذاتی دفاع مشروع را شدیدا محکوم میکند!
سخنگوی وزارت امور خارجه تاکید کرد: چرا پارلمان اروپا از پرداختن به منشأ و عامل اصلی بروز تنش و ناامنی در منطقه که ریشه در اشغالگری و رویکرد جنایتکارانه رژیم صهیونیستی اسرائیل در کشتار مردم فلسطین و نیز نقض مکرر قوانین و حقوق بینالملل توسط این رژیم جعلی دارد، طفره میرود و در مقابل همسو با سیاست آمریکا از رژیمی حمایت میکند که اصل و اساس ناامنی و تنش در منطقه در طول هشت دهه متمادی است!
کنعانی همچنین با روشن و شفاف توصیف کردن سیاست و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران اوکراین و با رد مجدد ادعاهای مربوط به استفاده از تسلیحات ایران در جنگ اوکراین تاکید کرد: اگر آمریکا و اروپا عزم صادقانهای داشته باشند، جنگ در اوکراین و جنگ علیه غزه در سریعترین زمان ممکن خاتمه خواهد یافت، اما آمریکا و برخی کشورهای اروپایی اصرار دارند که در مسیر غلط تاریخ حرکت کنند و به جای کمک به توقف جنگ، بر آتش آن بیفزایند و وقت خود را مصروف اتهام زنی به دیگران کنند.
کنعانی تاکید کرد: بسیاری از ملتها و دولتها به خصوص در منطقه غرب آسیا دیگر هیچ امید و اعتقادی به نقش آمریکا و متحدان اروپایی آن در کمک به برقراری ثبات و امنیت در منطقه ندارند.
سخنگوی وزارت امور خارجه افزود؛ این دولت و مردم ایران هستند که باید از آمریکا و اروپا به دلیل نقض توافق هستهای و ایفای نقش مخرب در ثبات و امنیت پایدار در منطقه سؤال و طلبکاری کنند، نه اینکه این دولتهای ناقض عهد و پیمان، خود را جای طلبکار و مدعی نشانده و به گستاخی بر فهرست تحریمهای ظالمانه علیه مردم ایران بیفزایند.
کنعانی خاطرنشان کرد: اگر رشادت و جانفشانی سپاه پاسداران و مستشاران شهید ضد تروریست سپاه در منطقه نبود، تروریسم داعشی تا پشت درب پارلمان اروپا و قلب آمریکا نفوذ کرده بود و امنیت منطقه و جهان را بیش از پیش تهدید میکرد، حال چگونه پارلمان اروپا وقیحانه خواستار گنجاندن تنها نیروی واقعی ضدتروریسم جهان در فهرست تروریسم میشود؛ مگر اینکه تصور کنیم گروههای تروریستی در راستای اهداف و منافع نامشروع آمریکا و معدود دولتهای اروپایی و رژیم صهیونیستی برای دامن زدن به بیثباتی و ناامنی در منطقه غرب آسیا عمل میکنند!
سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پایان بار دیگر تاکید کرد: تکرار رویکردهای غیرقانونی و اشتباه توسل به ابزار تحریم و فشار از سوی آمریکا و تبعیت برخی دول اروپایی از واشنگتن، هیچ حق و مشروعیتی برای ادعاهای آنها از منظر حقوقی و بینالمللی ایجاد نمیکند و آنها باید زمانی پاسخگوی این ادعاها و اقدامات ظالمانه خود علیه دولت و مردم ایران باشند.
انتهای پیام/