Web Analytics Made Easy - Statcounter


به همان مقدار که فلسفه ستیزی گناه است و خطاست، فلسفه پرستی هم خطاست. نباید کسانی فکر کنند که مثلاً دانش های ما مثل فلسفه، معبدی است که باید به بارگاهش رفت، تقدسش کرد، تعظیم کرد.

به گزارش بی‌باک، مطلب زیر متن سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی سبحانی در نشست «توسعه و تکامل فلسفه؛ افق‌ها و راهکارها»است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تقریباً می توان گفت هر دولت شیعی که در تاریخ ظهور پیدا کرده به دنبال آن نوعی تمدن آفریده و مهمترین عنصر تمدنی، تغییر و تحول و تکامل دانش بود.در دولت جمهوری اسلامی ایران که در تاریخ تشیع بی سابقه است، و دولتی به تمام معنا شیعی که سیاست، قدرت، فرهنگ، و فکر همه بر بنیاد دانش و فرهنگ و ارزشهای شیعی است، بی تردید این نظام هم مولد یک تمدن، و این تمدن، مولد عصر جدیدی از دانش های شیعی خواهد بود.اگر قرار است در عصر جمهوری اسلامی تحولی در دانش و تمدن رخ بدهد، یکی از این زیرساخت های تحول، تحول در دانش فلسفه است و اگر فلسفه ما – با تفسیری که خواهم گفت – دگرگون نشود، نباید انتظار داشته باشیم که ما در حوزه فقه و اصول و دانش های انسانی (جامعه شناسی، روان شناسی و اقتصاد) بتوانیم کاری اساسی انجام دهیم

فلسفه، یک دانش بشری است مثل همه دانش های دیگر. به این معنا که بشر با عقل خداداد بر روی میراث های فرهنگی معنوی اندیشه می کند، دانش سازی می کند، به آن معارف ساختار می دهد و این را به عنوان یک دانش عرضه می کند.اگر تعبد و تسلیم در مقابل دانش و دانشمندان بود که ما این همه دانش های گسترده نداشتیم. اگر قرار بود فیلسوفان ما در مقابل اندیشه های گذشته ایستادگی نکنند، بلکه ایستایی کنند ما امروز نه دانش مشاء داشتیم و نه فلسفه اشراق و نه حکمت متعالیه. همه‌ این‌ها مرهون این است که اندیشمندان ما یک اصل داشتند و آن: «خردمندانه عمل کردن» و «اندیشه ورزانه وارد میدان شدن» است که یک اصل اساسی و یک حجت الهی است.

به همان مقدار که فلسفه ستیزی گناه است و خطاست، فلسفه پرستی هم خطاست. نباید کسانی فکر کنند که مثلاً دانش های ما مثل فلسفه، معبدی است که باید به بارگاهش رفت، تقدسش کرد، تعظیم کرد. اندیشمندان و فیلسوفان را باید گرامی داشت، به این معنا که آن‌ها بزرگان فرهنگ ما هستند.این منطق فیلسوفان تاریخ بوده و هیچ فیلسوفی در مقابل رأی استاد خودش، چون استاد و بزرگ بوده است، توقف نکرده، بلکه اندیشه ها را بررسی کرده و اگر دیده مطابق با عقل است، مطابق با موازین است پذیرفته و اگر احساس کرده با مبانی عقلی ناسازگار است، آن اندیشه را تکامل و توسعه و تغییر داده است.

متأسفانه تاریخ چند سده‌ گذشته ما در حوزه فکر شیعی دچار یک بن بست معرفتی و دانشی شده است؛ یعنی گویا تصور کرده ایم که میراث گذشتگان و دانش گذشتگان، آخرین مرحله اندیشه ورزی و دانش اندوزی است. سقف دانشها همین است و خلاصه، ره چنان رو که بزرگان رفتند.

