حیف که خلج سراغ لمپنهای امروز نرفت/تئاتر خلج بدون اینکه داد بزند، اعتراض میکند
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۷۶۳۱۳۲
به گزارش خبرنگار ایلنا، قطبالدین صادقی شب گذشته (31 خرداد) در برنامه افتتاحیه سنگلج با خلج که به نمایشنامهخوانی آثار اسماعیل خلج اختصاص دارد، گفت: دهه 40 دهه احیای هنر نمایش ایرانی است تا از آثار ترجمهای و شبه سیاسی نجات پیدا کند.
این کارگردان و مدرس دانشگاه ادامه داد: دلیل این مساله تحولات نظام اجتماعی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صادقی خاطرنشان کرد: در این دوره چهار کانون تئاتری ناب و جدی در ایران ایجاد شد که برآمده از سیاست اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شاه بود که یکی از آنها همین تماشاخانه سنگلج بود که وابسته به وزارت فرهنگ سابق شکل گرفت و کارش در حوزه فرهنگ و هنر ایرانی بود. این تماشاخانه یک دهه آثار درخشانی آفرید که از نظر محتوا و درام از پایههای اساسی فرهنگ ایرانی است.
او گروه دوم را تئاتر دانشگاهى خواند و گفت: تئاتر دانشگاهى تئاتری معترض و سیاسی بود که حتی در سالنهایش شبنامه پخش میکردند یا مثال کارهایی که گروه تئاتر پیاده انجام میداد.
این کارگردان تئاتر یادآور شد: گروه و نهاد سومی که ایجاد شد و ماهیت آموزشی داشت؛ کانون پرورش فکری بود و تئاتری ایجاد کرد که هدفش ارائه راهکارهای آموزشی مدرن برای فعال کردن هوش و اندیشه و عواطف کودکان بود. این اواخر که بساط آن را برچیدند بیش از 600 مربی داشت و بسیاری مانند اکبر عبدی، فاطمه معتمدآریا و ایرج طهماسب و دیگران ازآن کلاسها برخواسته بودند.
صادقی نهاد چهارم را کارگاه نمایش خواند که تحت تاثیر نوآوریهایی بود که نظام شاهی میخواست در نظام جهانی برای خود ایجاد کند و گفت: تجلی این تجدد در جشن هنر شیراز بود و کارگاه نمایش هم تحت تاثیر جشن هنر شیراز ایجاد شد که در آن چند گروه بودند. گروههای شهر به سرپرستی آربی اوانسیان، گروه تجربی منوچهر انور، گروه اهریمن به سرپرستی آشور بانیپال بابلا و گروه کوچه به سرپرستی اسماعیل خلج که به نظر من از نظر شکل و محتوا از همه ایرانیتر و تجربیتر و بیادعاتر و خالصتر بود و من این شانس را داشتم که آن زمان دانشجو بودم و تمام این کارها را دیدم.
این کارگردان و بازیگر با بیان اینکه دو جریان «ترجمه» و «تولید نمایش ایرانی» در کارگاه نمایش وجود داشت؛ گفت: تولیدها دو نوع بود؛ نمایندگی یک جریان را عباس نعلبندیان به عهده داشت که مرد بااستعداد و کتاب خواندهای بود که تئاتر را کمتر میشناخت و آثاری که مینوشت به شدت ذهنی و کتابی بود و از دور با جامعه ایران ارتباط داشت؛ ارتباطی ارگانیک و بیواسطه نبود در واقع بازتاب دلهرههای جامعه ما بود.
صادقی با بیان اینکه شکل آثار نعلبندیان خیلی هم نمایشی نبود، گفت: بیشتر کلام و تفسیر بود؛ ساختار گل و گشادی داشت با بسیار واژگانی که زبان نمایشی کمتری داشتند.
او شق دوم را نمایشنامهنویسی خالص، مستقیم، سره، صاف و برآمده از فرهنگ اجتماعی و بدون واسطه کتابی خواند و گفت: نمایشنامههایی که اسماعیل خلج نوشت ارتباط بیواسطه خودش با جامعهای بود که در آن زیست میکرد و آدمهایی که اطرافش بودند.
