Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «بی باک نیوز»
2024-05-07@06:17:13 GMT

بدخُلقی پزشکان گاو نُه‌مَن شیر نظام سلامت

تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۸۵۱۶۸۱

بدخُلقی پزشکان گاو نُه‌مَن شیر نظام سلامت

--------------------------------------------------------------------------

تذکر: کاربر محترم! انتشار مطالب دیگر رسانهها از سوی پایگاه خبری تحلیلی بی‌باک لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانه‌ای منتشر نشده است از طریق بخش "تماس با ما" یا پل ارتباطی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفه‌های لازم، منتشر گردد.

------------- با کلیک بر روی لینکهای ذیل تمامی روزنامه‌های کشور را رایگان مطالعه کنید -------------

روزنامه‌های عمومی | روزنامه‌های اقتصادی | روزنامه‌های ورزشی | سایر روزنامه‌ها| هفته‌نامه و ماهنامه | نشریات استانی

یک «اما»ی بزرگ باید به تعاریف پزشکی کشور اضافه کرد و آن مشکلی که در پزشکی ایران نیز بد می‌لنگد، ضعف اخلاق حرفه‌ای است؛ زیرا خاطره بد همیشه بیش از خاطره خوب در ذهن مردم جا خوش می‌کند و بدخُلقی کادر پزشکی نیز یکی از همان "گاو نه‌من شیر" نظام سلامت است.

به گزارش بی باک، متأسفانه از خاطرات خوش بیماران از رفتار مهربانانه پزشکان و پرستاران در محیط‌های بیمارستانی کمتر می‌توان سراغ گرفت، درحالی که به هیچ عنوان نمی‌توان خدمات بسیار تخصصی‌ای را که کادر پزشکی به بیماران ارائه می‌کنند با اخلاق آنان مقایسه کرد.

به‌گفته قاطبه بزرگان پزشکی کشور، ایران جزو کشورهای است که در زمینه جراحی و خدمات پزشکی دارای بهترین متخصصانی است که نمونه دلسوزی آنها را نمی‌توان در کشورهای توسعه‌یافته و پیشرفته پیدا کرد، زیرا پزشک ایرانی به‌همراه کادر پرستاری تمام تلاش خود را انجام می‌دهند تا بیمار نجات و بهبود پیدا کند، ولی در کشوری به‌مانند آمریکا این‌گونه نیست، زیرا به‌طور مثال اصلاً یک جراح در آمریکا حاضر نیست جراحی پُرریسک انجام دهد، درحالی که در ایران به‌دلیل نوع فرهنگ خیرخواهی و نجات جان همنوع، بسیاری از جراحان کشورمان حاضر به جراحی‌های پُرریسک و خطرناک می‌شوند و همین امر یکی از دلایلی است که باعث شده است که مهارت پزشکان ایرانی در دنیا زبانزد شود.

ولی یک «اما»ی بزرگ باید به این تعاریف پزشکی کشور اضافه کرد و آن هم مقوله‌ای است که در پزشکی ایران بسیار بد می‌لنگد، یعنی اخلاق حرفه‌ای؛ کما اینکه اخلاق حرفه‌ای باید در تمام صنوف از جمله کار رسانه نیز رعایت شود و به هیچ عنوان نمی‌توان نمره بسیار بالایی هم به اخلاق حرفه‌ای دیگر صنوف داد، ولی اخلاق حرفه‌ای در حوزه پزشکی و پرستاری مقوله‌ای است که اگر کمی و حتی اندکی از آن فاصله گرفته شود، بسیار به چشم مردم می‌آید، درحالی که براساس نوعی فرهنگ اجتماعی؛ همیشه 10 کار خوب در خاطره افراد باقی نمی‌ماند، ولی یک خاطره بد، تا سالهای سال در ذهن مردم جا خوش می‌کند که بدخُلقی کادر پزشکی یکی از همان خاطرات تلخ در ذهن مردم و بیماران است.