بدتر از آن، دوگانه هایی است که در تاریخ معاصر ما تبدیل به یک تابو شده است؛ مثلاً دوگانه‌ اخباری و اصولی، دوگانه‌ فیلسوف و مثلاً متکلم. این دوگانه هایی که اگر کسی بخواهد نسبت به یک طرف این ماجرا سخن بگوید، نقدی کند، بحثی نماید منسوب می شود به آن سمت دیگر. این دوگانه هایی که ما درست کردیم به گمانم باید رخت بربندد تا ذهن و ضمیر متفکران و دانشمندان ما حرکت کند.چه کسی گفته که باید میان اخباری و اصولی یکی را انتخاب کرد؟ چه کسی گفته میان فیلسوف و متکلم یکی را باید انتخاب کرد؟ چه کسی گفته عرفان موجود ما با عرفان تاریخی ما آخرین تقریر از معنویت گرایی اسلامی است؟ چه کسی گفته میان این‌ها نمی شود مکتب های تازه و حرف‌های نو زد؟

حکمت متعالیه راهی گشود تا دیگران هم بیایند این راه را ادامه بدهند. حکمت متعالیه بن بست هایی را برداشت، دیگران هم بیایند بن بستهای دیگر را بردارند. مگر فلسفه چیزی جز اندیشه ورزی، جز سامان دهی به ساختارهای فکر و معرفت است؟اگر امروز ما از توسعه فلسفه یا تکامل فلسفه سخن می گوییم امر غریبی نیست. کسانی استیحاش نکنند که ما داریم خرق اجماع می کنیم و می‌خواهیم سنت‌ها و فرهنگ و تمدن دینی را مورد هجمه قرار دهیم. خیر، این کار، سنت گذشته تاریخ ماست. همه اندیشمندان بزرگ ما اگر کاری کرده‌اند این بوده است که در میراث گذشتگان خودشان نمانده اند و سعی کرده اند این میراث را امتداد بدهند، نقد کنند و گاهی اوقات پایگاه‌های جدید درست کنند و فکر و فرهنگ را پیش ببرند.دو معنا از فلسفه می توان مد نظر قرار داد. ما یک معنایی از فلسفه داریم که ارسطو در کتاب متافیزیک این را به عنوان علم اولی نام می برد. ارسطو از دو دانش فلسفی سخن میگوید: یکی علم اولی، یکی هم مابعدالطبیعه.

علم اولی از دیدگاه ارسطو دانشی است که به عام ترین مفاهیم و قواعد و ساختارهای معرفت انسانی می پردازد. آنجایی که از اموری سخن گفته می شود که مربوط به حوزه خاص معرفت و دانش نیست و تقسیمات در آنجا راه ندارد. مفاهیم علم اولی حاکم است بر کلیه دانش های بشری، قواعدی که آنجا بیان می شود مربوط به حوزه ای خاص نیست. این علم اولی است.دانش دومی که ارسطو از آن سخن می گفت و در واقع، زیربخش علم اولی تلقی می شود، مابعدالطبیعه است. ارسطو بعد از اینکه از طبیعیات بحث می کند و احکام و قوانین طبیعی – یا همان چیزی که بعدها بعنوان سماع طبیعی در فرهنگ ما شناخته شد – را بیان می کند، به یک دانش دیگری می پردازد که در قید و بند طبیعت نیست، بلکه از اموری است فراطبیعی. در اینجا از مجردات سخن می گوید. تعابیر مختلفی خود ارسطو در اینجا برای این امور به کار می بندد مثل اینکه: اموری است فراتر از طبیعت، مجرد هستند، اینها مقولاتی هستند که در چهارچوب جسم و طبیعت قرار نمی گیرند. این هم یک دانش دیگر است که مابعدالطبیعه نام دارد.

