چرا از نظام فکری صدر چیزی نمیدانیم؟/ پایه گذار نظامسازی اسلامی
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۷۳۸۰۱۷
پانزدهمین شب برنامه راز به نام شهید محمدباقر صدر بروی آنتن رفت. حجج اسلام سیدامید موذنی و سعید بهمنی مهمانان نادر طالبزاده در این برنامه بودند.
به گزارش خبرگزاری مهر، پانزدهمین شب برنامه راز به نام شهید محمدباقر صدر بروی آنتن رفت. حجج اسلام سیدامید موذنی و سعید بهمنی مهمانان نادر طالبزاده در این برنامه بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن مشروح این برنامه را در ادامه میخوانید:
طالبزاده: افتخار دارم در مورد موضوعِ بسیار مهمی و جذابی امشب صحبت بکنیم. در خدمت دو نفر از علما هستیم، آقای موذنی و آقای بهمنی. چرا آقای موذنی ما امروز باید در مورد شهید صدر صحبت کنیم؟ برنامه راز به مسائل خیلی خاص میپردازد. بعضی ممکن است تعجب کنند چرا شهید صدر که سالها پیش شهید شد و ردّ او هم کم دیده میشود و فقط یک اتوبانی به نام او داریم کم دیده میشود؟
موذنی: به همان میزانی که ما به سوالِ چرا به اندیشۀ صحیح، مستقیم و ناب احتیاج داریم، پاسخ میدهیم به همان میزان هم به سوالِ چرا به شهید صدر نیاز داریم، پاسخ میدهیم. اگر وضعیت امروز جامعه و وضعیت دنیای اسلام را وضعیتی میدانیم که در ساحت اندیشه پیش از هر چیز دیگری نیازمند است که فکر نو تولید کند، فکری که مسائل امروز جهان را درک کند، برای سوالات امروز جهان پاسخ داشته شود، اگر به اندیشهای نیاز دارد که جامع باشد و بتواند انسان را با همۀ ساحتهایش ببیند، به شخصیتهایی مانند شهید صدر نیاز پیدا میکنیم.
شهید صدر به عنوان یک اندیشمند اسلامی که بین دو مسالۀ مهم جمع کرده است؛ که معمولاً در کمتر کسی پیدا میشود. یعنی بین اصالت و معاصرت، یعنی شهید صدر در عمیقترین لایههای فکرِ اسلامی، اندیشهورزی کرده و در عین حال این اندیشهورزی عمیق، ناب و خالص اسلامی، برکنار از تحولات و پیشرفتهای روز جهان نیست. این اندیشهورزی، اندویشهورزیِ جامانده در تاریخ نیست. اندیشهورزیای است که به امروز بشر رسیده است و علاوه بر اینکه عمیق و ریشهدار در اسلام است و از اصالت آن ذرهای کم نشده است، یعنی این فکر و اندیشه هیچ خلطی با سایر اندیشههای غیراسلامی نداشته در عین حال مالِ انسان امروز است، مساله و نیازهای امروز او را دیده است.
طالبزاده: چقدر جلوتر از زمانش بود؟
موذنی: این یک فصل جدیدی است. حالا اینکه چقدر جلوتر از زمانش بود، شهید صدر 60 سال پیش فلسفتنا و اقتصادنا مینویسند در 25 سالگی. هر کدام در 10 ماه . در حالی که ما هنوز که هنوز نتوانستیم مانند اقتصادنا کتابی داشته باشیم و دردناکتر بگویم هنوز که هنوز است ما اقتصادنا را نمیخوانیم. یعنی اقتصادنا در خیلی از کشورهای دنیا کتاب درسی است یا کتاب مطالعات جدی دانشگاهها است اما ما هنوز سر اینکه رشتۀ اقتصادِ اسلامی داشته باشیم یا نداشته باشیم، داریم دعوا میکنیم! بعضیها سر اینکه اصلاً اسلام اقتصاد دارد یا ندارد، دارند دعوا میکنند و این نشان میدهد کسی که 60 سال پیش باور داشته که اسلام دین همۀ حیات است و بعد بیاید برای این ادعا نظامسازی کند، فکرِ نظاممند در حوزۀ اقتصاد و سیاست تولید کند و فکری که مورد پذیرش قرار بگیرد؛ در بسیاری از کشورها که معاند اندیشۀ شیعی محسوب میشود اینقدر عظمت این فکر و اهمیت علمی این کتابها و آثار جدی است که نتوانستند از این کتاب چشمپوشی کنند یا به عنوان متن درسی در سطح بالای علمی و یا به عنوان کتابهای مطالعاتی مهم و متن منبع به آن توجه کردند و در جهان اسلام آنقدری که بنده دیدم و پژوهش کردم نمیتوانیم کشوری از کشورهای اسلامی را نام ببریم که از 60 سال پیش تا به امروز بر سفرۀ اندیشههای شهید صدر ننشسته باشد، چه در حوزۀ فلسفه، چه در حوزه اقتصاد و حوزه اقتصاد حوزهای است که شهید صدر بیشتر شناخته میشود.
