اظهارات صریح سیدعلی خمینی درباره فسادها
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۹۴۸۸۶
از پس چهل سال چگونه میتوان به شخصیت امام و کار سترگ او، انقلاب اسلامی ایران، نگریست؟ چگونه و از کدام زاویه میتوان به بازخوانی اندیشه و عملکرد امام نگاه کرد؟ برای نسل جوانی که از امام خاطره بیواسطه ندارد، تشریح و توضیح کدام جنبهها از شخصیت امام را باید در اولویت قرار داد؟ اگر امام امروز حاضر میبود، چه نگاهی به انقلاب و راه پیموده شده داشت؟ باید به خاطر آورد که قبل از انقلاب گفتمانی بر جامعه مسلط بود که راه بر هر ابراز نظر و اندیشه بسته بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با توجه به اينكه حدود چهل سال از انقلاب اسلامی میگذرد و ازآنجایی که اصل و اساس اندیشه حضرت امام، حکومت اسلامی بود، تحلیلی از ویژگیهایی که حضرت امام در خصوص تحقق حکومت اسلامی بيان داشتند را برایمان بفرمایید.
تشکر میکنم از شما که زحمت کشیدید و تشریف آوردید. قبل از اینکه در مورد واژه حکومت اسلامی و اینکه در طول تاریخ مساله حکومت اسلامی چه پیشینهای دارد بحث کنیم، چون صحبت از امام است و 38 سال بعد از انقلاب، این اشاره را به نظرم خوب است بکنیم که امام به جاى اصطلاح حكومت اسلامى بحث جمهوری اسلامی را مطرح کردند. حکومت اسلامی از قدیم بود و در میان متفکران مطرح بود و در میان مردم هم خواهان بسیاری داشت و در طول تاریخ هم از آن زیاد یاد و نام برده شده است. اما بحث جمهوری اسلامی از شاهکارهای نظری امام است که در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب، آن را مطرح کردند. لذا به نظرم بهتر این است كه در مباحثی که مطرح میکنیم بر همین عنوان جمهوری اسلامی تاکید داشته باشیم؛ به همان دلیلی که امام روی مساله جمهوری اسلامی تاکید داشتند. در ذيل عنوان جمهوری اسلامی، نقش مردم و انتخابات و حضور همیشگی مردم و چشمان تیزبین مردم و رسانهها و آزادی رسانهها، همه لحاظ میشود. البته ما معتقدیم اگر حکومت اسلامی هم بگوییم همه اینها در آن هست اما چون ممکن است قرائتهای مختلفی از حکومت اسلامی صورت بگیرد، لذا به نظرمان میرسد که همانطور كه تاکید امام بر جمهوری اسلامی بود تاکید ما هم باید بر جمهوری اسلامی باشد.
جمهوری اسلامی همانطور که از اسمش پیداست و در کلمات امام هم بیان شده، این بود که قالب، فرم و شکل حکومت ما، جمهوری است و امام تصریح کردند جمهوری که ما میگوییم همان جمهوری است که امروز در دنیا متداول است. ما اصطلاح جدیدی برای جمهوریت وضع نکردهایم. جمهوریتی که ما بیان میکنیم، همان جمهوریتی است که در دنیا بیان میشود و با دقت هم از واژه دموکراسی یاد نمیکنند. با اینکه یکی از اقران جمهوری اسلامی، جمهوری دموکراتیک بود. ایشان با دقت، روی مساله دموکراسی نمیایستند، اگرچه ما معتقد هستیم که مردمسالاری و دموکراسی هم با تفسیر درستی که در دنیا باید نسبت به آن انجام شود آنها هم از دستاوردهای بشری است و خوب است و باید باشد. اما به دلایلی که یکی از آنها، ابهام مفهومی واژه دموکراسی است (که در دست یک عده هست که آنها میخواهند تعریفش کنند) و به دلایل دیگر، امام از واژه جمهوری اسلامی یاد میکند.
