Web Analytics Made Easy - Statcounter

مازندمجلس:امید کرمانی‌ها:روزهای آخر خرداد سال شصت اتفاقات مهمی در عرصهسیاسی کشور رخ داد. ۲۶ خرداد ۱۳۶۰، دو فوریت طرح برای ارزیابی کفایت سیاسی ابوالحسن بنی‌صدر در مجلس رأیآورد و پس از پنج روز با رای اکثریت نمایندگان عدم کفایت رئیس جمهور وقت تصویب شد.

حال و هوای آن روزها و چگونگی رسیدن مجلس بهچنین تصمیمی تاکنون موضوع گفتگوها و تهیه گزارش‌های کثیری بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هرچند بنی صدرهمان 31 خرداد سال 60 از عرصه سیاسی کشور محو شد اما برخی تحلیلگران و سیاسیون یاداو را در مشابهت سازی های روز کشور زنده نگه داشتند مثال روشن آن دورانی بود کهاحمدی نژاد به تقابل با مجلس پرداخت و آنقدر قدرت رئیس جمهور را موسع می‌دانست که حاضربه اجرای قوانین مصوب قوه مقننه نبود.

محسن رهامی اما نگاهی دیگر دارد او این مشابهت‌سازیها را رد می کند و می گوید: کلاس بنی صدر به لحاظ سیاسی بالاتر از احمدی نژاد است.نخبگان و دانشگاهیان مخاطبان بنی صدر بودند اما احمدی نژاد لحن و ادبیاتی پوپولیستیداشته و دارد.

او برایمان از دلیل عدم رای نهضت آزای ها به طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر هم روایت کرد، از مشی بازرگان و سحابی و اینکه حتی پشت سر نیروهای انقلابی نماز هم می خواندند.

 مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.{بخش دوم این گفتگو پیرامون اختلافات در شورای عالی سیاستگذاری، دیدارهای اصلاح طلبان با رهبری و ...طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.}

***

فرایند عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا و بحث عدم کفایت سیاسی او چگونه اتفاق افتاد؟
در واقع برداشتن تنفیذ امام به روزهای آخر برمی‌گردد.یعنی این شکاف بین مجلس و بنی صدر روزبه روز بیشتر شد. آقای بنی صدر چند نفر را بهعنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد اما مجلس حاضر به رای دادن نشد و نهایتا کار بهآقای رجایی رسید که آن زمان نماینده مردم تهران در مجلس بودند. بعد که بنیصدر با معرفی آقای رجایی به مجلس موافقت کردند و آقای رجایی از مجلس رای گرفت، درچینش کابینه اختلاف بین او و آقای  رجاییدر معرفی وزرای اقتصاد و خارجه حل نشد و آقای رجایی، سرپرست گذاشت که خودش آنوزارتخانه ها را اداره کند اما آقای بنی صدر مدعی بود او باید سرپرست بگذارد. ایناختلافات در بین طیف اکثریت و اقلیت مجلس هم بود. نیروهای اقلیت مجلس، نیروهایروشنفکر مجلس و وابسته به نهضت آزادی مثل مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم مهندس سحابیو دیگران بودند. آن زمان چپ و راست به معنای امروز نبود.

خیانت آقای بنی صدر را که به آن صورت احراز نکردیم. من از جانب خودم می‌گویم، یعنی این طور نبود که آقای بنی صدر عمدا در جبهه ها تعلل می‌کرد تا کشور دست عراق بیفتد. به کار بردن این کلمات در حال و هوای سیاسی خیلی راحت است ولی به هر حال ما اگر خیانت را به این معنی تفسیر کنیم که آقای بنی صدر عمدا به ارتش دستور عقب نشینی داده است تا عراق، ایران را ساقط کند، به چنین چیزی نرسیدیم.

