Web Analytics Made Easy - Statcounter

باید تاکید کرد FATF نقشی کاملا منطبق با سیاست‌های آمریکا برای پیگیری سیاست‌خارجی خود در جهان دارد.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌

********

پاس گل نمی‌دادیم گستاخ نمی‌شدند

جعفر بلوری در کیهان نوشت:


در علوم سیاسی می‌خوانیم، قالب سیاسی حاکم بر کشورها معمولا یا «ساختارمحور» است یا «کارگزارمحور». در قالب «ساختار»، این قانون است که رهبران آن کشور را «محدود» و «کنترل» می‌کند و رهبران سیاسی نیز تصمیمات خود را بر اساس قوانین مدون و «ساختار» موجود، تنظیم می‌کنند. اما، در قالب سیاسیِ «کارگزارمحور»، قانون نمی‌تواند افراد را آن طور که باید، محدود نماید و تصمیمات غالبا «فردمحور» هستند. از میان این دو قالب سیاسی نیز، بیشتر کشورها بنا به دلایل متعدد ترجیح می‌دهند ساختارمحور باشند چرا که ریسک موجود در این مدل را کمتر و کارایی آن را بیشتر از قالبِ «کارگزاری» می‌دانند. در این مدل، از آنجایی که تصمیمات اصلی بر عهده فرد می‌باشد، این «ساختار» است که تحت تاثیر «کارگزار» قرار دارد و کاملا طبیعی است که در چنین مدلی، ضریب خطا بالاتر رفته و خطر افزایش یابد.

ظاهر امر نشان می‌دهد در دو کشور آمریکا و عربستان افرادی روی کار آمده‌اند که نه تنها ساختارمحور نیستند، بلکه ساختارشکنند. اگر فرض بگیریم ترامپ فردی «کنترل شده» از سوی لابی‌های صهیونیستی نیست و بپذیریم ایشان با شکستن ساختارها، آمریکا را در قالب «کارگزار» اداره می‌کند به طریق اولی، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان و همه کاره این کشور را نیز می‌توان یک ساختارشکن تمام‌عیار توصیف کرد. در واقع دو فرد خاص با ویژگی‌های نزدیک به هم که از قضا روابط بسیار نزدیک و غیر عادی هم با یکدیگر دارند، در دو کشور مهم روی کار آمده‌اند و در ظاهر هم که شده نشان داده‌اند، در قالب ساختار‌ها نمی‌گنجند. محمد بن سلمان با شکستن «ساختار » 85 ساله حاکم بر خاندان سعودی، ولیعهد را برکنار و خود همه کاره عربستان می‌شود و ترامپ نیز بی‌اعتنا به تلاش‌های گسترده صورت گرفته از سوی کشورهای جهان، در چشم بر هم زدنی، توافقات مهمی چون «توافق آب و هوایی پاریس» را در میان فریادهای اعتراضی رهبران اروپا و حتی آمریکا لغو ، طرح بهداشتی و درمانی «اوباماکر» را ملغی و برجام را پاره می‌کند! این دو ساختارشکن، ویژگی‌های مشترک دیگری هم دارند و آن، ناپخته بودن در حوزه مسائل سیاسی است. در خام بودن این دو همین بس که ترامپ تا یک ماه قبل از رسیدن به قدرت، «سردار سلیمانی» را با «سلیمانیه» عراق اشتباه می‌گرفت و محمد بن سلمان 32 ساله نیز تا سال 2009 با الفبای سیاست هم آشنا نبود! افتادن اداره کشورهای مهمی مثل آمریکا و عربستان به دست چنین موجوداتی، می‌تواند هم برای خود آنها و هم برای کشورهای دیگر خطرآفرین باشد. طی این چند ماه گذشته، تحلیلگران زیادی گفته یا نوشته‌اند، آمریکا را ترامپ و آل‌سعود را محمد بن سلمان و سایر کشورها را هر دوی اینها به فنا خواهند داد!

این دو اما مدتی است، در حال رجزخوانی برای کشورمان ایران هستند. ترامپ بعد از پیروزی در انتخابات، عربستان را بنا به دلایلی از جمله دلارهای سعودی، به عنوان نخستین کشور خارجی برای سفر انتخاب و قراردادی به ارزش 500 میلیارد دلار! با این کشور امضا می‌کند که 110 میلیارد دلار آن نظامی است؛ رقمی که بالاترین قرارداد نظامی تاریخ لقب گرفته است. هدف اول این سفر نیز تشکیل یک «ناتوی عربی»(شبیه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو) برای مقابله با ایران و متحدانش اعلام می‌شود!