شکل حکومت ما و فرم حکومت ما جمهوری است اما محتوای آن باید براساس فرامین اسلام باشد. امام میفرمایند تمام مقصد ما، اسلام است. یعنی اگر هر حرکت، صحبت و اقدامی میکنیم، تمام مقصد ما اسلام است. لذا امام به عنوان یک مرجع دینی و به عنوان یک عالم دینیِ مورد قبول ملت، گام در راه مبارزه گذاشت و وقتی هم که پیروز شد من فکر نمیکنم در طول تاریخ بشر، رهبری وجود داشته باشد که آن مقدار که امام متکی به مردم بود، به مردم متکی بوده باشد. و این میزان جمعیت که پشت سر امام بودند، به حرف امام بودند در تاريخ كم نظير است. امروز شاید جوانان و نسلهای جدید، درک درستی نسبت به تاثیرگذاری امام و محبوبیت امام در میان تودههای مردم نداشته باشند. اما بروند تحقق کنند و بپرسند، واقعا شخصیت امام، یک شخصیت محبوب بود و لذا من جای دیگری هم گفتهام که اگر ما جهات شرعی و فقهیِ حکومتی که امام تشکل داد را کنار بگذاریم، در نزد تمام بشر، حکومتی که او تشکیل داد، یک حکومت مشروع بود. یعنی طبق تمام برداشتها و تمام نظریات امروزین، حرکت امام بر پایه یک حرکت مدنی است، فارغ از هرگونه خشونت است. امام در دورهای که همه دست به اسلحه برده بودند و در دورهای که شرق و غرب عالم دنبال اسلحه، تفنگ و تیر بود، با عملیات ایذایی و مسلحانه و تروریسم مخالفت کرده. یک وقت امروز میآییم و میگوییم که با تروریسم مشکل داریم اما یک وقت به سالها قبل باز مىگرديم كه همین مجاهدین خلق بودند (که امروز در ایران آنها را به عنوان منافقین میشناسیم و آنها را یک گروه منفور در بین مردم میدانیم) آن وقتی که اینها قبل از انقلاب عملیات انجام میدادند، در تاریخ موجود است كه چه بزرگانی نزد امام رفتند و گفتند که اینها آدمهای صالحی هستند و توان دارند که انقلاب را پیش ببرند، اینها میتوانند شاه را سرنگون کرده و از بین ببرند. بزرگان و نزدیکترین آدمها به امام نزد ايشان آمدند و گفتند که اینها خوب هستند و کار عملی انجام میدهند و مجاهدت میکنند و به عنوان مجاهد، همراه باجهاد، تیر، تفنگ و اسلحه هستند اما در آن زمانه است که امام میفرمایند ما با مردم و توده مردم کار داریم. ما با تروریسم و ترور و عملیات مسلحانه مشکل داریم و مخالفیم. لذا امام یک حرکتی را شروع کردند، تودههای مردمی را بسیج کردند و یک حکومتی تشکیل دادند و در اولین روزها، صحبت از رفراندوم کردند که مردم پای صندوقها بیایند. اینجا خاطرهای برایتان نقل میکنم که البته معروف است. مرحوم دایی ما، آقای سید صادق طباطبایی میگفتند وقتی که انقلاب پیروز شد امام یکباره دستور دادند که در اسرع وقت و در سریعترین وقت ممکن رفراندوم را برگزار کنید. درحالی که مسئولان كشور اصلا توانش را نداشتند و میگفتند که ما نمیتوانیم این رفراندوم را اجرا کنیم. امام میگفتند که نه، حتما این کار باید انجام شود. آقا صادق میگوید که من نزد امام رفتم و گفتم که اصلا احتیاجی نیست، تمام دنیا میدانند که شما رهبرید و هرچه شما بگویید، مقبول مردم است. تمام دنیا پذیرفتهاند که شما الان مقبولیت و مشروعیت دارید، چه اصراری دارید نسبت به اینکه در این شرایط بیاییم و رفراندوم برگزار کنیم؟ و همان موقع بعضی از کشورهایی که 20 سال پیش انقلاب کرده بودند را برای امام مثال میزند که فلان کشور 20 سال است که انقلاب کرده و هنوز هم قانون اساسی ندارد و شرایط را انقلابی اداره میکند! ما هم شورای انقلاب داریم و فعلا اداره کنیم. امام میفرمایند شما متوجه نیستید. الان همه قبول دارند اما 20 یا 50 سال دیگر میگویند که اینها دروغ بود، مردم نبودند و یک جمعی بودند، کودتا کردند و ملت را ترساندند و موجی درست کردند و حکومت تشکیل دادند. ما باید رای بگیریم تا در تاریخ سربلند باشیم. امروز واقعا باید به این نگاه احسنت بگوییم با اینکه آن زمان برگزاری انتخابات، سختی، مشقت و مشکلاتی داشت، اما امروز دیگر کسی نمیتواند بگوید که جمهوری اسلامی از اساس روی احساسات بود و یک عده انقلابینما بودند. امروز همه قبول دارند که شروع و تاسیس این انقلاب با رای بالای 90 درصد ملت ایران بوده است چون انتخابات برگزار شد. امروز اگرچه بعضى میگویند که حکومت شاه چنان و چنین بود و یک عده هم دنبال این افتادهاند که بگویند آنها خوب بودند! اما من عرض میکنم اگر این رفراندوم برگزار نشده بود و 90 درصد مشارکت مردمی نبود و به آن حکومت «نه» و به حکومت جمهوری اسلامی «آری» نمىگفتند، امروز ما نمیدانستیم که باید چه بگوییم. امروز به جوانان و مردمان میگوییم که وجدان عمومی جامعه را تخطئه نکنید. وجدان عمومی جامعه، حکومت پهلوی را حکومت فاسد، ناتوان و حکومتی مشکل دار میدانست که نمیتوانست حوائج و خواستهای مردم را برآورده کند شاهد هم وجدان عمومی بيش از 90 درصد ملت است و نمیشود که 90 درصد ملت در مورد حاکم خودش، اشتباه کند. نمیشود 90 درصد یک ملت، خیر و صلاح خودش را نفهمد. لذا این مقدمات برای این است که ما بدانیم امام بحث جمهوری اسلامی را مطرح کرد و خواستههای اساسی هم همان خواستههایی بود که مردم داشتند. یعنی استقلال، آزادی و حضور و نقش مردم به عنوان جمهوریت نظام و اسلام با تمام احکام درخشانش که مطابق با اجتهاد امروز باشد. ما سلفی و تحجرزده نیستیم و اگر صحبت از اسلام میکنیم یعنی اسلامی که حوائج امروز ما را برآورده میکند و جواب میدهد. اینها به نظرم آرمانهای اصیلی بود و حالا اگر بخواهیم بشماریم که واقعا آرمانها چه بود، شدنی است اما بحث مفصلی میطلبد که آن آرمانهای اساسی ملت ایران چه بود. ولی به نظرم گویاترین شعار، همان شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است که دربردارنده خواست اصلى اکثریت ملت ایران در آن زمان و این زمان بوده است.
