Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-27@21:30:16 GMT

ادبیات عامیانه، از شاهنامه تا هزار و یک شب

تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۸۵۸۳۷۰

«ادبیات عامیانه پیوندی جاودانه با قصه دارد. هیچ گونه ادبی دیگری نمی‌تواند جایگاه قصه را در ادبیات داستانی بگیرد. در واقع آثار بزرگ ادبیات عامیانه عبارت هستند از مجموعه بزرگی از قصه‌ها که به واسطه بهانه‌ای در کنار هم جمع شده‌اند.»

به گزارش ایسنا، هفته‌نامه چلچراغ نوشت: «یکی از افسانه‌های رایج درباره ادبیات در ایران داستان رابطه میان فردوسی شاعر و محمود غزنوی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گذشته از تشکیک در سلامت اشعاری که در شاهنامه درباره پادشاه غزنوی سروده شده است، این داستان رایج است که محمود غزنوی حاضر نشد به قدری که شاعر شعرش را شایسته دریافت آن می‌دانست، به او خلعت و صله بدهد و فردوسی با قهر و ناامیدی بارگاه او را ترک کرد. بعدتر در صحنه نبردی کسی شعری از فردوسی خواند و تهییج آن شعر به یاری سپاه غزنوی آمد. محمود پس از پایان نبرد از شاعر آن اشعار پرسید و وقتی دانست اشعار از آن همان شاعری است که او را به قهر از بارگاه رانده بود، از کارش پشیمان شد و مبلغ گزافی صله برای او فرستاد. صله‌ای که همان روزی از دروازه طوس داخل شهر شد که جنازه فردوسی را غریبانه از دروازه دیگرش بیرون می‌بردند.

طبعا کسی امروز نمی‌تواند راستی یا کذب این داستان را قطعی بداند اما این افسانه از دو جهت جذاب است. نخست آن‌ که در تلاش است تا یکی از متون اصلی ادبیات غالب تاریخ ادبیات فارسی را از اتهام کهنه انتساب به قدرت تطهیر کند و شاعری را که در مبارزه تاریخی در کنارش قرار گرفته است، از بدنامی هم‌پیالگی با قدرت آزاد کند. دوم آن‌ که این افسانه به‌ خوبی می‌تواند به‌ عنوان نمونه‌ای از ادبیات از پایین مورد بررسی قرار گیرد؛ ادبیاتی که موضوع اساسی آن بر خلاف ظاهر کم‌وبیش ساده‌اش نسبت با قدرت است.

۱

حدود پنج دهه قبل، در دوران اوج تمایل حکومت مرکزی ایران به ترویج باستان‌گرایی ایرانی، ستایش از ایران پیش از ورود اسلام و تبلیغ شاهنامه فردوسی به‌ عنوان سترگ‌ترین متن ادبی فارسی پژوهشی دانشگاهی درباره باورهای ادبی مردم ایران انجام گرفت که در میان هیاهوی نهادهای قدرت بر سر ادبیات ایران باستان گم شد. در نتایج این پژوهش مشخص شده بود که در باورهای مردمی ایرانیان بیشترین خرافه‌ها، داستان‌ها و ارجاع‌ها نه به متنی که حکومت در پی ترویج آن بود، شاهنامه، نه به متونی که عموما صاحب محتوای دینی و اخلاقی محسوب می‌شوند، مانند مثنوی مولوی و نه حتی به متون عاشقانه‌ای مانند اشعار سعدی و حافظ، که به متنی تعلق دارد که اساسا کسی اهمیت ادبی آن را جدی نمی‌گرفت: «هزار و یک شب».

