Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مازند مجلس»
2024-05-08@18:45:50 GMT

روابط تهران- ریاض در عهد پسر سلمان

تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۷۶۳۶۰۰

مازندمجلس: در ادامه تغییرات شتابان در عربستان سعودی که در دو سال پس از پادشاهی ملک سلمان همچنان با آب و تاب بیشتری در حال نمایان شدن است، محمد بن‌سلمان که آمریکایی‌ها از او به‌عنوان آقای همه کاره عربستان یاد می‌کنند، به‌عنوان ولیعهد، جایگزین رقیبش محمد بن نایف ولیعهد و وزیر کشور سابق شد. این تغییر مهم که راه را برای پادشاهی محمد بسیار فراهم کرده و به‌زعم ناظران در هفته‌ها و ماه‌های آینده با تصمیم ملک سلمان برای کناره‌گیری به نفع او، تکمیل خواهد شد، پیام‌ها و پیامدهای مهمی در سطوح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی برای عربستان دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



در سطح داخلی این تغییر به منزله موروثی شدن قدرت در شاخه سلمان است که بدعتی جدید در پادشاهی خو گرفته به اجماع و بیعت میان برادران و نوادگان است و می‌تواند منجر به تشدید اعتراضات میان شاهزادگان شود. در سطح منطقه‌ای، این تغییر منجر به تشدید سیاست‌های نظامی و امنیتی عربستان خواهد شد که بخش عمده‌ای از آن معطوف به نقش منطقه‌ای ایران است و در سطح بین‌المللی نیز شاهد همسویی بیشتر عربستان با راهبرد خاورمیانه‌ای آمریکا خواهیم بود که این مساله همزمان می‌تواند در هماهنگ‌تر کردن سیاست‌های امنیتی در قبال ایران نیز موثر باشد. در این نوشتار با تبیین این سه تهدید به این پرسش پاسخ داده‌ایم که روی کارآمدن محمد بن‌سلمان که به یکه‌تازی در داخل عربستان و ماجراجویی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی شناخته می‌شود، چه پیامدهایی برای ایران و نقش منطقه‌ای آن خواهد داشت.

 1- تمرکز بیش از پیش قدرت در شاخه بازها
مهم‌ترین پیامد این تغییرات داخلی که معطوف به ایران است، تقویت جناح بازها در مقابل جناحی است که همچنان معتقد به گفت‌وگو با ایران، کم‌کردن تنش‌ها و پرهیز از ماجراجویی‌های منطقه‌ای است. تا پیش از این اتفاق که محمد رسما به‌عنوان ولیعهد و در آینده‌ای نزدیک پادشاه عربستان سعودی منصوب شود، این فرضیه محتمل و قوی بود که در صورت پادشاه شدن محمد بن‌نایف، خردگرایی مجددا به سیاست‌های نظامی و امنیتی عربستان در سطح منطقه برگردد و شاهد کاهش تنش‌ها و همچنین گفت‌وگو با ایران باشیم. در چنین فضایی که طرفداران ایده گفت‌وگو با تهران به حاشیه رفته و عملا قدرت را از دست داده‌اند، شاهد یکدست شدن قدرت در کادر رهبری عربستان آن هم از سوی زمامدارانی هستیم که ادراک و ذهنیت آنها مبتنی بر تهدید ایران و مقابله و سد کردن نفوذ آن در منطقه است. در چنین فضایی که بازهای سعودی بیش از پیش قدرت را قبضه کرده و سیاست خود را بر دیگر جناح‌های قدرت تحمیل کرده‌اند، می‌توان شاهد اظهارات منسجم‌تر، یکدست‌تر و هماهنگ‌تر در قبال ایران باشیم که نمونه‌های آن را در یک ماه اخیر از سوی افراد منتسب به این جناح دیده و شنیده‌ایم. همچنین بن‌سلمان در شرایط کنونی و برای تحکیم قدرت خود نیاز دارد تا مقبولیت مردمی را برای خود به ارمغان بیاورد. بنابراین بهانه‌ای به نام نفوذ و توسعه‌طلبی ایران در منطقه می‌تواند جناح‌های قدرت را که به‌خوبی با چینش افراد نزدیک به خود انتخاب کرده ، هماهنگ‌تر و عرصه عمومی را نیز با خود همراه کند.

