چگونگي حل مشکل سانسور در بلوک سوسياليست
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۸۹۶۰۰۸
خبرگزاري آريا - ماهنامه شبکه آفتاب: آنچه در پي ميآيد بخشي از سلسلهمباحثي است در مورد سينماي «آندره وايدا» که از هشتم فوريه تا 21 مارس 2010 در سينماتک فرانسه برگزار شد و طي آن «ميخاييل ليسوسکي»، يکي از صميميترين دوستان اين کارگردان، و «اليزه دومناش»، کارشناس سينماي لهستان و متخصص سينماي وايدا، به تبادلنظر دربارهي شيوههاي فيلمنامهنويسي و کارگرداني «وايدا» پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عنوان کلي نشستها «آفرينش» (Generation) بود و براساس فيلمها و اسنادي برگزار شد که در آرشيو سينماتک موجود بود. گزينش چنين نامي براي اين نشستها اشارهاي ضمني بود به فيلم «يک نسل» (A Generation) که اين کارگردان در 1954 ساخت و درحقيقت نخستين تجربهي جدي او در زمينهي فيلمنامهنويسي هم بهشمار ميرود. تاريخ ذيل اين فيلمنامه 1953 است و رونوشتي از نسخهي شخصي خود فيلمساز در دسترس کارشناسان قرار گرفت که طبعاً به زبان لهستاني نوشته شده بود و پر بود از حاشيهنويسيهاي «وايدا»ي جوان و مصداقي مناسب براي شناسايي شيوههاي کاري او و البته توانايي بالا و حرفهاي بودنش در زماني که تنها 27 سال داشت.
ليسوسکي: واضح است که اين فيلمنامه را ميتوان نمونهاي از کارهاي «آندره وايدا» دانست. امضا و دستخط او در اين فيلمنامه موردتأييد قرار گرفته است. در صفحهي نخست که حاوي عنوان اثر هم هست، با خط خودش نوشته «متن، مستندات، حرکات دوربين، دکور و شرح سکانسها پيش از فيلمبرداري». اين کاري نمونه است و نشاندهندهي چند نکته: صفحات فرسوده ثابت ميکند که خيلي ورق خوردهاند و زياد استفاده شدهاند. با تورق فيلمنامه، ميبينيم که «وايدا» ناچار بود صفحات شمارهداري را لابهلاي متن بگذارد که از کاغذي با جنسي ديگر بودند و او ميتوانست رويشان طراحي کند يا عکسي را به آنها الصاق کند. نقشههاي چاپشدهي دکور نيز چند جا گنجانده شدهاند.
دومناش: چند صفحهي اول فيلمنامه حاوي فهرست سکانسهاست، بهترتيب نوبت فيلمبرداريشان، بهعلاوهي شخصيتهايي که در آن سکانس حضور دارند و در کنار آن نام بازيگراني که بايد نقشهاي موردنظر را ايفا کنند با مداد در کنار شخصيتها نوشته شده است.
ليسوسکي: و در صفحات بعدي عکسهايي را ميبينيم که پيشتر از برخي بازيگران منتخب براي فيلم گرفته شدهاند. برخي از آنها به نامهاي بزرگي در عرصهي تئاتر و سينماي لهستان تبديل شدهاند؛ در ميان آنها «رومن پولانسکي» هم حضور دارد. اما گويا در مورد حضور برخي از آنها در فيلم هنوز ترديد وجود داشته و کنار نامشان علامت ضربدر ديده ميشود.
دومناش: حدس ما اين است که در نسخهي اوليهي فيلمنامه براي «وايدا» مهم بود که نقشها را ميان بازيگراني که دوست دارد توزيع کند.
ليسوسکي: در انتهاي فيلمنامه، باز هم عکسهايي مشابه را ميبينيم، اما اين بار عکسها متعلق هستند به بازيگران زني که «وايدا» از آنها تست گرفته است. در سمت چپ صفحه هم نوشته شده «فيلمبرداري آزمايشي». احتمالاً چون هزينهي تست فيلمبرداري خيلي بالا بوده، او تنها به گرفتن عکس از بازيگران بسنده کرده است. برخي از اين بازيگران زن نيز بعدها بدل به ستارگان مشهور و بزرگي شدند.
دومناش: با نگاهي به متن فيلمنامه و طرحها، عکسهاي آرشيوي، کادربنديها و نشانهها، و دکور پلانهايي که به آن افزوده شده، ترديدي به جا نميماند که شيوهي کاري «وايدا» براساس «نمايش لحظهبهلحظه» (Snapshot) بوده است.