اما متاسفانه عرصههای دیگری است که شهید صدر هنوز با آنها شناخته نیست مانند تفسیر که رویکردی که شهید صدر در این حوزه، این نوآوری که شهید صدر حوزه تفسیر داشته است، اگرچه متاسفانه باز هم این در جهان خارج از فضای جمهوری اسلامی ایران زودتر کشف شده است! یعنی خیلی از اندیشمندان عرب زودتر به شهید صدر رسیدند و خودشان را مدیون شهید صدر میدانند در رویکرد تفسیری و مدعی هستند ما داریم فکر او را ادامه میدهیم. چه اقتصاد، چه فلسفه و چه تفسیر و چه عرصههای دیگر. این برای 60 سال پیش است تا سال 58 شمسی که ایشان شهید میشود، آخرین دستاوردهای فکری ایشان عرضه میشود و همیشه جلوتر از زمان، اولین پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را ـ غیر از پیشنویسی که در فرانسه تهیه شده بودـ شهید صدر مینویسد و یکی از متنهایی که مورد توجه قرار گرفته بود بنا بر بعضی گزارشها در تدوین قانون اساسی، همین پیشنویسی است که شهید صدر نوشته است. الان هم اگر کسی آن پیشنویس را مطابقت بدهد با متن فعلی قانون اساسی در بسیاری از اصولش مشترک است، در نظریۀ اساسیاش که نظریۀ مردمسالاری دینی است کاملاً منطبق است و شهید صدر با یک فکر بسیار ستودنی یعنی واقعاً از ابعاد مختلف چه از حیث عمق قرآنی و اسلامیاش و چه از حیث رفع نیازهای یک حکومت به معنای واقعی، چه از نگاهِ اینکه سازمانها و ساختارهای مختلفی که نیازمند این است که حکومت را پیش ببرد، در نظر گرفتن همۀ این جوانب واقعاً در حالی که شهید صدر در مدت خیلی کوتاهی این را نوشته است، در 15 فروردین سال 57 یعنی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی این پیشنویس را نوشته است. اما میبینید بسیار جامع است و با آن چیزی که امروز هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی است، بسیار مشابهت دارد.
من اگر بخواهم مطلب را خلاصه بگویم این است که میزانِ نیاز ما به اندیشۀ ناب اسلامی هر چقدر بیشتر باشد ما به کسانی مانند شهید صدر و به طور خاص به خودش شهید صدر نیازمند میشویم. چون او آمده و محصول به ما داده است و صرفاً فقط ادعا نیست، او تمام حرفهای خوبی که ما داشتیم تبدیل کرده است به یک محصول قابل ارزیابی، محصولی که نه تنها در سطح کتاب قابل ارزیابی است چون پیاده شده مثلاً فکر بانکداری شهید صدر در دنیا و در خیلی از کشورها پیاده شده است. واقعیت بیرونی آن هم قابل ارزیابی است و لذا شهید صدر یک گام بسیار مهم است و یک مرحله است برای اینکه ما بخواهیم برگردیم و در حوزۀ اندیشه گامهای بعدی را ادامه بدهیم و به سمت مسیری که باید پیش برویم.
طالبزاده: آقای بهمنی را که 20 سال در این حوزه کار میکنند را معرفی بکنید.
موذنی: آقای بهمنی یکی از شخصیتهای قرآنی کشور هستند که از مسیر قرآن با شهید صدر پیوند خوردند. ایشان حدود 20 سال در مسالۀ روششناسیِ تفسیر و بحثهای مرتبط با روششناسی کار میکردند، در ضمن بحثهایشان در حوزۀ اندیشمندان اسلامی پیگیر بودند که چه کسی از اندیشمندان اسلامی به روش پرداخته است. به شهید صدر میرسند و حدود 8 سال متمرکز میشوند در همین 13 درسِ تفسیری شهید صدر که شهید صدر روش تفسیر موضوعی را آنجا ارائه میکنند و بحث نظریهپردازی را و پژوهشی داشتند تحت عنوان «مدلِ مفهومی نظریهپردازی قرآنبنیان» که تبیین میکند شهید صدر چگونه نظریهپردازی را آنجا شرح دادند.
طالبزاده: شما چگونه با شهید صدر آشنا شدید؟
بهمنی: لازم میدانم یک مقدمهای را بگویم درباره اینکه ما دربارۀ شخصیت بزرگی داریم سخن میگوییم و سخنان بنده در اندازۀ ظرفیت بنده است. جای خیلی از فضلاء و علمایی که در این عرصه کار کردند در اینجا خالیست و آرزو دارم آنها در فرصتهای بعدی بیایند از کارهای شهید صدر، از الهاماتی که گرفتند و نظریاتی که پدید آوردند اینجا سخن بگویند. نکته بعدی اینکه من واقعاً خدا را شاکرم که در عمر طلبگی و تحقیق خودم در ایستگاه این قلۀ بلند اطراق کردم و در دامنۀ این قلۀ بلند علمی به اندازۀ ظرفیتم خوشهچینی کردم.