در بحبوحه واکنش‌ها به این خبر است که ناگهان اعلام می‌شود، بین کاخ سفید و پنتاگون، بر سر حمله به نیروهای مقاومت و نزدیک به ایران در سوریه بحث‌هایی آغاز شده است. طبق این گزارش‌ها، کاخ سفید خواستار درگیری حتی با نیروهای ایرانی است و پنتاگون، به شدت با این تصمیم به خاطر «تبعات غیر قابل پیش‌بینی آن برای آمریکا و منطقه» مخالفت می‌کند. این را هم می‌شنویم که مقامات خام و نوجوان! سعودی در تریبون‌های رسمی می‌گویند می‌خواهد داعش و جنگ را به تهران بکشانند!

فارغ از اینکه این تهدیدات را چقدر باید جدی تلقی کرد و در صورت آغاز جنگ علیه کشورمان، نتیجه آن چه خواهد شد باید پرسید، چه چیزی باعث چنین گستاخی‌هایی از سوی این دو و دنباله‌روهای آنها شده است؟ آیا صرفا شخصیت‌های خاص و خودمحور ترامپ و محمد بن سلمان، باعث شروع چنین رویکردی علیه کشورمان شده است؟ سؤال مهم دیگر اینکه، در چنین شرایطی، چه باید کرد؟

به نظر می‌رسد قالب سیاسی کارگزارمحور حاکم بر این دو کشور در اتخاذ چنین رویکردی بی‌تاثیر نباشد. چه بخواهیم چه نخواهیم، یک جوان خام فاسد و یک پیرمرد تاجر فاسد زمام امور را در این کشورهای مهم به دست گرفته‌اند و دائم مقابله با ایران را نشخوار می‌کنند. حال اینکه چرا مقابله با ایران، تمام هم‌و‌غم این دو کشور و نوچه‌هایشان شده، سؤال مهم دیگری است که می‌بایست، پاسخ آن را پیدا کنیم؛

به نظر می‌رسد بخشی از «دلایل» چنین گستاخی‌هایی را باید در تحولات خارجی به ویژه منطقه و بخش دیگر آن را در تحولات داخلی جست و جو کنیم. دلایلی که در هر دو حوزه داخلی و خارجی نهایتا، به یک نهاد نظامی قدرتمند یعنی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران ختم می‌شود!

همه قبول دارند که سپاه، یکی از مهمترین دلایل به ثمر ننشستن پروژه پرهزینه و سنگین داعش است. غرب، رژیم صهیونیستی و سعودی، سرمایه‌گذاری بسیار سنگینی روی این پروژه کرده و نقشه‌های بزرگی در سر داشتند که در این باره زیاد گفته و شنیده‌ایم. تضعیف ایران و مقاومت، اسلام هراسی، تجزیه کشورها با تغییر مرزها و تجارت اسلحه برای رونق اقتصاد بیمار غرب، از جمله اهداف تعریف شده از راه‌اندازی قائله داعش و تکفیری‌ها بود که در صورت موفقیت در نهایت، به ایجاد حاشیه امن برای اسرائیل ختم می‌شد. سپاه با کمک مردم و دولت‌های عراق، سوریه و لبنان این پروژه شیطانی بزرگ را عقیم و هزینه سنگینی را روی دست صاحبان داعش گذاشته است. به قول ستون‌نویس روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال، آمریکا میلیاردها دلار در لبنان سرمایه‌گذاری کرد اما ایران با کمک حزب‌الله لبنان، سود این سرمایه‌گذاری هنگفت را به جیب زد و اکنون تهران، در حال تکرار همین سناریو در عراق، این بار به کمک حشدالشعبی است.

آزادسازی حلب، ناکام گذاشتن طرح اشغال استان حماء، مقابله با طرح ویژه کمربند امنیتی آمریکا در مناطق مرزی سوریه (که با هدف تامین امنیت اسرائیل طراحی شده بود) حمله موثر موشکی به دیرالزور سوریه و کمک به الحاق نیروهای حشدالشعبی به ارتش سوریه در منطقه مرزی «البوکمال» و... از جمله دیگر موفقیت‌های بزرگ سپاه طی همین یکی دو ماه گذشته در منطقه هستند و این سوای پیروزی‌های شگرف سپاه طی 5 سال گذشته است. بنا بر این طبیعی است که این کشورها از سپاه و ایران عزیز عصبانی باشند. تحریم هایS722 سنای آمریکا علیه سپاه و همراهی شماری از نمایندگان پارلمان اروپا با این تحریم‌ها نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی هستند.