ليسوسکي: بله، اين روشي است که ميتوان در بخشهاي عمدهاي از فيلمهاي «وايدا»، که براساس آثار ادبي ازپيشموجود ساخته شدهاند، مشاهده کرد؛ مثل همين فيلمنامه که براساس رماني از «بودان چسکو» نوشته شده است. بعد او دوباره روي داستان کار ميکرد تا بتواند به ديدگاهي تاريخي متناسب با متن برسد و اين کار را از طريق جمعآوري اسناد مختلفي، ازجمله همين عکسهاي آرشيوي، انجام ميداد.
فيلمنامه عملاً استوريبوردي جزيينگرانه، نمابهنما و مجهز به شرح صحنهي اکتها، ديالوگها و صداهاي شخصيتها دارد و درعينحال انواع مختلف پلانها اعم از نماي عمومي، پلان متوسط، و نماي درشت را هم دربر ميگيرد و تمام حرکات دوربين هم نوشته شده است. همچنين مدت زمان هر پلان يا سکانس هم مشخص شده است. نکتهي جالب اين است که اين مدت زمان، نه با درج دقايق بلکه، براساس طول فيلم مصرفي اندازهگيري شده است. «وايدا» به خط خودش يادداشتهايي هم در حاشيه نوشته که نشاندهندهي سير خط زماني يا گاهي ميزان آپوزيت در صفحات آپوزيت است. هميشه در اين يادداشتها نکاتي هست که نشان ميدهد او ميخواسته صحنهاي را گسترش دهد يا شايد برداشتي بهتر از آن داشته باشد. گاهي تفسيري هم نوشته در حاشيهي صحنهاي که حاکي از «بلااستفاده» بودن آن است.
دومناش: بهظاهر نشاني از صداي آغاز فيلم در سناريو ديده نميشود.
ليسوسکي: نه، من هم پيدايش نکردم. شايد آن را در ويرايشهاي بعدي به کار اضافه کرده باشد.
دومناش: بهنظر ميرسد که فيلمنامه بسيار «غنيتر» از نسخهي نهايي فيلم است. براي مثال برخي سکانسها را در آن ميبينيم که در فيلم وجود ندارند. بر ما معلوم نيست که آيا اين سکانسها تغيير داده شدهاند، يا در تدوين نهايي از فيلم حذف شدهاند. اين سکانسها به عقيدهي من ممکن بود فيلم را خيلي آبکي کنند. البته تعدادشان کم است. اما فراموش نکنيد که اين اولين فيلمنامهي «وايدا» بوده. در فيلمهاي بعدياش چنين سکانسهايي يا خيلي موجز ارائه ميشدند يا بهکلي حذف ميشدند. اما شايد سکانسهاي مربوط به روح عملاً زير تيغ سانسور حذف شده باشند. نه؟
ليسوسکي: شايد، اما من چيز زيادي در اين فيلمنامه نديدم که نياز به سانسور داشته باشد. چيزي که در سينماي لهستان خيلي اعجابآور است، بهخصوص از سوي «وايدا»، اين است که در حين فيلمسازي و پيش از آن همواره آزادي عمل زيادي براي کارش لازم داشت. در ساير کشورهاي بلوک سوسياليست، نوعي توليد فيلم وجود داشت كه به آن ميگفتند «بيسانسوري» كه سازوكار آن در كل مراحل توليد رعايت ميشد. هرگاه صحنه يا كلمهاي پيدا ميشد كه از اين سازوكار تخطي كرده بود، همان شب اصلاح يا حذف ميشد. البته سانسور فيلمنامه در لهستان امري طبيعي و پذيرفتهشده بود. فكر ميكنم كه تمامي طرحها و پيشنويسهايي كه در فيلمنامه يافت ميشود خود «وايدا» ترسيم کرده يا نوشته است. اين طرحهاي شماتيك همان را توصيف ميکند که او ميخواسته نشان بدهد. برخي طرحها نمايانگر شخصيتهاي فيلم يا پلان متناسب با شرح سكانس هستند (مثلاً در بالاي صفحهي 49). ساير طرحها تكرار پلانها يا موقعيت جغرافيايي هستند: يك خيابان، يك پل. گاهي حركت بازيگران و موقعيت آنها در برابر دوربين هم ذكر شده است. آيا او اينها را مينوشت تا در خاطرش بماند يا به دست عوامل فيلم ميداد تا جزييات را بهخاطر بسپارند؟
دومناش: فراموش نكنيد كه وايدا در اصل نقاش بود. او تا پيش از ساخت فيلم در مدرسهي لودز در دانشگاه هنرهاي زيباي كراكو تحصيل ميکرد.
