فلسفه یونان در پرتو فلسفه هایدگر
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۸۵۸۴۴۱
«دیالوگ با هایدگر»
(فلسفه یونانی)
نویسنده: ژان بوفره
مترجم: شروین اولیایی
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1395
240 صفحه، 15000 تومان
شما میتوانید کتاب «دیالوگ با هایدگر» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.
*****
این کلمات اندک، مانند مجسمههای استوار یونان دوران باستان بر پای ایستادهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از نظر هایدگر ما به عنوان کسانی که در پی فلسفهورزی حقیقی هستیم نه تنها میخواهیم، بلکه باید فلسفه یونان را بهتر از آنچه خودشان از آن فهم میکردند، بفهمیم؛ زیرا نشانه کار مولد آن است که همیشه همراه با فهم بهتر و برتر است. فقط در این صورت است که واقعا وارث حقیقی فلسفه خواهیم بود. دیگر آنکه هرگز نمیتوان فلسفه یونان را نادیده گرفت؛ زیرا این فلسفه نشاندهنده نخستین گامهایی است که به ناچار هر فلسفهای باید بردارد. هر فلسفه راستینی نیز باید پیوسته این گامها را تکرار کند. تنها مدرنیته خودپسند و متوحش به این گمان میافتد که فلسفه یونان از دور خارج شده است. البته فلسفه یونان به این صورت بهتر فهمیده نخواهد شد که مرحله بعدی سیر فلسفه را ملاک قرار دهیم و آن را با آن مرحله بسنجیم تا به کمک چنین فلسفههایی آن را تفسیر کنیم، بلکه باید آن را همانگونه که هست بفهمیم.
طبق چنین نگاهی فلسفه یونان در اندیشه هایدگر باید جایگاه مهمی داشته باشد و دارد. لذا جای تعجب ندارد که هایدگر تقریبا در همه آثار خود به نوعی با فلسفه یونان دادوستد میکند. او تا آخر عمر هر روز ساعتهای مشخصی را به مطالعه در فلسفه یونان اختصاص داده بود. او هم به فلسفه یونان میاندیشید و هم با آن میاندیشید و در این زمینه سخنان جالب و بصیرتهای مهمی دارد. اما آنچه او در این باب مطرح کرده است، ساده نیست و به آسانی فهمیده نمیشود. علاوه بر مشکل دشواری، او یکجا به این موضوع نپرداخته و مباحث او در لابهلای آثار بسیار زیاد او پراکنده است. این دو امر، رسیدن به نظریات او را در این زمینه بسیار دشوار کرده است. اما برخی از پیروان او تلاش کردهاند که راه او را در این زمینه ادامه دهند. این افراد آن مشکلات را تا حدی برطرف کردهاند. یکی از مهمترین آنها در این زمینه ژان بوفره (1907-1982) است.
ژان بوفره فیلسوف فرانسوی و استاد زبان آلمانی است. او سالهای بسیار دوست و شاگرد نزدیک هایدگر بود و با او مراودههای حضوری و مکتوب زیادی داشت. بیشتر آثار او نیز کاملا تحت تاثیر اندیشههای هایدگر است. علاوه بر این، او باعث رواج آثار هایدگر در فرانسه شد و شاگردان او نیز در همین راه پای گذاشتند و بسیاری از آثار هایدگر به همت همین افراد به زبان فرانسوی ترجمه شد.
ژان بوفره در این اثر به تأمل در اندیشههای فلسفی یونان باستان میپردازد. او این کار را با الهام از هایدگر انجام میدهد و به همین دلیل در لابهلای مطالب ردپای سخنان این فیلسوف بزرگ آلمانی بهخوبی دیده میشود. در واقع میتوان گفت بوفره در پرتو اندیشههای هایدگر با فیلسوفان یونان مواجه شده است. عنوان کتاب نیز به خوبی گویای همین مطلب است. البته این کتاب، فلسفه یونانی، جلد اول از یک مجموعه چهار جلدی با عنوان دیالوگ با هایدگر است که با همین نگاه نگاشته شده است. سه مجلد بعدی عبارتند از: فلسفه مدرن، نزدیکی به هایدگر و راه هایدگر. هدف از این مجموعه نیز فلسفهورزی با اندیشههای هایدگر است.
این اثر از یک پیشگفتار و شش فصل تشکیل شده است. پیشگفتار نویسنده در واقع نامه بلندی است که در سال 1969 به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد هایدگر برای او نوشته شده است. بوفره در این نامه از آنچه او و دیگر فرانسویان از هایدگر آموختهاند سخن میگوید و نیز به این مطلب میپردازد که فلسفه آلمانی و فلسفه فرانسوی چه نسبتی با یکدیگر دارند و چه نسبتی باید داشته باشند و چگونه میتوانند به هم یاری رسانند.
