اسب تروا پشت درِ دولت/خط حمله سایبری از تحریم تا جنگ لفظی
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۸۹۵۸۴۲
کوتاهی برخی دولتمردان ارشد در باز گذاشتن مجاری نفوذ از یک سو و سرگرم کردن عوام و خواص با مجادلات غفلت آفرین، همچنان که فرصت تحمیل هزینههای هنگفت را به دشمن میدهد، موجبات سوء ظن جدی را فراهم میکند.
سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
********
اسب تروا پشت درِ دولت
محمد ایمانی در کیهان نوشت:
1- نوع و درجه حساسیت ، مسئلهای مهم در حیات فردی و اجتماعی و سیاسی ماست. عقب افتادن یک وعده غذا، هر کدام ما را به تکاپو میاندازد اما مثلا هفتهها مطالعه نکردن، احتمالا حساسیتی در برخی از ما برنیانگیزد. کمترین بیماری جسم، بلافاصله ما را به هم میریزد، اما نابسامانی فکر و روح، شاید نه! دیدن چند تروریست که شلیک میکنند، بلافاصله موج قدرتمند و فراگیر ملی درست میکند. اما موضوع نفوذ، اغلب به چشم نمیآید؛ چه رسد به اینکه حساسیت و اقدامی را برانگیزد. گاه حتی این نفوذ در قواره اسب تروا، تحفهای از سوی دشمن تلقی میشود که باید برایش دست افشانی و پایکوبی هم کرد! قبیل این هیجان آفرینیها را در ماجرای برجام و برخی قرار مدارهای بعدی دیدهایم.
2– مجوز اخیر دولت فرانسه به یک گروه تروریستی منفور ملت ایران برای برگزاری نشست، هر چند متضمن اهانت به وزیر خارجه ماست که دو روز قبل از آن مهمان دولت فرانسه بود، در عین حال میتواند حاوی برخی احتمالات و دلالتها باشد. این اتفاق، یک دلالت مهم با خود دارد و آن تهیدستی روزافزون حریف غربی در مقابل ملت ایران است. اینکه «مریم فیصل» ( قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی! ) در میتینگ کذایی چه چیزی بلغور میکند، چقدر واجد اعتبار است؟ همین طور است اظهارات جانبولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل و برنار کوشنر وزیرخارجه اسبق فرانسه که روزگاری متولی مهار ایران در درون مرزهایش بودند و حالا نفوذ بیبدیل ایران در چهار گوشه منطقه و شاخ و برگ گستراندن آن را با استیصال نظاره میکنند. نشست منافقین بدین معنا ، فوران عقدههای طیفی ورشکسته از مقامات ناکام غربی بود. همین ترکی الفیصل زمانی در ریاست استخبارات سعودی، طراح پروژههای بزرگ ضد ایرانی در لبنان و عراق و سوریه بود و امروز یک ورشکسته به تمام معنا محسوب میشود.
3– نشانه قدرتمندی روز افزون ایران را از جمله باید در ناکامی منطقهای رژیم سعودی و عزل چند رئیساستخبارات این رژیم در طول دهه گذشته بازخوانی کرد. میدل ایست آن لاین مرداد 1391 درباره برکناری «امیر مقرن» نوشت « 4 شکست بزرگ عربستان از ایران در عراق و سوریه و لبنان و بحرین، علت برکناری مقرن بن عبد العزیز از ریاست استخبارات عربستان بوده است، چرا که ملک عبدالله از نفوذ فزاینده ایران در منطقه هراسان است. آمریکاییها به پادشاه عربستان توصیه کردند مقرن را از این سمت برکنار کند، آنها به صراحت گفتند وی در موقعیت مهم خود این جدیت لازم در کار را ندارد. برکناری مقرن و جایگزینی بندربن سلطان، نشانه شکست سیاست های رژیم سعودی در قبال سیاست منطقهای ایران است».