در این رابطه حسن ابوالقاسمی ــ رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، درباره چالش عدم احترام پزشکان به جایگاه بیماران در سیستم نظام سلامت کشورمان که در غالب مواقع نیز مورد نقد بیمار و همراهان آنها است، با تأیید این نقص بزرگ در پزشکی کشور به تسنیم عنوان می‌کند: ما در آموزش پزشکی این ضعف را سالیان سال است که داریم و باید تلاش کنیم که در محتوای علوم پزشکی به‌صورت تئوری و به‌صورت عملی، بحث اخلاق حرفه‌ای را جدی بگیریم.

وی درباره موفقیت دیگر کشورها در زمینه رعایت اخلاق حرفه‌ای در رشته پزشکی توضیح می‌دهد: در کشورهای موفق، بحث اخلاق حرفه‌ای پزشکی به‌جد آموزش داده می‌شود و اخلاق حرفه‌ای را بسیار جدی می‌گیرند و در دروس تئوری و عملی به مقوله اخلاق حرفه‌ای بسیار اهمیت می‌دهند و ما نیز می‌توانیم با تغییراتی در حوزه پزشکی به‌نوعی شیرینی خدمات پزشکی را در کام مردم شیرین‌تر کنیم، کما اینکه در عمل؛ پزشکان ایرانی دلسوز هستند، مثلاً جراحی ساعت‌ها برای نجات یک بیمار در اتاق عمل تلاش می‌کند ولی به‌محض بیرون آمدن از اتاق جراحی، همراه بیمار از یک لبخند و یا توضیح جراح بی‌دریغ می‌ماند.

عدم‌آموزش اخلاق حرفه‌ای به پزشکان / فشار کار پزشکان ایرانی استاندارد نیست

همچنین در این رابطه محمد رئیس‌زاده ــ متخصص و جراح عروق و تروما و رئیس سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور معتقد است: بدخلقی پزشکان ارتباطی به بی‌تقوایی و غرور علمی آنان ندارد، بلکه باید این مشکل را در دو مقوله مهم عدم آموزش اخلاق حرفه‌ای و مؤلفه‌های حاشیه‌ای غیراستاندارد که منجر به این می‌شود که پزشکان ما در برخی مواقع خوش‌خلق نباشند، دید.

س: آیا بدخُلقی پزشکان با بیماران به‌زعم گفته برخی بزرگان پزشکی ارتباطی به تقوای آنان دارد؟

رئیس‌زاده: خیر، به هیچ وجه، بیشتر مشکل به کمبود آموزش اخلاق حرفه‌ای پزشکی که نهادینه نشده است، برمی‌گردد، زیرا در 7 سال زمان آموزش پزشکی عمومی، 4 سال تخصص و سه سال فوق‌تخصصی به هیچ عنوان؛ اخلاق حرفه‌ای پزشکی ــ ملکه ذهن دانشجوی پزشکی ما نمی‌شود.

بنابراین این امر را نمی‌توانیم به وجدان و تقوای افراد ربط دهیم، زیرا در دنیای حرفه‌ای نمی‌توانید امور را به بحث شخصی محول کنید، زیرا شاید برخی اصلاً تقوا نداشته باشند، درحالی که اخلاق پزشکی ــ امر حرفه‌ای است و در دنیا رعایت می‌شود و ربطی به مذهب و غیرمذهب ندارد و باید آموزش داده و نهادینه شود.

س: به اخلاق پزشکان کشورمان نمره چند می‌دهید؟

 رئیس‌زاده:خیلی سخت است ولی مشروط نمی‌شوند.

س: ولی مردم و بیماران به‌شدت از بدخلقی پزشکان و پرستاران ناراضی هستند.

رئیس‌زاده: باید همه جوانب را دید، اول اینکه آموزش اخلاق حرفه‌ای خوب داده نمی‌شود، دوم به‌خاطر فشار کار است، باید قبول کنید، زیرا میزان فشار کار پزشکان ایرانی اصلاً استاندارد نیست.

