افزایش طلاقهای دوران سالمندی!
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۸۸۱۷۷۷
یکی از روندهای جمعیتشناختی مهم برای هر کشور که در عرصه سیاستگذاری میتواند موثر باشد، روند طلاق است.
براساس آمارهای منتشرشده از سوی ثبت احوال، تا پایان بهمن سال ۹۵، ۱۶۵هزار و ۹۸۱مورد طلاق به وقوع پیوسته است و همچنان تهران و خراسانرضوی در صدر این آمار قرار دارند. این رقم نسبت به میزان کل طلاق در سال ۹۴ یعنی ۱۶۳هزار و ۷۶۵ مورد، درصد ناچیزی افزایش را نشان میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، براساس آمارهای ارائهشده از سوی سازمان ثبت احوال، در سال 94 و در نهماهه ابتدایی سال 95، شاهد وقوع بیشتر طلاقها در سال اول زندگی هستیم و این رقم بهتدریج از سال 94 به 95 کاهش مییابد. یکی از موارد قابلتوجه در این آمار افزایش تعداد طلاقها در زندگیهای بالای 29سال است. درواقع تعداد زیادی زوج با بیش از 29سال سابقه زندگی مشترک به فکر طلاق افتادهاند و این واقعیت زنگ هشدار برای طلاقهای عاطفی را در زندگی زناشویی بالا میبرد. همسرانی که بعد از اینهمه سال به فکر جدایی میافتند معمولا زندگی زناشویی باثبات و موفقی طی این سالها نداشتهاند و تنها به دلیل فشار جامعه یا فرزندان خود محکوم به ادامه زندگی زناشویی بودهاند. اما در مجموع بیشترین آمار طلاقها مربوط به پنج سال ابتدای زندگی است. تصور وقوع طلاق با حضور یک فرزند ترسناک است و کودکان طلاق هزاران معضل حلنشده در جامعه دارند، معضلاتی که این کودکان ذرهای در ایجاد آنها مقصر نیستند. بنابراین بهتر است زوجها تا زمانی که از پایداری و ثبات زندگی مشترکشان اطمینان حاصل نکردهاند اقدام به باروری و به دنیا آوردن فرزند نکنند. این بدین معنی نیست که تمام زوجها باید تا پنج سال برای به دنیا آوردن فرزند دست نگه دارند، بلکه باید هنگامی به این کار دست بزنند که از پایبندی و تعهد به زندگی مشترک و فرزندان خود در آینده اطمینان کامل داشته باشند.
در این شیوه جدید طلاق معمولا زن و شوهر در مورد همه مسائل مربوط به طلاق مانند مهریه، جهیزیه، مساله حضانت، ملاقات فرزندان و... پیش از مراجعت به دادگاه تفاهم میکنند و در جلسه دادگاه تنها لفظ طلاق توافقی را به کار میبرند. این توافقات در حکم دادگاه ثبت میشوند و ضمانت اجرای قانونی پیدا میکنند. قاضی دادگاه در صورت طلاق توافقی از رضایت شوهر برای طلاق همسر خود اطمینان دارد و معمولا تمام حق و حقوق زن نیز بهطور کامل به او پرداخت میشود. در غیر این صورت زن تنها با دارا بودن حق طلاق یا در مواردی مانند عدمپرداخت نفقه، بیماری خطرناک و اثبات دیوانگی شوهر، محکومیت شوهر به مجازات حبس پنج سال به بالا و... میتواند بدون رضایت همسر از او طلاق بگیرد. طلاق بهواقع امری پسندیده نیست و در دین اسلام نیز عملی ناپسند و مبغوض است، تا حدی که از آن تحتعنوان زشتترین مباح و «ابغضالحلال» یاد شده است، اما در صورتی که همه راههای ادامه زندگی مشترک بسته شده و راهی جز طلاق برای یکی از زوجها یا هر دوی آنها باقی نمانده باشد، بهتر است این کار با توافق دو طرف انجام شود. بهویژه هنگام وجود فرزندان در زندگی مشترک برای حفظ آرامش آنها طلاق توافقی بهترین گزینه است. طلاق توافقی و رابطه حسنه زن و شوهر در هنگام طلاق و پس از آن آثار منفی آن را در فرزندان کاهش میدهد و آنها طلاق والدین را بهتر درک و تحمل میکنند، زیرا مشاهده بدگویی کردن والدین پس از طلاق و نشان دادن کینه و دشمنی نسبت به یکدیگر برای هیچ کودکی لذتبخش نیست.