در واقع طیف اکثریتنیروهای انقلابی و خط امام بودند و به بقیه روشنفکر، لیبرال یا نهضت آزادی می‌گفتند.در جلسات حزب جمهوری جمع بندی این شد که برای اداره کشور و حل نهایی معضلات جنگ بهسمت عزل رئیس جمهور برویم. وقتی این طرح ارائه شد، ‌سازمان مجاهدین خلق طی اطلاعیهای اعلام کرد «چنانچه طرح در مجلس رای بیاورد و تصویب شود، ما به دفاع از رئیسجمهوری قانونی و در واقع به مقابله با این جریان و هر کسی که به طرح عدم کفایت رایبدهد، می پردازیم»

در واقع نمایندگان به ترور تهدید شدند. به عبارت دیگر بعد ازطرح مسئله عدم کفایت در مجلس، سازمان مجاهدین موضع خیلی جدی در حمایت از آقای بنیصدر گرفت و نمایندگان مجلس را تهدید کرد. همانطور که می‌دانید اعضای سازمانمجاهدین اصلا به قانون اساسی رای ندادند، حرف مجلس هم این بود که وقتی قانون اساسیرا قبول ندارید، پس چطور از رئیس جمهور برآمده از قانون اساسی که به نظر شماقابلیت اجرا ندارد، حمایت می‌کنید؟ وقتی می‌توانید از ارکان قانون اساسی دفاع کنیدکه از خود قانون اساسی دفاع کنید. اینها بحثهای نظری بود که بین مجلس و سازمان مجاهدینخلق پیش آمد.

عدم کفایت سیاسی بنی صدر به دنبال بحثهایی مطرح شد که او را به خیانت در جنگ متهم می کردند؟

خیانت آقای بنی صدر را که به آن صورت احرازنکردیم. من از جانب خودم می‌گویم، یعنی این طور نبود که آقای بنی صدر عمدا در جبههها تعلل می‌کرد تا کشور دست عراق بیفتد. به کار بردن این کلمات در حال و هوایسیاسی خیلی راحت است ولی به هر حال ما اگر خیانت را به این معنی تفسیر کنیم که بنی صدر عمدا به ارتش دستور عقب نشینی داده است تا عراق، ایران را ساقط کند، بهچنین چیزی نرسیدیم. ما در مجلس طرح عدم کفایت را داشتیم، یعنی این رئیس جمهور بااین شرایط، یکدستی لازم با نظام را ندارد و خصوصا سخنرانی هایی که او می‌کرد مثل14 اسفند درواقع نوعی دوگانگی و شکاف در اداره مدیریت نظام ایجاد شده بود. تمامتشکیلات چه در ارتش و چه در سایر جاها، به دو دسته طرفداران و مخالفین آقای بنیصدر تقسیم شده بودند. به طوری که در ارتش فرماندهانی که به شکلی خودشان را منتسببه او می‌دانستند، با بقیه ارکان نظام و خصوصا در حوزه های جنگ هماهنگی نمی‌کردند.بخشی از این شکستها و عقب نشینی ها ناشی از عدم هماهنگی و عدم تمرکز مدیریت بود.اما اینکه واقعا فرماندهانی گزارش قطعی بدهند که بنی صدر گفته ارتش از خرمشهر یاسوسنگرد عقب نشینی کند تا ما تحویل عراق بدهیم و انقلاب اسلامی بشکند و بعد خودشسر کار بیاید و مردم برعلیه امام تظاهرات کنند تا او رهبر و رئیس جمهور آینده مملکتشود، این طور نبوده است. به هر حال تا امروز هم از آن قضایا 36 سال گذشته، به چنیناطلاعات دقیقی نرسیده ایم.

خود بنی صدر هم بارها گفته «از من توقع داشتند من مثل یک مرید عمل کنم درحالیکه زبان مرید و مرادی را نمی‌فهمم. من رئیس جمهور بودم و به اختیارات ریاست جمهوری ام هم تکیه می‌کردم». فضای ایران یک فضای ریاست جمهوری مثل فرانسه که دارای اختیارات قانونی تام و تمام است، نیست. بالاخره قانون اساسی ما رئیس جمهور را دیده اما برای سایر ارکان نیز اختیاراتی در نظر گرفته است. 70درصد اختیارات کلیدی اداره کشور دست رئیس جمهور نیست. اگر کسی قانون اساسی را قبول ندارد اصلا نباید وارد انتخابات ریاست جمهوری ‌شود ولی اگر شد، به هر حال پذیرفته که 70 درصد اختیارات کلیدی اداره کشور در جای دیگری غیر از ریاست جمهوری تصمیم گیری می شود.