4– بندر بن سلطان با دستور مستقیم آمریکا مأمور شده بود تا شکستهای فاحش ریاض- واشنگتن در حد فاصل عراق تا سوریه و لبنان و بحرین را جبران کند اما به دو سال نکشید که او هم در فروردین 93 به خاطر ناتوانی در مقابل گسترش نفوذ ایران، از ریاست سرویس جاسوسی عربستان عزل شد. اردیبهشت ماه 92، یعنی در فاصله میان عزل مقرن و بندر، شاهزاده ترکی فیصل (رئیساسبق استخبارات سعودی و سفیر سابق این رژیم در آمریکا) ضمن سخنانی در اندیشکده بلفر وابسته به دانشگاه هاروارد گفته بود « ایران مسئله اول سیاست خارجی عربستان در دهه آینده است. عراق اکنون به لطف پیامدهای اشغال آمریکا به یک حوزه مهم برای نفوذ فزاینده ایران تبدیل شده است. هدف ما این است که این نفوذ را کنار بزنیم». اما ترکی فیصل 4 سال پس از این سخنان در کدام موقعیت است؟ به عنوان همدم جدید زنجمورههای بیوه رئیس یک سازمان تروریستی، جانشین ابریشمچی و مسعود رجوی شده است!
5– استناد به عزل زنجیرهای چند رئیسسرویس اطلاعاتی دولت عربستان با همه اهمیتش، ناقص و نارسا به نظر میآید وقتی که سخنان هفته گذشته مایک پمپئو رئیسجدید سازمان سیا را در گفتوگو با شبکه «MSNBC» مرور میکنیم. پمپئو در این گفتوگو تاکید کرد: « نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷سال گذشته ( 2010 میلادی/ 1389 شمسی) بسیار بیشتر شده است. امروز، این کشور نفوذ بسیار زیادی دارد، نفوذی که فراتر از نفوذ آنها در ۶ یا 7 سال گذشته است. ایران در همهجای خاورمیانه حضور دارد». بر مبنای این قبیل ارزیابیهای راهبردی، ترکی فیصل و جان بولتون و برنارکوشنر و جولیانی و گینگریچ و جو لیبرمن و ... برخی بازیافتیهای چندباره منافقین، سرجمع ، چقدر میارزند؟
6- ماجرای پاریس و نظایر فراوان آن با وجود بیاهمیتی، درعین حال میتواند نوعی عملیات فریب برای پرت کردن حواس مخاطب ایرانی از برخی موضوعات مهم باشد؛ آنجا که پای نفوذ دیپلماتیک یا سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برای شکستن اقتدار بیبدیل ایران در منطقه در میان است. اگر این نفوذ طلبی نسبت به محافل تصمیمگیر و تصمیمساز واقعیت داشته باشد و دشمن بخواهد نسخه بهروزرسانی شده عملیات «اسب تروا» یا مثلا پروژه آژاکس را دنبال کند، آن گاه سؤال مهم این است که آیا حساسیت کافی در افکار عمومی، دیدبانهای امنیتی و به ویژه مراکز مدیریتیِ هدف دشمن وجود دارد؟ آیا مثلا به اندازه حساسیت در مقابل نفوذ تیمهای تروریستی هوشیار و مراقب هستیم؟
7- نگاه اسب تروایی جریان نفوذ به برخی اجزای دولت ، واقعیتی انکار ناپذیر است، همچنان که «ابراهیم – الف» از افراطیون مدعی اصلاحطلبی اسفند 1392 در گفتوگو با روزنامه قانون صراحتا اظهار داشت « دولت روحانی، رحم اجارهای ماست». و پس از او «عبداله – ن» از اعضای حزب منحله مشارکت ، به روزنامه فرهیختگان گفت « اگر رحم اجارهای دولت ، جنین را خوب محافظت کند، حتما اصلاحطلبان آن را دوباره اجاره خواهند کرد»! مشابه این گزارههای خبری بارها درباره آقایان هاشمی و خاتمی ادا شده است. «سعید – ح» مشاور ارشد رئیسدولت اصلاحات که در برخی پروژههای ضد امنیتی نقش داشت ، یکی دو سال پیش گفت ماموریت دولت روحانی، نُرمالیزاسیون است. اما سمت و سوی این تغییر طلبی از انقلابیگری به عادی سازی کذایی امورچیست؟ کافی است قضاوت سال 84 همین فرد را درباره خاتمی و مجمع روحانیون مرور کنیم.