بهتازگی در برخی کشورها مانند آمریکا، ژاپن و... شاهد برگزاری مراسم ویژهای در روز صدور حکم طلاق هستیم که در آیندهای نه چندان دور به بخشی از رسوم حاکم بر آن جوامع تبدیل میشود. جشن طلاق در این کشورها با برگزاری مراسم مختلفی مانند بریدن کیک طلاق و شکستن حلقههای ازدواج همراه است. مراسم اعلام طلاق و ازهمپاشیدگی خانوادههای ایرانی هرچند ابتدا فقط در تهران رواج داشت، اما اینروزها در همه کلانشهرهای کشور برگزار میشود. اکنون برخی زن و شوهرها در آستانه طلاق با شادی به فروشنده کارت دعوت مراجعه و کارت مراسم طلاقشان را سفارش میدهند یا ساعتها درباره شکل کیکطلاق چانه میزنند. جامعهشناسان معتقدند برخلاف نگاه سنتی حاکم در جامعه، همیشه طلاق بد و ازدواج خوب نیست و گاهی طلاق را از ادامه یک زندگی مشترک بد بهتر میدانند. با این حال، ریختهشدن قبح طلاق و جشنگرفتن آن، زنگ هشداری برای جامعهایرانی است؛ زنگ هشداری که مدتهاست به صدا درآمده، اما هنوز راهحل اساسی برای آن اندیشیده نشده است و جوانان پرمدعا همچنان بعد از مدت کوتاهی، زندگیای که با جشن عروسی پرخرجی آغاز شده را پایانیافته میدانند و به جشن طلاقی باشکوه اندیشیده و لبخند میزنند. لبخندهایی که تلخی آن بعد از چند ماه زندگی مجردی بیش از پیش خودنمایی میکند. بهراستی میتوان اینقدر سادهانگارانه درباره طلاق فکر کرد، برای انجام آن لحظهشماری کرد و برای پایان یک زندگی مشترک جشن برگزار کرد؟! یک زندگی مشترک با تمام خوبیها و بدیها، پستیها و بلندیها به پایان رسیده و زندگی مشترک دو انسان، با روحیات، شخصیت و رفتارهای متفاوت که زمانی عاشقانه متعهد به ادامه راه زندگی با هم شدهاند با شکست مواجه شده است. برخی زوجها دلیل برگزاری این جشن را اطلاع اقوام از طلاق آنها عنوان کرده و میگویند با این کار همه از توافقی بودن طلاق آنها آگاه میشوند و هنگام مواجهه بعد از طلاق با فامیل ناچار به پاسخگویی سوالات متعدد درباره علت طلاق خود نیستند. وجود فرزند نیز بهانهای دیگر برای آنهاست و ادعا میکنند با این کار فرزندشان متوجه رابطه حسنه آنها میشود و درک میکند که در آیندهای نزدیک میتواند از مهر و محبت هر دوی آنها دور از هم بهرهمند شود. واکنش مهمانان این مراسم اغلب با تمسخر و خشم همراه است و ممکن است به ناچار نسبت به شرکت در این مراسم اعلام موافقت و آمادگی کنند. واقعیت آن است که نمیتوان نگاه شاعرانهای به طلاق داشت و آن را با هر ابزار و وسیلهای توجیه کرد، پیشروی صدها مهمان لبخند زد و ادعای خوشحالی کرد، اما در دل به حال زندگی زناشویی نافرجام خود تاسف خورد و در نهایت برگزاری جشن طلاق را با هر تفکر و دلیلی نمیتوان معقول دانست.