بخش اول، زایش فلسفه، به مسئله دیرینه نحوه آغاز تفکر فلسفی در یونان باستان میپردازد. معنای آغاز، زایش و سرشت فلسفه در این بخش بررسی میشود. پس از آن در دو بخش بعدی اندیشههای دو ابرفیلسوف بزرگ پیشاسقراطی، یعنی هراکلیتوس و پارمنیدس، بهطور مبسوط مورد تامل قرار میگیرند. بوفره به خوانشهای گوناگون پارمنیدس نیز اشاره میکند؛ یعنی نظریات مفسران پارمنیدس و اینکه اندیشه او را چگونه فهمیدهاند. ابتدا سه تفسیر مشهور ذکر میشود و سپس بوفره آنها را نقد میکند. از نظر او همه آن سه تفسیر غلط یا ناقصاند و تنها تفسیر درست و کامل از آن هایدگر است. بوفره آن را بهطور مبسوط توضیح میدهد. زنون به عنوان شاگرد مشهور پارمنیدس نیز در بخش کوتاه جداگانهای بررسی میشود. بوفره نشان میدهد که رابطه زنون با پارمنیدس پیچیدهتر از آن است که گمان میشود و رابطه چند بعدی او را نمیتوان به شاگردی فروکاست.
بخش پنجم نیز به تامل در فلسفههای افلاطون و ارسطو اختصاص یافته است. اینکه هستی در اندیشه افلاطون و ارسطو چه معنایی و چه جایگاهی دارد. همچنین وجود اشتراک و اختلاف این دو واکاوی میشود.
در ادامه بخش قبلی، بخش آخر با عنوان انرگیا و Actus این مفهوم را در فلسفه ارسطو بررسی میکند. واژه انرگیا، که واژه مدرن انرژی از آن گرفته شده است، به معنای انجامیافتگی است، اما معنای دقیق آن به هیچ وجه منحصر در کنش نیست. بلکه منظور پری ساکن در خویش است؛ همچون پری چیزی مثل شعر یا یک بنا. انرگیا نوعی پری است که هیچ چیز از آنچه باید باشد کم ندارد. این مفهوم در فلسفه ارسطو کاملا با هستی گره میخورد و به همین دلیل بوفره به تفصیل آن را بررسی کرده است.
در واقع در این اثر بوفره سیر تطور هستی را در فلسفه یونان بررسی میکند. این اثر زمینهساز درک عمیقتر فلسفههای بعدی نیز هست، بهویژه فلسفه مسیحی. این مسئله بررسی میشود که چگونه از دل فلسفه یونان فلسفه مسیحی بیرون آمد. هر چه به پایان کتاب نزدیک میشویم بوفره در لابهلای مباحث بیشتر به نظریات فیلسوفان مسیحی دوره قرون وسطی اشاره میکند. از همه بیشتر توماس آکویناس؛ زیرا او بیشتر از دیگر فیلسوفان مسیحی به هستی توجه کرده است. لذا خداشناسی مسیحی و نسبت آن با هستیشناسی بیشتر مورد اهتمام است.
نکتهای که در سراسر اثر به چشم میخورد، توجه به اهمیت زبان یونانی است. در این اثر به تبع شیوه تفکر هایدگر، مباحث واژهشناسی بسیاری درباره عبارات یونانی وجود دارد. این امر ریشه در این نظریه مبنایی هایدگر دارد که زبان یونانی در فلسفه ویژگی منحصربهفردی دارد. یونانیان زبان را واسطه یا ابزاری نمیدانستند که از طریق آن به واقعیت اشاره کنند. زبان یونانی یک رابطه و مواجهه بیواسطه با هستی دارد و یونانیان با این زبان هستی را درک میکردند. زبان یونانی محصول این مواجهه مستقیم و بیواسطه با هستی است و به همین دلیل توجه و تمرکز بر آن کمک میکند که هستی بهتر فهمیده شود و بهتر درک گردد. زبان یونانی عرصهای است که هستی در آن متجلی شده است یا به تعبیر هایدگر هستی در زبان یونانی سکنی گزیده است.
ارزش نوشته بوفره در این است که از آثار هایدگر سادهتر و واضحتر است. کسانی که به اندیشههای هایدگر در این زمینه علاقمند هستند اما نمیتوانند از آثار سخت و پیچیده او استفاده کنند، وجود این اثر را باید مغتنم بشمارند. البته این اثر به هیچوجه یک متن مقدماتی برای نوآموزان نیست و کسانی که هیچ آشنایی اولیه با موضوع ندارند، نمیتوانند بهطور شایسته از آن استفاده کنند. آشنایی پیشینی با فلسفه هایدگر و فیلسوفان یونانی شرط لازم فهم این کتاب است.