صادقی خاطرنشان کرد: دهه 40 که شاه میخواست تحولاتی ایجاد کند و در نتیجهاش شهرنشینی کاذب را رونق داد که در جوارش پارازیت و آدمهای زائد و لمپن ایجاد شد که از مسکن، فرهنگ، اقتصاد و جایگاه خودشان کنده و آویزان فرهنگ شهر شده بودند. نه ثروت داشتند و نه تخصص و پول و... درواقع وبال جامعه در دهه 40 زیاد شد.
کارگردان نمایش «مروارید» ادامه داد: این بیطبقهها یا لمپنها زندگی دشواری داشتند و برای سد جوع و جمع کردن زندگی دو کار عمده انجام میدادند؛ یا تن دادن به قدرت و کولی قدرت شدن و یا بزهکار شدن. همه بزهکارها از آنجا آمدند و طبقه و جایگاه و حتی شانسی هم نداشتند و بعضی از آنها یا روسپی شدند یا دستفروش.
صادقی یادآور شد: در نمایشنامهنویسی نوین ایران که از دهه 40 آغاز شد چند گرایش درخشان داریم؛ یکی کار بر روی متلها و افسانهها مانند کاری که بیژن مفید کرد، دیگری گرایش اسطوره و تاریخ که بهرام بیضایی به خوبی آن را انجام داد، دیگری شکلهای نمایش سنتی که علی نصیریان آن را انجام میداد و همچنین حضور دو چهره درخشان یعنی اکبر رادی و غلامحسین ساعدی که روی طبقه متوسط فرهیخته کار کردند. نصرتالله نویدی هم در مورد رئالیسم روستایی به خصوص در مناطق کردنشین کار میکرد که بعدها در روستایی در کردستان در خلوت و تنهایی هم فوت کرد. اینها فرهنگ و زندگی و جامعه و انسان ایرانی را کاویده بودند.
صادقی با بیان اینکه «اما در بین تمام اینها اسماعیل خلج بود که سراغ بیطبقههایی رفت که از جایشان کنده شده بودند» ادامه داد: خلج کار درخشانی کرد که هیچ کارگردان و نویسنده و متفکری نکرد؛ تمام ابتکار و حرف خلج این است که به درون این قشر نفوذ میکند و صحنههایی را ضبط میکند که بسیار درخشان است.
او یادآور شد: به نظر من خلج این توفیق را به دست آورد چون با اتکا به یک گروه همگن و منسجم در کارگاه نمایش کار کرد و علاوه بر آن، تداوم کارشان اهمیت داشت. او با گروهش 10 سال مداوم با دقت کار کرد و چیزی آفرید که از پایههای تئاتر معاصر است؛ تئاتری به شدت اجتماعی که ظاهرا پایه سیاسی ندارد اما در اصل مطلب وقتی به لمپنهایی نگاه میکنیم که اسماعیل خلج به رخ ما میکشد متوجه میشویم اینها زائده یک جامعه و اقتصاد و نظام ناسالم است.
صادقی تاکید کرد: تئاتر خلج بدون اینکه داد بزند، یک تئاتر واقعگرایانه اعتراضی است که در کنار دیگران 15 سال آخر نظام شاهنشاهی را با تمام معایبش میبیند و از منظر جامعهشناسی، یک دوران را با آن میتوانید شهادت دهید چراکه دلمشغولیهای جامعه ما هستند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه «کاری که خلج کرد تنها نشان دادن لمپنها و مطرح کردن بیطبقهها نیست» گفت: خلج یک کار هنری درخشان کرده و تمام ابتکار اوست که زبان آنها را تا حد شعر میچلاند. زبان را تا حد شعر غربال و فشرده میکند و سرشار از احساس و اندیشه و روابطشان میکند و این کار اندکی نیست. دیالوگهای نمایشهای او آنقدر خوش ریتم و تراش خورده است و ارزش صحنه پیدا کرده که بچههای دانشجوی هنر همه را حفظ هستند و این هم به دلیل انسجام گروهی همکار شسته رفته و هم به دلیل کارگردانی ساده و بیدکور است که همه قدرتش در همین سادگی بود.