برگزاری جشن طلاق محکوم است
رئیس هیاتمدیره انجمن علمی رفاه اجتماعی با اشاره به مخالفت خود با برگزاری جشن طلاق و نکوهش آن میگوید: پدیده ازدواج پیمان مقدسی است که بین دو فرد بسته میشود. طرفین باید با وفاداری، از این پیمان و فرزندان مراقبت کنند. طلاق همیشه مورد نکوهش بوده و در بسیاری از مناطق کشور هنوز معتقدند که زن باید با پیراهن سفید به خانه شوهر برود و با کفن سفید از آن خارج شود. در این مناطق به دلیل وجود این فرهنگ بسیاری از ناملایمات در زندگی مشترک تحمل میشود و طلاق عاطفی اتفاق میافتد، اما ظاهر حفظ شده و طلاق نمیگیرند. مددکاران اجتماعی میدانند در مواقعی تنها راه نجات خانواده طلاق است و بهرغم مذموم بودن طلاق، افراد را به آن تشویق میکنند. در جامعه و بسیاری از کشورهای دنیا قبح طلاق ریخته شده و امری عادی شده است، بنابراین وقتی افراد توافق ازدواج میکنند جشن ازدواج میگیرند و فردا که توافق طلاق کردند، به برگزاری جشن طلاق اقدام میکنند. محمد زاهدیاصل میافزاید: این کار ناشی از افسردگی زوجها از طلاق نیست و این جشن با فرهنگ ایرانی- اسلامی ما ناسازگار است، اما وجود دارد. او تاکید میکند: مسائل اجتماعی را نباید نادیده گرفت و نسبت به آنها خشونت رفتاری و کلامی داشت، باید ریشهیابی شوند و درباره آنها تدبیری براساس منطق داشت. علاوه بر آنکه تاثیر شبکههای مجازی در برگزاری جشن طلاق را نباید نادیده گرفت و باید اثرات این شبکهها در فرهنگ جامعه را با منطق مدیریت کرد. زاهدیاصل خاطرنشان میکند: اکنون از هر چهار ازدواج یک طلاق صورت میگیرد و 25درصد ازدواجها به طلاق منتهی میشود، بهتدریج قبح طلاق از بین میرود، جشن طلاق گرفته میشود، اقوام را از طلاق مطلع و متاسفانه ابراز میکنند بعد طلاق به دوستیهای خود ادامه میدهند. او میافزاید: خوشبختانه اکنون جوانان با عقلانیت ازدواج میکنند و نه صرفا تا پنج سال اول، بلکه تا زمان اطمینان از ثبات ازدواج اقدام به داشتن فرزند نمیکنند و اغلب کمتر با وجود فرزند جشن طلاق میگیرند. زاهدیاصل تاکید میکند: وجود رابطه دوستانه بین والدین پس از طلاق تاثیر منفی طلاق را بر فرزند کاهش میدهد و در مقابل اگر کودک شاهد رابطه خصمانه پدر و مادر با یکدیگر باشد و آنها نزد فرزند از یکدیگر بدگویی کنند، او انسانی سالم و صالح تربیت نمیشود. او در پایان میافزاید: اگر راه سازشی در زندگی زناشویی وجود ندارد، بهتر است با تواهم و همدلی والدین طلاق انجام شود و در صورت وجود فرزند رابطه حسنه بین آنها وجود داشته باشد.
منبع: اقتصاد آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۸۱۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راههای تقویت اعتماد به نفس با افزایش سن
اگر میخواهید با افزایش سن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، رفتارهای خاصی وجود دارد که باید با آنها خداحافظی کنید.
در این مقاله قصد داریم ۸ مورد از این رفتارها را شناسایی کنم، رفتارهایی که باید با آنها خداحافظی کنید تا بتوانید سن خود را با اعتماد به نفس و مهربانی در آغوش بگیرید.
۱) به دنبال تایید دائمی
در زندگی طبیعی است که به دنبال تایید از دیگران باشیم. اما با افزایش سن، این رفتار میتواند مانعی برای عزت نفس ما شود.
ارزش دادن به نظرات کسانی که به آنها احترام میگذارید عالی است. اما دنبال تایید مداوم بودن میتواند اعتماد به نفس شما را از بین ببرد. حقیقت این است که شما نمیتوانید همه را راضی نگه دارید؛ و تلاش مداوم برای انجام این کار، احساس ارزشمندی خود را منوط به رفتار دیگران میکنید.