 2- تشدید سیاست‌های مقابله با ایران با فرماندهی مشخص
یکدست شدن و هماهنگی ارکان و عناصر قدرت در داخل عربستان، در سطح منطقه‌ای نیز حاوی پیام مهمی است و آن پیشبرد سیاست‌های مقابله با ایران با فرماندهی مشخص است. فرماندهی که جنگ علیه یمن را در کارنامه خود دارد، به‌دنبال توسعه نفوذ عربستان در منطقه از طریق اجماع عربی است و سیاست‌های ضدایرانی را به خوبی نمایان ساخته است. زمانی که محمد بن‌سلمان فرماندهی جنگ علیه یمن را به عهده گرفت، انتقادهای داخلی به‌خصوص از جانب جناح‌های رقیب همچون مقرن که نزدیک به خط ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان بود، صورت گرفت. استدلال این جناح این بود که نباید عربستان را وارد ماجراجویی‌های منطقه‌ای کرد که پیامد آن مشخص نیست و منجر به هزینه تراشی و از دست رفتن اعتماد داخلی خواهد شد. در مقطع کنونی که مغز متفکر تصمیمات سیاسی و امنیتی عربستان در شخص محمد بن‌سلمان نمایان شده است، او آزادانه و با قدرت بیشتری می‌تواند تصمیمات خود را عملیاتی سازد. به‌خصوص که پیاده‌سازی ذهنیت او در منطقه و در قبال ایران منجر به تشدید سیاست‌های مقابله با نفوذ منطقه‌ای تهران خواهد شد و در شرایط کنونی چنین اجماعی بر سر ایران در عربستان سعودی وجود دارد. همچنین اگر اظهارات پیشین بن‌سلمان مبنی بر کشاندن درگیری و نبرد به داخل مرزهای ایران را مورد استناد قرار دهیم، فارغ از اینکه بخشی از آن خوراک‌های داخلی و منطقه‌ای برای اجماع‌سازی علیه جمهوری اسلامی ایران است، اما می‌تواند در قامت جدید یعنی از سوی ولیعهد که گستره اختیارات بیشتری دارد، با قدرت بیشتر دنبال شود و نهایتا در قامت پادشاه بعدی عربستان نمایانگر شود.

 3- همسویی راهبردی عربستان و آمریکا
تقویت روابط راهبردی عربستان و آمریکا در دوره ترامپ به اولویت اصلی سیاست خارجی عربستان تبدیل شده است، تا آنجا که عادل الجبیر به‌عنوان نماینده تام‌الاختیار سعودی، ماه‌ها در اتاق‌ها و راهروهای کاخ سفید و کنگره مشغول لابی‌گری و اقناع مقامات واشنگتن مبنی بر تقویت روابط، مشارکت فعال‌تر آمریکا در خاورمیانه و مقابله با نفوذ ایران در منطقه بود. در واقع جناح بازها در عربستان معتقد به ایفای نقش فعال در چارچوب هژمونی آمریکا برای متوازن کردن قدرت‌های منطقه‌ای، افزایش قدرت نظامی-امنیتی و بالا بردن ظرفیت‌های چانه‌زنی است. به‌خصوص که سعودی‌ها در مقطع کنونی امید دارند که بتوانند در چارچوب راهبرد ترامپ، ضمن توسعه روابط، قدرت خود را در سطح منطقه و به‌خصوص در برابر ایران افزایش دهند. تعریف حلقه‌های همکاری همچون خریدهای تسلیحاتی، ایجاد مجتمع‌های نظامی-صنعتی، انرژی و دیگر حوزه ها، از مهم‌ترین دلایل استدلال این گروه برای نزدیکی به آمریکا به‌عنوان قدرت بین‌المللی شکل‌دهنده به ترجیحات بازیگران و کنشگران منطقه‌ای است. در واقع ذهنیت بن‌سلمان و تیم او نقطه مقابل ذهنیت دیگر جناح قدرت در عربستان است که معتقدند عربستان‌سعودی باید استقلال نسبی در روابط با واشنگتن را حفظ کند تا در مواقع بحرانی، دچار گسیختگی در تصمیمات نشود. به‌خصوص که آمریکایی‌ها به هیچ‌وجه تعهدات صددرصدی در قبال دوستان خود ندارند و این موضوع می‌تواند در مواقع بحرانی که نیاز به کمک از آن هست، عربستان را با مشکلات راهبردی مواجه کند.