بنابر این، چرایی تلاش‌های غرب و متحدانش برای تضعیف سپاه که مسبوق به سابقه است، قابل درک است اما آنچه قابل درک نیست، برخی اظهار نظرهای داخلی علیه این نهاد است که همه معترفیم، در تامین امنیت ایران و منطقه، کم نگذاشته و الحق والانصاف به گردن همه ما و مردم منطقه حق دارد. شاید برای توجیه ناکامی‌ها، شاید هم برای حاشیه‌سازی‌ها؛ هدف اما هر چه که باشد، زخم زبان زدن و «تکه پرانی» به چنین نهادی روش مناسبی نیست و قطعا نتیجه عکس خواهد داشت.

حکایت عجیبی شده؛ دولت از یک طرف اعتراف می‌کند پروژه‌های اقتصادی سپرده شده به سپاه را، نه به اجبار که به درخواست خود و بنا به نیازی که به این نهاد داشته، امضاء کرده و از این بابت نیز میلیون‌ها دلار بدهکار سپاه است. اما از آن طرف با متلک پرانی، القاء می‌کند که «دولت با تفنگ» عامل ناکار آمدی «دولت بی‌تفنگ» است تا بدین ترتیب سعی در توجیه ناکامی‌ها کند. ظهور دولت بدهکار در قامت یک طلبکار، نه منطقی است و نه چاره کار است. شاید دولت تصمیم گرفته باشد این پروژه‌ها را برون‌سپاری کند، چرا که شنیدیم عده‌ای معتقدند، مدیر را هم باید از خارج وارد کنیم، چون توان ما در حد همان تهیه آبگوشت بزباش است.

نکته مهم دیگر آن است که، این نیش و کنایه‌ها و فشارهای داخلی، همزمان شده با تلاش‌های غرب برای تحت فشار قرار دادن سپاه که ان‌شاءالله کاملا اتفاقی است. البته ممکن است علت این همزمانی، زیاد هم «اتفاقی» نباشد. شاید دولت به فکر کلید زدن برجام 2 و 3 است! غربی‌ها می‌گویند، برجام 1 همان بود که دیدید و اگر به دنبال بهره‌برداری از منافع اقتصادی آن هستید، باید در حوزه مسائل منطقه‌ای هم با ما وارد مذاکره شوید. اظهارات اخیر آقای ظریف در برلین درباره لزوم حل بحران منطقه با مذاکره‌ای شبیه به مذاکرات هسته‌ای! تداعی‌کننده برجام 2 بود آن هم در شرایطی که شرایط در منطقه صد در صد به نفع محور مقاومت، سپاه و ایران و علیه محور تکفیری، سعودی، آمریکایی است. برجام تجربه موفقی نبود و مولفه قدرت هسته‌ای ما را هدف قرار داد، بنا بر این 2و3و4 کردن آن، سایر مولفه‌های قدرت را از ما گرفته و ایران را به لقمه راحتی برای بلعیده شدن تبدیل خواهد کرد؛ یا با قشون‌کشی داعش به تهران یا عملی شدن تهدیدات، صاحبان داعش. با بی‌مهری به سپاه پای داعشی‌ها را به کشور باز نکنیم!

اشاره کردیم، تلاش‌ها برای تحت فشار قرار دادن سپاه از سوی آمریکا و متحدانش، مسبوق به سابقه است. چنین فشارهایی در سی و چند سال گذشته همواره وجود داشته و در برهه‌های مختلف و بسته به شرایط! افزایش یا کاهش یافته است. به نظر هم نمی‌رسد هدف دشمن از تهدید به تحریم سپاه، مصادره اموال آن باشد چرا که سپاه اصولا در خارج از کشور سرمایه‌ای ندارد. دشمن امروز، «شرایط» فشار را مهیا دیده و این نیش و کنایه‌های داخلی است که آن شرایط را فراهم کرده! دشمن دو قطبی‌سازی‌های کاذب را که در داخل به آن دامن زده می‌شود، یک «فرصت» می‌بیند برای ضربه زدن به دولت و سپاه به طور توأمان. بنا بر این به نفع دولت هم هست که با ارسال پالس‌های«غلط‌انداز»، به دشمن پاس گل ندهد. پاس گل دادیم که، محمد بن سلمان و دونالد ترامپ، اینگونه گستاخ گستاخ شدند.