8– «سعید- ح» اواخر مرداد ۸۴ ( آخرین روزهای ریاست خاتمی ) در یکی از ساختمانهای نهاد ریاست جمهوری میزبان خبرنگار سایت ضدانقلابی «پیک نت» (مدیریت شده از خارج کشور) بود. آن خبرنگار ماجرای دیدار و گفتوگوی با «سعید- ح» را چنین بازگو میکند؛ «در یکی از کوچههای فرعی خیابان نوفل لوشاتو، یکی از ساختمانهای فرعی ریاست جمهوری قرار دارد. وارد این ساختمان قدیمی که میشوید، تابلویی در روبرو نظرتان را جلب میکند که با امضای حراست ریاست جمهوری از مکالمه کنندگان میخواهد در هنگام صحبت پشت تلفن احتیاط کنند و مواظب شنود بیگانگان باشند. این تابلوها همه جا حتی کنار در آسانسوری که سوار آن میشوم تا در طبقه دوم به مصاحبه با سعید - ح بروم، به چشم میخورد. او در گفتوگویی که داشتم، گفت: ترجیح میدهم درباره خاتمی صحبت نکنم مبادا که به او بر بخورد. او با ما تفاوت داشت. خاتمی روحانی بود و گروه خونیاش بیشتر به مجمع روحانیون میخورد. حزب مشارکت ما هم با مجمع خیلی فرق دارد، هرچند خاتمی در بین اعضای مجمع بهترین است. مجمع روحانیون، بدترین خیلی دارد. ما از ابتدا هم میدانستیم خاتمی با ما فرق دارد. بین اجزای سیستم فکری او سازگاری وجود ندارد. او آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات زد». آیا سران مجمع روحانیون زنده بودند که هیچ اعتراضی به این مصاحبه نکردند؟
9- مشابه این رویکرد منافقانه بارها درباره مرحوم هاشمی اعمال شد. «صادق – ز» از شبه روشنفکرانی که بارها اجازه مصاحبت و مصاحبه با هاشمی را پیدا کرد، 12 خرداد 92 به روزنامه بهار گفت « هاشمی دارد به اپوزیسیون تبدیل میشود و حاکمیت اندک اندک میگوید آشیخ اکبر باید تکلیفت را معلوم کنی... هاشمی 5 یا 10 سال دیگر با ما نخواهد بود اما جنبش ادامه پیدا میکند... ایدهآل من نه تنها آقای روحانی بلکه حتی عارف و رئیسدولت اصلاحات هم نیست. ایدهآل من واسلاو هاول، آنگسانسوچی، مهدی بازرگان و ماندلاست». او دو هفته پیش از آن در مصاحبه با «مسیح-ع» روزنامهنگار فراری گفته بود «اگر خداوند یک سیچهل سالی به هاشمی عمر بدهد ایشان هم [مانند دخترش] نه میگوید بهائیان خائن هستند و نه به مجاهدین میگوید منافق. منتها یادمان باشد هاشمی، واسلاو هاول و ایدهآل ما نیست».