س: یعنی در هیچ کشور دنیا چنین فشاری به‌روی پزشکان و پرستاران نیست؟

رئیس‌زاده: میزان کار و محیط‌های پزشکی ایران استاندارد نیست، شما باید عوامل محیطی را در نظر بگیرید، زیرا فرد باید خیلی خودساخته باشد تا در مقابل این فشارها و مؤلفه‌های غیراستاندارد خودش را با خوش‌خلقی حفظ کند.

البته قبول داریم پزشک باید خود را متواضع و فروتن ببیند، به‌طوری که در کتاب الحاوی ــ محمد زکریای رازی نیز به این مسئله توجه شده است و اصلاً در کتاب‌های قدیم پزشکی ما بحث اخلاق پزشکی آمده است پزشک باید متواضع باشد اما نه‌چندان که به وی جسور شوند یعنی هر دوی این مسئله مهم است، بنابراین همه مؤلفه‌ها باید مورد بررسی قرار گیرد.

س: آیا غرور علمی بر بدخُلقی کادر پزشکی تأثیری دارد؟

رئیس‌زاده: خیر، نه‌چندان. مهمتری مسئله همان مؤلفه‌ حاشیه‌ای غیراستاندارد است که منجر به این می‌شود که پزشکان ما در برخی مواقع خوش‌خلق نباشند.

پزشکان دلسوزی خدمتشان را به‌زبان بیاورند

حال در نهایت نکته‌ای که حسن ابوالقاسمی ــ رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز به آن اشاره کرد نیز بسیار مهم است، زیرا او می‌گوید: بسیاری از پزشکان هستند که واقعاً برای بیمار دل می‌سوزانند و بسیار هم زحمت می‌کشند، حتی شب‌ها از غصه بیمارشان خواب‌شان نمی‌برد، اما این دلسوزی را باید به‌زبان بیاورند و در عمل نشان دهند که بیمار متوجه شود و در ظاهر برخورد نیز این دلسوزی مشخص شود.

*


منبع: بی باک نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۵۱۶۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ملک الشعراء حکیم شفایی، ادیب و پزشک نام‌آور اصفهانی

ایسنا/اصفهان حکیم شفایی، ادیب و پزشک نامدار اصفهانی در عصر صفوی بود که در علوم مختلف تبحر داشت. در کنار پزشکی، ادیبی برجسته نیز بود که دیوان شعری از خود به جای گذاشته است. این ادیب اصفهانی به ملک‌الشعرای زمانه خود ملقب است.

شرف‌الدین حسن حکیم شفایی اصفهانی از طبیبان بنام عصر صفوی بود که توانست به دربار شاه عباس راه یابد و پزشک مخصوص او شود. از سوی دیگر، او شاعری نکنه‌سنج نیز به شمار می‌رفت. این پزشکِ شاعر در سرودن، متأثر از بزرگانی چون حافظ شیرازی بود که در دیوانش هم بازتاب یافته است: «شفائی در کنار زنده‌رودم دل همی خواهد، کنار آب رکناباد و گلگشت مصلا را».

مهم‌تر از آن، تأثیر وی بر شاعران روزگارش بود تا جایی که او را معروف‌ترین استاد شعر صائب تبریزی می‌دانند؛ صائبی که درباره‌اش سرود: «در اصفهان که به دردِ سخن رسد صائب؟ کنون که نبض‌شناسِ سخن شفایی نیست» لطفعلی بنان، مصحح دیوان شفائی اصفهانی (نشر ادارۀ ارشاد اسلامی، ۱۳۶۲)، بحث مفصلی دربارۀ شعرِ این پزشک نامدار دارد؛ پزشک و شاعری که به‌ گفته بنان کمتر کسی او را می‌شناسد و «مجهول القدر» و «ناشناخته» است.

برای آشنایی بیشتر از طبابت و شاعری حکیم شفایی اصفهان که یکی از خیابان‌های نصف جهان نیز به‌ نامش است، با مسعود کثیری، از بنیان‌گذاران رشته تاریخ پزشکی در ایران، شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان گفت‌وگو کردیم. کثیری ضمن تأمل در شعر و پیشه این پزشک، در گفت‌وگو با ایسنا، درباره تاریخ طب از دو جنبه عامیانه و مکتبی نیز بحثی مقدماتی مطرح کرد که در ادامه آن را می‌خوانید.  