صادقی تصریح کرد: دریغ که اسماعیل از این فرهنگ دور شد. نمیدانم چرا؟ من آن زمان ایران نبودم. تحت تاثیر شرایط یا انقلاب قرار گرفت؟ نمیدانم. اما به طرف تئاتر شبه عرفانی رفت.
او با بیان اینکه «تمام آثار اخیر اسماعیل خلج شبه عرفانی است» گفت: این آثار اصلا قدرت آن آثار انتقادی و رئالیسم ساده خلج را ندارد و متراژ و معیار من برای حرفم کارهای قبلی خود خلج است. معتقدم آثار اخیر او قدرت تاثیر و انتقال مفهوم را ندارد.
صادقی یادآور شد: الان هم در جامعهمان لمپنهایی را داریم که از فرهنگ سنتی و شیوه معیشت و تولید خود کنده شدهاند و به شکل زائده درآمدهاند. نمیدانم خلج هنوز آن دیدگاه و دل مشغولی را دارد یا نه؟ اما کاش آن شیوه را ادامه میداد. حیف است این بخش از جامعه ما پنهان باقی بماند و به زبان تصویر و فرهنگ و هنر درنیاید.
منبع: ایلنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۶۳۱۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مد خوب، مد بد!
«اینها الان مد شده» جملهای آشنا که ممکن است در طول روز بارها به گوشتان به عناوین مختلف رسیده باشد. اما آیا هر مدی قابل قبول است؟ تا چه جایی میتوان از آن پیروی کرد؟
به گزارش ایسنا، شاید کلمه حجاب و پوشش برای افراد در سنین بالاتر معنا و مفهوم بیشتری داشته باشد. کسانی که نوع لباس پوشیدن در خانه یا بیرون از آن، برایشان نوعی احترام به خانواده و جامعه بود. میتوان گفت پوشیدن لباسهای نامتعارف باب نبود. اگر کسی بر خلاف عرف آن دوره عمل میکرد به شدت مورد شماتت دوستان و اطرافیان خود قرار میگرفت. اما در دوره جدید عکس این قضیه در جریان است. به طوری که پوشیدن لباسهای پاره، کهنه، تنگ و کوتاه که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی ندارد، بسیار در بین جوانان باب شده است.
به راستی دلیل این که عدهای از افراد به بدون هیچ آگاهی، فقط به دلیل مد شدن این نوع پوشش را انتخاب میکنند چیست؟ لباسهایی که در بسیاری از مواقع نه تنها زیبایی ندارند، بلکه ممکن است در نگاه اول مضحک و خندهدار هم باشند.
مفهوم پوشش و لباس
لباس از گذشته، تاکنون گویای مفاهیم زیادی بوده است و سهمی بزرگ در فرهنگ ملتها دارد. نشاندهنده باورهای، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی مردمان یک جامعه است. اما در نگاه کلی لباس پاسخگوی نیازهایی مانند حفاظت از سرما و گرما، حفظ عفت و شرم است و در نهایت به انسان آراستگی، زیبایی میبخشد.
پوشش در گذشته
پیکرهها، نقاشیها، و نوشتههای باقیمانده از دوران باستان نشان میدهد که پوشش تمام بدن در دورههای مختلف تاریخی برای زنان و مردان ایرانی دارای اهمیت بوده است و ایرانیان به هیچ وجه در برهنگی به سر نمیبردهاند.
استرابون تاریخنگار و جغرافیدان معروف یونانی که کتاب جغرافیای او منبع گرانبها از دنیای قدیم از جمله فلات ایران، فرهنگ و تمدن مردمانی که در نواحی مختلف ایران ساکن بودهاند را در خود جای داده است، مینویسد: "ایرانیان اگر بخشی از بدنشان برهنه باشد آن را بی شرمی میدانند و همیشه بلند لباس میپوشند.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن مینویسد: "در زمان داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع جز در تخت روان و روپوشدار از خانه بیرون نمیآمدند. در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده است هیچ صورت زن دیده نمیشود
در موزه لوور پاریس مُهر سنگی استوانهای مربوط به دوران هخامنشیان است که تعدادی با لباس و تاج و چادر زنان هخامنشی بر مسند شاهانهای تکیه زده است و ندیمههایش در مقابلش ایستادهاند و سرپوش به سر دارند. موارد نمونههایی از وجود فرهنگ پوشش و یکی از نشانههای ملیت ایرانی است.