10- همین فرد 21 مرداد 92 در مصاحبه با ارگان فتنه درپاریس (سایت کلمه) ضمن مرور دردمندانه ناکامیهای اپوزیسیون میگوید «یکی از دلایل ناکامی این است که وقتی به فضای باز رسیدیم روشنفکران به کمتر از شتر رضایت ندادهاند. مثلا دوران انقلاب کنار دانشگاه تهران چادر زده بودند و برای حزب [تروریست] کومله و دموکرات کردستان، لباس و پتو و غذا جمع میکردند در حالی که این احزاب در جنگ با سپاه و ارتش بودند. این مشخص بود که دوام نمیآورد. بعد از دوم خرداد فضا باز شد؛ ما چه کار کردیم؟ گفتیم درباره ولایتفقیه بحث کنیم، جنگ بعد از سومخرداد و فتح خرمشهر درست نبوده، قصاص اینگونه است، نعوذبالله خدا و پیغمبر آنگونه است. ببینید اگر این دفعه هم دچار همین خطا شویم نه روحانی و نه پدرجد روحانی کاری نمیتوانند بکنند. یاد بگیریم میلیمتر به میلیمتر جلو برویم».
11- این قبیل اظهارات ، به مثابه نشتی شبکه نفوذ است و الا قطعا در محافل داخلی خود صریحتر از این ادبیات را به کار میگیرند. سؤال مهم این است که آیا امثال آقای روحانی با سوابق ممتد امنیتی، نمیتوانند بفهمند جریان انگلوار نفوذ ، واقعا دنبال کدام مقصود است و در این میان، چرا ادعای حمایت از روحانی و دولت او را دستاویز قرار داده است؟! این طیف در سال 88 که تنشان داغ بود و نقاب از چهره کنار زده بودند، شعار دادند» انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است». یا در سال 92 به بهانه جشن پیروزی روحانی ، علیه یکی از نامزدها شعار میدادند « خاک تو سر {...} بدون هیچ دلیلی»!!
12- فعال کردن انواع شکافهای اجتماعی و سیاسی و قومی و مذهبی و گسترش آن به عمق حاکمیت (پروژه سوخته حاکمیت دوگانه)، سیاست دیرینه سرگرم سازی و فرسایش نیروها و انگیزهها به عنوان مقدمه شبیخون است. آمریکا و انگلیس یک بار در حد فاصل سالهای 1330 تا 1332، این کار را نسبت به دو طیف مذهبی و ملی و مشخصا در قبال آیتالله کاشانی و دکتر مصدق انجام دادند. وقتی مردم به ویژه با معارضهجوییهای مصدق علیه نیروهای انقلابی و مماشات وی با وابستگان دربار و اعتماد محض به آمریکا سرخورده شدند، زمان به میدان گسیل کردن شعبان بیمخها و پری بلندهها فرا رسیده بود.
13- امروز البته سال 1332 نیست، چنان که نظام و مردم، در سالهای 78 و 88 نشان دادند. اما کوتاهی برخی دولتمردان ارشد در باز گذاشتن مجاری نفوذ از یک سو و سرگرم کردن عوام و خواص با مجادلات غفلت آفرین، همچنان که فرصت تحمیل هزینههای هنگفت را به دشمن میدهد، موجبات سوء ظن جدی را فراهم میکند. مومن به اجتناب از مواضع تهمت امر شده و اگر کسی با وجود تذکر اجتناب نکند، تردید درباره او به یقین تبدیل خواهد شد. بازنده و قربانی اول چنین روندی - به شهادت تاریخ انقلاب -میزبانان «طیف طفیلی نفوذ» خواهند بود که از اعتبار و حیات خود برای اغیارهزینه کردهاند. به یاد بیاوریم که نهضت آزادی، گروهک رجوی و باند مهدی هاشمی معدوم ، چه بلای عبرتآموزی سر بنیصدر و منتظری آوردند؟
حقوق بشر آمریکایی در دوران ترامپ
مصطفی طاهری در خراسان نوشت:
هفته دوم تیرماه در تقویم کشورمان به عنوان هفته «حقوق بشر آمریکایی» نامگذاری شده است. وجه تسمیه آن هم قرارگرفتن سالروز فاجعه حمله شیمیایی سردشت در سال 66، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال 60 و حمله ناو دریایی آمریکا به هواپیمای مسافربری کشورمان در این بازه یک هفته ای است. شاید برای افرادی که مانند من سال های ابتدایی و میانی دهه شصت را ندیده اند، این مثال ها کمی دور به نظر برسد و احتمال تغییر رویه آمریکا وجود داشته باشد. سعی خواهم کرد با نگاهی واقع بینانه برخی از حوادث و اتفاقاتی را که در چند ماه اخیر درباره حقوق ملت ها رخ داده است مرور کنم.