اولین بیمار تاریخ، اولین پزشک تاریخ

مسعود کثیری، عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ و ایران‌شناسی دانشگاه اصفهان و تاریخ‌نگار علم پزشکی، در گفت‌وگو با ایسنا و در مقدمه بحث خود ابتدا در تاریخ طب درنگ و بیان کرد: اگر بخواهیم در تاریخ پزشکی تأمل کنیم که انسان از چه زمانه و روزگاری به این دانش و علم دست یافته است، باید بگوییم از همان روزی که نخستین آدم بر روی کره زمین می‌زیست، این قلمرو نیز معنا یافت.

وی ادامه داد: به بیان دیگر، بنا بر ماهیتی که پزشکی و پیوند آن با زیست بشری دارد، نخستین انسان را می‌توان هم اولین بیمار تاریخ و هم اولین پزشک تاریخ دانست. چراکه بدون تردید آدمی از زمانی که پا به این دنیا گذاشته است، درد و رنج‌هایی داشته و برای درمانشان تلاش می‌کرده است. بیماری و طبابت از همان ابتدای تاریخ انسانی همپای یکدیگر بوده‌اند و اکنون نیز هستند.

کثیری، سپس به مفهوم و جایگاه درمانگری در دورترین ادوار تاریخی نظر کرد و توضیح داد: مردم در یک برهه مشخص، پزشکی را از دریچه ماورایی و جادوگری می‌دیدند. یک بیمار گمان می‌کرد که ناخوشی‌اش پیامد گناهان اوست.  

این مدرس و پژوهشگر افزود: بر اساس این ‌جهان‌بینی، نیروهای ماورایی یا خدایان عالم با فرستادن انواع بیماری‌ها انسان را مجازات و متنبه می‌کردند. این تفکر حتی در میان ادیان الهی نیز وجود داشت. برای نمونه، ‌ در دین مزدیسنا، زرتشتیان باور داشتند که اهورامزدا ۹۹۹ عامل نیک برای سلامت آدمیان در عالم گسترانده و هم‌زمان معتقد بودند که اهریمن نیز ۹۹۹ عامل بیماری یا ناخوش‌احوالی پیش پای بشریت گذاشته است.  

گذار ایرانیان از پزشکی مکتبی به طب فولکلوریک

پزشکی در گذر تاریخ، مانند هر علم و دانش دیگری، تحولات و دگرگونی‌های خاص خود را داشته است. مدرس تاریخ دانشگاه اصفهان این‌گونه درباره‌ آن تبیین کرد: نگاه جامعه بشری به درمانگری و از پنجره ماوراءالطبیعه با نگاه متفاوتی که یونانیان باستان به این قلمرو داشتند، به حاشیه رفت.

کثیری که از بنیان‌گذاران رشته تاریخ پزشکی در ایران است، یادآور شد: یونانی‌ها پا را از قلمرو ماورا صرف بیرون گذاشتند و در واقع جهان‌بینی آنان در این باب مادی شد. بقراط را می‌توان در این نظرگاه نو پیشتاز دانست. به باور این پزشک کلاسیک، بیماری امری مقدس نبود و ریشه‌ای زمینی داشت. بر اساس همین نگاه نو بود که پزشکی از دست کاهنان و امثال آنان خارج شد. از این پس، طب علمی شد که پزشکان در راس آن قرار می‌گرفتند.  

او اظهار کرد: علم پزشکی تا به دوران اسلامی و سرزمین ما در دوره پس از باستان برسد، تحولات بسیاری پشت‌سر گذاشت. وقتی از پزشکی در تمدن اسلام و بین پزشکان نامدار ایران صحبت می‌کنیم، ریشه‌های آن به همان اصول پزشکی بقراط بازمی‌گردد که آن را جالینوس مکتوب کرده بود. هم‌زمان با اوج تمدن اسلامی، یعنی قرون سوم و چهارم هجری قمری، پزشکی نیز به عالی‌ترین درجۀ خود در این دنیا رسید. ابن‌ ربن طبری، زکریای رازی، علی مجوسی اهوازی و ابن‌سینا از جملۀ آن مفاخر به شمار می‌آیند.  