باورهایی به اثرگذاری شگفت‌انگیز آن، مانند این باور خرافی که خواندن از ابتدا تا انتهای آن به مرگ دختران جوان منجر خواهد شد، تا داستان‌های فراوانی که مردم عامه منبع آن را از «هزار و یک شب» می‌دانستند. محققان ادبی و استادان آکادمیک ادبیات آن زمان ترجیح دادند نتایج آن پژوهش را نادیده بگیرند، یا به سطح نازل سلیقه طبقات عامه نسبت بدهند. برای آنان کتاب نیمه‌مصوری که عبداللطیف طسوجی از زبان عربی به فارسی‌ای عامیانه و نه‌ چندان بلیغ ترجمه کرده بود و از داستان‌هایی بدون انسجام، اشعاری نپخته و بی‌تناسب و مضامینی شهوانی و عاشقانه تشکیل شده بود، هیچ کنجکاوکننده به نظر نمی‌آمد. آنان ترجیح می‌دادند به سراغ تصحیح و تطبیق نسخه‌های قدیمی کتاب‌های ماجورتری بروند که به ادبیات مورد علاقه آنان وفادار مانده بود.

این اتفاق اگر چه امروز کمی تلخ به نظر می‌رسد اما در حقیقت سرنوشت تقریبا مشترک چیزی است که امروز آن را با نام ادبیات عامیانه می‌شناسیم و برای آن جایگاه ویژه‌ای قائلیم. ادبیاتی که بر خلاف جریان غالب ادبی نه از مسیر خلق خلاقانه ذهن یک نویسنده که به‌ عکس از طریق جریان یافتن در میان طبقات مختلف اجتماعی خلق شده و پیش رفته است.

کشیدن یک مرز دقیق میان ادبیات عامه و گونه‌های دیگر ادبی تقریبا ناممکن است. کسی نمی‌تواند با قطعیت اعلام کند که اثری مانند شاهنامه عامیانه نیست؛ چرا که معروف است منبع بسیاری از داستان‌های آن افسانه‌های جاری میان مردمان هم‌روزگار فردوسی بوده است و در عین حال کسی هم نمی‌تواند آن را به ادبیات عامه نسبت بدهد، برای آن‌ که در عین حال نوع ادبیات آن از نوع ادبیات عامیانه نیست. به همین خاطر است که معمولا نظریه‌پردازان ادبیات عامه را نه بر اساس یک تعریف ذاتی که بر اساس ویژگی‌های مشترک این آثار بازمی‌شناسند.

شاخص‌ترین این ویژگی‌ها احتمالا تکیه اصلی اثر است بر داستان‌های رایج در میان عامه مردم و کمترین دخالت قوای خلاقانه فردی نویسنده یا جمع‌آوری‌کننده اثر بر آن. از میان سه نمونه بزرگ ادبیات عامیانه جهان «هزار و یک شب»، «دکامرون» و «حکایت‌های کنتربری» اثر اول به هیچ نویسنده واحدی منسوب نیست و مشخصا حاصل تلاش گروه بزرگی از کاتبان است که افسانه‌های رایج در میان مردمان را ثبت کرده‌اند. دو اثر دیگر نیز با وجود آن‌ که ثبت‌کنندگانی صاحبنام مانند بوکاچیو و جفری چاسر داشته‌اند، از داستان‌های عامیانه فاصله نگرفته‌اند و به ادبیات محلی آن وفادار مانده‌اند. زبان اثر در این‌ گونه از ادبیات چندان آراسته نیست و تنها تا جایی به صنایع ادبی اجازه ورود می‌دهد که با ذوق عامیانه ساز باشد. ادبیات عامه در این تعریف بیشتر عمر خود را نه روی کاغذ که در دل مردمان طی کرده است و تنها پس از گذر قرن‌های طولانی به بند کاغذ درمی‌آید تا جایی در تاریخ ادبیات دست‌وپا کند. ادبیات عامه روی کاغذ خلق نمی‌شود، بلکه ادبیات آزادی است که کاغذ با میل بی‌امانش برای به اسارت کشاندن آزادی آن را در خود به بند می‌کشد. ادبیات عامیانه همیشه در حال گریختن از صحنه کاغذ است.