عرصۀ مطالعاتی من گسترده نبوده و همه آن چیزی که شهید صدر کار کرده هم نبوده است. بیشتر متمرکز بوده بر مطالعۀ قرآنی ایشان. به طور خاص روششناسی ایشان برای نظریهپردازی و نمونههایی که عملیاتی کرده است. البته در این سطح متمرکز قریبِ سالهایی که فرمودند کار کردم. از روز اول از آنها این ادراکات تفصیلی را نداشتم، جاذبههای شهید صدر بیش از همه در دهۀ 60 به وسیلۀ مرحوم استاد ما حاج شیخعلی صفایی بوجود آمد. آن معرفت و نوعی عُلقه از طریق ایشان در من ایجاد شد.
طالبزاده: ایشان توجه ویژهای به شهید صدر داشتند و آن را به شاگردانشان منتقل میکردند.
بهمنی: آن سنتهای تاریخی ایشان که در آن زمان منتشر شد و مباحث حلقات و اصول به تدریج داشت منتشر میشد، آشیخ علیآقا تعبیرش این بود که شهید صدر فوقالعاده منظم است. مطالبی را که میگویند ساختاریافته است. هم فهمش ساده است و هم نقد و تکمیلش ساده است. چون مشخص است این بستۀ معرفتیای که سامان میدهد و به شما ارائه میکند کاملاً ساختارمند و شکل دارد. بیسروسامان و ناهمگون نیست. بیش از همه بر نظمِ فکری شهید صدر که فوقالعاده برای ما هم جذاب بود، افزون بر آن بر قدرتِ انتزاعیِ شهید صدر تاکید داشت که آن هم فوقالعاده جذاب است.
خود آشیخعلی آقا هم قدرت انتزاعی فوقالعادهای در حد نبوغ داشت که میتوانست تمام مباحث بسیار پرحجم علوم را در چند کلمه خلاصه بکند. بسیار معنیدار و فوقالعاده پوششدهندۀ آن معنا. این قدرت ذهنیِ انتزاعی در همه کس نیست، افراد بسیار خاصی اینگونه کلی و ماکرویی پدیدهها را تلقی میکنند و در هاضمۀ خودشان میتوانند به معنا تبدیل بکنند.
آن پیوند اصلی در جوانی به وسیلۀ استاد ما ایجاد شد. بعد از آن یک دورۀ فَترتی داشت. چون متون شهید صدر یک مقدار عربیاش دشوار است. عربی جدید ما در متون کلاسیک خودمان عربیِ نثر خاصی که به نوعی فارسی هم است، مانوس هستیم نه عربیِ جدید، آن دورهها که گذشت یک مقدار تسلط ما بیشتر شد و من بیش از هر زمان دیگری هم به روششناسی توجه کردم. اساساً وقتی آن زمان تحلیل کردم مسئولیتی داشتم، به این نتیجه رسیدم که مطالعات روششناسی یک آسیب در مطالعات راهبردی ما است. بنابراین مطالعاتم را متمرکز کردم بر روششناسی. در روششناسی هم متون مختلفی را دیدم و در نهایت دیدم تنها عالم طراز اول در مرجعیت که وارد روششناسی شده است و یک روش فوقالعاده بلندی را با اهداف فوقالعادهِ جهانشمول ترسیم کرده، مرحوم آسیدمحمد باقر صدر است. لذا آن مطالعاتی هم که کرده بود و نوشتههایی که داشتم همه را کنار گذاشتم. اول متمرکز شدم بر روششناسی ایشان که اول روششناسی ایشان در فرجام عمر مبارکشان در آخرین حلقات درسیشان بوده و بعد دیگر فرصت بازتدوین و تدوین ندارند، در منزلشان زندانی میشوند و بعد به شهادت میرسند.
لذا این دادهها آخرین بیانات شهید صدر است که به نظر میرسد دیگر قله و حصیل و ثمرات عمر شریفشان است. یک روششناسی و بعد یک نمونۀ عملی از آن روش، روش ایشان روشِ نظریهپردازی است که معروف است به تفسیر موضوعی اما تفسیر موضوعی شهید با همۀ تفسیر موضوعهایی که من مطالعه کردم از مصریها، از کشورهای دیگر اسلام، از حجاز هر که دربارۀ تفسیر موضوعی سخت میگوید آنی را که شهید صدر بیان میکند مراعات نمیکند، یک مجموعۀ منسجمِ موضوعی از اطلاعات اما شهید صدر در نظریهپردازی که به ضرورتش رسیده و از جوانی هم این را دنبال کرده است. یعنی از 25 سالگی فلسفتنا، اقتصادنا و نظریات دیگری را سامان دادند، شهید صدر به این نتیجه رسیدند که نظریهپردازی میتواند آن جبهۀ فکر اسلامی را در مقابل رقبای بینالمللی، رقبای بزرگ ایجاد کند. در دورۀ معاصر ما دو رقیب بزرگ داریم. یعنی رقبای سنتی ما با مذاهب اسلامی بوده، اما در دورۀ اخیر رقابت ما فراتر از مذاهب رفت، فراتر از ادیان ما، رقیبِ مکاتب جهانی شدیم، کسی که این ادراک کرد و برای این سطح رقابت به تفکر پرداخت به نظر میرسد در بین متفکران ما از انسجام بیشتری برخوردار است، شهید صدر است که آثارش هم این را نشان میدهد. لذا ایشان در دورۀ اخیر روششناسی ایشان و به طور خاص فرموله کردن نظریهپردازی آن چیزی بوده که حوزۀ مطالعاتی بنده را به خودش اختصاص داده است.