این مورخ با تأکید بر این مسئله که روایت و تحلیل تاریخ پزشکی بحث گسترده‌ای است، چنین توصیف کرد: طب در قلمرو اسلامی و کشورمان پس از اوج اعتلای آن در قرون اولیه اسلامی، به دلایل و عللی که بحث در باب آن مفصل است، رکود کرد. پزشکی مکتبی ما در اسلام که ایران هم بخشی از آن بود، رسید به همان نقطه‌ای که در ابتدا گفتم.

او سپس بیان کرد: دانش پزشکی و طب ما از قله به قعر رسید و شد همان طب خرافی که در جهان‌بینی آدم‌هایش به قلمرو فرازمینی تعلق می‌گرفت. این پزشکی را که با باورهای خرافی اقوام مهاجم به ایران، مانند ترکمانان و مغولان، آمیخته شد، می‌توان Traditional Medicine یا Folk Medicine نامید.

پزشکی صفوی در مسیر سیاست و هویت ملی

این پژوهشگر تاریخ علم پس از ورود به پزشکی عامیانه یا فولکلوریک، به دنیای پزشکی صفویان وارد شد و توضیح داد: دوران صفویه عصری است که ما ایرانیان برای تأسیس دولتی ملی و مستقل و شیعی تلاش می‌کردیم. در این اندیشه و سیاست جدید تلاش می‌شد تا همه مردم ایران در سایه آیین تشیع به یک ملت واحد تبدیل شوند.

کثیری گفت: این حکومت نو بسیار تلاش می‌کرد تا نه‌ فقط در حوزه سیاسی بلکه در تمامی جنبه‌های زیست، انسان ایرانی را با نگرش‌های نوینش پیوند بزند. یکی از این جنبه‌ها پزشکی، فرهنگ سلامت و جهان‌بینی درمانگری ما بود که شخصیتی چون حکیم شفایی اصفهانی نیز در آن بالیده شد.

این مدرس تاریخ علم خاطرنشان کرد: شاید بشود اسم این راه و رسم نو را گذاشت طب سیاسی، طبی که به‌ سهم خودش بنیادهای هویت ملی و نوپای ما را تقویت کند. بنابراین، پزشکی علم و پیشه‌ای نبود که صرفاً در خدمت سلامت جسم و روان و درمانگری انسان باشد، پزشکی به بخشی از سیاست و هویت فرهنگی ما تبدیل شد.

عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ و ایران‌شناسی دانشگاه اصفهان با تأمل در ویژگی‌ها و علایق پزشکان عصر صفوی چنین شرح داد: دخالت‌ دادن اصول مذهب و دین در پزشکی یکی از علایق و اهداف مهم پزشکان این دوران بود. پزشکان نامور و زبردست عصر صفوی غالباً در سیاست نیز نقش‌آفرینی می‌کردند.

وی ادامه داد: مخصوصاً در اواخر دوره صفویه شاهدیم که پزشکان معروف کشور پس از شاه مهم‌ترین مناصب را به عهده داشتند. غالباً پزشکان، شخص دوم یا سوم مملکت بودند. این افراد در تلاش بودند تا مطابق اصول اسلامی و احادیث و روایاتی که به دستمان رسیده است، شیوه‌ای نوین از پزشکی را ارائه کنند که مبتنی بر الهیات باشد.  

تاریخ‌ نگار علم پزشکی کشورمان جهان‌بینی مردم را نیز این‌گونه تبیین کرد: مردم کوچه و بازار نیز به شکلی دیگر از پزشکی مکتبی فاصله گرفتند. آنان برای درمان امراض و کسالت‌های خود به انواع خرافات و جادو و دعانویسی رو کردند. البته بسیار مهم است که بدانیم هم بین طبیبان ما و هم بین عوام عصر صفوی استثنا هم وجود داشت. به عبارت دیگر، دیدگاه‌های دیگری نیز در قلمرو علم پزشکی و سلامت دوران صفویه وجود داشت که در تضاد با نگاه غالب بود.  