۲

ادبیات عامیانه پیوندی جاودانه با قصه دارد. هیچ گونه ادبی دیگری نمی‌تواند جایگاه قصه را در ادبیات داستانی بگیرد. در واقع آثار بزرگ ادبیات عامیانه عبارت هستند از مجموعه بزرگی از قصه‌ها که به واسطه بهانه‌ای در کنار هم جمع شده‌اند. در «هزار و یک شب»، شهرزاد قصه‌گو که به عقد شهریاری خون‌ریز در آمده است، هر شب را برای او قصه می‌گوید تا با زنده نگه داشتن غریزه کنجکاوی در شهریار نگذارد او به میلش برای کشتن میدان دهد. در «دکامرون» جمعی از دختران و پسران که برای در امان ماندن از طاعونی که در حال بلعیدن شهر است به یک غار پناه برده‌اند، در یک قرارداد جمعی هر روز برای هم قصه می‌گویند تا از ملال روزها بگریزند و در «حکایت‌های کنتربری» جمعی مسافر که در مسیری دشوار با هم همسفر شده‌‌اند، تصمیم می‌گیرند با تعریف کردن داستان رنج سفر را هموارتر کنند. این نخ تسبیح، گذشته از «هزار و یک شب»، عموما بسیار سست و بی‌اعتبار به نظر می‌رسد و به‌ وضوح تنها بهانه‌ای برای آغاز روند قصه‌گویی است، بی‌ آن‌ که خود مشخصا دخالتی در قصه داشته باشد.

با این‌ حال کسی نمی‌تواند داستان‌های عامیانه این قبیل کتاب‌ها را در کنار گونه‌های داستانی رایج در ادبیات غالب قرار دهد. داستان‌های عامیانه در فرم و نه در محتوا شباهت زیادی با ادبیات داستانی جریان اصلی ادبیات ندارند. اصلی‌ترین ویژگی مضمونی داستان‌های عامیانه میل آتشین آنها به نادیده گرفتن نهادهای پرسابقه قدرت و به سخره گرفتن آنهاست.

خالقان بی‌شمار و ثبت ناشده داستان‌های عامیانه گاه آرزوها و انتظارات خود از نهادهای قدرت را در داستان‌هایشان به تصویر کشیده‌اند. داستان‌های متعدد «هزار و یک شب» از خلیفه بغداد که شبانه با لباسی مبدل به میان مردمان عادی می‌آید و پای حرف‌هایشان می‌نشیند و در روز به آن‌ چه شنیده است، با داد و عدل رسیدگی می‌کند، از این دست است. گاه نیز آن‌ جا که نهادهای قدرت غیر قابل دسترس و غیر قابل اصلاح به نظر رسیده‌اند، داستان‌های عامیانه تصمیم گرفته‌اند آنها را به سخره بگیرند و از این طریق لااقل انتقام خود را گرفته باشند. داستان‌های متعدد «هزار و یک شب» از فسادهای خانواده پادشاهان و ملوک، داستان‌های اغلب بی‌ادبانه «دکامرون» از رفتار جنسی بزرگ‌زادگان و داستان‌های کم‌وبیش توهین‌آمیز «حکایت‌های کنتربری» درباره کشیش‌ها، اسقف‌ها و اعانه‌بگیرهای کلیسا همه نمونه‌هایی از همین شیوه برخورد با نهادهای قدرت، چه دینی و چه سیاسی، هستند.

داستان‌های عامیانه عموما ارزش‌های اخلاقی تازه‌ای مطابق آن‌ چه میل جامعه عوام اقتضا کرده است، آفریده‌اند و در مقابل تمایل بی‌امان این طبقات عامیانه به سرکشی و شوریدن علیه ارز‌ش‌های اخلاقی دیکته‌ شده از سوی نهادهای قدرت را بازنمایی می‌کند. در مقابل در بیشتر داستان‌ها اعمال شرورانه‌ای نظیر سر خم کردن در برابر قدرت، سرقت مال از ضعیفان و نیازمندان، برخورد بی‌رحمانه و خشن با طبقات تهیدست و موارد دیگری از این دست به شدیدترین شکل ممکن سرزنش شده و کسی که به آنان دست زده است، معمولا به عقوبتی سخت مجازات می‌شود.