*دکترای فلسفه
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۵۸۴۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی چیست؟
شروع زمان سنج هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال قبل از هجرت) مطابق با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است. البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز قبل از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی
سال، فصلها، ماهها و روزهابه گزارش بیتوته، این زمان سنج از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شدهاست و طبق زمان سنج جلالی ابتدای آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این فرق که مبدأ آن هجری است. طراحان زمان سنج جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود.
این ها به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح زمان سنج یزدگردی به این زمان سنج جدید دست پیدا کردند. زمان سنج جلالی با حفظ شروع و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماهها در قالب زمان سنج هجری شمسی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماهها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری شمسی پیدا کرد.
این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روز (کبیسه) میباشد.
هر سال دارای ۴ فصل با نامهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نامهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (آدینه) دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار شروع میشود.
بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در شب یلدا (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی) اتفاق می افتد. طول ماههای این زمان سنج در طول تاریخ و در کشورهای گوناگون فرق داشته است، اما از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماهها یکسان است.
طول ماهها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و فقط در سالهای کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت.
نام ماههای دوازدهگانه پارسینام ماههای دوازدهگانه پارسی تماما برگرفته از متون کهن زردشتی است که ریشه در اعتقادات و باورهای این آیین دارد.
فروردین نام اولین ماه فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین (فرورتن ) و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. فروردین شکل تغییر یافته واژه فروهر است به معنای نیروی پیشرو. فروردین جمع مؤنث واژه ی فرورتی در حالت اضافی است و به معنی فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است . پس «ین » علامت نسبت نیست .
- اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا به آن، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت گویند. مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و واژه ی مرکب به معنی بهترین راستی است .
در کل به معنی بهترین راستی است و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: بخش اول هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، پس هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. به معنی تندرستی نیز آمده و نیز نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی گفته می شود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند می شود و کشتزارها سیراب می شود. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند.هر زمان تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می دهد. تیر نام ستاره ای در آسمان هم هست.
- امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه بخش: اول ا، ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. مرداد نام آخرین امشاسپند هم می باشد. نام این ماه اشتباه مرداد تلفظ می شود که باید امرداد خوانده شود.
- شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می دانند. کلمه ای است مرکب از دو بخش: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی منتخب و آرزو شده و در کل یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده.
این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور به معنی بهترین شهریاری یا مدینه فاضله، فرشته ای موکل بر آتش و موکل بر همه فلزات و تدبیر امور و مصالح و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم آمده است.
- مهر (پیوستن با مهربانی). نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. در اسطورههای ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر می دانستند. در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته می شود، که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. مهر به معنای محبت ومهربانی هم آمده است.
- آبان نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه است. آبان (آبها(در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود. در اوستا بارها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استفاده شده و همه جا به صورت جمع آمده است. کلا جلوه های طبیعی سودمند نزد ایرانیان خیلی ارجمند است پس بعضی روزهای ماه به نام مظاهر طبیعی نهاده شده است. در این ماه از سال به طور معمول باران میبارد. آبان، در زمان سنج باستانی شروع زمستان بزرگ بوده است.
- آذر نام ماه نهم از سال خورشیدی و نام روز نهم از هر ماه است. آذر (آتش(در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر می گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می گیرد. سرما در این ماه به اندازهای است که باید آتش روشن کرد.
- دی نام دهم از سال خورشیدی است. در بین سی روز ماه، روزهای هشتم، پانزده و بیست و سوم هم به دی (آفریدگار، دثوش) موسوم است. برای این که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می پیوندند، یعنی هشتمین روز ماه را دی به آذر، نام روز پانزدهم ،دی به مهر و نام بیست و سومین روز هر ماه دی به دین بود. دی (دادار، دانای آفریننده) در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ، دادار و آفریدگار است و بیشتر صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش(=دی) برای تعیین دهمین ماه استفاده شده است. دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.
- بهمن نام یازدهم از سال خورشیدی و نام روز دوم از هر ماه است. بهمن (منش نیک( در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: وهو به معنی خوب و نیک و مند از ریشه من به معنی منش است؛ بنابراین یعنی بهمنش، نیک اندیش و نیک نهاد. بهمن نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم هست.
- اسفند نام دوازدهم از سال خورشیدی و نام روز پنجم از هر ماه است. اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس (دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به اختصار سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است که از عشق و ایمان سرچشمه می گیرد. در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به کار برده شده است.
پس در اسطورههای ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین محسوب می شده است. در بندهشن آمده که زن نیک مانند زمین نیک سختیها را می گوارد و بر شیرین می دهد. از این روی جشن اسپندگان (29 بهمن ماه امروزی) مخصوص زنان بوده است. در این روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی میکردهاند. اسفند به معنای فروتنی هم هست و نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
کانال عصر ایران در تلگرام