جنگ بعدی در عراق بر سر چیست؟

سید رضا قزوینی غرابی در خراسان نوشت:

نیروهای مسلح عراق موفق شدند مسجد بزرگ نوری، جایی که سرکرده گروه تروریستی داعش از آنجا خلافت خود را اعلان کرده بود آزاد کنند. با اینکه حیدر العبادی نخست وزیر عراق سقوط دولت خودخوانده داعش در موصل را اعلام کرد اما این به معنای نابودی کامل این گروه در استان نینوا و برخی دیگر ازمناطق عراق نیست.

نخست وزیر عراق احتمالا طی یک یا دو روز آینده آزاد سازی کامل شهر را اعلام خواهد کرد تا علاوه بر آنکه عراقی ها جشن بزرگ پیروزی را برگزار کنند چشم به چالش های فراروی عراق پس از آزادی موصل داشته باشند.هرچند تکفیری ها همچنان در مناطقی از چهار استان سنی نشین نینوا، صلاح الدین، الانبار و کرکوک حضور دارند و آزاد سازی آنها ممکن است هفته ها یا چند ماه به طول بینجامد اما سخن از چالش های عراق غالبا متوجه مرحله پس از موصل و نه نابودی کامل داعش است و این موضوع به دلیل اهمیت راهبردی داخلی و خارجی استان نینوا و شهر موصل باز می گردد.علاوه بر اینکه داعش آواره یا داعشی که در مناطق بسیار کوچک حضور دارد با داعشی که دارای یک پایتخت و زمین برای حکومت داری است تفاوت هایی دارد.در هر صورت دولت عراق به ویژه شخص نخست وزیر با مشکلات جدی بر سر راه خود مواجه است. این مشکلات از آنجایی بیشتر می شود که بدانیم کمتر از یک سال دیگر انتخابات مهم و حساس پارلمانی عراق برگزار خواهد شد و خود این انتخابات در سایه چالش هایی که به آن اشاره خواهد شد می تواند بر بسیاری از موضوعات سیاسی و امنیتی عراق سایه بیفکند همانگونه که آن چالش ها نیز قطعا بر انتخابات تأثیر گذار خواهد بود.مشکلات و چالش های فراروی عراق را می توان در حوزه های اجتماعی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی جای داد.

اداره استان جنگ زده نینوا بزرگ ترین مشکل العبادی پس از اعلان آزادی کامل این استان خواهد بود. نینوا استانی با تنوع قومیتی و مذهبی بالاست و به دلیل اهمیت بالایی که دارد از هم اکنون طرف های داخلی و خارجی چشم طمع به آن دارند. عرب های سنی به شدت به دنبال تبدیل آن به یک اقلیم هستند تا عملا دست مرکز را از مدیریت آن کوتاه کنند. کردها از این موضوع حمایت می کنند اما شیعیان با جداشدن آن از مرکز مخالفند و این موضوع را زمینه سازی برای تقسیم کشور و تشکیل اقلیم هایی بر مبنای طایفه ای و مذهبی می دانند.

از سوی دیگر موضوع بازسازی نینوا یکی دیگر از چالش های بزرگ بغداد خواهد بود. این استان از رهگذر حضور داعش متحمل زیان های اقتصادی هنگفتی شد، زیر بناها تخریب، خانه های مردم و بخش های خدماتی به میزان قابل توجهی از بین رفته است و پیش بینی می شود دولت حداقل 100 میلیارد دلار برای بازسازی این استان نیاز دارد که به تنهایی از پس آن بر نمی آید و قطعا نیاز به کمک های کشور ها و سازمان های بین المللی دارد. کما اینکه بازگشت یک میلیون آواره موصلی به خانه های ویران شده خود و مشکل مسکن و کار و بهداشت و نیازهای اولیه آنان به خودی خود چالشی بزرگ برای مدیریت بحران العبادی به شمار می آید.مناطق غیر وابسته به اقلیم که اکنون در دست پیشمرگه های کرد است نیز از جمله مسائل مهم و بحث برانگیز میان اربیل و بغداد خواهد بود.