وقتی فلسفه در سنت اسلامی ترجمه و وارد شد، فیلسوفان ما بین این دو دانش در واقع ترکیب کردند و یک دانش واحد فراهم آوردند. آنها گفتند مابعدالطبیعه عبارت است از دانشی که به احکام موجود بما هو موجود بپردازد، و یک رشته دیگر، آن دانشی است که از احکام امور فراطبیعی صحبت می کند. اولی را گفتند الهیات بالمعنی الاعم و دومی شد الهیات بالمعنی الاخص.متأسفانه در سنت اسلامی و آثار فلسفی ما تا به امروز، به دلیل عدم تفکیک میان این دو معنا، به دشواریهایی دچار شده ایم. اساساً این تقسیم بندی که ما امروز می کنیم میراث ارسطوست. حکمت نظری، حکمت عملی و تقسیماتش اول بار توسط ارسطو پایه گذاری شد. خود او بدرستی میان دو دانش از دانش های عقلی تفکیک می کرد و می گفت: یکی، علم اولی است یا فلسفه اولی (بعدها گفتند فلسفه اولی)، و دیگری، متافیزیک یا مابعدالطبیعه است.

بعدها وقتی خواستند موضوع علم فلسفه یا متافیزیک را مشخص کنند فیلسوفان ما به این مشکل دچار شدند که اگر موضوع فلسفه موجود بما هو موجود است، پس الهیات بالمعنی الاخص دیگر چه جایگاهی دارد؟ الهیات بالمعنی الاخص موضوعش موجود بما هو موجود نیست، بلکه یکی از اقسام موجود است.تا به امروز محل بحث است و رأی درست که هم گذشتگان گفته اند و هم اساتید بزرگوار ما در دوره معاصر این است که اساساً این دو شاخه، دو دانش است.

علم اولی دانشی است که مسلط است بر همه دانش های دیگر، تغذیه می کند سایر دانش ها را و تحول در آن دانش، موجب تحول در سایر دانشها می شود، سکون و بن بست های این دانش نیز به سایر دانش ها سرایت می کند.

این علم اولی چیست؟ مجموعه ایی از قواعد و مفاهیم و مناسبات عقلی و ذهنی است که عام ترین تفسیر را از نظام هستی ارائه می دهد. این علم اولی با این ویژگی، زیرساخت همه دانش هاست؛ یعنی اساساً تفکر بشر به صورت سیستماتیک و به صورت دانشی ممکن نیست الا اینکه در پسزمینه خودش این نظام از مفاهیم و قواعد را داشته باشد.هر کسی در تاریخ به صورت سامان مند در یک حوزه موضوعی سخن گفته او حتماً از یک متافیزیک به معنای علم اولی برخوردار بوده؛ چه اقرار کرده باشد و چه اقرار نکرده باشد. فیزیک بدون چنین متافیزیکی ممکن نیست؛ جامعه شناسی بدون چنین متافیزیکی ممکن نیست. این دیگر امروز در فلسفه علم به اثبات رسیده است. علام اصول ما مشحون از مبادی و مفاهیمی است که ریشه در علم اولی دارد. فقه ما متأثر از این دستگاه است؛ کلام ما همیشه بهرهمند از زیرساخت هایی بوده که در علم اولی مطرح می شود. پس توجه به این علم اولی مهم است و مهمتر از همه اینکه تغییر و تحول و ساخت دانش الهیات بالمعنی الاخص زیربنایش همین علم اولی یا متافیزیک عام است (فلسفه عام).

فلسفه عام به این معنا سه ویژگی اساسی دارد که در بحث توسعه فلسفه حائز اهمیت است. ویژگی علم اولی (فلسفه عام) این است:

۱–شمول گر است. مفاهیم و قواعد این دانش باید به گونه ای باشد که تمام حوزه های معرفت را پوشش دهد.

۲–بنیادین است؛ یعنی از زیرساختهای معرفت و دانش بشر سخن می گوید، از عمیق ترین نوع نگرش انسان نسبت به هستی و انسان پرده برمی دارد. بنیادی ترین نگره های انسان در قواعد علم اولی است.

۳–نقش تبیین گرانه دارد؛ به این معنا که ما در سایه قواعد علم اولی است که سایر مفاهیم را فهم می کنیم؛ یعنی وقتی من به این طبیعت نگاه می کنم در سایه علم اولی است که تقسیم بندی می کنم و می گویم این طبیعت عبارت است از جوهر و عرض. نگاه می کنم می بینم این علت است و آن، معلول؛ این معد است و آن فاعل. همه اینها متعلق به علم اولی است.