پس با این نیاز دائمی به تایید دیگران خداحافظی کنید. به غریزه خود اعتماد کنید، تصمیمهای خود را بگیرید و به یاد داشته باشید، تنها تاییدی که واقعا مهم است، خود شماست.
برداشتن این مرحله به شما امکان میدهد با اعتماد به نفس پیر شوید. زیرا هر چه سن ما بالاتر میرود، باید به خرد و تجربیات خود اعتماد بیشتری داشته باشیم.
به یاد داشته باشید، اعتماد از درون میآید نه از اعتبارسنجی خارجی.
۲) فراموش نکردن اشتباهات گذشته
همه ما اشتباه کرده ایم آنها جزئی از زندگی هستند. اما تمرکز بر اشتباهات گذشته هیچ فایدهای ندارد. فقط اعتماد به نفس شما را از بین میبرد.
با افزایش سن، باید یاد بگیریم که اشتباهات گذشته را رها کنیم و اجازه ندهیم که ما را تعریف کنند. به یاد داشته باشید، شما بیش از مجموع اشتباهات گذشته خود هستید و هیچ وقت برای یادگیری، رشد و حرکت به جلو دیر نیست. بنابراین، رها کنید و به خود اجازه دهید که با اطمینان انتخابهای جدید داشته باشید.
۳) بیتوجهی به سلامت جسمانی
با افزایش سن، بدن ما به طور طبیعی دستخوش تغییراتی میشود. اما این بدان معنا نیست که ما باید از حفظ سلامت جسمانی خود دست برداریم.
تحقیقات نشان میدهد که ورزش منظم میتواند خلق و خوی شما را تقویت کند، سلامت روان شما را بهبود بخشد و حتی روند پیری را کاهش دهد؛ و این فقط رفتن به باشگاه یا دویدن در ماراتن نیست. تغییرات ساده سبک زندگی مانند پیاده روی روزانه، تمرین یوگا یا حتی رقصیدن در خانه میتواند تفاوت چشمگیری ایجاد کند.
وقتی از بدن خود مراقبت میکنید، انرژی، سرزندگی و اعتماد به نفس به شما پاداش میدهد. پس از سلامت جسمانی خود غافل نشوید. آن را در اولویت قرار دهید و مراقب باشید که چگونه با افزایش سن بر اعتماد به نفس شما تأثیر میگذارد.
به یاد داشته باشید، بدن سالم ذهن سالم را پرورش میدهد و ذهن سالم اعتماد به نفس را ایجاد میکند. با بی توجهی به سلامت جسمانی خود خداحافظی کنید و سبک زندگی فعال را بپذیرید.
۴) اجتناب از تجربیات جدید
اجتناب از تجربیات جدید با بالا رفتن سن، میتواند منجر به رکود و کاهش اعتماد به نفس شود.
تجربیات جدید، خواه سفر، یادگیری یک مهارت جدید، یا حتی امتحان کردن یک غذای جدید، افق دید ما را گسترش داده و ذهن ما را تحریک میکند. آنها به ما یادآوری میکنند که ما در هر سنی قادر به سازگاری و رشد هستیم. هیچ وقت برای یادگیری یک زبان جدید، برداشتن یک ساز موسیقی یا غوطه ور شدن در یک سرگرمی جدید دیر نیست.
دعوت از تجربیات جدید به زندگی اعتماد به نفس شما را افزایش میدهد. یادآوری زیبایی است که سن فقط یک عدد است و زندگی پر از فرصتهایی است که در انتظار استفاده هستند.
۵) مقایسه خود با دیگران
در عصر رسانههای اجتماعی، وسوسهانگیز است که زندگیمان را با زندگی دیگران بسنجیم. اما این بازی مقایسه یک قاتل اعتماد به نفس است، به خصوص با افزایش سن.
مسیر زندگی هر کس متفاوت است و هر مرحله از زندگی با مجموعهای از تجربیات خود همراه است. مسیری که در آن هستید منحصر به شماست؛ بنابراین به جای مقایسه خود با دیگران، روی رشد شخصی خود تمرکز کنید. پیروزیهای بزرگ یا کوچک خود را جشن بگیرید و از شکستهای خود درس بگیرید.