علت طرح شعار «درود بر سه یاور خمینی؛ هاشمی،‌دو سید حسینی» چه بود؟

اعضای منافقین علیه مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی، مرحوم آیت الله بهشتی و آیت الله خامنه ای شعار می‌دادند، این شعار درمقابل آن شعارها بود، در واقع این شعار را حزب اللهی‌ها را درست کردند که شعار آنهارا خنثی کنند. به عبارت دیگر این شکاف نه فقط در سطح نمایندگان مجلس یا در سطحفرماندهان ارتش بلکه به بدنه جامعه هم کشیده شده بود. در واقع به نظر من در تشدیداین فضا و این شکاف سازمان مجاهدین خلق بیشترین نقش را داشت. حمایت آقای بنی صدر وهمراهی اش با سازمان مجاهدین خلق موجب این مسئله شد. امام اخطارهایی داد تا آقایبنی صدر از این گروهک فاصله بگیرد یعنی امام تا روز ‌آخر هم سعی کرد از آقای بنیصدر حمایت کند و تعبیرش این بود که آقای بنی صدر یک روحانی زاده است و پدرش آیتالله همدانی بوده و با این تعاریف سعی می کرد به شکلی اختلافات او و مجلس مدیریت واداره شود. به نظرم اگر بنی صدر از منافقین فاصله می گرفت و بیشتر بهنظام نزدیک می شد و مسئولین هم تحمل بیشتری در آن شرایط جنگی به خرج می‌دادند، کاربه آنجا نمی‌رسید. البته من وقتی به مجلس اول رفتم و این قضایا پیش آمد، 27 سالهو در قضایای رای گیری طرح عدم کفایت رئیس جمهور 28 ساله بودم.

خیلی از دوستان همهمسن و سال من بودند. افراد 27 تا 30 ساله در مجلس اول زیاد داشتیم. درست استنمایندگان مجلس اول به لحاظ سابقه انقلابی نیروهای کارکشته انقلابی در امر مبارزهبا شاه بودند اما مجلس اول به لحاظ تجربه کار سیاسی و تجربه مدیریت و حل معضلات وقدرت لابی گری و چانه زنی بسیار ضعیف بود. شاید اگر هم مجلس و هم کل نظام قدرتچانه زنی زیادی در اول انقلاب داشت، قضایایی مثل تصرف لانه جاسوسی پیش نمی‌آمد. خیلی از مسائل را می‌توانستیم با چانه زنی وراه های قانونی حل کنیم.

ما الان که به پشت سرنگاه می‌کنیم، شاید به جای کشاندن مسائل به طرحعدم کفایت رئیس جمهور و درگیری های به این شکل، در چارچوب های دیگری که در همه دنیامرسوم است مثل هیات های حل اختلاف تشکیل و چانه زنی می‌شد، شاید کار به آنجا نمی‌رسید.اما به هر حال آن روزها هم ما خیلی جوان و کم تجربه بودیم و هم فضای کشور خیلیملتهب بود و سقوط شهرها یکی پس از دیگری و تهدید صدام که گفته بود تا یک هفته بهتهران می‌رسد، فقدان آمادگی لازم در ارتش و توانمندی در سپاه دست به دست هم داد تاآن اتفاق رقم بخورد. علت آماده نبودن ارتش هم این بود که تعدادی از فرماندهان پساز سقوط شاه و وقوع انقلاب اعدام یا زندان شدند، تعدادی هم فرار کردند و تعدادی همتبعید شده بودند،‌ در واقع ارتش مدیریت سازمانی لازم را نداشت و چه بسا اگر یکمدیریت وسازماندهی جدی داشت،‌ ارتش ایران یکی از قوی ترین ارتش های منطقه بود و درگذشته هم نشان داده بود که در مقابل ارتش عراق، قوی تر است.