در محکمه طبیب شاعر!

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان سپس با ذکر این نکته که حکیم شفائی اصفهانی یکی از پزشکان همین دوره صفویه و از علمای روزگار خود بود، این‌گونه توصیف کرد: وقتی به کسی چون حکیم شفایی اصفهانی عالم می‌گوییم، منظور این است که صاحب علم است. عالم در اینجا صرفاً به معنای پیشوای مذهبی نیست.

وی افزود: این افراد در زمانه خود دانش‌آموخته حوزه‌های علمیه‌ای بودند که در آن دامنه وسیعی از علوم را می‌آموختند. بر همین اساس، حکیم شفایی نیز در چنین محیطی طب را آموخت و هم‌زمان بر دایره متنوعی از علوم زمانه خود، مانند ادبیات فارسی اعم از نظم و نثر، زبان و ادبیات عربی، فقه و اصول، صرف و نحو و فلسفه و منطق، تسلط داشت یا با آن‌ها آشنا بود.

محقق شهرمان با یادآورشدن این نکته که حکیم شفایی اصفهانی در سال ۹۹۶ هجری قمری به دنیا آمد و در ۱۰۳۷ هجری قمری درگذشت، متذکر شد: حکیم در خاندانی عالم چشم به جهان گشود که نسل‌درنسل جایگاه مهمی در علوم و حکمت‌های زمان خود داشتند. همگی آنان ضمن اینکه پیشوای مذهبی و روحانی بودند، طبابت هم می‌کردند. متأثر از همین پیشینه خانوادگی بود که او هم جذب علم و پزشکی شد. او در محیط خانوادگی خود و نزد دیگر بزرگان شهر اصفهان آموزش‌های لازم را دید.  

کثیری به زیست و پیشه حکیم شفایی قبل از پایتخت‌شدن اصفهان در سال ۱۰۰۶ هجری قمری و به‌دست شاه عباس صفوی نظر کرد و چنین شرح داد: حکیم شفایی قبل از ورود شاه عباس به اصفهان یکی از پزشکان نامدار شهر بود و محکمه‌اش نیز مکان معروفی چون مسجد جامع اصفهان یا عتیق محسوب می‌شد.  

او در توضیح محکمه گفت: محکمه اصطلاحی مخصوص در این روزگار بود که به مکان کار پزشک یا جایی که او و مریض همدیگر را ملاقات می‌کردند، گفته می‌شد. می‌گفتند محکمه چون پزشک مثل یک قاضی در آن حکم می‌داد. پزشک، دانش‌ها و علوم و تحلیل خود را با اطلاعاتی که از احوال بیمار به دست می‌آورد، کنار هم می‌گذاشت و درباره وضعیت مریض حکم می‌داد. واژه محکمه به همین حکم‌دادن اشاره داشت و بر همین اساس به پزشک نیز عنوان شغلی حکیم می‌دادند.

این مورخ و مدرس در ادامه اظهار کرد: حکیم شفایی همانند دیگر پزشکان یا حکمای زمان خود در جایی چون تخت‌سرای یا پله‌های مسجد می‌نشست و بیماران نیز به او مراجعه می‌کردند. حکما پول ویزیتی که امروزه با آن آشنا هستیم، دریافت نمی‌کردند. اما پول دارو را حتماً می‌گرفتند. هر حکیمی در بین بساط پزشکی خود دایرۀ متنوعی از گیاهان دارویی داشت.