اگر علم اولی این ویژگی ها را نداشته باشد، این دانش از کارکرد و نقش معرفتی خودش بیرون رفته است.کسانی که تصور می کنند علم اولی یک دانش است که باید درس گرفت، خواند و به دیگران تعلیم داد و پژوهش کرد، این‌ها نمی‌دانند اصلاً علم اولی یعنی چه. مثل کسی که جامعه شناسی می خواند برای اینکه درسش را بدهد. جامعه شناسی و روانشناسی برای این است که بتوانید مساله حل کنید.

اگر علم اولی و فلسفه اولی از ساختار و کار کرد خودش خارج شد و اگر فلسفه اولی امروز نتواند به پرسش دانشمندان ما در حوزه های مختلف پاسخ بدهد، دیگر این فلسفه اولی یک فلسفه تاریخی است و دانشی است که باید در تاریخ فلسفه از آن یاد کرد.امروز در مقابل فلسفه اولای ما پرسش هایی وجود دارد که دیگر دستگاه معرفتی معنایی و فلسفه ما قدرت پاسخ گویی به آن را ندارد. هیچ راهی جز بازنگری، تکامل و توسعه این دانش نیست. اگر کسانی اصرار دارند که همچنان بر آن چیزی که هست باقی بمانند، باید بدانند که به تاریخ ملحق خواهند شد.این ارزش نیست که کسانی بخواهند بر روی یک دانش که اساسش بر تحول و تکامل هست اصرار بورزند و تعبد کنند. این حرمت گذاری به این دانش نیست. این خیانت به دانشی است که باید در صحنه‌ معرفت باقی باشد.

اگر می بینیم کسانی نسبت به فلسفه بی مهری می کنند یا فلسفه ستیزی می کنند، سؤال اول را ما باید از خودمان بکنیم. چرا آنها نسبت به این فلسفه بی مهر شده اند؟دلیل اولش این است که در عرضه‌ فلسفه کوتاهی کرده ایم. دلیل اصلی اش این است که ما به گونه‌ایی فلسفه را معرفی کرده ایم که دیگران احساس نیاز نکردند.دلیلش این است که ما قواعد را به گونه ایی توضیح دادیم که وقتی کسانی وارد متن دینی شدند، احساس کردند این ابزار و این قواعد با آن چیزی که برای تبیین متن دین نیاز هست فاصله دارد.

چرا فیلسوفان ما نتوانستند فلسفه اولی را آنچنان معرفی کنند که علم اصول برای فقه بود؟ چرا اخباریان به حاشیه رفتند؟ چون علم اصول ضرورت خودش را برای جامعه فقهی ثابت کرد و الا اخباری ها آدم‌های کمی نبودند و کوچک هم نبودند.چرا جامعه فلسفی ما در راستای بازبینی و بازنگری و بازسازی فلسفه تلاش نمی کند؟ اگر کسانی بیایند و بخواهند در این باب صحبت کنند، بجای اینکه ما از آنها استقبال بکنیم و آغوش باز کنیم، سریع با یک مارک از میدان به‌در می کنیم. دنیای فلسفه، دنیای اندیشه ورزی است، دنیای نقد است.مرحوم شهید مطهری می فرمایند: اگر ایرادهای فخر_رازی نبود، فلسفه متعالیه ظهور پیدا نمی کرد. ایشان می‌گوید: تکامل فلسفه ما مرهون نقدهای فخر رازی است. چرا ما اجازه نمی دهیم در جامعه امروز مدرنی که دیگر همه چیز به هم دیگر متصل است، این همه اندیشه و فلسفه است، عده‌ایی بیایند و فلسفه ما را نقد کنند؟