اگر خود ارتش مدیریتبهتری داشت چه بسا هیچکدام از شهرهای ما سقوط نمی‌کرد. حرف این بود که در آن فضایالتهابی چرا ارتشی که توانایی اش علی القاعده قوی تر از ارتش عراق است، به راحتیعقب نشینی و منجر به سقوط شهرها شده است؟ یعنی همه قضایا به راس این قضیه و خودآقای بنی صدر برمی‌گشت درحالی که آن بدنه، اطاعت و همراهی لازم را از او نداشت و مقاومت در مقابل دشمن چنددسته شده بود. تشکیلات جنگ های چریکی برای خودشانو بسیجی ها هم برای خودشان کار می‌کردند. بسیج آن روزها زیر نظر سپاه نبود و بعدامجلس یک مصوبه گذراند که بسیج زیر نظر سپاه عمل کند. بسیج آن زمان، بسیج ملی و حجتالاسلام مجد از طرف شورای عالی دفاع فرمانده اش بود. تعدادی از نیروها هم در قالبجنگهای چریکی جدا کار می‌کردند. در واقع تشتت فرماندهی و نبودن فرماندهی متمرکز وعدم اطاعت این نیروها از یک فرمانده واحد مایه های سقوط شهرها را فراهم می‌کرد.

دراین فضای التهابی حوصله اینکه چانه بزنند و مسائل را در قالب چانه زنی حل کنند، ‌کمتربود. گرچه هیات های حل اختلاف هم درست شد که چندان موفقیتی به دست نیاوردند و هیچکار خاصی را نتوانستند انجام دهند.

چرا نهضت آزادی سمت حمایت از ‌آقای بنی صدر رفت؟تحلیلشان چه بود؟

نهضت‌آزادی و تعدادی از دوستان ما در مجلس رایبه نفع بنی صدر ندادند بلکه به عدم کفایتش رای ندادند. مرحوم بازگان و مرحومسحابی و تعداد دیگری از دوستان روحانی ما مثل آقای حجتی کرمانی، مرحوم ابوترابیفرد (پدر آقای ابوترابی فرد)، معتقد بودند که راه حل این بحران،‌ کنار گذاشتن بنیصدر نیست. بنی صدر به هر حال به عنوان اولین رئیس جمهور مملکت رای آورده و عدمکفایت سیاسی در شرایط جنگ، کشور را دچار تشتت دیگری می‌کند و ممکن است اختلافات رابه جنگ داخلی بکشاند. صحبت های آنها این بود که از طریق چانه زنی مسائل را حل وفصل کنیم اما این نوع حرف‌ها در‌آن فضا، مال آدمهای لیبرال بود و هرکسی حرف ازسازش و مدارا می‌زد و اینکه با چانه زنی مسائل را حل کنیم به عنوان آدم غیرانقلابیمطرح می شد.

احمدی نژاد بیشتر توده مردم و شعارهای عوامگرایانه و روشهای توده پسند داشت و دارد. شما به لباس پوشیدن احمدی نژاد نگاه کنید و همینطور به لباس پوشیدن آقای بنی‌صدر. آقای بنی‌صدر لباس فرانسوی می پوشید و در واقع مثل یک رئیس جمهور مدرن لباس برتن می‌کرد. این را با کیفیت لباس و رفتار و برخوردش نشان می‌داد ولی آقای احمدی‌نژاد لباس نامناسب می‌پوشید و حرفهایی می‌زد که حرفها در حد فرماندار و استاندار هم نبود