طالبزاده: مقام معظم رهبری نکات جالبی را چند ماه پیش در مورد ایشان (شهید صدر) در یک جمعی بیان کردند. در ادامه نکاتی که آقا فرمودند بعد از مدتها یک شخصیتی که فرمولی برای حل بعضی از مسائل بسیار مهم و اجرایی ما دارند. ما الان مشکل اجرایی داریم. اجرایی که مبتنی بر عقیده و ایده باشد و بتواند از خودش دفاع کند و کسی که متعلق به جهان اسلام است و همۀ متون هم به زبان عربی نوشته شده است و از اولین کسانی بودند که متوجه حقیقت اسلام هستند و آن جملهای که ذوب در اسلام را و خودشان را هم ذوب در این مسیر میدیدند. ما چقدر در همین تلویزیون بحثِ اصطلاح اقتصادمان که اقتصاد یک ملغمهای از مطالب مختلفی است ولی الگوی آن را داشتیم و میتوانستیم از سالهای قبل مثلاً از 20 سال پیش روی این موضوع شروع کنیم به کار کردن ولی نخواستیم. کشورهای دیگری هم که جمهوری اسلامی هم نبودند خیلی هم ادعا نداشتند ولی شروع کردند از همان زمان قدیم کار کردن و در این قسمتِ اقتصاد یک پیشرفتهای قابل توجهی هم نسبت به ما دارند.
اینکه ما باید عملیاتی وارد شویم و شهید صدر را دریابیم، کتاب اقتصادنا یا کتابی که راجع به ربا است و بانکداری بدون ربا که آقا اشاره میکنند. یک دوره پاکستان از او خواسته بود و الان 4 دهه انقلاب جلو آمده و این فرمولِ اصلاحش را را کار کرده ولی ما او را در رادار نداریم و خیلی خیلی کمرنگ است و رسانه باید او را بزرگ کند تا دیده شود و درست شود.
موذنی: سوال، سوال کلانی است و باید ابعاد مختلفی بررسی شود و در سطح بنده نیست. من نسبت به شخص شهید صدر عرض میکنم، شهید صدر چند کاربری ویژه برای امروز جمهوری اسلامی دارد. یک سطح از این کاربری این هویتی است که شهید صدر میتواند به سالکان مسیرِ اندیشۀ اسلامی بدهد. ما امروز در سطح آغازگران مسیر اندیشه یک نوع بیهویتی شاید بشود گفت احساس میکنیم آن باورِ عمیق به اینکه اسلام میتواند در همۀ عرصه های حیاتی حضور داشته باشد و جامعه را مدیریت کنیم نمیبینیم. شاید اندیشهاش را خیلی افراد قبول داشته باشند اما اینکه این شدنی است و این میشود و این قابل عرضه است و ما میتوانیم با مکاتب دنیا در عرصههای مختلف رقابت کنیم و اسلام را پیروز کنیم، اسلام مهیمِنِ بر عرصههای مختلف زیستی باشد نه مکاتب دیگر، این در شهید صدر به شکل جدی جلوه پیدا کرده است و اگر کسی ارتباطات اندیشهای با شهید صدر پیدا کند در سطوح ابتدایی اندیشهورزی، این باور در او شکل میگیرد که این راه رفتنی است و راه شدنی است و این خیلی نکتۀ مهمی است که میتواند آیندۀ علمی ما را تامین بکند، به هر حال نظریهپردازی، نظامسازی، حل مشکلات کلان جامعه با سطوح پایین علم اتفاق نمیافتد. در سطحهای بالایی و توسط افرادِ خاصی باید این اندیشهورزیها اتفاق بیفتد که نیازمند یک غربال است به مرور در سطوح مختلف علمی عدهای پس از تلاشهای بسیار میتوانند به مرحلهای برسند که این مسائل را حل کنند.