ليسوسکي: در گوشهي چپ صفحهي 24 فيلمنامه چيزي هست كه ميتوان آن را استوريبورد ناميد و مجموعهاي است از طراحيهايي دربارهي هر نما در هر سكانس. واضح است كه اين سكانس، همان صحنهاي است كه «استاچ» (با بازي تاديش لومنيكي) در حال راندن سورتمه است و با دستهاي از يهوديان برخورد ميكند كه به اسارت سربازان آلماني درآمدهاند. اين يكي از حساسترين سكانسهاي فيلم است. در نخستين فيلم «وايدا» مسحوركننده است كه او از همان ابتدا جرأت طرح پرسشي خطير را داشت. او آنقدر جسارت داشت كه بتواند دربارهي رويدادهاي 1953 در لهستان حرف بزند. شكي نيست كه اين صحنه به تصوير كشيده نشده و ما تنها از طريق پيشنويس فيلمنامه ميتوانيم دريابيم كه او با وسواس ميخواسته چنين صحنهاي بسازد: صف يهوديان پديدار ميشوند، بعد يهوديان در پيشزمينهي تصوير قرار ميگيرند و «استاچ» سوار بر سورتمه در پسزمينه.
پيشنويس شمارهي 79 با نماي اُور شولدر «استاچ» در پيشزمينه و اسبهايي در پسزمينه طراحي شده كه ثابت ميكند اين تنها کلود لِلوش نبود كه در آغاز پلان ابداعهايي بهخرج ميداد. تمامي اين پلانها تاحدي حالوهواي نوعي غواصي در فضايي با آرايشي غريب و باروك دارند كه لولهي تنفسي آن غوطهوري در عمق زمينه است، از همان دست فضاها كه در كار اورسون ولز هم ديده ميشود. وايدا تا حد زيادي تحتتأثير فيلم «همشهري كين» بود كه در مدرسهي فيلم «لودز» كالت به شمار ميآمد. داشتن چيزي براي شروع يك نما در نقاشي اصلاً كار خارقالعادهاي نيست، اما داريم در مورد سينما حرف ميزنيم، بهويژه سينماي بلوك شرق، چراكه اين كار بهمعناي داشتن نظرگاه سوبژكتيو است. اما چنين نگاه سوبژكتيوي بهطور معمول در رئاليسم سوسياليستي وجود ندارد، چون در اين مكتب همهچيز قرار است «ابژكتيو» باشد.
دومناش: منتقدي لهستاني هست كه اعتقاد دارد فيلمهاي وايدا رئاليسم سوبژكتيو را عرضه ميكنند، نه رئاليسم سوسياليستي را.
ليسوسکي: با مشاهدهي اين فيلمنامه چنين احساس ميكنيم كه او در همين فيلمنامه هم به روشهايي ميانديشد كه در كارهاي بعدي خود از آنها سود جسته است. براي اينكه دوست وايدا بودهام و شناخت خوبي از او دارم اين را نميگويم. از اين فيلمنامه درحالحاضر طرحهاي بسيار كمي در دست ماست و تنها يك استوريبورد. تمام فيلمنامههاي «وايدا» كه من در آنها دخيل بودهام پر هستند از طرحهاي شماتيك. وايدا تقريباً براي تمام سكانسها طرح ميكشيد و ميتوان گفت چيزي كه در نهايت پديد ميآمد يك استوريبورد كامل بود. فكر ميكنم اين روش او بود براي بصري ساختن و تجسم چيزهاي مختلف. او غالباً حين فيلمبرداري طرحهايش را ميكشيد. ما در فيلمنامه هم اسناد و هم عكسهاي آرشيوي زيادي ميبينيم. اينها نشان ميدهند كه صحنهي مربوط به آن در چه موقعيتي رخ ميدهد: خيابان، خانهها، عمارتها، يا كارگاه نجاري.
دومناش: عكسهاي راهپلههاي جايي كه «ياسيو» (با بازي تادئوس يانچار) مخفي ميشود بسيار جالب هستند. او كه از دست آلمانيها فرار كرده از پلهها بالا ميرود و درمييابد كه به بنبست رسيده و ترجيح ميدهد به جاي اينكه به دستگيري تن بدهد، خودش را به پايين پرت كند. اينجا سه صفحه عكس هست كه تمامي جزييات پلهها و نحوهي پرش او را، مطابق آنچه در فيلم ديده ميشود، نشان ميدهد.
ليسوسکي: عكسهاي آرشيوي بسيار تكاندهنده هستند، چون تصاويرياند از اشغال ورشو بهدستنيروهاي آلماني، زنان يهودي، محلههاي يهودينشين، ساكنان حلقآويزشدهي اين محلهها و هيتلر جوان.