با توجه به اینکه خیلی از گروهها و حتی مراجع در آن موقع نقش مرجعيت براى مردم داشتند ولی امام توانست قاطبه مردم را پشت سر خودشان بیاورد. این وجه تمایز شخصیت امام به عنوان یک چهره انقلابی با آن گروهها و مراجعی که در آن زمان وجود داشتند، چه بود که امام توانست خیلی سریع مردم را به صحنه بیاورد؟ هرچند قبلا زحمات زیادی برای این مساله کشیده بود و در فاصله سالیان منتهی به انقلاب با توجه به اینکه امام در داخل کشور نبود، اما همه پشت سر امام قرار گرفتند. تمایز بین گروهها و شخصیتها و مراجع با شخصیت حضرت امام چیست؟
ما منکر تلاشهای بسیار زیادی که صورت گرفته بود تا نظام شاه و پهلوی و در حقیقت آن گفتمان نظام پهلوی سست شود، نیستیم. چون ما با شخص پهلوی که مشکلی نداشتیم. ما نه با رضاشاه مشکل داریم و نه با محمدرضاشاه و نه با پسرش مشکل نداریم. با اینها که همین جوری پدرکشتگی نداشتیم! ملت ایران که با اینها مشکلی نداشتند. مشکل ملت ایران و ما با گفتمان حاکم بر نظام پهلوی بوده است. گروههای مختلفی همه در این مساله نقش داشتند؛ از تودهای ها، چپی ها، راستی ها، فشارهای بینالمللی، نقش مراجع، روحانیت، دانشگاهیان، روشنفکران و همه اینها حضور داشتند. خودِ سیستم پهلوی نقش بسیار مهمی در اضمحلال خودش داشت با اشتباهات فجیع و رفتارهای اشتباه، خودش راه را برای این مساله هموار میکرد. اما همه قبول دارند که نقشی که امام داشت و مرجعیتی که امام در مسائل سیاسی و اجتماعی داشت، هیچکس دیگری نداشت. از یکی از بزرگانی که قبل از انقلاب زحمت هم میکشید، فارغ از طرز فکرشان، نقل میکنم که میگفت وقتی ما اعلام راهپیمایی میکردیم هزار تا دوهزار نفر جمع میشدند ولی وقتی آقای خمینی اعلام راهپیمایی میکرد، چند میلیون نفر در سراسر کشور بسیج میشدند. لذا طبیعی بود که ما مجبور شویم و برویم پشت سر ایشان قرار بگیریم.
امام خصوصیات مختلفی داشت؛ نخست اینکه یک عالِم دینی بود؛ در یک جامعه دیندار و دینمدار، یک عالم فاضلِ سیدِ باتقوا یک قابلیتی دارد که میتواند مردم را جذب کند. دوم اینکه یک صداقت ويژه اى با مردم داشت. امام تا پایان عمرش به مردم دروغ نگفت و با مردم صادقانه رفتار کرد و این را مردم میفهمیدند. مردم، مردم شناسی را خوب میدانند و میفهمند. میدانند چه کسی با آنها صادقانه برخورد میکند و چه کسی دروغ میگوید و ریا میکند و ادا درمیآورد. امام هیچوقت اهل تظاهر نبود و مردم او را شناختند. امام همین بود. دشمنان امام میگویند همین بود و بد بود و دوستداران بسیار زیاد امام هم میگویند که همین بود و خوب بود. کسی در این مساله شبهه ندارد. امام، صادق بود. همین بود که بود. اگر از مردم حرف میزد، عقیدهاش بود. واقعا مردم ما قبول داشتند که اگر امام اعتقادی به جمهوریت نداشت روی مصلحت نمیگفت که جمهوریت. امام اگر با ملیگرایی افراطی مشکل داشت، نمیآمد به خاطر سکوت کردن عدهای این را نگوید بلکه بیان میکرد و میگفت که اسلام با ملیگرایی افراطی مشکل دارد و این را ملت میفهمیدند. پس دومین عنصری که در وجود امام بود، صداقت امام بود. امام تا آخر همین بود. همسر امام هم همین بود. یک وقتی در فرانسه، گروهی از خانمها که به چریکها و مجاهدین نزدیک بودند، منزل خانم امام آمده بودند. خانم امام اصلا سیاستزده نبودند و یکی از نقاط آرامش امام این بود که به خانه که میآمدند، با محيطى آرام روبهرو بودند. همراه امام بودند و مشکلات را چشیدند اما سیاست زده نبودند. یک عده از همین زنانی که در انقلاب فعالیت میکردند و از مجاهدین و چریکها بودند، به فرانسه آمده بودند که امام را ببیند. امام میآیند و میبینند که پسته و سوهان و چای برای پذیرایی گذاشتهاند. اعتراض میکنند و میگویند که مردم ایران دارند تلاش میکنند و خون میدهند و حالا شما اینجا پسته میخورید؟ البته زندگى خانم امام خیلی ساده بود یعنی از حیث زندگی یک زندگی سادهای داشت ولی آن زمان همین که پسته گذاشته بودند، براى آن مهمانها تعجب بر انگیز بود. خانم امام میگویند این پستهها را من نخریدم و از ایران برای من هدیه آوردند. من میتوانم دو کار بکنم؛ یکی اینکه اینها را پشت بگذارم و خودم و بچههایم بخوریم، یکی اینکه شما میهمان هستید و برای شما بیاورم و شما هم بخورید. من که نمیتوانم اینها را دور بریزیم. این تظاهر است که بنده این پستهها را قایم کنم برای اینکه به شماها برنخورد. زندگی ما همین است و اینها را هم برای ما هدیه آوردهاند و من میتوانم در پستو بنشینم و پستهها را با بچههایم بخورم. این صداقت و این عدم تظاهر را مردم فهمیدند. سومین عنصر، مساله شجاعت امام بود. امام در نهایت شجاعت بود. اینکه امام میفرمودند به عمرم از کسی نترسیدم، این یک حقیقت در زندگی ایشان بود. ایشان هیچوقت نترسید. در سال 42 که اصلا کسی فکر نمیکرد این انقلاب پیروز شود، حركت خود را آغاز مى كنند. از کسانی که در آن عرصه بودند، بپرسید که سال 42 که سهل است، سال 55 هم کسی تصور نمیکردند که انقلاب به این زودی پیروز شود. حتی نزدیکترین و فعالترین آدمها، خیال نمیکردند. امام، کسی بود که در قم احترام داشت و درس امام بنا بر اسناد ساواک، شلوغترین درس در میان درسهای خارج بود. 500 نفر آن زمان سر درس ایشان شرکت میکردند. احترامی داشت و رفت و آمد و بند و بساطی برقرار بود ولی همه اینها را کنار گذاشت چون احساس وظیفه کرد، ایستاد. امروز جوانان ما خیال میکنند که امام همین امامی بود که وقتی از هواپیما پایین آمد 3، 4 میلیون نفر به استقبالش رفتند و بعد از اينکه 10 سال در نهايت عزت حکومت كردند (هرکس را که او اشاره میکرد، مردم رای میدادند. مردم اگر احساس میکردند تهِ قلب امام به کسی نزدیک است به او نزدیک میشدند) دار فانی را وداع گفت و 7، 8 میلیون نفر آمدند و پرشکوهترین بدرقه تاریخ را رقم زدند. جوانان ما خیال نکنند که قصه این بوده است که از سال 57 تا سال 68 است. امام وقتی سال 42 قيام كرد، در خانه ریختند و او را گرفتند و بردند. معلوم نبود چه بر سر امام میآید. بعد از اینکه برش گردانند، دوباره حرکت را شروع کرد و او را به ترکیه فرستادند. در ترکیه، تک و تنها با حاج آقا مصطفی بودند و هیچ خبری نبود. از نجف امام را بیرون کردند درحالی که به اطرافیان خودشان هم نگفته بودند. خواستند که به کویت بروند ولی با آن سیطره حکومت پهلوی جایی او را راه نمیداد. امام گفت من هرجا بتوانم حتی شده فرودگاه به فرودگاه میروم و پیام خودم را به دنیا میرسانم. چه کسی خیال میکرد انقلاب پیروز میشود؟ این شجاعت امام بود. چهارمین خصوصیت، تکلیفمداری امام بود. امام به تکلیف عمل میکرد. امام اهل تعقل بود و عاقلانه رفتار میکرد اما مصلحت جویانه رفتار نمى كرد. فرق است بین عاقلانه رفتار کردن و مصلحتجویی به معنای راحت طلبی. ما دو جور مصلحت طلبی داریم؛ یکی مصلحتطلبی که شما برای رسیدن به آن هدف، راهت را عوض میکنی. اين مصلحتسنجى مطلوب است اما گاهى ريشه مصلحت طلبى راحت طلبی است. شما برای اینکه به راحتی برسید، مصلحت سنجی کرده و سر جایت مینشینی. اینها ویژگیهایی بود که در امام بود و باعث شد قاطبه ملت پشت سر امام قرار بگیرند و این توان امام بود که توانست این کار را انجام دهد.