این نیازمند این است که از همان ابتدا این هویت اتفاق بیفتد یعنی باور به این مسیر عمیقاً در جانِ دانشپژوهان ما که معتقدند حداقل به اسلام در همین سطوح ابتدایی جا بیفتد و ما شاهد این نباشیم که مثلاً دانشجوی مسلمان که دانشجوی حزباللهی است توجهاش به مکاتب غیراسلامی خواه ناخواه بیشتر از مکتب اسلام و اندیشمندان اسلامی است، یعنی ما میبینیم بسیاری از شخصیتهای غیراسلامی، لیبرالها و کمونیست بیشتر از شخصیتهای اسلامی دیده میشوند و خوانده میشوند، من تعجب میکنم زمانی که با بعضی از دوستان دانشگاه و حوزه صحبت میکنیم به جرات میتوانم بگویم بالای 80 درصد از آثار شهید صدر اساساً خوانده نشده است یعنی حتی یک دانشجوی معتقدِ علاقمندی که میداند شهید سیدمحمدباقر صدر کیست و به نبوغ و بزرگی او اعتقاد دارد واقعاً 80 درصد آثار او را اصلاً ندیده است.
بسیاری بحث ترجمه و بحثهای دیگر را مطرح میکنند. اما این اتفاق نیفتاده، رجوع به شهید صدر و اینکه چنین شخصیتی داریم که توانسته در عرصههای مختلف، فلسفه، منطق «الاسس المنطق الاستقراء» کتابی است که اگر درست خوانده شود، فهم شود به تعبیر بعضی از اساتید عرب در جهان مصر او تعبیر میکند میگوید رنسانس دوم اروپا را محقق میکند. سطح کتاب سطحی است که استاد دانشگاه میتواند چنین تعبیری را راجع به او به کار ببرد. یا تعابیر دیگری درباره شهید صدر که در بین اندیشمندان عرصههای مختلف علوم انسانی مشهور و معروف است. یک کاربردی بسیار مهم بحث هویتبخشی است؛ یک نکتۀ دیگر که الان به نظر من مهمترین کمک شهید صدر است به جامعۀ امروز ما، کمکی که از 60 سال پیش آغاز کرده است و سالها در سکوت بوده این امداد شهید صدر، بحث نظریهپردازی است. شهید صدر برای تامین زیرساختهای اندیشهای جامعۀ اسلامی در سطوح مختلف کار روشی کرده است و به تعبیری روشپردازی کرده است در روش تولید نظریه، روش تولید نظام، روشِ استخراج قانون و روش تولید و ساخت نهاد را برای ما و جامعه اسلامی ارائه کرده با شیوههای معتبرِ استدلال در حوزۀ اسلامی. یعنی شما نمیتوانید به بحثهای شهید صدر هیچ اشکالی فقاهتی بگیرید. همۀ حرفهای شهید صدر در دایرۀ اندیشه اسلامی است. یعنی در افکار و اندیشههای شهید صدر هرگز بوی التقاط نیست. شهید صدر از ابتداییترین و ریشهایترین مرحله که نظریهپردازی است تا آخرین مرحله در جامعه اسلامی که تدوین قانون، گزارههای جزیی رفتاری در سطح جامعه و نهاد، یعنی سازمانهایی که میخواهند کار جامعه اسلامی را پیش ببرند، شهید صدر برای اینها نمونه داده است، یعنی از فکر مبنایی تا نمونه، تا مصداق در مدلهای مختلف، مثلاً در نظریههای سیاسی، شهید صدر نظریه استخلاف را دارد که امروز چیزی است هممرز و شبیه مردمسالاری دینی. در اقتصاد، نظام اقتصاد اسلامی را طراحی کرده است با ستونهای اصلی و روش ساختِ نظام را که امروز یکی از مهمترین مسائل ماست.
در قانون، روش قانونپردازی که ما چگونه بتوانیم در ذیل این نظام اقتصادی اسلام قانونهایی را وضع کنیم که ما را به اهداف اسلامی برساند و نهاد، نمونه بانک را شهید صدر یک نمونه را در فضای غیراسلامی و اصولی را برای استخراج تدوین یا ساخت نمونۀ الگو یا نهاد اجرایی جامعه اسلامی در حوزۀ بانک و در مواردی دیگر بعضی از آنها تدوین شده است و بعضی از آنها ایدههای کلی بوده شهید صدر ارائه کرده است. اگر ما بیاییم سراغ این میراث گرانبهاء، اندیشهها و آثار شهید صدر میتوانیم در سطوح مختلف کار را شروع کنیم، واقعاً یک جاهایی ما باید کار از نقطهای که شهید رسانده تازه شروع کنیم. هنوز نتوانستهایم به شهید صدر برسیم و شهید صدر را ادامه بدهیم، اگر این میراث را دریابیم، مسیرِ رسیدن به یک جامعۀ طراز اسلامی البته در عصر غیبت این فراهم میشود و گامهای بلندی در این مسیر برداشته خواهد شد.