اگر می خواهیم این فلسفه را معرفی کنیم یک پیش شرط دارد؛ و آن این است که وقتی من فلسفه را به جامعه شناس دادم، به دانشمند علم سیاست دادم، به متکلم دادم، باید بتواند نیازش را هم برطرف کند. این معنا نمی دهد که من یک جعبه ابزار در اختیار کسی بگذارم و او وقتی در جعبه ابزار را باز می کند و هر کدام از این آچارها را برمی دارد، احساس کند که به دردش نمیخورد، می شکند، و دستگاهش را خراب می کند.من حداقل ۱۵ مسئله و چالش را استخراج کردم که این ۱۵ مسئله از مسائلی است که به گمان حقیر، از درون فلسفه اولی ما پاسخ پیدا نمی کند، یعنی ضعف دانش فلسفه ماست. یا باید جامعه فلسفه ما به این پرسش ها پاسخ بدهد، یعنی نظام فلسفی را بازبینی کند و بازسازی کند؛ یا لااقل به کسانی مانند بنده نشان بدهد که این پاسخها در فلسفه هست؛ اما تو نمیدانی. این معنایش این است که باز آرایی کنیم؛ لااقل اصول و قواعد دانش فلسفه را. این حداقل کار است.

یکی مسئله‌ اراده، اختیار و فعالیت است. دستگاه فلسفی ما از زمان ارسطو تاکنون مقوله‌ اراده و فاعلیت را به عنوان یک هویت مستقل، یک حقیقت، یک واقعیت ممتاز مورد توجه قرار نداده است. در فلسفه اولی ما، علیت آنچنان بزرگ و برجسته شد که سایه اش بر روی فاعلیت افتاد و تا امروز هم در دستگاهای فلسفی ما نتوانستیم بگوییم این انسانی که نقطه تمایزش با موجودات دیگر در اراده است، این اراده چیست؟اشکال اصلی این بود که از روز اول، ارسطو مقوله اراده را در متافیزیک نیاورد، انسان را حیوان ناطق تعریف کرد، نقطه امتیاز انسان به حیوان را در نطق و عقل دید. از دیدگاه ارسطو، اراده بخشی از هویت حیوان است، و نه انسان. در متافیزیک ارسطویی چنین بود و تا امروز در فلسفه ما باقی مانده است. هنوز هم ما می گوییم «انسان، حیوان ناطق است». می گوییم حیوان یعنی چه؟ یعنی متحرک بالاراده. یعنی قدرت و اراده‌ای که شما در فقه، در دین شرط تکلیف می‌دانید و می گویید نقطه‌ امتیاز میان انسان و حیوان اراده است و اگر اراده نداشته باشد تکلیفی ندارد. در دستگاه ارسطویی اینچنین نیست. او اراده را جزئی از حیوان می‌داند.

لازمه‌ این نحوه تعریف از علیت و مناسبات علیت، رسیدن به جبر در انسان است. این مشکل از نظر من، مشکل دستگاه مفهومی و فلسفی ماست. در درون دستگاه فلسفی ما از آغاز مقوله اراده و اختیار در زیر مجموعه علیت تعریف شده است.چرا فیلسوفان ما با تجدید نظر در علم اولی به فلسفه ما قدرت نمی دهند؟ چه اشکالی دارد اگر فیلسوف الان بگوید تا حالا اینجوری تعریف کردیم، اما الان مفهوم اراده را می آوریم؟ مرحوم شهید صدر می فرماید: اراده به معنای سلطه و سیطره یک مفهوم مستقل در مقابل علیت است و براساس این، کل اراده انسان را تعریف می کند.امروز اگر شما نتوانید مفهوم انسان را بر محور اراده و فاعلیت معنا کنید، سخن از علوم اسلامی انسانی گفتن، واهی است. خیلی صریح عرض کنم. یعنی اگر من، جامعه شناس سکولار باشم، مبانی فلسفی و متافیزیک را هم بدانم در مقابل سخن شما که بیایید جامعه شناسی اسلامی می خواهیم تولید کنیم، می گویم این علوم انسانی که شما دنبالش هستید چیست؟ این انسان را می شود برای من تعریف کنید؟ من به شما ثابت می کنم بین انسانی که شما در متافیزیک تعریف می کنید با انسانی که من سکولار در جامعه شناسی و روانشناسی تعریف می کنم فاصله اش بسیار بسیار محدود است.


