زنی که از دست یک متجاوز رها شده بود از ۲ نفری کمک خواست که آنها هم به او تجاوز کردند
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۹۶۱۱۱
به گزارش شریان نیوز،او با گریه و التماس از آنها خواست نجاتش دهند و او را به روشنیهای شهر برسانند اما این دو شیطان صفت هم بیتوجه به چشمان گریان و التماسهایش، او را به یک گاوداری کشاندند و پس از تعرض در بیابان تاریک رهایش کردند.
نیمههای شب بود که زن نیمه جان، وحشتزده خود را به مأموران پلیس رساند و از دو ماجرای هولناک واسارت دردام چند کفتار پرده برداشت:« شبانه بعد از پایان کارم در تهران به میدان آزادی رفتم تا از آنجا به خانهام در شهریار بروم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در جستوجوی مردان دیوسیرت
با شکایت زن جوان، پروندهای در شعبه چهارم دادسرای جنایی پایتخت تشکیل شد و بازپرس آرش سیفی دستور تحقیقات ویژه در این خصوص را صادر کرد.تا اینکه کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با ردیابیهای تخصصی موفق شدند یکی از سرنشینان خودرو به نام بابک را دستگیر کنند.این تبهکار زمانی که در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت به جرایم سیاهش اعتراف کرد و مدعی شد که با اصرار دوستش سیامک مرتکب چنین اشتباه بزرگی شده است. بدینترتیب سیامک هم دستگیر شد و لب به اعتراف گشود.
مصاحبه با مجرم
سیامک که پس ازبازجویی آماده انتقال به اداره آگاهی بود مضطرب و نگران درراهروی دادسرا نشسته بود که خبرنگارجنایی «ایران» با این تبهکار 34 ساله گفتوگویی انجام داد.
زن جوان به شما پناه آورده بود اما به جای کمک ، با او چه کردید؟
ما او را نمیشناختیم. حدود ساعت 12 شب بود که همراه بابک از دامداری پدرش به خانه برمیگشتیم که زن جوان را آشفته و نگران در کنار جاده دیدیم. وقتی نگه داشتیم گریه میکرد و از ما خواست او را به خانهاش برسانیم. آن موقع به زن جوان گفتم اینجا بمانی گرفتار افغانها میشوی و ما تو را به خانه ات میرسانیم. سوار ماشین که شد برایمان تعریف کرد که چه بلایی سرش آمده است. نمیدانم چه شد که ناگهان شیطان به جلدم رفت و به بابک که پشت فرمان ماشینام نشسته بود اشاره کردم تا به سمت دامداری برود. بابک مخالفت کرد اما اصرارهای من باعث شد که نظرش عوض شود.
زن جوان وقتی از نقشه شما با خبر شد، کاری نکرد؟
چرا. التماس و گریه میکرد. به او گفتم با تو کاری نداریم و فقط میخواهیم که در دامداری کمی آب به صورتت بزنی اما وسوسههای شیطانی باعث شد نقشهای را که در سر داشتیم اجرا کنیم.
چطور دستگیر شدی؟
ما در اطراف شهریار باغ داریم. سر زمین کشاورزی بودم که پلیس به سراغم آمد و دستگیرم کرد.
می دانستی همدستت بازداشت شده است؟
شنیده بودم، اما چون بابک دو سال قبل در یک تصادف مقصر شناخته شده بود، تصور کردم به خاطر پرونده تصادف بازداشت شده است .چون فکرنمی کردیم شناسایی شویم.
سابقه داری؟
بله، یکبار به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل بازداشت شدم.درآن پرونده، پسرعمویم در جریان یک درگیری کشته شد که من هم چون در آن درگیری بودم، دستگیر و بعد ازمدتی آزاد شدم.اما باورکنید به شدت پشیمانم!
دو متهم درحال حاضر در اختیار پلیس آگاهی قراردارند وتلاش برای دستگیری راننده فراری پراید نیز ادامه دارد.
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۹۶۱۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلم می خواست شاه ایران شوم (فیلم)
ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران ???????????? کانال 1 aparat.com/asrirantv کانال 2 aparat.com/asriran کانال 3 youtube.com/@asriran_official/videos کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: خاطره چوپان شیرازی از سفر به ژنو (فیلم) من مي خوام شاه بشم (+عكس)