بهمنی: آگاهی من محدود است و صرفاً در حوزۀ روششناسی و نظریهپردازی است البته این میتواند یک فرهنگ و سرچشمهای باشد برای ورود به مطالب، من جا دارد یک یادآوری بکنم از استادم رضوانالله علیه، ایشان در یک مطلب دیگری که آقای موذنی هم اشاره فرمودند در شهید صدر مشترک بود. که با معرف تفصیلی من با شهید صدر این را بیشتر میفهمم، آن زمان من وجدان میکردم در معاشرت با آقای صفایی، یک استغنایی را نسبت به اسلام القاء میکرد. حس ما این بود که با داشتن قرآن و با داشتن این میراثی که از اهلبیت به ما رسیده است، ما دیگر به چیزی نیاز نداریم، مبانی اساسی و همه چیز اینجا است، اینها شاید تبیین آکادمیک نشده بود، اما الان چون ارتکاز ذهن دارم این را بداعتاً میگویم، شاید ادراک شهودی ایشان بود، این در کتابهای آشیخ علی آقا هم موج میزند، این شیدایی و این شیفتگی به این دادهها، لذا ایشان خیلی از اصطلاحات آکادمیک استفاده نمیکند. مستقیم از دادههای آیات و روایات حتی نثر فارسی هم که مینویسد، شما ردِ آیات و روایات را در این نثر میبینید. این احساس را آثار شهید صدر و تاکیدات شهید صدر هم به ما القا میکند. احساس میکنید شهید صدر به یک منبعِ نورانی و علمی بزرگی وصل است و هر آنچه را که میخواهد میتواند از این منبع بیرون بیارود. قبل از اینکه من بیان آکادمیک داشته باشم برای این، البته خود این حس قیمتی دارد، کسانی که با ما بودند و در آن فضا بودند حس کردند استاد وقتی چنین حالت استغنایی دارد از یافتههای دینی خودش، چه حس نیرومندی را به شاگردانش منتقل میکند.
نکتهای که شما فرمودید چرا شهید صدر در رادار نیست و او را ادارک نمیکنیم؟ لازم است از منظر خودم بگویم، ما برخی از بزرگان خودمان را و این وجودهای بسیار گرانقیمت که در مثلاً سدهها و قرنها آدمهایی اینگونه بزرگ پدید میآیند، یک آفتی که داریم البته از جهاتی هم خوب است، بیشتر ستایش میکنیم تا تبیین بکنیم. بیش از اینکه ما شهید صدر را تبیین کنیم که آغاز و انجام تفکرش چیست و چه مسالهای را دارد حل میکند، او را ستایش میکنیم. البته این قابل تعمیم است نسبت به معانی مقدس دیگر هم ما معمولاً اینطوری رفتار میکنیم. چون ستایش آسانتر است، من نفیاش نمیکنم، بزرگان و افراد قیمتی را باید ستود. چون ستودنی هستند اما ستایش باید با تبیین یک موازنهای داشته باشد.
طالبزاده: یعنی باید وارد عمل شویم!
بهمنی: بله مرادم از تبیین این است که ما وقتی میراث علمی آن را شناختیم میدانیم این پرچم را کجا برافراشته و چگونه برده، احیاناً تکمیلش کنیم، نقدش کنیم و بعد از آن عبور کنیم. چون او فرزند زمان خودش است. با همۀ بزرگیاش او مجرای یک رزقی بوده برای جامعه خودش، معمولاً بزرگان اینگونه هستند از مجاری این بزرگان به جامعه یک افاضاتی میشود، مانند حضرت امام، ایشان با نظریه ولایتفقیه و نظامی که بر آن اساس طراحی کرد و حرکتی که کرد، یک نظامِ 2500 ساله را از هم پاشید و نظام نویی را به پا کرد، ما که تنفس میکنیم در این فضا، این رزقی است که از مجرای وجودی آن بزرگ گویی به ما داده شد، بزرگان اینگونه هستند. مانند شهید صدر که اشاره فرمودید نیاز عصر ما به ایشان است، این بزرگان به لحاظ آن ذکاوت و نوری که خدا به ایشان میدهد گویی فراتر از زمان هستند، ظرفیتی در وجود آنهاست که انگار کل زمان را میتوانند ادراک کنند، جای خودشان را در تاریخ مشخص میکنند که در کجای تاریخ ایستادند؛ و برای چه عمقی از تاریخ تفکر میکنند.
این را میخواهم تبیین کنم این تا اینجا ستایش است، برای شما روشن کنم شهید صدر چطور اینگونه است؟
شما را ارجاع میدهم به چند مفهوم که ما بعد از انقلاب با اینها در محیط آکادمیک و علمی ما حتی محیط عمومی بحث شده و شنیدند، در دهۀ اول انقلاب ما در محیطهای علمی متوجه شدیم آموزهها مطابق اسلام نیست گاهی تناقض دارد، گاهی در تضاد است، گاهی اهداف ما را تعیین نمیکند، آن مسالۀ انقلاب فرهنگی پیش آمد در آن دهه بحثی به نام اسلامسازی معرفت رواج پیدا کرد، چالش آکادمیک و دانشمندان ما شد، بزرگان ما در قم دفتر همکاری حوزه و دانشگاه تاسیس کردند، حتی موسسه در راه حق اهدافشان این بود، اسلامیسازی علوم که در کشورهای عربی که پیش از ما آغاز شده بود حدود 1 دهه کمتر یا بیشتر در مصر و عراق و کشورهای دیگر که البته پایگاه فکری اینها را در اروپا سازمانهایی تشکیل دادند و به آن میپرداختند، به آن اسلامیسازی معرفت میگفتند، در منطقه غرب آسیا بود، شمال آفریقا و جنوب آسیا متفکرانی بودند به این پرداختند.