نقش و جایگاه اندیشه امام در شرایط امروز کشور را چگونه میبینید؟ اکنون وضعیت به چه صورت است و چه آسیبهایی این اندیشه را تهدید میکند؟
ببینید! شکی نیست که جمهوری اسلامی بر پایه اندیشههای امام استوار شده است. شکی نیست مردم که به جمهوری اسلامی «آری» گفتند، به جمهوری اسلامیِ امام خمینی «آری» گفتند. از حیث اخلاقی، مشروعیت حکومت جمهوری اسلامی، منوط به تبعیت از اندیشههای امام است. اینکه میگویم از حیث اخلاقی، چون از حیث قانونی و حقوقی اینکه مردم چه غرضی داشتند و با چه انگیزهای به جمهوری اسلامی رای دادند از حیث حقوقی ارزش ندارد و انگيزه از فعل در بعضى شرايط جدا میشود. از نظر حقوقى مردم بالاخره به جمهوری اسلامی «آری» گفتند و این هم قانون اساسی و مجلسش است. لذا از حیث مشروعیت حقوقی، جمهوری اسلامی محقق شده و طبعا امام هم رهبری بوده که توانسته افکار خودش را پیاده کند. اما از حیث اخلاقی، یقینا مشروعیت جمهوری اسلامی منوط به امام است. چون همه میدانند که مردم به آن حکومت مد نظر امام «آری» گفتند. اگر امام به جای جمهوری اسلامی، جمهوری دموکراتیک اسلامی هم میگفتند، همان رای را میآورد. لذا ما حقيقتا مدیون اندیشه امام هستیم. امروز غیر از یکسری صداهایی که در داخل جمهوری اسلامی کمرنگ بود و میگفتند که دوره امام تمام شده و دیگر باید سراغ دوره جدید برویم، در داخل جمهوری اسلامی و در نگاه رسمی، ما شکی نداریم که همه پیرو اندیشههای امام هستند. شخصیت اول نظام جمهوری اسلامی که رهبری معظم انقلاب باشد در تمام سخنرانیها و در تمام جلسات، بر این مساله تاکید میکنند و این یکی از نکات ویژه در سیره رفتاری مقام معظم رهبری است. یعنی شما تمام سخنان رهبری معظم انقلاب را که بررسی کنید، میبینید بیشترین تاکید ایشان بر راه امام است. همچنین سایر مسئولان ما از ابتدای انقلاب چه مرحوم آیت ا... هاشمی، چه بزرگان اصلاحات، چه جناب آقای احمدینژاد، چه جناب آقای روحانی، همه اینها در سخنان علنی و کلام علنی خود، مدعی پیروی از راه و خط امام بودهاند و بالاتر به شما بگویم که اينها خودشان مدعی خط امام بودند. يعنى هم مدعى پيروى از خط بودند و هم مدعى خود خط امام بودند. یعنی غیر از اینکه میگفتند ما پیرو امام هستیم، میگفتند که اتفاقا خط امام را ما هستیم که ترسیم میکنیم. ما میدانیم و ما میفهمیم و ما هستیم که به خط اصیل امام برگشتهایم. خط اصیل امام هم همان خط انقلاب بود. من این نکته را گفته ام و اینجا هم تکرار میکنم؛ یک انقلاب ممکن است صورت بگیرد ولی درطول تاریخ بمیرد و تمام شود. ممکن بود انقلاب ایران كه بر پایه یک خواستههایی شکل گرفت، تمام شود و مبدل به جمهوری اسلامی شود و آن خواستهها دیگر تمام شود و از بین برود. ما که مدعی هستیم که انقلاب ما هنوز زنده و باقی است، معنايش این است که آرمانهای انقلاب ما، امروز هم آرمان مردم ماست. انقلاب ما بر پایه آرمانهايى استوار بوده است؛ آزادی، استقلال، اسلام، عدالت. امروز از همه جوانان بپرسید آیا به نظر شما آزادی یک عنصر مطلوب است و ما باید به سمتش برویم یا نه؟ میگویند بله. لذا حرفم این است که آرمانهای اصلی انقلاب ما امروز هم مورد قبول قاطبه ملت ایران است. هرکدام از کاندیداهای ریاست جمهوری یا نمایندگان مجلس که میآیند حرف میزنند و صحبت میکنند بر همان آرمانها تاکید میکنند و مردمی که در اجتماعات اینها شرکت میکنند اگر دم از آزادی، عدالت و مستضعفان میزدند همه و همه ریشه در همان آرمانهایی دارد که ملت ایران در سال 57 داشت. لذا من معتقد هستم که ما در حیطه رسمی هنوز خود را مدیون و مرهون راه امام میدانیم. اما در حیطه عمل چقدر توانستهایم که به آرمانهای امام نزدیک شویم؟ من معتقد هستم که در بعضی از آرمانها، گامهای بسیار مهمی برداشته شده. در مساله استقلال گامهای بسیار مهمی برداشته شده. استقلال مثل اکسیژن در هوا میماند. تا وقتی هست، قدرش دانسته نمیشود. امروز اگر کسی كه در خیابان شعار میدهد، شعار استقلال نمیدهد از اين جهت است كه استقلال هست و وجود دارد. ولی مردم سال 57 چرا صحبت از استقلال میکردند؟ خوب است که مردم ما به این توجه کنند، یادشان بیاید و بدانند مردم که تابع شعار زید و عمرو و بکر نبودند که شعار استقلال میدادند. اگر واقعا خواستهشان نبود، نمیگفتند استقلال. میدانید چرا میگفتند؟ چون نداشتند و به وضوح میدیدند که کشورشان زیر یوغ استکبار است و هرچه آنها بگویند را عمل میکنند و هرچه آنها بخواهند را انجام مى دهند. اینکه میدیدند بالاترین مقامشان که شاه باشد در بیرون رفتن از کشور و برگشتن محتاج اجازه بوده است! توجه نکنید به حرفهایی که امروزه میزنند که فلانی این یا آن را گفت بلکه به وجدان عمومی مردم اعتماد کنیم. چه قدیم و چه جدید، به وجدان عمومی مردم اعتماد کنیم. مردم واقعا از نبود استقلال رنج میبردند و ما در جمهوری اسلامی توانستیم گامهای مثبتی در این زمینه برداریم. مساله امنیت و حضور مردم در صحنه. امروز شاید انتقاداتی نسبت به اینکه شاید همگان نتوانند در انتخابات بیایند و کاندیدا شوند، وجود داشته باشد که حالا به نظرم؛ یکسری از اشکالات شکلی هم داریم که باید روی آن توجه بشود و قانونا باید این مشکلات را حل کنیم اما حضور مردم را نادیده نگیرید. مردم در همین انتخابات اخیر بالای 70 درصدشان آمدند و در انتخابات شرکت کردند. دشمنان ما از این موضوع ناامید شدند. من رصد کردم کسانی که با اصل نظام مخالف بودند در این انتخابات هم تلاش میکردند که مردم حضور پیدا نکنند و در این انتخابات هم انتخابات را تحریم کردند. ما این حضور مردم را به فال نیک بگیریم و قدرش را بدانیم. اینکه بالاخره تمام زندگی ما سر و کارش با صندوق رای بوده و کسی امروز این را منکر نیست. شرایط منطقهای که در آن هستیم را لحاظ کنیم. ما در منطقهای هستیم که بعضی از کشورهای اطرافمان، در عمرشان انتخابات برگزار نکردهاند. ما در منطقهای هستیم که در بعضى کشورهای کنار ما، اصلا هیچ حقی برای زن قائل نیستند. ما در منطقهای هستیم که در کشورهای اطراف ما، رفت و آمد با وحشت همراه است. ما هیچوقت مدعی نبودیم که به همه خواستههای خودمان رسیدیم. ما امروز مدعی نیستیم که جمهوری اسلامی هیچ مشکلی ندارد. ما الان مدعی نیستیم که يك حکومت اسلامی استاندارد و تمام عيار چه از حیث سیاسی و چه از حیث قضائی و چه از حیث اقتصادی