پس از تصرف موصل توسط داعش در سال 2014 تاکنون و بعدها در جریان آزاد سازی آن مناطق، پیشمرگه های اقلیم کردستان بر مناطقی گسترده در نینوا و کرکوک مسلط شدند و حاضر به تحویل آنها به دولت مرکزی نیستند. این موضوع چالشی بزرگ در روابط مرکز و اقلیم به وجود آورده است و در صورتی که حل و فصل نشود حتی می تواند به تهدیدات نظامی میان دو طرف یا تنش های جدی در روابط آنها منجر شود. بازگشت همه نیروهای نظامی به مرزهای ما قبل ژوئن 2014 راه حلی است که باید مورد توجه همه باشد.علاوه بر اینکه همه پرسی احتمالی کردها برای استقلال کردستان در 3 مهرماه جاری و اصرار اربیل بر مشارکت مناطق مورد منازعه با بغداد در آن و تبعات احتمالی نتایج این همه پرسی بر اوضاع سیاسی و امنیتی عراق و چگونگی برخورد بغداد با آن، چالشی جدی برای عراقی ها می باشد. تجربه استان الانبار و عصیان این مناطق در دوران نخست وزیر پیشین عراق نشان می دهد شکل مناسبات دولت مرکزی با مردم نینوا بسیار حائز اهمیت است.

در جریان اشغال موصل بخش قابل توجهی از مردم این شهر به دلیل بی اعتمادی به دولت مرکزی، از حضور داعش استقبال کردند. هر چند تجربه سه سال حضور داعش در این مناطق، تجربه ای تلخ برای اهالی بوده است اما توانایی بغداد در ایجاد فضای اعتماد دو طرفه می تواند مسئله ای مهم در فضای پسا داعش و ایجاد ثبات در آنجا باشد. تسریع در خدمت رسانی و بهبود سریع اوضاع اقتصادی و اجتماعی مردم سهم اصلی در بازگشت اعتماد را ایفا خواهد کرد. وضعیت گروه های مسلح موجود در استان نینوا که در عملیات آزاد سازی موصل نقش داشتند نیز بسیار مهم است. ارتش، پیشمرگه ها، الحشد الشعبی و الحشد العشائری چهار گروه عمده ای هستند که در این مناطق حضور دارند. حضور هر یک از این نیروها در این مناطق با حساسیت هایی همراه است. به خصوص آنکه گروه های شبه نظامی محلی که با داعش جنگیدند هر یک وابسته به یکی از طرف های سیاسی است و عملا این به معنای آن است که این افراد یا گروه ها در آینده برای تحقق خواسته ها و اهداف سیاسی و اقتصادی خود می توانند بر نیروی شبه نظامی در اختیار خود حساب کنند.

حضور نیروهای نظامی ترکیه در شمال عراق و اصرار آنها بر ماندن تا این لحظه، وضعیت اجتماعی و فرهنگی موصل و استان نینوا به ویژه سه سال تلاش های فرهنگی داعش برای کاشتن بذر افراط گرایی در میان 300 هزار کودک، نوجوان و جوان محصل از طریق آموزش های مذهبی، مبارزه با فساد موجود در عراق که العبادی قول به ریشه کنی آن داده بود و در دوران بازسازی موصل، اهمیت آن بیش از پیش احساس خواهد شد، تظاهرات دوره ای جریان صدر برای مطالبه اصلاحات توسط دولت، تلاش شخصیت ها و احزاب اهل سنت در برگزاری نشست هایی چالش برانگیز و تطهیر مسئولان سابقی که پرونده جنایی و تروریستی و سوابق بعثی دارند و بازگرداندن مجدد آنها به فضای سیاسی، از جمله چالش های دیگر دولت مرکزی پس از دوران سقوط داعش در موصل می تواند باشد.در میان این موضوعات نباید از کشورهای منطقه که در تقویت داعش و گروه های تروریستی در عراق نقش داشتند و نگاه آینده آنان به عراق غافل شد.