اسلامیسازی معرفت یا اسلامیسازی علوم مسالۀ ما در دهۀ اول از آغاز انقلاب تا اواخر دهه 60، بعد بزرگان ما سخنانی گفتند، مطالبی را تنقی کردند از این عبور کردیم مقیدش کردیم، یک مفهوم دیگر در ادبیات ما آمد به نام اسلامیسازی علوم انسانی، علوم انسانی مقید شد همۀ علوم نشد، این روشنتر بود، قابل دفاع بود، اگر ما راجع به فیزیک و شیمی نظریه ممکن است نداشته باشیم اما راجع به علوم انسانی که انسان و رفتار انسان است باید سخن بگوییم، درباره این هم حدود یک دهه سخن گفته شد، این مفهوم هم بعد از مدتی که پردازش شد و نوشتند، درس دادند، کتاب و مقاله نوشتند به یک مفهوم دیگری رسیدیم به نام نظامها، یعنی علوم انسانی مثلاً اقتصاد، سیاست یک علوم انسانی است، اینها تا نظامِ اندیشه شکل نگیرد این علوم پا نمیگیرند یک نظام میخواهد، نظام گزارهها، نظام معرفتهای توصیفی و دستوری این را شکل میدهد و بعد از این باز دیدند نظامها هم بدون یک گزارۀ مسلط که نظریه است، یک نظریۀ جهانشمول عام و فراگیر که بقیه گزارههای علمی را پوشش بدهد و انگار سازماندهی بکند، نظامسازی نمیشود، بعد منتقل شدیم به بحث نظریهپردازی که اینها آثارش هم است و در شکل نامههایی از برخی فضلا و عالمان قم به مقام معظم رهبری شکل گرفت، درخواست کرسیهای نظریهپردازی کردند، واحدهایی برای نظامسازی در پژوهشکدهها شکل گرفت در دوره قبلی، این 4 دوره را طی کردیم وقتی
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۳۸۰۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی: اندیشههای امام بهطور هدفمند تحریف میشود
حجتالاسلام و المسلمین مرتضی اشراقی با تأکید بر اینکه وظیفه همه ماست که امام را، همان امامی که فی الواقع بودند، معرفی کنیم و نگذاریم منحرفان و مخالفان نظام، امام را تحریف کنند، گفت: امروز شاخص و ملاک حقیقت اندیشههای امام، رهبر معظم انقلاب هستند.
به گزارش جماران، صبح دیروز در مراسم رونمایی از کتاب «چالشهای تاریخی» با تقدیر از عباس سلیمی نمین به خاطر تألیف این کتاب، گفت: امروز با توجه به گسترش فضای رسانهای و مجازی و به تبع آن، خبررسانی و انتشار اخبار در این فضا و اثرگذاری آن بر روی افکار عمومی، حقایق وقایع در بعضی از اوقات به صورت وارونه نمایش داده میشود و در واقع قلب حقیقت پیش میآید و بالتبع آن تحریف در یک واقعه رخ میدهد.
نوه امام خمینی (س)، با اشاره به برنامهریزی معاندین انقلاب برای تحریف اندیشههای حضرت امام، تأکید کرد: امروزه متأسفانه شاهد آن هستیم که زندگی شخصی، سیاسی و اجتماعی حضرت امام به صورت هدفمند تحریف شده و به جامعه عرضه میشود. نمونههای بسیاری را هم در شبکههای مجازی و هم رسانههای معاند شاهد هستیم.
وی با بیان اینکه امروز بسیاری از ابعاد شخصیت حضرت امام همچنان ناشناخته است، افزود: در واقع نسل کنونی انقلاب، به خصوص نسل نوجوان و جوان، امام را به درستی نمیشناسند و عظمت امام را درک نکردهاند؛ لذا وظیفه همه ماست که امام را، همان امامی که فی الواقع بودند، معرفی کنیم و نگذاریم منحرفان و مخالفان نظام، امام را تحریف کنند. در اینجا وظیفه یک مورخ جلوگیری از تحریف چنین شخصیتی است.