دومناش: يكي از عكسهاي قديمي كه وايدا به فيلمنامه الصاق كرده نشان ميدهد كه چگونه از آنها بهره ميبرد. او يا اين آرشيو را دراختيار داشت يا در جستوجوي آن بود: مداركي دال بر وقايع سالهاي اشغال لهستان؛ صحنههايي كه از آنها براي ساختن فيلمش الهام ميگرفت.
ليسوسکي: من عاشق تركيب دو عكسي هستم كه در ابتداي صفحهي 94 قرار دارند. در عكس بالايي، دود سياه و دهشتناكي را بر فراز شهري مشتعل مشاهده ميكنيم. در عكس پاييني ديوار منطقهي يهودينشين ورشو را ميتوان ديد. عكس نخست درست واضح نيست و ميتواند هر شهري باشد. در تركيب آن با عكس پاييني كه يكي ديواري آجري را در خياباني تصوير ميكند، ناگهان به اين فكر ميافتيد كه موضوع فيلم شورش يهوديان در مارس 1943 است.
دومناش: و او در پيشنويس فيلمنامه اين دو عكس را كنار هم قرار ميدهد تا دود سياه را بر فراز ديوار اردوگاه نشان دهد و شبحي از هواپيمايي احتمالاً آلماني را هم بر فراز آن ميافزايد.
ليسوسکي: اين دقيقاً همان چيزي است كه در صفحهي 94 ميگويد: «دود سياه پشت آن ديوار.» در برخي جاهاي فيلمنامه چند نقشهي معماري با طراحيهاي متفاوت هم گنجانده شده كه اغلب متعلق است به صحنهاي متناسب با آن بخش فيلمنامه. نقشهها را احتمالاً سازندگان دكور حين ساخت تهيه کردهاند و در اختيار وايدا و طراح صحنه قرار دادهاند. برخي از آنها فاقد هرگونه شرح و يادداشتي هستند، برخي ديگر، كه بسيار هم جالبتر بهنظر ميآيند، با شرح موقعيتهاي مختلف دوربين، نحوهي استفاده از كرين، نقطهي دقيق قرارگيري بازيگران براي سكانس مشخص حاشيهنويسي شدهاند. عموماً اينها سكانسهايي پرتقطيع هستند: پلاني اينجا هست كه يازده موقعيت مختلف دوربين برايش درنظر گرفته شده.
دومناش: معنياش اين است كه چيدمان و طراحي صحنه بسيار سفتوسخت بوده. اما من توقع نداشتم اينهمه پلان در اين فيلمنامه وجود داشته باشد، چه با تنظيمات مشخص براي موقعيت دوربين چه بدون آن.
ليسوسکي: فكر ميكنم كه تعدادشان معمولي و طبيعي است، بهخصوص براي مردي جوان كه دارد نخستين فيلمش را ميسازد. در آن زمان، خيلي طبيعي بود كه تمامي سكانسها دقيقاً طراحي شوند، مقدمات كار كاملاً آماده شود و طرحهاي معماري تمامي دكورها و موقعيتهاي دوربين را دربر بگيرند. اما همانگونه كه گفتم، او نسبت به فيلمنامه آزادانهتر عمل ميكرد و نماهايي را ميگرفت كه پيشبيني نشده بودند. اين را ميتوان از طريق دقت در صحنههايي كه دور ريخته يا دكورهايي كه عملاً از آنها استفاده نكرده فهميد.
دومناش: در انتهاي فيلمنامه، يك صفحه هست با دستخط او.
ليسوسکي: بله، صفحهي بسيار جالبي است از يادداشتهايي كه به احتمال زياد خود وايدا نوشته است. اينها نظراتي هستند دربارهي فيلمنامه و واضح نبودن يا ناممكن بودن يك سكانس. اين هم خود اطلاعات سودمندي را دربارهي نحوهي كار او بهدست ميدهد.
دومناش: درهرحال اين فيلمنامه مدركي شگفتانگيز است. چه بهتر كه كاملاً ترجمه و از اطلاعات آن استفاده شود.