عربستان سعودی، امارات و قطر به طور جدی در حمایت از گروه های شبه نظامی و تروریستی فعال در عراق نقش ایفا کردند و شکست داعش به معنای شکست سیاست آنها خواهد بود. آیا این کشورها که اکنون خود را در مقابل ایران ناکام می بینند به فاز جدیدی از حمایت از ناامنی در عراق متوسل نخواهند شد؟

به خصوص آنکه نیروهای الحشد الشعبی به قدرت نظامی مهمی تبدیل شده اند که می تواند علاوه بر افزون شدن قدرت شیعیان به قدرت بیشتر ایران در عراق نیز کمک کند. این چالش و صدور 14 ساله بی ثباتی و ناامنی به عراق توسط این 3 کشور را باید به طور جدی در نظر داشت.هرچند برخی از چالش های مورد اشاره می تواند تهدیداتی بالقوه باشد و هیچ گاه بالفعل نشود اما تجربه عراق پس از صدام نشان می دهد که مشکلات سیاسی یا امنیتی همیشه در صحنه این کشور بوده اند و این دو ارتباط معناداری با یکدیگر دارند. بروز مشکلات سیاسی جدی به نا امنی و ظهور گروه های تروریستی کمک کرده است و غلبه بر مشکلات امنیتی در سایه ساختار نادرست حقوقی و سیاسی، به بروز مشکلات جدید سیاسی منجر می شود.آیا می توان در فرصت کم باقیمانده تا انتخابات و تمرکز دولت و گروه های سیاسی بر آن، به حل بخش قابل توجهی از مشکلات و چالش های پس از داعش در موصل امیدوار بود؟ سهم قدرت های منطقه ای و بین المللی در اوضاع پیش روی عراق چه خواهد بود؟ آیا ناتوانی در مدیریت عراق پسا داعش می تواند به ظهور مجدد افراط گرایان جدید یا قدرت یابی مجدد داعش کمک کند؟ به نظر می رسد جنگ با این مشکلات مهم ترین چالش دولت عراق و آینده این کشور خواهد بود.

FATF ابزار تحریم‌های هوشمند

محمدعلی مسعودی در وطن‌امروز نوشت:

با انتشار بیانیه نهایی نشست FATF در والنسیای اسپانیا، تحلیل‌های غلطی از اعلام نظر FATF درباره ایران در حال انتشار است. تحلیل‌های مبتنی بر پیروزی ایران در مواجهه با FATF، تقدیر FATF از اقدامات ایران، وعده بهبود روابط بانکی در ماه‌های پیش ‌رو به واسطه تصمیم FATF، رفع شدن خطر تحریم‌های بانکی و...

تحلیل‌های غلط ناشی از نگاه‌های غلطی است که تحلیلگران و رسانه‌ها به ماهیت FATF دارند و به همین علت از فهم درست سیاست FATF در قبال ایران عاجزند. این نگاه غلط منجر به ارائه تحلیل غلط می‌شود و زمانی که این تحلیل غلط در فضای جامعه پمپاژ شود، تصمیم‌گیری غلط بر اساس آن شکل خواهد گرفت.

هرچند بخشی از این تحلیل‌های غلط خاستگاه سیاسی دارد و به منظور دستیابی به اهداف سیاسی است که اینگونه خلاف واقع تحلیل می‌کنند و جامعه را به ادراک اشتباه می‌رسانند اما لازم است برای روشن شدن افکار عمومی تحلیل‌های غلط را مورد نقد قرار داد.


ماهیت FATF چیست؟


به‌‌رغم آنکه خیلی‌ها تصور می‌کنند FATF یک نهاد مستقل بین‌المللی با رویه کاملا کارشناسی است و لذا مساله ایران با این نهاد کاملا جنس کارشناسی داشته و ربطی به سیاست‌های نظام سلطه در قبال ایران ندارد، باید مجددا تاکید کرد FATF نقشی کاملا منطبق با سیاست‌های آمریکا برای پیگیری سیاست‌خارجی خود در جهان دارد. برای همین است که FATF از ۲۰۰۱ به بعد است که ضریب می‌گیرد چرا که آمریکا با تصویب قانون وطن‌پرستی ۲۰۰۱ اراده خود برای استفاده از ابزار پولی- بانکی برای مقابله با تهدیدهای خارجی را بروز می‌دهد.