--------------------------------------------------------------------------

تذکر: کاربر محترم! انتشار مطالب دیگر رسانهها از سوی پایگاه خبری تحلیلی بی‌باک لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانه‌ای منتشر نشده است از طریق بخش "تماس با ما" یا پل ارتباطی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفه‌های لازم، منتشر گردد.

------------- با کلیک بر روی لینکهای ذیل تمامی روزنامه‌های کشور را رایگان مطالعه کنید -------------

روزنامه‌های عمومی | روزنامه‌های اقتصادی | روزنامه‌های ورزشی | سایر روزنامه‌ها| هفته‌نامه و ماهنامه | نشریات استانی

منبع: بی باک نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۲۶۹۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادواره‌های شهدا، دشمن‌ستیزی را در دلها زنده نگه می‌دارد

ایسنا/یزد رئیس سازمان بسیج دانشجویی کشور گفت: اگر زنده نگه داشتن یاد شهدا نبود امروز جوانان کشورمان برای دفاع از اسلام و کشورشان حتی فراتر از مرزهای ایران زمین این چنین با انگیزه نبودند.

«هادی قاسمی» شامگاه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه در مراسم یادواره شهید خوشنام که به مناسبت چهارمین سالگرد تدفین شهید گمنام در دانشگاه علم و هنر وابسته به جهاددانشگاهی یزد برگزار شد، به خاطراتی از سفرش به سوریه در سال ۱۳۹۵ به اتفاق جمعی از مدیران رسانه اشاره و اظهار کرد: هرچند در برخی کشورها در رابطه با جنگ تلاش دارند که جهت‌گیری تبلیغی را به سمت فراموش کردن ناگواری‌ها و تلخی‌های آن داشته باشند ولی در کشور ما به رغم گذشت سالها از دوران دفاع مقدس، همچنان تلاش داریم که آن را در اذهان مردم یادآوری کنیم.

وی با اشاره به برگزاری فستیوال‌ها و جشنواره‌های مختلف با موضوع دفاع مقدس، بزرگداشت‌ها و یادواره‌های شهدا، برگزاری اردوهای راهیان نور و سرکشی‌های مداوم از خانواده شهدا در کشورمان، بیان کرد: نتیجه فرهنگی و بازخورد این اتفاقات این شده که ۳۰ سال بعد از جنگ کشورمان، جنگ دیگری هزار کیلومتر آن‌طرف‌تر از مرزهای کشورمان با جهت گیری به سمت ما اتفاق افتاد و هزاران نفر از جوانان کشورمان برای حضور در آن و مقابله با دشمن اسلام اعلام آمادگی کردند.

قاسمی عنوان کرد: امروز هم اگر دوباره جنگ برای کشورمان یا برای جبهه اسلام اتفاق بیافتد، جوانانمان برخلاف ادعای واهی برخی خودفروختگان، بار دیگر برای صیانت و دفاع، حماسی مبارزه خواهند کرد.

وی گفت: رژیم صهوینیستی نیز انتظار داشت با توسل به استراتژی فراموشی بعد از چند نسل، امروز غزه را به تصرف خود درآورد ولی مردم غزه، نفر به نفر و با تبلیغات مادرانه جور رژیم جعلی و غاصب را به فرزندانشان طی این سالها گوشزد کرده‌اند به طوری که اکنون نیز در میان ویرانه‌های شهر و کشورشان فریاد دفاع از خاکشان را سر می‌دهند.

رئیس سازمان بسیج دانشجویی در پایان خاطرنشان کرد: هدف از اقدامات دستگاه‎های فرهنگی و بر و بچه‌های بسیج برای برگزاری این قبیل رویدادها و یادواره‌های شهدا این است که هرگز ظلم دشمن را فراموش نکنیم و در برابر تبلیغات دستگاه ظالمانه، زینب‌وار بایستیم و باور داشته باشیم که قدرت ۷۲ تن از سپاه چند هزار نفری دشمن بیشتر است.