وی تأکید کرد: البته دادن پول چندان مرسوم نبود. آنچه باب بود دادن مقداری خوراکی به طبیب محسوب می‌شد؛ یعنی هر کس به تناسب لطفش و توان مالی‌اش مقداری تخم‌مرغ، نان خشک، کشمش و مویز یا هر خوراکی و کالای دیگری که شاید با شغل بیمار ارتباط داشت، به پزشک می‌داد. حکیم شفایی اصفهانی در چنین نظامی طبابت می‌کرد. «حق قدم» هم باب بود و زمانی به پزشک داده می‌شد که خود او به بالین بیمار برود، نه اینکه بیمار به محکمه‌اش پا بگذارد.  

طبیب محبوب شاه عباس با قلمی لطیفه‌پرداز

این تاریخ‌نگار در مورد راهیابی حکیم شفایی اصفهانی به دربار شاه عباس بیان کرد: وقتی شاه عباس به اصفهان آمد و این شهر را پایتخت کرد، شفایی اصفهانی از چنان شهرت و مهارتی در طب برخوردار بود که در ردیف پزشکان دربار قرار گرفت. وی احترام و اعتبار فراوانی نزد این پادشاه صفوی داشت.  

او توضیح داد: همان‌طور که گفتم حکیم شفایی به رسم همه عالمان زمانه‌اش در علوم مختلف تبحر داشت، اما بیش از همه در پزشکی به شهرت و موفقیت رسید. در کنار پزشکی ادیبی برجسته بود و دیوان شعری از خود به جای گذاشته است که به تازگی هم برای چندمین بار چاپ شده است. او به جز پزشک دربار، به ملک‌الشعرای زمانه خود ملقب بود.

وی اضافه کرد: در اصفهان و شهرهای دیگر انجمن‌های ادبی مختلفی در بین پزشکان وجود دارد که متأثر از این طبیبِ شاعر، نام حکیم شفائی اصفهانی را برای خود برگزیده‌اند. دکتر محمد سیاسی مدیر و از جمله بانیان یکی از این انجمن‌ها در شهر اصفهان به شمار می‌رفت. ساختمان نظام پزشکی اصفهان نیز محل برگزاری این انجمن ادبی بود.

کثیری در پایان یادآور شد: اهالی ادبیات غالباً حکیم شفایی اصفهانی را به شعر و دیوان معروفش می‌شناسند و پزشکان نیز او را در جایگاه طبیبی نامدار در خاطره‌ها دارند. خود حکیم شفایی اصفهانی نیز به این مطلب اشاره‌ای کرده بود که شاعر بودن من چنان بر پزشکی‌ام سایه افکنده است که اهل شعر از طبیب‌بودنم آگاهی ندارند و از طرفی پزشکان نیز قدرت شعری من را نمی‌بینند و فقط در جایگاه طبیب می‌شناسند.

این پژوهشگر در باب اشعار حکیم شفایی توضیح داد: گفتنی است که شاعرانه‌های او در روزگار جوانی‌اش غالباً هجوآمیز و سخریه بود. ممکن بود از دست کسی دلخوری‌ داشته باشد و با توان شعری و قلمی خود، آن فرد را نکوهش کند! بعدها شعرش متحول شد و از این روش فاصله گرفت، اما باز هم اطرافیان اصفهانی از قلم و شعر او می‌ترسیدند. به‌طورکلی، حکیم شفایی بیانی شیرین، بذله‌گو و لطیفه‌پرداز داشت.  

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ملک الشعراء حکیم شفایی، ادیب و پزشک نام‌آور اصفهانی
  • بازار مکاره سلامت در شبکه‌های اجتماعی/ عدم بازدارندگی قوانین
  • هر کدملی یک مراقب سلامت دارد/پوشش ۵۵ میلیون نفری پزشک خانواده
  • یک مراقب سلامت برای هر کد ملی
  • نظام درمانی را به کجا می‌برند؟
  • اردوی جهادی چشم پزشکان تهرانی در گرگان
  • اردوی جهادی چشم پزشکان تهرانی در گرگان
  • ارائه خدمات رایگان پزشکی در قصر قند
  • بهورزان دیده بانان و پیشگامان عرصه سلامت هستند
  • حاکمیت نگاه ویژه‌ای در تأمین نیاز‌های حرفه‌ای ماماها داشته باشد