یکی از حقوق اولیه انسان ها «حق حیات» است. امروز کشورهایی مورد حمایت آمریکا هستند که به راحتی جنایت می کنند و بدون هیچ واهمه ای جنایات خود را استمرار می بخشند. سعودی ها از ابتدای سال 94 (25مارس سال 2015) به یمن حمله نظامی کردند و تاکنون خبری از حقوق بشر آمریکایی در این باره نشده است.
شاید حق مردم یمن از نظر آن ها این است که بمب های قوی تر و بهتری نصیب آن ها شود! اخیراً «رانیا خالک» نویسنده و تحلیلگر آمریکایی در توئیتر خود به حمله وحشیانه سعودی ها به مردم مظلوم یمن اشاره کرد و نوشت: «در یمن، در هر ساعت، یک شهروند جان خود را به علت ابتلا به بیماری وبا از دست می دهد و علت شیوع گسترده وبا در یمن، بمباران ها و محاصره عربستان سعودی است که از سوی آمریکا مورد حمایت قرار گرفته است.» کمتر از دو هفته پیش نیز سنای آمریکا در کمال ناباوری با طرح منع فروش تسلیحات بیشتر به سعودی مخالفت کرد و به فروش سلاح به این کشور با اکثریت آرا رأی داد. این درحالی است که سازمان عفو بین الملل در شهریور ماه سال گذشته از به کارگیری بمب های ساخت آمریکا در حمله به یمن خبر داده بود.
نکته تلخ دیگر تاریخ هم این است که آمریکای امروز در حالی پرچمدار مقابله با تسلیحات اتمی و کشتار جمعی است و برای کره شمالی کُری می خواند که خود به عنوان تنها کشور استفاده کننده از بمب اتمی علیه انسان ها شناخته می شود.
در دوران جدید آمریکا نیز استفاده از بمب های هولناک تکرار شده است. به عنوان مثال ارتش آمریکا در فروردین ماه سال جاری بمب 11تنی موسوم به «مادر بمب ها»را در کشور افغانستان و هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای خود آزمایش کرد.
یکی دیگر از حقوق جوامع، پذیرش حاکمان و اعمال نظر در این خصوص است. اما آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی علی رغم این که خود را مدافع «دموکراسی» می دانند، در این باره استانداردهای دوگانه ای دارند. کشورهایی مانند بحرین و عربستان که تاکنون رنگ انتخابات واقعی را به خود ندیده اند، به صراحت تحت الحمایه یانکی ها هستند.
این موضع حتی محل انتقاد شخصیت ها و رسانه های آمریکایی هم قرار گرفته است. این تناقض رفتاری آمریکا در قبال مواجهه با استبداد خاندان آل سعود پس از سفر ترامپ به این کشور در نشست خبری استوارت جونز دستیار وزیر امور خارجه آمریکا مورد سوال قرار گرفت که با مکث طولانی و پاسخ بی ربط او به این تناقض روبه رو شد. با این حال این ماجرا در قبال ایران رنگ و بویی دیگر می گیرد! مقامات رسمی و عالی دولت ترامپ به فاصله کمی از برگزاری انتخابات در ایران و مشارکت 73درصدی مردم در انتخابات، حرف از تغییر نظام در ایران می زنند! درباره مبارزه ادعایی آمریکا با تروریسم هم گفتنی زیاد است.