اشراقی با تأکید بر اینکه یک مورخ باید شجاع باشد و از پروپاگاندای رسانهای نترسد، اظهار داشت: تحریف امام، تحریف انقلاب و تحریف جمهوری اسلامی و تحریف اسلام ناب محمدی (ص) است. رهبر معظم انقلاب بارها فرمودند که در مقابل شبیخونهای فرهنگی دشمن باید برنامه داشت، چون آنان نیز با برنامه و هدفمند هجمه فرهنگی انجام میدهند. به همین دلیل ما نیز باید برنامه داشته باشیم و یکی از مهمترین کارهایی که ما میتوانیم در مقابل هجمه فرهنگی دشمن انجام دهیم، «جهاد تبیین» است؛ جهاد تبیین در خصوص انقلاب، امام و دفاع مقدس.
وی تأکید کرد: یکی از وظایف مهم مورخ «جهاد تبیین» است؛ تبیین حقیقت انقلاب و نظام و اینکه عدهای از معاندین در فضای رسانهای و فضاهای مجازی با هزینههای فراوان به دنبال تطهیر رژیم فاسد پهلوی هستند. این گروه به دنبال وارونه نشان دادن حقیقت هستند؛ اینجاست که باید مورخ جلوی این تحریف آشکار تاریخی را بگیرد و نگذارد استکبار رسانهای به اهداف خود برسد.
نوه امام خمینی (س)، یادآور شد: تاکنون چندین مستند برای تحریف انقلاب و امام توسط رسانههای بیگانه ساخته شده است. ما چقدر توانستهایم پاسخ آنان را بدهیم؟ چقدر در جهاد تبیین موفق بودهایم؟ چند مستند موفق در پاسخ به شبههافکنی بیگانگان درست کردهایم؟ مراقب باشیم که دشمن با برنامه به جنگ انقلاب آمده است و ما هم باید برنامه داشته باشیم.
وی با بیان اینکه وظیفه یک مورخ «تبیین حقایق» است، افزود: تاریخنگاری یک هنر است و مورخ یک هنرمند که با قلمش هنر خود را به منصه ظهور میرساند و قلمی که جلوی تحریف را بگیرد و در جهت تبیین حقایق به نگارش در آید، «قلم مقدس» است.
اشراقی با اشاره به آیه ۷۱ سوره آل عمران، گفت: امروز دشمنان قسم خورده انقلاب برای هجوم فرهنگی به کشور، به صورت آگاهانه و هدفمند اندیشههای امام را تحریف میکنند. امروز شاخص و ملاک حقیقت اندیشههای حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هستند و یک مورخ انقلابی وظیفه دارد برای جلوگیری از تحریف اندیشههای امام به شاخص و ملاک رجوع نماید و نگاه به کلام رهبری داشته باشد.
وی یادآور شد: امام خمینی (س) ۲۵ دی ماه ۶۷ در نامهای به سید حمید روحانی نوشتند و او را مکلف به تدوین تاریخ انقلاب کردند. برای جلوگیری از تحریف تاریخ انقلاب، امام در این نامه میفرمایند «شما به عنوان یک مورخ باید توجه داشته باشید که عهدهدار چه کارِ عظیمی شدهاید. اکثر مورخین، تاریخ را آن گونه که مایلند و یا بدان گونه که دستور گرفتهاند مینویسند، نه آن گونه که اتفاق افتاده است... از شما میخواهم هر چه میتوانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید... شما باید نشان دهید که چگونه مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی (ص) را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه داری، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند». (صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه ۲۳۹)
نوه امام خمینی (س)، با بیان اینکه مقام معظم رهبری در مسیر حضرت امام دستور به جهاد تبیین دادهاند، اظهار داشت: ما امروز میبینیم در رسانههای معاند، هدف اصلی قیام مردم که رسیدن به استقلال سیاسی، نظامی و اجتماعی بوده است را قلبگونه تفسیر میکنند. امروز کدام کشور مانند جمهوری اسلامی ایران است که از لحاظ سیاست خارجی و نظامی، کاملا استقلال داشته و وابسته به بلوک شرق و غرب نباشد؟! تبیین چنین مسألهای وظیفه همگانی و به خصوص خواص است.
وی حضرت زینب (ع) را بزرگترین جهادگر تبیین تاریخ اسلام دانست.
اشراقی در پایان سخنان خود به مساله روز جهان اسلام، فلسطین پرداخته و گفت: تاریخ را مورخین نمیسازند؛ بلکه تاریخسازان میسازند. امروز مردم مظلوم و سرافراز غزه تاریخساز یک حماسه عظیم هستند؛ حماسه پیروزی خون بر شمشیر، حق بر باطل و نور بر ظلمت؛ و بر مورخین فرض است که وقایع دردناک غزه را بدون کوچکترین تحریف به رشته تحریر در آورند. مورخ یک جهادگر تبیین است و هرگز نباید از پروپاگاندای رسانهای بترسد و مهمترین ویژگی یک مورخ شجاعت است و شجاعت او اثر مستقیم بر قلم او دارد.
اشراقی در پایان تأکید کرد: متأسفانه در بحث جهاد تبیین برای جلوگیری از تحریف تاریخ انقلاب در فضای مجازی مناسب عمل نکردهایم و باید با برنامهریزی دقیق و مدون بتوانیم این کمکاری را جبران کنیم.