همین الان هم فضا اینطوری است. کشور ما به گونه ای شده که گویی چانهزدن، مصالحه و مذاکره روشهای غیرانقلابی است. الان هم وقتی دولت می‌خواهد با برخیکشورها مذاکره کند متهم به غیرانقلابی بودن می شود حال آنکه می توان بسیاری ازمشکلات منطقه را با مذاکره حل کرد مثل اینکه رئیس جمهور ایران با پادشاه عربستانچانه زنی کنند. الان هر کسی قصد مذاکره و صحبت دارد به او غیر انقلابی می گویند.حالا شما این فضا را به 36 سال پیش ببرید، من الان 64 سال سن دارم و آن زمان 28ساله بودم، تصورمان این بود که این روشها غیرانقلابی و غیر خط امامی است و چون حضرتامام هم در صحبتهایشان علیه امریکا تند صحبت می‌کردند، هر کسی دم از سازش باآمریکا می‌زد به عنوان سازشکار و لیبرال مطرح می شد. درنتیجه وقتی مرحوم بازرگانمطرح می کرد «رهبر ما آقای مصدق بود و ما راه ایشان را می‌رویم تا به روشهایمقاومت منفی و چانه زنی مسائل را حل کنیم»، به این مسئله دامن زده شد. در واقعمرحوم بازرگان می گفت ما به روشهای مصدقی باید پیش رویم و از طریق دادگاه لاههچانه زنی کنیم و هیات حسن نیت بفرستیم. بر اثر این صحبت ها امام رحمه الله علیهعلیه آقای مصدق خیلی تند موضع گرفتند و فرمودند «نگذارید بگویم آن شخصی که از اوطرفداری می‌کنید، مُسلم هم نبوده است» یعنی حتی تا ارتداد مرحوم مصدق جلو رفتند. بعد تعدادی از آقایان خدمت ایشان رفتند و توضیح دادند که مرحوم مصدق، مسلمان بودهو نماز می‌خوانده و اهل حساب و کتاب بوده و خمس و زکات می‌داده است. بیمارستاننجمیه بخشی از وصیت نامه های مادر مرحوم مصدق بود که او به دقت آن وصیت را اجراکرد. بیمارستان شهید مصطفی خمینی هم ازجمله بناهایی است که متعلق به مصدق بود. بعدکه این مسائل را برای امام مطرح کردند،‌ دیگر امام راجع به مرحوم مصدق صحبت نکرد.یعنی آن زمان صحبت از چانه زدن و روش مصدقی که در دادگاه لاهه از منافع ایران دفاعشود، روشهای مرسوم در دنیا و اعزام هیات حسن نیت را نمی‌پسندیدند.

در قضایای کردستانهم که مرحوم آیت الله طالقانی و تعداد دیگری از نیروهای نهضت آزادی دنبال می‌کردندهیات حسن نیت فرستادند تا با دموکراتها در سنندج چانه بزنند اما این هیات موفق نشدو در واقع جواب نگرفت. بنابراین به نظرشان هیات حسن نیت و مذاکره به معنی از دستدادن زمان و از بین رفتن منافع ملی بود. این فضا باعث می شد که نیروهایی مثل آقایبازرگان که کارکشته تر از ما بودند و بیشتر از سن ما سابقه کار سیاسی داشتند اصلافضا برای شنیدن حرف شان فراهم نشود. آنها وقتی صحبت می کردند در مجلس شعار مرگ برسازشکار و لیبرال سر داده می‌شد.

می‌گویند افرادی مثل آقای سلامتیان و آقای غضنفرپور در اینحاد شدن اختلافات بین بدنه خط امامی های مجلس با آقای بنی صدر نقش داشتند یعنی بهجای اینکه آن بدنه و شکاف را پر کنند، بیشتر باعث فاصله گرفتن این دو از همدیگرشدند.

نمی‌توان تقصیر آن قضایا را به گردن کسانی بیندازیمکه الان در جلسه ما حاضر نیستند و نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند. علی القاعدهباید میزگردی باشد و کسانی که نظر دیگری غیر از نظر ما داشتند،‌ بتوانند طرحدیدگاه کنند. ما عادت داریم وقتی از قضایا می‌گذرد، تقصیر را گردن کسانی که در جمعنیستند و غایبند، می اندازیم. این روش درستی نیست چراکه بنی صدر در ایران نیست کهاز خودش دفاع کند. آقای غضنفرپور و سلامتیان هم نیستند، آقای سحابی پدر و پسر همدر قید حیات نیستند، من آنها را آدمهای مسلمانی می‌دانستم و گاهی دقت می‌کردم وقتیکه مرحوم بازرگان و دیگران نماز می‌خواندند، از ما که روحانی بودیم، بیشتر دقت می‌کردند.یعنی با اینکه ما جزو نیروهای انقلابی مطرح بودیم اما با آنها هم رفیق بودیم و چهبسا می‌شد که من خودم گوشه ای از مجلس موکت انداخته بودم و نماز می‌خواندم، برمی‌گشتمو می‌دیدم که مرحوم سحابی و مرحوم بازرگان، پشت سر من ایستادند و نماز می‌خوانندولی ما کمتر حاضر می‌شدیم که پشت سر‌ آقای سحابی و بازرگان نماز بخوانیم.