فارغ از آن که نقش آمریکا در ایجاد، شکل گیری و استمرار حمایت از تروریسم در منطقه چقدر است، این کشور از حامیان علنی تروریست ها هم حمایت می کند. چندی پیش رئیس جمهور جدید آمریکا درحالی با پادشاه عربستان به رقص شمشیر پرداخت که این کشور توسط افکارعمومی به عنوان مهد تروریسم و افراط گرایی در جهان شناخته می شود. پایگاه اینترنتی گلوبالیست در یادداشتی با اشاره به همین مسئله تأکید کرد: «تروریسم امروز، تروریسم تکفیری است و محتوای آموزشی مدارس وهابی و مسیری که ریالهای سعودی در داخل و خارج کشور طی میکنند، نشان میدهد عربستان منبع اصلی آن است.» رژیم صهیونیستی هم که اصل و اساس آن برپایه ترور، زور و تهدید شکل گرفته است، حامی بارز تروریسم در منطقه است.
هفته گذشته وبگاه تایمز اسرائیل به نقل از منابعی در گروههای معارض و تروریستی در سوریه نوشت: « اسرائیل از زمان آغاز بحران در این کشور، به صورت مداوم از طریق مرز بلندیهای جولان، حمایتهای مالی، انسانی و پزشکی به معارضان سوری ارائه میکند.» از این دست نمونه ها در ماه های اخیر بی شمار است؛ بگذریم.
ماده 15 اعلامیه جهانی حقوق بشر درباره «حق تابعیت» انسان هاست.
این اعلامیه که مورد پذیرش همه کشورهای غربی مدعی حقوق بشر است، تأکید کرده که هیچ کس را نمی توان از تابعیت اش محروم کرد. اما رژیم آل خلیفه در بحرین در یک سال گذشته تابعیت تعداد قابل توجهی از مخالفان خود ازجمله شیخ عیسی قاسم را سلب کرده است بدون آن که صدای این مدعیان به اعتراض بلند شود.
شاید دوشیدن شیخ نشین های عربی با فروش اسلحه بیشتر، برای انگلیس و آمریکا اولویت بیشتری نسبت به این حقوق اولیه دارد! درباره نسبت آمریکا با «آزادی بیان» هم حرف های زیادی قابل ذکر است اما روز گذشته نوام چامسکی تحلیلگر برجسته آمریکایی در گفت و گو با راشاتودی به نکته ظریفی درباره آزادی بیان در این کشور اشاره کرد.
وی در این مصاحبه به فشار بر منتقدان سیاست های داخلی اشاره کرد و گفت: «اگر شما از سیاست ها انتقاد کنید، ضد آمریکایی به شمار می آیید، این اتفاق فقط در دیکتاتوری ها روی می دهد.» این نمونه ها و ده ها مصداق دیگر حاکی از رویکرد ابزاری آمریکا به خصوص در دوره دونالد ترامپ به مقوله حقوق بشر است. ابزاری که «ظاهر» آن حمایت از مردم جهان و در «باطن» تأمین کننده منافع کانون های قدرت در دولت آمریکاست.
خط حمله سایبری از تحریم تا جنگ لفظی
زهرا طباخی در وطن امروز نوشت:
حجتالاسلام والمسلمین محسنیاژهای در سخنان پیش از خطبههای نماز جمعه تهران در یک پیشبینی قابل تامل گفت: «به عنوان فردی که از اول انقلاب تا امروز در دستگاه قضایی و دستگاه اجرایی بودم، تجربه ثابت کرده بعد از هر تخریبی علیه سپاه و برخی عناصر انقلابی، یک اقدام خطرناک اتفاق افتاده است. امروز که آمریکا به یک نحوی کری میخواند و افراد و نهادهای انقلابی مثل سپاه، بسیج و دستگاه قضایی از لسان برخی مسؤولان تحقیر میشوند و وقتی به تجربه گذشته نگاه میکنم، به گمانم یک فتنه جدید در پیش است».