آیا تحریم‌های FATF واقعیت دارد؟

صحبت از تحریم‌های FATF یک آدرس غلط است. درست است FATF یک لیست سیاه (اقدام متقابل) و یک لیست خاکستری (بیانیه عمومی) دارد که با توجه به سیاست‌های خود در قبال کشورها، آنها را در درون این لیست‌ها قرار می‌دهد اما قرار گرفتن در این لیست‌ها به معنای اعمال تحریم نیست. تحریم معنای مشخصی دارد، مانند آنچه آمریکا علیه ایران وضع کرده و می‌کند یا آنچه شورای امنیت سازمان ملل ذیل بند ۴۱ فصل 7 منشور و در قطعنامه ۲۲۳۱ علیه ایران وضع کرده است اما قرار گرفتن در یکی از 2 لیست FATF به معنای هشدارهایی است که این گروه به کشورهای عضو و غیرعضو می‌دهد و تنها نشان‌دهنده بالا بودن ریسک همکاری با آن کشور در زمینه بانکی است و صرفا هشداری است که می‌تواند نادیده گرفته شود. همانند سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ که ایران به عنوان نخستین کشور در لیست سیاه (اقدام متقابل) این گروه قرار گرفت اما دچار مشکل جدی در روابط بانکی خود با خارج نشد اما زمانی که تحریم‌های ثانویه بانکی آمریکا علیه ایران در سال ۲۰۱۲ به اوج خود رسید و بانک مرکزی و اکثر بانک‌های ایرانی تحت تحریم قرار گرفتند، روابط بانکی دچار مشکلات اساسی شد.

نکته دیگر، توجه به این مساله است که چرا ریسک همکاری افزایش می‌یابد؟ آیا اگر کشوری به هشدار FATF توجه نکند، FATF ضمانت اجرایی برای اعمال سیاست‌های خود دارد؟ جواب منفی است. آنچه سبب افزایش ریسک می‌شود وجود تحریم‌های بانکی است که یا به واسطه آمریکا وضع یا توسط شورای امنیت تصویب شده است. به عبارت دیگر FATF تنها به شناسایی این ریسک‌ها می‌پردازد و هیچ اهرم فشاری برای اعمال سیاست‌های خود ندارد اما به دلیل آنکه در طول تحریم‌های بانکی نظام سلطه قرار گرفته است، هشدارهایش معنادار می‌شود.

اینکه تنها ایران و کره‌شمالی 2 کشوری که به صورت مشخص سیاست‌های سلطه‌گرانه آمریکا را نفی می‌کنند در لیست سیاه FATF قرار داشتند محل تامل مهمی است که تحلیلگران باید به آن توجه کنند.

آنهایی که صحبت از تحریم‌های FATF می‌کنند عملا به دنبال نادیده گرفتن ریشه مشکلات که تحریم‌های ثانویه بانکی آمریکاست، هستند و نوعی فریب در این تحلیل‌شان قرار دارد.


بهبود روابط بانکی ایران با تصمیم اخیر FATF واقعی است؟


برخی رسانه‌ها و افراد تلاش کرده‌اند بگویند تصمیم FATF درباره ایران منجر به بهبود روابط بانکی با ایران می‌شود. این تحلیل غلط هم ناشی از همان عدم درک واقعیت است. اولا در یک سال گذشته نیز ایران در حالت تعلیق قرار داشت. یک سالی که در دوران پسابرجام قرار داشت و به اعتقاد همین تحلیلگران مشکلی پیش ‌روی روابط بانکی نبوده است اما نه تنها روابط بانکی بهبود پیدا نکرد، بلکه در چند ماه آخر روابط بانکی که در گذشته بدون مشکل بود، دچار مشکل شد. مانند نقل و انتقال ارزهای پتروشیمی که در چین دچار اختلال شد. این واقعیت نشان‌دهنده اصالت نداشتن FATF است. همانطور

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۵۳۲۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تخصیص تسهیلات ۵۰۰ میلیون تومانی برای سازندگان شهر هوشمند

علی کریمی آنچه رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران در نشست راهبردی شهر هوشمند با اشاره به اهمیت هوشمندسازی گفت: دنیا در حال حرکت به سمت هوشمندسازی پیش می‌رود و ما به‌عنوان سازمان نظام مهندسی ضمن حمایت از این رویداد، باید در هوشمندسازی ساخت‌وساز شهری پیشرو باشیم و زمینه‌های پیاده‌سازی آن را برای سرمایه‌گذاران، مالکان و جامعه مهندسی فراهم کنیم.

رئیس  سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران گفت: ما در حوزه نوآوری بیش از پیش به یک تحول نیازمند هستیم و برای ارتقای رتبه نوآوری، باید در حوزه‌های قوانین و مقررات، حمایت‌ها و تکمیل زنجیره‌های مختلف، تغییر بنیادی صورت بگیرد.