درواقعآنها ما را به لحاظ متدین بودن قبول داشتند. فضای انقلاب را الان که ارزیابی می‌کنم،همین حال حاضر هم انقلابی بودن به معنای بالا رفتن از دیوار سفارت است یعنی هنوزما این حالت افراطی گری انقلاب را زمین نگذاشته ایم. حالا فضای تند انقلابی در 36سال پیش شدت بیشتری داشت و به بسیاری از منافع ملی آسیب زد.

برخی آقای احمدی نژاد را با آقای بنی صدر شبیهمی‌دانند. آیا چنین شباهتی را قبول دارید؟

خیر، البته روش شان فرق می‌کرد. آقای بنی صدرتحصیلکرده بود، حرفهایی برای گفتن داشت و در فضای فرانسه تربیت و بزرگ شده بود. بهدانشگاه بزرگی رفته بود ولی آقای احمدی نژاد اصلا در این حوزه ها، کار نکرده است.آقای احمدی‌نژاد بیشتر یک تیپ تندرو و عوامگراست تا یک آدمی که حرفهای علمیبزند.

اگر آقای روحانی رای نمی‌آورد و کنار رفته بود اصلا مطرح نبود. بلافاصله بعد از کسب آرای بالا، کسانی که نمی توانند تسلیم ‌آرای مردم شوند، تلاش می‌کنند چهره‌اش را تخریب کنند، بر همین اساس رای پاک و ناپاک مطرح شد تا بگویند رای ما،‌ رای پاک و رای دیگران ناپاک بوده و این بدترین حرکتی است که کشور را دچار شکاف و دودستگی می‌کند.

این حرف یعنی کلاس آقای بنی صدر از احمدی نژاد بالاتراست.

بله به لحاظ سیاسی. آقای بنی‌صدر حرفهایی را میزد که این حرفها به شکلی انتقاد از روحانیت و نظام ولایت فقیه بود که الان هم بهآنها دامن می‌زند. این حرفها به لحاظ پوپولیستی بالاخره در میان توده مردم ونسلهای جوان و تحصیلکرده خواهان داشت. ولی چون بخش عمده ای از زندگی اش در خارج ازایران بود، به نظر می‌رسد فضایی که در ایران حاکم شده بود و یک روحانی به عنوانمرجع تقلید البته نه از باب رای گیری رسمی که از باب حمایت عمومی مردم، به میدانآمده بود، نمی‌توانست رابطه خودش را به لحاظ آن تربیت فرهنگی که در فرانسه و پاریسداشت، با یک مرجع تقلید و روحانی تنظیم کند. اگر او می‌توانست به امام نزدیک شود ورابطه خودش را با رهبری تنظیم کند، وضعیت طور دیگری می شد چون زبان روحانیت، زباندیگری است. خود بنی صدر هم بارها گفته  «ازمن توقع داشتند من مثل یک مرید عمل کنم درحالیکه زبان مرید و مرادی را نمی‌فهمم.من رئیس جمهور بودم و به اختیارات ریاست جمهوری ام هم تکیه می‌کردم». فضای ایرانیک فضای ریاست جمهوری مثل فرانسه که دارای اختیارات قانونی تام و تمام است، نیست.بالاخره قانون اساسی ما رئیس جمهور را دیده اما برای سایر ارکان نیز اختیاراتی درنظر گرفته است. 70درصد اختیارات کلیدی اداره کشور دست رئیس جمهور نیست. اگر کسیقانون اساسی را قبول ندارد اصلا نباید وارد انتخابات ریاست جمهوری ‌شود ولی اگرشد، به هر حال پذیرفته که 70 درصد اختیارات کلیدی اداره کشور در جای دیگری غیر ازریاست جمهوری تصمیم گیری می شود.