معاون اول دستگاه قضا انقلابی کارکشتهای است که در ایام فتنه 88 وزیر اطلاعات بود. در دهه 70 نیز بر کرسی دادستان کل ویژه روحانیت تکیه داشت و پیشتر نیز سالها مسؤولیت سنگین قضاوت را عهدهدار بوده است. پس هشدار وی پیرامون خطر وقوع فتنهای جدید را باید جدی گرفت. اگر مهمترین هزینه تحمیلی بروز فتنه در کشورمان در برهههای مختلف را از دست رفتن «وحدت کلمه» ایرانیان بدانیم، آیا جز هشدار مذکور نشانههای دیگری از بسترسازی برای ایجاد اختلاف سیاسی- اجتماعی در جامعه به چشم میخورد؟
سکوت رادیویی
مطالعه روند تاریخی رصد و پایش دشمن نشان میدهد پیش از وقوع فتنههای سیاسی در داخل ایران، از مدتی قبل سکوت خبری در دستگاه فکری و برنامهریز دشمن در حوزه رسانه به شکل عملیاتی بروز مییابد. در یکسال اخیر پسابرجام انتشار مقالات و خلاصه مطالب کنفرانسها و هماندیشیهای متخصصان «برنامه ایران» در اندیشکدههای شناخته شده آمریکا و اروپا به شکل محسوسی کاهش یافته و تقریبا متوقف شده است. اعلام «سکوت رادیویی» زمانی اولویت قرارگاه فرماندهی است که صحبت پیرامون سوژه، عملیات در حال اجرا را با خطر لو رفتن مواجه کند و هویت و موقعیت عوامل دشمن در زمین هدف را در معرض سوختن قرار دهد. پس، از منظر رصد موضوع ایران نیز شرایط «عملیاتی» و «مشکوک» ارزیابی میشود.
تضعیف اقتصاد
در عرصه اجتماعی نیز کاتالیزورهای ایجاد شکاف اجتماعی در حال واکنش هستند.
برای ایجاد اختلاف در جوامع مقاوم و پایدار چند مسیر متصور است:
الف- تحریک موثر نقاط ضعف جامعه هدف
ب- حمله به کانونهای قدرتافزای ملی
«اقتصاد» نقطه ضعف غیرقابل انکار جامعه ایرانی است. در حوزه نظامسازی، پس از تثبیت سیاسی نوبت به بومیسازی اقتصاد و ایجاد سازوکارهای ملی برای رشد و توسعه زیرساخت اقتصاد میرسد. با این احتساب کشور انقلابی ما از چرخه رشد خود عقب نمانده اما به هر حال در مرحله مهمی به سر میبریم. پس وضع تحریمهای هوشمند فزاینده توسط دولت آمریکا و تمدید تحریمهای اقتصادی قدیمی توسط اتحادیه اروپایی را باید پیشران ایجاد فتنه جدید به حساب آورد. کما اینکه پیشتر «رکس تیلرسون» وزیر خارجه ترامپ آشکارا عنوان کرد برنامه ایالات متحده «براندازی ایران» از مسیر «نرم» و «درونی» است.
اختلاف سیاسی
اما تحریم علاوه بر اقتصاد بر رفتار سیاسی مسؤولان نیز تاثیر گذاشته است. بقای تحریمهای قدیمی در حوزههای پولی و بانکی، ممانعت دشمن از تجارت آزاد ایران، وضع تحریمهای جدید پسابرجامی و جلوگیری از دسترسی کشورمان به درآمدهای نفتی و داراییهای بلوکه؛ گزینههای دولتی را که به برجام امید بسته بود بشدت محدود کرده است.
دولت عصبی است و عصبانیت خود را از شکست پروژه برجام در نحوه تعامل با قوا به بدترین شکل ممکن مقابل چشمان بهتزده مردم بروز میدهد و ناخواسته پازل دشمن را با «حمله به کانونهای قدرتافزای ملی» همچون سپاه تکمیل میکند.
ضدفتنه!