به هر حال این ذهنیت، امروزه در حاشیه قرار گرفته و جناح بازها با قدرت هر چه بیشتر توسعه روابط را با آمریکا که بخشی از آن متوجه مقابله با نفوذ ایران در منطقه است، در دستور کار قرار داده‌اند.

پیش‌تر «سیمون هندرسون»، کارشناس خاورمیانه در موسسه واشنگتن در مطلبی تحلیلی نوشته بود: «ترامپ، عربستان را متحدی کلیدی در خاورمیانه می‌بیند، در‌حالی‌که اوباما درست دیدگاهی مقابل این را داشت.» او معتقد است عربستان و همسایگان عرب این کشور نسبت به ترامپ خوش‌بین هستند و این به‌دلیل سرخوردگی عمیق آنها از انفعال اوباما در خاورمیانه به‌ویژه در سوریه است. اعراب خلیج‌فارس بر این باورند که پیشینه تجاری ترامپ، بی‌علاقگی او به حقوق بشر و سختگیری در قبال ایران مسائلی است که آنها می‌توانند به دولت ترامپ خوش‌بین باشند.

«بروس ریدل»، تحلیلگر سابق سیا و کارشناس موسسه بروکینگز نیز در این‌ خصوص می‌گوید: «اعراب خوشحالند که اوباما رفته است، آنها از بی‌عملی اوباما در خاورمیانه که موجب گسترش موج بهار عربی شد سرخورده‌اند. آنها معتقدند اوباما به‌جای حمایت از آنها به اعمال فشار می‌پرداخت و اساسا، اوباما خود یکی از دلایل فروپاشی کشورهای عرب و سقوط آنها به دست امواج بهار عربی بود.»

از این‌رو می‌توان گفت که تحکیم قدرت در دستان محمدبن‌سلمان با توجه به عملکرد دو ساله او و همچنین ذهنیت و تعریفی که از نقش عربستان، منطقه و ایران دارد، باعث شده تا این گزاره تقویت شود که قدرت‌یابی او در دربار سعودی بیشترین نقش را در جهت تنظیم سیاست‌های ضدایرانی خواهد داشت.

دیدگاه کارشناسان
در ارتباط با این تغییر مهم که حاوی پیامدهایی برای ایران است، دکتر رحمن قهرمان‌پور، استاد دانشگاه و پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه در گفت‌وگو با «دنیای‌اقتصاد» با بیان اینکه برخی این اقدام پادشاه سعودی را به ضرر ایران می‌دانند، اما باید توجه داشت که در عربستان ساختارها دارای اهمیت هستند، گفت: «بنابراین ملک‌سلمان نمی‌تواند هر آنچه را می‌خواهد انجام دهد کما اینکه ملک عبدالله قدرتمند هم نتوانست. عربستان با سیستم بیعت و اجماع ریش سفیدی اداره می‌شود و ملک‌سلمان هم باید با این ساختار کار کند.» رحمن قهرمان‌پور افزود: «او اگر بتواند در این ساختار سنتی، درخصوص تصمیم‌گیری علیه ایران اجماع‌سازی کند، حتما باید نگران باشیم. اما فعلا نمی‌توان گفت که آیا زمینه چنین اجماعی وجود دارد یا نه. آنچه می‌دانم این است که محمد بن‌سلمان برای تثبیت قدرت خود نیاز به همراهی این ساختار دارد.»

این استاد دانشگاه در پایان اظهار کرد: «بن‌سلمان نمی‌تواند بدون نظر مثبت آنها، کارهای خطرناکی مثل مواجهه با ایران را انجام دهد. جامعه عربستان هم همچنان محافظه‌کار است و آماده تحمل تبعات یک جنگ نیست. بنابراین بن‌سلمان حتی اگر دنبال ماجراجویی باشد برای تثبیت قدرت خود نمی‌تواند دنبال گزینه جنگ با ایران برود.» از سوی دیگر، دکتر حسن احمدیان استاد دانشگاه تهران و کارشناس ارشد مسائل خلیج‌فارس بر این اعتقاد است که بن‌سلمان دیگر گرفتار رقابت بر سر قدرت نیست، بنابراین احتمالا از سیاست خارجی برای افزایش اعتبار داخلی هزینه نخواهد کرد و این می‌تواند تا حدی عقلانیت را به تصمیمات او برگرداند. حسن احمدیان در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد»، معتقد است که اگر بن‌سلمان بخواهد به همان سبک پیشین و کنونی رفتار کند، که بعید به نظر می‌رسد، رفتار تهاجمی عربستان ادامه خواهد داشت و این می‌تواند پیام‌های مهمی برای ایران داشته باشد. این استاد دانشگاه در پایان درخصوص سیاست ایران برای برخورد با چنین فضایی اظهار کرد: «بهترین سیاست ایران صبر و انتظار برای روشن‌تر شدن وضعیت و جهت رویکرد بن‌سلمان در دوره پس از تحکیم قدرت است، تا بتوان تصمیمی مبتنی بر عناصر واقعیت اتخاذ کرد.»

منبع: مازند مجلس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mazandmajles.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مازند مجلس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۶۳۶۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اتحاد مثلث علیه منافع ایران/ بررسی تأثیرات توافق امنیتی میان آمریکا و عربستان بر روابط سعودی‌ها با ایران

به گزارش قدس آنلاین، ایجاد اتحاد سه‌ضلعی میان آمریکا، عربستان و اسرائیل، از یک‌سو واکنشی دسته جمعی در برابر ایران به دنبال نمایش قدرت نظامی آن و از سوی دیگر منزوی ساختن کشورمان در مسیر حمایت از فلسطین و پیشبرد راهبرد عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است.

از سوی دیگر هر یک از اضلاع این اتحاد درصددند اهداف و منافع فردی خود را از طریق توافق امنیتی و دفاعی پیش ببرند. در همین راستا، رسانه المانیتور در تحلیلی در این باره می‌نویسد: «اجزای لازم برای یک پیمان دفاعی تاریخی ایالات متحده با عربستان سعودی تقریباً فراهم شده است؛ توافقی که به عادی‌سازی روابط ریاض با دولت یهود کمک می‌کند و بنابراین، امکان جریان متقابل سرمایه و همکاری نظامی را فراهم می‌کند که می‌تواند ایران را بیشتر منزوی کند». اما سؤال اساسی درباره تأثیرات و نتایج توافق مذکور بر روابط ایران و عربستان سعودی است. 

در همین زمینه، محمدپارسا نجفی کارشناس مسائل عربستان در گفت‌وگو با قدس تصریح کرد: سعودی‌ها از زمان تأسیس حکومت تا دوران حاضر به عنوان متحد راهبردی غرب و آمریکا محسوب می‌شوند. همچنین عربستان از زمان شکل گرفتن رژیم صهیونیستی نیز همراستا با تل‌آویو حرکت کرده، گرچه این را رسماً اعلام نکرده، اما روابط سعودی‌ها با رژیم صهیونیستی غیر قابل انکار است. حتی درباره مصداق بارز پیمان مخفیانه میان عربستان با اسرائیل، انگلیس و آمریکا می‌توان گفت هر زمان حمله یا تهدیدی متوجه رژیم صهیونیستی است، عربستان نقش مدافع اسرائیل را بازی می‌کند. در چنین شرایطی، ایجاد پیمان نظامی و امنیتی عربستان با آمریکا و رژیم صهیونیستی امر جدیدی نیست، بلکه آنچه در گذشته مخفیانه بوده اکنون آشکار می‌شود. گرچه چین تلاش‌های فراوانی برای بهبود روابط ایران و عربستان انجام داد تا تنش‌های موجود در منطقه خلیج فارس به بازار انرژی سرایت نکند و روند صدور نفت و گاز مختل نشود، اما شرایط و تحولات نشان می‌دهند چینی‌ها نمی‌توانند مانع بروز تنش‌ها در منطقه شوند. دشمنی عربستان با ایران و تشیع امری ذاتی است؛ بنابراین ادعای بهبود روابط ایران و عربستان کاملاً سطحی، زود گذر و غیر قابل اعتماد است. 

احساس ضعف سعودی‌ها پس از عملیات وعده‌صادق
این کارشناس خاورمیانه بیان کرد: عربستان هیچ تلاشی برای بازگشایی سفارتخانه‌ها و بهبود روابط خود با ایران ندارد و حتی از نظر راهبردی نیز کاملاً بر ضد ایران عمل می‌کند. سعودی‌ها در مسائل منطقه‌ای همواره علیه ایران موضع‌گیری کرده‌اند، چنان‌که عربستان و حکومت‌های وابسته به غرب پس از عملیات وعده صادق دریافتند نمی‌توانند به تنهایی در برابر ایران فعالیت کنند و یا مدافع اسرائیل باشند. درنتیجه سعودی‌ها تلاش می‌کنند با ایجاد پیمان‌های نظامی و راه‌اندازی تبلیغات به‌نحوی قدرت خود را اثبات کنند؛ زیرا از نظر عملیاتی، راهبردی و نظامی ثابت شده اسرائیل توانایی پاسخ و واکنش به ایران را ندارد. از سوی دیگر نیز آمریکا با دولت‌هایی همانند اسرائیل، عربستان، امارات و... که توسط انگلیس ایجاد شده‌اند، اتحاد راهبردی دیرینه دارد، اما اکنون آن را به صورت آشکار و در قالب پیمان امنیتی بیان می‌کند. بخش عمده خرید نظامی عربستان از آمریکا و پس از آن اروپای غربی است. عربستان در جنگ هشت‌ساله با یمن از این کشور شکست خورد و از سوی دیگر قدرت آمریکا هم دچار افت قابل توجهی شده است. 

نجفی گفت: این درحالی است که طی دو سال اخیر برخی تحلیلگران در تحلیلی نادرست بیان کردند آشتی میان ایران و عربستان مانع برقراری و عادی‌سازی روابط سعودی‌ها با رژیم اسرائیل می‌شود که آن هم برداشتی ساده‌انگارانه بود. در حال حاضر عربستان به سمت گسترش روابط و یا به عبارتی آشکارسازی روابط مخفیانه‌اش با اسرائیل پیش می‌رود، چنان‌که سفر مقامات رژیم صهیونیستی به ریاض و دیدار با سعودی‌ها دلیلی بر اثبات این مدعاست. عربستان از همان سال ۱۹۴۸ روابط دوستانه با رژیم صهیونیستی داشته اما آن را پنهان کرده است. این درحالی است که پس از عملیات وعده صادق احساس ضعف می‌کند و به همین دلیل به توافقات علنی با آمریکا و اسرائیل روی می‌آورد. بنابراین این توافق در صحنه ژئوپلتیکی منطقه تأثیر واقعی و فیزیکی نخواهد داشت. از سوی دیگر، آمریکا به خوبی می‌داند توانایی درگیری با ایران را ندارد و هرگونه افزایش تنش در منطقه خلیج فارس به اقتصاد آن آسیب وارد می‌کند و به جایی نخواهند رسید. اما به هر صورت عربستان به عنوان رقیب سنتی ایران نمی‌تواند افزایش قدرت آن را تماشا کند و طبیعتاً با انجام چنین اتحادهایی درصدد ضربه زدن به جریان مقاومت است.

مینا افرازه

دیگر خبرها

  • چالش های عربستان و آمریکا برای انعقاد پیمان امنیتی
  • نگاه هند به جنوب خلیج فارس؛ نزدیکی به امارات، عربستان و عمان
  • بازی اتمی بن‌سلمان/ بازگشت ایران و عربستان به عصر تنش؟
  • آیا ایران در منطقه به عنوان یک قدرت پذیرفته شده؟
  • اتحاد مثلث علیه منافع ایران/ بررسی تأثیرات توافق امنیتی میان آمریکا و عربستان بر روابط سعودی‌ها با ایران
  • مناظره آتشین آمریکایی‌ها و سعودی‌ها درباره ایران در شبکه اسرائیلی!
  • سیاست همسایگی دولت سیزدهم
  • آیا عادی سازی روابط ریاض و تل آویو قریب الوقوع است؟
  • گزینه‌های آمریکا در برابر بلندپروازی‌های اتمی عربستان
  • اربیل: در روزهای سخت اولین تماس ما با جمهوری اسلامی ایران است