بنی صدر با همین قانون اساسی از مردم رای گرفتهبود ولی خودش در صحبتهایش می‌گفت که من رئیس جمهور مملکت هستم یعنی خودش را بارئیس جمهور خیلی از کشورها مقایسه می‌کرد و می‌گفت که این اختیارات رئیس‌جمهور استو اجرای قانون اساسی از اختیارات رئیس جمهور است. در حالیکه رئیس جمهور درکوچکترین مسائل انتظامی، نظامی و مسائل کلیدی کشور مثل جنگ و صلح و سیاستهای کلانکشور طبق قانون اساسی هیچ اختیاری ندارد. قانون اساسی ما یک تلفیقی از نظام ولایتو مرجعیت حوزه با نظام جمهوری است که برای ریاست جمهوری در مجموع قوای مملکت، جاییدیده شده است. نهادهای خارج از نهاد ریاست جمهوری آنقدر بزرگ و پرقدرت هستند کهاگر رئیس جمهوری خودش را با رئیس جمهور فرانسه یا آمریکا مقایسه کند، کشور را نمی‌توانداداره کند.

*در واقع از نظر شما نخبگان مخاطبان آقای بنی‌صدربودند ولی آقای احمدی‌نژاد عوام را خطاب قرار می دهد.

بله،‌ آقای احمدی نژاد بیشتر توده مردم وشعارهای عوامگرایانه و روشهای توده پسند داشت و دارد. شما به لباس پوشیدن احمدینژاد نگاه کنید و همینطور به لباس پوشیدن آقای بنی‌صدر. آقای بنی‌صدر لباس فرانسویمی پوشید و در واقع مثل یک رئیس جمهور مدرن لباس برتن می‌کرد. ولی آقای احمدی‌نژاد،لباس نامناسب و ساده می‌پوشید و حرفهایی می‌زد که حرفها در حد فرماندار و استاندارهم نبود بلکه در حد یک آدمی که می‌خواست در جمعی صحبت کند. او همین مدلی درسازمان ملل صحبت می‌کرد! اما آقای بنی‌صدر اصلا از این روشها نداشت و

منبع: مازند مجلس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mazandmajles.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مازند مجلس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۴۱۳۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پاسخ معاون پارلمانی رئیس جمهور به اظهارات قالیباف

معاون پارلمانی رئیس جمهور طی نامه ای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی،‌ توضیحاتی را در پاسخ به اظهارات قالیباف در خصوص مدیریت اقتصادی و بازار ارز ارائه داد.

به گزارش ایسنا،‌ متن نامه حسینی معاون پارلمانی رئیس جمهور به شرح زیر است:

بسمه تعالی
جناب آقای دکتر قالیباف
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی ایران
سلام علیکم؛

پیرو جلسات ارزی برگزار شده در دفتر جنابعالی با حضور تعدادی از نمایندگان محترم مجلس و بیانات جنابعالی پس از برگزاری جلسه و ابراز انتقاداتی در خصوص مدیریت اقتصادی و بازار ارز، موارد ذیل را به استحضار می‌رساند:

۱. دیدگاه‌های مجلس شورای اسلامی در خصوص ارز و سیاستهای اقتصادی در چارچوب قوانین دایمی، قانون بودجه و برنامه هفتم لحاظ شده است. بدیهی است این مصوبات به عنوان قوانین بالادستی در اعمال سیاستهای اقتصادی و ارزی دولت مدنظر قرار گرفته است.

۲. سیاستهای اقتصادی و ارزی سال ۱۴۰۳ در چارچوب شعار سال "جهش تولید با مشارکت مردم"، با همکاری سه دستگاه اصلی اقتصادی (وزارت امور اقتصادی و دارایی، بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه) تهیه شده و در حال نهایی شدن در دولت می‌باشد.

۳. در سال ۱۴۰۲، سیاست‌های اقتصادی و ارزی در چارچوب اسناد بالادستی کشور تهیه و اجرا شد. این سیاستها موفق شدند نرخ رشد نقدینگی را از ۳۳.۱  درصد در فروردین به ۲۴.۳ درصد در اسفند ماه، تورم تولیدکننده را از ۴۴.۷ درصد به ۲۴.۵ درصد و تورم نقطه به نقطه مصرف کننده را از ۵۵.۵ درصد به ۳۲.۳ درصد کاهش دهند. در سال ۱۴۰۲، بر اساس برآورد بانک مرکزی، تراز تجاری برابر ۲۰.۵ میلیارد دلار مثبت بوده است. تحقق این موفقیت‌ها در کنار تحقق نرخ رشد ۶ درصدی برای سال۱۴۰۲ (رشد  ۹ماهه ۱۴۰۲ بالغ بر ۶.۷ درصد) بوده است. طبق گزارشات بین المللی، در سال گذشته میلادی، ایران توانست بالاترین نرخ رشد اقتصادی را در منطقه داشته باشد و جزو بالاترین نرخ های رشد کشورهای جهان بوده است.