ليسوسکي: بله، اين اثر حقيقتاً نحوهي فيلمسازي كارگردان را نشان ميدهد.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۹۶۰۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونگی مردمیسازی توسعه بالادست صنعت نفت و گاز با توان بخش خصوصی و سرمایههای خرد مردمی
فرشاد جامع با اشاره به تسهیل مشارکت صنایع و بخش خصوصی در توسعه میادین مشترک اظهار کرد:با تکیه بر ماده 15 برنامه هفتم توسعه، از این پس، فرصت توسعه میادین مشترک نفتی به صنایع بزرگ برای هدایت منابع و توانمندی خود در این حوزه امکان پذیر خواهد شد و مجوز توسعه میادین مشترک در بستری رقابتی و با شفافیت کامل و رابطه مالی جذاب بین دولت و بخش غیردولتی اقتصاد فراهم خواهد شد. همچنین توسعه میادین مشترک نفت و گاز نیز می تواند منجر به افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) در کشور شود. با جذب شرکتهای بینالمللی نفت و گاز برای مشارکت در این پروژهها، کشور میتواند از تخصص، فناوری و سرمایه آنها بهرهمند شود و رشد و توسعه این بخش را بیش از پیش افزایش دهد.
وی ادامه داد: یکی از فرصتهای مهم برای سرمایهگذاری عمومی در صنعت نفت، شرکت در استخراج منابع نفتی و گازی مشترک است. بهرهبرداری بهینه از این منابع بسیار حیاتی است، چرا که در صورت عدم فعالیت کافی از سوی یک کشور، کشورهای همسایه قادر به استخراج این منابع خواهند بود، که این مسئله میتواند به ضرر منافع ملی باشد.
وی ادامه داد: بنابراین، فعالیت پویا در این حوزه نه تنها به حفظ سهم کشور از این منابع کمک میکند، بلکه فرصتهایی برای ایجاد ارزش افزوده و رشد اقتصادی را نیز فراهم میآورد. توجه و سرمایهگذاری در استفاده از این منابع، زمینهساز کسب درآمدهای پایدار و تقویت جایگاه رقابتی کشور در سطح بینالمللی خواهد بود.
این کارشناس انرژی در رابطه با زیرساخت و بستر اصلی مشارکت سرمایه های خرد مردمی در مدل جدید قراردادی بین دولت و بخش خصوصی گفت: راهبردهای توسعهیافتهای مانند «شرکت سهام پروژه» و استفاده از «سهام ممتاز» با دقت و نکتهبینی طراحی شدهاند تا فرصتهای جدید و قابل توجهی را برای سرمایهگذاری مستقیم شهروندان در پروژههای عظیم نفتی فراهم آورند.
وی گفت: این استراتژی، نه تنها به افزایش مشارکت عمومی منجر میشود بلکه در راستای توزیع عادلانهتر ثروت نیز نقش مؤثری ایفا میکند. در این چارچوب، مدل «شرکت سهام پروژه با تضمین کف سود»، امنیت و اطمینان سرمایهگذاران را به طور قابل توجهی افزایش میدهد.
وی تاکید کرد: این مدل تضمین میکند که سرمایهگذاران، حداقل سود مورد انتظار خود را دریافت دارند، که این امر به کاهش ریسک و جذب سرمایههای بیشتر کمک میکند. از طرفی، استفاده از «سهام ممتاز» امکانات ویژهای به سرمایهگذاران میدهد که فراتر از سود معمول است؛ به این صورت که سهامداران ممتاز، نقش مهمی در تصمیمگیریهای کلیدی پروژه داشته و از مزایای اداری و مالی خاصی برخوردار میشوند، که این خود بستری را برای تعامل پویا و مؤثر بین مدیریت شرکت و سهامداران فراهم میآورد.
جامع ادامه داد: با تکیه بر مدل جدید عقد قراردادهای توسعه میادین مشترک با استفاده از توان بخش خصوصی در کنار مدل شرکت سهام عام پروژه که زیرساخت و بستر اصلی مشارکت سرمایه های خرد مردمی در مدل جدید قراردادی بین دولت و بخش خصوصی است؛ این امکان را خواهیم یافت که به طور مشخص در توسعه بالادست صنعت نفت و گاز از مشارکت مردم و حضور توان بخش خصوصی بهره ببریم و مردمیسازی توسعه صنعت نفت و گاز به وقوع بپیوندد.
وی در پایان گفت: توسعه میادین مشترک نفت و گاز پتانسیل بسیار زیادی برای تحقق رشد اقتصادی پایدار در کشور دارد. با استفاده از قدرت سرمایه های کوچک مردم و بخش خصوصی، کشور می تواند فرصت های جدیدی را برای رشد، ایجاد شغل، نوآوری و توسعه باز کند. کشور با رویکرد استراتژیک و فراگیر می تواند اطمینان حاصل کند که این پروژه ها نه تنها به نفع اقتصاد است بلکه به رفاه مردم و حفاظت از محیط زیست نیز کمک می کند. از طریق همکاری و تعهد، کشور می تواند راه را برای آینده ای روشن تر و مرفه تر برای همه شهروندانش هموار کند.
زهرا طوسی