Web Analytics Made Easy - Statcounter

در ادامه این مطلب آمده است: به‌ راستی چه درد غریبانه‌ ای است دردی که راضی‌ ات کند تا که نیستی را بر هستی ترجیح دهی، هر آن دردی که سببی است تا نه از خود درد که از درد بزرگتری به نام سربار شدن بنالی.
آری زندگی ماشینی قربانیان خودش را می‌ خواهد، این خودساخته تیز و تسهیل گر گاهی به سازندگانش ریشخند می‌ زند و نخاع سوارانش را هدف قرار می‌ دهد و گرچه جسم آنان را در جهان باقی می ‌گذارد اما چنان ضربه‌ ای به آن می‌ زند که چون خوره به جان روحشان می‌ افتد و چون دشمنی بی ‌رحم اسیرشان می‌ کند، این بلا در آستین خنجری دارد که هیبت ترسناکش را فقط زخم دیدگان آن قادرند که به تصویرش کشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


غروب دوشنبه بود که از مقابل آکادمی پرتاب خیابان 60 متری می‌ گذشتم که حامد امیری را در جلوی آن دیدم، بر روی ویلچرش نشسته و مشغول صحبت با چند نفر بود او همان لرستانی تنومندی است که روزگاری در قاب تلویزیون نظاره ‌گر رقابت او برای کسب جایگاه قوی ‌ترین مرد ایران بودیم دیدن این صحنه و شادابی او در عین آنکه خیلی خوشحالم کرد اما سؤالی را هم در ذهنم به وجود آورد و آن اینکه چگونه می ‌شود که کسی که نخاعش آسیب‌ دیده دوباره به زندگی برگردد و مدال جهانی و پارالمپیک بگیرد این سؤال سببی شد تا پرنده ذهنم به سال اول دانشگاهم پرواز کند به هشت سال پیش، در آن سال یکی از پرتکاپوترین بچه‌ های دانشگاه در یک سانحه رانندگی دچار ضایعه نخاعی شد حادثه ‌ای دردناک که تاثری عمومی را در دانشگاه کوچک ما به وجود آورد.
در آن ایام چند بار به همراه دیگر دوستان برای عیادت به منزل او رفتیم، اما در این دیدارها هم خودمان ناراحت می‌ شدیم هم احساس می ‌کردیم خود سامان عذاب می‌ کشد؛ بنابراین ملاقات حضوری جایش را به احوالپرسی تلفنی داد و بعد از مدتی به همان رسم زندگی ماشینی این تماس‌ها هم قطع شد.
به یاد دارم در آن سال پزشکان به کلی از او قطع امید کرده بودند حال با دیدن حامد امیری دستم به تلفن رفت که با سامان تماس بگیرم اما هرچه کردم نتوانستم، بنابراین تصمیم گرفتم که به اداره کل بهزیستی بروم و در مورد این ضایعه شناختی را به دست بیاورم.
پس از دیداری که با مدیرکل بهزیستی داشتم ایشان باروی گشاده و درحالی‌ که اجازه نمی ‌داد هیچ معلولی پشت در بماند ترتیبی دادند تا با انجمن ضایعه نخاعی دیدار کنم؛ اما قبل از آن توسط معاونان ایشان ویدیویی در اختیارم قرار گرفت که محتوایش فیلمی یک ساعته بود که به شکل مستند از بیماران ضایعه نخاعی ساخته شده بود.
در ابتدا باور کردن صحبت ‌هایی که در این فیلم مطرح می ‌شد برایم سخت بود اما آنچه پس از مشاهده میدانی به دست آمد صحت آن را نشان می ‌داد.
افرادی که در این فیلم مستند صحبت می‌ کردند همگی بر این گفته تأکید داشتند که پس از سانحه و آسیب دیدن نخاع، دستشان را از زندگی شسته و بیشتر از هر چیز به نیستی و تاریکی می ‌اندیشیده ‌اند تا اینکه سر وکله انجمنی به نام ضایعه نخاعی در زندگی‌ شان پیدا شده و آرام ‌آرام با نسیم زندگی و هوای صبح آشتی کرده‌ اند.
خیلی از آن‌ها بیان می‌ کردند که در ابتدا، گفته ‌های مسئولین انجمن را صرفاً امیدهایی واهی می‌ پنداشته‌ اند و حاضر به همکاری با آنان نبوده ‌اند، اما پافشاری انجمن باعث شده تا به همکاری با آنان بپردازند و روند بهبودی را طی کنند.
حقیقتاً اینجای داستان دیگر برایم قابل‌ هضم نبود چرا که اعضای انجمن حقوق‌ بگیر سازمان بهزیستی بودند و مثل هر کارمندی سر ماه حقوقشان را فارغ از تعداد مددجویان دریافت می ‌کردند پس چه دلیلی برای پافشاری باقی می ‌ماند؟!
در میان مددجویان یک نفر بیش از همه جلب‌ توجه می‌ کرد او خانمی بود که پیش از این ضایعه پرستار بیمارستان و نان‌ آور خانواده‌ اش بود این شخص می ‌گفت که پس از آسیب دیدن نخاعش و قطع امید پزشکان از آنجا که با خود می‌ اندیشیده که دیگر نه ‌تنها نمی‌ تواند هزینه خانواده ‌اش را بدهد بلکه سرباری برای آن‌ هاست؛ چند بار اقدام به خودکشی کرده اما با ورود انجمن به زندگی او اکنون علاوه بر انجام دادن کارهای شخصی و همین ‌طور رانندگی چند قدمی هم بدون عصا راه می ‌رفت؛ عصایش هم تنها یک کمک‌ کننده مچی بود؛ او حتی فکر بازگشت به کارش را دور از ذهن نمی ‌دانست.
در این فیلم بیشتر از هرکسی اسم شخصی به نام یگانه به عنوان رییس این انجمن برده می ‌شد و مددجویان ضایعه نخاعی بیشتر از ایشان قدردانی می‌ کردند.
روز پنجشنبه بود که قرار شد به دیدن آقای یگانه در خیابان اورژانس بیمارستان شهید مدنی بروم؛ پس از وارد شدن به اتاق دو نفر با فاصله در آنجا نشسته بودند؛ یکی بر روی ویلچر و در نزدیک در ورودی نشسته و مشغول نگارش چند کاغذ بود که در جلوی میزش پراکنده بودند و نفر دیگر با فاصله بیشتری نسبت به در ورودی در سمت راست دفتر پشت میزش نشسته بود.
ناخودآگاه به سمت همین فرد رفتم و آقای یگانه خطابشان کردم اما ایشان با اشاره انگشت مرد ویلچری را به من نشان داد و گفت که آقای یگانه آن مرد هستند.
ضمن آنکه به تصور خودم خرده می ‌گرفتم پس از گفت ‌و گو با ایشان سوالی در مورد شخص خودشان و علت معلولیتشان بود که ایشان با لبخندی طولانی که نهایتاً به خنده تبدیل شد پاسخ دادند که خودشان هم ضایعه نخاعی بوده‌ اند! و چون تعجب مرا مشاهده کردند پیش از آنکه سؤال دیگری پرسیده باشم جمله ‌ای را به عنوان پیش درآمد خداحافظی‌ مان گفتند که پاسخ خیلی از سؤالاتم را داد او گفت: «نزدیک ‌ترین لحظه به روشنایی اول صبح تاریکی آخر شب است».
حالا دستگیرم شده بود که آن همه پافشاری چه دلیلی داشته و چرا این انجمن تابه این حد موفق شده و چرا خدماتی چندین برابر شرح وظایفشان انجام می ‌دهند.
حالا انسجام ارگانیکی را که دورکیم از آن صحبت می‌ کند بیشتر درک می‌ کردم، حالا در دستانم نیرویی را برای تماس با سامان و معرفی او به این انجمن احساس می‌ کردم.
حمید طولابی

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۶۷۸۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

BRT کرج تا کمالشهر ادامه می‌یابد؟

به گزارش خبرآنلاین البرز؛ محسن افشار درباره راه اندازی طرح بی آر تی در کمالشهر اظهار کرد: بی آر تی به عنوان یک طرح مستقل و ویژه هنوز در کمالشهر مصوب نشده است اما طبق قولی که شهرداری کرج به شهرداری کمالشهر داده، بنا شده که شهرداری کمالشهر فضای مورد نظر برای خطوط و مسیر بی آر تی مورد نظر را فراهم و مشخص کند. سپس با مساعدت شهرداری کرج بی آر تی از میدان حصارک تا کمالشهر ادامه پیدا کند.

وی افزود: در این راستا مشاور ترافیکی انتخاب و مقرر شده ضمن بررسی بلوار، ایرادات مطرح و اصلاحیه‌های مورد نیاز انجام شود. سپس پیمانکار مورد نظر شروع به فعالیت کرده و در آینده بی آر تی از مسیر مذکور وارد کمالشهر شود.

افشار در خصوص روشنایی معابر در برخی از مناطق کمالشهر اظهار کرد: تفاهم‌نامه‌ای بین شهرداری و اداره برق مهرشهر برای رفع خاموشی‌های معابر و جابه‌جایی تیرهای مزاحم منعقد شده است، به گونه‌ای که خرید لوازم و مصالح با شهرداری و اجرا و جابه‌جایی بر عهده اداره برق باشد.

وی افزود: بر این اساس لایحه‌ای تنظیم و در شورای شهر به تصویب رسید و در کمیته انطباق نیز تایید شده است. بنابراین تیرهایی که باید جابه‌جا شود، مشخص شده و از روزهای آینده جابه‌جایی‌ها طبق اولویت صورت خواهد گرفت.

افشار درباره نیاز به روشنایی در پیشاهنگی گفت: یک بخشی از این روشنایی مربوط به بلوار شهید باکری روبه‌روی ناحیه خدمات شهری است که در اولویت قرار گرفته و بخش دیگر مربوط به انتهای بلوار شهرداری است که خیری هزینه مصالح آن را تقبل کرده است و بخشی دیگر هم مربوط به روشنایی تیرهای برق کوچه‌ها است که در حال پیگیری هستند.

افشار درباره ادامه بازگشایی معبر ۴۵ متری در گلستان ۱۴ گفت: این معبر هم اکنون بازگشایی و با مشاور مربوطه تفاهم‌ شده است. همچنین مقرر شده شهرداری نقشه برداری آن را انجام داده و در اختیار مشاور مربوطه قرار دهند تا ملاحظات ترافیکی آن را به شورا بدهند.

وی افزود: در حال حاضر پیمانکار آماده ‌است که جدول کشی، آسفالت و زیرسازی و خط سلامت این مسیر را انجام دهد. این معبر که معبر مهمی بوده و هم‌عرض خیابان بهشتی است تا خیابان فجر ۴ باز است و کمالشهر را به خرمدشت متصل می‌کند و در ادامه به چهارباغ نیز متصل خواهد شد.

46

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903358

دیگر خبرها

  • تکمیل سیستم روشنایی ضلع شرقی پارک باغشمال تبریز
  • BRT کرج تا کمالشهر ادامه می‌یابد؟
  • انجام نخستین عمل جراحی نخاع در خرمشهر
  • جراحی نخاعی برای نخستین بار در خرمشهر
  • روزنامه نزدیک به سپاه: زنان با کنار رفتن ترس و پلیس دوباره کشف حجاب می‌کنند!
  • روزنامه نزدیک به سپاه: زنان با کنار رفتن ترس و و پلیس دوباره کشف حجاب می‌کنند!
  • تکمیل روشنایی روستا‌های فاقد دهیاری در شوشتر
  • معجزه‌ای که روشنایی بخش چشم دل است
  • رئیس انجمن جامعه شناسی ایران: پروژه یکدست‌سازی همه جا شکست خورده است/ هر روز شکاف‌های عمیق‌تری بین ایدئولوژی حاکمیت با مردم می‌بینیم/ گروه‌های مختلف مردم به همدیگر احترام می‌گذارند
  • نویسنده ادبیات نوجوان باید مخاطب را با توانمندی هایش آشنا کند