۴. در سال ۱۴۰۲، معادل ۶۹ میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی، مواد اولیه و تجهیزات سرمایه‌ای با نرخ مصوب به موقع تامین شده است که ۳۰ درصد بیشتر از متوسط آن طی۴ سال قبل بوده است. بخش عمده این ارزها به کالاهای سرمایه و مواد اولیه کارخانجات تولیدی اختصاص یافت. از طرف دیگر، اختصاص ارز ترجیحی به دارو معادل ۲۶ درصد افزایش یافت و تلاش شد ارز کلیه کالاهای اساسی به سرعت تخصیص و تأمین گردد به گونه ای که هیچ وقفه ای در بارگیری و تخلیه کشتی‌ها صورت نپذیرد.

۵. به منظور بهبود نظام توزیع کالاهای اساسی که با ارز ترجیحی تأمین می‌شوند از طرح کالابرگ استفاده شد و در حال حاضر بالغ بر ۶۰ میلیون نفر (۷ دهک درآمدی) از این طرح استفاده می‌کنند که طبق آن ۱۱ قلم کالای ضروری به قیمت سال ۱۴۰۱ عرضه می شود.

۶. علاوه بر این، بسیاری از نیازهای تأمین نشده در دهه ۹۰ از جمله واردات خودرو، سفر حج عمره، واردات کامیون و تاکسی های برقی در دستور کار دولت در سال ۱۴۰۲ قرار داشت و در سال جاری شاهد نتایج آن خواهیم بود.

۷. قانون جدید بانک مرکزی در خرداد ماه سال جاری، اجرایی خواهد شد. در حال حاضر، بانک مرکزی در چارچوب قانون قبلی در حال فعالیت است و هیچ اختیار جدیدی به این نهاد واگذار نشده است. مهم ترین محور قانون جدید، افزایش استقلال بانک مرکزی در سیاستگذاری پولی و ارزی است که با موارد ذکر شده مغایر است.

۸. یکی از دلایل اصلی آرامش بازارها پس از اجرای عملیات موفق "وعده صادق" و عدم تحقق برنامه دشمنان برای ایجاد اختلال در بازار ارز و کالا، بسترسازی مناسب ارزی و اقدامات انجام شده در بازار کالا بوده است. دشمنان پس از شکست خوردن در این حوزه با تقویت تحریم ها و اقدامات رسانه ای، به دنبال تشدید
انتظارات تورمی و اختلال در حوزه های اقتصادی بویژه بازارهای ارز و کالا می باشند. امیدواریم مجلس شورای اسلامی با درایت و زمان شناسی مناسب همیشگی، دولت را در تحقق شعار سال یاری نماید.

محمد حسینی. معاون پارلمانی رئیس جمهوری

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ضرورت ارتقاء روابط با پاکستان پس از سفر رئیس جمهور
  • پرچم فلسطین بر گردن اولین رئیس جمهور آمریکا! | عکس
  • دو قانون مصوب مجلس از سوی قالیباف به دولت ابلاغ شد
  • مجلس پیگیر اجرای سند تحول رئیس‌جمهور در حوزه ارز است
  • دیدار بلینکن با رئیس‌جمهور چین و تاکید بر حل اختلافات
  • اردوغان : نتانیاهو قصاب غزه است
  • پاسخ معاون پارلمانی رئیس جمهور به انتقادات ارزی رئیس مجلس
  • پاسخ معاون پارلمانی رئیس جمهور به اظهارات قالیباف
  • اردوغان: حفاظت از قدس وظیفه ماست/ نام نتانیاهو به عنوان قصاب غزه در تاریخ ثبت شده است
  • ایران تنها کشوری است که با تمام قدرت علیه اسرائیل ایستاده است