پوشش فرهنگهای مختلف ایرانی
با این که استفاده از لباسهای سنتی و قدیمی دیگر نسبت به گذشته در بین اقوام ایرانی رایج نیست، اما هستند مردمانی که در استانهای مختلف هنوز از این سنت دیرین در نوع پوشش استفاده میکنند. پوشش اقوام مختلف در ایران برای بسیاری از گردشگران چه ایرانی یا خارجی بسیار جذاب و دیدنی است. شاید برای شما پیش آمده باشد که در سفر به نقطهای از کشور افرادی را با لباسی خاص و سنتی مخصوص همان منطقه ببینید. لباسهایی که در عین زیبایی، پوشیدگی را نیز به همراه دارد. به طوری که اکثر افراد را به گرفتن عکسهای یادگاری از این نوع پوشش ترغیب میکند. بر اساس شرایط جغرافیایی، آب و هوایی و همچنین فرهنگهای مختلف اقوام ساکن، نوع پوشش و لباس در بین قومیتهای مختلف بسیار متنوع است.
مدگرایی
مدگرایی به این معنی است که فرد سبک زندگی، پوشش و رفتار خود را بر اساس آخرین الگوها تنظیم و به محض ورود الگوی جدید در جامعه، از آن پیروی میکند. این حس تنوعطلبی توأم با گرایش به خودنمایی در محیط اجتماعی، تغییرات چشمگیری در نوع پوشش، رفتار و آرایش افراد به همراه داشته است. مدگرایی منحصر به سن خاصی نیست، اما در بین جوانان جذابیت بیشتری دارد. عواملی چون تنوعطلبی و نوگرایی، همانندسازی، رقابت، چشم و همچشمی با دیگران، مدگرایی و التزام ناشی از دوستی، جلب توجه دیگران و تشخّصطلبی میتواند از عوامل گرایش جوانان به سوی این شیوه زندگی باشد.
مد پیامد دوره معاصر و مختص به جامعه و فرهنگی خاص نیست، اما در عصر حاضر با گسترش روز افزون شبکههای ارتباطی و ماهوارهای، سبک زندگی افراد جامعه مخصوصا نوع پوشش آنها را بسیار تحت تأثیر قرار داده است. این رسانهها با کمک تبلیغات و مدهای جدید، نیازها و الگوهای جدیدی برای افراد ایجاد میکنند که بعضی از این الگوها با فرهنگ و ارزشهای جامعه ما هیچ سنخیتی ندارد و باعث مشکلات اجتماعی و خانوادگی میشود.
اکثر افرادی که در پی مد روز هستند، به قول خودشان میخواهند باکلاس باشند. به عقیده آنها نحوه پوشش عامل مهمی برای شناخت طبقه اجتماعی، میزان رفاه، سلیقه و فرهنگ افراد است.
پیروی از مد همیشه بد نیست و میتواند جوانان را از لحاظ روحی ارضا کند و حتی در پیشرفت جامعه نیز مفید باشد. جامعهشناسان مد را یک پدیده اجتماعی میدانند که افراد را با یکدیکر همرنگ میکند. این به شرطی است که از افراد یا مدهایی که با جامعه هیچ سنخیتی ندارند پیروی نکنند. اما با این حال امروزه جوانان زیادی را میبینیم که درگیر آن شدهاند و مد به یکی از معضلات فرهنگی و اجتماعی جامعه تبدیل شده است. تقلید نسنجیدهای که وقت و هزینه زیادی برای آنها دارد. چراکه اکثرا وقتی از آن ها دلیل انتخابشان پرسیده میشود تنها کلمهای که میشنویم این است که مد شده است.
سخن آخر
با پیشرفت روزافزون، شبکههای ارتباطی و ماهوارهای در نیازهای اساسی مردم به خصوص جوانان تغییرات بزرگی را به وجود آوردهاند، رسانههایی که با تبلیغات، الگوهای جدیدی را وارد زندگی جوانان کردهاند. الگوهایی که در اکثر موارد سنخیتی با فرهنگ و ارزشهای جامعه ایرانی ندارد.
انتهای پیام