به یاد داشته باشید، زندگی یک مسابقه نیست، یک سفر شخصی است. با افزایش سن، روی رشد و پیشرفت خود تمرکز کنیم.
۶) نادیده گرفتن علایق
زندگی، با تمام مسئولیتها و تعهداتش، گاهی اوقات میتواند ما را از آنچه واقعاً مهم است غافل کند. علایق ما، آن چیزهایی که در قلب ما آتش روشن میکنند، اغلب به عقب رانده میشوند. اما نادیده گرفتن این احساسات میتواند منجر به احساس نارضایتی و عدم اعتماد به نفس با افزایش سن شود.
اشتیاق ما بخشی جدایی ناپذیر از چیزی است که هستیم. آنها به ما انرژی میدهند، ما را هیجان زده میکنند و به زندگی ما هدف میبخشند. وقتی به دنبال چیزی میرویم که دوستش داریم، به شیوهای معنادارتر با زندگی درگیر میشویم؛ بنابراین اجازه ندهید که احساسات شما از بین برود. چه نقاشی، نوشتن، باغبانی یا هر چیز دیگری که شما را شاد میکند - برای آن وقت بگذارید. اجازه دهید زندگی شما را پر از رنگ و انرژی کند.
زیرا هنگامی که با آنچه واقعاً برایمان مهم است درگیر میشویم، نه تنها شاد میشویم، بلکه احساس عمیقی از اعتماد به نفس نیز پیدا میکنیم.
۷) ترس از تغییر
تغییر اگرچه اجتناب ناپذیر است، اما اغلب میتواند ترسناک باشد. تغییر بخشی از زندگی است. این نشانه رشد و تکامل است؛ و در حالی که میتواند ترسناک باشد، اغلب ما را به سمت فرصتها و تجربیات جدیدی سوق میدهد که در غیر این صورت نمیتوانستیم داشته باشیم.
پس ترس از تغییر را کنار بگذارید. آن را به عنوان بخشی از سفر خود در آغوش بگیرید. اشکالی ندارد که احساس عدم اطمینان یا ترس کنید، اما اجازه ندهید این احساسات شما را از حرکت به جلو باز دارد؛ و چه کسی میداند؟ تغییراتی که از آنها میترسید ممکن است شما را به بهترین بخشهای زندگی تان برساند.
۸) به ارزش خود شک دارید
با بالا رفتن سن، به راحتی میتوان به ارزش خود شک کرد، به خصوص در جامعهای که اغلب جوانان را تجلیل میکند. اما شک کردن در ارزش شما چیزی جز کاهش اعتماد به نفس شما ندارد. ارزش شما با سن، ظاهر یا دستاوردهای شما تعیین نمیشود. شما همانطور که هستید ارزشمندید. خداحافظی با شک و تردید در ارزشهای خود گامی مهم در جهت احساس اعتماد به نفس بیشتر با افزایش سن است. به یاد داشته باشید، شما ارزشی را برای جهان به ارمغان میآورید و هیچ کس نمیتواند آن را از شما بگیرد.
سخن نهایی
رفتارهایی که در مورد آنها بحث کردیم - از جستجوی تایید مداوم تا بی توجهی به مراقبت از خود - رایج هستند. اما با افزایش سن، اعتماد به نفس ما را مختل میکنند و باعث میشوند ارزش و پتانسیل ذاتی خود را از دست بدهیم.
به یاد داشته باشید، اعتماد به نفس این نیست که هرگز تردید یا ترس نداشته باشید. بلکه در مورد تصدیق آنها و حرکت رو به جلو بدون توجه به آن است. این در مورد پذیرش سفر منحصر به فرد شما و خرد ناشی از آن است.
با این رفتارها خداحافظی کنید، از رشدی که با افزایش سن به وجود میآید استقبال کنید و فرد مطمئنی را که قرار است تبدیل شوید در آغوش بگیرید زیرا در نهایت سن فقط یک عدد است. جوهر واقعی در این است که چگونه سالهایی را که به ما داده شده، زندگی کنیم.
منبع: همشهری آنلاین
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی