روایتی از 42 سال زندگی پزشک نیکوکار فیلیپنی در ایران +عکس
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۸۷۴۱۱۴
یک اعلامیه ترحیم رنگی؛ اعلامیهای که خبر مراسم خاکسپاری دکتر باتارا را به اطلاع عموم مردم میرساند. اعلامیهای مزین به عکس خانم دکتر با روسری صورتی و عینک آفتابی؛ خانم دکتری که میگویند 42 سال بویژه در دوران هشت ساله دفاع مقدس در خدمت مردم دزفول و رزمندگان بودهاست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از جام جم آنلاین، تصویر این اعلامیه چندروزی است که در فضای مجازی منتشر شده، در گروهها و کانالهای تلگرامی و صفحات پرطرفدار اینستاگرام دستبهدست میشود و کمتر کسی است که آن را ندیده باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اورارا باتارا که بود؟
اورارا باتارا نوزده دسامبر ۱۹۵۰ ( ۲۸ آذر ماه ۱۳۲۹ ) در مانیل فیلیپین به دنیا آمد؛ روزهای کودکی، نوجوانی و جوانیاش را در سرزمین خودش گذراند و 42 سال پیش وقتی تازه 25 ساله شده بود،یک تصمیم بزرگ گرفت؛اینکه در کشوری دیگر بعنوان پزشک مشغول بهکار شود.
به همین دلیل بار سفر بست ، از خانوادهاش ، شهرش ،مردماش خداحافظی کرد و راهی شد. تصمیماش، او را از مانیل به دزفول رساند. او کیلومترها راه را سوار بر هواپیما پرواز کرد از نقطهای دور در جنوب شرقی آسیا تا رسید به خاورمیانه، به ایران؛ به شهری در جنوب غربی کشور ما ؛ دزفول. خاک دزفول اما گیرا بود، آنقدر که خانم دکتر جوان آن روزها را پاگیر کرد و او برای همیشه در این شهر ماندگار شد؛ دقیقترش را که بخواهید یعنی تا همین دوماه پیش؛ تا چهارم اردیبهشت که خانم دکتر از دنیا رفت و پیکرش بعد از دوماه نگهداری در سردخانه ،بالاخره با رسیدن تنها ورثهاش به ایران، هشتم تیرماه در دزفول به خاک سپرده شد.
خدمت به رزمندهها در دوران جنگ
او سالهای زیادی را با دزفول و مردمانش گذراند؛ آنها را حتی یک لحظه هم تنها نگذاشت حتی وقتی سایه شوم جنگ روی سرکشور ما سایه کرد، وقتی کشور همسایه ، به خیالی باطل جنگ را به کشور ما تحمیل کرد. خانم دکتر باتارا، اما جزو معدود پزشکان داوطلب خارجیای بود که در دوران دفاع مقدس در ایران ماند و رزمندهها را تنها نگذاشت. این درحالی بود که تعهد خدمت پزشکان خارجی در کشوری که درگیر جنگ و بحران داخلی یا خارجی میشود از بین میرود و آنها میتوانند به کشور خودشان برگردند. دکتر باتارا اما به خاطر انسانیت ، با خاطر خدمت به انسانهایی که به او و تخصصاش در آن دوران نیاز داشتند در ایران ماند.
این اما همه ماجرا نیست، بیشتر که پای حرفهای دوستان خانم دکتر مینشینیم به اطلاعات دیگری نیز میرسیم؛ مثل اینکه او در تمام روزهای پر التهاب جنگ، در روزهای آتش و خون و خمپاره ، نه تنها در دزفول به مداوای بیماران مشغول بود ، که حتی به روستاهای دوردست اطراف این شهر هم میرفت تا به وظیفهای که بهعهده گرفته بود و سوگندی که خورده بود پایبند باشد. سوگندی که لباس سفید پزشکی به تن او پوشانده بود.
اولین پزشک بخش دیالیز بیمارستان دزفول
باتارا که روزهای اول خدمتاش با درجه دکترای عمومی به ایران آمده بود، در سالهای بعد ، بصورت غیرحضوری از کشور خودش تخصص داخلی گرفت و در نهایت بعنوان اولین پزشک بخش دیالیز بیمارستان افشار دزفول مشغول بهکار شد. اطلاعات دیگر درباره این پزشک مسلمان فیلیپینی را از زبان سعید نظری بخوانید؛ سوپروایزر کنترل عفونت بیمارستان بزرگ دزفول که سابقه ده سال همکاری با خانم دکتر در بخش دیالیز را بعنوان پرستار دارد:« خانم دکتر به معنای واقعی کلمه انسان شریفی بودند؛ من ده سال با ایشان کار کردم و هیچ وقت ندیدم که ایشان حتی یک بار در اوج خستگی ، مشغله کاری و ...با صدای بلند با بیماری صحبت کند، صداقت زیادی داشت و دلش با بیمارانش بود. به خاطر همین از سالها قبل از بیماران دیالیزی و پیوندی که به مطبش مراجعه میکردند ویزیت نمیگرفت. خیلی هم وقتشناس و مسئولیتپذیر بود و امکان نداشت ساعت هشت او، هشت و نیم بشود. همیشه ساعت هشت در بیمارستان حاضر بود. »
همین خصوصیات و ویژگیها باعث شد که خیلیها خانم دکتر را دوست داشته باشند و در مراسم تدفین او ، افراد زیادی حاضر شوند؛ افرادی که یا خودشان قبلا بیمار خانم دکتر بودند یا یکی از اعضای خانوادهشان.
راز علاقه باتارا به ایران چه بود؟
اما دلیل ماندن اورارا باتارا در دزفول چه بود؟ فکر میکنید چه چیزی او را این همه سال در کشور ما ماندگار کرد؟ ما جواب را از دوستان خانم دکتر میشنویم ؛ دلیلی که او خودش بارها در این سالها در جواب همین سوال به زبان آورده :« من مردم ایران و مخصوصا مردم دزفول را دوست دارم و علاقمندم که آنها هم من را از خودشان بدانند.»
جوابی که روی اعلامیه ترحیماش هم نوشته شده :« کشور من ایران است و بستگانم شما هستید.» او اما این جملهها را باور داشت، چراکه در طول این سالها ، تمام اقوام نزدیکش را از دست داده و تنها بازماندهاش خواهرزادهای بود که در نیویورک زندگی میکرد. خواهرزادهای که بعنوان تنها ورثه خانم دکتر، بالاخره بعد از دوماه، هفته گذشته به ایران آمد و مراحل قانونی و حقوقی خاکسپاری او را انجام داد.
حالا از پنجشنبه هشتم تیرماه، در قطعه شهدای موشکی گلزار شهدای دزفول ، بین شهدای دوران دفاع مقدس، پیکر یک پزشک نیکوکار هم به خاک سپرده شده؛ پزشکی که سال 94 جزو چهره های ماندگار این شهر انتخاب شد و در راه خدمت به مردمی که روی مرزهای جغرافیایی هموطنش نبودند از هیچ کاری دریغ نکرد. پزشکی که مرزهای انسانیت را از مرزهای جغرافیایی بین کشورها مهمتر میدانست.
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۷۴۱۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تا ۱۰ سال آینده مجبوریم پزشک وارد کنیم
به گزارش «تابناک»، ایرج فاضل در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «آثار مشکلاتی که برای دانشجویان طرحی ایجاد شده، کمبود پزشک و خالی ماندن رشتههای تخصصی به تدریج با جدی شدن خطر واردات پزشک و نیازمند شدن به اعزام بیماران به خارج خودش را نشان خواهد داد. مجموع این مشکلات به افول پزشکی در ایران منجر میشود. امروز استقبال از رشته پزشکی در کنکور یا ادامه تحصیل در رشتههای تخصصی پزشکی با مشکل جدی مواجه شده به گونهای که در آزمونهای اخیر، حتی یک داوطلب برای جراحی عروق نداشتیم و به همین ترتیب، بعضی دیگر از رشتههای تخصصی هم خالی میماند و باید 10 سال دیگر، متخصصان این رشتهها را از خارج وارد کنیم و دوباره بیماران را برای جراحیهای تخصصی به خارج بفرستیم.
وی ادامه داد: این مشکلات در حالی ایجاد شده که طی دهههای گذشته، مجاهدتهای بسیار زیادی برای درخشش پزشکی کشور صرف شد اما عواملی که به دنبال فقیر کردن پزشکان مملکت هستند، سناریوی مشکلات را ایجاد کردند که با چنین شرایطی، من آینده را به هیچ وجه خوب نمیبینم و دوباره به همان جایگاه قبلی باز خواهیم گشت. یک عده جاهل فکر میکنند با این سناریوها به مردم خدمت میکنند ولی هدف اصلی این افراد، موذیانهتر از این حرفهاست و هدف اصلی، از بین بردن آینده پزشکی این کشور بوده که البته باید از خودشان پرسید که در ازای این وضع، چه نفعی نصیب این افراد میشود اما به نظر من، این اقدامات نوعی خیانت به کشور است.»
فاضل در تحلیل دلیل کم بودن رشد تعرفههای خدمات درمانی در سال جاری و سایر مشکلاتی که برای جامعه پزشکی ایجاد شده آن هم درحالی که جامعه پزشکی، یک گروه مرجع در کشور و همه کشورها محسوب میشود، گفت: «تعرفههای درمان پیش از این هم تغییرات اساسی نداشته و حالا هم رشد 35درصدی تعرفهها مطلقا کافی نیست. اما پزشکان تنها گروه مرجع دچار مشکل نیستند. معلمان عزیز و زحمتکش این کشور، هر روز باید برای حقوقهای ناچیزی که میگیرند کنار خیابان جمع شوند. همان جاهلانی که گفتم، گروههای مرجع کشور را نشانه گرفتهاند. معلمان و پزشکان گروههایی هستند که مردم به خدمات این گروهها بیشترین نیاز را دارند و ضربه زدن به این گروهها، کاملا حساب شده است و به نفع مملکت نیست.»