در  ادامه امیدرضا ریاحی عضو هیئت‌مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران با بیان اینکه در حوزه هوشمندسازی باید تعامل میان نهادها، ارگان‌ها و تشکل‌ها شکل گیرد گفت: در  هوشمندسازی در بخش ساختمان  باید در مطالعات اولیه، محاسبات و نقشه‌ها لحاظ شود و برای این منظور باید از ظرفیت بزرگ جامعه مهندسی کشور استفاده حداکثری کرد.

وی افزود: پنجمین نمایشگاه و کنفرانس بین‌المللی شهر هوشمند ایران هم‌زمان با پنجمین نمایشگاه مسکن، شهرسازی و بازآفرینی شهری ۱۰ الی ۱۲ تیر ۱۴۰۳ در مصلای امام خمینی برگزار  می شود.

 ریاحی اظهار کرد: شهر هوشمند مکانی ممتاز برای توسعه پایدار اقتصادی-صنعتی بوده که در آن به مسائلی مانند مدیریت ترافیک، مصرف انرژی، کنترل آلودگی، به‌روزرسانی و بهینه‌سازی زیرساخت‌های شهری، بهبود کیفیت زندگی از طریق رویکرد نوآورانه و سیستماتیک، بر اساس ارتباط و تبادل اطلاعات با هدف بهینه‌سازی فرآیندهای مدیریت شهری پرداخته می‌شود.

در ادامه این جلسه،  غلامرضا رضاییان دبیر اجرایی پنجمین نمایشگاه و کنفرانس بین‌المللی شهر هوشمند ایران اظهار داشت: شرکت‌های دانش‌بنیان حوزه‌های شهری در نمایشگاه شهر هوشمند به‌صورت گسترده از کل کشور حضور دارند و به‌طورکلی تمرکز نمایشگاه امسال به سمت دانش‌بنیان‌ها است به‌طوری‌که با دادن تسهیلات مالی به‌صورت بلاعوض توسط صندوق نوآوری و شکوفایی و تسهیلات تا سقف پنج میلیارد ریال از صندوق حمایت از تحقیقات و توسعه صنایع پیشرفته به این شرکت‌ها اختصاص خواهد یافت.

رضاییان تصریح کرد: استارت‌آپ‌ها به‌صورت رایگان ثبت‌نام می‌شوند و به‌طورکلی ما باید به حضور استارت‌آپ‌ها اهمیت داده و با نمایش دستاوردها و توانمندی‌ها نسبت به اقتصاد استارت‌آپ‌ها اقدام کنیم.

همچنین  محمد حسن‌زاده رئیس پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) به‌عنوان رئیس کمیته علمی رویداد با اشاره به اهمیت شهر هوشمند گفت: بهره‌مندی از دیدگاه‌های دانشگاهیان و خلاقیت‌های نسل جوان و نوآور، انتقال درس‌آموخته‌های شهرهای مختلف، معرفی و عرضه به‌روش‌ها و تجربیات مؤثر کشورهای مختلف ازجمله ویژگی‌های این رخداد ملی و بین‌المللی است.

وی ادامه داد: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران در نظر دارد با ایجاد ارتباط با جامعه علمی و فناوری کشور فضای هم‌اندیشی و چاره‌جویی ملی برای چالش‌های مرتبط با شهر هوشمند را فراهم کند.

 

باشگاه خبرنگاران جوان اقتصادی راه و شهرسازی

دیگر خبرها

  • ایران : تحریم مسابقات مچ اندازی
  • ایران مسابقات مچ اندازی آسیایی ازبکستان را تحریم کرد
  • تخصیص تسهیلات ۵۰۰ میلیون تومانی برای سازندگان شهر هوشمند
  • دویچه‌وله: تحریم‌ها ناکارآمد است اما غرب ناچار است تحریم کند!
  • نحوه ساخت یک ابزار ساده و کارآمد برای تیز کردن چاقو در خانه (فیلم)
  • بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»
  • چرا ایران تحریم‌ناپذیر است؟
  • پیروزی ۴ بوکسور ایران در قهرمانی امید‌های آسیا
  • زمان حراج بعدی شمش طلا در مرکز مبادله اعلام شد
  • زمان حراج بعدی شمش طلا اعلام شد+شرایط