در داستان‌های عامیانه منطق داستان به‌ طور عمده، نه بر اساس منطقی از پیش تعیین‌ شده که بر اساس ذوق جمعی خالقان اثر تعیین شده است. حوادث تصادفی نه بر اساس نظم علی و معلولی که بر اساس خط داستانی منطبق با باور عامه از پی هم می‌آیند. رفتار کاراکترها نه بر اساس روان‌شناسی امروزین یا رفتار عقلانی که بر اساس کنش مورد نیاز در داستان انجام می‌گیرد. واقعیت‌های تاریخی بر اساس میل خالقان اثر به ستایش از شخصیت‌های محبوب یا نفرت از شخصیت‌های منفورشان به کرات نادیده گرفته می‌شود. گاه منطق زمانی و مکانی داستان چنان در هم آشفته می‌شود که مشخصا نسبت دادن خلق اثر به یک ذهن مستقل را ناممکن می‌کند. ادبیات عامه نویسنده ندارد؛ چرا که اساسا نوشته نشده است. ادبیات عامه فریاد فروخورده توده‌هایی است که در ادبیات رسمی فراموش شده‌اند.

۳

احتمالا درست به همین خاطر بود که ادبیات عامیانه برای سال‌ها از سوی محققان ادبی نادیده گرفته می‌شد. اعاده حیثیت به ادبیات عامه محصول دنیای مدرن است. پژوهشگران ادبی قرن‌ها پس از مردم عامیانه بود که پی بردند این توده‌های فراموش‌شده و نادیده‌ گرفته‌ شده‌اند که سوژه راستین ادبیات‌اند و نه شاعران و ادیبانی که جریان رسمی آنان را ستوده است. تنها در این دنیای مدرن بود که کسانی دریافتند آن‌ چه همیشه نادیده گرفته شده است، همان چیزی است که می‌تواند دنیا را تغییر دهد. ادبیات عامه‌، ادبیات برخاسته از طبقات نازل اجتماعی بود که می‌توانست بن‌بست بزرگ ادبیات رسمی را از نو باز کند.

مارکس در بند انتهایی مانیفست حزب کمونیست راه رهایی بشر را چنین فریاد زده بود: «کارگران جهان متحد شوید!» احتمالا آخرین جمله مفروض مانیفست ادبیات عامه می‌توانست این باشد: «سال‌ها از اتحاد ما می‌گذرد. ادیبان جهان کمی زیر پاهایتان را نگاه کنید.»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۵۸۳۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

داستان عاشقانه سمی یک پروانه!

شب‌پره سمی که پر‌های آن رنگ‌های درخشان و تند قابل توجهی دارند، برخلاف سایر گونه‌های شب پره، به طور قابل توجهی خودنمایی می‌کنند.

به نقل از آی‌ای، از بین راه‌های بی‌شماری که گونه‌های موجود در قلمرو حیوانات برای جذب جفت استفاده می‌کنند پرندگان پر‌های رنگارنگی دارند، حشرات موسیقی می‌سازند، زنبور‌ها می‌رقصند، کرم‌های درخشان از نور استفاده می‌کنند، و بادکنک ماهی دایره‌های هندسی در بستر دریا ایجاد می‌کند، هیچ کدام به اندازه آنچه که شب پره بِلا از خود نشان می‌دهد عجیب نیستند.

براساس یک مطالعه جدید، شب‌پره بِلا (Utetheisa ornatrix) ظاهرا به گونه‌ای تکامل یافته است که از سموم گیاه خاصی در دورانی که یک کرم است استفاده می‌کند تا نه تنها از خود و بعدا تخم‌های خود در برابر شکارچیان محافظت کند، بلکه جفت‌های بالقوه را نیز جذب کند.

برگ‌ها و دانه‌های گیاه جغجغه مملو از نوع خاصی از سم با طعم تلخ است که به آلکالوئید‌های پیرولیزیدین معروف است. به طور گسترده علوفه جویان از مصرف جغجغه اجتناب می‌کنند، اما این گیاه منبع غذایی مورد علاقه شب‌پره بِلا است.

این شب پره رنگارنگ نه تنها در برابر این سم که یکی از علل اصلی مرگ و میر ناشی از مسمومیت تصادفی در گاو‌ها است، مصونیت دارد بلکه در واقع می‌تواند این سم را متابولیزه کند و از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند.