از طرفی مردم نیز به علت افزایش بیکاری و تبعیض اجتماعی و دوام فشارهای اقتصادی از شرایط رضایت ندارند و انتظارها از دولت در دوره دوم قدرت گرفتن پس از 4 سال کوشش و خطا افزایش یافته است. اما با وجود همه این موارد اختلافی، چطور میتوان مانع بروز فتنههای اجتماعی شد؟
بحث اول متوجه دولت و مسؤولان سایر قواست. قطعا پشت ایده همکاری با آمریکا برای تحقق «برجام منطقهای» نیز محاسباتی بوده اما واقعیت این است که تصمیم نظام که با اتکا به شناخت صحیح از رفتار سیاسی آمریکا اتخاذ شد موفق بود. مدل شکست خورده برجام قابل دفاع و حقیقتا تعمیمپذیر به هیچ موضوع دیگری نبود. پس چانهزنی پیرامون این موضوع و خدای ناکرده انتقامگیری با ایجاد درگیریهای مهندسی شده در حوزه اقتصاد و جامعه توسط سیاسیونی که هنوز 4 سال برای خدمت به مردم زمان باقی دارند، نه منطقی است نه مسموع!
هدایت سایبری
خط بروز اغلب نزاعها و درگیریها و اختلافات بیشک «فضای مجازی» است. دشمن بر شبکههای اجتماعی به عنوان ابزار هدایت و کنترل افکار عمومی سرمایهگذاری وسیعی کرده و از اینترنت به عنوان «ابزار جهتدهنده» به ناآرامیها و اختلافات مختلف بهره میگیرد. البته عصبانیت گروههای مختلف و هواداران جناحهای سیاسی در شبکههای اجتم
منبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۹۵۸۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درگیری لفظی میان لاپید و وزیر شهرکسازی رژیم صهیونیستی بالا گرفت
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل الجزیره، با گذشت بیش از ۲۰۰ روز از آغاز تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه، ارتش این رژیم نتوانسته هیچیک از اهداف از پیش اعلام شده را در خصوص بازگرداندن اسرا و یا نابودی جنبش حماس محقق کند. همین مساله باعث شده درگیری های لفظی و اختلافات میان مقامات صهیونیست تشدید شود.
در همین خصوص وزیر شهرک سازی در رژیم صهیونیستی در گفت و گو با رادیو ارتش این رژیم گفت: کابینه اسراییل در حال فدا کردن همه چیز برای بازگرداندن ۲۲ یا ۳۳ اسیری است که شایستگی زندگی و حیات ندارند.
این سخنان وزیر شهرک سازی رژیم صهیونیستی باعث شد یائیر لاپید رئیس جریان مخالف در این رژیم واکنش نشان دهد.
لاپید در واکنش به این وزیر صهیونیست تاکید کرد: کابینه اسراییل متشکل از ۲۲ یا ۳۳ عضو تندرویی است که حق زندگی ندارند.
این در حالی است که اوضاع در اراضی اشغالی متشنج تر شده و شهرکنشینان صهیونیست شب گذشته نیز به تظاهرات اعتراضی خود علیه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی و کابینه وی ادامه دادند.
خبرنگار الجزیره گزارش داد که صدها شهرکنشین صهیونیست در برابر ساختمان وزارت جنگ رژیم صهیونیستی در «تلآویو» دست به تظاهرات زده و خواهان امضای توافق مبادله اسیران میان رژیم صهیونیستی و مقاومت فلسطین در نوار غزه شدند.
همچنین رسانههای رژیم صهیونیستی اعلام کردند که شهرکنشینان معترض خیابان «بیگن» تلآویو را با هدف اعمال فشار جهت اقدام برای خارجکردن اسیران صهیونیست از نوار غزه مسدود کردند.
خانوادههای اسیران صهیونیست نزد مقاومت فلسطین در نوار غزه خواهان نشست فوری با نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای اطلاع از رویکرد جدید توافق مبادله اسیران میان این رژیم و مقاومت فلسطین در نوار غزه شدند.
کد خبر 6093864