آیت الله «سید محمد کاظم مدرسی» امام جمعه بخش مرکزی یزد نیز در این مراسم بزرگداشت ضمن تسلیت ایام شهادت امام جعفر صادق(ع)، به روایتی که انسانها را به زندگی همانند زندگی زنبور عسل توصیه می‎کند، اشاره و تصریح کرد: خداوند در قرآن کریم، زندگی دو حیوان را مقابل یکدیگر قرار داده به طوری که انسان از زندگی عنکبوتی، نهی کرده و به زندگی مانند زنبور عسل توصیه کرده است.

وی نقش استعمار در زندگی بشری را همانند زندگی عنکبوت خواند و گفت: استعمار ملتها را اسیر خود کرده و همانند عنکبوت شیره جان آنها را می‌مکد ولی زندگی زنبور عسل، یک زندگی اجتماعی و تولید محور به عنوان یک اصل است و از طرفی تولید زنبور عسل نیز تولیدی فاسدناپذیر است.

آیت الله مدرسی به نقل از روایتی دیگر، یکی از موجوداتی که برای خاموش کردن آتش نمرود برای سوزاندن حضرت ابراهیم(ع) تلاش کرد را زنبور عسل به حد توانش خواند و گفت: انسانها نیز باید به اندازه توان خود در راه خداوند گام بردارند تا خداوند نیز آنها را یاری کند.

وی تاکید کرد: در واقع اسلام، مرد میدان می‌خواهد نه تماشاچی؛ چرا که همین تماشاچیان بودند که علی(ع) را خانه نشین کردند و به حسن(ع) زهر نوشاندند و سر فرزندان زهرا(س) را بر سر نیزه کردند.

امام جمعه بخش مرکزی یزد در این باره به بیانات امام راحل(ره) در ایام پایانی تبعیدشان در پاریس نیز اشاره و عنوان کرد: امام(ره) تاکید داشتند که مردم وظیفه دارند با تمام توان از حکومت خود دفاع کند و قطعاً اگر چنین نبود ۳۰۰ هزار شهید در کشورمان برای اسلام و این نظام جان خود را فدا نمی‌کردند.

وی با بیان این که بر همین اساس نیز همگان در مقابل حجاب و عفاف، در مقابل ترک فعل‌ها و در برابر اختلاس و این جامعه مسئول هستیم، گفت: باید آموزه‌های دینی‌مان را از شهدا فرا گیریم.

آیت الله مدرسی در پایان نیز اظهار کرد: شهدای بزرگمان به تعبیر سردار شهید سلیمانی تا شهید نشدند و زندگی شهادت‌گونه برای خود انتخاب نکردند، به فیض شهادت نائل نیامدند که ما نیز باید از آنها الگوبرداری کنیم.

اجرای سرود توسط گروه «فجر جاوید» و مداحی «مجتبی رمضانی» و برپایی نمایشگاه فرهنگی از دیگر برنامه‌های این یادواره بزرگداشت مقام شامخ شهید بود که با حضور پرشور اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های استان برگزار شد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • یادواره‌های شهدا، دشمن‌ستیزی را در دلها زنده نگه می‌دارد
  • مقدار و جزئیات پرداخت ارز به زائران حج تمتع امسال اعلام شد
  • واکنش به بازی شهاب حسینی در آخرین سریالش
  • وزیر آموزش و پرورش: اگر کسی به ایران چپ نگاه کند، درون خانه‌اش تنبیه می‌شود
  • امروز کسی قدرت پاسخ به ایران را ندارد
  • چطور درصد حساب کنیم؟
  • ثبت‌نام کلاس اولی‌ها از ۱۹ اردیبهشت آغاز می‌شود
  • تبریک تولد بهرام رادان به سبک محسن کیایی!
  • متهم کردن اسرائیل به کشتار ۳۳ هزار فلسطینی، یهودی‌ستیزی نیست
  • هفته پر بارش برای حوضه‌ی مند،کاریان و خنج