هستیم. نه، فاصله داریم و مردم ما از خیلی از اتفاقات ناراضی و ناراحتاند اما این هم کم لطفی و بی انصافی است که جوری بیان و صحبت کنیم که گویی همه چیز سیاه است و گويى عقبگرد داشتهایم و پیش نرفتیم. نخیر! بنده معتقد هستم در این 40 سال که انقلاب شکل گرفته و ملت آمدهاند ما به طور عادی دائما پیش رفتهایم. ممکن است که سالهایی سرعتمان کم باشد یا بعضی وقتها درجا بزنیم یا حتى یک وقتهایی در بعضی از موضوعات عقب رفته باشیم ولی شما آمار بگیرید و به کسانی که یادشان رفته، یادآوری کنید که شرایط امروز ما با شرایط 20، 30 و 40 سال پیش ما مساوی نیست. ما در همه زمینهها پیشرفت کردهایم. البته نارضایتی وجود دارد. ببینید! من خیلی راحت است که بگویم وضعیت بد است و مردم ناراحتاند و این چه وضع اقتصاد و قوه قضائیه است و این چه وضع نهادها و امنیت و سپاه و بسیج است؟ خب، انتقاد کردن که کاری ندارد. ما در جمهوری اسلامی همه رقیب هم در سیاهنمایی شده ایم. و همین از حیث روانی جامعه را ناراضی میکند. من نمیگویم که ما نقد و انتقاد نکنیم. بنده به جد معتقدم که باید کرسیهای نقد را رها نکنیم. حزبا... ، حزب الهی و نیروهای انقلابی نباید کرسی نقد را رها کنند. اما این با سیاهنمایی متفاوت است. سیاهنمایی مردم را ناراضی و ناامید میکند و جلوی پیشرفت را میگیرد. ا
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۹۴۸۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اربعین به برکت انقلاب اسلامی جهانی شده است
به گزارش حوزه استان های خبرگزاری تقریب، حجت الاسلام اسماعیل کاظمی در مراسم شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیهالسلام مسجد حمزه نخل پیرمرد بندرعباس برگزار شد، اظهار کرد: عدم تبعیت از پیامبر (ص) باعث انحراف از مسیر اصلی دین و مبانی میشود.
وی افزود: جنگ نرم زمانی رخ میدهد که مردم جامعه نسبت به همه مبانی بیتفاوت باشند و بیدارگری و تبیین در جامعه از بین رود.
حجتالاسلام کاظمی گفت: با معرفی و شناساندن افراد و شخصیتهای اسلامی، مدل حکمرانی اسلامی را در جامعه تبیین کنیم.
این کارشناس مذهبی بیان داشت: مدل حکمرانی اسلامی توسط پیامبر و امیر المؤمنین ارائه شد و ما در مدل، حرف و محتوا در مذهب شیعه مشکلی نداریم؛ بلکه در ارائه آن به جامعه با مشکلاتی روبرو هستیم که مبنای به درستی تبیین کنیم و مردم را دچار سرگردانی نکنیم و مدل حکمرانی واقعی در جامعه تحقق یابد.
استاد حوزه و دانشگاه گفت: یکی از راههای ارائه مدل حکمرانی اسلامی معرفی شخصیتهای اسلامی مانند حضرت حمزه سیدالشهدا و امامزاده عبدالعظیم حسنی و شناسایی دیگر افراد در طول تاریخ برای مردم است.
وی ادامه داد: اگر در نظام جمهوری اسلامی جوانان ما برای پیادهروی اربعین درگیر مسائلی مانند پاسپورت و غیره میشوند تا در این راهپیمایی عظیم شرکت کنند این افتخار جمهوری اسلامی است، و امیدها در جمهوری اسلامی بهمراتب از نکات منفی بیشتر است.
امامجمعه پرند گفت: نسلی که امروز میتواند اسرائیل را نابود کند نسل رویش انقلاب است، این رویش که میتواند موشک و پهباد بسازد و از لایههای پدافندی عبور کند.
انتهای پیام/