شب پره‌های بِلا در بخش‌های بزرگی از شرق آمریکای شمالی، آمریکای مرکزی و دریای کارائیب یافت می‌شوند و الگو‌های فعالیت روزانه‌ای از خود نشان می‌دهند. بر خلاف بسیاری از گونه‌های شب زنده‌دار که برای پنهان شدن از شکارچیان به تاریکی متکی هستند، پروانه‌های بِلا عمدا حضور خود را به رخ می‌کشند.

آنها با رنگ‌های تند و درخشان مانند رنگ‌های صورتی، مرواریدی، عقیق و فلس‌های زرد گوگردی روی بال‌های خود آراسته شده‌اند و به طور قابل توجهی خودنمایی می‌کنند. آنها به راحتی توجه پرندگان و حشرات گوشتخوار را از دور به خود جلب می‌کنند. هر شکارچی که بخواهد شب پره بِلا را شکار کند، زود متوجه اشتباه خود می‌شود.

آندری سوراکوف (Andrei Sourakov)، یکی از نویسندگان این مطالعه، توضیح می‌دهد: عنکبوت‌های موزی آنها را از تار‌های خود جدا می‌کنند. هنگامی آنها در تار می‌افتند، مایع کف کننده‌ای تولید می‌کنند که طعم بدی دارد و تقریبا به طور کامل از آلکالوئید‌ها ساخته شده است. او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که عنکبوت‌ها و پرندگان به عنوان شکارچیان معمول شب‌پره‌ها، هر کاری می‌کنند تا از برخورد با این پروانه سمی جلوگیری کنند.

چگونه شب‌پره‌های بِلا از سم برای جذب جفت استفاده می‌کنند

هنگامی که پروانه‌های ماده بِلا آماده جفت‌گیری می‌شوند، ابری از آلکالوئید‌های هواپخش دار را منتشر می‌کنند که از گیاهانی که به عنوان یک کرم از آنها استفاده می‌کردند، به دست آورده‌اند. شب‌پره‌های نر که جذب این عطر شده‌اند، به ماده می‌رسند و در مراسمی کوتاه و در عین حال پیچیده شرکت می‌کنند.

در طول این مراسم، آنها با ظرافت سر ماده را با دو ساختار کرکی و جمع شونده شبیه به قاصدک لمس می‌کنند. هر رشته از این ساختار‌ها حاوی آلکالوئید‌های پیرولیزیدین است.

اگر شب‌پره ماده آلکالوئید نر را از نظر کمیت و کیفیت کافی بداند، اقدام به جفت‌گیری می‌کند. پس از جفت گیری، نر ترکیبی از آلکالوئید‌های اضافی را به جا می‌گذارد. ماده از این ترکیبات استفاده می‌کند تا تخم‌های حاصل را به سم آغشته کند.

چنین محافظتی از تخم در میان حشرات غیر معمول است. این روش که در ابتدا در سال ۱۹۸۹ مشاهده شد، تنها نمونه شناخته شده شب پره است که از منابع شیمیایی بدن خود برای آغشته کردن تخم‌ها به سم استفاده می‌کند.

این مطالعه در مجله PNAS منتشر شده است.

منبع: ایسنا

باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی فناوری

دیگر خبرها

  • داستان شفافیت؛ قسمت اول
  • دانشگاه فردوسی نخ تسبیح فردوسی دوستان و شاهنامه پژوهان
  • تکریم چهره ماندگار فلسفه و عرفان در شیراز
  • تأکید مدیر شبکه آموزش بر پاسداشت زبان فارسی و شعر و موسیقی اصیل ایرانی
  • اهمیت ویژه به پاسداشت زبان و ادبیات فارسی ، شعر و موسیقی اصیل ایرانی در شبکه آموزش
  • پاسداشت ادبیات، شعر و موسیقی اصیل ایرانی در شبکه آموزش
  • اسامی داوران مرحله استانی اعلام شد/ داورانی از جنس هنر و تجربه
  • زوج شاهنامه‌خوان بام ایران در شهر‌های ایران خوان خرد می‌گسترانند
  • پیام محمدعلی اسلامی ندوشن به خاتمی چه بود؟ / شاهنامه نمی گذارد ایران در خواب غفلت باقی بماند / ادیبان و فیلسوفان بزرگی که عامل تهاجم فرهنگی اعلام شدند
  • داستان عاشقانه سمی یک پروانه!